علی احمدی/ عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
امام علی(ع) در وصیت به امام حسن(ع) میفرمایند: هرگاه حاکم (پادشاه) تغییر کند، زمانه تغییر میکند.
ابن ابیالحدید در توضیح این عبارت، داستانی از انوشیروان ذکر میکند و میگوید: انوشیروان کارگزاران حکومتی خود را جمع کرد و کیسهای مروارید را نیز در دست داشت. پرسید، هر کس پاسخ دهد که چه چیزی به مزارع و رعیت بیشترین زیان را میرساند، این مرواریدها را به او خواهم داد. یکی از کارگزاران و ندیمان گفت: هجوم ملخ. دیگری گفت: نرسیدن آب. دیگری گفت: نباریدن باران. دیگری گفت: وزیدن باد جنوب و نوزیدن باد شمال. انوشیروان به بزرگمهر گفت: شما چه میگویید؟ وزیر به انوشیروان نزدیکتر شد و با اشاره به سر انوشیروان گفت: قربان! تغییر اندیشه سلطان درباره رعیت. اگر اندیشه سلطان مبنی بر سختگیری بر رعیت تغییر کند، از هر بلایی سختتر است؛ و اگر بر سهلگیری و آبادانی تغییر کند، از هر نعمتی بالاتر. انوشیروان گفت: آفرین بر این هوش. بر مبنای این مقدمه، چند نکته را یادآور میشوم:
1- با انتخابات ریاست جمهوری در تیرماه 84 و انتخاب رئیسجمهور جدید، حاکم و اندیشه حاکم تغییر کرده است. این تغییر میتواند نقطه عزیمت و نقطه عطفی محسوب شود، اما مسلما هر تغییری مثبت و رو به پیشرفت نیست. صرف تغییر رویکرد اندیشه، منجر به اصلاح و پیشرفت نخواهد شد. تغییر به عنوان نقطه عزیمت در این مقطع، هم استعداد اصلاح دارد و هم قابلیت انحراف. اصلاح برپایه اصولگرایی است و انحراف بر پایه برگشت به گذشته است.
2- تغییر اندیشه و رویکرد در زمینه سیاست خارجی، نمودی برجستهتر از بعد داخلی داشته است. مسلما سیاستهای دولتهای پیشین قابل دوام و استمرار نبود. با مرور سالهای گذشته به بهانه آغاز عصر خردگرایی، از برخی اصول چشمپوشی کردیم. آنچه به ظاهر در ابتدای هر دوره - چه دولت سازندگی و چه دولت اصلاحات - به دست آورده بودیم، در پایان هر دوره از دست رفت.
اینک سیاست فعال، جایگزین سیاست انفعال شده است و اصولا برخی تحلیلگران تمایل مردم به رئیسجمهور جدید را سرخوردگی از سیاست وادادگی و انفعال در قبال غرب از سوی پیشینیان میدانند. اما مسلما هر نوع خروج از انفعال، اصولگرایی نیست. تصمیمات، اقدامات و رفتارهای فراتر از مناسبات و بسترهای بینالمللی، بیش از آن که اصولگرایی را به نمایش بگذارد، رویکردهای بنیادگرایانه است. اصولگرایی با پرهیز از انفعال و دلجویی، تلاش نظمیافته مبتنی بر منطق، تدبیر و خردهورزی و در چارچوب مقررات و بسترهای بینالمللی است. برای نمونه در روند دیپلماسی هستهای:
اولا: درک درستی از مذاکره و اهداف طرف مذاکرهکننده نداشته و نداریم. مذاکره را به معنای توافق و یا قانع کردن حریف تلقی کرده و میکنیم؛ در حالی که مذاکره، شکلی از قدرت نرم است و هدف نیست؛ بلکه ابزار رسیدن به هدف است. بنابراین برای هدایت یک جریان، تهدید، اعمال فشار، وقتکشی، انحراف و... به کار میرود؛ بدون آن که قصدی برای حل مسائل مورد بحث وجود داشته باشد. عدم درک درست این فرایند، سیاست تنشزدایی و اعتمادسازی را به سیاست دلجویی تبدیل کرده و میکند؛ و چنین دلجوییای پایان ندارد:
حلقهای بر گردنم افکنده دوست
میبرد آنجا که خاطرهخواه اوست
اطلاعات ذیقیمتی را در قالب اظهارنامه به ثمن بخس فروختیم. زمان تعلیق را از مدت کوتاه در سعدآباد به توقف کامل در موافقتنامه پاریس رساندیم. دامنه تعلیق را از تعلیق گازدهی در سعدآباد، به تعلیق هر نوع فرآوری بر روی اورانیوم، گازدهی به سانتریفیوژ، ساخت قطعات و مونتاژ سانتریفیوژ توسعه دادیم. یو.سی.اف اصفهان را هم پلمب کردیم. رژیمهای کنترلی را علاوه بر رژیم نظارتی ان.پی.تی توسعه دادیم. چارچوب حاکم بر مذاکرات و فعالیتهای هستهای را از مفاد ان.پی.تی به قواعد پروتکل الحاقی و پس از موافقتنامه پاریس به قطعنامههای شورای حکام منتقل و محدودیتها را افزایش دادیم.
3- در بعد داخلی، تغییر اندیشه مبتنی بر اصولگرایی، معطوف به سند چشمانداز، سیاستهای کلی و برنامههای مبتنی بر آن و پذیرش الزامات آن است؛ اندیشهای که در آن منطقه تعریف شود و شاخصهای رتبه اولشدن در ابعاد مختلف احصاء و به الزامات آن تن داد. یکی از الزامات که گاهی مورد غفلت واقع شده است، تربیت مدیران و کارشناسان است. بدون شک تا 20 سال آینده بسیاری از مدیران و کارشناسان نسل اول و حتی نسل دوم انقلاب به علت کهولت سن یا هر علت دیگری. در بدنه تصمیمگیری و اجرایی کشور حضور نخواهند داشت.
4 - باید دانست که حمایت انتقادی از دولت و گفتمان موجود، در نهایت به رویکردی انتقادی منجر خواهد شد. منطق اصولگرای اقتضاء دارد که با نقد درون گفتمانی، آسیبها و آسیبپذیریها را بشناسیم و با اصلاح آنها، گفتمان اصولگرایی را پویاتر و پرتحرکتر جلو ببریم. در این میان، مسلما ناکارآمدی دولت میتواند به بزرگترین تهدید گفتمان اصولگرایی و کشور منجر شود. از این روست که حمایت از دولت و کارآمد کردن آن، هم بسترهای مناسب برای پویایی گفتمان اصولگرایی و هم پیشرفت کشور را فراهم میکند.