آرتمیس پارسا
وحدت و یکپارچگی، یکی از مفاهیم مورد تأکید در تمامی ادیان الهی و همچنین دین مبین اسلام است. پیامبران الهی همواره بر اتحاد جوامع بشری و مؤمنان به دین الهی تأکید داشته و هرجا این مهم شکل گرفته، شاهد پیروزی طرفداران حق بر کفار تا دندان مسلح در طول تاریخ بودهایم. ضرورت وحدت از چند منظر مورد توجه ادیان الهی و در نتیجه پیامبران و اولیای خداوند است:
نخست، خداوند متعال انسان را آفرید و از روح خود در او دمید. خداوند انسان را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار داد و تمامی آفریدههای خویش را مسخر وی نمود که انسان برای رسیدن به خلیفهاللهی هیچ کمبودی نداشته باشد. خداوند بزرگ،انسان را اشرف مخلوقات دانست و به فرشتگان فرمود، آنچه فقط و فقط شایسته خداوند است که همانا سجده میباشد، بر انسان نیز به فرمان خودش انجام پذیرد. خداوند به انسان اسماءالحسنی را آموخت؛ اما انسان در این کره خاکی همواره و حتی به کوچکترین دلیل خود را با معصیت از خداوند متعال دور نموده و آنچه خداوند وی را لایق آن ساخته که همان پادشاهی بر شیطان و عصیانگری میباشد از دست داده است. پس انسانها در روح خداخواهی و میل به پاکی، یکی هستند و کسانی که خود را بر همان مسیر آفرینش خویش قرار میدهند و با یکدیگر یکپارچه و واحد بوده، دچار اختلاف نمیگردند.
دوم، شیطان زمانی که از حضرت حق برای گمراهی انسانها فرصت گرفت، اردوگاهی متشکل از یاران و ایادی خویش تشکیل داد. اجزای این اردوگاه را شیاطین و کسانی تشکیل میدهند که به جهت دشمنی و عداوت با خدا و پیروی بیچون و چرا از هوای نفس، با شیطان یکی شده و همهباهم در جهت نابودی مومنان واقعی و دین خدا متحد شدهاند، لذا پیامبران و اولیای خدا پس از دعوت مردم به پرستش خدای یگانه، وقتی با عداوت و عدالت دشمنان قسمخورده خدا مواجه میشدند، اصلیترین و مهمترین عامل برای مبارزه با آنها را ایمان به خدا و وحدت کلمه عنوان مینمودند. از این رو است که با گذری در تاریخ متوجه میشویم که پیامبران، ائمه و اولیای خدا همواره اجازه طرح مسائلی که سبب اختلاف سلیقه و باعث تفرقه در جامعه الهی میشد را نداده و مردم و پیروان خود را از پیگیری اموری که جوامع موحدان را دچار انشقاق مینمود، نهی میفرمودند. در تاریخ اسلام نیز با کمی تأمل ملاحظه میشود که مسلمانان و پیروان حق با وحدت کلمه و اتحاد خویش به رغم تعداد اندک خود بر کفاری که با تمام امکانات و وسایل خود به دشمنی با آنها پرداخته بودند، توانستند پیروز شوند و نهایتاً مکه را فتح کنند.
سوم، اختلاف و درگیریهای موجود در جامعه باعث میشود انرژی جامعه گرفته شده و به جای اینکه صرف پیشرفت و آبادانی گردد، هرز رفته و تلف شود. در واقع افراد و منابع اگر با یکدیگر در کنار هم بودند، بنا به قانون سینرژی که جمع دو انسان خیلی بیشتر از جمع تکتک آن دو نفر است میتوانستند با همدلی، مشکلات جامعه را حل کرده و دنیا و آخرت مردم را تأمین کنند. اما با اختلاف و تضادهای گوناگون هم از پیشرفت و توسعه عقب میمانند و هم انرژی موجود در جامعه را بر حل مسائل فیمابین مصرف میکنند که این ضرری دوچندان است.
چهارم، وقتی اختلاف و دودستگی در جامعه شکل میگیرد، دشمنان خارجی و داخلی به طمع افتاده و نیروهای خود را مسلح میکنند تا به نظام و جامعه دینی لطمه وارد سازند و در واقع آنها با دامن زدن به اختلافات و نیز کارشکنی، بیشترین بهره را از دودستگیها و چنددستگیها در جامعه اسلامی خواهند برد.
پنجم، زمانی که مسئولان و دستاندرکاران دچار تقابل و رقابتهای غیرسالم میشوند، بیقانونی و عدم تمکین به میثاق جمعی و عدم خردگرایی به سطح جامعه رسوخ کرده و مردم نیز به تأسی از مسئولان از خطوط قرمز گذر نموده و جامعه دچار هرج و مرج میشود و همگان واقف هستند بزرگترین چیزی که به انسجام و پیشرفت یک جامعه لطمه وارد میسازد، هرج و مرج و عدم تمکین به قانون است. اما اصلیترین و بنیادیترین سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که معیار و میزان وحدت چیست؟ آیا بنا به دلایلی که در بالا بیان شد، باید با هرکس در جامعه متحد شد و او را از خود دانست؟ آیا یکی شدن با افراد بدون توجه به اندیشه و عمل آنها به سود جامعه است؟ یا علاوه بر ضررهای یاد شده، مصداق بارز راه دادن دشمن در خانه خود میباشد؟ خداوند متعال در قرآن کریم، یک معیار و شاخص همیشگی گذارده که با در نظر گرفتن آن به تمامی این سؤالها و سؤالات دیگر پاسخ میگوییم. قرآن مجید میفرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید. بنابراین شاخص وحدت و یکپارچگی ریسمان الهی است که همانا اصول و ارزشهای اسلامی است و هر گونه وحدت که خارج از این قالب شکل بگیرد، محکوم به شکست بوده و در اندیشه قرآن باطل است. به واقع وحدت و دوستی با دشمنان خدا و مخالفان ارزشهای الهی و انسانی، نه تنها جایز نیست بلکه خیانتی آشکار به جامعه اسلامی است.
از این رو است که رهبر معظم انقلاب در کنار جذب حداکثری بر مبنای اصول، دفع حداقلی را نیز مطرح فرمودند. شایسته است در راستای عمل به تکالیف الهی خویش در کنار تلاش برای وحدت جامعه اسلامی، عناصر خودفروخته و دشمنان نظام اسلامی را که بارها در پیدا و پنهان با جامعه اسلامی مخالفت و دشمنی نموده و تا مرز کودتای مخملی علیه میراث حضرت امامخمینی(ره) و نظامی که متعلق به حضرت ولیعصر(عج) میباشد پیش رفتهاند، طرد نموده و در دام برنامه طراحی شده شیطان بزرگ آمریکا در جهت سوءاستفاده از مفهوم مقدس وحدت برای تداوم آشوب و دشمنی نیفتیم.