تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۰  ، 
کد خبر : ۲۰۱۶۴۲
خروج از غزه حاصل مقاومت یا عامل احیای سازش؟

اسرائیل توهمی که فرو پاشید

محمدعلی احمدنیا اشاره: پس از فرار نظامیان صهیونیست از نوار غزه، تحلیلگران گمانه‌زنی‌های مختلفی کرده‌اند که برخی از احیای روند متوقف شده سازش در منطقه خبر می‌دهند. در همان حال برخی دیگر نیز با اشاره به خوی استکباری و نژادپرستی صهیونیست‌ها این عقب‌نشینی را عاملی برای احیای سازش (صلح) ندانسته و از تحولات پس از عقب‌نشینی این رژیم از لبنان مثال می‌آورند. از دید دسته دوم، صهیونیست‌ها صرفا به علت درماندگی ناشی از حملات شهادت‌طلبانه از این منطقه خارج شده‌اند. خروج صهیونیست‌ها از نوار غزه حادثه بسیار مهمی است. هم از این نظر که دستاوردی بزرگ برای انتفاضه مردم فلسطین محسوب می‌شود و هم از حیث میزان تاثیری که بر روند تحولات منطقه خواهد گذاشت. این حادثه دلایلی داشته است و تبعات و نتایجی. در این باره که چه عللی صهیونیست‌ها را به کار واداشت، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بعضی آن را نتیجه مقاومت نیروهای جهادی در فلسطین می‌دانند و بعضی دیگر معتقدند تلاشها و رایزنی‌ها ابومازن (محمود عباس) که عمدتا شکلی سیاسی دارد، سرچشمه اصلی این واقعه بوده است.

تصمیم جنجالی آریل شارون، نخست‌وزیر رژیم صهیونیست برای خروج از غزه را می‌توان از ابعاد مختلف بررسی کرد. زمینه‌ها و ضرورت‌های داخلی ، منطقه‌ای و بین‌المللی، هیات حاکمه رژیم صهیونیستی را متقاعد کرد که با وجود مخالفت تند راستگرایان رادیکال در کابینه، پارلمان و خارج از آن، این تصمیم را اتخاذ و آن را عملی کنند. این تصمیم به دلیل آن که می‌تواند تغییری راهبردی در تدوین سیاست‌های امنیتی سیاسی تل‌ آویو در برخورد با مسایل مبتلا به اسرائیل ایجاد کند، حائز اهمیت است. رژیم صهیونیستی از بدو تشکیل تاکنون بدون هیچ‌ توجهی به خواسته‌های نظام بین‌الملل که در قالب قطعنامه‌های متعدد (همچون 194، 242، 338 و 1397 در شورای امنیت) وبیانیه‌های مختلف صادر می‌شده، با تمسک به آرمان‌های مذهبی مجعول و با الهام از مفاهیمی چون زمین مقدس و زمان موعود، با توجیه سیاست‌های نژادپرستانه‌اش، حقوق مسلم اعراب فلسطینی را نقض کرده است. فرار از غزه تنها خروج از یک محدوده جغرافیایی مشخص نیست، بلکه خروج از ایده‌‌ها و آرمان‌هایی است که در فضای جدید نظام ‌بین‌الملل کار کرد و تعریف خود را از دست داده‌‌اند.
از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی تاکنون، کشمکش و درگیری محدود به اراضی اشغالی فلسطینی‌ها نبوده است. جنگهای ادواری 1956، 1967، 1973 و 1982 (تهاجم به لبنان) درگیری‌ها را به محیط پیرامونی نیز کشاند. اشغال صحرای سینای مصر، بلندی‌های جولان سوریه، جنوب لبنان و بخشهایی از اردن به وسیله اسرائیل شاهدی بر این مدعاست. دولتهای شکست‌‌خورده عربی در همسایگی خود واقعیتی تلخ را پذیرفتند؛ یعنی حضور دولتی یهودی که حمایت قدرتهای بزرگ غربی را به همراه دارد.
در نشست مارس 1979 اتحادیه عرب در بیروت، ملک‌عبدالله، ولیعهد وقت عربستان پیشنهادی ارائه کرد که در آن بصراحت شناسایی دولت اسرائیل و برقراری روابط دیپلماتیک با تل‌آویو از جانب دول عربی در قبال خروج اسرائیل از اراضی اشغالی یعنی کرانه غربی و نوار غزه آمده بود. در این پیشنهاد همچنین لزوم تعهد اسرائیل به شناسایی دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت‌المقدس شرقی و یافتن راه‌حل عادلانه در مورد پناهندگان و آوارگان فلسطینی‌ بر مبنای قطعنامه شورای امنیت تاکید شده بود. این پیشنهاد به صورت یک بند اصلی در نشستهای رهبران عرب در سالهای اخیر تکرار شد. این پیشنهاد اگر چه از سوی اسرائیل رد شد، اما از نظر روانی بر رهبران عربی تاثیر گذاشت. بجز مصر و اردن که روابط دیپلماتیک با اسرائیل دارند و بتازگی پس از وقفه‌ای چند ساله سفرای خود را به تل ‌آویو اعزام داشتند، تا پیش از آغاز انتفاضه الاقصی کشورهایی چون مراکش، تونس ( در قالب گروه همکاری‌های مدیترانه)، موریتانی، عمان و قطر روابط اقتصادی و بازرگانی با اسرائیل برقرار کرده بودند. بتازگی تونس از شارون برای شرکت در یک کنفرانس دعوت کرده و خبرهایی از احتمال دیدار محرمانه شارون و قذافی، رهبر لیبی منتشر شده است. (خبری که از سوی روزنامه المنار کویت منتشر شد). دیدار اخیر وزرای امور خارجه قطر و اسرائیل در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل نیز قابل ذکر است.
تحولات نوین پس از مرگ عرفات
در نوامبر، با مرگ یاسر عرفات فصل نوینی در تاریخ فلسطین گشوده شد. انتخاب محمود عباس به جانشینی وی، توافق نیمه رسمی گروههای جهادی با آتش‌بس، خروج اسرائیل از غزه و بخشهایی از کرانه ‌غربی پس از چهار دهه و تحولات گسترده در فضای بین‌المللی و منطقه‌ای، چشم‌انداز متفاوتی از قبل برای مناقشه خاورمیانه رقم زده است. طرح شارون که بدون مذاکره و توجه به هیچیک از بازیگران دخیل در مناقشه ارائه شد، در نهایت انضمام شهرکهای پرجمعیت در کرانه ‌غربی به اسرائیل، ایجاد مرزبندی جدید برای اسرائیل (با ادامه ساخت دیوار حایل) و جلوگیری از تشکیل دولت مستقل فلسطینی یا اشکال تراشی در راه تشکیل آن را دنبال می‌کند، اما لزوما آنچه در تخیلات شارون می‌گذرد نمی‌تواند در صحنه واقعیت مصداق پیدا کند. اگر چنین بود امروز گستره یهود از نیل تا فرات امتداد داشت. همین میزان عقب‌نشینی قطعا می‌تواند در روابط آینده کشورهای عربی با اسرائیل تاثیر‌گذار باشد. سقوط رژیم بعثی و اشغال عراق و احتمال تشکیل یک دولت فدرال در قلب جهان عرب، فشارهای روز افزون به سوریه و ابراز تمایل دمشق برای مذاکره با تل‌آویو، فشار آمریکا به دولتهای عربی برای تعهد و الزام به موکراسی و حقوق بشر با ارائه طرح خاورمیانه بزرگ، تغییر رهبری در عربستان و امارات عربی متحده با روی کار آمدن امرای جدید، تغییرات سیاسی در لبنان و مصر، ادامه حضور نظامی آمریکا در منطقه و تلاش کشورهای منطقه برای الحاق به اقتصاد جهانی و بهره‌مندی از کمکهای اقتصادی ایالات متحده و نهادهای بین‌المللی اقتصادی چون بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، هر کدام می‌تواند موید این نکته باشد که منطقه خاورمیانه و جهان عرب با اوضاع کاملا متفاوتی از پیش مواجه است.
تصمیم اسرائیل برای خروج از بخشی از اراضی اشغالی فلسطینی‌ها پس از 38 سال اشغالگری به همان میزان که برتحولات داخلی و راهبردهای امنتی طرفین اصلی مناقشه تاثیرگذار است، می‌تواند در اتخاذ رویکردهای سیاسی - امنیتی بازیگران منطقه‌ای نیز موثر باشد. نفس تشکیل دولت یهودی و نژادپرست در منطقه‌ای عربی- اسلامی، خودبه‌خود بحران‌زا و مشکل آفرین بوده است؛ اما اینک پس از گذشت نیم قرن از تخاصم و جدالی فرسایشی، افکار عمومی، گروههای جهادی و رهبران منطقه‌ای هر کدام شرایط تازه‌ای پیش روی خود می‌بینند؛ شرایطی که مقتضیاتی متفاوت از پیش را می‌طلبد. خروج اسرائیل از غزه و چند شهرک متروکه در کرانه غربی چه تاثیراتی در سطح منطقه بر جا خواهد گذاشت و آیا می‌تواند دوره تازه‌ای از تنش‌زدایی بین کشورهای عربی و اسرائیل را درپی داشته باشد؟
فرار از غزه، مقدمه تثبیت موجودیت صهیونیست‌ها
به نظر می‌رسد عقب‌نشینی رژیم صهیونیستی از نوار غزه سرآغاز تحولات تازه‌ای شده است و این رژیم به دنبال مقدمات تثبیت موجودیت خود در منطقه با کمک فشارهای هم پیمان قدیمی خود آمریکا بر کشورهای عربی و اسلامی است.
از سویی خروج اسرائیل از نوار غزه پس از 38 سال موجب بهره‌برداری دوطرفه از سوی این رژیم و فلسطینیان شده است. گروههای مقاومت فلسطینی این عقب‌نشینی را نتیجه مقاومت و آن را سرآغاز فروپاشی اسرائیل دانستند.
سعید صیام، یک عضو برجسته حماس گفته است: ما معتقدیم این پیروزی، آغاز فروپاشی طرح صهیونیستی و بازگشت این رژیم از طرح گذشته خود که فلسطین را اسرائیل بزرگ می‌خواند، به شمار می‌رود.
بهره‌برداری اسرائیل از این عقب‌نشینی قابل تامل و چشمگیر است. این رژیم در قبال نپرداختن امتیاز توانست امتیاز برقراری رابطه رسمی و آشکار با برخی کشورهای عربی و اسلامی را که بشدت برای دستیابی به آن تلاش می‌کرد، به دست آورد تا به این ترتیب مقدمات تثبیت موجودیتش در منطقه را فراهم کند. سیلوان شالوم، وزیر امور خارجه اسرائیل در نشست سران سازمان ملل در پایان نخستین دیدار رسمی با عبدالوهاب عبدالله، همتای تونسی خود در مقر این سازمان گفت: می‌توان با استفاده از فرصت به وجود آمده با کشورهای عربی و اسلامی روابط کامل برقرار کرد.
شالوم تاکید کرد: ما برای بهبود و ارتقای روابط و مناسبات دیپلماتیک خود با کشورهای اسلامی و عرب بشدت تلاش می‌کنیم.
وزیر امور خارجه اسرائیل همچنین در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با شیخ حمدبن جاسم ‌بن آل ثانی، همتای قطری خود نیز دیدار کرد.
شیخ محمد بن مبارک آل خلیفه، وزیر امور خارجه بحرین نیز به روزنامه کویتی الری‌العام گفته بود، دولت متبوعش تحریم ورود کالاهای اسرائیلی را لغو کرده است.
کشورهای کویت، قطر، لیبی، عمان و امارات عربی متحده نیز از جمله کشورهایی هستند که در صف ایجاد رابطه رسمی با اسرائیل هستند و گفته می‌شود بزودی تحریم اقتصادی این رژیم را نیز لغو خواهند کرد. پرویز مشرف، رئیس‌جمهور پاکستان نیز با فشارهای آمریکا و برای رویارویی با هند که با اسرائیل رابطه دارد، تلاشهایی آشکار برای برقراری روابط با این رژیم به کار بسته و خورشید قصوری، وزیر امور خارجه این کشور اوایل ماه سپتامبر با سیلوان شالوم در استانبول دیدار کرد.
البته کشورهای عربی و اسلامی با وجود گشوده‌شدن دروازه‌های این رابطه با اسرائیل همچنان تشکیل دولت مستقل فلسطینی را شرط خود قرار می‌دهند، اما با فشاری که بر این کشورها از سوی آمریکا وارد می‌شود بعید به نظر می‌رسد که شرط آنها و نیز طرح زمین در برابر صلح محقق شود.
آشکار و رسمی‌شدن این رابطه البته نگرانی‌هایی را نیز برای دولتمردان این کشورها از ناحیه ملت خود فراهم آورده که بشدت با ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی مخالف هستند.
اسرائیل با کنترلی که بر مرزهای زمینی، هوایی و اداره غزه دارد، آن را به زندان بزرگ روبازی برای فلسطینیان تبدیل کرده است. شمیون پرز، معاون نخست‌وزیر اسرائیل اعلام کرد: با وجود آن که اسرائیل مسئولیت کنترل امور مدنی و اقتصادی در نوار غزه را به تشکیلات خودگردان واگذار کرده، نوار غزه کشوری مستقل نیست.
هنوز چندی از این عقب‌نشینی نگذشته بود که بالگردهای اسرائیلی در طراحی ساماندهی شده به مواضع جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در نوار غزه حمله کردند.
با همه این اوصاف به هر حال می‌توان گفت توهمی به نام اسرائیل بزرگ؛ از نیل تا فرات اکنون از هم فروپاشیده است. موید این مدعا، جهاد و مقاومت جانانه فلسطینیان است.
آیا محمود عباس نیز در خروج اسرائیلی‌ها از غزه نقش داشته است؟
روی کار آمدن محمود عباس به عملی‌شدن تخلیه غزه کمک کرد، اما عامل اصلی نبود. اسرائیل به دنبال نوعی فضاسازی روانی هم بود که بگوید من با عرفات توافق نکرده‌ام، اما پس از فوت او با فلسطینی‌ها نشستم و به نتیجه رسیدم؛ چرا که عرفات در میان فلسطینی‌ها به سمبل مقاومت و ایستادگی تبدیل شده بود، بنابراین اسرائیل نمی‌خواست این امتیاز را به او بدهد. اسرائیلی‌ها این امتیاز را - اگر البته امتیازی باشد - برای ابومازن نگه داشتند. تحلیلگران معتقدند اسرائیل اهدافی خاص از این عقب‌نشینی دنبال می‌کند.
اسرائیل قصد دارد پس از انجام این طرح، پروژه دیگری در کرانه باختری به اجرا بگذارد. در این پروژه اسرائیل کرانه باختری را میان فلسطینیان و شهرک‌نشینان صهیونیست‌ ساکن شهرکهای اشغالی بزرگ این منطقه تقسیم می‌کند. مقامات صهیونیست با توسعه شهرکهای اشغالی در کرانه باختری، بخش اعظم منطقه موسوم به دشت اردن به استثنای یک گذرگاه باریک میان منطقه اریحا و شهرک اشغالی آریل اشغال می‌کنند. به این ترتیب شهرکهای اشغالی بزرگی مانند مودعین در شمال غربی رام‌الله که تا نزدیکی تل‌آویو امتداد دارد و شهرک اشغالی معالیه آدومیم که در شرق قدس اشغالی احداث شده است و شهرک اشغالی گوش عتصیون میان شهرهای قدس و الخلیل در اختیار و سیطره کامل صهیونیست‌ها باقی می‌ماند و به این ترتیب رژیم صهیونیستی را قادر می‌سازد بر بیش از 17 درصد از مساحت کرانه باختری سیطره یابد، علاوه بر آن که شهر بیت‌المقدس نیز به صورت کامل در اختیار این رژیم قرار می‌گیرد، زیرا در حدود 8 درصد از کل توسعه شهرکهای صهیونیست‌نشین در کل فلسطین در این منطقه انجام شده است و هدف از آن ترسیم مرزهای دایمی برای این رژیم است.
برخلاف آن که اسرائیل به صورت رسمی وجود چنین طرحی را تکذیب کرده، اما نشانه‌هایی دال بر وجود چنین طرحی هست. اقدامات کابینه اسرائیل در اراضی فلسطینی‌نشین نیز بر وجود چنین طرحی گواهی می‌دهد. تغییر مسیر ساخت دیوار حایل و ایجاد گذرگاهی جدید که شهرکهای اشغالی میان کرانه باختری و بیت‌المقدس را به یکدیگر متصل می‌کند، خبر از وجود چنین طرحی می‌دهد. به نوشته روزنامه ساندی تلگراف در شماره روز 11 آوریل سال 2005، هدف از اجرای این کارها، محاصره کامل مناطق عرب‌نشین در شرق بیت‌المقدس با توسعه شهرک‌سازی‌ها در این منطقه بویژه با احداث 9500 واحد مسکونی جدید در چارچوب توسعه شهرکهای اشغالی بزرگ از جمله توسعه شهرک اشغالی معالیه آدومیم با ساخت 3500 واحد مسکونی جدید است. با توسعه شهرکهای اشغالی بویژه شهرک اشغالی معالیه آدومیم، مقامات صهیونیست قصد دارند این شهرک اشغالی را که در شرق بیت‌المقدس واقع است به شهرک اشغالی تپه فرانسوی در بیت‌المقدس غربی متصل کنند تا به این ترتیب مانع هرگونه اتصال میان شمال و جنوب کرانه باختری شوند. شارون با این اقدامات در حقیقت راه را بر هرگونه تلاش برای تشکیل دولت مستقل فلسطین با پیوند جغرافیایی مناطق مختلف آن که بتواند به حیات خود ادامه دهد، بسته است.
نوار غزه کجاست؟
نوار غزه، باریکه‌ای است در طول سواحل مدیترانه میان اسرائیل و مصر که 40 کیلومتر طول و 10 کیلومتر عرض دارد. در این منطقه 4/1 میلیون نفر فلسطینی زندگی می‌کنند و تا پیش از طرح عقب‌نشینی 8 هزار شهرک‌نشین اسرائیل هم در آن ساکن بودند. بیشتر فلسطینیان غزه از آوارگان و نسل بعدی آنها هستند که در جنگ 1948 اعراب و اسرائیل از سرزمین‌های اشغال شده به غزه رفته‌اند. پس از اشغال غزه به وسیله اسرائیلی‌ها در سال 1967 شهرک‌نشینان یهودی وارد این منطقه و ساکن شدند. سال 1993 پیرو توافقنامه میان فلسطینی‌ها و اسرائیل درباره تشکیل دولت خودگردان، دو سوم غزه تحت کنترل فلسطین درآمد. مذاکرات مستقیم برای تعیین وضعیت دایمی غزه و کرانه باختری در سپتامبر 1999 آغاز شد و نتیجه آن فعلا طرح نقشه راه است. مرز زمینی غزه 62 کیلومتر است که 11 کیلومتر آن با مصر و 51 کیلومتر آن با سرزمین‌های تحت اشغال اسرائیل است. از منابع طبیعی آن گاز طبیعی است.
شهر غزه با 400 هزار نفر جمعیت، بزرگترین شهر منطقه غزه است. فقر و بیکاری گسترده، زندگی را در این شهر دشوار کرده است. این شهر مرکز بازرگانی و اداری غزه و محل استقرار دفاتر پلیس، نیروهای امنیتی و اداره دولت خودگردان است، به همین دلیل هدف حملات هواپیماهای اف - 16 و بالگردهای اسرائیلی قرار می‌گیرد. چند تن از رهبران سرشناس مبارز فلسطینی در این شهر هدف حمله قرار گرفته و ترور شده‌اند. سواحل غزه هم اهمیت زیادی دارد، طول این سواحل زیبای مدیترانه‌ای 40 کیلومتر است که تاکنون بخش عمده آن به دلیل واقع شدن در منطقه شهرکهای صهیونیست‌نشین برای فلسطینی‌ها قابل دسترسی نبوده است. در مواقع اعمال محدودیت‌های نظامی اسرائیل، منطقه 2 کیلومتری از این سواحل، تنها راه ارتباطی شمال و جنوب غزه برای فلسطینی‌هاست.
بیت حانون در چند کیلومتری حصاری است که غزه را از سرزمین‌های اشغالی تحت کنترل اسرائیل جدا می‌کند. گذرگاه عرض، معبر اصلی میان غزه و سرزمین‌های اشغالی است. از سال 2000 فلسطینی‌ها اجازه ندارند از طریق هواپیما یا قایق غزه را ترک کنند؛ بنابراین این گذرگاه همراه گذرگاه رفح که به مصر می‌رود، تنها راههای ورود و خروج برای فلسطینی‌ها به غزه هستند.
گذرگاه رفح از دیگر مناطق مهم غزه است که در مرز مصر واقع شده و یک شهر و یک اردوگاه آوارگان را در خود جا داده است. تا سال 1967 این منطقه به شهر رفح در مصر متصل بود، اما پس از اشغال اسرائیل این دو تکه از هم جدا شدند. اردوگاه شلوغ رفح محل زندگی بسیاری از 900 هزار آواره فلسطینی غزه است که از نیازهای اولیه‌شان هم محروم هستند. حماس و جهاد اسلامی طرفداران زیادی میان ساکنان رفح دارند. در سالهای اخیر بیش از 1700 خانه در رفح به وسیله بولدوزرهای اسرائیلی ویران شدند و مردم آن مورد تهاجم قرار گرفتند.
از دیگر مناطق مهم غزه، شهرک یهودی‌نشین گوش کاتیف است که در جنوب غرب نوار غزه واقع شده است. گوش کاتیف، بزرگترین شهرک یهودی‌نشین در غزه بود که نیمی از 8 هزار شهرک ‌نشین غزه در آن زندگی می‌کردند. در غزه 21 شهرک یهودی‌نشین وجود دارد که بیش از 8 هزار نفر در آن سکونت داشتند.
این 21 شهرک نزدیک به 15 درصد از سرزمین غزه را اشغال کرده‌اند، اطراف این شهرکها مراکز ایست و بازرسی نظامی و استحکامات دفاعی سنگینی مستقر است. در چارچوب طرح عقب‌نشینی و تخلیه شهرکها، هر خانواده شهرک‌نشین 50 هزار شیکل (پول اسرائیل) معادل 11 هزار دلار از دولت بابت خروج از غزه و ترک شهرکها پیش غرامت گرفته است. علاوه بر این، رقمی معادل 200 تا 400 هزار دلار و اجاره دو ساله خانه در سرزمین‌های اشغالی به هر خانواده داده می‌شود. براساس این طرح، هر خانواده شهرک‌نشین بابت هر متر مربع از جایی که در غزه در آن ساکن بودند، هزار دلار دریافت می‌کنند.
فرجام
جدای از مطالب بالا و بیان نظرات و تحلیل‌ها که هر یک خروج از غزه را دستاوردی برای فلسطینیان یا صهیونیست‌ها دانستند به نظر می‌رسد بزرگترین دستاورد فرار اشغالگران صهیونیست از غزه برای فلسطینیان شکسته‌شدن ایده و افکار پوچ و توخالی و بدون هیچ مدرک و دلایل تاریخی ایده از نیل تا فرات این رژیم است؛ ایده‌ای که بیش از سه دهه بر افکار صهیونیست‌ها سیطره داشت.
دستاورد دیگر این عقب‌نشینی جان گرفتن دوباره مقاومت در دل فلسطینیان است که به این ‌باور همیشگی برسند که فقط با مقاومت و جانفشانی برابر اشغالگران صهیونیست می‌توان دشمن اشغالگر را از سرزمین‌های مقدس بیرون راند؛ همچنین خروج اشغالگران از غزه گروههای مبارز را نیز با هم منسجم‌تر کرده و باعث شده است برای نیل به هدفی خاص که همانا خروج اشغالگران از سرزمین‌های اشغالی و تشکیل کشور مستقل فلسطینی را درپی خواهد داشت به اجماع و اتفاقی کلی دست یابند.
با وجود این به نظر می‌رسد بازیهای سیاسی محمود عباس نیز در این راه بی‌تاثیر نبوده و نیست؛ هر چند برخی فلسطینیان معتقدند ابومازن با صهیونیست‌ها همدست است، ولی به هر حال نمی‌توان این موضوع را کتمان کرد که ایجاد تشکیلاتی در قلب سرزمین‌های اشغالی برای تشکیل دولتی فلسطینی بی‌تاثیر نخواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات