تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۴۵  ، 
کد خبر : ۱۸۷۴۷۰

استراتژی آمریکا در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر

مجید دیوسالار اشاره : منطقه خاورمیانه همواره به دلیل منابع موجود آن و موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک مورد طمع و هجوم قدرتهای بزرگ و ابرقدرت ها قرار داشته است پس از خروج انگلیس از منطقه به حیات خلوت آمریکا تبدیل شد . قبل از 11 سپتامبر شاهد حضور فیزیکی به صورت زمینه سازی برای استثمار منابع منطقه و دولت های حاکم هستیم اما واقعه 11 سپتامبر 2001 بستر تداوم حضور جدی تر و دسترسی آسانتر آمریکا را در منطقه خاورمیانه فراهم آورد مطلب حاضر که در شماره سی و هفتم ماهنامه مرکز تحقیقات استراتژیک دفاعی به چاپ رسیده است به بررسی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر و تصمیمات نئومحافظه کاران برای تغییر ساختار و نقشه سیاسی خاورمیانه در قالب طرح خاورمیانه بزرگ و با شیوه دموکراسی سازی در کشورهای عربی و اسلامی می پردازد. با هم پی می گیریم :

دوازده سال پس از فروریزی دیوار برلین و فروپاشی شوروی که نشان گر پایان جنگ سرد و شروع نظم نوین در روابط بین المللی بود حمله به برج های تجارت جهانی و ساختمان وزارت دفاع آمریکا در 11 سپتامبر 2001 (20 شهریور 1380 ) به عنوان منشا تحولات مهمی در سیاست بین المللی و به خصوص رفتار آمریکا شد. این رخداد جان تازه ای به تصمیم گیرندگان سیاست خارجی آمریکا بخشید.
در این میان نو محافظه کاران با به دست گرفتن افسار سیاست خارجی آمریکا و اشاعه اندیشه ها و افکار خود سیاست خارجی آمریکا را به سمت تغییر وضع موجود در نظام بین الملل هدایت کردند. از نظر این گروه منطقه خاورمیانه به عنوان حساس ترین و بحرانی ترین منطقه شناخته شد. در این راستا ابتدا افغانستان و سپس عراق به عنوان نقطه شروع نمایش قدرت آمریکا برای تغییر ساختار سیاسی خاورمیانه و در نتیجه تاثیر گذاری بر ساختارها و الگوهای سیستمی در نظام بین الملل درآمدند و در ادامه تلاش برای تغییر رژیم یا رفتار ایران عربستان و سوریه قوت گرفت و برای حل بحران فلسطین و اسرائیل « نقشه راه » طراحی شد. نهایتا این که تغییر بافت فرهنگی سیاسی و اجتماعی اقتصادی منطقه خاورمیانه از اولویت های اصلی کاخ سفید درآمد.
خاورمیانه و دلایل اهمیت آن
منطقه خاورمیانه به لحاظ تاریخی چهار راه پیوند دهنده امپراتوری ها فرهنگ ها و ارتش ها در زمان جنگ و صلح بوده است . ماهیت نظام بین الملل تاثیری شگرف بر خاورمیانه داشته است چه در دوره جنگ سرد چه بعد از آن و چه پس از 11 سپتامبر رقابت های اقتصادی میان کشورها و قدرتهای بزرگ به خصوص در عرصه نفتی و دست یابی به ژئوپلیتیک اکونومیک منطقه همواره این منطقه را به کانون اصلی سیاست خارجی قدرتهای بزرگ کشانده است .
وزارت خارجه آمریکا از منطقه خاورمیانه به عنوان خاور نزدیک یاد می کند و آن را شامل مناطقی از شمال آفریقا مدیترانه شرقی و کشورهای خلیج فارس می داند . این موضوع از سال های 1996 و 1997 (1375 و 1376 ) به راهبرد امنیت ملی آمریکا در قرن 21 تبدیل شد . این منطقه به دلیل وجود ذخایر فراوان انرژی (نفت و گاز) وجود رژیم صهیونیستی موقعیت ژئوپلیتیک و ژئو استراتژیک بازار مناسب جهت فروش محصولات غرب و مهد ادیان برای قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا اهمیت فراوانی دارد.
سیاست خارجی آمریکا قبل و بعد از 11 سپتامبر
با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد استراتژی آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه مبتنی بر امنیت اسرائیل و کشورهای میانه روی عربی و خروج آزادانه نفت از منطقه تغییر یافت . به طور کلی اهداف سیاسی اقتصادی و استراتژیکی آمریکا تا قبل از 11 سپتامبر 2001 در خاورمیانه را می توان بدین صورت دسته بندی کرد :
دسترسی به نفت خلیج فارس به منظور تامین نیاز رو به رشد خود و کشورهای غربی . کنترل این منابع به آمریکا این اجازه را می دهد که شریان حیاتی و صنعتی غرب را در اختیار داشته و جایگاه رهبری خود را در جهان تثبیت کند.
-تسلط بر مناطق استراتژیکی و ژئوپلیتیکی منطقه
-کنترل کشورهای مخالف و دشمن آمریکا و تقویت روابط خود با عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و حمایت از اسراییل به عنوان متحد درجه یک در منطقه .
برقراری سیستم امنیتی دلخواه خود در منطقه از طریق مشارکت با کشورهای دوست و متحد خود در منطقه اما وقوع حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 نگاه تمامی کارشناسی و متفکران سیاست خارجی آمریکا را به منطقه خاورمیانه معطوف ساخت . به گمان بسیاری از سیاستمداران آمریکایی ادامه وضع موجود در منطقه خاورمیانه دیگر قابل تحمل نمی باشد و آمریکا باید به تغییر سیاست خارجی خود در قبال این منطقه بپردازد. این نگرش که از سوی طیف نو محافظه کار حاکم بر کاخ سفید هدایت می شد خواهان تغییر ساختار خاورمیانه حذف رژیم های مخالف آمریکا و انجام اصلاحات و دموکراسی سازی در منطقه بودند(1 ) .
در نتیجه مسئله مبارزه باتروریسم مبارزه با تولید و تکثیر سلاح های کشتار جمعی و نهایتا تغییر ساختار سیاسی خاورمیانه مهم ترین اولویت های سیاست خارجی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 شد و ایالات متحده برای تغییر ساختار سیاسی حاکم بر خاورمیانه و تغییر رژیم به آن استناد نمود. اما در این میان طرح مبارزه باتروریسم بحران هویتی را که ایالات متحده پس از جنگ سرد با آن مواجه بود را برطرف ساخت و این مسئله به عنوان یک اصل سامان دهنده سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد و محور این حرکت آمریکا در جهان اسلام و به ویژه منطقه خاورمیانه جست و جو می شد . پس از حادثه 11 سپتامبر عملیات روانی سردمداران ایالات متحده علیه اسلام و کشورهای منطقه شدت گرفت . سیاست مداران و طیف نومحافظه کار در دولت بوش حملاتشان را متوجه منطقه خاورمیانه کردند(2 ) .
در پی همین روند مبارزه با تولید و تکثیر سلاح های کشتار جمعی به اهداف راهبردی آمریکا در منطقه خاورمیانه تبدیل شد. در راستای چنین هدفی ایالات متحده رویکرد خود را برای تحت فشار قرار دادن کشورهای منطقه به خصوص ایران عراق و سوریه تغییر داد و خواهان یک سیاست بازدارنده علیه این کشورها شد(3 ) . در گزارشی تحت عنوان آینده هسته ای که در ژانویه 2002 از سوی کاخ سفید ارایه شد آمده است که منطقه خاورمیانه به عنوان یک منطقه خطرناک برای سلاح های کشتار جمعی است و کشورهای عراق لیبی سوریه و ایران تهدیدات اصلی برای آمریکا هستند. در همین گزارش آنها منطقه خاورمیانه را دارای دولت های سرکش می دانند که امیدی به تغییر رفتار دایمی آنها نمی رود و باید سرنگون شوند.
تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه
مسئله تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه در کنار ساختار سیاسی و تغییر رژیم در منطقه از سوی بسیاری از سیاست مداران و به خصوص نومحافظه کاران حاکم بر آمریکا پس از 11 سپتامبر دنبال می شود . نو محافظه کاران باالهام از امپراتوری انگلیس که نقشه سیاسی خاورمیانه را ترسیم نمود همان نقش را برای آمریکا نیز قایل هستند و اذعان می کنند که آمریکا نیز باید به ترسیم مجدد نقشه سیاسی خاورمیانه بپردازد(4 ) . برای ترسیم نقشه سیاسی خاورمیانه پس از تهاجم آمریکا به عراق در بسیاری از محافل سیاسی آمریکا صحبت از تجزیه این کشور و تشکیل یک دولت کرد در شمال عراق به میان آمد که این تفکر ناشی از پراکندگی کردها در چهار کشور ترکیه ایران سوریه و عراق و با هدف کوچک کردن عراق مهار و تضعیف سوریه و ایران به عنوان بازیگران قدرتمند برای امنیت اسراییل مطرح شد. اما این اقدام به دلیل مخالفت شدید ترکیه صورت نگرفته و فعلا از طرح یک دولت مستقل کرد چشم پوشی شده است .
در همین چارچوب برخی محافل نومحافظه کار آمریکا از تجزیه عربستان سعودی و تقسیم آن به سه کشور نیز صحبت به میان آمده است . براساس این طرح ادعا می شود که شرق عربستان در اختیار شیعیان قرار خواهد گرفت و پیوند آن با شیعیان جنوب عراق برقرار میشود. مدینه و حجاز به خاندان سلطنتی اردن واگذار میشود و در نهایت نجد و مابقی خاک عربستان نیز به آل سعود واگذار می شود(5 ) .
در بحث تجزیه عراق به نظر می رسد که آمریکا برای تغییر جغرافیای سیاسی منطقه از طریق داخلی در صدد تغییر وضعیت ارضی این سرزمین از سوی گروه های اقلیت نژادی و قومی باشد.
طرح خاورمیانه بزرگ
طرح خاورمیانه بزرگ 22 کشور عضو اتحادیه عرب به علاوه ایران ترکیه پاکستان افغانستان و اسراییل را شامل می شود. « ریچارد بوچر » سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در راستای طرح مذکور اعلام کرد همان گونه که اجلاس هلسینکی و معاهده آن در سال 1975 (1354 ) توسط 35 کشور امضا شده بود و منجر به فروپاشی شوروی شد طرح خاورمیانه بزرگ نیز باعث فروپاشی دولت های خودکامه در منطقه خاورمیانه خواهد شد . (7 )
اهداف اصلی طرح خاورمیانه بزرگ براین اساس است :
ترغیب به دموکراسی و حکومت های شایسته : که به سطوح مشارکت در حکومت های موجود جامعه عرب و فاصله آن با سایر مناطق و کشورها اشاره دارد . در گزارش توسعه انسانی سال 2002 عنوان شد که از لحاظ آزادی و آزادی بیان و جایگاه زنان کشورهای منطقه در کم ترین سطح قرار دارند در این راستا به گروه هشت کشور صنعتی بعنوان همفکران واشنگتن در این زمینه توصیه شد که مستقیما تلاش کنند تا شهروندان عربی به دموکراسی مستقیم رسانه ها و انتخابات آزاد دسترسی پیدا کنند. همچنین برگزاری انتخابات آزاد پارلمانی ایجاد موسسات ویژه برای آموزش رهبری به زنان طرح مستقل و ایجاد جامعه مدنی توصیه شده است . همچنین به گروه هشت توصیه شده که کشورهای منطقه را ترغیب نموده تا به سازمان های غیردولتی ویژه حقوق بشر و رسانه ها اجازه دهند تا بدون هیچ گونه فشار و محدودیتی آزادانه فعالیت نمایند.
ساخت جامعه ای فرهیخته : در این زمینه گزارش توسعه انسانی سازمان ملل از شکاف اطلاعاتی خاصی در منطقه یاد می کند و فرار مغزها را از جمله چالش مهم بر سر راه توسعه این کشورها می داند. تولید کتاب در کشورهای عربی تنها 71 درصد کل تولید کتاب جهانی است . میزان ترجمه در این کشورها بسیار کم بوده و یک نوع فقر فرهنگی حاکم است . در این راستا به گروه هشت توصیه شد که آموزش اسلامی را از طریق مبارزه با بی سوادی پیشنهاد مدارس علمی و اکتشافی اصلاحات آموزشی و طرح آموزشی از طریق اینترنت و تجهیز مدارس به کامپیوتر و در نهایت طرح تدریس رشته مدیریت را در کشورهای منطقه با جدیت کامل پی گیری کند.
توسعه فرصت های اقتصادی : رشد اقتصادی برای پرنمودن شکاف اقتصادی بین کشورهای خاورمیانه و جهان معاصر که گروه هشت باید اصلی ترین موتور ایجادکننده فرصت شغلی یعنی خصوصی سازی در منطقه باشد. دراین راستا باید اقداماتی از قبیل سرمایه گذاری برای رشد اعطای وام به پروژه های کوچک تاسیس صندوق پول خاورمیانه بزرگ به سبک صندوق بین المللی پول ایجاد بانک توسعه خاورمیانه بزرگ به سبک بانک اروپایی توسعه برای مرتفع نمودن نیازهای اولیه کشورهایی که قصد انجام اصلاحات اقتصادی دارند.
پس از این که طرح مذکور در روزنامه الحیات به چاپ رسید دولت های عربی شدیدا به آن واکنش نشان دادند. « حسنی مبارک » رئیس جمهور مصر در این مورد گفت : هرکسی تصور کند که این امکان وجود دارد که اصلاحات یا راه حل هایی از خارج جامعه یا منطقه ای دیگر بر کشوری تحمیل شود سخت در اشتباه است . (8 )
عربستان و سویه نیز به انتقاد از طرح آمریکا پرداخته و آن را طرحی تحمیلی و براساس خواسته های منافع استعماری آمریکا ارزیابی می کنند.
« سعودالفیصل » وزیر خارجه عربستان در انتقاد به طرح خاورمیانه بزرگ اظهار داشت که اعراب تنها کمک هایی را می پذیرند که در چارچوب استقلال آنها باشد و دخالت دیگران را به هیچ وجه قبول نمی کنند. اعراب تنها در دو مسئله به کمک های خارجی نیاز دارند. اول حل مسئله فلسطین به صورت مسالمت آمیز و دوم مشارکت اقتصادی حقیقی به نحوی که نفع تمامی کشورها را دربرداشته باشد . (10 )
در کنار کشورهایی که به مخالفت گسترده با طرح خاورمیانه بزرگ پرداخته اند تعدادی از دولت های عربی از طرح مذکور استقبال کرده اند. از جمله می توان به لیبی مراکش تونس قطر اردن و کویت اشاره کرد.
واکنش اندیشمندان آمریکا
بسیاری از اندیشمندان و سیاست مداران آمریکا این طرح را رابرای خاورمیانه مناسب ندانسته و آن را از آن دسته پروژه هایی می دانند که آمریکا با ارایه آن درصدد بهبود قدرت سمبلیک خود در منطقه است . به اعتقاد آنها طرحی را که آمریکا برای بهبود چهره خود در خاورمیانه ارایه داده است و این سیاست بوش . ملاحظات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک را بر مسایل دیگر ترجیح نمی دهد. فرضیه اصلی آنها این است که این طرح به سود منافع آمریکا در منطقه نمی باشد. از نظر گروه دیگر از سیاست مداران اصولا دموکراسی سازی در خاورمیانه ناممکن است . زیرا این منطقه دارای تنوع قومی و نژادی است . از نظر سیاسی آشوب زده و به لحاظ فرهنگی نیز با نقاط دیگر جهان بسیار متفاوت است .
برژینسکی در مارس 2004 (اسفند 1383 ) در کتابش تحت عنوان « انتخاب سلطه جهانی یا رهبری جهانی » می گوید : طرح هایی مانند مارشال و ناتو برای انسجام فرهنگی و سیاسی دو سوی آتلانتیک می باشد و برای منطقه ای مثل خاورمیانه که دارای تنوع فرهنگی بوده و اسیر نفرت های تاریخی می باشد مناسب نمی باشد و امریکا در این منطقه فاقد یک متحد طبیعی است . (13 ) وی اعتقاد دارد که دموکراسی و طرح خاورمیانه بزرگ بایستی با کمک کشورهای عربی طراحی شود نه آن که به آنها عرضه گردد و دموکراسی سازی در منطقه باید مبتنی بر شان و احترام سیاسی کشورهای منطقه باشد. مثلا مصری ها و سعودی ها در صورتی که احساس کنند ارزش های مذهبی و فرهنگی آنها لحاظ نشده است دموکراسی را نمی پذیرند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات