سطح نفوذ شرکتهای خصوصی
گزارش نیشن پرده از لابیگری شرکتهای خصوصی امنیتی و اعمال نفوذ آنها در دولت و کنگره آمریکا برداشت: طبق اسناد فدرال، شرکت کسترال «راجر نوریگا» را استخدام کرد تا در آمریکا و در نهادهایی چون وزارت خارجه، سازمان توسعه بینالمللی آمریکا و کنگره، برای کسترال لابی کند.
وی وظیفه داشت نظر مساعد این نهادها را راجع به تواناییهای کسترال، برای انجام امور مورد علاقه دولت آمریکا جلب کند. راجر نوریگا بین سالهای 2003 تا 2005، دستیار وزیر امور خارجه در امور نیمکره غربی بود. کسترال، نوریگا را از طریق تماس با شرکت وی، «ویژن آمریکاس» Vision Americas استخدام کرد.
او این شرکت را به همراه «کریستینا روکا» تأسیس کرده است. روکا یکی از مقامات سابق عملیاتی سیا بود که از سال 2001 تا 2006، دستیار وزیر خارجه در امور آسیای شرقی بود. وی یکی از تأثیرگذارترین چهرههای سیاست خارجی آمریکا در حوزه پاکستان است. شرکت کسترال در اکتبر 2009، 15 هزار دلار به شرکت «ویژن آمریکاس» و معادل همین میزان به یکی از شرکتهای تابعه آن یعنی «فایرکریک» Firecreek Ltd پرداخت تا در مورد سیاستهای دفاعی و خارجی آمریکا لابی کنند.
جرمی ساهیل، خبرنگار «نیشن» درگزارش خود با بررسی روابط شرکت کسترال و بلکواتر ادامه میدهد: طبق اظهارات مدیر سابق بلکواتر، اریک پرنس، مالک شرکت بلکواتر، روابط نزدیکی با «علی بیگ»، مدیرعامل کسترال دارد. به گفته وی، تجهیزات وزارت دفاع تحت حفاظت این دو شرکت از بنادر پاکستان به افغانستان منتقل میشوند.
در ادامه گزارش، چگونگی وارد شدن بلکواتر در درگیریهای مسلحانه تبیین میشود: به گفته مدیر سابق، مأمورین بلکواتر با نیروهای شرکت کسترال ادغام شده و یک سری عملیات حساس ضدتروریستی در استان مرزی شمالغربی انجام دادهاند. این دو شرکت با نیروهای شبه نظامی وزارت کشور پاکستان که به نام «سپاه مرزی» شناخته میشوند، همکاری میکنند. پرسنل بلکواتر اغلب نقش مشاورتی بر عهده دارند، اما به گفته مدیر سابق، بعضی اوقات مرز بین وظایف این نیروها مبهم میشود. وی میگوید: «در حین اجرای عملیاتها، برخی افراد بلکواتر نیز به همراه تیمهای کسترال عازم محل عملیاتی میشوند تا بر کار آنها نظارت و راهنماییهای لازم را ارائه کنند. مسلما میدانید که این مسأله در مناطق مرزی میتواند به چیزهای دیگری منجر شود.» به گفته وی، زمانی که پرسنل بلکواتر در کنار افراد کسترال به مناطق عملیاتی اعزام میشوند، گاه علیه مظنونان تروریست عملیات میکنند.
اما چگونه دولت پاکستان با بلکواتر همکاری کرده است و در عین حال آن را انکار میکند؟ جرمی ساهیل بدین سؤال چنین پاسخ میدهد: به گفته وی [مدیر سابق بلکواتر] دولت پاکستان از طریق شرکت کسترال، پول بلکواتر را پرداخت میکند. این امر پوششی برای دولت پاکستان فراهم میآورد. آنها میگویند: «هی! نه! ما افراد غربی را برای انجام این کارها استخدام نکردهایم. تمامی این اقدامات توسط نیروهای محلی انجام میگیرند. این شرکت فقط تخصص غربیها در مبارزه با تروریسم را به نیروهای محلی منتقل میکند.»
پنهانسازی همکاری
در ادامه گزارش، نقش دولت آمریکا در پنهانسازی همکاری بلکواتر و دولت پاکستان مورد اشاره قرار گرفته است: منبع اطلاعاتی نظامی نیز همکاری بلکواتر با نیروهای سپاه مرزی را تأیید کرده است، وی چنین ادامه میدهد: «هیچ نظارتی وجود ندارد. این وقایع در صفحات رادار مردم قرار نمیگیرند.» در ماه اکتبر، رسانههای خبری پاکستان اعلام کردند که یکی از انبارهای شرکت کسترال در اسلامآباد برای ذخیره سلاحهای سنگین بلکواتر مورد استفاده قرار گرفت. سفارت آمریکا بلافاصله به این خبر واکنش نشان داده و اعلام کرد که سلاحهای موجود، متعلق به «پیمانکار امنیتی- خصوصی آمریکایی» نیست. طبق بیانیه منتشر شده توسط سفارت آمریکا، شرکت کسترال یک شرکت لجستیکی خصوصی است که تسلیحات ارسال شده از آمریکا را به پاکستان منتقل میکند. تمامی این تسلیحات و تجهیزات بنا به درخواست دولت پاکستان ارسال شدهاند و مقامات پاکستان مجوز ورود این تسلیحات را به طور رسمی صادر کردهاند.
خبرنگار و تحلیلگر نشریه «نیشن» در ادامه گزارش خود، حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا و ارتباط این عملیاتها با بلکواتر را مورد بررسی قرار داده و مینویسد: از زمانی که باراک اوباما کارش را در کاخ سفید آغاز کرده، حملات هوایی ارتش آمریکا در داخل خاک پاکستان افزایش یافته است. اوباما در 23 ژانویه برای اولین بار دستور حمله هوایی به اهدافی در وزیرستان شمالی و جنوبی را صادر کرد. از آن پس حملههای هوایی به طور مداوم تکرار شدهاند.
تعداد حملاتی که در دوران زمامداری اوباما انجام شده خیلی بیش از تعداد حملات دوران بوش است. تلفات غیر نظامی ناشی از این حملات با انتقاد شدید پاکستانیها و برخی از قانونگذاران آمریکاییمواجه شد.
در یکی از این حملات هوایی در حدود 60 نفر که در مراسم خاکسپاری یکی از اعضای طالبان شرکت کرده بودند، کشته شدند.
جرمی ساهیل با استناد به گزارش روزنامههای غربی مینویسد: روزنامه نیویورکتایمز در آگوست گزارش داد که، «شرکت بلکواتر در پایگاههای مخفی افغانستان و پاکستان برای سیا فعالیت میکند.
پیمانکاران شرکت، موشکهای موسوم به «آتش جهنم» و موشکهای 250 کیلوگرمی کنترل شونده توسط لیزر را در هواپیماهای بدون سرنشین نصب میکنند.» در ماه فوریه، روزنامه «تایمز» لندن تصویری ماهوارهای از یک پایگاه هوایی مخفی سیا در منطقه «شمسی» واقع در جنوب غربی استان بلوچستان پاکستان منتشر کرد. در این تصویر سه فروند هواپیمای بدون سرنشین دیده میشدند. به گزارش روزنامه «نیویورکتایمز»، سازمان سیا از یک پایگاه هوایی دیگر در «جلالآباد» افغانستان برای حمله به پاکستان استفاده میکند. به گفته منبع اطلاعاتی نظامی، موشکی که در ماه آگوست و در وزیرستان، «بیتالله محسود» رهبر طالبان پاکستان، همسر و محافظینش را کشت از هواپیمای بدون سرنشین سیا شلیک شده بود.
اما بسیاری از حملات دیگر که در رسانهها به سیا نسبت داده میشوند در حقیقت حملات سازمان یافته توسط فرماندهی عملیاتهای ویژه مشترک هستند.
به گفته منبع اطلاعاتی، «بعضی از این حملات به سازمان سیا نسبت داده میشوند، اما در حقیقت نیروهای فرماندهی عملیاتهای ویژه مشترک این حملات را انجام میدهند، زیرا آنها نیز به هواپیماهای بدون سرنشین دسترسی دارند. بنابراین وقتی شاهد یکی از این حملات هستید، به ویژه حملاتی که تلفات جانی زیادی به غیر نظامیها وارد میآورند، به احتمال زیاد این حمله توسط فرماندهی عملیات ویژه انجام یافته است.» پنتاگون اخیرا آشکارا اعلام کرد که «آمریکا هیچگونه عملیات نظامی در پاکستان انجام نمیدهد.»
بلکواتر و فعالیت هوایی
در ادامه گزارش، فعالیتهای هوایی سازمان فرماندهی عملیاتهای ویژه مشترک و ارتباط آن با بلکواتر مورد بررسی قرار گرفته است: منبع اطلاعاتی نظامی ادعاهای روزنامه «نیویورکتایمز» را تأیید کرد و گفت: بلکواتر در برنامه بمباران هوایی سیا در پاکستان با این سازمان همکاری میکند. اما وی اضافه کرد که بلکواتر برای فرماندهی عملیات ویژه مشترک نیز کار میکند.
به گفته منبع اطلاعاتی، بلکواتر برنامههای سیا و فرماندهی عملیات ویژه را هدایت میکند.
وقتی افراد غیر نظامی در این بمبارانها کشته میشوند، مردم میگویند: وای! سیا باز هم دیوانه شده و بدون بررسی کافی حمله کرده است. در حالی که دستکم 50 درصد این حملات توسط نیروهای فرماندهی عملیاتهای ویژه مشترک انجام میگیرد.
آنها از طریق اطلاعاتی که از خبرچینها کسب یا اطلاعاتی که خودشان جمع میکنند و یا اطلاعاتی که از جاهای دیگر به دستشان میرسد، هدف را شناسایی و آن را بمباران میکنند. این تمامی آن چیزی است که رخ میدهد.
اما چرا سازمانی دیگر به موازات سیا دست به حملات هوایی میزند؟ جرمی ساهیل با استناد به اظهارات منابع اطلاعاتیاش چنین پاسخ میدهد: عملیاتهای سازمان سیا باید تحت نظارت سازمان سیا باشند، اما عملیاتهای موازی فرماندهی عملیات ویژه، اینگونه نیستند.
به گفته منبع اطلاعاتی، آنها [سیا] خوب میدانند که تلفات غیر نظامی، حساسیت بسیاری ایجاد میکنند، اما پیمانکاران به ویژه پرسنل فرماندهی عملیات ویژه که در پوشش برنامههای سری فعالیت میکنند، تحت نظارت کنگره قرار ندارند، بنابراین اهمیتی به میزان تلفات غیر نظامی نمیدهند.
اگر در بین 35 نفر حاضر در ساختمان فقط یک نفر باشد که آنها به دنبالش هستند، آن 35 نفر کشته خواهند شد. روال معمول چنین است. وی افزود: آنها در مقابل هیچکس پاسخگو نیستند و این را خوب میدانند. این یک راز آشکار است، اما چه کار میتوان کرد؟ آیا باید فرماندهی عملیات ویژه مشترک را تعطیل کرد؟
حفاظت از تأسیسات
در ادامه گزارش، برخی دیگر از فعالیتهای امنیتی بلکواتر در پاکستان مورد اشاره قرار گرفتهاند: طبق اظهارات منبع اطلاعاتی نظامی، شرکت بلکواتر علاوه بر همکاری در عملیاتهای مخفی و بمبارانهای هوایی، برخی از نیروهایش را مأمور کرده است تا از امنیت تأسیساتی چون پایگاههای سری هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا، پایگاههای فرماندهی عملیات ویژه و پایگاههای آژانس اطلاعات دفاعی در پاکستان حفاظت کنند. جرمی ساهیل با اشاره به اظهارات یکی از روزنامهنگاران برجسته پاکستانی، تبعات بینالمللی حضور بلکواتر در پاکستان را بررسی کرده و مینویسد: «مشرف زایدی»، روزنامهنگار خوشآوازه پاکستانی، که به عنوان مشاور سازمان ملل و اتحادیه اروپا در پاکستان و افغانستان خدمت کرده، معتقد است برنامههای بلکواتر و فرماندهی عملیات ویژه، سؤالاتی جدی در مورد هنجارهای روابط بینالملل پدید آوردهاند.
زاید که هماکنون ستوننویس روزنامه «نیوز» بزرگترین روزنامه انگلیسیزبان پاکستان است، به عنوان اولین سؤال میپرسد: «آمریکا به پاکستان اعلام جنگ نکرده است، حتی این کشور یکی از متحدین غیر ناتو آمریکا در جنگ علیه تروریسم در افغانستان و در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان محسوب میشود و در کنار آمریکا، سعی میکند خشونت نشأت گرفته از این مناطق را مهار کند، پس چگونه میشود که آمریکا در داخل چنین کشوری دست به عملیات نظامی میزند؟» وی در ادامه میافزاید: «بیایید برای لحظهای بلکواتر را فراموش کنیم.
میتوان با اطمینان ادعا کرد که عملیات نظامی آمریکا در پاکستان مربوط به مسائل لجستیکی یا رساندن غذا و مایحتاج به بگرام نیست؛ این عملیاتها در واقع اعمال خشونت فیزیکی هستند، خشونتی که در داخل قلمرو کشور پاکستان در جریان است.»
مهمترین عامل برقراری ارتباط
جرمی ساهیل در ادامه گزارش به روابط بین سازمان فرماندهی عملیاتهای ویژه مشترک با بلکواتر میپردازد.
به نظر وی استخدام افراد بازنشسته و با تجربه ارتش توسط بلکواتر، مهمترین عامل برقراری ارتباط قوی بین این شرکت و فرماندهی عملیات ویژه مشترک بود.
ساهیل در این بخش از گزارش مینویسد: سرهنگ ویلکرسون معتقد است اگر ژنرال مککریستال، از فرماندهی جنگ افغانستان کنار گذارده شود - جنگی که به طور فزاینده به سوی پاکستان رانده میشود - در این حالت، قدرت و نفوذ فرماندهی عملیات ویژه در داخل ساختار نظامی به شدت افزایش خواهد یافت.
وی در مصاحبه با «نیشن» گفت: «نمیدانم چطور میتوان از این وضع خارج شد؛ به نظر من روند فعلی غیرقابل اجتناب است.» در ادامه گزارش موقعیت جغرافیایی و زیرمجموعههای فرماندهی عملیات ویژه مشترک مورد اشاره قرار گرفتهاند: مککریستال بین سالهای 2003 تا 2008، ریاست فرماندهی عملیات ویژه مشترک را بر عهده داشت.
مقر فرماندهی در پایگاه هوایی «پاپ» Pope Air Force Base و پادگان «برگ» Fort Bragg در کارولینای جنوبی واقع است. پایگاه عملیاتی 7000 جریبی بلکواتر نیز در همین منطقه واقع شده است.