تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۱  ، 
کد خبر : ۱۴۴۴۴۳

تحولات قرقیزستان از عسگر آقایف تا رزا اتونبایوا


سبحان محقق
همه چیز طی دو روز اتفاق افتاد؛ درگیری میان مخالفان و نیروهای امنیتی، روز سه شنبه (17 فروردین) در شهر شمالی «تالاس» آغاز شد؛ مردم به افزایش تعرفه ها توسط دولت «قربان بیک بافی اف»، رئیس جمهور قرقیزستان اعتراض داشتند.
در جریان این درگیری، زد و خورد شدیدی میان معترضان و پلیس رخ داد و چندین ساختمان دولتی، از جمله استانداری و شهرداری مورد حمله مخالفان دولت قرار گرفت. روز بعد این درگیری به پایتخت و چندین شهر شمالی کشیده شد.
صبح روز چهارشنبه چند هزار نفر مقابل کاخ ریاست جمهوری در بیشکک تجمع کردند و خواستار استعفای رئیس جمهور شدند.
نیروهای امنیتی و پلیس مقاومت چندانی از خود نشان ندادند و از محل گریختند. تظاهرکنندگان تجهیزات نظامی را به غنیمت گرفتند و از آن پس، شلیک گلوله در بیشکک قطع نشد.
در همان روز مخالفان به کاخ ریاست جمهوری یورش بردند، اما نیروهای پلیس و گارد ملی از ورود آنان جلوگیری کردند و از پنجره های ساختمان مردم را هدف قرار دادند.
هر چند تظاهرکنندگان نتوانستند کاخ ریاست جمهوری را بگیرند، ولی ساختمان های وزارت کشور و وزارت دفاع و دادستانی کل به دست آنها افتاد. تعداد تلفات و زخمی های این روز را خبرگزاری ها، 81 کشته و حدود 1600 زخمی اعلام کرده اند.
در پی تشدید اعتراضات عمومی، رئیس جمهور همان روز از پایتخت گریخت و به زادگاهش شهر«اوش» در جنوب رفت.
روز بعد(پنجشنبه) خانم «رزا اتونبایوا» وزیر خارجه سابق در دولت باقی اف و از مخالفان وی، وارد کاخ ریاست جمهوری شد و در دیدار با «دینیار اوسنوف»، نخست وزیر قرقیزستان، عزل دولت فعلی و تشکیل یک دولت موقت را اعلام کرد.
شب هنگام غارت اموال عمومی آغاز شد، مغازه ها در آتش می سوخت و خیلی ها مشغول غارت اموال مردم بودند.
در خارج از پایتخت، به استثنای مناطق جنوبی، پیروزی آسان بود؛ چهار استان شمالی تحت کنترل مخالفان درآمد. در هرج و مرج شهر شمالی تالاس، افزون بر تاراج اموال عمومی، برخی مقامات دولتی به دست مخالفان مضروب و تعدادی نیز کشته شدند. تنها در استان جلال آباد، زادگاه باقی اف، وضعیت تا حدودی آرام بود، هر چند در برخی از مناطق این استان هم به مراکز دولتی حمله شد.
طی این مدت، «ماکسیم» پسر باقی اف که به عنوان مرد شماره دو و جانشین پدر در نظر گرفته شده بود، برای انجام ملاقات هایی در واشنگتن به سر می برد.
علل ناآرامی
«آندری گرازین»، کارشناس مسایل آسیای مرکزی در انستیتوی کشورهای همسود، به دنبال عامل اقتصادی است و سیاست های اقتصادی اشتباه باقی اف در این عرصه را موجب تحریک مخالفان ذکر می کند. علاوه بر این، در ابتدای سال جاری میلادی (دی ماه) دولت اعلام کرده بود قصد افزایش بهای خدمات عمومی از پنج تا 10 برابر را دارد که این نیز موجب افزایش نارضایتی عمومی شده بود.
«دانیل کیسلوف»، سردبیر روزنامه اینترنتی «فرغانه رو» نیز در این مورد خاطرنشان می کند که روز 17 مارس (27 اسفند) مخالفان طی نشستی، با مقامات دولتی در مورد مشکلات موجود اتمام حجت کرده بودند. اما مقامات فکر می کردند این مخالفت ها در همان سطح لفظی محدود خواهد ماند.
علاوه بر آن، طی ماه های اخیر دولت باقی اف مخالفان را شدیدا تحت فشار قرار داده و به شکنجه و سرکوب آنها روی آورده بود.
برخی دیگر معتقدند با توجه به سرعت تحولات، که طی کمتر سه روز به واژگونی دولت انجامید، دست های خارجی در سرنگونی رئیس جمهور دخالت داشته اند، و با توجه به گرایشات غربی و آمریکایی باقی اف و وجود پایگاه «ماناس» در قرقیزستان، انگشت اتهام نوعا به سمت روسیه نشانه می رود، اما روس ها شدیداً این موضوع را تکذیب کرده اند: «ولادیمیر پوتین»، نخست وزیر روسیه طی یک کنفرانس مطبوعاتی در لهستان، به صراحت اظهار داشت که مقامات روس هیچگونه ارتباطی با تحولات جاری قرقیزستان ندارند.
در برخی تحلیل ها نیز جنوب در مقابل شمال قرار می گیرد و گفته می شود، باقی اف در سال 2005 در جنوب کشور دست به شورش زد و دولت را تغییر داد و حالا شمال کشور طغیان کرده و رئیس جمهور جنوبی را سرنگون کرده است.
جالب است بدانیم که مطالبات مخالفان باقی اف، همان هایی است که وی در سال 2005 در مقابل «عسگر آقایف»، رئیس جمهور وقت، مطرح می کرد.
«ماسااوف»، کارشناس علوم سیاسی و از طرفداران باقی اف، مدیریت های اشتباه، بهره گیری از خشونت علیه مخالفان و اصلاحات انجام شده از سوی رئیس جمهور که به ضرر طبقات پایین جامعه بود را از جمله علت های اصلی تحولات خشونت بار اخیر که به فرار رئیس جمهور منجر شده است، می داند.
با توجه به مشکلات معیشتی و فقر عمومی، لااقل ایالات متحده می توانست قرقیزستان را در فهرست دریافت کمک های مالی قراردهد، مثل کشورهایی چون مصر و پاکستان و افغانستان، قرقیزستان نیز به خاطر مشارکت در جنگ کذایی علیه تروریسم، بی نصیب نگذارد. اما این کار را نکرد و فقط سالانه 47 میلیون دلار به این کشور می داد.
عسگر آقایف (رئیس جمهور اسبق قرقیزستان) در این مورد، اظهارات جالبی دارد که به تازگی بیان شده است؛ وی در مصاحبه با پایگاه اینترنتی «لینته رو» که خبرگزاری فارس گزارش کرده است، گفت: پایگاه ماناس برای حمل و نقل کالا و محموله های مورد نیاز آمریکا در جنگ افغانستان، فوق العاده مهم است. ولی واشنگتن تا حدی که بقای کشور قرقیزستان ایجاب می کند، به این کشور کمک می کند. وی همچنین تصریح کرده است: واشنگتن تنها جمع اندکی از مقامات و تصمیم گیری کشور را تغذیه مالی کرده و به اهداف خود می رسد.
سخنان آقایف و اظهارات مشابه دیگر، نشان می دهد که مردم و رهبران انقلاب رنگی، گول وعده های آمریکا و غرب را خورده اند، چرا که متوجه شده اند نه دموکراسی واقعی در کشور برقرار شده است و نه از دلارهای آمریکا و کمک های غرب خبری هست! در عمل آنها فقط شاهد افزایش ترانزیت هوایی از پایگاه ماناس به افغانستان و برعکس بودند و لذا، قهقهه نظامیان آمریکایی در خیابان های بیشکک را در واقع، پوزخند به خود تعبیر می کردند.
آقایف که خود به مدت 16 سال و تامارس (اسفند) سال 2005 رئیس جمهور قرقیزستان بود و با یک انقلاب رنگی برکنار شد، دوران ریاست جمهوری باقی اف را دوران استقرار دیکتاتوری خودکامه و محور آزادی بیان توصیف می کند.
حمایت آمریکا از باقی اف، در شرایطی که تنها به افزایش قدرت شخصی خود می اندیشید، به شدت رهبران و مردم قرقیز را نسبت به آمریکا، آزرده خاطر ساخت و زمینه قیام آنها علیه رئیس جمهور را فراهم کرد. آقایف به رهبران دولت موقف نیز پند می دهد و می گوید: اگر دولت موقت اندکی خرد سیاسی داشته باشد، به تقویت روابط با روسیه، کشورهای همسایه و اعضای سازمان همکاری اقتصادی «اوراسیا» توجه می کند.
موضوع قرارگرفتن شمالی ها در مقابل جنوبی ها را حتی «دیمیتری مدودف»، رئیس جمهور روسیه نیز مطرح کرد و حتی از احتمال بروز یک جنگ داخلی میان این دو جبهه شمالی و جنوبی سخن گفت، اما باید توجه داشت خانم آتونبایوا (رهبر فعلی مخالفان) خود متولد یک شهر جنوبی (شهر «اوش»- زادگاه باقی اف) است و این نشان می دهد که ناآرامی کنونی منشاء قومیتی ندارد.
هر چند همه عوامل یاد شده فوق به نوعی در قیام عمومی نقش داشته اند، ولی به نظر می رسد که فشار معیشتی و خودکامگی باقی اف، دو عامل اصلی شورش مردمی بوده اند. ناآرامی در تالاس، با اعتراض به افزایش تعرفه ها آغاز شد و شعارهای معترضان نیز علیه خودکامگی و فامیل بازی باقی اف داده می شد.
واکنش‌های جهانی
در روزهای نخست تحولات، کشورها و سازمان های بین المللی مثل روسیه و اتحادیه اروپا و سازمان ملل، با اعلام بی طرفی، طرفین را به پرهیز از خشونت دعوت می کردند. پس از فرار رئیس جمهور و شکل گیری دولت موقت در قرقیزستان، روسیه اولین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت.
پوتین و سایر مقامات روس هم انتقاداتی را متوجه باقی اف کرده اند. پوتین در این رابطه گفت، درست همان شعارهایی را که باقی اف در سال 2005 علیه عسگر آقایف به خاطر انتصاب اقوام خود می داد، علیه وی نیز به کار گرفته شد.
مقامات آمریکایی طی روزهای نخست فرار باقی اف به جنوب، موضع مشخصی در مورد تحولات قرقیزستان نداشتند و این نشان می داد که این تحولات برای کاخ سفید غافلگیرکننده و در عین حال نگران کننده بود. «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه و دیگر فرستادگان آمریکایی به قرقیزستان، ابتدا بنای مذاکره با سران مخالف و خصوصاً خانم آتونبایوا را گذاشتند و پس از آنکه در مورد بقای پایگاه ماناس و حفظ منافع خود مطمئن شدند، باقی اف را در جنوب (جلال آباد) به حال خود رها کردند و دولت موقت را به رسمیت شناختند.
سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز به دنبال آمریکا، همین رویه را در پیش گرفتند. نگاه به واکنش کارشناسان، اصحاب قلم و محافل رسانه ای نیز به تحولات قرقیزستان، جالب است؛ تقریباً قریب به اتفاق آنها روی موقعیت ژئواستراتژیک کشور کوچک و فقیر قرقیزستان انگشت گذاشتند و بحث موازنه و یا اصطکاک منافع آمریکا و روسیه را پیش کشیدند و عموماً، از این منظر تحولات مذکور را تحلیل کردند. هرچند در این میان، به چین (همسایه شرقی قرقیزستان) هم اشاراتی شده است.
پایگاه هوایی ماناس
«ماناس» نام یک شخصیت اسطوره ای در تاریخ قرقیزستان است که توانست قرقیز (به معنی 40 قبیله) را در مقابل خانات «ختن» حفظ کند و کشوری را که امروز «قرقیزستان» می خوانیم، به وجود آورد.
اما اکنون ماناس نام پایگاهی هوایی است که در نزدیکی بیشکک قرار دارد. این پایگاه را دولت قرقیزستان از اکتبر سال 2001 (همزمان با اشغال افغانستان) به آمریکا اجاره داده است. روسیه نیز در قرقیزستان یک پایگاه نظامی متعلق به خود دارد و از این منظر، نوعی موازنه قدرت میان مسکو و واشنگتن در قرقیزستان به وجود آمده است.
روزنامه «نیویورک تایمز» طی تحلیلی در مورد آینده پایگاه ماناس نوشت: میان رهبران مخالف (مخالفان باقی اف) طی هفته های اخیر بر سر ادامه استفاده آمریکا از پایگاه هوایی ماناس اختلاف افتاده است. براساس گزارش این روزنامه، مخالفان آمریکا را متهم به اتخاذ سیاست دوگانه در مورد دموکراسی می کنند و می گویند که واشنگتن در همه جا شعار دموکراسی می دهد و خود را حامی دولت ها و ارزش های دمکراتیک می داند، اما در قرقیزستان از فرد مستبدی مثل باقی اف حمایت می کند، کسی که مخالفان را شکنجه و سرکوب کرده و یک حکومت خانوادگی در کشور راه انداخته است.
البته، نیاز به توضیح ندارد که هدف اصلی آمریکا، حفظ منافع خود در جهان است و این منافع را ممکن است از طریق شعارهای حمایت از دموکراسی و یا همپیمانی با مستبدانی چون باقی اف و یا «حسنی مبارک» در مصر، حفظ کند. موردی که تحولات دهه های اخیر و حمایت واشنگتن از دیکتاتورهای مخوفی چون «موبوتو سه سه سکو» در زئیر سابق و «پینوشه» در شیلی آن را ثابت می کند.
بهار گذشته زمانی که باقی اف با ادامه بهره برداری آمریکا از پایگاه هوایی ماناس موافقت کرد، مقامات کاخ سفید از وی تجلیل کردند و حتی «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا، نامه تشکر آمیزی برای باقی اف فرستاد و از او تعریف کرد. امری که برای رهبران مخالف بسیار گران آمد و آنها را رنجیده خاطر ساخت.
پایگاه ماناس در اصل، نقش لجستیکی را برای آمریکا و ناتو در جنگ افغانستان دارد و ماهانه حدود 35هزار نظامی آمریکایی از افغانستان به این پایگاه و برعکس، رفت و آمد دارند.
در فوریه سال 2009 دولت قرقیزستان اعلام کرد که قصد دارد نیروهای نظامی آمریکایی و ناتو را از خاک کشورش بیرون کند و احتمال پایان حضور نیروهای آمریکایی در این کشور زیاد است، اما در ژوئن همان سال، با پیشنهاد افزایش 60میلیون دلاری دولت آمریکا مواجه و از تصمیمش منصرف شد.
آینده پایگاه
«باکیت بشیموف»، یکی از رهبران مخالف باقی اف، که تابستان گذشته از ترس جانش این کشور را ترک کرد، مدعی است: رفتار سیاسی ایالات متحده وضعیتی را به وجود آورده که مقامات جدید (پس از فرار باقی اف) ممکن است بیشتر به روسیه نظر داشته باشند تا آمریکا، و همین تقویت روابط سیاسی با مسکو، مانعی برای ایالات متحده خواهد بود.
اما این نظریه چندان درست نیست، چراکه خاستگاه فکری رهبران مخالفی چون خانم «آتو نبایوا» که تا شش ماه رهبری دولت موقت را به دست گرفته است، آمریکایی و غربی است و فراموش نکنیم که همین خانم در انقلاب رنگی سال 2005 علیه عسگرآقایف متحد نزدیک باقی اف بوده است.
در تاریخ چهار آوریل سال 2005 (14 فروردین 1384)، نشریه «اشپیگل» گزارشی را منتشر کرد که این گزارش راز محرک های اصلی حوادث پشت پرده انقلاب گل لاله در این سال در قرقیزستان را فاش کرده بود.
در فوریه همان سال (بهمن 1383) آتونبایوا که از مخالفان دولت آقایف بود، به همراه گروه کوچکی از متحدان انقلابی قرقیزستان با حامیان آمریکایی شان که از اعضای «خانه آزادی» بودند پیمان وفاداری بستند و اعضای این سازمان آمریکایی یک ماشین چاپ را در بیشکک به مخالفان دولت اهدا کردند.
برای دستیابی به دموکراسی و ایجاد حکومتی مردم سالارانه در قرقیزستان، آمریکایی ها در حدود 12میلیون دلار کمک مالی کردند. حتی وزارت خارجه آمریکا یک ایستگاه تلویزیونی با تجهیزات کامل در اختیار مخالفان دولت قرار داد. علاوه بر دولت آمریکا، سازمان های غیردولتی آمریکایی چون خانه آزادی، سازمان ملی دموکراسی و سازمان جمهوری خواه بین المللی نیز برای ایجاد دموکراسی و تغییر حکومت در کشورهای حوزه بالکان و جمهوری های استقلال یافته شوروی سابق و خاورمیانه دست به کار شدند. یک هفته پس از آنکه انقلاب رنگی در قرقیزستان قدرت را به دست گرفت، «مایک استون» رئیس خانه آزادی، نقش سازمانش را این طور خلاصه کرد: مأموریت انجام شد. او در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی افزود: نقش آمریکا در کشور کوچک و کوهستانی قرقیزستان به مراتب بیشتر از دخالت آمریکا در انقلاب های رنگی در گرجستان و اوکراین بود.
علاوه براین، آقایف (رئیس جمهور برکنار شده قرقیزستان) در دوم آوریل (12 فروردین) با اطمینان خاطر اظهار داشت: سازمان های بین المللی از انقلاب رنگی در قرقیزستان حمایت کردند. او در ادامه افزود: یک هفته قبل از کودتا، نامه ای ازطریق اینترنت دریافت کردم که به امضای سفیر آمریکا در قرقیزستان رسیده بود و شامل یک برنامه تاکتیکی با جزئیات کامل در رابطه با انقلاب مخالفان علیه دولت قانونی بود.
انقلاب رنگی در قرقیزستان هزاران کشته و زخمی برجای گذاشت. بسیاری از مخالفان در شهرهای جنوبی «اوش» و «جلال آباد» و میدان اصلی بیشکک، در درگیری با نیروهای امنیتی کشته شدند. آمار تلفات در انقلاب گل لاله، در مقایسه با انقلاب های رنگی دیگر در گرجستان و اوکراین، به مراتب سنگین تر بود و در این میان، خانم آتونبایوا نقش محوری را (مثل باقی اف) برای آمریکا بازی می کرد!
مهمتر از این موارد، نیاز رهبران جدید به حمایت های مالی غرب و آمریکاست و مقامات از راه رسیده و جدید بیشکک به خوبی می دانند اگر نتوانند از پس مطالبات معیشتی مردم طی ماه های آتی بربیایند، باید خطر تظاهرات خیابانی علیه خود را (مثل باقی اف) به جان بخرند.
به خاطر همین دلایل، رئیس دولت موقت پس از به قدرت رسیدن و در همان 48 ساعت نخست، خیال همه را بابت پایگاه هوایی ماناس راحت کرد؛ اتونبایوا طی گفت وگوی تلفنی با «هیلاری کلینتون»، به وی قول داد که دولت جدید قرقیزستان به توافقنامه های پیشین با واشنگتن درخصوص پایگاه هوایی ماناس متعهد می ماند.
پس از این تماس و وعده های مشابه آتونبایوا بود که کاخ سفید و سپس ا تحادیه اروپا نیز از دولت موقت قرقیزستان حمایت کردند. چند روز بعد «رابرت بریک»، معاون وزیر خارجه آمریکا در مسائل آسیای مرکزی و جنوبی گفت که در دیدار با آتونبایوا، اخبار خوبی دریافت کرده است و به نظر می رسد دولت جدید به تعهدات قرقیزستان درزمینه پایگاه نظامی ماناس، پایبند خواهد بود. وی افزود که حاضر است درباره جزئیات این مسئله با خانم اتو نبایوا و یا سایر اعضای دولت مذاکره کند.
اما، این بخشی از ماجرا است و دولت جدید باید واقع گراتر باشد، یعنی جانب روسیه را نیز بگیرد؛ چرا که دولت بیشکک هم اکنون به سوخت و کمک های مالی روسیه نیاز دارد. و این جدای از پشتیبانی سیاسی روس ها است که مخالفان تازه به قدرت رسیده به آن نیاز دارند.
نیویورک تایمز می نویسد: از لحاظ دموکراسی، هرچه که اتفاق بیفتد، یک دولت جدید تصمیم خواهد گرفت که چطور میان منافع آمریکا و روسیه، که هر دو پایگاه نظامی در قرقیزستان دارند و می خواهند حضورشان را درمنطقه، حفظ کنند، موازنه ایجاد کند.
مسئله دیگر، جنگ داخلی است که برخی به آن اشاره می کنند و می گویند باقی اف در زادگاهش (جلال آباد) هواداران زیادی دارد و بسیاری از آنها نیز طی روزهای اخیر مسلحانه ظاهر شده اند و در تظاهرات و گردهمایی ها، با سلاح حضور می یابند.
دولت موقت بیشکک نیز در مقابل، برای باقی اف ضر ب الاجل تعیین و اعلام کرد که اگر وی خود را تسلیم نکند، نیروهای دولتی علیه وی عملیات ویژه انجام می دهند.
با توجه به این رویدادها، برخی از هم اکنون جنگ شمال و جنوب را در قرقیزستان پیش بینی می کنند و دورنمای یک جنگ داخلی در این کشور را می بینند. اما، واقعیت این است که سایه دو دولت آمریکا و روسیه بر فقیرترین کشور آسیای مرکزی (قرقیزستان) سنگینی می کند و جنگ داخلی خواسته هیچ کدام از آنها نیست؛ بیشترین واهمه مسکو و واشنگتن از این جنگ داخلی، بی ثبات شدن و از کنترل خارج شدن کل منطقه آسیای مرکزی است. آنها از حضور جنگجویان طالبان در منطقه می ترسند، امری که به احتمال زیاد، شرایط را برای روسیه درقفقاز شمالی (چچن و داغستان) و برای آمریکا درافغانستان سخت خواهد کرد.
به همین خاطراست که طی هفته اخیر، دولت های روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا، و سازمان ملل، حمایت خود را از دولت موقت قرقیزستان، اعلام و باقی اف را تقریباً به حال خود رها کرده اند. در واشنگتن نیز کاخ سفید حاضر نشده ماکسیم» (فرزند رئیس جمهوری فراری قرقیزستان) را برای مذاکره بپذیرد و وی مجبور شد آمریکا را ترک کند و به «لتونی» برود.
ویژگی‌های طبیعی و اجتماعی
قرقیزستان کشوری کوهستانی با جلوه های طبیعی بسیار زیبا است. ارتفاع 94درصد از خاک این کشور، که 199 هزار و 951 کیلومتر مربع وسعت دارد، 1000 متر بالاتر از سطح دریا بوده و میانگین ارتفاع آن نیز 2750 متر است. تنها یک سوم از جمعیت پنج میلیون و 200هزارنفری این کشور شهرنشین هستند و هنوز بسیاری از سنت های قبیله ای درآن جریان دارد. 80درصد جمعیت قرقیزستان مسلمان هستند.
طول مرزهای این کشور با همسایگان به این ترتیب است: چین (شرق) 858 کیلومتر، قزاقستان (شمال) 1224 کیلومتر، تاجیکستان (جنوب) 870 کیلومتر، ازبکستان (غرب) 1099 کیلومتر.
مسلماً، عواملی چون محصور بودن در خشکی و دسترسی نداشتن به دریا و کوهستانی بودن، در عقب ماندگی این کشور، که آن را فقیرترین کشور آسیای مرکزی می دانند، موثر بوده است، اما چیزی که بدشانسی این ملت را مضاعف کرده است، قرار داشتن در مسیر توسعه ارضی تزارهای روس و سپس کمونیست های شوروی بوده است و در حال حاضر نیز چیزی که تحولات کشوری کوچک و گمنام مثل قرقیزستان را وجه بین المللی می دهد، موقعیت ژئوپلتیک آن و توجه آمریکا، روسیه و حتی چین به این کشور است.
به هر حال، قرقیزستان باید نان موقعیت ژئواستراتژیک خود را در شرایط کنونی بخورد، ولی به نظر می سد که این موقعیت برای این کشور، بیشتر مایه رنج و نقمت است و از حاتم بخشی بزرگان (مسکو و واشنگتن) چندان خبری نیست!
وضعیت اقتصادی
اقتصاد کشاورزی سنتی و از قبل موجود، همچنان بر کشور کوهستانی قرقیزستان حاکم است. کتان، تنباکو، پشم و گوشت مهمترین تولیدات کشاورزی قرقیزستان بوده و دو محصول نخست (کتان و تنباکو) در میزان پایین، به خارج صادر می شود، از جمله صادرات صنعتی این کشور نیز می توان به طلا، جیوه، اورانیوم، گاز طبیعی و برق اشاره کرد.
قرقیزستان نخستین کشور در میان کشورهای مشترک المنافع است که (با حمایت های سیاسی غرب) در سازمان تجارت جهانی پذیرفته شد.
سقوط تولیدات این کشور در زمان فروپاشی شوروی در سال 1991 بسیار شدید بود، اما تا میانه سال 1995 تولیدات ترمیم شد و صادرات افزایش یافت.
اقتصاد قرقیزستان به صادرات طلا متکی است و کاهش تولید آن در معدن مهم و اصلی «کومتور» در سال 2005 (سال انقلاب گل لاله)، تولید ناخالص داخلی این کشور را تا شش درصد پایین آورد.
هرچند دولت بیشکک در سال 2006 گام هایی را برای کاهش شکاف میان درآمدها و هزینه ها برداشته بود، ولی طی سال های 2007 و 2008، هزینه ها بیش از 20 درصد افزایش یافت.
تولید ناخالص داخلی در سال های مذکور بیش از شش درصد رشد داشته، که تا حدود زیادی به خاطر بالارفتن قیمت جهانی طلا بوده است.
براساس گزارشات جدید، در سال های آخر دولت باقی اف، میانگین بیکاری به 40 درصد و گرسنگی نیز به سطح غیرقابل تحمل رسیده بود و در مقابل قیمت های سوخت افزایش می یافت.
هرچند آمریکا پول اجاره پایگاه ماناس را سه برابر (180 میلیون دلار در سال) کرده بود، ولی بخش اعظم این وجوه، به جیب خانواده و نزدیکان باقی اف می رفت. وی سوخت رسانی برای هواپیماهای آمریکایی در پایگاه ماناس را به یکی از افراد خانواده اش سپرده بود.
حل مشکلات اقتصادی و راضی نگه داشتن مردم از لحاظ معیشتی، از اهداف محوری دولت جدید قرقیزستان خواهد بود و همین عامل به تنهایی، بیشکک را در مقابل دو قدرت آمریکا و روسیه محافظه کارتر می کند و باعث می شود که دولت، حفظ موازنه این دو قدرت را در رأس دستگاه دیپلماسی خود قرار دهد.
سابقه سیاسی
بخش اعظم قرقیزستان در سال 1876 به روسیه منضم شد. این کشور نیز مثل سایر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز سابقه طولانی مبارزه با روس ها را دارد. هر چند قبل از روسیه، قرقیزستان درگیری زیادی با خانات چین و مغولستان را داشته است و حتی در گذشته به اشغال چنگیزخان مغول نیز درآمده بود.
در سال 1916 مردم قرقیز علیه تزار، امپراتور روس، قیام کردند. اما این قیام شکست خورد و بهای آن، قتل عام یک ششم جمعیت قرقیز به دست سربازان امپراتور بود.
قرقیزستان در سال 1936 به یکی از جمهوری های شوروی سابق تبدیل شد و در سال 1991 نیز پس از فروپاشی شوروی، به استقلال رسید.
«عسگر آقایف» که از سال 1990 بر قرقیزستان حکومت می کرد، در سال 2005 با انقلاب رنگی آمریکایی تحت رهبری «قربان بیک باقی اف» مواجه و برکنار شد. باقی اف که نخست وزیر بود، تظاهرات گسترده مردمی را تحت نام «انقلاب گل لاله» رهبری می کرد، وی پس از برکناری آقایف، در انتخابات ژوئیه (تیر) 2005 با اکثریت آراء به ریاست جمهوری رسید.
به گفته بسیاری از کارشناسان، همه اتهام هایی را که باقی اف متوجه عسگرآقایف می کرد (مثل خودکامگی، فساد اقتصادی و فامیل بازی) درنهایت متوجه خود وی شد.
باقی اف در طول ریاست جمهوری خود از سال 2005 تا 18 فروردین، با احیای قانون اساسی سال 2003، کلیه اصلاحات انجام شده پس از سال 2005 را از بین برد و قدرت خود را تحکیم بخشید. او مجلس را منحل کرد، خواستار انتخابات زودهنگام شد و با حزب خلق الساعه خود، کنترل پارلمان جدید را در دست گرفت. در یک کلام، باقی اف تغییراتی را در ساختار دولت مهندسی کرد که به تحکیم بیشتر قدرتش انجامید. او حتی می خواست قدرت را در قرقیزستان موروثی و پس از خود، به فرزندش «ماکسیم» منتقل کند!
خانم اتونبایوا که در انقلاب گل لاله، باقی اف را رهبری می کرد و جزو رهبران این انقلاب محسوب می شد، پس از پیروزی انقلاب، وزیر خارجه دولت باقی اف شد. ولی بعدا بین این دو اختلاف افتاد و او از دولت خارج شد و به مخالفان پیوست و تا سال 2009 در مجلس به عنوان اپوزیسیون حضور داشت.
سوابق رهبر جدید
خانم «رزا آتونبایوا» در 23 اوت 1950 (سوم شهریور 1339) در شهر «اوش» قرقیزستان به دنیا آمد و در سال 1972 (1351) در رشته فلسفه از دانشگاه مسکو فارغ التحصیل شد و پس از آن به عنوان استاد و رئیس دپارتمان فلسفه در دانشگاه ملی قرقیزستان، به مدت شش سال به تدریس پرداخت.
وی از سال 1981 (قبل از فروپاشی شوروی) زندگی سیاسی خود را در حزب کمونیست آغاز کرد و سپس، به عنوان رئیس هیئت نمایندگان شوروی در یونسکو منصوب شد.
در سال های آخر اتحاد جماهیر شوروی، وی به عنوان سفیر شوروی در مالزی فعالیت کرد. پس از استقلال قرقیزستان از شوروی سابق در سال 1991 و در دوره ریاست جمهوری «عسگر آقایف»، خانم اتونبایوا همزمان وزیر خارجه و معاون نخست وزیر شد و این سمت ها را تا زمانی که سفیر قرقیزستان در آمریکا و کانادا شود، حفظ کرد.
اتونبایوا بار دیگر در سال 1994به مدت یک سال دیگر، به عنوان وزیر خارجه فعالیت کرد. از سال 1998 تا 2001 به عنوان نخستین سفیر قرقیزستان در انگلیس منصوب شد. از سال 2002 تا 2004 به عنوان معاون رئیس گروه ویژه سازمان ملل در گرجستان منصوب شد.
اتونبایوا اواخر سال 2004 میلادی به قرقیزستان بازگشت و در عرصه سیاسی فعال شد. در دسامبر سال 2004 وی و سه نفر از اپوزیسیون های پارلمان قرقیزستان حزب «آتا- جرت» ]میهن[ را تاسیس و خود را برای انتخابات پارلمانی فوریه سال 2005 در قرقیزستان آماده کردند.
اتونبایوا به زبان انگلیسی مسلط بوده و یکی از عناصر اصلی در موفقیت انقلاب رنگی موسوم به «گل لاله» در سال 2005 بوده است که به سرنگونی «آقایف» منجر شد. وی پس از انقلاب رنگی به مدت چند ماه به عنوان وزیر خارجه در دولت موقت و سپس دولت «قربان بیک باقی اف» که در آن زمان نخست وزیر بود فعالیت کرد.
پس از آنکه باقی اف به عنوان رئیس جمهور انتخاب و «فیلکس کولوف» نخست وزیر شد، آتونبایوا نتوانست رای لازم را از مجلس برای تصدی پست وزارت خارجه کسب کند.
وی سپس، در انتخابات مجلس این کشور هم به قدر کافی رای به دست نیاورد.
سرانجام در سال 2007 آتونبایوا در انتخابات پارلمانی این کشور و در لیست حزب سوسیال دموکرات وارد پارلمان قرقیزستان شد و تا اکتبر سال 2009 به عنوان رهبر مخالفان در پارلمان این کشور فعالیت کرد.
آتونبایوا اکنون از روز چهارشنبه (18 فروردین) و پس از سرنگونی دولت باقی اف، اداره دولت موقت قرقیزستان را برعهده دارد.
جمع بندی
از کل بررسی حاضر، چند نکته قابل استنتاج است:
1) جنگ داخلی در قرقیزستان منتفی است، زیرا چنین رویدادی منافع روسیه و آمریکا را در این کشور به خطر می اندازد و هر دو کشور در این منافع، مشترک هستند.
2) شورش خود خواسته: چیزی که طی روزهای سه شنبه و چهارشنبه (17 و 18 فروردین) در قرقیزستان رخ داده است، خواه با تحریک روسیه صورت گرفته باشد و خواه خودانگیخته و از دل خیابان ها شکل گرفته باشد، نمی توان کتمان کرد که فاقد برنامه ریزی مشخص بوده است و هیچ مبنای ایدئولوژیک و حتی رهبری نداشته و کاملا یکباره رخ داده است. در این قیام حتی خواسته مردم هم مشخص نیست و معلوم نشد که آنها چه می خواهند! اگر با آمریکا مخالفت داشتند، چرا چهره ای مثل اتونبایوا را به رهبری پذیرفتند؟
با این تفاصیل، به نظر می رسد که توده های قرقیزی دچار خشم یکباره شده اند و این خشم ممکن است که بار دیگر هم تکرار شود.
3)ضربه مهلک به انقلاب های رنگی: تحولات جاری قرقیزستان، خوش باوری آنهایی که به کاخ سفید و غرب چشم دوخته بودند، را به یأس و بدبینی مبدل کرد.
رهبران قرقیز می خواستند پس از انقلاب رنگی (گل لاله) در سال 2005، هم از مساعدت های کلان آمریکا و اروپا در ایجاد یک اقتصاد مدرن و پررونق بهره ببرند و هم با حمایت واشنگتن، یک نظام دموکراتیک و مردمی را پایه ریزی و تقویت کنند.
اما، آنچه در عمل اتفاق افتاد، عکس این انتظارات بود؛ واشنگتن ثابت کرد که با کسی دوست نیست و به دولت قرقیزستان تنها آنقدر کمک کرد که سرپا بایستد. علاوه بر آن، منافعش ایجاب می کرد که جانب فردی خودکامه مثل باقی اف را بگیرد و به رهبران طرفدار دموکراسی پشت کند.
باتوجه به پشت کردن مردم قرقیزستان به انقلاب رنگی (پس از اوکراین)، بی اقبالی سایر جوامع به ترفند انقلاب های رنگی جدی است. حال این پرسش مهم پیش می آید که باتوجه به شکست طرح توسعه منافع با ترفند انقلاب های رنگی و رو شدن دست افرادی مثل «جین شارپ» و «جرج سوروس» آمریکایی، آیا ایالات متحده، این شیوه را برای حفظ منافع خود همچنان حفظ می کند؟ در صورتی که جواب این سؤال منفی باشد، شیوه جایگزینی را که می توان از هم اکنون حدس زد، اجرای «کودتاهای مخملی» است. کودتاهایی که با خشونت و خونریزی همراه نیست و عوامل پشت پرده آن هم نامشخص هستند.
سال گذشته کشور «هندوراس» در آمریکای لاتین، چنین کودتایی را تجربه کرده است و احتمالا این رویداد، به رویه ثابتی برای آمریکا طی دهه 2010 تبدیل بشود.
در هر حال، اینکه باز هم انقلاب های رنگی اتفاق می افتد یا نه و یا اینکه، کودتاهای مخملی در دستور کار اربابان قرار خواهد گرفت، چیزی است که تحولات بعدی آن را روشن می کنند. اما، وقایع خونین قرقیزستان یکبار دیگر ثابت کرد که ایالات متحده آمریکا نه صلاحیت آن را دارد که پیشتاز و حامی دموکراسی باشد و نه حامی صلح است.
آخرین تحولات
همانطور که انتظار می رفت و در متن فوق نیز پیش بینی شده بود، باقی اف ضمن استعفا از مقام ریاست جمهوری، از قرقیزستان خارج شد و به قزاقستان رفت. با این اقدام باقی اف، جنگ داخلی در قرقیزستان عملا منتفی شد. در پی استعفای باقی اف، یک هواپیمای کوچک نظامی قزاقستان به جنوب غربی قرقیزستان رفته و او را به شهر «تراز» در غرب قزاقستان منتقل کرده است.
نحوه خروج رئیس جمهور از کشورش، به خوبی نشان می دهد که این اقدام با هماهنگی رهبران دولت موقت در بیشکک انجام شده است.
سازمان امنیت و همکاری اروپا از اقدام باقی اف استقبال کرده و آن را اقدامی مهم خوانده است.
علت اقدام رئیس جمهور به استعفا و فرار، سلب حمایت مسکو، واشنگتن و کشورهای اروپایی از وی با هدف جلوگیری از بروز جنگ داخلی بود. جنگی که اگر رخ می داد، به منافع واشنگتن و مسکو لطمه می زد. علاوه بر آن، باقی اف در زادگاهش (استان جلال آباد) مخالفانی نیز داشت که تعدادی از آنها مسلح بودند و حتی پنجشنبه سخنرانی رئیس جمهور بر کنار شده در شهر «اوش» و در جمع حدود 2000 تن از هوادارانش را با تیراندازی هوایی، بر هم زده بودند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات