صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۹  ، 
کد خبر : ۱۵۰۵۷۴

آن سوی گارد ریل


بصیرت: زمانیکه تحلیلگر معروف و سرشناس مؤسسه رند در سال65 در اورشلیم در نظریه «پایان تاریخ» خود درباره دو بال سرخ و سبز ایران هشدار می داد و هالیوود آن را چون وحی منزل سرلوحه کار خود قرار می داد، هیچکس نمی دانست که از همان سالها، دشمن خاکریزهای خاکی را رها کرده و پشت خاکریزهای سفید و مشکی یعنی کاغذ و نوشتن سنگر گرفته و لابلای کتابهای علم اندوزی دانشگاه، در برابر مواضع اعتقادی دانشجویان و اساتید پاتکی ناجوان مردانه زده و تیرهای مسموم سکولاریستی را بر بنیانهای فکری دانشجویان نشانه رفته است و وقتی این رزمندگان راه علم که در کمین دشمن گیر افتاده اند، در جنگی نابرابر اسیر می شوند، در نهایت پس از اینکه از پشت میزهای علم و دانش برخاسته و مدرک فارغ التحصیلی را اخذ می کنند، اکثرا یا در دانشگاه ایمان و شهادت و ایثار با معدل زیر15 مدرک می گیرند و یا اینکه متأسفانه مشروط می شوند.
اما با این حال وقتی که زمان در حال گذر بود و ایران روز به روز، علی رغم تحریم های شدیدتر به پیشرفتهای چشمگیرتری نائل می آمد، دندانهای از غیض به هم فشرده هر روز فشرده تر می شد. اما کسی آن را نمی دید جز دیدبان تیزبین پیشرفت و رشد و تعالی، ولایت، که از همان زمان، هشدار این توطئه را در اسفند81 در جمع اهل قلم داد. شاید در آن روز در پی این هشدارها کسانی جمع شدند تا کاری بکنند و با راه اندازی کرسی های آزاداندیشی مشکلی را حل کنند، اما انگار خیلیها هنوز تردید داشتند و برخی هم می خواستند کاری بکنند اما حوصله دردسرنداشتند بعضی هم شاید ملاحظه موقعیتشان را می کردند. اما این وسط عده ای هم بودند که ماندند، اما آنقدر تعدادشان کم بود که بسان مثل معروف، همان دست تنهائی شدند که دیگر صدا نداشت. فتنه 88 از سال65 کلید خورده بود و هیچکس نمی توانست ادعا کند جنگی که از مدتها قبل از قلبها شروع شده و سربازانش در سلول های خاکستری فکر سنگر گرفتند خلق الساعه بوده باشد.
بهتر است از چند پله پائین تر شروع کنیم. شاید از چند سال پیش که کارتونهای شاهزاده و گدا، پوکوهانتس و باربی و... در خانه های ایران و ایرانی جولان می داد و حتی خیلی از مواقع به خاطر جذابیت بالا بزرگترها را هم پشت مانیتور کامپیوتر می نشاند، هیچ کس نمی دانست که با نهادینه کردن تجمل گرائی و رفاه طلبی و عریانگرائی برای فوکویاما در حال یارگیری است و در حال تربیت کسانی است که به قول حضرت امام(ره) با الفبای مبارزه بیگانه اند و دیگر به راحتی بال سرخ را فراموش خواهند کرد و به آسانی از نار بال سبز خواهند گذشت. از حق نباید گذشت که کارهائی هم در این زمینه در کشورمان انجام شده است. اما به نظر شما سی دی جذاب و تربیتی ما با قیمت 15هزار تومان می تواند با انیمیشن 1500 تومانی و ضد اسلامی «شماره9» رقابت کند؟ این پروژه ویرانگر واقعا نرم و خزنده پیش می آید و در فیلمهائی چون سیصد و سنگسار ثریا و... و اخیرا هم «فتنه» با ایجاد فوبیا نسبت به اسلام و هراس نسبت به ایران، همچنان سیر تکاملی خود را طی می کند. پیش می آید اما آرام و خزنده چون مار و بعد هم در یک فرصت مناسب انتخاباتی، عملیات اصلی خود را آغاز می کند و بعد از ساماندهی و به نوعی می توان گفت گروهان بندی نیروهایش از طریق پایگاه های عملیاتی اینترنتی رسما اعلان جنگ می کند. این جنگ که حالا سربازانش از داخل خانه های همین سرزمین بیرون می آمدند و از فرزندان این کشور بودند، ناخواسته در این گرد و غبار نفس گیر بر علیه خود برخاسته بودند و اکثریت قریب به اتفاق نمی فهمیدند که خودی ها را نشانه رفته اند.
عده ای هم بودند که بدلیل غفلت و بی توجهی به توصیه های پدر پیرشان، با اینکه می دانستند با این وجود نفت به چراغ دشمن، نه ببخشید آب به آسیاب آن ریختند. چرا؟ چون ناپرهیزی کرده و دچار مسمومیت فکری شده بودند. چون با بستن چشمانشان به روی حقیقت و با نشستن کنار عروس دریائی غرب، آلوده شده بودند. علوم وارداتی و ترجمه ای چون عروسی زیبا وسط دریای پیشرفت و تکنولوژی هستند اما قسمت تراژدیک داستان اینجاست که سمی اند و آلوده به آفتهای فکری و اعتقادی.
داستان از اینجا غم انگیزتر می شود که با این حال خراب و در حالیکه چشم بصیرتشان از شدت سم سیاهی می رفت، پشت ماشین سیاست نشستند و در نتیجه خطاهای پی درپی که مرتکب می شدند. جلوی تابلو ممنوع نظارت استصوابی ایست زدند و از خط ممتد ولایت سبقت گرفتند و زمانیکه پشت چراغ قرمز انسانیت رسیدند، نتوانستند بایستند و عابرین بیچاره را زیر گرفتند و وقتی افسر راهنمائی رسید، راننده را دید که سری شکسته از بی قانونی داشت و عابران بیچاره ای که چون برگ خزان بر زمین ریخته بودند و در این میان، پس از استعلام معلوم شد که قبلا هم جریمه شده و هنوز نپرداخته اند. از ایشان پرسیده شد که این چه وضع رانندگی است؟! در جواب همه تقصیرها را گردن ماکس وبر انداختند و اظهار داشتند که او ما را اغفال کرده است. و وقتی از سرنشینان و یاران باوفای این تصادف خونین دلجوئی می شد، در حالیکه یکی دستش را گرفته بود و دیگری سرش را تقصیرها را گردن عطاءالله انداختند و اظهار داشتند که چون او داشت از آن سوی گارد ریل به ما دست تکان می داد، حواسمان را پرت کرد و فوقع ما وقع. خیلی اظهار ندامت کردند اما خسارت وارده خیلی عظیم بود و باید بابت آن هزینه می پرداختند لذا وقتی جوابشان را در 9 دی و 22 بهمن دریافت کردند حیرت کرده و به یاد دولت اصلاحات افتاده و غصه خوردند. البته ناگفته نماند که اول قرار نبود عاشقان را بکشند. بعدا که عاشقان عروس دریائی را به عنوان معشوقه برگزیدند، بدلیل اینکه از بد روزگار سمی بود، خود بخود کشته شدند. اما ای کاش یاران باوفای این عشاق که چریکهای خسته جنگ نرم بودند و استعدادهای نهفته شان را در زمینه عملیات روانی در میدان عمل به منصه ظهور گذاشتند از این گذشته تلخ عبرت می گرفتند و از کارهایشان دست برمی داشتند و تا این حد سربازان جوان اصلاحات را وسوسه نمی کردند.
اما در این میان چه خوب می شد سینه چاکان نظریه سلطانیزم عمو ماکس یک نیم نگاهی هم به سخنان جامعه مترقی دائی جان لاک می انداختند که در دومین رساله از «دو رساله در باب حکومت» وی آمده است. این نظریه مبتنی بر این موضوع است که جامعه ای آسیب ناپذیر و به نوعی خلل ناپذیر است که فردی در رأس آن قرار گیرد که در مواقع حساس و بحرانی فراقانونی حتی خلاف قانون عمل کند. شاید دلیل اینهمه کرنش و دستپاچگی در برابر نظریات منسوخ شده غرب این باشد که وقتی ناممان را جزء قبولیهای دانشگاه دیدیم و کیف پر از آرزوهایمان را به دست گرفتیم و از در دانشگاه وارد شدیم ذکر علی(ع) را در خانه جا گذاشتیم و بعد از اینکه خودمان را خلع سلاح کردیم، پا در این کارزار گذاشتیم. کسی را جا گذاشتیم که با ذکرهای مکرر نام او راه رفتن را آموختیم. کسی که برای قبولی در کنکور توسلها به درگاهش کردیم. کسی که اوج معنویت شب قدرمان با ذکرهای «بعلی» او طاقت فرشتگان عرش را تاب می کرد. کسی که پیامبر عظیم الشأن اسلام در بیان جایگاه او در دنیای علم «علی بابها» را گفت. کسی که هنوز هم که هنوز است تاریخ درسها از حادثه صفین او می گیرد. فتنه ای که با صف آرائی عده ای از لشگریانش در برابر عده ای دیگر شکل گرفت و چون فتنه ایران، در آن برهه از زمان، شناخت دوست و دشمن برای همه سخت شد. کسی که رمضان، بهترین ماه خدا، با نام و یاد او گره خورده است. چه پیروز مردمی خواهند بود کسانی که در ماه رمضان و در کنار معنویات پرفروغ قرآن، دلی روشن و فکری بینا از حکمتهای علی(ع) در نهج البلاغه داشته باشند، تا همیشه و در همه حال پیروز میادین معنوی، فکری، علمی و سیاسی گردند.
معصومه حسین خانی
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات