صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۸۹ - ۱۱:۲۰  ، 
کد خبر : ۱۹۸۷۰۸

9 دی نقطه شروع انقلاب


درباره زمان شروع بحرانى که سر انجام به انقلاب اسلامى منجر گردید توافقى به چشم نمى‏خورد.گروه‏هاى مخالفت رژیم پهلوى با رهیافت‏خاصى که نسبت‏به انقلاب دارند، مقطع خاص با جریان ویژه‏اى را به عنوان نقطه شروع انقلاب ترسیم کرده‏اند.جبهه ملى، نقطه شروع را خردادسال 56 مى‏داند زمانى که سه نفر از رهبران وقت جبهه ملى نامه‏اى سرگشاده خطاب به شاه انتشار دارند. حزب توده نیز فروردین 56 را که در آن چند فقره اعتصاب کارگرى صورت پذیرفت و زندانیان سیاسى دست‏به اعتصاب غذا زدند، نقطه شروع مى‏داند.چریک‏هاى فدایى خلق بر روى مبارزات خارج از محدوده با شهردارى و عوامل انتظامى در تابستان همان سال به عنوان اولین جرقه انقلاب تاکید مى‏کنند و بالاخره مخالفان مذهبى رژیم فوت مشکوک و ناگهانى سید مصطفى خمینى فرزند امام در آبان 56 یا درج مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات درباره امام خمینى در دى ماه این سال را، به عنوان نقطه شروع انقلاب قلمداد مى‏کنند. (1)
لکن با توجه به ماهیت اسلامى انقلاب و نیز روند حوادث و رویدادهاى نهضت امام خمینى از 15 خرداد 42 به این سو، باید فت‏حادثه‏اى که مشعل انقلاب را روشن ساخت و عامل شتاب زاى انقلاب گردید، انتشار مقاله مذکور با امضاى مستعار احمد رشیدى مطلق در 17 دى ماه 56 بود.به علاوه، اکثر قریب به اتفاق مردمى که در انقلاب شرکت نمودند از حوادثى که گروه‏هاى غیر مذهبى از آن به عنوان نقطه شروع انقلاب یاد مى‏کنند.خبر نداشته‏اند ولى همگى درج مقاله توهین آمیز را مى‏دانستند.
شاه براى گروه‏هاى چریکى که گاه دستت‏به عملیات تروریستى مى‏زدند یا گروه‏هاى روشن فکرى که اغلب با لحن تمسخر آمیزى از آن‏ها سخن مى‏گفت اهمیت، زیادى قایل نبود و از میان نیروهاى مخالفش تنها از آیت الله خمینى واهمه داشت. (2)
بدین جهت مبارزه با ایشان را با دستور تهیه و انتشار مقاله مذکور به منظور تحقیر و بى اعتبار کردن ایشان آغاز کرد.رژیم شاه با این اقدام وارد مهلکه‏اى آن چنان خطرناک شد که وسعت دامنه و عظمت ابعاد آن موجب در هم شکستن پایه‏هاى نظام شاهنشاهى در ایران گردید.عمومیتى که این حادثه به اعتراضات مردم ایران بخشید در رویدادهاهى آن سال‏ها همانندى نداشت.
اولین بازتاب انتشار مقاله مذکور، در مرکز انقلاب - قم - منعکس گردید.در روز انتشار مقاله، هنگامى که کامیون حامل روزنامه‏هاى اطلاعات براى قم و اصفهان از دروازه قم وارد این شهر مى‏شد، مردم قم که از پیش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنیده بودند به کامیون‏هجوم برده، روزنامه‏ها را به آتش کشیدند. (3)
فرداى آن روز، طلاب کلاس‏هاى درس را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست‏به تجمع زدند.طى این روز زد و خوردهاى پراکنده‏اى رخ داد ولى حرکت اصلى مردم در روز 19 دى شکل گرفت در این روز مردم در حالى که شعارهاى تندى علیه دولت مى‏دادند، نمایندگى روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخیز را به آتش کشیدند.در جریان این حوادث، تعدادى از اهالى قم به شهادت رسیدند.رژیم در عکس العمل حوادث قم و مهار حرکت مردم، گروهى از شاگردان امام را به دیگر شهرها تبعید کرد ولى با این تبعیدها امواج نهضت از قم به دیگر نقاط کشور پراکنده شد.
در چهلم شهداى قم در 29 بهمن 56 مردم تبریز به پا خاستند و کنترل شهر را تا مدتى از دست ماموران رژیم خارج کردند.مردم با به آتش کشیدن سینماها، مشروب فروشى‏ها و مقر حزب رستاخیز، خشم خود را نسبت‏به رژیم بروز دادند و سر انجام ارتش با کامیون‏هاى سرباز و تانک‏هاى خود، صحنه‏اى خونین به وجود آورده ده‏ها نفر را به شهادت رساند. (4)

پس از این حادثه، امام خمینى با فرستادن پیامى به مردم تبریز و آذربایجان فرمود:

سلام بر اهالى شجاع و متدین آذربایجان عزیز...خاطره بسیار اسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد...اهالى معظم و عزیز آذربایجان بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادى طلبى و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند. شهرهاى بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه (قم) مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق - سلام الله علیه - و تهران بزرگ با آن‏ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزارى از دودمان پلید پهلوى شریک‏اند. (5)
در اربعین شهداى تبریز - روزهاى نهم و دهم فروردین 57- ، حوادث تبریز در یزد نیز تکرار شد و پس از آن، اعتراض‏هاى عمومى در سراسر کشور گسترش یافت.
در 27 مرداد 57، شاه در سخنرانى تلویزیونى خود، با این ادعا که مى‏خواهد ایران را به «تمدن بزرگ‏» هدایت کند، خشونت انقلابى مردم را محکوم کرد و خواستار همراهى آن‏ها با خود شد.
روز 28 مرداد، رژیم براى مخدوش کردن چهره انقلابیان، طرح آتش زدن سینما رکس‏آبادان را اجرا کرد، حدود 700 نفر را در آتش سوزاند و با تبلیغات گسترده کوشید مردم انقلابى را مسؤول این فاجعه معرفى کند.این تدبیر نتیجه‏اى پیش بینى نشده داشت و سبب ورود بیش از پیش مردم، به ویژه خوزستانى‏ها به میدان مبارزه گردید.قفل بودن درهاى خروجى سینما هنگام وقوع فاجعه، تاخیر در خبر دادن به آتش نشانى، نبودن آب در شیرهاى آتش نشانى و توضیحات کارشناسان در مورد کیفیت مواد آتش‏زا سبب شد تا مردم، به رغم گزارش خبر گزارى پارس درباره دستگیرى گروهى از خرابکاران، ساواک را طراح و مجرى فاجعه بشناسند. این جنایت و رسوایى ناشى از آن، به بر کنارى دولت جمشید آموزگار انجامید.
فاجعه سینما رکس آبادان و تظاهرات میلیونى مردم در دوم شهریور 57- 21 رمضان - ، مردم را براى حضور در عرصه مبارزه با رژیم آماده‏تر ساخت.عید سعید فطر با نماز عید فراگیر و با شکوه و اعتراض گسترده مردم انقلابى در بسیارى از شهرها همراه بود. در تهران، با تلاش آیت الله دکتر مفتح، اجتماع بسیار عظیمى در قیطریه برگزار شد.پس از نماز، راه پیمایان با شعارهاى انقلابى، اعتراض خود را ادامه دادند.خبرگزارى فرانسه در گزارش خود از آن مراسم مى‏نویسد:
ایران وارد تحول برگشت نا پذیرى شده است...اسلام قدرت خود را در شهرها، از جمله تهران، نشان داده است. (6)
پس از عید فطر - 13 شهریور 57- نیز راهپیمایى‏هاى اعتراض آمیز در کشور ادامه یافت.در این زمان، دولت آشتى ملى شریف امامى زمام امور را در دست داشت.این دولت، با اعلام حکومت نظامى در تهران و تعدادى از شهرها (7) و به خاک و خون کشیدن مردم در 17 شهریور که جمعه سیاه خوانده شد، چهره واقعى خود را نشان داد.کارتر کشتار 17 شهریور را تایید کرد و بدین ترتیب، ادعاى حقوق بشر وى نزد مردم، دروغى بزرگ جلوه کرد. (8)
امام خمینى در فرداى فاجعه، با عبارت «اى کاش خمینى در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مى‏شد» (9) با بازماندگان فاجعه اظهار همدردى کرد و فضاى باز سیاسى شاه را یک بازى خواند. (10)

خبرگزارى آسوشیتدپرس در آن روز نوشت:

تجربه شاه ایران در مورد آزادى دادن به عموم مردم پس از 13 روز با اعلام حکومت نظامى تمام شد. (11)
پس از فاجعه 17 شهریور، در حالى که دار و دسته اویسى، آزمون و ثابتى در صدد بودند نهضت را به مقابله مسلحانه بکشانند، رهبر انقلاب از این امر اجتناب کرد و به جاى آن ستون فقرات و ارکان اقتصادى رژیم را هدف قرار داد.اولین موجب اعتصاب دو روز پس از جمعه سیاه، در پالایشگاه تهران آغاز شد و در کم‏تر از دو هفته به پالایشگاه عظیم آبادان رسید.موج دوم اعتصاب - 28 شهریور تا 9 مهر - ، راه آهن، شبکه‏هاى آب و برق و بانک ملى را فرا گرفت.موج سوم در روز 15 مهر با اعتصاب سراسرى دانشگاهیان و فرهنگیان به اوج خود رسید.از آن پس، سایر دستگاه‏ها و تاسیسات دولتى، یکى پس از دیگرى به اعتصاب پیوستند و دامنه اعتصاب حتى به ارتش نیز کشیده شد. (12)
در مهر ماه، در حالى که سالگرد شهادت حاج آقا مصطفى خمینى و چهلم شهداى جمعه سیاه، کشور را در عزاى عمومى فرو برده بود، اجتماع مردم انقلابى کرمان در مسجد جامع با یورش چماقداران رژیم رو به رو شد.مهاجمان بخشى از مسجد و مغازه‏ها را به آتش کشیدند و با این کار اسباب اندوه مردم و بیزارى فزون‏تر آن‏ها از رژیم پهلوى را فراهم ساختند.
در این ماه، دولت عراق در هماهنگى با رژیم شاه از امام خواست آن کشور را ترک گوید.امام در نهایت پس از آنکه کویت‏به وى اجازه اقامت نداد، به پاریس رفت.استقرار امام درپاریس سبب شد تا تحولات انقلاب با شتاب فزون‏تر به گوش جهانیان برسد و ارتباط مردم و رهبر انقلاب بهتر و سریع‏تر شود.
در سیزدهم آبان، اجتماع دانش آموزان و دانشجویان تهرانى در دانشگاه تهران به وسیله نیروهاى سرکوب‏گر شاه به خاک و خون کشیده شد و ده‏ها تن شهید و مجروح گردیدند.خبر این حادثه در سراسر کشور موج آفرید و این روز نیز در شمار روزهاى مهم تاریخ انقلاب جاى گرفت.
در چنین موقعیتى، کارگزاران رژیم ناگزیر بارها براى دیدار امام خمینى به تکاپو افتادند، امام از ملاقات با افراد تا زمانى که از پست‏خود استعفا نداده باشند امتناع مى‏کرد.
رژیم که براى جلوگیرى از اعتصاب‏ها و راهپیمایى‏هاى اعتراض‏آمیز، در پى راه حل بود، به یارى دولت نظامى ازهارى در کنترل اوضاع کوشید، ولى توفیق نیافت.در زمان ازهارى، راهپیمایى عظیم سراسرى تاسوعا و عاشورا که با شکوه‏ترین رفراندوم تاریخ ایران خوانده شد، تحقق یافت.
هم زمان با عدم توفیق دولت ازهارى، امریکایى‏ها ژنرال رابرت هایزر را در 13 دى 1357 به ایران فرستادند تا رژیم شاه را از فروپاشى نجات بخشد.پس از ورود او، شاپور بختیار، که چهره‏اى به ظاهر ملى داشت، به نخست وزیرى منصوب شد.او نیز، همانند دولت‏هاى پیشین، به جنایت و خون ریزى پرداخت.در این زمان، شوراى سلطنت تشکیل شد و شاه در بیست و ششم دى ماه، به ظاهر براى معالجه، رهسپار خارج از کشور شد.مردم با شادمانى فرار شاه را جشن گرفتند.
پس از فرار شاه، شوراى انقلاب اسلامى شکل گرفت و مساله بازگشت امام به طور جدى مطرح شد.دولت‏بختیار به بهانه‏هاى مختلف از آمدن امام جلوگیرى مى‏کرد تا آنکه تحت فشار مردم، روحانیون و مدرسان حوزه که در مسجد دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، ناگزیر فرودگاه مهر آباد را گشود و رهبر انقلاب در 12 بهمن، با بى نظیرترین استقبال مردمى، وارد کشور شد.
امام خمینى، پس از چهار روز اقامت در تهران، دولت موقت را به سرپرستى مهندس مهدى بازرگان تشکیل داد.اعلام حکومت نظامى و راهپیمایى وابستگان رژیم در حمایت از بختیار، خللى در اراده امام و مردم وارد نساخت.در مقابل، فرماندهى ارتش روز به روز ضعیف‏تر مى‏شد.پیوستن نیروى هوایى به صف انقلابیان، ضربه مهلکى بر پیکر فرسوده رژیم بود.فرمان تاریخى امام در نا دیده گرفتن حکومت نظامى در 21 بهمن، سبب فروپاشى دولت‏بختیار در صبحگاه 22 بهمن شد. بدین ترتیب، اداره کشور به دست فرزندان انقلاب افتاد.

پى‏نوشت‏ها:

1.صادق زیبا کلام، مقدمه‏اى بر انقلاب اسلامى، صص 132- 131.
2.جمیله کدیور، رویارویى، انقلاب اسلامى ایران و آمریکا، ص 68.
3.مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار، ص 741.
4.مدنى، پیشین، ص 410 و عمید زنجانى، پیشین، ص 222.
5.صحیفه نور، ج 2، ص 40.
6.عمید زنجانى، پیشین، ص 277.
7.به دنبال تظاهرات فزاینده از ساعت 6 بامداد 17 شهریور 57 به مدت 6 ماه در شهرهاى تهران، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، کازرون، جهرم و کرج مقررات حکومت نظامى اعلام شد.
8.در مورد سیاست‏حقوق بشر کارتر و ایران ر.ک: کدى، پیشین، صص 346- 341.به نظر این منبع، در زمینه حقوق بشر در ایران فقط تذکرات پراکنده‏اى صورت مى‏گرفت ولى هرگز امریکایى‏ها به طور جدى تهدید نکردند که به دلیل پایمال شدن حقوق بشر در ایران میزان کمک‏ها و حمایت‏خود از رژیم شاه را کاهش خواهند داد.به رغم این امر، شاه ترسیده بود و بعضى از مخالفان هم شهامت‏یافته بودند نامه‏ها و عریضه‏هاى سر گشاده انتشار دهند.اما کشتار 17 شهریور و تایید کارتر، ادعاى حقوق بشر وى را به یک دروغ بزرگ در نزد مردم تبدیل کرد.
9.صحیفه نور، ج 2، ص 100.
10.همان، ص 103.
11.مدنى، پیشین، ج 2، ص 268.
12.سیروس پرهام، انقلاب ایران و مبانى رهبرى امام خمینى، صص 52- 51 و 81.
کتاب: انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن، ص 92

مؤلفان: جمعى از نویسندگان


 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات