صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۸  ، 
کد خبر : ۱۴۴۹۷۹
نگاهی به واکنش‌های هنرمندان به فتنه

خواب و بیدار

آرش فهیم اشاره: یکی از حوزه های مورد توجه در همه فرایندها و تحولات سیاسی و اجتماعی ، قلمرو فرهنگ و هنر است. محبوبیت ، شهرت و تأثیرگذاری هنرمندان سبب شده که در بزنگاه های مهم و ملتهب ، افکار عمومی به سوی آنها جلب شود. اما نکته مهم این است که نقش آفرینی هنرمندان در کشمکش های اجتماعی، دو جنبه متضاد و متناقض دارد. این گروه از نخبگان جامعه در عین حال که می توانند با حریت و هویت خود زمینه را برای بیداری مردم فراهم کنند ، قابلیت استفاده ابزاری از سوی قدرت پرستان در به خواب سپردن اجتماع را نیز دارند. در وقایعی که طی یک سال گذشته ، چه به عنوان انتخابات و چه در قالب فتنه رخ داد نیز هنرمندان حضور و نقش آفرینی متفاوت ، متنوع و متضادی داشتند.

حضور در تبلیغات
این گروه نیز مثل سایر قشرها ، در انتخابات با شکوه سال گذشته مشارکت گسترده و تحسین بر انگیزی داشتند و از نامزدهای مورد علاقه خود حمایت کردند. بدون شک حضور هنرمندان در این عرصه به خودی خود و فارق از این که از کدام نامزد طرفداری می کنند امر نیکویی است و به مشارکت و گرم تر شدن عرصه انتخابات می انجامد. نکته قابل توجه هم این بود که در این دوره از رقابت برای به دست گرفتن مقام ریاست دولت ، هنرمندان با شفافیت و حساسیت بیشتری خود را نشان دادند.
با این حال مسئله ای که به عنوان آسیب مطرح بوده ، استفاده ابزاری از هنرمندان توسط برخی از نامزدها ست. از قضا این نوع استفاده از سوی گروهی انجام شد که رقیب خود را به حرکات پوپولیستی و عوام پسندانه متهم می کردند. این در حالی است که سود جستن از شهرت و محبوبیت هنرمندان مصداق بارز عوام فریبی است. استفاده ابزاری از هنرمندان یعنی تبدیل کردن نقش هنرمندان به آلت تزئین و عامل جلب توجه. خطر و ضرر این نوع بهره بردن از اهالی هنر از سوی سیاستمداران دو مورد است: اول این که شأن و جایگاه هنرمند در حد مبلغ طالبان قدرت پایین می آید و دوم این که فضای احساس زدگی و سطحی گرایی بر منطق و عقلانیت غلبه می یابد. استفاده ابزاری از هنرمندان در رقابت های انتخاباتی یکی از سنت های سیاست لیبرالی است.
نکته دیگری که در صف بندی انتخاباتی هنرمندان نمایان شد، رویکرد معنادار آنها به سوی نامزدها بود. به این ترتیب که به طور عمده : و نه مطلق- هنرمندانی که در همه سال های گذشته از بیشترین امکانات و مواهب مادی نظام برخوردار بودند به سمت اصلاح طلبان گرایش پیدا کردند. ضمن این که آن گروه از اهالی سینما ، تئاتر و تلویزیون که معمولاً آثار سطحی و سخیف می سازند را نیز می توان به این گروه اضافه نمود. ولی در طرف مقابل ، اکثر هنرمندانی که از نامزد اصولگرایان ، که برگزیده مردم هم شد، طرفداری کردند ، افرادی بودند که امکانات و فرصت کمتری به آن ها اختصاص یافته و به عبارت بهتر مظلوم واقع شده بودند.
هنرمندان در فتنه
پس از برگزاری انتخابات و بروز ادعای دروغین تقلب از سوی برخی نامزدهای شکست خورده ، همان نقش آفرینی دوگانه هنرمندان ادامه یافت. با در گرفتن فتنه و به وجود آمدن التهابات اجتماعی در تهران و دو سه شهر دیگر ، عرصه امتحان برای همه ، از جمله هنرمندان نیز گشوده شد. گروهی از هنرمندان همان ابتدا به دفاع از حق رأی مردم شتافتند و خواهان قانونگرایی شدند. آنها ضمن صدور بیانیه های گوناگونی، مبنی بر حفظ وحدت ملی، قانونگرایی و تزریق آرامش و امنیت به جامعه، در نوشته ها و مصاحبه های مختلفی ، نشان دادند که همچنان وجدان بیدار جامعه هستند. پس از نماز جمعه تاریخی و وحدت بخش مقام معظم رهبری در 29 خرداد سال گذشته ، این بار اکثریت هنرمندان به همراهی با مردم روی آوردند و راه خود را رسماً از فتنه گران جدا نمودند. نمود این همراهی در بیانیه مشترک بیش از 600 نفر از این گروه تجلی یافت . آنها در بیانیه خود ضمن پاسداشت حماسه 22 خرداد، عکس العمل های دشمن پسند نسبت به این حماسه را محکوم کردند. به جز این ، بسیاری از هنرمندان در مصاحبه های گوناگون و جداگانه با خبرگزاری ها، از رأی مردم و کیان نظام اسلامی حمایت نمودند.
با این حال برخی از هنرمندان و تشکل های فرهنگی و هنری یا در مقابل خیانت ها و وطن فروشی ها سکوت کرده یا از جریان فتنه حمایت نمودند. باز هم در میان این گروه می توان هنرمندانی را دید که طی سال های پس از انقلاب از بیشترین امکانات و فرصت های کاری برخوردار بودند. اما از فضای آزاد ، بر ضد آزادی و حقوق ملی سوء استفاده کردند و آب به آسیاب دشمنان این مرز و بوم ریختند. هرچند تعداد این دسته از هنرمندان در مقابل گروه اول بسیار کمتر بود.
نقش منفی خانه سینما
یکی از نهادهایی که عملکردی شگفت انگیز و دور از انتظار را از خود نشان داد «خانه سینما» بود. خانه سینما ، مجمع صنفی سینماگران کشور است و موظف به حمایت مادی و معنوی از هنرمندان این عرصه است. اما با کمال شگفتی ، در تمام یک سال گذشته ، هیچ عملی برای ایجاد وحدت و قانونگرایی در عرصه سینمای کشورمان انجام نداد. حتی پس از نماز جمعه تاریخی رهبر انقلاب و در حالی که اکثر سینماگران به دفاع از قانون و مردم پرداختند ، خانه سینما به رویه خود ادامه داد.
تحریم جشنواره‌ها
یکی دیگر از تلاش های مذبوحانه فتنه گران برای استفاده ابزاری از هنرمندان در راستای منافع و مقاصد خود ، تحریم جشنواره های رسمی و ملی کشور بود. این جریان ابتدا از جایزه ها و جشنواره های ادبی آغاز شد. اما با نزدیک شدن به بیست و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر ، تلاش برای ایجاد حواشی سیاسی در آن افزایش یافت. نکته جالب این بود که رسانه های وابسته به فتنه گران و ضد انقلابیون ، هرگونه عدم حضور در جشنواره را به عنوان مخالفت سیاسی مطرح کردند. مثلاً از «عزت الله انتظامی» برای داوری در این جشنواره دعوت شد و او نپذیرفت. این دعوت و رد آن باعث شد که رسانه های مذکور این گونه جوسازی کنند که انتظامی با هدف مخالفت با دولت این کار را کرده است. اما خود انتظامی با رسانه ها مصاحبه کرد و این مسئله را تکذیب نمود و دلیل عدم پذیرش داوری جشنواره فیلم فجر را همزمان شدن آن با عمل جراحی پایش اعلام کرد. مواردی از این دست بارها تکرار شد.
پادویی برای غرب
اما در این بین برخی از اهالی سینمای کشورمان به سرنوشت تراژیکی دچار شدند. افرادی که فضای غبارآلود فتنه را فرصتی برای خودنمایی خود یافتند ، اما در عمل مسیر سقوط را طی کردند. به این ترتیب که بعضی از هنرمندان که در داخل کشور فاقد پایگاه و جایگاهی بودند ، تصور کردند که در صورت پشت کردن به وطن خود و همراهی با سیاست های دولت های غربی می توانند ضعف های خود را جبران کنند.
سردمدار این طیف ، «محسن مخملباف» است. او خود را به عنوان سخنگوی جنبش سبز در اروپا معرفی کرد. پس از برگزاری انتخابات نیز تلاش فراوانی برای شیوع افسانه دروغین تقلب و تشویق غربی ها برای اعمال فشار بر ایران نمود. مخملباف که از سال ها قبل سیر نزول اخلاقی و هنری اش شروع شده بود، در یک سال اخیر چرخه سقوط خود را کامل کرد. تا آنجا که از مقام هنرمند به جایگاه پست و حقیر پادویی برای دولت های غربی پایین آمد. دخترش «حنا مخملباف» نیز در این راه تلاش فراوانی کرد و حتی یک فیلم مستند به نام «روز های سبز» ساخت. فیلمی که با روشی ابتدایی و غیر استنادی سعی در القای بروز تقلب در انتخابات ریاست جمهوری داشت.
فرد دیگر «بهمن قبادی» است که با ساخت یک فیلم غیر قانونی و زیر زمینی علیه ایران ، راه را برای به دست آوردن دل دولت های غربی هموار کرد. او نیز با ساخت فیلم پیش پا افتاده «گربه های ایرانی» که تصویری سیاه و تحریف آمیز از کشورمان نمایش می دهد همزمان با اوج گرفتن فتنه به خارج گریخت. قبادی نه تنها با فیلم ضعیف خود به دروغ پردازی درباره ایران پرداخت که در مصاحبه با رسانه های خارجی نیز حرف های مضحک و اغراق آمیزی را درباره کشورمان به زبان آورد.
شیرین نشاط ، شبنم طلوعی ، محسن نامجو ، گلشیفته فراهانی ، جعفر پناهی و ... هم از دیگر افرادی بودند که نقش پادویی برای سیاستمداران غربی را ایفا نمودند.
نتیجه‌گیری
بر این اساس اکثر هنرمندان این مرز و بوم در امتحان فتنه ، به طور کم و بیش موفق شدند. هر چند این موفقیت درجات مختلفی دارد. اما نتیجه گیری مهم تر این است که آن دسته از به اصطلاح هنرمندانی که در مقابل مردم ایستادند دارای دو ویژگی مشترک هستند. ویژگی اول آن ها این است که دچار ضعف مفرط هنری اند. ویژگی دومشان هم این است که با توجه به ناتوانی درخلق آثاری قابل توجه تلاش کردند با مطرح کردن خود بین محافل آلوده غربی ، شهرت و نان و نوایی را برای خود دست و پا کنند.
اما ماجرای فتنه تجربیات بسیاری را برای هنرمندان متعهد و دلسوخته در پی داشت. وقایع سیاسی و اجتماعی یک سال اخیر نشان داد که این گروه از هنرمندان می بایست فعال تر در میدان حاضر شوند و با آثارشان در راستای منافع ملی جریان سازی کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات