تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۰:۵۸  ، 
کد خبر : ۱۳۸۶۵۵
تلاش‌های بیهوده برای مقابله با کانون

پیدا و پنهان وحدت ملی سبز


مصطفی رضانیا
در روزهای اخیر سخنانی در مطبوعات وابسته به جریان سبز نوشته می شود که حاکی از عقب نشینی ضمنی سران فتنه و درخواست سازش و همزیستی مسالمت آمیز با جریان اصولگرا تحت عنوان وحدت ملی می باشد. در ذیل عنوان وحدت ملی که به طور جدی از جانب سران موج سبز مطرح می شود نکات مهمی به ذهن می رسد که لازم است به آن اشاره شود.
وحدت و یکپارچگی از ارکان اساسی پیشرفت یک حکومت است که در قرآن کریم نیز بر آن تاکید شده است و به شدت در اسلام مسلمین را از تفرقه بر حذر داشته است و تفرقه و جدایی را عامل زوال و ضعف مومنین می داند. قرآن کریم به مومنین می فرماید: واعتصموا بحبل الله جمیعا و الا تفرقوا، زیرا قرآن کریم لازمه جلوگیری از تفرقه را در وحله اول، اشتراک بر چنگ زدن به ریسمان الهی می دان. لذا اول باید افرادی باشند که به ذات باری تعالی اعتقاد راسخ داشته و سپس از آنان خواست تا پاره پاره نشوند و همگی تحت کلمه الله گرد هم آیند. اما به لحاظ سیاسی نیز وحدت دارای معنا و مفهومی مهم و ارزنده می باشد.
 کشورهایی که دارای اختلافات شدید طایفه ای یا مذهبی می باشند و جامعه شان دارای گسست های مختلفی در بین اقشار جامعه می باشد وحدت ضرورت خاصی پیدا می کند و اهمیت آن دو چندان می شود زیرا که هیچ یک از گروه ها و یا قومیت ها مقبولیت نسبی مردمی را برای حکومت کردن ندارد و عملا با جامعه ای چند صدایی روبرو خواهند بود که بدون وحدت ملی هرگز نمی توانند شاهد ثبات و به وجود آمدن دولت باشند و در چنین حالتی جنگ های داخلی دامنگیر آن کشور خواهد شد. مانند لبنان که پس از انعقاد پیمان طائف نوعی وحدت ملی ایجاد شد و با دموکراسی انجمنی، این کشور چند تکه چند قومیتی توانست آرامش و ثبات را مشاهده نماید. اما سوال اینجاست که وحدت ملی که این روزها بر سر زبان ها افتاده است و از جانب رسانه های وابسته به جریان چ‘ مورد استقبال قرار گرفته است برای اوضاع کنونی جامعه سیاسی ایران چه جایگاهی دارد؟
در پاسخ باید گفت این کلمه بسیار مهم و حیاتی؛ همان طور که قبلا نیز گفتیم برای جوامعی که دارای قومیت های مختلف هستند و در منازعه با یکدیگر می باشند کاربرد اصلی خود را دارد نه کشوری مانند ایران که همه اقوام ترک و کرد ولروبلو£ همزمان نیز خود را ایرانی و متعلق به ایران می دانند و در صلح و آرامش با یکدیگر به سر می برند و حتی به عقیده برخی کارشناسان سیاسی اطلاق قومیت در کشور ایران نیز اشتباه می باشد چرا که هیچ گروهی در ایران خواهان جدایی نیست ! ومهمتر انکه با فرض پذیرش و اطلاق کلمه قومیت در ایران، آنان در انتخابات ریاست جمهوری بحث های قومیتی را به کناری نهاده و به فردی خاص رای می دهند که چه بسا از قومیت آنان بر نخاسته است!!!
برای مثال در انتخابات ریاست جمهوری اخیر هر یک از گروه ها و اقوام در ایران یا به کاندیدای اصولگرایان رای دادند یا به کاندیدای اصلاح طلب. لذا می توان گفت وحدت از پیش ایجاد شده بود که در نهایت با ایجاد چنین وحدتی کاندیدای اصولگرایان آقای محمود احمدی نژاد با اکثریت63 % با وحدت اقشار گوناگون مردم به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد. لذا پس از انتخابات وحدت معنایی ندارد چون از قبل ایجاد شده است. رئیس جمهوری که با وحدت طیف ها و اقشار مختلف مردم با سلیقه های مختلف با اکثریت63 % انتخاب شده است، بسیار خنده دار است که پس از پیروزی بیاید و با حزب شکست خورده ائتلاف نماید.
اما در دولت مضمحل و رو به انحطاط رژیم صهیونیستی از بین10 حزب،2 حزب اقبال گسترده تری برای پیروزی دارد اما هر یک به تنهایی نمی تواند رای اکثریت مردم را به دست آورد لذا آن دو حزب با هم متحد می شوند و ائتلاف می کنند تا شانس پیروزی بیشتری پیدا کنند و در نتیجه کابینه دولت نیز باید متشکل از آن دو حزب باشد. وضعیت کشور همسایه عراق نیز به همین ترتیب است و وحدت ملی در آنجا کاربردی اساسی دارد از طرفی عراق را می توان به دو بخش شیعه و سنی تقسیم کرد و از طرف دیگر به دو بخش عرب و کرد که بحران جدایی طلبی کردستان را نیز باید به این مسئله اضافه نمود. جریان های مذهبی، سکولار، بعثی نیز از هر دو طیف نامزدهای خود را در انتخابات مجلس معرفی کرده اند تا پس از ورود به مجلس رئیس جمهور معرفی گردد این نوع سیستم که مصداق بارز وحدت است به دلیل آن است که در این مملکت72 ملت هیچ قوم یا گروهی نمی تواند کاندیدایی را معرفی کند که با اقبال عمومی چون ایران روبرو گردد.
لذا با مقایسه این دو مورد در می یابیم که وضعیت جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه از نظر وحدت این طور نیست و نیازی به چنین وحدتی نمی باشد چون شاهد اتحاد بسیار منسجمی را در اقشار مختلف مردم و اقوام مختلف می باشیم. اما به کسانی که در شرایط کنونی با دیدن مشتی ضد انقلاب بهایی و پهلوی که مصداق بارز خس و خاشاک در خیابان ها هستند وحدت ملی را زمزمه می کنند، باید گفت که در وهله اول از اصطلاح سیاسی وحدت ملی که در کشورهای متشتت به کار می رود و کاربرد آن، اطلاع چندانی ندارند و با جهالت محض نسخه ای را برای کشور متحدی مانند ایران تجویز می کنند که لزومی ندارد اصطلاحا «سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند.»
اما سران طیف سبز در پشت پرده وحدت ملی سناریوی دیگری را دنبال می کنند که می توان گفت بر اساس نسخه های تجویز شده توسط دستگاه های اطلاعاتی کشورهای غربی می باشد. این سناریو که از فروردین ماه88 آغاز گردید و تاکنون9 ماه از ادامه آن می گذرد برای رسیدن به همین ادعای کنونی یعنی وحدت ملی بوده است. افراد وابسته به طیف سبز که به طور قاطع می دانستند در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده قطعی خواهند بود و مانند صهیونیست ها بغض و نفرت شدیدی از دکتر محمود احمدی نژاد در دل داشتند و از رسیدن به قدرت ناامید بودند، پروژه ای را آغاز کردند تا دولت دهم را با موانع بسیار جدی روبرو سازند تا بر اثر اخلال های ایجاد شده و ایجاد آسیب در بخش امنیت ملی و سیاست خارجی، نهایتا در دوره یازدهم انتخابات ریاست جمهوری طیف موج سبز پیروز گردد.
لذا در ابتدا بحث تقلب را با الهام از انقلاب مخملی گرجستان و اوکراین مطرح کردند تا در گام نخست اعتماد مردم را نسبت به دولت ضعیف سازند. در وهله دوم سناریو نیز آشوب آغاز گردید که هدایت این بخش از سناریو با همکاری سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلستان از خارج و سران موج سبز در داخل انجام شد. به طور کلی این بخش سناریو نیز با سه هدف انجام شد1 - صدمه به امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران2 - تحت فشار قرار دادن دولت منتخب مردمی برای پذیرش مطامع غیر قانونی سران فتنه3 - مشغول کردن حاکمیت در ایران به رفع آشوب تا چه بسا ایران در بحث انرژی هسته ای تسلیم مطامع غرب گردد.
لذا این آشوب ها که به گفته «مایک مولن» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا و «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه آمریکا باحمایت آمریکا انجام شده است و ادامه خواهد یافت، اکنون به قسمت های آخر خود نزدیک شده است یعنی: باج خواهی بدین معنا که سران فتنه تلویحا به دولت منتخب دهم این پیام را می دهند که برای اینکه دیگر شاهد اعتراض های خیابانی نباشید فقط یک راه پیش رو دارید: وحدت ملی و دخالت دادن نخبگان حامی موج سبز در حاکمیت! اکنون معلوم می شود که هدف آنان از به راه انداختن مردم در خیابان چه بوده است. رای نیاورده اند و اکنون می خواهند وارد حاکمیت شوند و همزمان دو گزینه را پیشنهاد می کنند1 - تداوم اعتراضات خیابانی2 - وحدت ملی.
اینجاست که باید گفت وحدت ملی «کلمه حق یراد بها الباطل» مورد سوء استفاده این گروه قرار گرفته است که همزمان حمایت آشکار و صریح آمریکا و انگلیس را در پشت سر خود دارند. آیا در فقه سیاسی اسلام وحدت با کسانی که حمایت کفار را با خود دارند جایز است؟ کسانی که بارها و بارها مسئولین کشورهای آمریکا، انگلیس، اسرائیل از آنان به صراحت حمایت کرده اند و از اعتراضات آنان به عنوان بارقه امید علیه جمهوری اسلامی ایران یاد کرده اند از همه تاسف بارتر آنکه بسیاری از نخبگان طیف سبز به هم اندیشی با آنان می پردازند تا چگونه بتوانند دولت اصولگرای منتخب مردمی را کنار بزنند!
این نوع از وحدت ها چه بسا موجب آرامش نسبی در جامعه گردد ولی از همان نوع وحدتی است که به امیرالمومنین نیز پیشنهاد می شد و امام علی(علیه السلام) به شدت از آن استنکاف ورزیدند امام حسین(ع) نیز می توانستند چنین وحدتی را انجام دهند ولی هرگز حاضر به تن دادن به چنین وحدتی نشدند و جان مبارک خود را در جدایی از یزیدی صفتان، در راه دین خدا فدا کردند. در پایان باید به افراد بی غرضی که در جبهه خودی تحت تاثیر این سناریوی مکارانه قرار گرفته اند بگوییم که وحدت از موضوعاتی است که دین مبین اسلام در قرآن و حدیث بر آن تاکید فراوانی نموده است اما پیش فرض هایی را هم برای آن در نظر گرفته است: وحدت با مومنین نه با منافقینی که از حمایت قاطبه کفار برخوردارند و در برابر حکومت اسلامی ایستاده اند و مصداق مفسد فی الارض گردیده اند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات