مهندس مرتضی هاشمی
برطبق برآوردهای انجام شده در سال 1380 کل ذخایر نفت و گاز ایران معادل 260 میلیارد بشکه نفت خام است، که 65 درصد آن گاز طبیعی و 35 درصد آن را نفت خام تشکیل میدهد.
ذخایر گاز طبیعی ایران در سال 1380 حدود 3/26 تریلیون مترمکعب برآورد شده است که معادل 6/16 درصد از کل ذخایر جهان، 49 درصد از ذخایر منطقه خاورمیانه و 38 درصد کل ذخایر کشورهای اوپک را شامل میشود.
در 10 سال گذشته تقاضا و مصرف گاز طبیعی در ایران و جهان همواره بیش از نفت خام بوده است. در ایران سرعت جایگزینی گاز طبیعی با نفت بیشتر از کشورهای دیگر جهان است.
طی دهه گذشته مصرف گاز طبیعی در ایران از رشدی معادل 5/15 درصد برخوردار بوده است که در همین زمان رشد مصرف فرآوردههای نفتی جایگزینی با گاز 5/2 درصد اعلام شد.
اطلاعات منتشره حاکیست که ظرفیت پالایش و رطوبتزدایی گاز در ایران حدود 190 میلیون مترمکعب در روز است و براساس برنامه سوم قرار است این رقم در پایان سال 1383 با رشد سالانه 13 درصد به 350 میلیون مترمکعب در روز برسد.
سیستم انتقال گاز با فشار قوی و متوسط رشد 8 درصد در 10 سال گذشته به 13 هزار کیلومتر رسید. در برنامه سوم 5 هزار کیلومتر خط لوله جدید احداث خواهد شد.
درحال حاضر به تمامی نیروگاههای کشور (31 نیروگاه) گازرسانی میشود و در دهه گذشته مصرف گاز طبیعی با رشد 6/14 درصد در سال 1378 به 8/57 میلیارد مترمکعب رسید و مصرف گاز در 5 سال آینده رشد متوسط 10 درصد خواهد داشت که در پایان برنامه سوم به حدود 92 میلیارد مترمکعب میرسد.
ترکیب گاز مصرفی درحال حاضر 35 درصد صنعت، 33 درصد نیروگاهها و 31 درصد در بخش خانگی و تجاری است.
به این ترتیب ملاحظه میشود با توجه به میزان ذخایر گاز طبیعی کشور، محور توسعه ایران و انتخاب اول باید گاز باشد زیرا با مصرف داخلی گاز، بخشی از نفت برای صادرات آزاد شده، با تزریق گاز به چاههای نفت بهرهوری آنها ارتقاء یافته و باعث ازدیاد برداشت میشود، گاز خوراک اصلی صنایع پتروشیمی با ارزش افزوده بالا است و سرانجام این که صادرات گاز باعث افزایش درآمد ارزی کشور خواهد شد.
بنابراین ضرورت دارد برنامه انرژی کشور و استراتژی مورد بررسی مجدد قرار گیرد و گاز در میان انرژیهای اولیه در رأس قرار گیرد.
برطبق نظرات کارشناسی در صورت ادامه وضعیت عرضه و تقاضای انرژی تا سال 2020، ایران از سال 2016 تبدیل به یک وارد کننده نفت خواهد شد. پس اهمیت مسأله بیشتر مشخص میشود، باید برنامهریزی بهگونهای باشد که حداقل تا 30 سال آینده ایران با ذخایر فعلی به نقش خود به عنوان صادر کننده نفت باقی بماند و با کشف منابع جدید نفتی، تا 50 سال آینده ضمن تأمین مصرف فرآوردههای داخلی همچنان به عنوان صادر کننده نفت باقی بماند.
از سوی دیگر در صحنه بینالمللی، گاز انرژی آینده جهان خواهد شد. ژاپن به عنوان یکی از مصرف کنندگان و وارد کنندگان انرژی جهان در آینده گاز بیشتر مصرف خواهد کرد.
براساس آخرین گزارش «NETI» که در مورد وضعیت انرژی مصرفی ژاپن انتشار یافت، در ترکیب انرژیهای اولیه مصرفی گاز از 7 درصد به 20 درصد نظیر مصرف گاز در کشورهای «OECD» در سال 2020 خواهد رسید.
براساس گزارش حاضر پیشبینی میشود مصرف گاز در سال 2010 از 7 درصد به حدود 15 درصد یعنی 57 میلیون تن در سال برسد. ژاپن قصد دارد برای مصرف گاز خود از منابع جدید مانند ساخالین استفاده کند.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد سهم گاز در جهان 25 درصد از انرژیهای اولیه را تشکیل میدهد. اما با سرعت زیادی که برای مصرف گاز جهان پیشبینی میشود و با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی به همراه ملاحظات زیستمحیطی و آزادسازی بازارها، مصرف گاز افزایش قابل توجهی خواهد یافت.
در آینده انتقال گاز به صورت (LNG) خواهد بود زیرا قیمت یک فروند کشتی حامل (LNG) از 250 میلیون دلار به 170 میلیون دلار تغییر یافته و بهتبع آن هزینههای حمل آن کمتر خواهد شد. تکنولوژی مایعسازی گاز طبیعی که قادر شده حجم گاز را به یک ششصدم برساند، حمل و نقل را آسانتر کرده است.
در ایران از 20 میلیارد دلار قراردادهای منعقده از طریق بیع متقابل 80 درصد آن یعنی 16 میلیارد دلار به پروژههای گاز اختصاص یافته است.
در این قراردادها توسعه میادین گازی بر میادین نفتی پیشی گرفته است. مهمترین سرمایهگذاری در گاز ایران مربوط به میدان گاز پارس جنوبی است که یک میدان مشترک با ذخیره 8/9 تریلیون مترمکعب بوده و 6 درصد کل گاز جهان را تشکیل میدهد.
اما به نظر بعضی از کارشناسان میزان فعلی سرمایهگذاری بر روی گاز با توجه به اهداف تعیین شده ناکافی است.
سابقه صادرات گاز ایران
در سال 1345 موافقتنامه همکاریهای اقتصادی بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی امضاء و مبادله شد که براساس آن صدور گاز طبیعی به شوروی مورد توافق طرفین قرار گرفت. طبق این موافقتنامه مقرر شد با احداث یک خط لوله انتقال گاز به طول 1110 کیلومتر و به قطر 40/42 اینچ، ابتدا سالانه 6 میلیارد مترمکعب گاز به آن کشور صادر شود و پس از 5 سال با تکمیل ساختمان خط لوله ظرفیت نهایی صدور گاز به 10 میلیارد مترمکعب در سال برسد.
با احداث خط لوله انتقال گاز یاد شده، صادرات گاز به شوروی از نیمه دوم سال 1349 آغاز شد که قیمت آن 18 سنت برای هزار فوت مکعب بود. البته در موافقتنامه 1345 مقرر شده بود که افزایش قیمت گاز صادراتی بستگی به قیمت اعلام شده نفت کوره کم سولفور از سوی 4 شرکت بیپی، موبیل، شل و اسو دارد.
قیمت گاز صادراتی ایران به شوروی در سال 1358، به 80 سنت برای هر هزار فوت مکعب افزایش یافت و با افزایش قیمت نفت در سالهای بعد از 1358 قیمت گاز هم به حدود 60/1 دلار در هر هزار فوت مکعب رسید. ولی دولت ایران قیمت 20/3 دلار را پیشنهاد کرد که مورد موافقت شوروی قرار نگرفته بود. از سوی دیگر به دلیل کاهش تولید نفت ایران از 6 میلیون بشکه به 3 میلیون بشکه در روز، تولید گاز همراه با نفت هم کاهش یافت و مقدار آن به حد تأمین نیازهای داخلی رسید و به این ترتیب صادرات گاز ایران به شوروی از سال 1358 قطع شد.
صادرات گاز ایران به چکواسلواکی، آلمان غربی و فرانسه که عملی نشد همچنین قراردادهای دیگری بین ایران و کشورهای چکواسلواکی، آلمان غربی و فرانسه به منظور صادرات گاز ایران که از طریق منابع نار و کنگان تأمین میشد، امضاء شد. این صادرات از طریق شوروی میبایست انجام میگرفت.
براساس این قراردادها ایران سالانه 17 میلیارد مترمکعب گاز طبیعی از اواخر سال 1360 به مدت 20 سال به حساب کشورهای فوق در مرز آستارا میبایست تحویل اتحاد جماهیر شوروی میداد و شوروی نیز در ازای وصول این گاز که در مناطق قفقاز مصرف میشد، معادل آن را پس از کسر سوخت ایستگاههای تقویت فشار از منابع گاز سیبری غربی به کشورهای مذکور تحویل دهد.
براساس این قراردادها و پیشبینی مصارف داخلی طرحهایی شامل حفاری چاههای گاز، سیستم جمعآوری، پالایشگاه گاز و سیستم انتقال به ظرفیت 25 میلیارد مترمکعب تهیه و کارهای اجرایی آنها آغاز شده بود که در سال 1358 کارهای اجرایی مذکور با تصمیم قطع صدور گاز به شوروی متوقف شد.
قیمت فروش گاز در این قراردادها و در سال 1354 معادل 20/1 دلار برای هر هزار فوت مکعب تعیین شده بود که افزایش آن، ارتباط به قیمت اعلام شده نفت کوره کم سولفور و نفت کوره سنگین در داخل کشور آلمان پیدا میکرد.
برنامه تولید و مصرف گاز و موازنه آن
معمولاً برنامه تولید، مصرف و صادرات گاز براساس تأمین نیازهای داخلی شامل بخشهای خانگی، تجاری، صنعتی، کشاورزی و نیروگاهها و... تأمین گاز مصرفی پروژههای تزریق در مخازن نفتی به منظور جلوگیری از افت فشار، بالا بردن فشار و افزایش و بهرهوری مخازن نفت خام و صادرات تهیه و تدوین و سرانجام جداول موازنه تولید و مصرف گاز در کشور ارائه میشود. اعداد و ارقام ذکر شده در این جداول بسیار مهم و تعیین کننده سیاستهای آینده شرکت ملی گاز ایران است.
متأسفانه در گذشته همواره در مورد تحویل گاز از شرکت ملی نفت به شرکت ملی گاز اختلاف وجود داشته و نتیجه نهایی مشخص نبود. به عقیده اکثر کارشناسان نفتی اولویت نخست مصرف گاز مربوط به تزریق آن در چاههای نفت است که بر اثر آن مقدار بیشتری نفت استخراج میشود.
طبق برآوردهای انجام شده، چنانچه یک درصد به ضریب برداشت نفت از مخازن اضافه شود، حدود 5 میلیارد بشکه به ذخایر قابل استحصال اضافه خواهد شد که با قیمت فعلی 25 دلار در هر بشکه ارزش آن به 100 میلیارد دلار بالغ میشود.
اولویت دوم مصرف گاز در بخش صنعت مانند صنایع ذوب فلزات و تولید نیروی برق و سرانجام مصارف خانگی است. تفاوت جمع مصارف کل میزان صادرات را تشکیل میدهد.
درحال حاضر ایران محدودیت تولید دارد نه محدودیت مصرف. از آنجا که میزان استخراج نفت تابعی از هرزروی نفت و گاز است و برای تولید و استخراج بیشتر از میادین و مخازن نفتی تزریق گاز ضرورت قطعی است و چنانچه عمل تزریق جهت فشارافزایی انجام نگیرد، به ازای یک بشکه تولید معادل آن هرزروی خواهیم داشت. بنابراین با اجرای برنامه افزایش تولید نفت خام از 4 میلیون بشکه در روز به 8 میلیون بشکه، حجم تولید گاز باید خیلی بیشتر از میزان فعلی باشد.
خوشبختانه در چند سال اخیر کار تزریق مجدداً آغاز شد و به سرعت افزایش یافته است بهطوری که در سال 1379 تزریق روزانه گاز به چاههای نفتی به 13/71 میلیون مترمکعب رسید، که بالاترین رقم و حدنصاب است.
هماکنون تولید روزانه گاز ایران 300 میلیون مترمکعب است که حدود 24 درصد آن صرف تزریق جهت فشارافزایی چاهها میشود. نظر به اینکه بیشتر چاههای نفت در نیمه دوم عمر خود قرار دارند، لذا باید با تزریق حداکثر گازها، میزان نفت قابل استحصال را افزایش داد.
طبق گفته وزیر محترم نفت تمهیداتی اندیشیده شد که تا پایان سال 2005 میزان تولید گاز ایران به 600 میلیون مترمکعب خواهد رسید که البته میزان مطلوب یک میلیارد مترمکعب است که باید تا سال 2010 تحقق یابد.
رقیب ایران
مهمترین رقیب ایران در مورد گاز قطر است که اخیراً با عقد قراردادهای جدید از جمله با اسپانیا به توسعه تولید و صادرات گاز خود همچنان ادامه میدهد.
قطر صادرات گاز LNG را از سال 1996 آغاز کرد و میزان آن را از 4/5 میلیون تن در سال 1999 به 2/9 میلیون تن در سال 2000 رساند و قرار است در سال 2001 به 3/10 میلیون تن برسد و بالاخره ظرفیت نهایی صادراتش به 9/14 میلیون تن خواهد رسید و از این محل سالانه بیش از 5 میلیارد دلار درآمد خواهد داشت.
طرح عظیم دلفین که گاز مصرفی کشورهای حوزه خلیج فارس را تأمین میکند و از مهمترین طرحهای گازرسانی در سراسر جهان است، توسط کشور قطر در دست اجرا است.
رهایی از نفت
هر چه بهای بیشتری به گاز داده شود، فشار از نفت کم شده و این میتواند سرآغاز درست در تغییر اقتصاد تکمحصولی وابسته به نفت شود. تجربه یکصدساله گذشته نشان داده است که در رهایی از اقتصاد تکمحصولی نفت توفیق نداشتیم، به نظر میرسد که برای تحقق این هدف باید یک مرحله گذر داشته باشیم و آن در شرایط فعلی تنها با بهرهبرداری از ذخایر عظیم گاز طبیعی کشور است که در جهان در مرتبه دوم قرار داشته و با کشورهای دارنده ذخایر سوم و چهارم هم فاصله زیادی دارد.
بنابراین مهمترین حالت در مصرف انرژیهای اولیه این است که به مصرف بیشتر گاز متکی شویم و در مقابل نفت را از این جهت آزاد و اختصاص به صادرات دهیم. مصرف حقیقی گاز در 10 سال آینده باید از سمت مصارف خانگی به سوی مصارف صنعت ذوب و صنایع وابسته رفته و افزایش یابد.
در یک قرن اخیر با بررسی تاریخی به این نتیجه میرسیم که چون خارجیها به نفت ما نیاز داشتند، بخش نفت فعال شده و در مصارف داخلی نیز مصرف نفت و فرآوردههای آن رایج شد، در صورتی که میزان ذخایر گاز ایران بیشتر از ذخایر نفت است، چنانچه از همان آغاز خارجیها در کشور ما در بخش گاز فعال میشدند، مصرف داخلی گاز هم مطمئناً تابع آن میشد.
اقدامات سالهای اخیر باعث صادرات گاز ایران به ترکیه و از طریق ترکیه به اروپا خواهد شد. البته سابقه قراردادهای منعقده و اجرا نشده در زمینه فروش گاز به ترکیه مبین آن است که در 30 سال گذشته این قراردادها بدون اینکه عملی شود تنها بر روی کاغذ باقی مانده است. زیرا در هر دوره و هر از چند گاهی توجیه اقتصادی آن را زیر سؤال میبردند و این قراردادها خودبخود لغو میشد.
اما نقش گاز و سهم آن در ترکیب مصرف انرژیهای اولیه در داخل کشور و نیز میزان صادرات، حضور ایران در صحنه بازار بینالمللی انرژی باید بیشتر از نفت شود. باید چرخشی در استراتژی انرژی کشور به وجود آید و نقش اساسی به گاز طبیعی داده شود.
درحال حاضر شرکت ملی گاز حدود 12 هزار کیلومتر خطوط انتقال فشار قوی و بیشتر از 51 هزار کیلومتر شبکهگذاری و دارای حدود 3 میلیون انشعاب است و 6 میلیون خانوار مصرف کننده را تحت پوشش دارد. این ارقام گرچه بهطور مجرد و انتزاعی بزرگ جلوه میکند اما با توجه به ذخایر گاز و جمعیت و مساحت کشور باید خیلی بیشتر از این ارقام باشد.
نقش گاز در اقتصاد ملی
گاز محور توسعه اقتصادی است زیرا:
1ـ به عنوان مصارف سوخت در داخل کشور است.
2ـ به عنوان خوراک صنعت پتروشیمی است.
3ـ تزریق در میادین نفتی به منظور جلوگیری از هرز رفت و افزایش بازیافت نهایی.
4ـ گاز به عنوان جانشین نفت (تبدیل مستقیم گاز به فرآوردههای میانتقطیر).
چهار متغیر و عامل فوق هرکدام نقش اساسی و مهمی در اقتصاد داشته و هرکدام یک حرکت اثرگذار اقتصادی است، اما در مورد بند 3 باید گفت که تزریق گاز به چاههای نفتی باعث احیای مجدد نفت میشود، زیرا اکثر میادین نفتی ما در نیمه دوم عمر بهرهبرداری خود قرار دارند بنابراین سالانه از ظرفیت برداشت آنها کم میشد. پس باید با عملیات بازسازی و نوسازی بهترین حالت بهرهبرداری را با تزریق گاز به دست آورد، به این ترتیب بخش نفت فرصت مجدد مییابد و با تزریق گاز، نگاهداشت و افزایش فشار موجب بهینه کردن تولید نفت خام از میادین نفتی میشود. باید ترتیبی اتخاذ کرد که درآمد حاصل از صادرات گاز به تدریج با درآمد حاصل از صادرات نفت برابر شود. در محاسبات مربوطه ارزش نفت استخراج شده با تزریق گاز جزو درآمدهای گازی محسوب خواهد شد. قابل ذکر آنکه در عملیات تزریق گاز به میادین نفتی، گاز هرگز از بین نرفته و به صورت دورانی عمل خواهد کرد.
اگر گاز به میادین نفتی تزریق نشود، براساس نظریه کارشناسی با تولید بیش از 5/1 میلیون بشکه در روز به ازای تولید و استحصال هر یک بشکه نفت خام یک دهم تا یک بشکه هرزروی نفت خواهیم داشت و نفت هرز رفته در حقیقت سرمایه تلف شده است. چنانچه با تزریق گاز به چاههای نفت ضریب برداشت یک درصد افزایش یابد، معادل 5 میلیارد بشکه به ذخایر قابل استحصال نفت افزوده میشود.
به منظور اجرای بندهای چندگانه باید تولید گاز غنی و گاز سبک و میعانات گازی و مایعات گازی برنامه بلندمدت 20 ساله تنظیم و تدوین و نقش وزارت نفت، شرکت ملی نفت و شرکت ملی گاز مشخص شود، زیرا در شرایط کنونی گاز همراه با نفت متعلق به شرکت ملی نفت است.
حتی منابع گاز مستقل هم که متعلق به شرکت ملی نفت است عملاً در اختیار شرکت ملی گاز است.
مسئولیت تحویل گاز غنی به عهده شرکت ملی نفت ایران است، پالایشگاههای گاز که گاز غنی را تصفیه میکند متعلق به شرکت ملی گاز است و اختلافات آنها در موارد گوناگون بروز کرده است، زیرا شرکت ملی نفت اعتقاد دارد که تمامی گاز باید به مصرف تزریق چاههای نفت برسد.
اما شرکت ملی گاز معتقد است که گاز غنی به گاز سبک تبدیل شود و به مصرف سوخت داخلی برسد.
جالب توجه اینکه در بعضی از موارد در سالهای گذشته به علت نیاز گاز در داخل کشور و فشار شرکت ملی گاز به شرکت نفت موجب شد که گاز کلاهک هم به مصارف سوخت داخلی برسد که عملی غیرعلمی و موجب اتلاف سرمایه ملی است. اما شروع پروژههای گاز پارس جنوبی که یک سوم گاز کشور در آنجاست، معادلات را بر هم زده است، لذا با توجه به مفاهیم فوق استراتژی گاز مانند استراتژی نفت باید تدوین و تهیه شود و اینها مکمل هم باشند و نه در مقابل هم قرار گیرند.
همانگونه که برای نفت تا کنون 3 قانون نوشته شد برای گاز هم باید قانونی نوشت و آن را از نفت جدا و حاکمیت، مالکیت و تصدیگری گاز را مانند نفت تعیین کرد و براساس آن قانون، استراتژی را نوشت و براساس استراتژی برنامهها و خطمشیهای کوتاه و بلندمدت را تعیین کرد.
در صورت اجرای پیشنهاد فوق انتظار میرود که گاز هم مانند نفت نقش مؤثر خود را در اقتصاد ملی ایفا کند.