تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۸  ، 
کد خبر : ۱۸۸۰۱۸

ایران دانا و توانا

قربانعلی الکائی

آفتاب تکاپو و موفقیت علمی ایران اسلامی در آسمان همت مردان و زنان آن هر روز اوج می‌گیرد. سرزمینی که علم‌آموزی فرزندان برای هر خانواده موهبتی الهی و افتخاری بزرگ محسوب می‌شود. موفقیت جوانان برومند و فرهیخته به برکت ایثار و حماسه ملت بزرگ ایران چشمان دنیا را خیره کرده است. آنچه مسلم است غربی‌ها مخالف اعتلا و شکوه علمی دیگر جوامع هستند، در حالیکه خود تلاش می‌کنند از ژرفای اقیانوس‌ها تا لایه مریخ و حلقه‌های زحل را مورد کاوش قرار دهند.
دانشگاه‌های سوربن و کمبریج و هاروارد و... برتارک مراکز دانش بنشینند و دیگر جوامع هیچگاه از لاک خود باختگی و انفعال بیرون نیایند و در چرخه‌ی منحط مصرف برای مصرف تا نقطه‌ی مرگ و نابودی پیش روند. اما غرب انحصارطلب و سلطه‌گر به دلایل زیاد از جمله آنچه در ذیل می‌آید در این هدف خود با شکست مواجه می‌شود.
1ـ طبیعت آیت حق است، و تصرف در طبیعت باید جهت حقانی داشته باشد. خدای متعال طبیعت را در حیطه‌ی درک انسان قرار داد و انسان احتیاج قطعی به تصرف در طبیعت دارد. اما غربیها با استثمار طبیعت، چرخه‌ی منظم آن را دچار اختلال نموده، مشکلات عدیده‌ای از جمله پدیده گازهای گلخانه‌ای و نابودی بسیاری از گونه‌های زیستی را بوجود آوردند.
2ـ در ساحت انسان‌شناسی، مشکل غرب اینست که انسان را در جریان حیات طبیعی محض و در قلمرو غرایز تفسیر می‌کند. و با یک نگرش سطحی و براساس اصالت منفعت به خوشبختی و سعادت انسان می‌نگرد. بحران‌های اخلاقی و خانوادگی غرب و شکست حریم‌ها موید این مدعاست. زیرا جامعه و انسانی که خدا را نمی‌شناسد در حال تعلیق است و پویایی به سمت سعادت ندارد.
3ـ غربیها قدرت را مقدم بر علم می‌دانند، قدرت در غرب زیر گزاره‌های علمی پنهان است. میشل فوکو می‌گوید: قدرت مقدم بر علم است و معتقد است قدرت اگر بخواهد مشروعیت پیدا کند علم تولید می‌کند. او به عنوان یک نظریه‌پرداز غربی وقتی درباره قدرت حرف می‌زند می‌خواهد آن را به همه چیز تسری دهد. این تلقی افراطی از قدرت یادآور این سخن بیکن است که می‌گوید: پیش بسوی قدرت، باید بر جهان مسلط شویم. ثمره‌ی این بینش نابودی میلیونها انسان بیگناه در شعله‌های جنگ‌های ویرانگر در صد سال اخیر می‌باشد و نشان می‌دهد غرب ظرفیت لازم اخلاقی برای بهره‌گیری از تکنولوژی را ندارد.
4ـ غربیها از درک واقعیت دیگر جوامع از جمله ایران اسلامی عاجزند. دانش هسته‌ای بخش کمیت‌پذیر و قابل اندازه‌گیری توانایی ماست که به خاطر ویژگی‌های فیزیکی با مدل‌های غربی آن تشابهاتی دارد و برای غرب قابل مقایسه و سنجش است. اما غرب از درک توانایی‌های اساسی ما خاصه در جنبه‌های روحی و معنوی و اعتقادی عاجز است. همانگونه که نمی‌تواند نسخه‌ای بدیل جناب سلمان فارسی، حضرت ابوذر، و یا شاعرانی چون حافظ و مولانا ارائه دهد. این اساسی‌ترین دلیل شکست تقابل نرم‌افزار غرب علیه ایران است.
5ـ غربیها در ادعای جهانی‌سازی هم دروغ می‌گویند. چرا به جهانی‌سازی دانش و ثروت و رفاه نمی‌پردازند، چرا جلوی پیشرفت علمی دیگر جوامع را می‌گیرند. و منافع آنان را غارت می‌کنند مگر جوانان فلسطینی و جامائیکا و کودکان کلمبیا و افغانی و مردم اتیوپی نیاز به امنیت، غذا و دانش ندارند. گویا نظریه ابراهام مازلو روان‌شناسی اجتماعی آمریکا پیرامون نیازهای اساسی انسان مختص انسان غربی است.
6 ـ یاسپرس فیلسوف شهیر آلمانی در بخش پایانی کتاب «آغاز و انجام تاریخ» می‌گوید: هیچ نیرویی نمی‌تواند جلوی گسترش و بسط دانش را در جوامع شرقی بگیرد و غرب نمی‌تواند دانش را در انحصار دائمی خود داشته باشد. لذا غربیها متوجه این قضیه باید باشند که علم کامل به یک واقعیت مساوی بوجود آمدن آن است. به تعبیر نظامی:
گرداند کسی که چون جهان کرد
                                        بی‌شک بتوان آنچنان کرد
اندیشه تسخیرناپذیر است و هیچ نیرویی قادر نیست جلوی تموج و تابش اندیشه‌ی جوانان این مرز و بوم را سد کند و مانع فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و دیگر اختراعات و اکتشافات شود.
7 ـ مشکل غرب اینست که دانایی را معطوف به قدرت می‌داند و قدرت را اصالت می‌دهد. اما در بینش دینی علم و قدرت نیروی منفصل می‌دهد و ایمان نیروی متصل، علم و قدرت حرکت می‌بخشد، و ایمان جهت، و مبدا و منتهای علم و قدرت حق تعالی است و هر اندیشه و اقدامی، قول و فعلی، جهت ازاوئی و به سوی اوئی دارد. اگر حکیم فردوسی هزار سال پیش گفته است: توانا بود هر که دانا بود. توانایی و دانایی را در جهت حق، و در راستای رضایت حقتعالی تفسیر نمود. نه در جهت تمنیات و اهواء و نفس اماره، همان چیزی که در غرب امروز گرفتار آن است. بطوریکه قدرت بشکل مهار نشدنی درآمده و هیچ تذکر و اصلاحی را برنمی‌تابد.
نتیجه اینکه غرب در تقابل با جهان اسلام در سه حوزه دین، دانش و فرهنگ چاره‌ای جز پذیرش شکست ندارد و راه به جایی نخواهد برد. گواهی این مدعا شکست غرب در اراده‌ی جامعه‌ی خود است. نارضایتی‌های اخیر در فرانسه مهد تمدن غرب و بلژیک و آلمان دلیل آشکار آن است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات