گروه خارجی: یکی از مهمترین پرسشهایی که امروز فراروی سردمداران کاخ سفید قرار دارد این است که در نهایت آمریکا چگونه از عراق خارج خواهد شد؟ جورج بوش به شدت اصرار دارد که ایالات متحده در روند حرکتی خود به سمت پیروزی در عراق، گسترش دموکراسی، پاسداشت حقوق بشر و حتی ترمیم شبکه انتقال برق این کشور را همواره مدنظر قرار داده است، اما تا پیش از اینکه خشونتهای عراق به اردن نیز سرایت کند، آشکار شده بود که نیروهای آمریکایی در عراق کنترل اوضاع را تا حدود زیادی از دست دادهاند. اکنون زمانی است که نیاز به رویکردی متفاوت احساس میشود و شاید یکی از این رویکردها ناظر به نقش اتحادیه عرب باشد. 16 سال پیش در لبنان، اتحادیه عرب به یک جنگ داخلی دشوار پایان داد. لبنانیهای بسیاری از اقوام و مذاهب مختلف مسیحی، دروزی، شیعه، سنی و حتی فلسطینی از سال 1975 در این جنگها کشته شده بودند. دخالت سوریه، اسراییل و ایالات متحده در این کشور نیز فقط اوضاع را وخیمتر کرد و رونالدریگان، رییس جمهور وقت ایالات متحده پس از بمبگذاری انتحاری که به کشته شدن 241 نظامی آمریکایی انجامید اقدام به خارج کردن بسیاری از تفنگداران آمریکایی از لبنان کرد. در سراسر دهه 1980، شبه نظامیان مبارزات سرسختانهای را علیه اشغالگران انجام دادند و بسیاری از غیرنظامیان که تعداد زیادی از آنها نیز آمریکایی بودند توسط این گروهها به گروگان گرفته شدند. تنها راهی که در آن زمان به نظر میرسید تقسیم لبنان در میان مذاهب مختلف این کشور بود. اما هیچکدام از این جناحها خواستار تقسیم کشور نبودند. لبنانیهای خسته از جنگ به هر حال توانستند چهره متحد کشور خود را حفظ کنند. این مساله مصادف با ورود اتحادیه عرب به صحنه بود. اتحادیه عرب، همواره به عنوان یک تشکیلات ضعیف مطرح بوده است، اما همین دولتهای عربی متفرق در نهایت بر سر توقف جنگ داخلی در لبنان و چشمانداز تفرقه در این کشور که همگی دول عربی را به نوعی تهدید میکرد به توافق رسیدند. هماهنگی آنها در پرداختن به مساله لبنان جانشین تفرقههای موجود میان آنها شده بود. ژانویه 1989، وزیران خارجه کشورهای عربی در ملاقات با یکدیگر کمیتهای متشکل از 6 کشور الجزایر، اردن، کویت، سودان، تونس و امارات را برای تهیه طرح صلح لبنان، تشکیل دادند. در نشست بعدی اتحادیه عرب، به تروییکای متشکل از پادشاهان عربستان و مراکش و رییس جمهور الجزایر، 6 ماه فرصت داده شد تا توافقنامه صلح را عملی کنند. لخدار ابراهیمی که بعدها به عنوان مشاور عالیرتبه رییس جمهوری الجزایر برگزیده شد در آن زمان ریاست هیات دیپلماتیک پیگیری این توافقنامه را بعهده داشت. اگرچه هیچ ارتشی از ابراهیمی حمایت نمیکرد، او بعنوان یکی از شهروندان عرب با حمایت معنوی جامعه عربی توانست وظیفه خود را انجام داده واتفاقاً لبنان نیز به صورت کامل با او و اتحادیه عرب همکاری کرد. در سپتامبر 1989 پس از اینکه ابراهیمی در لبنان مشغول مذاکرات آتشبس بود، تروییکا از پارلمان لبنان دعوت کرد تا با حضور در طائف عربستان سعودی در مورد پیشنویس موافقتنامه آتشبس تبادل نظر کنند. پس از 3 هفته مذاکره، نمایندگان در مورد امضای پیشنویس توافقنامه آتشبس به همگرایی رسیدند. جنگهای داخلی در لبنان به پایان رسید و این مسأله بدون دخالت خارجی، یک پیروزی عربی به شمار می رفت. اما موافقتنامه طائف نتوانست از حضور و نفوذ سوریه و اسراییل در لبنان جلوگیری کند، همانطور که نتوانست از ترور حریری، نخست وزیر سابق لبنان و دیگر مقامات این کشور جلوگیری کند. اما بهرحال توافقنامه مصوب پارلمان همچنان در حال عمل کردن است و زندگی در این کشور با آنچه که قبل از امضای توافقنامه طائف در آن جریان داشت، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. حال سوال اینست که آیا جورج بوش می تواند از این تحولات درس بگیرد؟ جناحهای امروز موجود در عراق شاید بیشتر از ناراضیان سابق لبنان بر سر یک مسأله خاص توافق داشته باشند؛ آنها دخالت بیشتر غربی ها در کشورشان را دیگر نمیخواهند. اگر عراقیها اخیراً قانون اساسی کشورشان را تصویب کردند، اما ناآرامیها همچنان در این کشور ادامه دارد. برخلاف عملکرد اتحادیه عرب در لبنان، آمریکا امروز لشکر بسیار عظیمی در عراق دارد و هیچ نیروی اخلاقی و معنوی هم برای توقف کشتارها در این کشور وجود ندارد. از زمان حمله آمریکا به عراق، اتحادیه عرب به نوعی صبر را پیشه کرده است این اتحادیه به طور آشکار اعلام کرده است که وضعیت فدرالیسم را که در قانون اساسی عراق به آن تصریح شده نمیپذیرد. حملاتی که از جانب افراد ناشناس علیه دیپلماتهای این اتحادیه در عراق انجام گرفته نیز باعث شده است تا دولتهای عربی در فرستادن سفرا و نمایندگان خود به بغداد بسیار آهسته و کند عمل کنند.
اما بنظر میرسد که اتحادیه عرب برای تأثیرگذاری در عراق و اتخاذ عملکردی مانند عملکرد این اتحادیه در لبنان باید منسجمتر عمل کند.
اتحادیه عرب میتواند بهترین استراتژی خروج آمریکا از عراق باشد.
درست است که آمریکاییها از اعراب میخواهند که عملکردهای نادرست خود را تصحیح کنند، اما دولت های عربی در خروج آمریکا از عراق و برقراری امنیت و اتحاد در عراق منافع زیادی دارند. مدل توافقنامه طائف حداقل می تواند نشان دهنده عملکرد بهتر این اتحادیه نسبت به آمریکا دربازسازی جامعه عراق باشد و احتمالاً عکس این قضیه همانند لبنان وقایع خونبارتری را رقم خواهد زد.