صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۸  ، 
کد خبر : ۲۰۶۳۰۳

انقلاب اسلامی و جایگاه ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران


 بصیرت: جمهوری اسلامی ایران که بعنوان یک کشور مهم از دید استراتژیک در دوران جنگ سرد مطرح بود، اکنون با عامل اقتصادی (ژئواکونومیک) منطبق شده است. و موقعیت منطقه‏ای آن در دوران جنگ سرد، به موقعیت ممتاز بین‏المللی در عرصه جهانی بدل گشته است.
● چکیده
بنیان قلمروهای ژئواستراتژیک در دوران جنگ سرد که بر اساس توان نظامی، فضای جغرافیایی و گستره ایدئولوژیک بنا شده بود به دلایل فراوان از جمله هزینه بسیار بالای تسلیحات نظامی و پشتیبانی از کشورهای اقمار، ظهور انقلاب تکنولوژیک و گسترش ارتباطات، با فرو ریختن دیوار برلین از هم پاشید.
در این بین با کاهش نقش مسائل نظامی و ایدئولوژیک، جناح بندیها و رقابتهایی که بین دو ابرقدرت و هم پیمانان آنها بر پایه عامل نظامی تعریف و تفسیر می‏شد، سستی گرفت و «عوامل انسانی و منابع اقتصادی» بعنوان شاخص «توسعه و قدرت برتر» معرفی گردید. هم اکنون مناطق استراتژیک برپایه میزان تولید ناخالص ملی، منابع انسانی و منابع طبیعی دسته‏بندی می‏شوند.
بطور مشخص ملاک قدرت در سده بیست و یکم، توانمندیهای اقتصادی در سطح بین‏المللی و کنترل نظام تولید، عرضه و مصرف کالاهای اقتصادی است. و به همین لحاظ مناطق ژئواستراتژیک منطبق با مناطقی است که منابع سرشار طبیعی (بویژه منابع انرژی) و نیز تولید ناخالص ملّی چشمگیر دارند.
بدین لحاظ منطقه خاورمیانه، بویژه حوزه خلیج فارس و دریای خزر به علت در اختیار داشتن بیش از ۷۰ درصد منابع تولید انرژی (نفت و گاز)، نقش «ژئواکونومیک» ویژه‏ای در قرن ۲۱ بازی خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران که بعنوان یک کشور مهم از دید استراتژیک در دوران جنگ سرد مطرح بود، اکنون با عامل اقتصادی (ژئواکونومیک) منطبق شده است. و موقعیت منطقه‏ای آن در دوران جنگ سرد، به موقعیت ممتاز بین‏المللی در عرصه جهانی بدل گشته است. این موقعیت استثنایی، جایگزین‏ناپذیر بوده و نقش محوری در تدوین استراتژیهای مربوط به منظومه‏های قدرت جهان در سده حاضر خواهد شد.
بطوری که ایران با تسلط طبیعی بر تنگه هرمز و جزایز استراتژیک اطراف آن و همچنین هم مرز بودن با دومین منبع نفت و گاز جهان در شمال، موجب می‏گردد جایگاه جمهوری اسلامی ایران بعنوان یکی از نقش آفرینان اصلی استقرار صلح و ثبات بین‏المللی در سده بیست و یکم باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز باید به تدوین یک «دستور کار ژئوپولیتیکی» بپردازد که هم جوابگوی مشکلات و مطالبات منطقه‏ای و جهانی باشد و هم به نحو بسیار مطلوب برآورنده منافع ملی و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی باشد.
● مقدمه
کشور جمهوری اسلامی ایران به لحاظ موقعیت در جنوب غربی آسیا و بخش وسیعی از فلات ایران را در برمی گیرد. موقعیت خاص ایران که در مرکز ثقل یکی از بزرگترین شبکه ارتباطی جهان قرار گرفته و همچون پلی اروپا را به خاور دور و کشورهای آسیای مرکزی و ماوراء قفقاز را به جنوب وصل می‏کند، چنان پر اهمیت است که نقش جغرافیایی حیاتی ایران به منزله «پلی زمینی میان دریای خزر و خلیج فارس» تلقی می‏گردد.
از طرفی ایران سرزمینی است که با توجه به موقعیت جغرافیایی، شرایط طبیعی و ارزشهای فرهنگی «مهد تمدن آسیا و جهان» می‏باشد و در طی تاریخ پرفراز و نشیب خود، رویدادهای عظیم و سترگی را پشت سرگذارده که «انقلاب شکوهمند اسلامی ارزنده‏ترین فراز تاریخ ایران است.»
وجود ذخایر عظیم انرژی (نفت و گاز)، معادن و منابع طبیعی قابل توجه در کنار موقعیت استراتژیک ایران توانسته است جایگاهی رفیع و تاحدزیادی بی‏بدیلی را برای کشورمان در عرصه نظام بین‏الملل و بویژه در چرخه اقتصاد جهانی بوجود آورد.
در این میان ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی بسرعت تبدیل به یکی از پرفروغ‏ترین کانونهای ایدئولوژیک مبتنی بر اعتقادات دینی و ارزشهای معنوی جهان شده و الهام بخش تمامی قلمرو جغرافیای سیاسی جهان اسلام و حتی بسیاری از ملل غیر مسلمان جهان سوم می‏باشد.
تمامی این ویژگیها ما را در رسیدن به اهداف توسعه اقتصادی کشور یاری می‏نماید. و پرواضح است که توفیق هر چه بیشتر ما در حوزه اقتصاد، توانمندیهای کشور را در عرصه اقتصاد جهانی افزایش داده و کشور جمهوری اسلامی ایران را بعنوان مدلی موفق در عرصه شکوفای اقتصادی و رسیدن به توسعه یافتگی، حداقل در بین کشورهای جهان اسلام معرفی خواهد نمود.
● ظهور پدیده ژئواکونومی
با پایان جنگ سرد، در قرن حاضر، شاخص قدرت رهبری برای کشورهای سرمایه دار و قدرتمند جنگی در صحنه بین‏المللی، دیگر قدرت نظامی نیست. زیرا در حال ورود به عصری هستیم که نزاع مستقیم و رودرو، که نیازمند پشتیبانی نیروهای نظامی است، فرصت بروز پیدا نخواهد کرد.
دیپلماتها امروزه، مدعی دفاع از منافع اقتصادی و دیپلماسی هستند. وظیفه‏ای که هر دیپلماتی نمی‏تواند از عهده آن برآید. امروزه قدرت ملی ارتباط مستقیمی با درک مفاهیم اقتصاد ملی دارد. در دنیایی که بسرعت به سمت اقتصاد جهانی پیش می‏رود، اهداف و منافع سیاست ملی موضوعی برای اهداف و منافع اقتصادی می‏شود. این تغییر جهت‏ها و ارتباط مفاهیم جدید با یکدیگر نشان دهنده شروع یک عصر ویژه است.
● حال باید بیان نمود که ژئواکونومی چیست؟
تعریف دقیق آن عبارت است از: «تحلیل استراتژیهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن سودتجاری، که از طرف دولتها اعمال می‏شود، به منظور اقتصاد ملی یا بخشهای حیاتی آن و بدست آوردن کلیدهای کنترل آن از طریق ساختار سیاسی و خط مشیهای مربوط به آن پرداخت.»
همچنین دولت از این طریق می‏تواند کنترل و اقتدار تمام منابع تولید و بخشهای کلیدی اقتصادی را بدست بگیرد و به استحکام بخشیدن فعالیتهای اقتصادی و قدرتهای اقتصادی بپردازد. به عبارتی دیگر، ژئواکونومی رابطه بین قدرت و فضا را بررسی می‏کند. فضای بالقوه و در حال سیال همواره حدود و مرزهایش در حال تغییر و تحول است، از این رو آزاد از مرزهای سرزمین و ویژگیهای فیزیکی ژئوپولیتیک است.
در نتیجه تفکر ژئواکونومی شامل ابزار آلات لازم و ضروری است که دولت می‏تواند از طریق آنها به کلیه اهدافش برسد.
در نهایت همه استراتژیهای ژئواکونومی شامل بیشترین حوزه قلمرو توسعه کشورهاست و ممکن است این اهداف استراتژیها به وسیله کشورهای صنعتی، خارج از سبک سنتی تعیین و پیگیری شود.
در مجموع ژئواکونومی محصول مشترک دولتها و شرکتهای بزرگ تجاری و همسو با استراتژیهای جهانی است.
و هدف اصلی ژئواکونومی کنترل سرزمینها و دستیابی به قدرت فیزیکی نبوده، بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی و بازرگانی است. که در نهایت شکل نوینی از هژمونی را در قالب توان اقتصادی در عرصه بین‏المللی پدید می‏آورد.(۲)
● شکل نوین قدرت و روابط بین‏ الملل در قرن بیست و یکم
با جهانی شدن و باز شدن بازارها و شکوفایی اقتصاد ملی ما شاهد تغییر در اهداف و نظریه‏های بازیگران جهانی هستیم. در این دوره تجارت آزاد در کل به عنوان یک امر مثبت تلقی می‏شود و رقابتهای مختلفی هر روز برای رسیدن به مرحله بالاتری انجام می‏شود. شاید مفهوم آن قوی‏تر از خود واقعیت باشد. درست مثل بازی مجموعه صفر، به این معنی که به دست آوردن سود یک بازار به معنای از بین بردن دشمن یا حذف رقیب است. از این رو رهیافت ژئواکونومی به دقت سیاستهای تجاری اخیر ایالات متحده آمریکا را تبیین می‏کند. دیپلماسی اقتصادی ارائه شده به وسیله رهبران اخیر آمریکا، تفکری است که هدفش خارج کردن تعدادی از بازارهای رقیب بااستفاده از همه امکانات بین‏المللی و نفوذ جهانی است. اروپایی‏ها هم به پیروی از ایالات متحده آمریکا همین رویه را ادامه دادند. آنها به توکیو، ریاض و مسکو مسافرت کردند و در این برخی از رؤسای کشورها به عنوان نماینده شرکتها معرفی شدند، بویژه کشور فرانسه، رئیس جمهور خود را به عنوان نماینده شرکتهای فرانسوی معرفی کردم و همچنین صدراعظم آلمان و معاون اول ایتالیا هیچ تأملی برای امضای قراردادها به لحاظ منافع اقتصادی و بازرگانی کشورشان در خارج از مرزها نکردند. جالب است که درباره بین کشورهای صاحب قدرت و صنعت در رابطه با تسخیر بازارهای پرسود خاورمیانه رقابت شدیدی درگرفته و بیشتر تأکید بر فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی دارند که از سود بسیاری بالایی برخوردار است.
این در حالی است که روند کنونی تحولات جهانی با آنچه در پیش گذشت فضایی برای درگیریهای نظامی فراهم نخواهد کرد و چقدر جالب است که زمامداران خاورمیانه این حقیقت استراتژیک را بپذیرند و تاکتیکهای این کشورها را با استراتژیهای آنها اشتباه نگیرند. در این باره تاکنون دو کشور روسیه و فرانسه بیش از دیگران توانسته‏اند از خلاء ژئوپولیتیکی خاورمیانه در جهت نیل به اهداف ژئواکونومیکی خود بهره ببرند. این تحولات نشان دهنده این واقعیت است که امروزه «عرق ملی اقتصادی» در صحنه جهانی به چشم می‏خورد.
در این باره اروپاییها توانسته‏اند در مورد استراتژی ژئواکونومی به توافق دست یابند. نبود اتحاد در سطح اروپای واحد باعث شد که رقبا و قدرتهای بازرگانی امتیازاتی را از آنها بگیرند. در اوایل قرن بیست و یکم استراتژی ژئواکونومی در بالاترین سطحش به عنوان یک ابزار سیاسی در دست دولتهایی خواهد بود که شکاف اساسی و اصولی با گذشته دارند.
ژئواکونومی در شکل‏گیری قدرت نقشی نداشته است بلکه یک جنبه از مشخصات توسعه‏اش در ارتباط با عوامل مهمی است که تعیین قدرت می‏کند و یک جنبه‏اش در ارتباط با تأکید برتغییر استراتژی نظامی به استراتژی اقتصادی است که البته این تغییر را باید در تقدم‏بندی استراتژیهای نهایی دولتهای صنعتی غرب رسیدن به یک قدرت وسلطه اقتصادی است. پیدایش رهیافت ژئواکونومی بدون اشتباه و صحیح، بالاترین سطح معقول در هماهنگی ملتهاست.
ژئواکونومی، در میان ملتهای تجاری توسعه یافته، به عنوان پدیده سیاسی، برای پوشش دادن به فضای جدید رقابتی در آمده است. همچنین روشی برای تحلیل سیاستهای بین‏المللی اکثر قدرتهای غربی است.
در دنیایی که ملتها به دنبال فضای جدید برای مانورهایشان هستند، رهیافت ژئواکونومی شبکه بی‏نظیری برای فهم و درک مسائل بین‏المللی ارائه می‏دهد.(۳)
● انطباق حوزههای ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک و جایگاه منطقه و ایران
با تغییر شاخصها در انتخاب قلمروهای ژئواستراتژیک پس از پایان جنگ سرد و اولویت یافتن مسائل اقتصادی بر مسائل نظامی، انطباقی بین قلمروهای ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک پدید آمد و در مباحث ژئواکونومیک، موضوع «ژئوپولیتیک نفت» و امنیت استراتژیک منابع انرژی بعنوان مهمترین عامل تعیین کننده در تعیین استراتژیهای جهانی مطرح گردید.
برهمین اساس در آغاز سده بیست و یکم دو عامل عمده «منابع و ارتباطات» نقش اصلی را در شکل‏گیری مناطق ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک بازی می‏کنند. با افکندن نگاهی به نقشه منابع انرژی در می‏یابیم که بیش از ۷۰ درصد ذخایر نفت و گاز جهان در منطقه کوچکی از حوزه خلیج فارس تا حواضی دریای خزر نهفته است و به همین دلیل این منطقه به عنوان «تکیه گاه قلمروهای ژئواستراتژیک» انتخاب گردیده است که در این «گرانیگاه استراتژیک» کشور جمهوری اسلامی ایران نقش کلیدی و محوری دارد.
روند کنونی تحولات نظام بین‏الملل، بیانگر این است که کشوری نقش قدرت برتر جهانی را در سده بیست و یکم بازی خواهد کرد که بتواند بر منابع و خطوط انتقال انرژی جهان بویژه نفت و گاز تسلط داشته باشد.
این تفکر استراتژیک، بیش از هر چیز، کنترل منطقه‏ای را ایجاب می‏کند که از کانال سوئز تا گذرگاه استراتژیک «مالاکا» را در برمی‏گیرد. این حوزه ژئواستراتژیک جدید، سه منطقه جغرافیایی را دربر دارد که عبارت است از:
۱) جنوب غرب آسیا با محوریت حوزه خلیج فارس به ویژه ایران.
۲) جنوب آسیا با محوریت هندوستان.
۳) جنوب شرق و شرق آسیا با محوریت ژاپن.
در این مثلث استراتژیک جدید «ایران نقشی حیاتی» دارد. زیرا تنها کشوری است که از امکانات ویژه‏ای برای انتقال انرژی از آسیای مرکزی به خلیج فارس و دریای عمان را دارد. همچنین ایران نقش بسیار مهم و محوری در ژئوپولتیک دریای خزر و خلیج فارس دارد. دریای خزر بیش از ۲۰۰ میلیارد بشکه نفت و ۲۷۹ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی را در خود جای داده است و شرکتهای نفتی تا کنون بیش از ۴ میلیارد دلار برای استخراج این منابع انرژی هزینه کرده‏اند.
از سوی دیگر خود کشور جمهوری اسلامی ایران به تنهایی دارای بیش از یکصد میلیارد بشکه ذخایر نفتی جزو چهار کشور اول جهان است و با ۸۰۰ تریلیون فوت مکعب ذخایر گاز طبیعی اثبات شده، پس از روسیه مقام دوم را در اختیار دارد. به طوری که در منطقه خاورمیانه، سهم ایران از ذخایر اثبات شده گاز طبیعی ۵۸ درصد است، همچنین ایران با یک درصد جمعیت جهان، ۱۵ درصد ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. امنیت همه جانبه جهان در سده بیست و یکم به این مثلث ژئواستراتژیک بستگی دارد که ایران در مرکز آن قرار گرفته است و ایالات متحده آمریکا نیز کنترل این منطقه را محور استراتژیک سیاستهای خود قرار داده است.
اکنون منطقه خاورمیانه یک منطقه ژئواستراتژیک و ژئواکونومیکی است که در تحولات آتی جهان نیز نقش محوری خود را به عنوان کانون توجهات استراتژیک و «هارتلند مناطق استراتژیک جهان» حفظ خواهد کرد.
بطور کلی حوزه خلیج فارس در معادلات استراتژیک جایگزینی ندارد و علت تفاوتهای فاحشی است که در شمال و جنوب آن دیده می‏شود. در حوزه خلیج فارس: ایران با داشتن بیشتر از ۲۰۰۰ کیلومتر ساحل مناسب عملیاتی و بنادر و لنگرگاههایی با توان پذیرش ناوگان بزرگ، وضعی استثنایی دارد، چرا که سواحل جنوبی خلیج فارس از این جهت با محدودیت بسیار روبرو هستند.
بنابراین تأمین امنیت منطقه استراتژیک خلیج فارس از هر جهت تنها با مشارکت ایران عملی خواهد بود.
قدرتهای جهانی با توجه به همین واقعیت‏ها بود که پس از «انقلاب اسلامی» آشکار را این نکته را مطرح کردند که امنیت خلیج فارس باید بوسیله کشورهای «فرامنطقه‏ای» تأمین شود، غافل از اینکه اگر عملیات نظامی صورت گیرد، موقعیت ایران به گونه‏ای است که می‏تواند به بهترین صورت دست به عملیات تأخیری بزند یا منافع قدرتهای فرامنطقه‏ای را به اشکال مختلف به خطر اندازد.(۴)
واقعیت این است که ناامنی خلیج فارس نه به سود قدرتهای بزرگ است و نه به سود کشورهای منطقه، از طرفی هیچ نوع ترتیبات امنیتی که بتواند ضامن امنیت این گلوگاه مهم اقتصاد جهانی باشد، بدون ایران و یا به عبارتی بهتر بدون درنظر گرفتن نقشی مؤثر برای جمهوری اسلامی ایران محکوم به شکست است. بنابراین کشور جمهوری اسلامی ایران جایگاه بی‏بدیلی در عرصه نوظهور ژئواکونومی جهانی پیدا نموده است.
زیرا همان گونه که قبلاً اشاره شد، هدف ژئواکونومی، برعکس ژئوپولتیک، سیاسی نیست، بلکه تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای اقتصادی است. امروزه دولتها، کارگزار و نماینده اقتصادی شرکتهای بزرگ کشورشان هستند و همواره تلاش دارند. با بهره‏گیری از موقعیت وتوان سیاسی خود، موجبات تسهیل ارتباطات و تبادلات اقتصادی در اختیار کشورهای عرضه کننده است، دولتها نقش واسطه را میان شرکتها و صاحبان ثروت (متقاضیان) باز می‏کنندو علمی که این سه شاخص را به یکدیگر ارتباط می‏دهد، ژئواکونومی است، که می‏خواهد با بازو و توان دولتها میان ملتها و صاحبان منابع ارتباطات معلوم و منطقی فراهم آورد و بدین سان در سراسر جهان قلمروهای ژئواستراتژیک و ژئوالکونومیک برهم منطبق شده‏اند و علت این انطباق قدرت مانوری است که در موقع بحران می‏توانند از خود نشان دهند.

پی ‏نوشت ‏ها:
۱. استاد دانشگاه و کارشناس مسائل استراتژیک
۲. دکتر عزت‏اللّه عزتی، ژئوپولتیک قرن ۲۱، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۱۰۶.
۳. همان، ص ۱۱۳.
۴. دکتر علی رحیم‏پور، تحولات ژئواستراتژیک در سده بیست و یکم و جایگاه منطقه و ایران، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره ۱۸۴-۱۸۳، ص ۵۷ و ۵۸ .
نویسنده:مهدی مینایی
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات