تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۰۹۳۶۹

بررسی کارنامه سینمایی مهاجرانی (بخش اول)

اشاره: پس از پذیرش استعفای مهاجرانی توسط ریاست محترم جمهور، تعدادی از گروه‌ها و افراد به تقدیر از خدمات فرهنگی ایشان پرداخته و از وی به عنوان یک قهرمان و یک خادم به فرهنگ کشور یاد کردند. در این بررسی سعی خواهیم نمود به صورت خلاصه عملکرد ایشان را در مقوله سینما از سال 1377 تا آذر 1379 مورد ارزیابی قرار دهیم برخی این سؤال را مطرح می‌کنند که مواردی که شما به‌ عنوان گسترش ابتذال، زیر سؤال بردن انقلاب و ارزش‌های اسلامی آن و... بیان می‌کنید، منحصر به دوره وزارت آقای مهاجرانی نمی‌شود و در زمان وزرای قبلی، آقایان دکتر لاریجانی و میرسلیم نیز چنین موارد منکر و خلاف وجود داشت. چرا وزرای پیشین را چون مهاجرانی مورد انتقاد قرار ندادید؟ پاسخ به این پرسش دو جواب دارد که پاسخ اول آن از این قرار است؛ جریان فرهنگی برانداز و متعارض با انقلاب اسلامی با وزارت آقای مهاجرانی پدید نیامد بلکه از بعد از انقلاب به خصوص پس از پایان دفاع مقدس این حرکت آغاز شد و با رفتن مهاجرانی نیز این جریان دست از تهاجم به اصول و مبانی انقلاب و اسلام برنخواهد داشت. موارد منکر و خلاف اصول و مبانی انقلاب در عرصه‌های مختلف فرهنگ نیز در زمان وزرای پیشین به وقوع می‌پیوست لیکن این جریان به صورت آشکار عمل نمی‌کرد و در ثانی وزرای پیشین در صورت متوجه شدن به سرعت با موارد خلاف برخورد می‌کردند. جریان برانداز در زمان آقای مهاجرانی حرکت پنهانی خود را تا حد ممکن به صورت آشکار درآورده و علنی در مقابل اصول و مبانی انقلاب اسلامی موضع‌گیری می‌نماید، به عنوان مثال: آقای محسن سازگارا مدیرعامل شرکت جامعه روز در زمان وزارت بهزاد نبوی یکی از معاونین وزارتخانه صنایع سنگین بوده که از جمله فعالیت‌های مدیریت علمی و خلاقیت ایشان در عرصه اقتصاد در زمانیکه کارخانجات کمترین تولید را داشته‌اند، فروش دلار هفت تومانی در چهار راه استامبول بوده است. وی بعد از مدتی مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی آینه را در قالب سه نشریه راه‌اندازی کرد: 1. آینه هفته/ 2. آینه اقتصاد/ 3. آینه اندیشه بسیاری از مباحثی که در روزنامه‌های جامعه و توس مطرح شد، برای نخستین‌بار در آینه اندیشه مطرح شده بود (همچون بحث پیرامون مدیریت فقهی و علمی) از عوامل اصلی تأسیس مؤسسه آینه، فردی است به نام علی‌رضا فرهمند که وی نقش اصلی را در راه‌اندازی روزنامه همشهری و جامعه و توس داشته است. وی در زمان طاقوت دبیر سرویس خارجی کیهان بوده که در اسناد لانه جاسوسی در جلد 27 یا 28، سفیر آمریکا اعلام می‌دارد که می‌خواهم به ایران بیایم تا با دوست همیشگی آقای فرهمند ناهار بخورم. به هنگام راه‌اندازی روزنامه جامعه، حضور پنهانی وی در بعد از انقلاب، در سال‌های اخیر به حضور آشکار و علنی تبدیل می‌شود و هنگامی که اسامی دست‌اندرکاران روزنامه‌های جامعه و توس را اعلام می‌دارند از آقای فرهمند به عنوان مشاور بین‌الملل روزنامه‌های مذکور نام برده می‌شود. پاسخ دیگری که در ارتباط با سؤال فوق مطرح می‌شود این است که تا قبل از روی کار آمدن آقای مهاجرانی جریانات منحرف و معاند نظام هرگز در دستگاه دولت به عنوان قوه مجریه حامی و حمایت‌کننده‌ای نداشتند اما در دوران آقای مهاجرانی از ایشان دفاع شده و علناً را مورد حمایت قرار می‌گیرند، به عنوان مثال: محمد دیهیم، نماینده مجلس شاه و مسئول باشگاه لاینز تبریز که از باشگاه‌های جهانی وابسته به ماسونیت می‌باشد، امتیاز انجمن ادبی و هنری امیرکبیر در استان مرکزی را از وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت داشته است. قبل از اخذ مجوز راه‌اندازی انجمن، ارشاد اجازه چاپ کتاب انجمن را به دیهیم داده بود، دنیای سخن ویژه نامه‌ای در خصوص محمد دیهیم منتشر نمود که در مصاحبه‌ای وی اعلام می‌دارد بسیاری از انجمن‌هایی که راه‌اندازی شده است، محصول کار وی می‌باشد. و یا حمایت‌هایی که ایشان از راه‌اندازی کانون نویسندگان به عمل آورد، همچنین گفته می‌شود ایشان در دیدار با مسعود کیمیایی (کارگردان) و همسرش گوگوش (خواننده زمان طاغوت) وی را به ادامه کارش تشویق کرده و یا چراغ سبز ایشان است که گوگوش از ایران خارج و در کانادا و آمریکا کنسرت اجرا می‌کند و نیز در هجدهمین جشنواره فیلم فجر (1378) فیلم کارگردان زمان طاغوت را که به واسطه انقلاب از ایران خارج شده در سال 1378 به کشور بازگشته و فیلم «بوی کافور، عطر یاس» را که در آن بهمن فرمان‌آرا مدعی شده تا قبل از دوم خرداد ایران بوی مرگ و نیستی و نابودی می‌داد و تنها بعد از دوم خرداد است که در ایران بوی یاس و زندگی منتشر شده، فیلم منتخب جشنواره معرفی کرده و جوایز سیمرغ بلورین به آن اعطا می‌کند و آقای مهاجرانی به هنگام اعطاء جایزه به کارگردان می‌گوید: این جایزه پیامی است برای هنرمندان خارج از کشور که سریعاً به کشور مراجعت کنند و... شبهه دیگری که در دفاع از آقای مهاجرانی مطرح می‌شود این است که مراکز متعدد فرهنگ‌ساز همچون حوزه علمیه، سازمان تبلیغات، صدا و سیما و... در کشور وجود دارند که وزارت ارشاد هم یکی از مراکز فرهنگساز است. چرا ما تنها متوجه وزارت ارشاد هستیم؟ در پاسخ به این پرسش باید بگوییم درست است که همه این مراکز فرهنگساز هستند لیکن تنها ارشاد است که می‌تواند اقدام به صدور مجوز نماید، یعنی حوزه و سازمان تبلیغات برای نشر هر اثر فرهنگی خود نیاز به مجوز ارشاد دارند که اگر این گلوگاه درست عمل کند می‌تواند جلوی نشر و ترویج بسیاری از آثار فرهنگی و هنری منحرف در کشور را بگیرد، حتی صدا و سیما هم که فیلم سینمایی 35 میلیمتری تولید می‌کند، بدون مجوز سینمایی ارشاد نمی‌تواند فیلم خود را در سینماهای کشور به اکران درآورد. بنابراین به نظر می‌رسد این پرسش یک مغلطه است زیرا همگان به خوبی می‌دانند با مجوز ارشاد است که آثار فرهنگی و هنری چاپ و به منصه ظهور می‌رسد. با این مقدمه به بررسی عملکرد سینمایی آقای مهاجرانی در پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌پردازیم.

بررسی عملکرد آقای مهاجرانی از فروردین 1377 در وهله اول این سؤال را در ذهن مخاطب برمی‌انگیزد که با توجه به اینکه ایشان از مرداد 1376 مسئولیت وزارت ارشاد را برعهده داشت چرا بررسی عملکرد سینمایی را از سال 1377 آغاز کرده‌ایم؟ در پاسخ باید گفت در ارتباط با بررسی سیاست‌ها از بدو ورود، آ‌نها را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم لیکن از آنجا که تا به اجرا درآمدن این سیاست‌ها در عرصه فیلم‌ها زمانی مورد نیاز است تا سیاست‌ها در عرصه فیلم‌های سینمایی به منصه ظهور برسد، لذا کلیه فیلم‌های به نمایش درآمده در شانزدهمین جشنواره (1376) را نمی‌توان نتیجه مستقیم سیاست‌های آقای مهاجرانی به حساب آورد زیرا بسیاری از فیلم‌ها با سیاست‌ها و اولویت‌های مسئولین قبلی ارشاد ساخته شده است. همان‌طور که فیلم‌های «آژانس دوستی»، «رنگ خدا»، «عشق بدون مرز» را نیز نمی‌توان نتیجه سیاست‌های وزارت ارشاد اسلامی در زمان آقای مهاجرانی به حساب آورد زیرا تمام مراحل تصویب فیلمنامه، وام، پیش تولید و تقریباً تولید آنها در زمان مسئولین قبلی سینمای ارشاد موافقت، آماده و اقدام به ساخت شد. با توجه به نکته عملکرد ایشان را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.
1- نفی وظیفه هدایتی دولت:
همان‌طور که می‌دانید براساس قانون اساسی و قوانین عادی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئولیت هدایت، حمایت و نظارت بر فعالیت‌های فرهنگی کشور را برعهده دارد که از زمان روی کار آمدن آقای مهاجرانی، ایشان و همکاران وی چندان اعتقادی به هدایت و نظارت دولت بر امور فرهنگی نداشتند و تنها بر سیاست‌های حمایتی از جمله در سینما تأکید، می‌کردند چنانکه معاونت سینمایی ارشاد، آقای سیف‌الله داد در مصاحبه‌ای با روزنامه رسالت به تاریخ (23/10/1376) اظهار داشتند «مهمترین و بزرگترین اشتباهی که ما را به تصمیم‌گیری‌های اشتباه می‌کشاند این بود که ما فکر می‌کردیم کسی که مسئول می‌شود، کسی است که می‌خواهد مردم را هدایت کند.»
حال آنکه مقام معظم رهبری چه در زمان ریاست جمهوری و چه در مقام ولایت همواره بر نظارت و کنترل دولت بر امور فرهنگی با مراعات شرایطی تأکید داشتند. ایشان در آخرین دیدارشان با شورای عالی فرهنگی فرمودند: «بخشی از گستره وسیع عدالت اسلامی به مسایل فرهنگی باز می‌گردد و کمک به انسان‌ها برای جلوگیری از انحراف عقیدتی، فرهنگی و رفتاری آنها تجلی عدالت محسوب می‌شود و بی‌اعتنایی در مقابل امکان انحراف افراد و جامعه نشان‌دهنده بی‌عدالتی به شمار می‌آید.» مقام معظم رهبری با تأکید بر اینکه احساس وظیفه دولت اسلامی در قبال فرهنگ مردم و جامعه به معنای کاربرد زور و تحمیل در مسایل فرهنگی نیست افزودند: «البته دولت در مواقع لازم باید برای جلوگیری از انحرافات فرهنگی، به وظیفه خود عمل کند».
2- نقض قانون مراحل ساخت فیلم از شهریور 1376 تا تیرماه 1377
همانطور که می‌دانید براساس آیین‌نامه سابق مصوب هیأت دولت یک فیلم قبل از ساخت بایستی مراحل تصویب در شورای فیلمنامه، پروانه ساخت و... را می‌گذراند که همان ابتدا آقای مهاجرانی و همکارانشان در سینما، شورای فیلمنامه را از حیز انتفاع ساقط کردند، یعنی یک کارگردان به مجرد یافتن تهیه‌کننده‌ای برای ساخت می‌تواند بدون تأیید فیلمنامه، اقدام به ساخت نماید، حال آنکه می‌دانیم تصمیمات مجریان دولت نباید ناقض مصوبه هیأت دولت از جانب سلسله مراتب قانون باشد. آقای مهاجرانی و همکارانش قبل از طی مراحل تغییر مصوبه هیأت دولت خودسرانه اقدام به نقض مصوبه نموده و آن‌گاه که اعتراضات انجام پذیرفت آیین‌نامه قبلی را در 17 تیرماه 1377 در جلسه هیأت وزیران تغییر دادند، یعنی از شهریورماه 1376 تا تیرماه 1377 خلاف قانون عمل کردند.
3- رفع توقیف فیلم‌های ضد اخلاقی و ضدانقلابی
آقای مهاجرانی برخی از فیلم‌هایی را که از سال 1370 به بعد توقیف شده بود رفع توقیف کرده و به آنها اجازه اکران داد. از جمله ایشان در اولین جلسه خود در ارشاد (قبل از آنکه پشت میز وزارت بنشیند) در جلسه تودیع آقای میرسلیم اقدام به رفع توقیف «دیدار» و «آدم برفی» نمود بعدها مجوز اکران فیلم «بانو» (کارگردان داریوش مهرجویی، تهیه کننده محمدمهدی دادگو) و... نیز صادر شد. در فیلم «بانو» انقلاب اسلامی و رهبری آن به شیوه رمز و نماد، زیر سؤال می‌رود.
4- توقیف و اشکال‌تراشی برای فیلم‌های ضدآمریکایی تولید داخل
اعمال سانسور و محدودیت برای فیلم‌های ضدآمریکایی که توسط تهیه‌کنندگان داخلی ساخته شده بود (آشوبگران، سرزمین من یا عشق بدون مرز). در فیلم «آشوبگران» داستان نقشه مشترک آمریکا و اسراییل برای نابودی شیعیان و تفرقه‌افکنی میان اهل سنت و تشیع در پاکستان به تصویر کشیده شده بود که در ابتدا در ارشاد از تهیه‌کننده درخواست نمود که فیلم را اصلاح نماید و سپس بعد از اصلاح، اکران آن را به تأخیر انداخت و در آخرین خبر گویا این فیلم را با درجه «ج» مجوز اکران داده است. اصلاحات مورد تقاضای ارشاد جالب توجه است؛ ارشاد از تهیه‌کننده خواست داستان توطئه آمریکا و اسراییل علیه شیعیان با صداگذاری مجدد، جنگ میان قاچاقچیان مواد مخدر وانمود شود و پرچم آمریکا باید از فیلم حذف شود، حال آن‌که در صحنه‌ای ترور یک روحانی شیعه در حین نماز جماعت توسط جاسوس آمریکا به تصویر کشیده شده بود. وقتی تهیه‌کننده به این درخواست اعتراض کرد و گفت چگونه می‌توان ترور یک روحانی را به مواد‌مخدر ارتباط داد مسئولان سینمایی ارشاد از پاسخ طفره رفته و حتی حاضر نشدند پاسخ تهیه‌کننده را مکتوب اعلام نمایند.
در فیلم «عشق بدون مرز» به کارگردانی پوران درخشنده، داستان یک زن آمریکایی با شوهر و فرزند ایرانی به تصویر کشیده شده که زن آمریکایی با اوج‌گیری جنگ تحمیلی برای نجات جان خود و پسرش، همسر پزشکش را در ایران تنها می‌گذارد تا در آمریکا بتواند جان خود و فرزندش را حفظ کند، اما کودک در آنجا جذب باندهای خیابانی شده و در آستانه نابودی قرار می‌گیرد و... کارگردان این فیلم در جلسه با اینجانب مدعی شد که ارشاد مواد خام برای تکثیر فیلم‌‌ها را به موقع در اختیارش نگذارده و هیچ گروه سینمایی ممتاز حاضر نشده فیلم ضدآمریکایی‌اش را اکران کند که اینجانب با در اختیار گذاردن سینمای بنیاد جانبازان و با استفاده از رایزنی توانستم گروه سینمایی دیگری برای ایشان فراهم آورم تا مبادا فیلم با شکست تجاری روبرو گردد. اینگونه فیلم‌ها در آستانه شکست تجاری قرار می‌گرفتند، حال آنکه فیلم‌هایی چون «آدم برفی» و «مرد عوضی» با حمایت مستقیم ارشاد در بیش از پنجاه سینما در سراسر کشور همزمان اکران می‌شدند و علاوه بر آن بسیاری از سینما‌ها مجاز بودند که سانس ساعت 21 تا 23 و یا سانس‌های اضافه خود را در اختیار فیلم «آدم برفی» قرار دهند.
5- فرستادن زنان هنرمند سینما به آمریکا به بهانه گفت‌و‌گوی تمدن‌ها
برای اولین‌بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عده‌ای از هنرمندان و دست‌اندرکاران زن سینما (تهمینه میلانی، نیکی کریمی، فرشته طائرپور و...) تحت عنوان گفت‌وگوی تمدن‌ها از ایران عازم آمریکا شدند. این عده ضمن بازدید از هالیوود و انجام نشست‌هایی، در شورای روابط خارجی آمریکا نیز جلسه‌ای منعقد نمودند که بسیار قابل تأمل است، زیرا جایگاه شورای روابط خارجی در سیاست خارجی آمریکا از موقعیت ممتازی برخوردار است. این شورا متشکل از استادان بزرگ دانشگاه، وزرای سابق خارجی آمریکا و... می‌باشد که اکثراً یهودی هستند. در زمان مسافرت زنان هنرمند ایرانی، خبرهای مربوط به این سفر چندان در مطبوعات داخلی انعکاس نیافت اما برخی خبرها بعد از بازگشت ایشان بیانگر این بود که عزت انقلاب اسلامی و حکومت ایران در نشست‌ها حفظ نگردیده است. در خبرها به نقل از مدیر اجرایی شورای روابط مسلمانان آمریکا، آمده بود هالیوود برای مخدوش کردن چهره اسلام و مسلمانان، فیلم‌های صد میلیون دلاری می‌‌سازد.
«نهاد عوض» در گفت‌وگو با الشرق‌الاوسط می‌افزاید: «دشمنان اسلام و محافل یهودیان آمریکا که در شبکه‌های سازنده فیلم‌های سینمایی در هالیوود نفوذ کرده‌اند، از سال 1985 تاکنون هفتصد فیلم سینمایی ضداسلامی تولید کرده‌اند و در این فیلم‌ها مسلمانان به عنوان انسان‌های خون‌آشام، تروریست، افراطی و منبع خشونت و خطر برای فرهنگ و تمدن غربی معرفی می‌شوند و محافل یهودی آمریکا با این‌گونه فیلم‌ها، توانسته‌اند شهروندان آمریکا را علیه مسلمانان این کشور بسیج کنند.» وی گفت: «یکی از فیلم‌هایی که اخیراً در هالیوود ساخته شده «قانون نظامی» نام دارد که در آن سعی شده مسلمانان آمریکایی عامل تهدید برای این کشور معرفی شوند.»
لازم به ذکر است در چند سال پیش شورای روابط خارجی آمریکا افکار و آثار دکتر سروش را برای متزلزل کردن پایه‌های دینی مردم مسلمان در جهان مناسب دید و با سرمایه‌گذاری پنج میلیون دلاری بر روی آثار وی خواستار چاپ و ارسال این آثار به کشورهای اسلامی شد. توجه بفرمایید از یک طرف فیلم‌های ضدآمریکایی هنرمندان ایرانی بایکوت شده و از سوی دیگر هنرمندان زن ایرانی را به آمریکا گسیل می‌دارند. با این اوصاف زنان هنرمند ایرانی در هالیوود و شورای روابط خارجی به جست‌وجوی چه چیزی بودند؟
6- حاکمیت سرمایه‌سالاری بر سینمای ایران
جهت بی‌محتوا کردن فیلم‌ها از بعد ارزشی و باورهای انقلاب اسلامی، دو سیاست به موازات یکدیگر سرمایه‌سالاری را بر سینمای موجود حاکم کرد؛ نخست آنکه با کمرنگ و یا حذف کردن شورای تصویب فیلمنامه آن دسته از فیلمنامه‌ها شانس ساخته شدن می‌یافتند که تهیه‌کننده خصوصی دارای سرمایه با کارگردان مورد نظر بر روی فیلمنامه‌ای توافق می‌کردند که بتواند بیشترین سود را در فروش برای تهیه‌کننده حاصل نماید. از سوی دیگر سینماها را در انتخاب فیلم آزاد گذاردند تا خود با تهیه‌کننده به توافق برسند و در این بین مشخص بود تمایل تهیه‌کننده و سینمادار بخش خصوصی برای جلب مشتری و فروش بیشتر بر روی چه سوژه‌هایی دور می‌زند و در عمل برای سوژه‌های ارزشی و دفاع مقدس در بخش خصوصی نه تهیه‌کننده‌ای یافت می‌شد و نه سینماداری حاضر بود این فیلم را در سینمایش به اکران درآورد.
7- حضور تنها یک فیلم به اصطلاح دفاع مقدس در هجدهمین جشنواره فیلم فجر (1378)
نتیجة عملی سیاست فوق این شد که در هجدهمین جشنواره فیلم فجر (1378) به غیر از دو فیلم دفاع مقدس متعلق به تلویزیون (دفتری از آسمان، نیمه گمشده، برای ساخت فیلم‌های 35 میلیمتری، سیما نیازی به اخذ مجوز از ارشاد ندارد) تنها یک فیلم به اصطلاح دفاع مقدس به نام «متولد ماه مهر» در جشنواره حضور داشته باشد و بیش از 70٪ سوژه‌های فیلم‌ها به موضوعات عشق و عاشقی و امثال آن اختصاص یابد. در سال 1379 تا پایان آذر تنها فیلم دفاع مقدسی که به اکران درآمد فیلم «رنجر» و «هیوا» بود. البته ارشاد فیلم «متولد ماه مهر» را فیلم دفاع مقدس می‌داند اما بنا به نظر بسیاری از کارشناسان این فیلم چندان سنخیتی با دفاع مقدس ندارد. در همین جشنواره فیلمی به نام «عشق بدون مرز» یا «سرزمین من» به نمایش گذاشته شده بود که این فیلم نیز از جنبه مثبت به دفاع مقدس پرداخته بود اما این فیلم همچون «آژانس شیشه‌ای» و «رنگ خدا» مربوط به سیاست‌ها و تصمیمات و اجراییات مسئولین قبلی ارشاد می‌باشد که مسئولان جدید در فراهم آوردن مقدمات آن هیچ‌گونه نقشی نداشتند.
8- بسنده نکردن به حوزه‌های فرهنگی زیرمجموعه ارشاد
آقای مهاجرانی برای تضعیف سیمای جمهوری اسلامی و ایجاد کانال ارتباطی جدید برای رساندن پیام‌های خود و همفکرانش به مردم ضمن استقبال از آزاد شدن ماهواره و راه‌اندازی تلویزیون خصوصی گفت: «من به آقای خاتمی طرح دادم که وزارت ارشاد، کانال تلویزیونی راه‌اندازی کند که گفته نشود خارج از چارچوب است و با ممنوعیت ماهواره کار حل نمی‌شود و طبیعت خانواده‌ها به گونه‌ای نیست که با ماهواره منحط شوند.»
حال می‌دانیم مقام معظم رهبری از قانون ممنوعیت ماهواره پشتیبانی کرده و مسئولان کشور موظف بودند این قانون را به اجرا گذارند.
9- سامورایی (از جنبه منفی) خواندن بسیجی و تلاش بر مشوه جلوه دادن موضع حق و باطل
در فیلم «متولد ماه مهر» (کارگردان احمدرضا درویش، تهیه‌کننده حوزه هنری سازمان تبلیغات و مؤسسه تماشا، تاریخ اکران تیرماه 1379) برای اولین‌بار در سینمای بعد از انقلاب، بسیجیان بزرگواری را که حضرت امام دست و بازوی آنان را می‌بوسیدند تعبیر به سامورایی (از بعد منفی) کرده و به عنوان مؤلفه دینی به این فیلم جوایز و هدایایی اعطا می‌کنند. این نحوه برخورد نه تنها جوانان و مردم را در تشخیص مؤلفه‌های دینی سردرگم کرد بلکه کارگردان این فیلم را نیز دچار مشکل نمود. در خبرها چنین آمده بود که این فیلم در اصفهان با واکنش‌هایی از سوی انصار حزب‌ا... این شهر، روبه‌رو شد. درویش در جلسه گفت‌وگو با دانشجویان اصفهان با اشاره به این که رفتارهای اجتماعی ما به رفتارهای شرطی و کلیشه‌ای و عادت تبدیل شده، متذکر شد که این‌‌گونه رفتارها بر دیدگاه‌های جذمی‌نگر و قیم‌مآبانه مبتنی است که شخصیت پدر مهتاب در فیلم رییس دانشگاه و حراست، نمونه آن هستند. آنچه درباره جنگ، از تریبون‌های تبلیغاتی و در محصولات فرهنگی، تلویزیون، سینما و کتاب به نسل جوان ارایه شده، همراه با حذف زندگی و عشق بوده است. درویش در جلسه پرسش و پاسخ در تبریز، درباره این اعتراض‌ها گفت: «این فیلم در بخش دولتی و مربوط به نهادهای نظام دچار پارادوکس شده است. در یک جشنواره به عنوان فیلمی دارای مؤلفه‌های دینی شناخته می‌شود و جایزه می‌گیرد و در جایی دیگر متضاد با شخصیت بسیج و ایثارگران معرفی می‌شود که این مسأله برای خود من هم بسیار عجیب است.» تو گویی حق و باطل را عمداً آنچنان در هم تنیده‌اند که این امر هم بر مردم و هم بر هنرمندان مشتبه شود، بیچاره جوانانی که نمی‌دانند در این بین کدام را بپذیرند.
10- حضور هنرمندان آمریکایی و سیاست‌مداران آلمانی در عرصه سینمای ایران
در خبرها آمده بود که یک تیم کامل فیلمسازی از آمریکا به ایران جهت تهیه سریال مستندی در خصوص تمدن اسلامی آمده بود که این عده گویا با کمک و شراکت مؤسسه «هدایت فیلم» از ایران موفق شدند سریال مزبور را تهیه کنند که درخصوص محتوای این فیلم هیچ خبری منتشر نگردید. همچنین گفته شد هیأتی از مجلس نمایندگان فدرال آلمان در محل بنیاد سینمایی فارابی با چند تن از تهیه‌کنندگان و دست‌اندرکاران سینما دیدار کردند. این هیأت از نمایندگان فدراسیون‌های مختلف تشکیل شده بود و...
از آن‌جا که سفارت آلمان با ایجاد ارتباطاتی با هنرمندان سعی دارد از جنبه فرهنگی در تحولات کشور نقش‌آفرینی نماید به نظر می‌رسد اینگونه مراودات باید با دیده شک و تردید نگریسته شود، به خصوص آنکه از محتوای اینگونه جلسات خبری در مطبوعات منعکس نمی‌شود.
11- اعطای جوایز به فیلم‌هایی که از ایران چهره فلاکت‌بار و عقب‌مانده نشان می‌دهند و زن را در جامعه اسلامی بی‌هویت و بی‌شخصیت به تصویر می‌کشند در جشنواره «مصلحین» به نام حضرت امام
ارشاد در شهریورماه 1379 برای اولین‌بار جشنواره‌ای به نام «مصلحین» به یاد امام خمینی برگزار نمود که مقرر شد از این پس این جشنواره هر سال در سالگشت حضرت امام در خردادماه برگزار و جوایز آن به منتخبین اعطا شود اما استثنائاً امسال جشنواره در ماه شهریور با تعجیل برگزار شد. جدا از ضعف‌های فراوانی که در نحوه برگزاری و داوری به اصطلاح مدنی ایشان وجود داشت، فیلم‌های منتخب آن بسیار بسیار قابل تأمل است. شعار این جشنواره این جمله حضرت امام بود که «هنر در مدرسه عشق نشان‌دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است.»
دست‌اندرکاران جشنواره با این جمله اهداف پلید خود را پنهان نموده و فیلم‌هایی را مورد تشویق و تمجید قرار دادند که از آنها فقر، بدبختی و فلاکت‌باری و عقب‌ماندگی ایران پس از انقلاب اسلامی به تصویر کشیده شده بود، فیلم‌های «بودن یا نبودن»، «مرد کوچک»، و در دو فیلم دیگری که به نحوی از انحابه مقوله زن از جنبه منفی در جمهوری اسلامی پرداخته بودند (دو زن و عروس آتش) هدایایی اعطا شد. در فیلم «دو زن» کارگردان معتقد است که زن در نظام و حکومت اسلامی جایگاهی نداشته و اساساً اسلام برای زن شخصیتی قایل نیست و فیلم «عروس آتش» به داستان دختری از عشایر خوزستان می‌پردازد که براساس سنت غلط مجبور است با پسر عموی خود ازدواج نماید. سرانجام دختر که نمی‌تواند سنت را تغییر دهد اقدام به خودکشی می‌کند.
فیلم منتخب دیگر نیز «متولد ماه مهر» بود که در شماره نه در خصوص آن توضیحاتی آن داده شد. انتخاب و جوایز جشنواره بدین قرار بود: 1. تندیس سروـ پنج سکه بهار آزادی و دوازده میلیون تومان به فیلم «بودن یا نبودن» 2. تندیس سروـ پنج سکه بهار آزادی و نه میلیون تومان به فیلم‌های «دو زن» و «عروس آتش» 3. تندیس سروـ پنج سکه بهار آزادی و شش میلیون تومان به فیلم‌های «متولد ماه مهر» و «مردکوچک».
درست است که فقر و بدبختی و سنت‌های غلط هنوز بعد از گذشت 22 سال از انقلاب در کشور وجود دارد و درست است که زنان ایرانی هنوز به حق و حقوق مورد نظر اسلام در جامعه دست نیافته‌اند، اما این بدان معنا نیست که اسلام و حکومت اسلامی را زیر سؤال ببرند و مدعی شوند زن از دیدگاه اسلام جایگاهی در جامعه ندارد و باید استعدادهایش در جامعه دینی از بین برود در پرداختن به مقوله فقر و عقب‌ماندگی هرگز به علت‌های اساسی آن که ناشی از سلطه دویست سال حکومت استعمارگران و استبداد بر ایران بوده، اشاره‌ای نمی‌شود و این همه می‌تواند مردم را نسبت به دین و حکومت دینی بدبین کند.
کدام فیلم‌ها (از فروردین 1377 تا آذر 1379) در جهت تقویت انقلاب اسلامی در دوره آقای مهاجرانی ساخته شد که اکنون بی‌مهابا به نقاط ضعف آن در سینما حمله‌ور می‌شوند؟ آیا در حجم تهاجمات به انقلاب با تبلیغ آن در سینما نسبت مساوی که هیچ، نسبت یک به ده وجود دارد؟ (البته همان‌گونه که در گذشته اشاره شد فیلم‌های «آژانس شیشه‌ای» و «رنگ خدا» را نمی‌توان جزء عملکرد آقای مهاجرانی به حساب آورد) چرا دست‌اندرکاران جشنواره این گفته حضرت امام را شعار جشنواره قرار ندادند که «هنر یعنی دمیدن روح تعهد در کالبد انسان‌ها»؟ جالب است بدانید آنان فیلمی چون «مومیایی 3» را که عامل قتل‌های زنجیره‌ای را حکومت اسلامی معرفی می‌کند، کاندیدای دریافت جایزه از جشنواره «مصلحین» نمودند؛ تو خود حدیث مفصل از این مجمل بخوان.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات