بصیرت: دو باره زلزلهای در کشورما رخ داد و دو باره دل هموطنان ما از سستی بنایی که خود در آن ساکن هستند، لرزیدند. دو باره در موعد، فصل و تاریخی مشابه زلزله مخوف و مرگبار 5 دی سال 1382بم،در محدودهای نزدیک، زلزله و پس لرزههای فراوانی در جنوب کرمان بروز کرد.
اگر چه از دست رفتن جان یک عزیز هموطن یا حتی انسانی دیگر اقصی نقاط عالم در حادثهای همچون زلزله موجب حزن و اندوه میشود ؛ خوشبختانه زلزله اخیر جنوب شرقی کرمان اگرچه از لحاظ قدرت قوی بود، ولی در منطقه بسیار کم جمعیت کشور رخ داد و از بروز فاجعه انسانی و ملی جلو گیری شد.در غیر این صورت مشاهده تصاویر کاملاً تخریب شده بناهای خشت و گلی،به نام سرپناه که از سوی مردم ساکن در آن مناطق استفاده میشد؛ اصلاً بنایی نبود که بتوان از آن به عنوان سرپناه نام برد.
از این دست خانههای خشت و گلی در حد بسیار بسیار فراوان در روستاها و حتی بسیاری از شهرهای کشور ما در قالب و نام بناهای فرسوده وجود دارد که با حرکت سر انگشت حادثهای طبیعی همانند زلزله به کلی نابود میشوند و ساکنان خود را به کام مرگ میکشانند.افرادی که دفعه بعد هم به نام زلزله جان خواهند باخت.در حالیکه این ساختمانهای خشت و گلی و تیر چوبی و فرسوده سنگی است که آدم میکشد و نه زلزله ؛ زلزلهای که در مناطق دیگر جهان به ویژه کشورهای توسعه یافته هم رخ میدهد، ولی مردم آن مناطق از همین کره خاکی، تا این حدی که ما از نام زلزله میترسیم و میلرزیم ؛ بیمناک نیستند.
البته حق هم با مردم ما هست چون بسیاری از ما در خانههای خشت و گلی زندگی میکنیم و یا حتی به ساختمانهایی که از آهن و سیمان برای ما ساخته شده اطمینان نداریم. خود ما مردم به خانههای خود عنوان ساختمانهای "بساز و بفروش" دادهایم و برای آن واژه سرپناه را به کار نمیبریم زیرا به نظر همه مردم در هنگام بروز زلزله حتی زلزلههای خفیف هم احتمال خرابی وجود دارد. به همین دلیل همیشه دعا میکنیم که زلزله ای نیاید و خدا ما را با زلزله آزمایش نکند!
آری غیر از خدا هیچکس نمیداند که زمین چه وقت و در کجا خواهد لرزید؛ اما بشر توانست با شناسایی برخی از مناطق کره خاکی،زلزله خیز بودن آن مناطق را به مدد تجربه و شکستگی پوسته زمین مشخص سازد و کشور ما هم یکی از کشورهایی است که علیرغم داشتن دشتهای حاصلخیز و کوههای استوار , سرزمین زلزله خیزی است و مردم ما از زلزله خاطره بسیار بدی دارند که جان بسیاری از عزیزانشان را هم گرفت.
البته خود زلزله آدمکش نیست بلکه این خانههای سست ما هست که با تکانی معمولی بر سرما آوار میشود و به نام زلزله جانهای عزیز را نابود میسازد.
به همین دلیل بسیار ابتدایی آنقدر از زلزله میترسیم که حتی نمیخواهیم درباره آن چیزی بشنویم ولی چرا این ترس باعث نمیشود که ما خانههای خود را محکم بسازیم از عجایب روزگار است. همانند کسی که میخواهد از گرسنگی بمیرد، ولی کار نمیکند. زلزله را تقدیر مینامیم و با بیتفاوتی به تعداد کشته و زخمی شدگان هر زلزله در کشور مشغول مانده ایم
البته نباید منکر شد یا به همه ساخت و سازهای ما با دیده حقارت نگریست. زلزله تنها در کشور ما جان افراد را نمیگیرد هر ساله میلیونها زلزله بسیار خفیف در سطح زمین رخ میدهد که ما از آن بیخبریم و سالانه 300 هزار زلزله 2 تا 3 ریشتری، 50 هزار زلزله 3 تا 4 ریشتری و 6200 زلزله 4 تا 5 ریشتری در جهان رخ میدهد و در سایر کشورها هم آدمهای فراوانی در ساختمانهای خود به نام زلزله میمیرند.
هر سال 120 زلزله 6 تا 7 ریشتری و 18 مورد زلزله 7 تا 8 ریشتری در جهان رخ میدهد که باید برای آنها فکری کرد ضمن آنکه زلزلههای احتمالی بالاتر از این حد که بسیار خطرناک است و هر حداقل 10 سال یکبار در محدوده جغرافیایی نزدیک به فلات ایران یا در خاک ایران رخ میدهد و تلفات بسیاز زیاد انسانی و صدمات فراوان اقتصادی و اجتماعی ایجاد میکند.
حداقل در یکماه اخیر دو سه زلزله نسبتا شدید در کشور ما رخ داده که زلزله استان کرمان متاسفانه جان حدود 7 تن از هموطنانمان را گرفت و آسیبهای فراوانی هم ایجاد کرد. وقوع این زلزله و تلفات ناشی از آن یکبار دیگر شایعه وقوع زلزله درشهرهای بزرگ و پر جمعیت را هم تقویت کرد. اگرچه شایعه زلزله , زلزله نمیآورد اما ارزش آن این است که ما را یکبار دیگر به بررسی وضعیت ساخت و ساز در کشور وا میدارد.
وقوع هر زلزله در کشور ثابت میکند که اقدامات پیشگیرانه مهمترین رکن در کاهش تلفات و خسارات زلزله و سایر حوادث طبیعی است و تجربه هم ثابت کرده که بکارگیری نکات ایمنی در احداث بنا و نوسازی بافت فرسوده و حتی میزان آموزش و رعایت اصول ایمنی پس از وقوع زلزله ارتباط تنگاتنگی با کاهش آسیبها و تلفات دارد.
البته ما مشکلات و عقب ماندگیهای فراوانی هم داریم که مربوط به دهههای بسیار قدیم است. زیرا اصلاح بافت فرسوده مناطق شهری و روستایی و کوچههای تنگ و دالانی مشکلی نیست که به آسانی حل شود زیرا حل این مشکل به حل بسیاری از مشکلات معیشتی و درآمدی مردم کشورمان گره خورده که همه باید به صورت موازی حل شود.
اما چرا ما بجای اینکه به ساخت و ساز محکم بناها بپردازیم، گوش به زنگ زلزله یا شایعه درباره زلزله هستیم؟
در این باره مهندس ناصر شکیبی زمین شناس در گفت وگو با گزارشگر ما با اشاره به اینکه تاکنون در علم زمین شناسی موفقیتی برای تعیین زمان وقوع زلزله حتی برروی گسلها کسب نشده و حرفها در حد نظریه است، میگوید: هرگونه اظهارنظر درباره زمان وقوع زلزله غیرعلمی است اما میتواند هشداری برای مردم باشد که در ساختمانهای مستحکم زندگی کنند و همین باعث قوت قلب آنها هنگام بروز زلزله میشود
وی میگوید: البته کشور ما همانند کشورهایی مثل ژاپن در منطقه زلزله خیز جهان یا همان "کمربند زلزله" واقع است. و حداقل در دو دهه گذشته حدود 100 هزار نفر از مردم ما جان خود را بر اثر زلزله از دست دادهاند اما بجای ایجاد دلهره و نگرانی که باعث آثار سو فرهنگی , اجتماعی و حتی سلامتی روانی مردم میشود باید فکر مردم و مقامات دولتی و کارشناسان را به صورت اصولی و معقولانه به این مساله معطوف کرد که به هیچوجه در خانههای سست و غیرایمن زندگی نکند.
وی میافزاید: امروزه بشر درباره کسب اطلاعات از کهکشانها آسانتر به هدف میرسد تا به کشف زمان وقوع زلزله زیرا دسترسی به اطلاعات در پوسته سخت و بستهای که مواد مذاب در عمق 20 تا 30 کیلومتری هر لحظه در حرکت و تکاپوست و مشخص نیست در هر لحظه به کدام نقطه از پوسته سنگی (3 تا 4 کیلومتر سنگ یکپارچه) فشار خواهد آورد که درصد بسیار کمی از آن فشار عظیم به روی کدام نقطه از سطح زمین میرسد حداقل برای درک بشر امروزی غیرممکن است.
مهندس شکیبی یادآورمی شود: در چنین شرایطی معروف است وقتی که ما نمیتوانیم شرایط را تغییر دهیم لاجرم باید خود را تغییر دهیم و با شرایط موجود هماهنگ سازیم.درباره زلزله هم مهم است که ما همانند درختی استوار باید بافت منازل مسکونی خود را با الهام از طبیعت به گونهای طراحی و اجرا نمائیم که در برابر حوادث طبیعی همچون زلزله مقاوم باشد.
وی درباره گسل هم توضیح میدهد: همانگونه که گفتم زمین دارای پوستههای سنگی با ضخامت چندین کیلومتری است ولی میدانیم که این پوسته یکپارچه نیست و در مناطق متعددی شکسته است و مرز بین این دو صفحه ناپیوسته پوسته را اصطلاحا گسل مینامند در تهران هم حداقل 5 گسل معروف مشا , گسل شمال تهران و گسلهای شمال و جنوب ری و کهریزگ از جمله گسلهای فعال کشور محسوب میشود تا حدی که طول گسل مشا را برخی از محققان تا 400 کیلومتر تخمین زدند که هر گسلی هم گسلهای فرعی و کوچک را میتواند فعال کند..
وی وارد کردن مسایل اعتقادی و متاسفانه باورهای خرافاتی را به مسایل زلزله همچون عدم امکان زلزله در شهر تهران را به زیان ساختار فرهنگی و حتی ساخت و ساز مستحکم بنا در تهران ارزیابی میکند و میافزاید: اینکه زلزله یکی از مشیتهای الهی است شکی در آن نیست ولی خداوند در طول اراده خودش به بشر به عنوان خلیفه خود در روی زمین ارادهای داده که در برابر حوادث طبیعی با عقل خود سدی محکم بسازد و جان خود را ایمن نگه دارد.
دکتر بهرام عکاشه استاد دانشگاه و رئیس سابق پایگاه لرزه نگاری کشور هم در گفت وگو گزارشگر ما میگوید: سرزمین ما زلزله خیز است، در بندرعباس، در منطقه لرستان، در بم و کرمان. در رشت و رودبار و زنجان و اردبیل و تبریز؛ در بیرجند و طبس و... نشان میدهد که زلزله هر روز در هر نقطه از سرزمین کشورمان ممکن است به وقوع بپیوند.
وی میگوید: متاسفانه بعضیها میگویند حالا که 5 نفر بیشتر در کرمان کشته نشدند(!) پس این همه نگرانی درباره زلزله چیست درحالیکه من معتقدم نابودی جان یک فرد هم بسیار زیاد است تا چه رسد به 5 نفر یا 70 نفر. آیا حتما باید 50 هزار نفر در زلزله بمیرند تا برخی از افراد ناراحت شوند؟ !
دکتر عکاشه درباره هزینههای کلان بازسازی مناطق زلزله در کشور میگوید: هزینههای میلیاردی بازسازی همیشه بر سر زبانهاست ولی دردهای جانگزای مرگ عزیزان را به چه قیمتی میتوان برطرف کرد. درحالیکه به هیچوجه قابل قیمتگذاری نیست.
وی درباره گره اصلی ضعف ساخت وساز با اشاره به ضرورت اهمیت دادن به آئین نامههای موجود میگوید: اهمیت آئین نامهها در این است که چراغی به دست معمار و مهندس داده شود تا مکانهای تاریک مسیر پرپیچ و خم ساختمان سازی روشن شود مسیری که در آن زمین زیرسازه , گسل , طراحی نوع مصالح , اجرا و تاسیسات را شامل میشود.
دکتر عکاشه ادامه میدهد: ضعف دانش و نارساییهای فرهنگی معمار و مهندس عواملی میباشند که پل ارتباط بین آئین نامه و تعهد به عمل را قطع میکند..
وی البته ادامه میدهد. در کشور ما قوانین هم اشکال دارد همچنانکه نظارت جدی گرفته نمیشود و حتی معتقدم که وجدان معمار و مهندس ما هم اشکال دارد، زندگی معمار و مهندس اشکال دارد و کلی عوامل مختلف هست که ساخت و ساز را در کشور سست بنیان کرده است.
این استاد دانشگاه میگوید: بافت روستاها و شهرهای ما بافتی قدیمی است بایستی همت کنیم اینها را با بلدوزر صاف کنیم و دولت با همکاری معنادار با مردم برای ساخت و ساز اصولی هم کمک کند و هم فرهنگ سازی نماید.
این متخصص ژئوفیزیک معتقد است: در حقیقت بازبینی هویت , سازمان دهی اصولی تعلیم و تربیت از بدو کودکی و کودکستان و مدارس از یک سو و اعمال عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی در همه زمینهها از سوی دیگر از جمله راههای نجات و تدابیر خروج از بن بست ساخت و سازهای غیرمسئولانه به شمار میآیند و بیداری وجدان شاید از جمله بهترین پاسداران و وفاداری به تعهد و عمل باشد.
عضو سابق موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران همچنین میگوید: به طور یقین حضور یک سازمان نظارت نیرومند با اختیارات اجرایی، پیش شرط ایجاد بالندگی فرهنگی بخش ساختمان است. مقوله و کالای ساخت و ساز و ساختمان با عناوین بتن آرمه، اسکلت فلزی، شخصی ساز و... تنها درصورت واقعا مقاوم در برابر زلزله به کار میآید و ضامن ادامه حیات به هنگام وقوع حادثه است.
وی میافزاید: آئین نامههای موجود با پیشگفتار و مقدمه بدون تفکر ژرف و پشتوانه در اجرا و عملکرد دقیق فقط برگههای کاغذ باطله بیش نیستند.
عضو هیات علمی دانشگاه درباره وضعیت تهران هم به گزارشگر ما میگوید: برای تهران همانند سایر مناطقه کشور قبل از آنکه بافت فرسوده بازسازی شود باید از ساخت و ساز در مناطق پرخطر و روی گسل جلوگیری کرد سئوال این است که چه نهادی به آنها مجوز میدهد این کارها خودش روند تخریب را توسعه میدهد نه تنها برای کنترل کاری نمیکنند بلکه در شهرها و روستاهای ما روند ساخت و ساز پرخطر افزایش هم یافته است.
دکتر عکاشه میافزاید: البته خانههایی که در زلزلههای اخیردر برخی از مناطق کشور سالم مانده موید این مساله است که روند ساخت و ساز تحت نظارت دولت روند مناسبی دارد که امیدوار کننده است.
این استاد دانشگاه پیشنهاد میکند: اگر بانکی مخصوص زلزله در کشور تاسیس شود هر ایرانی 50000 تومان در آن سپردهگذاری کند رقم بسیار کلان 500 میلیارد تومان به دست میآید که میتوان برای بازسازی روستاها هر سال از آن استفاده کرد.
***
همان گونه که اشاره شد ضعف ایمنی ساختمانها فقط در روستاهای دور دست فهرج، بم و ریگان نیست و بقیه مردم ایران هم رویین تن نیستند.بقیه شهرها و روستاها نیز چنین وضعیتی دارند تا حدی که به گفته رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران به عنوان پر جمعیتترین شهر و استان کشور، بیش از 50 در صد ساختمانها در برابرزلزله ایمن نیستند و نوسازی و مقاوم سازی بافتهای فرسوده هم نیاز به اعتبارات و بودجه فراوان داردو عقب ماندگیها آنقدر هست که هرسال علیرغم تحویل ساختمانهای نوساز، ساختمانهای با عمر کمتر از 30 سال کاملاً فرسوده میشوند.پس همه ما هنوز هم حق داریم از نام زلزله هم بترسیم!
* زلزله اخیر جنوب شرقی کرمان اگرچه از لحاظ قدرت قوی بود، ولی در منطقه بسیار کم جمعیت کشور رخ داد و از بروز فاجعه انسانی و ملی جلو گیری شد.در غیر این صورت مشاهده تصاویر کاملاً تخریب شده بناهای خشت و گلی،به نام سرپناه که از سوی مردم ساکن در آن مناطق استفاده میشد؛ اصلاً بنایی نبود که بتوان از آن به عنوان سرپناه نام برد
* خانههای خشت و گلی در حد بسیار، فراوان در روستاها و حتی بسیاری از شهرهای کشور ما در قالب و نام بناهای فرسوده وجود دارد که با حرکت سر انگشت حادثهای طبیعی همانند زلزله به کلی نابود میشوند و ساکنان خود را به کام مرگ میکشانند.افرادی که دفعه بعد هم به نام زلزله جان خواهند باخت
* دکتر عکاشه زلزله شناس و عضو هیات علمی دانشگاه:متاسفانه بعضیها میگویند حالا که 5 نفر بیشتر در کرمان کشته نشدند(!) پس این همه نگرانی درباره زلزله چیست درحالیکه من معتقدم نابودی جان یک فرد هم بسیار زیاد است تا چه رسد به 5 نفر یا 70 نفر. آیا حتما باید 50 هزار نفر در زلزله بمیرند تا برخی از افراد ناراحت شوند؟
* مهندس ناصر شکیبی زمین شناس: در دو دهه گذشته حدود 100 هزار نفر از مردم ما جان خود را بر اثر زلزله از دست دادهاند اما بجای ایجاد دلهره و نگرانی که باعث آثار سو فرهنگی , اجتماعی و حتی سلامتی روانی مردم میشود باید فکر مردم و مقامات دولتی و کارشناسان را به صورت اصولی و معقولانه به این مساله معطوف کرد که به هیچوجه در خانههای سست و غیرایمن زندگی نکنند
* هزینههای میلیاردی بازسازی همیشه بر سر زبانهاست ولی دردهای جانگزای مرگ عزیزان را به چه قیمتی میتوان برطرف کرد؟ درحالیکه به هیچوجه قابل قیمتگذاری نیست
مجید زندی