* اهدافی که امریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای غربی در پروژه اسلامهراسی دنبال میکنند، چیست؟
** پروژههای اسلامهراسی و ایرانهراسی نقطه آغازش به مقطع پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی در ایران برمیگردد.
* مگر انقلاب چه هراسی برای غرب داشت؟
** انقلاب اسلامی اصول، اهداف و مبانی و آرمانی دینی دارد و اساساً انقلابی که مردم ایران انجام دادند، ماهیت دینی دارد و از نامش هم مشخص است که انقلاب ایران، انقلاب اسلامی است و این انقلاب اسلامی برخلاف انقلابهای رایج در دوران معاصر بود و با ماهیت دینی در واقع نفی تفکرهای مادی و جهتگیریهای متفاوت از جهتگیریهای انقلابهایی که در گذشته صورت گرفته بود را داشت یکی از شعارهای مردم ایران، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و در کنارش، «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» بود که این شعار این پیام را داشت که ملت ایران به دنبال اسلام است و هیچ رویکردی نسبت به دو مکتب مسلط و حاکم بر جهان یعنی سوسیالیسم و لیبرالیسم ندارد.
بنابراین یک انقلابی اتفاق افتاده که ایدئولوژی آن، اسلامی است و مکاتب مسلط بر جهان را نفی میکند و طبیعی است اگر چنین انقلابی پا بگیرد و بتواند یک نظام سیاسی را شکل دهد دغدغههایی را برای صاحبان قدرت و مکتبهای مسلط تولید میکند.
با توجه به اینکه در گذشته دو مکتب لیبرالیسم و سوسیالیسم و دو اردوگاه شرق و غرب حاکم بود، باید گفت که اساساً پیروزی انقلاب اسلامی در همان ابتدا ضربات تئوریک محکمی را بر سوسیالیسم وارد کرد و چیزی نگذشت که ما شاهد فروپاشی بلوک شرق بودیم که دلایل مختلفی دارد که خود پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب دینی در این فروپاشی بیتأثیر نیست.
با فروپاشی بلوک شرق و حذف سوسیالیسم لیبرالیسم به چالش کشیده شد. امروز کسانی که متولی اندیشه و صاحب قدرت در غرب هستند و به نوعی به دنبال سلطه بر جهان بودند یک نگرانی عمیق آنها را فراگرفته که این نگرانی به دو نکته برمیگردد که اولین نکته این است که اساساً آن تئوری که به نوعی در جهان نسبت به دین جا انداخته بودند، رنگ باخته است، یعنی با ملاحظه به تاریخ معاصر میتوان دیدکه در 300 یا 400 سال گذشته همواره پیروان مکاتب مادی و زمینی نگاهی را که به مردم و ملتها القا میکردند، که دین با علم، پیشرفت، تجدد و نوآوری مخالف است و اصلاً یک ماهیت واپسگرایانه دارد و نوعی تحجر در دین موجود است که این نگاه باعث شده بود که یک رویگردانی نسبت به دین و گرایشی به مکاتب مادی به وجود آید، یعنی طوری تبلیغ شده بود که در خود کشورهای اسلامی هم یک واگرایی در بین روشنفکران جهان اسلام نسبت به دین به وجود آمده بود که ما در تاریخ معاصر (دوره مشروطه به بعد) شاهد آن هستیم.
اساساً انقلاب اسلامی این نظریه را باطل کرد و امروزه کسی نمیتواند چنین حرفی را درباره دین به ویژه دین اسلام و آن اسلام نابی که حضرت امام(ره) با انقلاب اسلامی به جهانیان عرضه کردند، مطرح کند که مدعی شود دین اسلام با علم، پیشرفت و پویایی و نوآوری مخالف است. این موضوع رنگ باخته و غرب به شدت به وحشت افتاده و اگر نوعی دینگریزی و دینستیزی را توانسته بود در آن توفیقی به دست آورد با انقلاب اسلامی آن نظریه باطل شده است.
در کنار این دغدغهای که آنها پیدا کردند که نظریهشان باطل شده است، گرایش به اسلام است و ما امروز شاهد آن هستیم که مکاتب گوناگون دچار ریزش هوادار میشوند و این تنها مکتب اسلام است که رویشها و گرایشهای جدی نسبت به آن وجود دارد و امروزه ما در هر گوشهای از این کره خاکی شاهد هستیم که مسلمانان روزبهروز به دنبال هویتیابی با اسلام ناب هستند و گرایش به اسلام از میان پیروان ادیان مختلف یا حتی کسانی که به نوعی پیرو هیچ دینی هم نبودند پیرو این مکاتب دینی شدهاند، مثلاً شما در جهان شرق کسانی که پیرو سوسیالیسم بودند را میبینید که امروزه به نوعی گرایش به اسلام را دنبال میکنند، میبینید که این گرایش روزافزون است.
* چرا تا این حد از انقلاب اسلامی و دین اسلام میهراسند؟
** آمار و ارقام نشان میدهد که رشد اسلام در مناطق مختلف یک رشد قابل توجهی است و رشد نرخ مسلمانان هم زیاد است و در بین خود مسلمانان هم اسلام سیاسی که انقلاب اسلامی به دنیا عرضه کرد، روزبهروز هوادارانش بیشتر میشود. براساس این آمارها، امروزه برآوردشان این است که در آینده نه چندان دور بسیاری از این کشورهای اروپایی، اکثریتشان را مسلمانان تشکیل خواهند داد و این بدان معناست که اروپا به سمتی میرود که از باشگاه مسیحیت خارج شده و به سمت اسلام سیاسی که انقلاب اسلامی به دنیا عرضه کرده است، میرود.
امروزه کسانی که در غرب به دنبال آن بودند که مکتب لیبرال دموکراسی را بر جهان حاکم کنند، اسلام را بهعنوان چالشگر اصلی خود ارزیابی میکنند و این دغدغه را دارند که با توجه به اینکه آن نظریهها درباره دین و ادیان به ویژه دین اسلام باطل شده و این گرایشها به سمت اسلام روزافزون است میتواند این به معنی قدرتیابی اسلام تلقی شود.
* چه عاملی باعث شده آنها تا این حد از دین اسلام احساس نگرانی کنند؟
** وقتی مکتبی پویایی، توانایی و قابلیتهای خود را نشان میدهد و همسو با فطرتهای دینی میتواند در حوزههای مختلف به نیازهای بشر پاسخ دهد و دنیا و سعادت انسانها را تأمین کند، طبیعی است عدهای که به دنبال سلطه بر جهان هستند، نگران باشند. در همین راستا برای اینکه از گرایش به اسلام و پیشرفت آن جلوگیری کنند، پروژهای را با نام پروژه اسلامهراسی به راه انداختند و شروع به ارائه چهره مخدوشی از اسلام به اشکال مختلف به جهانیان و مردم خودشان در غرب و اروپا کردند و در واقع تلاش دارند یک وحشتی را در دلها از اسلام بیندازند که اسلام دین خشونت و مخالف حقوق بشر است.
* آیا ساختن فیلمهای آنها علیه مسلمانان هم به همین مسئله برمیگردد؟
** ما طی سالهای گذشته شاهد بودیم که تا چه حد در غرب روی ساخت و تولید فیلم، سینمای هالیوود، بخش رایانه، فضای مجازی و رمانها تا هر قدری که برایشان مقدور بوده سرمایهگذاری کردهاند که بتوانند چهره مخدوشی را از اسلام به نمایش بگذارند و رعب و وحشتی را ایجاد کنند که مبادا مردم و جوانان به سمت اسلام بروند.
* آیا به نتیجه مورد نظرشان در این زمینه دست یافتند؟
** خوشبختانه این حرکتی که آنها انجام دادند، نتیجه عکس داشت و هرچقدر تلاش کردند که یک چهره خشن از اسلام را به نمایش بگذارند، ما میبینیم که برخلاف سرمایهگذاریهای آنها گرایش به اسلام روزافزون شده و حتی برخی اقدامات آنها شتاب به اسلامگرایی و توجه به اسلام داده است.
* ارزیابی شما درباره اقدام زشت آنها در سوزاندن قرآن مجید چیست؟
** آخرین حرکتی که آنها انجام دادند که همان مسئله قرآنسوزی بود، باعث شد که برخی به سمت قرآن بروند چون این سؤال مطرح است که چگونه میشود در دورانی که دم از حقوق بشر زده میشود و عصر ارتباطات و علم محسوب میشود، کتابی را که بیش از یکونیممیلیارد مسلمان به آن احترام میگذارند و برای آنها مقدس است در غربی که چنین ادعایی دارد به آتش بکشند. این آتش زدن یعنی نداشتن یک منطق و توان برای مقابله علمی و این باعث میشود کسانی که کنجکاو هستند به این سمت بروند، وقتی بررسی کنیم که فلان شخص چگونه به قرآن روی آورد، خود شخص میگوید وقتی دیدم این چنین با قرآن برخورد میشود، حساس شدم که در این قرآن چه چیزی است مثلاً آیات شیطانی نوشته میشود یا این پیامبری که کاریکاتورهای موهن دربارهاش ترسیم و فضاسازی میکنند، وقتی مطالعه کردم، دیدم برخلاف آنچه آنها میگویند است و حقیقت اینجاست و من جذب این دین شدم.
* آیا موفقیتی در دنبال کردن این پروژه به دست آوردند؟
** این نشان میدهد که غرب در پروژه اسلامهراسی نه تنها موفق نشده بلکه آنها به دست خودشان با این بیحرمتیها و رفتارهای ناشایست، غیرمعقول و غیرمنطقی، بسترهای گرایش به اسلام را بیشتر فراهم کردند.
* دلایل دنبال کردن پروژه ایرانهراسی در کنار اسلامهراسی را هم بفرمایید؟
** وقتی آنها دغدغهشان اسلام و تجدید حیات اسلام است، با اشاره به این نکته که به هر حال اسلام یک پیشینهای دارد و این پیشینه نشان میدهد که اسلام دینی است که ظرفیت و توانایی تمدنسازی دارد و با توجه به اینکه ما دوره تمدن اسلامی را هم در گذشته داریم آنها نمیخواهند چنین وضعیتی تکرار شود و به شدت به دنبال آن هستند که جلوی رشد اسلام را بگیرند و این پروژه ایرانهراسی در امتداد پروژه اسلامهراسی است.
وقتی میخواهند با رشد و پیشرفت اسلام مقابله کنند، طبیعی است که باید با پرچمداران این تفکر مقابله کنند، کسانی که امروزه پرچم اسلام ناب را به دست گرفتند و مبلغ آن هستند که اینها جزو ملت ایران نیستند، ایرانی که با انقلاب اسلامی وارد یک فضای جدیدی شده و ملت ایران با انقلاب اسلامی خودش یک راه جدیدی را در پیش روی بشر گذاشت.
* پروژه ایرانهراسی از چه زمانی آغاز شد؟
** پروژه ایرانهراسی از اینجا آغاز میشود که از یک طرف، هم ادعای پرچمداری اسلام ناب را میکند و از طرف دیگر استقلال و آزادی از شعارهای ملت ایران بوده و آنها این ملت را تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کشوری تحت سلطه میدیدند و آن زمان امریکاییها در ایران، مسلط بودند و در دوران قاجار هرچند ایران دارای حکومت پادشاهی بوده اما سلطه بیگانگان را میبینیم و هیچ نوع نشانهای از حاکمیت اراده ملی در آن مشاهده نمیشود.
* آیا ایران تأثیری بر برهم زدن معادلات جهانی داشت؟
** ایران یک کشور با موقعیت راهبردی در منطقه خاورمیانه است و غربیها به ایران بهعنوان یک کشور بسیار مهم نگاه میکردند و حال انقلاب اسلامی، ایران را از گردونه غرب خارج کرده که خود این هم برای غربیها بسیار سنگین تمام شده و از طرف دیگر ایران، پرچمدار اسلام نابی است که امروزه آنها از رشد و تجدید حیات آن به شدت نگران هستند که معادلات را در مقیاس جهانی برهم میزند.
ایران وقتی با یک نظام دینی رو به پیشرفت حرکت میکند میتواند خودش یک مدل باشد و هنگامی که اسلام مورد مطالعه قرار میگیرد، دیگران به ظرفیتهای دین پی میبرند، طبیعی است که به دنبال الگو و نمونه باشند که آیا مدلی وجود دارد که براساس دین پیشرفت کرده باشد؟ وقتی ایران را نگاه میکنند میبینند که ایران در طول 32 سال گذشته به دستاوردهای بسیار شگرفی دست یافته و امروزه جمهوری اسلامی با این روند رو به جلویی که در حوزههای گوناگون دارد، تبدیل به یک مدل برای بسیاری از ملتهای جهان میشود. اینجاست که آنها نگران ایران اسلامی در حال پیشرفت هستند و همانطور که نگران رشد اسلام در جهان بودند، نگران پیشرفتهای اسلامی هستند و چنین است که پروژه ایرانهراسی را در دستور کار دارند.
* مهمترین دلیل ضد حقوق بشر و صلح و ثبات نشان دادن جمهوری اسلامی ایران از سوی آنها چیست؟
** همانطور که تلاش میکردند مردم را نسبت به اسلام بدبین کنند، همین حرکت را در خصوص ایران انجام میدهند و سعی میکنند چهرهای از ایران ترسیم کنند که این کشور ضدحقوق بشر و مخالف صلح و ثبات و امنیت در جهان است که ما نمونه آن را در سالهای اخیر در موضوع هستهای مشاهده کردیم که چگونه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ما را که تحت نظارت آژانس هم است، نگرانکننده توصیف کردند و سعی داشتند با طرح برخی مسائل غیرواقعی، ایران را بهعنوان عامل تهدید برای امنیت خاورمیانه و کشورهای منطقه و تهدید صلح و ثبات معرفی کنند، اما دغدغه آنها این نیست بلکه این است که ایران اسلامی در حال پیشرفت و توسعه به یک مدل تبدیل میشود و این مدل میتواند برای کشورهای تحت سلطه و مسلمان الگو باشد که آنها میتوانند با تأسی به آرمان و آموزههای اسلامی و خودباوری روی پای خود بایستند و این وابستگیهای خود را از کشورهای غربی کاهش دهند.
ملت ایران، امروز از مرحله شعار عبور کرده و استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی باعث شده که بهرغم توطئهها، فشارها وتهدیدها در 32 سال گذشته، اکنون در یک موقعیت بیبدیل و استثنایی قرار بگیرد و ایران در حال یک جهش علمی و فناوری است و با همین پیشرفتها توانسته به باشگاه هستهای و فضایی جهان بهرغم تلاش آنها وارد شود.
* غرب اکنون پروژه سپاههراسی را نیز دنبال میکند.
** در ادامه پروژه اسلامهراسی و ایرانهراسی، پروژه سپاههراسی کلید میخورد. این موضوع که به ویژه در یک سال و چند ماه اخیر به آن بیشتر پرداخته شده، به این برمیگردد که به هر حال انقلابی را که ملت ایران به پیروزی رساند و براساس آن یک نظام دینی را در کشور ایران مستقر کرد،به گونهای بود که غربیها از همان ابتدا سیاستشان را بر این مبنا شکل دادند که باید این انقلاب را شکست دهند و به دنبال آن بودند که حتی ایران را تجزیه کنند و هر کاری که برایشان مقدور بود، انجام دادند؛ از جمله تروریسم داخلی که آنها به راه انداختند و جریاناتی مثل منافقین را به وجود آوردند و تحریمهایی که علیه ما انجام دادند که مجموعه این کارها برای شکست جمهوری اسلامی بود.
طبیعی است که ملت ایران وقتی در این صحنه دست به مقاومت میزند و پیروز هم میشود برای دشمنان ما این سؤال مطرح شود که علل این پایداری و مقاومت و پیروزی ملت ایران چه بوده است و وقتی بررسی میکنند به مجموعهای از عوامل میرسند که اینها باعث پیروزی آنها بوده است. بدون تردید وجود یک نهادی که از بطن انقلاب جوشیده و شکل گرفته به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که اساساً فلسفه وجودی آن پاسداری از انقلاب اسلامی است. دیدیم که از همان ماههای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سپاه در هر جایی که انقلاب نیاز به حضورش داشته، حضور پیدا کرده است و در هیچ صحنه تهدید جدی علیه انقلاب حضور سپاه را نمیتوانیم نبینیم بلکه همیشه دیده میشود.
* سپاه پاسداران تا چه حد در کمرنگ کردن یا خنثی کردن توطئههای دشمن در این حوزه تأثیرگذار بوده است؟
** این یک حضور مؤثر و اثربخش بوده و هر توطئه جدی که خنثی شده، سپاه در آن نقش مهمی داشته است که البته این به معنی نادیده گرفتن نقش دیگر مجموعهها و سازمانها نیست و هر کدام نقش خود را ایفا کردند اما فلسفه وجودی سپاه پاسداران دفاع از انقلاب اسلامی است که در این حرکت هم موفق بوده است.
اگر من بخواهم درباره این نقش بگویم شاید همان جمله کلیدی حضرت امام(ره) که «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود» کفایت کند که در آن زمان که امام(ره) این مطلب را فرمودند، حجم توطئهها و فشارها به گونهای بود که اگر سپاه در صحنه نبود، انقلاب ما با مشکل و شکست مواجه میشد که این نقش تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
* آنها چه ارتباطی بین این سه پروژه برای رسیدن به اهدافشان ترسیم کردهاند؟
** اگر دشمنان ما بخواهند در پروژه اسلامهراسی موفق شوند باید در پروژه ایرانهراسی موفق شوند یعنی باید پرچمداران اسلام ناب را به زانو درآورند و اگر در این پروژه ایرانهراسی هم بخواهند موفق بشوند، باید عوامل پایداری ایرانیان و نقاط قوتی که یکی از آنها سپاه پاسداران است، تضعیف کنند بنابراین با این نگاه است که آنها پروژه سپاههراسی را دنبال میکنند.
ما شاهد بودیم در فتنهای که سال گذشته رخ داد، دشمنان ما بسیار امیدوار بودند که این فتنه میتواند نظام اسلامی را به زانو درآورد و ایران را دچار بحران و نظام اسلامی را تضعیف کند اما مجموعههای مختلف به ویژه سپاه پاسداران با حضور بهنگام در صحنه توانستند فتنه را با شکست و ناکامی مواجه کند. بنابراین طبیعی است که دشمنانی که جنگ نرم علیه ما به راه انداختند، یعنی همان جریانهایی هستند که فتنه را به راه انداختند وقتی که سپاه را در این صحنه حاضر و پرتوان و با اراده و با انگیزه میبینند و عامل ناکامی خود میدانند به سمت سپاههراسی میروند تا به نوعی در دل مردم ایران و منطقه و جوانان یک چهره زشت و خشن از سپاه ترسیم کنند تا سپاه آن پایگاه مردمی خود را از دست بدهد.
پروژه سپاههراسی بخش عمدهاش ناظر به داخل کشور ماست، یعنی امروزه سپاه پاسداران یک نهاد کاملاً مردمی است. منبع تولید قدرت سپاه، مردمی هستند که از طریق بسیج به سپاه منتقل میشوند و در واقع مردم یک قدرت پایانناپذیر هستند و سپاه اگر امروز در کشور در مقاطع گوناگون موفق است، دلیل اصلیاش برخورداری از این منبع پایانناپذیر قدرت است. البته مردمی که مؤمن، موحد و باانگیزه هستند و برای ادای تکلیف در صحنه حضور دارند، مورد عنایت و لطف حضرت حق قرار میگیرند و نصرتهای الهی هم بر آنها نازل میشود.
* راهکارهای مقابله با این پروژهها را بیان کنید.
** با توجه به اینکه غرب همواره سعی در وارونه جلوه دادن حقایق اسلام و ایجاد بدبینی نسبت به آن در اذهان مردم جهان را دارد، ما هم باید از اسلام واقعیات را به گونهای که برای همه مسلمانان قابل فهم باشد بیان کنیم که در این راستا ساخت فیلمهای مناسب و نوشتن کتابهای مربوطه و ترجمه آنها به زبانهای مختلف میتواند بسیار مؤثر باشد، بنابراین جمهوری اسلامی ایران باید بتواند دسترسی افراد علاقهمند به مفاهیم دینی، قرآن و آموزههای دینی و کتابهای مربوط به تاریخ اسلام و مسلمانان و آن پیامهای آسمانی اسلام را آسان کند. امروزه در عمل ثابت شده که مردم به راحتی تحت تأثیر تبلیغات قرار نمیگیرند و همین نقطهقوت و فرصتی برای جمهوری اسلامی و جریان انقلاب اسلامی است که بتواند در حالی که مردم در نقاط مختلف جهان تشنه حقیقت هستند، این پیام آسمانی را به اشکال گوناگون به اطلاع آنها برساند. اگر ما بتوانیم اسلام و اهداف پیامبر را به خوبی معرفی کنیم، قطعاً این حرکت ما در راستای معرفی اسلام ناب میتواند به خوبی تمامی آن حرکتهای نامناسبی را که با هدف مخدوش کردن چهره اسلام انجام میگیرد، خنثی کند.
این هنر ملت ایران، نظام اسلامی و دستگاهها، نهاد و مجموعههایی است که رسالت سنگین تبلیغ دین خدا را بر عهده دارند، چون براساس آموزههای دینی یکی از وظایف مسلمانان دعوت است و باید دیگران را به حق و حقیقت دعوت کنند.
درباره پروژه ایرانهراسی باید گفت که این حرکت بیشتر در کشورهای منطقه دنبال میشود، گرچه در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که آنها با تمرکز روی فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی و قدرت موشکی ما، چنین القا میکنند که جمهوری اسلامی فراتر از منطقه، کل دنیا را تهدید میکند. در این زمینه هم لازم است که با یک دیپلماسی فعال عمومی افکار عمومی در جهان را با ملت و فرهنگ ایران بیش از پیش آشنا سازیم، چراکه ایرانیان فرهنگ تهاجم به هیچ کشوری را نداشتهاند و حتی مورد هجوم هم واقع شدهاند که جدا شدن بخشهایی از ایران نشانهای از این تجاوزات به سرزمین ماست.
ما بایدفرهنگ ایرانیانی را که نوعدوست بودند و در مسیر صلح و صفا و همگرایی انسانها فعالیت داشتند، تبلیغ و به جهانیان به خوبی معرفی کنیم. این میتواند به نوعی خنثیکننده پروژه ایرانهراسی باشد چون دشمنان در کنار پروژه اسلامهراسی، ایرانهراسی را دنبال میکنند و سعی دارند از این طریق ترس و نگرانی را در دل ملتها به ویژه ملتهای منطقه نسبت به جمهوری اسلامی ایران بیندازند که ما اگر بتوانیم در آن دیپلماسی عمومی خودمان فرهنگ و سابقه ملت ایران و فرهنگ غنی اسلامی- ایرانی را تبیین کنیم، قطعا این پروژه ایران هراسی هم با شکست مواجه خواهد شد.