ای. او. ویلیسون
عمر طولانی «عصر صنعتی شدن»، به پایان خود نزدیک میشود. این عصر، دورانی استثنایی در تاریخ جهان محسوب میشود که مشخصه اصلی آن، «سرعت» و «قدرت» بوده است. زمین را زیرورو کردیم تا نور خورشید ذخیره شده برای میلیونها سال را در قالب زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی کشف کنیم. منابعی به ظاهر پایان نیافتنی از انرژی، ابتدا توسط «موتور بخار» و سپس در «الکترودینام» به کار گرفته شد تا بدین وسیله انتقال پیشرفت مادی تسریع شود. تصور و تلقی ما از مکان و زمان تغییر یافت. میلیونها نفر در سراسر جهان از خانههای روستایی و زمینهای اجدادی خود آواره و مجبور شدند ادامه زندگی خود را در بخشهای محصور و تودرتوی جدید شهری سپری کنند و کار جدیدشان را در کارخانههای کمنور و دفاتر کاری شلوغ بیابند در حالی که چنین فضاهایی با فصول تغییریافتنی و شیوهها و رسوم قدیمی زندگی کشاورزی سالها فاصله داشت.
خطوط راهآهن در سراسر قارهها کشیده شد و به سرعت تیرها و سیمهای تلفن و تلگراف برافراشته و در کنار آن کیلومترها جاده سنگفرش ساخته شد که نتیجه آن تغییر تصور ما از زمان و فاصله بوده است. برادران «رایت» از بال برای پرواز بهره بردند و چند سال بعد بود که «هنری فورد» بر آن شد تا برای هر خانواده آمریکایی اتومبیلی با سوخت بنزین و بر طبق استانداردهای لازم فراهم آورد. تعیین قاچهای ساعتی و گسترش خدمات پستی، پیامآور فرهنگ سریع حیات بود. در مدارس، دفاتر کار و منازل صحبت اصلی، بازده و کارایی و ورد زبان مردم، ظهور قرن کارآمد و سریع و قرنی که نگاه به آینده دارد، بود. پیهای بتنی حفر شد، داربستها افراشته شد و زمینه ساخت دنیایی عمودی و جدید فراهم آمد. دنیایی که مظهر آن کلیساهای پرزرق و برق، غیردینی و ناسوتی ساخته شده از آهن، فولاد، آلومینیوم و شیشه بود. پس از قرنها کار، زندگی و معاشرت در کنار یکدیگر، تجربه اساسی و جدیدی را آغاز کردیم و همواره در پی یافتن هدفی رفتهایم که اگر به دنبال نامی مناسب برای آن باشیم، با تسامح آن را «خود کامیابی» میتوان نامید نامید.
عصر صنعتی، عصر فراوانی بسیار برای برخی و فقر و نداری رو به تزایدی برای برخی دیگر بود. ابتدا فروشگاههای غولآسا و سپس مراکز فروش آثار و اشیای عجیب، خرت و پرت، محصولات غذایی، صنایع دستی و آثار هنری شکل گرفت و بدین صورت برای میلیونها نفر «مد» جایگزین «نیاز» شد.
دانشمندان و مهندسان تقریباً در همه عرصهها، به اولیای امور ما مبدل شدهاند به نحوی که ایدهها و نظرات آنان همواره دنبال شده، تقدیس شده، تعالی بخشیده شده و از هر انتقادی نیز مصون نگه داشته شده است. در این قرن- که قرن فیزیک و شیمی نام گرفته- ، نگاه خود را به دنیای کوچک اتمها و الکترونها معطوف کردیم و کتاب طبیعت را با کشفیات حاصله از مکانیک کوانتوم و نظریه نسبیت بازنویسی کردیم. دانشمندان اتمها را شکاف داده و نوعی جدید از انرژی را که بسیار نیرومندتر از هر نوع دیگری است که بشر تا آن زمان تجربه کرده بود، مهار کردند و بالاخره، به تولید بمب اتمی نایل آمدند. مهندسان و فیزیکدانان، بشر را به کره ماه فرستاده و دوباره به زمین بازگردانیدند و این در حالی بود که شیمیدانان سرگرم تولید انواع جدید مواد مصنوعی چندمنظوره بودند. از این محصولات میتوان به پلاستیک اشاره کرد که تحفهای در آغاز این قرن محسوب میشد و در دهههای میانی به کالایی رایج در همه جا تبدیل شد و ظاهراً به همان میزان که هوا برای تنفس ضروری است، این کالا نیز یک ضرورت حیاتی است. کودهای شیمیایی و حشرهکشهای ساخته دست بشر همه شکلی دیگر به مزارع کشاورزی بخشیدند. بسیاری از حامیان استفاده از این گونه محصولات ادعا میکنند که مصرف این مواد برای تأمین جمعیت در حال رشد بشر یک ضرورت میباشد چرا که به ازای هر دو نسل، جمعیت کره زمین به دو برابر میرسد.
به ساخت سیستمهای عظیم فاضلاب در زیرزمین مبادرت کردیم، به گازدار کردن و تصفیه آبهایمان پرداختیم، تغذیه خود را بهبود بخشیدیم و متوسط طول عمر خود را بیش از بیست سال افزایش دادیم. مهندسان دستگاه عکسبرداری اشعه ایکس را اختراع کردند و سپس به فناوری عکسبرداری MRI دست یافتند. محققان فعال در حوزه پزشکی، واکسیناسیون، داروی بیهوشی، آنتی بیوتیک و دیگر داروهای عجیب و معجزهآسا را در اختیار ما گذاشتند. سرانجام، به پایان این دوره منحصر به فرد از تاریخ جهان نزدیک میشویم. گستره عصر صنعتی، پنج قرن و شش قاره را فراگرفت و در نهایت، نحوه زندگی، کار و نگرش بشر به خویشتن و دنیایش را تغییر داد. نکته اساسی و مهم آن است که این دوران، به مدد انرژی قابل استخراج ارزان قیمت و فراوان، توانست به راه خود ادامه دهد. اگرچه زمانی این نوع انرژی در نظر همگان تقریباً پایانناپذیر تلقی میشد اما منابع انرژی شکل گرفته در دوره زغالینه نه تنها به تدریج در حال اتمام است، بلکه استخراج آن نیز بسیار پرهزینه و مصرف آن نیز بسیار گرانقیمت شده است. تماشای صحنههای جنگ خلیج فارس در صفحه تلویزیون در شبهای متمادی که صدها دکل نفت در سراسر بیابانهای کویت شعلهور بودند و میلیونها بشکه نفت گرانبها را برای هفتهها و سپس ماهها در خود فرو میخوردند، خود یادآور خوبی است تا به این نکته پی ببریم که دنیای مدرن صرفاً تا چه حد به این سوختهای ارزشمند وابسته است. با تقلیل این منابع انرژی، موعد پرداخت صورتحسابهای عصر صنعتی فرا میرسد و ما را وادار میسازد تا به لیست بدهکاریهای دفتر کل این عصر نوین نیز توجهی نماییم. انرژی مصرف شده ناشی از استفاده از سوختهای فسیلی در طول صدها سال گذشته در قالب گازهای گلخانهای رو به افزایش، در زیست کره انباشته میشود.
افزایش دمای زمین به تغییر «زیست- شیمیایی» کره زمین انجامیده و تغییرات پیشبینیناپذیری در میزان دما و تغییرات شدید جوی از تهدیدات این افزایش دما به وجود آورده است. تغییر 5/3 درجه فارنهایت در دمای کره زمین به واسطه گازهای گرمکننده منتشر شده در سطح جهان- که اکثر دانشمندان آن را به عنوان یک پیشبینی محتاطانه از واقعهای که در شرف وقوع است تلقی میکنند- بیانگر مهمترین تغییر ممکن در آب و هوای زمین در طی هزاران سال است. این میزان تغییرات جوی، احتمالاً به ذوب شدن کوههای یخی، یخهای قطبی، افزایش سطح آب دریاها در سراسر جهان، به زیر آب رفتن برخی کشورهای جزیرهای، کاهش میزان خطوط ساحلی، بروز تغییرات و نوسانات اساسی در شرایط جوی همچون خشکسالیهای شدیدتر و وقوع تندبادها و توفانهای هولناک میانجامد. گویی همه اکوسیستم میرود تا قربانی تغییرات اساسی در جو شود. همچنین این احتمال وجود دارد که مناطق کشاورزی به سمت شمال کشیده شوند که نتیجهی آن خلق فرصتهای جدید برای برخی و از دست رفتن وسیله امرار معاش برخی دیگر خواهد بود. کاهش تدریجی در منابع سوختهای فسیلی و افزایش آلودگی در سطح جهان، حداقل تا حدی تمدن را برای یافتن شیوههایی جدید به منظور استفاده از سوختهای مشابه و جایگزین هدایت میکند تا در قرن جدید نیز انرژی موجود را در زیر یوغ خود کنترل کنند. واقعیت تلخ آن است که ما به پایان عصر سوختهای فسیلی نزدیک میشویم و به تبع آن به پایان عصر صنعتی، یعنی عصری که بر پایه این گونه سوختها شکل گرفته است. اگرچه این عصر به ناگاه از هم فرو پاشیده نمیشود و حتی در طول یک نسل هم نخواهد شد، اما دیگر ادعایی هم برای اظهار وجود و حفظ بقای خود در آینده ندارد. البته این بدان معنا هم نیست که عصر صنعتی دیگر همراه ما نیست بلکه این عصر به عنوان دورهی اقتصادی مهمی وجود خواهد داشت، همانطور که میتوانیم هنوز هم به جاهای دورافتاده این کره خاکی سفر کنیم و به طور اتفاقی با حفرههای باقی مانده از عصر نوسنگی و حتی دیرینه سنگی برخورد کنیم.
عصر صنعتی در واقع بیانگر آخرین مرحله از عصر آتش میباشد. پس از هزاران سال افروختن آتش در کورهها، دیگر این «عصر فناوری آتش» نیز آرام آرام به پایان خود نزدیک میشود. در آن زمان، آتش تعیین کننده ماهیت و تمامیت وجود انسان بود. افلاطون در اثر خود به نام «پروتاگوراس» به تشریح چگونگی دستیابی بشر به آتش و هنرهای استفاده از فناوری آتش پرداخته است. بر اساس یک افسانه، هنگامی که خدایان شروع به پرداختن و شکل دادن موجودات زنده از خاک و آتش نمودند، از «پیمتوس» و «پرامتوس» خواسته شد تا بهترین امتیازات را برای آدمی فراهم آورند. سپس این خدایان نزد انسانها آمدند. پرامتوس در اینجا به این مسأله اشاره میکند که اپیمتوس تاکنون همه امتیازات تحت اختیار خود را در بین دیگر گیاهان و حیوانات توزیع کرده است. پرامتوس که نمیخواست آدمیان تنها و بیکس بمانند، آتش را دزدیده و به مردان و زنان میبخشد. با این دستیابی، بشر به دانش نایل آمد که اساساً متعلق به خدایان بود. لوئیس مامفرد میگوید: آتش برای آدمی، نور، نیرو و گرما یعنی سه نیاز اساسی حیات را به ارمغان آورده است. وی در اظهارنظر خود در مورد نقش آتش در پیشرفت بشر، اینگونه نتیجهگیری میکند که استفاده از آتش به عنوان پیشرفت تکنولوژیکی منحصر به فرد آدمی محسوب میشود، پیشرفتی که در دیگر گونههای حیات بیسابقه و بیهمتا بوده است. به کمک آتش است که بشر میتواند جهان بیجان را ذوب نموده و آن را به دنیایی پرفایده مبدل سازد. در این مورد «تئودور ورتایم» تاریخدان فقید مؤسسه «اسمیت سونیان» گفته است: «تقریباً چیزی وجود ندارد که به کمک آتش به مرحله نهایی تکامل خود نرسیده باشد. آدمی خاک را گرفته و ذوب میکند و بر طبق نیاز به شیشه، نقره، شنجرف، سرب، رنگ و دارو تبدیل میکند. این آتش است که سنگ معدن را ذوب و به مس مبدل میسازد، آتش است که آهن را تولید و شکل میدهد. آتش است که طلا را تصفیه میکند و بالاخره آتش است که سنگ را میسوزاند و زمینه روی هم قرار گرفتن بلوکها به کمک سیمان را فراهم میآورد».
عصر فناوری آتش با جدیت تمام، حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح در مدیترانه و خاور نزدیک یعنی، زمانی که مردم با استفاده محض از نیروی بازو و با یاری گرفتن از آتش به شکل دادن طبیعت بیجان میپرداختند، آغاز شد. کوبیدن، فشردن، شکستن، له کردن و خرد کردن، راه را برای گداختن، ذوب کردن، ترکیب کردن، سوزانیدن و ساختن هموار نمود. با از نو گرم کردن منابع سردی که خود زمانی گویهای آتشین بودند، بشر فرآیند بازیافت از پوسته کره زمین را آغاز کرد تا بدین وسیله زادگاه خود را شکل دهد. اکنون نیز بشر زادگاه دوم خود را شکل داده است، زادگاهی که از سویی با کمبود سوختهای فسیلی لازم برای روشن ماندن کورههای اقتصادیاش و از سوی دیگر با آسیبپذیری فزاینده ناشی از تأثیرات انباشت گازهای گرمکننده گلخانهای مواجه است. گازهایی که از اساس تهدیدی جدی برای تغییر در وضعیت کره زمین محسوب میشود. زندگی صنعتی به نحوی فزآینده برای بقیه جانداران زمین نیز اوضاعی نابسامان به وجود آورده است، موجوداتی که عمدتاً دیگر قادر به تطبیق خود با محیط زیست ساخته دست بشر نیستند. افزایش فزآینده جمعیت، قطع درختان جنگلها، استفاده بیش از حد از منابع بکر به عنوان چراگاههای احشام، افزایش زمینهای نابارور، همه و همه به تخریب شدید جنگلها و گسترش عرصه بیابانها انجامیده است. چنین روندی نه تنها به انقراض بسیاری از گونههای حیاتی بازمانده بلکه به تهدیدی در جهت کاهش گسترده تنوع زیستی زمین که بشر در جهت تأمین منابع غذایی، الیاف و فرآوردههای دارویی سخت به آن متکی است، میانجامد. به منظور نشان دادن عمق این فاجعه، برآورد میشود که در عصر دایناسورها، انقراض گونههای جاندار با آهنگی معادل یک گونه، در هر هزار سال همراه بوده است. با آغاز مراحل اولیه عصر صنعتی، به طور متوسط این میزان به انقراض یک گونه در عرض هر دو سال افزایش یافت و امروزه در هر یک ساعت، سه گونه جاندار منقرض میشوند.
بنابراین انسان به طور همزمان با سه بحران مواجه میشود: کاهش تدریجی منابع انرژی تجدیدناشدنی، انباشت زیانبار گازهای گلخانهای گرمکننده دمای زمین و کاهش تدریجی تنوع زیستی. در چنین وضعیت بحرانیای است که ضرورت یک رویکرد اساسی به منظور نظم بخشیدن به کره زمین افزایش مییابد. رویکردی جامع و همهجانبه که اساساً میتواند نحوهی تعامل و برخورد بشر با کره زمین را تغییر دهد.
باشگاه اندیشه