تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۹  ، 
کد خبر : ۱۸۳۰۷۱
گزارشی از روند یک استحاله

از 13 آبان 58 تا 13 آبان 88؛ از «مرگ بر آمریکا» تا «عذرخواهی از آمریکا»

اشاره: سیزدهم آبان ماه یادآور سه رویداد بسیار مهم است؛ سالروز تبعید حضرت امام خمینی به ترکیه، شهادت جمعی از دانش آموزان توسط رژیم شاهنشاهی و فتح لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام. البته سومین واقعه بیشتر از دو مورد دیگر مورد توجه مورخین و سیاسیون قرار گرفته است؛ به هر حال تسخیر سفارت ایالات متحده آن هم در زمانی که لقب بلوک غرب را یدک می‌کشید، موضوعی است که فقط با تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قابل توضیح و تفسیر است: "انقلاب دوم " با این حال، هر چه از 13 ابان 58 دور می‌شویم، می‌بینیم برخی از دانشجویانی که زمانی خود را پیرو خط امام می‌دانستند و دست به فتح لانه جاسوسی آمریکا زدند، از گذشته خود ابراز پشیمانی می‌کنند و به دنبال به فراموشی سپردن وقایع این روز تاریخی هستند. البته نباید از یاد برد که این افراد تنها بخش کوچکی از دانشجویان پیرو خط امام هستند که در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا حضور داشتند و اکثر دانشجویان تا پایان راه به عهدی که با امام و انقلاب بسته بودند، پایدار ماندند تا به شهادت رسیدند یا در مسئولیت‌های مختلف کشور، به منش استکبارستیزانه خود ادامه دادند.

"عباس عبدی " و آشتی با جاسوس
در روز جمعه، نهم مرداد ماه 1377، اتفاقی در فرانسه رخ داد که می توان آن را تعبیری دانست از خوابی که عده ای در ایران مشغول دیدن آن بودند: عباس عبدی (که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی حضور داشت) و باری روزن (مشاور مطبوعاتی لانه جاسوسی آمریکا) با هم دیدار و گفتگو کردند.
این جلسه توسط اریک رولو، سهامدار نشریه لوموند و دیپلمات سابق فرانسوی (که گرایش های صهیونیستی دارد) در پاریس و در هتلی که متعلق به همسر رولو بود، برگزار شد. پس از آن لوموند نوشت: «آشتی گروگان و گروگانگیر، باید اصلاحات سیاسی ایران را باور کرد»! و این عبارتی بود که می توانست به وضوح نشان دهد که «اصلاحات» مورد نظر «فعالان دوم خردادی» در ایران چیست.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز هم در این خصوص نوشت: «تغییری که در عبدی روی داده همان تغییری است که در بسیاری از ایرانیان روی داد که پذیرفته اند انقلاب بی اعتبار شده است.»
اگرچه عبدی در یک جلسه مطبوعاتی با طرف آمریکایی از اقدام دانشجویان دفاعی اجمالی کرد و از عملکرد حکام وقت آمریکا انتقاد نمود اما در رسانه های غربی این دیدار را «نوعی اعتراف به اشتباه » تلقی نمودند و با تاکید به بخش هایی از صحبت عبدی که خواستار ایجاد فضایی جدید، فارغ از آنچه در گذشته رخ داده، شده بود، ایران را پشیمان و کرنشگر در برابر غرب ترسیم نمودند. و البته باید پذیرفت که اگر عبدی را مساوی با ایران در نظر می گرفتیم، شاید پر بیراه نگفته بودند.
به عنوان نمونه رادیو کلن در این خصوص گفت: «عباس عبدی با دیداری که با باری روزن، یکی از گروگان های سفارت آمریکا، در پاریس داشت و با همکاری های دیگری که با آمریکائی ها به عمل می آورد به جبران اقدامات خود در تسخیر سفارت آمریکا در تهران پرداخته است.»
"معصومه ابتکار " و تسخیر در تهران
ابتکار جزو دانشجویان پیرو خط امام نبود اما به دلیل آنکه پیش از انقلاب در کشور آمریکا مشغول به تحصیل بود و به زبان انگلیسی مسلط بود، پس از فتح سفارت، مسئولیت مترجمی دانشجویان را برعهده گرفت.
با این حال، او تنها کسی بود که دست به انتشار خاطرات 444 روز حضور دانشجویان در سفارت آمریکا زد و آن را به زبان انگلیسی در کشور کانادا منتشر کرد.
کتاب "تسخیر در تهران " که با عنوان انگلیسی "Takeover In Tehran " توسط یک ناشر خصوصی کانادایی منتشر شد، اولین و تنها روایت مکتوبی است که از درون سفارت تسخیر شده آمریکا در تهران انتشار یافته‌ است؛ البته مقدمه ناشر کانادایی بر این کتاب، تماما علیه جمهوری اسلامی ایران و شخص امام خمینی (ره) است.
با این وجود، خانم ابتکار هم بعدها به جرگه چریک‌های پشیمان پیوست و با حمایت خود از جریان فتنه 88، به ویژه در روز 13 آبان که به جولانگاه برخی افراد برای محو ماهیت استکبارسیتیزی ایران بدل شده بود، رسما پشیمانی خود از حضور در جمع فاتحین لانه جاسوسی را اعلام کرد.
معصومه ابتکار که در دوران اصلاحات تلاش می‌کرد تا خود را کماکان جزو دانشجویان پیرو خط امام نشان دهد و در مقابل برخی اظهارنظرهای دوستانش درباره اشتباه بودن! فتح لانه جاسوسی آمریکا واگنش نشان می‌داد، سال گذشته ترجیح داد تا نه تنها فریادهای بی‌معنی "مرگ بر روسیه " را نشنیده بگیرد؛ بلکه به حمایت از اغتشاشگران بپردازد و از آن‌ها تقدیر کند.
"ابراهیم اصغرزاده " و راهپیمایی علیه خدا
در این میان، سرنوشت اصغرزاده با دیگر دوستانش هم متفاوت و شاید ناراحت کننده تر بود؛ سرنوشتی که شخصیت او را از یک دانشجوی پیرو خط امام به تئوری‌پرداز راهپیمایی علیه خدا تنزل داد.
او که از طراحان اصلی تسخیر سفارت آمریکا بود، در دوران اصلاحات که مسئولان دولت عطش زیادی برای پهن کردن فرش قرمز جلوی پای مسئولان ایالات متحده داشتند، صریحا از گذشته خود ابراز برائت کرد و اعلام کرد برای بهبود روابط میان ایران و آمریکا حاضر است به خاطر حضورش در جمع دانشجویان پیرو خط امام، از آمریکایی‌ها عذرخواهی کند.
آقای اصغرزاده حتی پا را فراتر از این گذاشت و با زیر سوال بردن اقدام دانشجویان، مدعی شد که "دانشجویان برنامه‌ای برای گروگان‌گیری و یا اقامت طولانی در سفارت نداشتند اما حمایت امام خمینی ما را مجبور کرد که در سفارت بمانیم. "
البته وی بعدا به همین میزان هم بسنده نکرد و در نظریه‌ای خواستار اعطای مجوز به راهپیمایی علیه خداوند در صورت خواست مردم شد؛ نظری که حتی صدای دوستان اصلاح‌طلبش را هم بلند کرد.
از 13 آبان 58 تا 13 آبان 88؛ از "مرگ بر آمریکا " تا "مرگ بر روسیه "
13 آبان در تقویم رسمی کشور و مهمتر از آن در قلب مرم ایران، روز مبارزه با استکبار جهانی است؛ روزی که یکی از آرمان‌های اصلی انقلاب 57 در آن تجلی کرده است.
اگرچه اقدامات و شعارهای برخی جریانات سیاسی در راهپیمایی روز قدس سال گذشته که در حمایت از رژیم صهیونیستی سر داده شد، از تکمیل دگردیسی و استحاله این جریانات حمایت می‌کرد اما کمتر کسی گمان می‌کرد که این افراد حتی به گذشته خود نیز رحم نکنند و آن را مورد هجوم قرار دهند.
تجمع اقلیتی اغتشاشگر در میدان هفت تیر در روز 13 آبان سال گذشته و سر دادن شعارهایی عجیب مانند "مرگ بر روسیه " و "مرگ بر چین " که حتی برخی افراد اپوزیسیون خارج‌نشین هم آن را بی معنی و بی دلیل خواندند، مساله‌ای بود که به نظر می‌رسید برنامه‌ای طراحی شده برای پاک کردن استکبارستیزی از انقلاب اسلامی بود.
اگرچه همان روز هم مردم انقلابی ایران مانند هر سال در چهارراه مرحوم طالقانی و مقابل لانه جاسوی آمریکا حاضر شدند و فریاد مرگ بر آمریکا سر دادند اما اقلیت آشوبگر به لطف رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران، در صدر اخبار جهانی قرار گرفتند تا به جهانیان اینگونه القا شود که ایرانیان از مبارزه با آمریکا خسته شده‌اند و خواستار آشتی هستند.
حباب چریک‌های پشیمان بر روی آب فتنه
اکنون یک سال از 13 آبان 88 گذشته است. دیگر خبری از اغتشاش در خیابان‌های تهران نیست. مردم سنت 30 ساله خود را مجددا در مقابل لانه جاسوسی برگزار کردند.
امروز فقط صدای مرگ بر آمریکا شنیده می‌شود. دیگر خبری از مرگ بر روسیه و مرگ بر چین نیست. امروز فقط پرچم آمریکا به اتش کشیده می‌شود، نه سطل های زباله شهر.
همین مساله است که سبب شده تا فعالان سیاسی به این ارزیابی برسند که ماهیت انقلاب اسلامی در تقابل شدید با نظام استکباری ایلات متحده است و همین تفاوت ماهوی است که سبب شده تا این دو هیچگاه نتوانند با یکدیگر کنار بیایند.
البته شاید در برخی برهه‌های زمانی مانند 13 آبان سال گذشته برخی جریانات تلاش کنند تا روح تقابل با استکبار را از ایران بگیرند اما آنچه امروز یعنی 13 آبان 89 شاهدش هستیم، از عدم امکان جدا کردن این روحیه از انقلاب اسلامی می‌دهد؛ روحیه‌ای که بعد از 31 سال هنوز هم داغ و پرحرارت است؛ به همان حرارتی که لانه جاسوسی آمریکا را به تسخیر خود درآورد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات