تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۸۹ - ۰۸:۳۶  ، 
کد خبر : ۱۹۲۹۱۶
به مناسبت سالگرد عملیات خیبر (تصرف جزیره مجنون)

مجنون عشق

مقدمه: شاید جوانان امروز این مرز و بوم تنها اسم جزیره مجنون را شنیده باشند یا صرفاً اطلاعاتی را از طریق مشاهده فیلم جزیره مجنون به دست آورده باشند، اما آنچه در این جزیره گذشت به وسیله هیچ دوربینی به تصویر کشیده نمی شود و توسط هیچ قلمی نگاشته نمی شود. اوایل اسفند ماه سالگرد این عملیات پیروزمندانه در سال ۶۲ می باشد. لذا سعی کردیم در مطلبی در این زمینه که با همکاری مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه تهیه شده به تشریح این عملیات و بازتاب های آن بپردازیم.

مروری بر اوضاع قبل از عملیات خیبر (ضرورت تغییر در شیوه نبرد)
در پایان عملیات والفجر،۱ فرماندهان نظامی به درک جدیدی از توانایی های دشمن و وضعیت عمومی صحنه جنگ دست یافتند که براساس آن می بایست در شیوه رویارویی با دشمن و انتخاب زمین درگیری تغییرات اساسی داده می شد. همین درک موجب شد مرداب های هورالهویزه برای عملیات بعدی انتخاب شود. کارا نبودن تاکتیک های دوره گذشته نیروهای خودی نشان داد که باید ابتکار جدیدی وارد برنامه ریزی و استراتژی نظامی ایران شود. در این استراتژی، ابتکار عمل جایگزین منابع نظامی شد تا بن بست جنگ شکسته شود. مزید بر این، در صحنه تصمیم گیری عملیاتی، ارتش و سپاه تا حدود زیادی با استقلال عمل، به برنامه ریزی پرداختند.
منطقه هورالهویزه به عنوان ابتکار عمل جدید در جنگ، با نظر سپاه پاسداران انتخاب شد و بر همین اساس، این منطقه به سپاه و منطقه زید نیز به ارتش واگذار شد.
تشکیل قرارگاه خاتم الانبیا(ص)
در وضعیت جدید، به یک فرمانده هماهنگ کننده بالاتر نیاز بود، به همین دلیل و مهم تر از آن به دلیل سخت و پیچیده شدن جنگ، در زمستان ،۱۳۶۲ حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به فرمان امام خمینی(ره) به عنوان فرمانده عالی جنگ انتخاب شد و با تشکیل قرارگاه خاتم الانبیا(ص) در رأس سپاه و ارتش قرار گرفت. ستاد قرارگاه خاتم نیز از عناصر سپاه و ارتش به طور مشترک تشکیل شد. فرماندهی جدید جنگ و ستاد قرارگاه خاتم(ص) در ابتدای کار بیشتر هماهنگ کننده سپاه و ارتش و تأمین کننده نیازهای لجستیکی و پشتیبانی جنگ بودند و در تعیین هدف های کلان و استراتژی نظامی جنگ نقش داشتند و تدوین استراتژی عملیاتی و پیشبرد جنگ همچنان به دست فرماندهان نظامی انجام می شد.
پشتیبانی همه جانبه از عراق
پیش از اجرای عملیات خیبر، رسانه های جمعی عراق و حامیان آن، تبلیغات گسترده ای را درباره توانایی های ارتش عراق در جلوگیری از حملات رزمندگان آغاز کردند و رژیم صدام نیز به صراحت اعلام کرد که هرگونه عملیات نیروهای ایرانی به داخل خاک عراق را با شکست روبه رو خواهد کرد. در این حال، در اواخر سال ۱۳۶۲ رادیوهای آمریکا، بی.بی.سی، کلن، بغداد و اسرائیل تبلیغات گسترده ای درباره استقرار صدها هزار تن از نیروهای ارتش و سپاه در جبهه های جنوبی به راه انداختند و جالب اینکه، تحلیل گران و مفسران این رادیوها حتی محل عملیات آینده ایران را نیز پیش بینی کرده، بیشتر از منطقه بصره و مناطق شرقی آن نام می بردند.
پیش از آغاز عملیات خیبر، در سطح بین المللی و منطقه ای چند مسئله بااهمیت به وقوع پیوست:
الف) وزارت خارجه آمریکا تصمیم این کشور را درباره حمایت علنی از عراق اعلام کرد. معاون وزارت خارجه آمریکا گفت که آمریکا نگران پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ با عراق است. همچنین، در هفتم بهمن ،۱۳۶۲ ریچارد مورفی، معاون وزیر خارجه آمریکا در بغداد با صدام ملاقات کرد.
ب) تحویل هواپیماهای سوپراتاندارد فرانسوی به عراق.
ج) تصویب قطعنامه شماره ۵۴۰ شورای امنیت سازمان ملل درباره جنگ در ۹ آبان ۱۳۶۲.
د) انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت.
بیست روز نبرد و مقاومت طاقت فرسا
یک روز پیش از اجرای عملیات، نیروها وارد هور شده و تا حد ممکن در داخل آبراه ها پیشروی کردند و سرانجام در ساعت ۳۰/۲۱ سوم اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر با رمز «یا رسول الله(ص)» آغاز شد.
در مرحله اول عملیات در منطقه قرارگاه نجف، قرارگاه های نصر و حدید موفق شدند در محور العزیر و القرنه هدف های خود را تصرف کنند. در جزایر، وضعیت عملیات مطابق برنامه پیش نمی رفت. پاک سازی نشدن جزایر تا ساعت ۳۰:۳ بامداد مانع از آن شد که بعد از تصرف جزایر، نیروهای موج دوم بتوانند برای حمله، به سوی طلائیه حرکت کنند. لذا، در شب اول عملیات الحاق انجام نشد و به همین دلیل، قرارگاه فتح که می بایست پس از پاک سازی جزیره، به آن محور ملحق می شد، با مشکل مواجه گردید و با وجود شکستن خط و رسیدن به نزدیکی محل الحاق، مجبور به توقف شد و سرانجام، به دلیل حضور پرشمار قوای دشمن در محور طلائیه و مقاومت آنها، به رغم اجرای چند حمله برای الحاق یگان ها در دو محور طلائیه و جزیره، این مهم میسر نشد. ارتش عراق پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاک سازی حوالی جاده بصره- العماره و سپس روی طلائیه متمرکز کرد.
تمرکز آتش دشمن در طلائیه، که زمینی بسیار محدود را شامل می شد، فوق العاده بود.
در محور زید، قرارگاه کربلا موفقیتی به دست نیاورد و صبح عملیات یگان های عمل کننده در این محور به عقب آمده و در خط قبل از عملیات مستقر شدند. این وضعیت مانع از آن شد که یگان های قرارگاه نجف بتوانند در محورهای القرنه و العزیر باقی بمانند، زیرا امکان پشتیانی آنها وجود نداشت و راه زمینی نیز همچنان مسدود بود.
از سوی دیگر، دشمن با حضور سریع در منطقه که با اعلام آماده باش در مرکز استان عماره و انتقال یگان هایش همراه بود، با قوای زرهی و اجرای آتش، فشار زیادی بر این محور وارد می کرد؛ لذا، یگان های قرارگاه های نصر و حدید به ناچار به جزیره شمالی برگشتند. از این پس، جزیره، محور کنش و واکنش دو طرف درگیر بود.
برای خارج شدن از این وضع نگران کننده، سپاه تصمیم گرفت بار دیگر تمام توان خود را برای باز کردن محور طلائیه به کار گیرد. در پنجمین روز عملیات (۸/۱۲/۱۳۶۲)، پس از آن که اخبار اوضاع جبهه به تهران گزارش شد، آقای هاشمی رفسنجانی، فرمانده جنگ، به منطقه آمد و به سرعت خود را به سنگر فرماندهی سپاه رساند.
پس از نشست فرماندهان عملیات با آقای هاشمی، برای خارج شدن از بن بست، حمله مجدد از محور طلائیه تشخیص داده شد تا شاید با باز شدن راه زمینی، گره عملیات گشوده شود. در ۱۰ اسفند ۱۳۶۲ حمله مورد نظر آغاز شد. اما مشکل عبور از زمین های آب گرفته مانع بزرگی بود.
با وجود تلاش فراوان یگان های سپاه، به دلیل مقاومت نیروهای عراقی و آتش بسیار شدید آنها، باز هم حمله نیروهای خودی در محور طلائیه ناکام ماند. نیروهای دشمن که در آغاز حمله مجبور شدند برخی مواضع خود را ترک کنند و عقب بروند، با فرا رسیدن روز، پاتک های پیاپی خود را آغاز کردند و سرانجام، مانع پیشروی لشکر ۱۴ امام حسین(ع) و لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) شدند.
در جریان حملات دشمن، برادر حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع) به شدت مجروح و دست راستش قطع شد و در حالی که بدنش پر از ترکش بود، او را از میدان خارج کردند.
با توقف پیشروی در محور طلائیه، وضعیت جدیدی پدید آمد. از این پس، جبهه خودی می بایست قابلیت و توانایی خود را در حفظ جزایر نشان می داد؛ کاری که بسیار دشوار می نمود. ارتش عراق توانست رزمندگان اسلام را از محورهای العزیر، القرنه وطلائیه وادار به عقب نشینی کند.
پس از توقف درگیری در محور طلائیه تا شروع حمله به جزایر، حدود پنج روز جبهه ها حالت عادی داشت و دشمن تلاش خاصی از خود نشان نداد. در بعدازظهر ۱۴ اسفند ،۱۳۶۲ مسئولان بیت امام به قرارگاه اطلاع دادند که فرمانده سپاه به تهران باز گردد. همچنین گفته شد:
«امام فرموده اند: جزایر حتماً باید نگه داشته شوند، هر طور که شده.»
این فرمان، تحولی اساسی در سرنوشت عملیات ایجاد کرد و سپاه این بار هر آنچه را که در اختیار داشت، از فرماندهان تا باقی مانده سازمان یگان ها را وارد صحنه کرد. از لحاظ روحیه و استقامت نیز توان سپاه دو چندان شد.
مطابق پیش بینی امام و فرماندهان، پس از چند روز، در ۱۶ اسفند ،۱۳۶۲ عراق با اجرای آتش سنگین، بمباران وسیع هوایی و استفاده از هلی کوپتر، تانک و نیروهای پیاده، پاتک سنگینی را به جزایر مجنون آغاز کرد.
حمله عراق در آن روز بدون نتیجه پایان یافت. اما دشمن در صبح روز ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ حمله دیگری را آغاز کرد. این حمله دشمن با استفاده از تجهیزات و تسلیحات بیشتر و شدیدتر و وسیع تر بود. در مقابل، وضع جبهه خودی بسیار حاد و مهمترین مسئله، کمبود نیرو و مهمات بود. عراقی ها نیز دست به جنگ روانی زده و به نیروهای ایرانی اعلام کردند، اگر جزایر را خالی نکنند، آنجا را به موشک بسته و به شدت بمباران می کنند. در این روز، دفتر امام به طور مستمر در تماس با قرارگاه، تحولات جنگ را پیگیری می کرد.
روز ۱۸ اسفند ،۱۳۶۲ عراق حمله شدیدتری را آغاز کرد و سپاه و بسیج با همه وجود، پایداری و استقامت کرده و مانع از پیشروی دشمن شدند. در این موقعیت دشمن از سلاح های شیمیایی نیز استفاده کرد.
از آغاز روز ۱۹ اسفند ،۱۳۶۲ ارتش عراق باز هم حملات خود را از سر گرفت. اما این بار هم رزمندگان اسلام با گوشت و پوست و خون خود، قوای ارتش بعثی را متوقف کردند. شهادت فرماندهانی چون حاج ابراهیم همت، مرتضی یاغچیان، حمید باکری و اکبر زجاجی، بهایی بود که برای حفظ جزایر پرداخته شد.
در این سه روز، اوج حماسه و استقامت و شهادت طلبی سپاهیان و بسیجیان به نمایش گذاشته شد. جزیره سمبل پایداری و استقامت شده بود.
به هرحال، حمله ۷۲ ساعته ارتش عراق ناکام ماند. دشمن که در مقابل خود مقاومتی دور از تصور و پیش بینی را مشاهده می کرد، به مرور با تحمل تلفات و ضایعات فراوان، دریافت که ادامه تک غیر از به مسلخ بردن نیروها، نتیجه ای دیگر ندارد. لذا از پس گرفتن جزایر مجنون منصرف شد و شروع به تحکیم مواضع کرد.
در عملیات خیبر، ارتش عراق برای اولین بار در سطحی گسترده به بمباران شیمیایی اقدام کرد. این بمباران بیشتر به دلیل هراس دشمن از استقرار و تثبیت نیروهای خودی در منطقه عملیاتی صورت گرفت. رژیم عراق پس از ناامیدی از بازپس گیری جزایر شمالی و جنوبی مجنون، بمباران شیمیایی این منطقه را تشدید کرد.
نتایج و دستاوردهای عملیات
منطقه عملیاتی خیبر در حوزه استحفاظی سپاه سوم ارتش عراق قرار داشت و در جریان عملیات یگان های زیر از ارتش عراق در این منطقه درگیر شدند:
۲۳ تیپ پیاده ۷، تیپ زرهی، یک تیپ مختلط، ۵ تیپ مکانیزه، ۳ تیپ گارد مرزی و یک تیپ از گارد ریاست جمهوری، یک تیپ از نیروی مخصوص، بیش از ۱۰ گردان جیش الشعبی و کماندو و حدود ۳۰ گردان توپخانه.
یگان های درگیر دشمن در این عملیات به طور متوسط از ۲۰% تا ۱۰۰% منهدم شدند. گفتنی است که تیپ ۵۶ زرهی دشمن به میزان ۱۰۰% منهدم شد.
واکنش آمریکا
پیروزی عملیات خیبر بیش از همه، منافع قدرت های بزرگ و در رأس آنها منافع دولت آمریکا را تهدید می کرد. مهم ترین نگرانی در محیط بیرونی احتمال شکست عراق بود. رادیو آمریکا در این باره گفت:
«آمریکا خواستار پیروزی هیچ طرفی نیست و حل جنگ را از راه گفت وگو ترجیح می دهد. اما برخی کارشناسان معتقدند که عراق روز به روز آسیب پذیر تر می شود و آمریکا دلواپس آن است که عراق جنگ را ببازد.»
برژینسکی، مشاور امنیتی رئیس جمهوری سابق آمریکا نیز گفت:
«شکست عراق در این جنگ، منافع آمریکا را به خطر می اندازد و کشورهای خلیج فارس از جمله کویت، قطر، بحرین و عربستان سعودی را فوراً تحت تأثیر قرار خواهد داد. امروز اوضاع خاورمیانه به ویژه منطقه خلیج فارس غیرقابل پیش بینی ترین حالت را دارد و نگران کننده است.»
همچنین، جرج بوش معاون رئیس جمهور آمریکا در سخنان خود خطاب به کمیته روابط آمریکا و اسرائیل نگرانی عمیق خود را از چشم انداز پیروزی ایران ابراز کرد:
«در صورتی که ایران در این نبرد به پیروزی دست یابد، برآیند این تهدید نسبت به کشورهای حوزه خلیج فارس و تمامی منطقه، تا آن حدی عظیم خواهد بود که منطقه تاکنون شاهد آن نبوده است.»
برپایه این تشویش و نگرانی که نتیجه سیاست های کلی آمریکا در منطقه و در مقابله با جمهوری اسلامی بود، خطر ایران آن چنان بزرگ جلوه داده شد تا آمریکا بتواند، برخلاف گذشته، تعهد خود مبنی بر حمایت از عراق را علنی کرده و کمک به حکومت عراق و آمادگی آمریکا برای رویارویی با تحولات احتمالی در منطقه خلیج فارس را مطرح بسازد. شبکه تلویزیونی سی .بی.اس آمریکا گزارش داد:
«آمریکا اطلاعاتی را که از طریق ماهواره های شناسایی خود دریافت می کند، در اختیار عراق قرار می دهد تا پیش بینی تهاجمات ایران امکان پذیر باشد. به گفته رادیو بی.بی.سی، دولت ریگان ظاهراً تصمیم گرفته است بیش از پیش، در این جنگ، طرف عراق را بگیرد؛ زیرا کشورهای عرب، وی را متقاعد ساخته اند که پیروزی ایران عواقب فاجعه آمیزی بر تعادل منطقه خواهد داشت.»
اقدام دیگر آمریکا، دیپلماسی فعال منطقه ای است. پس از بروز شکست عراق، رامسفلد و ریچارد مورفی، از جمله مقام های آمریکایی بودند که با سفر به کشورهای منطقه و گفت وگو درباره جنگ ایران و عراق، خطر شکست عراق را با مقام های حکومتی این کشورها در میان گذاشتند. مورفی، معاون وزیر خارجه آمریکا درباره سفر خود و دیدار از کشورهای عربی منطقه خلیج فارس گفت:
«اوضاع کنونی منطقه متشنج و توأم با خطر و تهدید است و مناسب است که اقدام به اجرای مذاکرات دائم و پیوسته جهت بالا بردن سطح آمادگی به منظور مقابله با هرگونه اوضاع استثنایی که احتمال بروز آن هست، داشته باشیم.»
روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال نیز نوشت:
«ریگان که از تضعیف تدریجی عراق در جنگ با ایران دچار هراس شده است، دستور تهیه طرح های جدیدی را به منظور تقویت عراق در جنگ با ایران به دستیارانش صادر کرده است .به گفته مقام های آمریکایی، در پی این دستور مخفی ریگان که اخیراً به امضا رسیده است، دولت ریگان هیأت عالی رتبه ای را به کشورهای حوزه خلیج فارس اعزام کرده است. این هیأت که ریاست آن را ریچارد مورفی معاون وزارت خارجه آمریکا، به عهده دارد و از پادشاهی سعودی، شیخ نشین بحرین و عراق دیدار خواهد کرد، مامور تهیه طرح های سفارش شده ریگان است .به توصیه ریگان، نقش وزارت خارجه آمریکا در تهیه طرح های جدید، چاره اندیشی در مورد جلوگیری از سقوط صدام است و این احتمالاً از طریق متقاعد ساختن اردن و فرانسه برای ارسال مقادیر بیشتری تسلیحات نظامی به عراق، می تواند انجام پذیرد.»
عملیات خیبر از نگاه حضرت امام(س)
«میزان در این که جنگ ما خوب است یا بد، تبلیغاتی است که در خارج می شود، هر جا هر چه بیشتر تبلیغ بر ضد می شود، معلوم می شود که اینجا زیادتر است، ... مثل خرمشهر که بیشتر از جاهای دیگر، ما پیروزی داشتیم، آنجا بیشتر تبلیغات می کردند. من امروز وقتی ملاحظه می کنم، می بینم از همیشه الان بیشتر تبلیغات بر ضد می شود... مثلاً در رأس اخبار هیچ وقت بنابر این نبود، آن وقت، دروغ هایی که در آنجاها گفته می شود، این که این ایرانی ها چطور شدند، اینها از بین رفتند، دوروبرشان را گرفتند، محاصره شان کردند، از بین بردند. یک دفعه می گویند عراق می گوید ما ۳۰ هزار نفر را کشتیم، یک دفعه می گویند ۱۸ هزار نفر را، امروز گفتند ۵۰ هزار نفر، خوب فردا هم لابد می گویند ۲۰۰ هزار نفر. آنها هر وقت شکست زیادتر باشد، به عبارت دیگر، حجم شکست آنها موافق با حجم تبلیغات شان است. هر چه تبلیغات شان زیاد بشود، این میزانی است که باید ملت توجه کند. هر جا دیدند که زیادتر هیاهو می کنند، زیادتر راجع به شکست ما می گویند، بدانید که آنجا ما پیروزمند زیادتر بودیم.»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات