تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۲  ، 
کد خبر : ۲۱۰۹۳۹

مروری بر فعالیت‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی (بخش ششم و پایانی)


محسن نجفی
ه) مسایل زیست محیطی فعالیت‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی

همانطور که بیان شد رژیم صهیونیستی مراکز مختلفی را در سراسر فلسطین اشغالی جهت فعالیت‌های هسته‌ای ایجاد کرده است. حدود 40 سال است که مهم‌ترین مرکز اتمی این رژیم یعنی دیمونا به فعالیت‌های اتمی مشغول است و این رژیم همواره با سکوت خود و انحراف افکار عمومی به مسایل دیگر سعی در پنهان کردن فعالیت‌های این مرکز داشته است اما با وجود مخفی نگه داشتن اطلاعات در مورد کیفیت تولید مواد هسته‌ای و نتیجتاً ایجاد زباله‌های هسته‌ای و معضل دفن آنها در داخل فلسطین اشغالی و سرزمین‌های همجوار، افشای برخی اطلاعات مربوط به تشعشعات اتمی خطرناک مرکز اتمی دیمونا و اعتراف برخی دانشمندان هسته‌ای این رژیم، نظر بسیاری از محافل سیاسی و خبری را به خود معطوف کرد. بهتر است این مسأله از زبان خود آنها بیان شود.
دکتر فوزی ایبین متخصص علوم هسته‌ای رژیم صهیونیستی در این زمینه می‌گوید: مقادیر بسیار زیادی از زباله‌های اتمی در جریان فعالیت نیروگاه هسته‌ای دیمونا متراکم شده که این زباله‌ها دارای تشعشعات خطرناک بر روی محیط زیست و ساکنان این منطقه است. زباله‌های اتمی در 200 نقطه غیرنظامی و نزدیک به مناطق مسکونی در سراسر فلسطین اشغالی دفن می‌شوند که در درازمدت حیات انسان‌ها را مورد تهدید جدی قرار می‌دهد. بشکه‌های حاوی این زباله‌ها با مرور زمان تحت تأثیر رطوبت زمین زنگ زده، پوسیده می‌شوند و مواد سمی و پرتوزا از آن تراوش می کند.
به گفته این کارشناس اسراییلی، دست اندرکاران طرح‌های اتمی این رژیم کم هزینه بودن بشکه‌های نازک را بر سلامت عمومی ترجیح می‌دهند. تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی از مرکز دیمونا گفت: تاکنون 140 تن از جمله تعدادی از کارشناسان اتمی در این مرکز به سرطان مبتلا شده و این امر موجب وحشت شدید در میان بقیه کارکنان این مرکز شده است.
بعد از اعترافات فوق، سیاستمداران کشورهای عربی همسایه فلسطین اشغالی مجدداً اعتراضات گسترده خود را آغاز کردند و از رژیم صهیونیستی خواستند تا هر چه سریعتر خطر این پرتوها را پایان بخشد و یا حداقل محدوده آن را مشخص کند. در این راستا می‌توان به گفته‌های توجان الفیصل عضو مجلس اردن اشاره کرد، وی در یک سخنرانی می‌گوید: تشعشعات تأسیسات هسته‌ای رژیم صهیونیستی به ویژه دیمونا موجب شیوع بیماری سرطان در میان مردم جنوب اردن شده است. آخرین آمار وزارت بهداشت اردن حاکیست که در منطقه جنوب اردن و جنوب غربی این کشور از هر 5 نفر، یک به بیماری سرطان مبتلا می‌باشند. تاسیسات هسته‌ای رژیم صهیونیستی که عمدتاً نزدیک سرزمین‌های اردن می‌باشد کشاورزی در زمین‌های مرزی اردن را نابود خواهد ساخت.
برخی گزارشات حاکی از آن است که آزمایشات اتمی زیرزمینی اسراییل بر استقامت پوسته زمین اثر گذاشته و آن را ضعیف کرده است و استمرار این انفجارات باعث حرکت طبقه‌های پوسته زمین و سرانجام زلزله خواهد شد. وجود زلزله در مناطق اتمی اسراییل به ویژه در دیمونا یک فاجعه انسانی را سبب خواهد گشت. حتی در یک گزارش دیگر که گفته می‌شود به ریچارد چینی وزیر دفاع وقت آمریکا ارائه شده بود، اشاره شده است که مقدار زیادی از زباله های اتمی در مناطق نزدیک نقب در سال 1967 دفن شده و دانشمندان اتمی اسراییلی و دولت‌های غربی به اسحاق رابین که در آن زمان وزیر دفاع بود هشدار داده‌اند که دفن این ناخواسته‌های اتمی و پخش آنها، بعضی از شهرها را که یهودی‌ها در آن زندگی می‌کنند به ویژه پایگاه‌های ارتش در صحرای نقب را تهدید می‌کند.
خبرهای اخیر در زمینه حادثه نشت مواد رادیواکتیو از مرکز اتمی دیمونا اولین زنگ خطر جدی در خاورمیانه را به صدا درآورده و خاطره حوادثی نظیرتری مایل آیلند آمریکا و چرنوبیل اکراین را در یادها زنده می‌کند. به ویژه آن که این مرکز در منطقه‌ای زلزله‌خیز واقع شده و در اثر کوچکترین خطایی منجر به بزرگترین فاجعه اتمی در منطقه خواهد شد.
نتیجه‌گیری این که آنچه از تاریخچه رژیم صهیونیستی استنباط می‌شود آن است که تکوین و توسعه این رژیم ناشی از 4 عامل اساسی است:
1_ نقش مزدورانه قدرت‌های بزرگ به ویژه آمریکا و انگلستان
2_ برتری محسوس نظامی به جهت کیفیت نیروها و تجهیزات
3_ دوری از شریعت اسلام، بی‌ثباتی و عدم اتحاد در کشورهای منطقه
4_ توانمندی‌های ویژه یهودیان از نقطه نظر مالی و مدیریتی
عوامل فوق باعث شدند که در نیمه اول قرن بیستم، رژیمی با تمامی امکانات و حمایت‌ها در منطقه ویژه‌ای از جهان اسلام شکل گیرد. رژیمی که به مناطق اشغال کرده خود بسنده نکرده است و داعیه از نیل تا فرات را کراراً بر زبان دارد. قدرت‌ها نیز از تأسیس یک رژیم یهودی در قلب جهان اسلام سود می‌برند به جهت؛
1_ تبدیل مناقشه یهودیان _ مسیحیان به مناقشه یهودیان _ مسلمانان
2_ حضور مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌ها در کشورهای منطقه به بهانه حمایت از این کشورها جهت تسلط بر منابع انرژی و بازار فروش محصولات
مهاجران یهودی پس از اعلام استقلال، محوری‌ترین برنامه خود را تحقیق و توسعه فن‌آوری نظامی و در رأس آن تکنولوژی هسته‌ای قرار دادند به نحوی که نه تنها یک سوم از بودجه خود را در این راه صرف کردند بلکه در این راستا سالانه میلیاردها دلار از کشورهای غربی کمک دریافت داشتند. از آنجایی که شکست نظامی اسراییل در هر جنگی عملاً منجر به آن خواهد شد، لذا سردمداران صهیونیست تنها راه را برتری دائمی نظامی بر کشورهای منطقه می دانستند و در این بین توجه عمده خود را به سلاح هسته‌ای معطوف کردند، سلاحی که صهیونیست‌ها به هر وسیله ممکن از دسترسی کشورهای منطقه به آن و حتی به اهداف صلح آمیز انرژی هسته‌ای جلوگیری کرده‌اند. گفته‌های آریل شارون وزیر امنیت رژیم صهیونیستی در سال 1981 نمونه بارزی از این سیاست است.
وی از سه نوع خط قرمز که هرگز اسراییل نخواهد پذیرفت تا اعراب به آن دست یابند سخن می‌راند، آن خطوط قرمز عبارتند از:
1_ دستیابی اعراب به سلاح هسته‌ای
2_ تجمع سربازان عرب در مناطقی که بر مرزهای اسراییل مشرف است
3_ زیر پا گذاشتن موافقتنامه‌هایی که خلع سلاح را در بردارد
صهیونیست‌ها با این استراتژی و بدون هیچ واکنش بین‌المللی از سوی قدرتهای بزرگ و حتی سازمان ملل به دخالت در امور کشورهای منطقه در این راستا پرداختند. بمباران راکتور اتمی عراق در سال 1981، تلاش تخریب گرانه آنها علیه تأسیسات اتمی پاکستان و حتی قتل دانشمندان عرب و مسلمان نمونه‌هایی از منطق اقدامات آنها می‌باشد.
اما صهیونیست‌ها به خوبی می‌دانند که اگر آشکار مبادرت به آزمایش سلاح اتمی کنند قطعاً به عنوان عضو باشگاه اتمی شناخته می‌شوند ولی علنی شدن رسمی زرادخانه اتمی اسراییل، لذا آنها به استراتژی بازدارندگی غیر علنی و سیاست ابهام هسته‌ای روی آوردند. تداوم این سیاست باعث شد که اسراییل بدون آن که به طور رسمی دست به آزمایش‌های اتمی زده و یا اشاره به تسلیحات اتمی خود کند گاهی به نمایش قدرت بپردازد تا همسایگان خود را از یک جنگ تمام عیار بر علیه آن برحذر دارد. در این حالت صهیونیست‌ها با اشارات غیرمستقیم و مبهم در مورد دارا بودن بمب اتمی بی‌اندازه نفع می‌برند و هر قدرت چنین اشاراتی قابل قبول‌تر و معتبرتر جلوه کند، صهیونیست‌ها بیشتر و بهتر می‌توانند منافع سیاسی حاصل از توانایی نظامی را از آن خود سازند.
از آنچه گفته شد معلوم می‌شود که استراتژی رزیم صهیونیستی در زمینه انرژی هسته‌ای تاکنون بر دو پایه استوار بوده است:
1_ سیاست بازدارندگی غیرعلنی و ابهام هسته‌ای
2_ جلوگیری از دسترسی کشورهای منطقه به سلاح اتمی و حتی منافع صلح آمیز انرژی هسته‌ای اینکه وظیفه کشورهای اسلامی منطقه در این زمینه چیست در این مختصر قابل بحث و بررسی نمی‌باشد.
اینکه وظیفه کشورهای اسلامی منطقه در این زمینه چیست در این مختصر قابل بحث و بررسی نمی‌باشد و تحقیق دیگری را می‌طلبد اما آنچه قابل تذکر و تأمل است، این است که:
آیا استراتژی‌های فوق دوام خواهد آورد؟
چه زمانی کشورهای اسلامی به خود خواهند آمد؟
به جهت آن موضوع، تحقیق و بررسی حوادث در طی جنگ اول خلیج (فارس) بر حسب پروتکل اول (ضمیمه کنوانسیون‌های ژنو)، اصولاً به این دلیل که نه عراق و نه قدرت‌های ائتلاف (ایالات متحده انگلستان و فرانسه) در آن زمان عضو پروتکل اول نبودند، گمراه کننده می‌باشد. (22) همچنین، همانطور که قبلاً ذکر شد، حمایت‌هایی که پروتکل اول اعطاء کرده است، راکتورهای تحقیق را در برنمی‌گیرد.
4_ ماده 49 پروتکل مفهوم حمله علیه تأسیسات تحت حمایت را تعریف کرده است و این تعریف نه تنها اقدامات تهاجمی علیه دشمن، بلکه حملات متقابل تدافعی را نیز در برمی‌گیرد. به علاوه بر اساس بند 2 این ماده، مقررات مربوط به طرف حمله کننده نسبت به هر حمله در هر جای دیگر، از جمله تحولات یک طرف در سرزمین خودش که تحت کنترل طرف متخاصم است نیز اعمال می‌شود. (23)
منظور از تأسیسات مشمول حمایت در بند 1 ماده 56 ( پروتکل) سدها، آب بندها و نیروگاه‌های هسته‌ای هستند، حتی اگر در سرزمین خود طرف، اما تحت کنترل دشمن، واقع بشوند. اما در عین حال، همانطور که نویسندگان مورد تأکید قرار داده‌اند، این بند انهدام سدها یا آب بندهای تحت کنترل یک دولت به عنوان بخشی از تلاش برای متوقف یا سد کردن یک دشمن را ممنوع نمی‌کند. (24)
در این زمینه دو عامل وجود دارد که می‌بایست مورد تأکید قرار گیرد. از یک طرف چنین اقدام انجام شده در سرزمین یک طرف به منظور متوقف کردن دشمن یا جلوگیری از پیشروی آن فقط بر اساس ماده 53 کنوانسیون چهارم ژنو راجع به حقوق بشردوستانه می‌تواند صورت گیرد، آن هم در صورتی که چنین انهدامی به جهت عملیات نظامی مطلقاً ضروری شناخته شود. از طرف دیگر، قدرتی که دستور اقدام را صادر می‌کند باید، حتی در چنین اوضاع و احوالی تضمین کند که جمعیت غیرنظامی حمایت می‌شود، یعنی هیچگونه آسیبی به آنها وارد نخواهد شد. (25)
لازم به ذکر است که ایراد خسارت به یک نیروگاه هسته‌ای در سرزمین خود یک دولت، به منظور پیشگیری از پیشروی دشمن، بسیار غیرمحتمل است و متضمن نابودی زیاد است که به طور اجتناب ناپذیری موجب خسارات شدید در میان غیر نظامیان می‌شود، اما با هدف دفاع به یک نیروگاه هسته‌ای در خاک دولت مربوطه، ممکن است به طور اتفاقی آسیب وارد آورده شود تا در صورتی که به دست دشمن افتاد قابل استفاده نباشد.
در جمله دوم بند 1 ماده 56 حمایت _ علاوه بر سدها، آب بندها و نیروگاه‌های هسته‌ای _ به اهداف نظامی واقع شده در چنین ساختمان‌هایی ( سدها و ... ) با مجاورت آنها نیز توسعه یافته است، البته مشروط بر اینکه حمله به آنها بتواند به آزادسازی نیروهای خطرناک و در نتیجه خسارت به جمعیت غیرنظامی منجر شود.
به عبارت دیگر، ساختمان‌های فنی غیرنظامی، مانند پل‌ها، خطوط راه آهن و غیره از اهداف نظامی مصون خواهد بود، اگر در مجاورت بلافصل سدها، آب بندها یا نیروگاه‌های هسته‌ای واقع شده باشند و حمله به آنها موجب آزادسازی نیروهای خطرناک شود.(26)
بند 1 ماده 52 پروتکل اول به صورت کلی مقرر می‌دارد که اهداف غیرنظامی نباید هدف حمله یا اقدامات تلافی جویانه قرار گیرد. چنین اهدافی در میان دیگر موارد تاسیسات حاوی مواد خطرناک را نیز شامل می‌شود.
مبحث دوم) مسأله پایان حمایت‌های خاص
بند 2 ماده 56 (پروتکل) مقرر داشته است که حمایت خاص از تأسیسات حاوی نیروهای خطرناک در موارد معینی برداشته خواهد شد. باید تأکید کرد که پایان حمایت منوط به شرایطی است که در آن حمله به تأسیسات هسته‌ای حاوی نیروهای خطرناک تنها راه قطع حمایت این تأسیسات از عملیات نظامی باشد.
در خصوص زوال حمایت خاص، پروتکل به طور جداگانه از یک طرف به سدها و آب بندها و از طرف دیگر به نیروگاه‌های هسته‌ای اشاره می‌کند. در خصوص سدها و آب بندها، حمایت خاص وقتی متوقف می‌شود که سه شرط ذیل وجود داشته باشد:
- سد یا آب بند برای مصارفی غیر از مصارف معمولی خود مورد استفاده قرار گیرد
- سد یا آب بند برای پشتیبانی منظم (نه موردی)، قابل ملاحظه و مستقیم عملیات نظامی به کار گرفته شود،
- حمله تنها راه ممکن برای خاتمه دادن به چنین حمایتی باشد. (27)
در مورد نیروگاه‌های هسته‌ای، حمایت در صورتی متوقف می‌شود که تنها راه ممکن برای خاتمه دادن به پشتیبانی قابل ملاحظه و مستقیم از عملیات نظامی باشد. به دلایل متعددی، مقررات در خصوص پایان حمایت از تأسیسات هسته‌ای نامطلوب می‌باشد. همانطور که قبلاً ذکر شد، هدف پایان حمایت از نیروگاه‌های هسته‌ای پیشگیری از پشتیبانی مداوم از عملیات نظامی می‌باشد اما چنین حمایتی، همانطور که تفاسیر راجع به پروتکل نیز خاطرنشان شده‌اند، می‌تواند از طرق دیگر پایان داده شود، یعنی از طریق حمله به خطوط برق که از این راه، استفاده زا برق آن نیروگاه برای عملیات نظامی می‌تواند جلوگیری شود. (28) اجرای عملی مقررات راجع به پایان حمایت از تأسیسات هسته‌ای می‌تواند قدری مشکل ساز شود، زیرا تشخیص منبع برق در یک شبکه برق مختلط تا حدودی مشکل می باشد (29)
نظر به اینکه پشتیبانی نیروگاه‌های هسته‌ای از عملیات نظامی می‌تواند از طریقی غیر از حمله نیز تامین شود، مقرر کردن حمایت از تأسیسات هسته‌ای غیرنظامی در تمام اوضاع و احوال بسیار مناسب می‌باشد.
این حقیقت که حمله به تاسیسات غیرنظامی هسته‌ای به احتمال موجب خسارت به جمعیت غیرنظامی می‌شود نیز حمایت مطلق از چنین تأسیسات را تأیید می‌کند. تجربه غم انگیز فاجعه چرنوبیل نشان می‌دهد که پیامدهای مضر و خطرناک (یک حادثه) نه تنها می‌تواند در دولت محل تأسیسات (هسته‌ای)، بلکه در منطقه‌ای نیز که صدها کیلومتر دورتر از آنجا است، اثرگذار باشد.
به عبارت دیگر نه تنها متخاصمان، بلکه جمعیت غیرنظامی یک دولت ثالث یا بی‌طرف نیز ممکن است از آسیب‌های شدید (حمله به تأسیسات هسته‌ای غیرنظامی) متأثر شوند.
بدیهی است که سدها و آب بندها می‌توانند کارکردهای مختلفی را انجام دهند، آنها در کنار تولید انرژی، برای عرضه آب به جمعیت غیرنظامی نیز مورد استفاده واقع می‌شوند. به عنوان مثال، حمله به آنها، در صورتی که برای عرضه آب به افراد مورد استفاده قرار می‌گیرد، نقض ماده 54 (پروتکل اول) محسوب می‌شود که مربوط به حمایت از اشیایی را که لازمه بقای جمعیت غیرنظامی است می‌شود.
اگر حمایت متوقف (برداشته) شود، حمله بر مبنای ضرورت نظامی مجاز می‌باشد. همانطور که در گلدبلات (Goldbalt) خاطرنشان شده است، (30) برداشته شدن حمایت‌ها اختیار عمل فرماندهان نظامی را بیشتر می‌کند. گلدبلات می‌نویسد که فرماندهای نظامی باید بین عوامل غیرقابل کمیت، چون تلفات انسانی و ضرورت نظامی توازن برقرار کرده و در جریان عملیات نظامی در خصوص اینکه حمله به تاسیسات قانونی است یا غیرقانونی اتخاذ تصمیم نماید.(31)
اگر حمایت از تأسیسات حاوی نیروهای خطرناک متوقف شود، باز جمعیت غیرنظامی از تمام حمایت‌هایی را که حقوق بین‌الملل به موجب بند 3 ماده 56 به آنها اعطاء کرده است برخوردار خواهند بود. در واقع این ماده به مواد 51 و 56 پروتکل اشاره دارد که حمایت از جمعیت غیرنظامی و تدابیر احتیاطی که اتخاذ می‌شود را مقرر کرده‌اند.
منوط به رعایت مقررات مواد 51 و 57، حتی اگر حمایت متوقف شود، باز هم حمله بدون تفکیک ممنوع می‌باشد، یعنی حمله به روشهای جنگی که آثار آن آنطور که پروتکل اول لازم دانسته است، قابل تجدید نباشد و در نتیجه غیرقابل تفکیکی اهداف نظامی و جمعیت یا اهداف غیرنظامی را همزمان تحت تأثیر قرار دهد.
_ رعایت قاعده تناسب دارد، یعنی اقدام به حمله‌ای که موجب قربانی شدن غیرنظامیان زیاد و نیز وارد آمدن تلفات به اهداف غیرنظامی شود، طوری که از مزیت نظامی واقعی و مستقیم مورد انتظار از یک حمله فراتر رود، ممنوع باشد.
آخرین جمله بند 3 ماده 56 به طور خاصی مؤکد این است که حتی اگر حمایت از سدها، آب بندها و نیروگاه‌های هسته‌ای متوقف شود، تمامی تدابیر احتیاطی عملی باید اتخاذ شود تا آزادسازی خطرناک اجتناب به عمل آید. اگر ما بخواهیم این معیارها را نسبت به وضعیتی اعمال کنیم که در آن یک نیروگاه هسته‌ای هدف حمله قرار می‌گیرد، برآوردن کردن این ضروریات مشکل می‌باشد. حملات علیه تأسیسات هسته‌ای به حادثه هسته‌ای می‌ماند که در آن سیستم ناتوان از ایفای وظیفه خود شده و در نتیجه انتشار غیرقابل کنترل مواد رادیواکتیو بسیار محتمل می‌شود. (32) به عبارت دیگر حملات علیه نیروگاه‌های هسته‌ای پیشگیری آزادسازی نیروهای خطرناک را تا حدودی مشکل می‌سازد لذا این امر قویاً مورد تردید است که در کنفرانس دیپلماتیکی که دو پروتکل 1977 را تدوین کردند، آیا این اظهارنظر گزارشگر آن راجع به بند 3 ماده 56 صحیح بوده است:
با در نظر گرفتن پیشرفت (Panoply) سلاح‌ها در دسترس ارتش‌های مدرن این مقرره باید حمایت‌های واقعی در برابر آزادسازی فاجعه آمیز نیروهای خطرناک را تضمین کند. (33)
نظر روگرز (Rogers) در مورد (ممنوعیت) حمله به تأسیسات هسته‌ای خیلی سختگیرانه نیست. نویسنده (روگرز) می‌نویسد که اگر نیروگاه‌های هسته‌ای جزو اهداف نظامی باشند و اگر حمله طوری صورت گیرد که خطر آلودگی رادیواکتیو وجود نداشته باشد، حمله به آنها موجه خواهد بود (34) با این وجود نویسنده (او) معتقد است که حتی اگر مواد رادیواکتیو (در نتیجه حمله) منتشر شود، در مورد شدت آلودگی و تأثیر آن بر جمعیت غیرنظامی و محیط زیست مسأله تناسب مطرح می‌شود (35)
اما از حدود آلودگی رادیواکتیوی که در نتیجه حمله بوجود می‌آید، نمی‌توان پیش از تصمیم به حمله علیه یک تأسیسات هسته‌ای آگاهی داشت. اگر قسمت بیرونی چنین تأسیساتی هدف حمله واقع شود و مشروط بر اینکه آن تأسیسات خاموش باشد، در آن صورت آلودگی رادیواکتیو وجود نخواهد داشت، اما حمله به تأسیسات هسته‌ای در حال کار، می‌تواند پیامدهای غیرقابل پیش بینی را در پی داشته باشد.
مبحث سوم) حمایت از تأسیسات حاوی نیروهای خطرناک و حمایت از محیط زیست
در اینجا شایسته است که مسأله حمله علیه نیروگاه‌های هسته‌ای را با عطف به دیگر مقررات پروتکل اول نیز مورد بررسی قرار دهیم. در این خصوص قبل از همه لازم است که مواد پروتکل راجع به حمایت از محیط زیست طبیعی مورد ملاحظه قرار گیرد.
پروتکل اول مقررات صریحی را در مورد حمایت از محیط زیست طبیعی مقرر کرده است. مواد مربوطه در پیش نویسی که کمیته بین‌المللی صلیب سرخ به کنفرانس دیپلماتیک ارائه داد قید نشده بود. دو ماده (3) 35 و 55 در خود کنفرانس پیشنهاد شد که آشکارا نشان دهنده توجه خاص به مسایل محیط زیست طبیعی در اوایل دهه 1970 می باشد. (36)
علیرغم این تفاوت‌های مهمی بین دو مقرره راجع به حمایت از محیط زیست وجود دارد (37) بند 3 ماده 35، حمایت از محیط زیست را به طور کلی مورد توجه قرار داده است، حال اینکه ماده 55، ضمن تکرار بند 3 ماده 35، حمایت از محیط زیست را در ارتباط با حمایت از افراد غیرنظامی مقرر کرده است. (38)
الکساندر کیس در خصوص این دو مقرره راجع به حمایت از محیط زیست می‌نویسد که بند 3 ماده 35 حمایت کلی از محیط زیست را در تمام موارد تحت پوشش پروتکل، مقرر کرده است. (اما) قلمرو اعمال ماده 55، به این دلیل که در بخش چهار و در میان مقررات راجع به حمایت از جمعیت غیرنظامی درج شده است، محدودتر می‌باشد.
بوویه (Bouvier) تأکید می‌کند که ما باید با این واقعیت را که در زمان جنگ وارد آمدن خسارت به محیط زیست، علیرغم اتخاذ هرگونه تدابیر احتیاطی، اجتناب ناپذیر است، قبول کنیم. بنا به نظر او، هدف قواعد حقوق بشر دوستانه راجع به حمایت از محیط زیست نه پیشگیری از ورود خسارت به محیط زیست، بلکه قابل تحمل ساختن میزان چنین خسارتی می‌باشد. (39)
در ارتباط با حمله به نیروگاه‌های هسته‌ای در مواردی که حمایت از آنها متوقف می‌شود، دو سؤال مطرح می‌شود از یک طرف (این سؤال مطرح می‌شود که) آیا می‌توان خسارت زیست محیطی را در یک سطح قابل تحمل حفظ کرد و این سطح قابل تحمل در چنین مواردی به چه صورت می‌تواند باشد؟ از طرف دیگر (سؤال این است که) آیا حمله ناقض ماده 55 راجع به حمایت از محیط زیست نخواهد بود؟ پاسخ سؤال اول آسان نیست، اما در مورد سؤال دوم می‌توانیم بگوییم که حمله به یک نیروگاه هسته‌ای، در مواردی که حمایت از آن متوقف شده است، به احتمال زیاد مغایر با ماده 55 می‌باشد.
مبحث چهارم) ملاحظات پایانی
مطالب مذکور آشکارا لزوم تکمیل ماده 56 پروتکل شماره اول (1977) به ویژه در زمینه اعطای حمایت به تأسیسات هسته‌ای در هنگام درگیری‌های مسلحانه را نشان می‌دهد.
بند 6 ماده 56 پروتکل از این فکر که در پیش‌نویس 1956 کمیته بین‌المللی صلیب سرخ درج شده بود، حمایت می کند: از طرفین متعاهدین و طرفین درگیری مصرانه می‌خواهد که توافق نامه‌های بیشتری را فی‌مابین خود به منظور فراهم آوردن حمایت‌های بیشتر از اهدافی که دارای نیروهای خطرناک هستند انعقاد نمایند. همانطور که ملاحظه می‌کنیم، این ماده از طرفین متعاهد دعوت می‌کند که قواعد بیشتری را در زمینه حمایت خاص از تأسیسات حاوی نیروهای خطرناک تدوین و به اجرا درآورند. نظر به آنچه که در بالا گفته شد به نظر می‌آید که لازمه فراهم آوردن حمایت تمام عیار از همه تأسیسات هسته‌ای غیرنظامی از جمله راکتورهای تحقیقاتی در تمام اوضاع و احوال، تدوین مقررات جدید باشد.
باید در نظر داشت که این پیشنهاد جدید محسوب نمی‌شود. حمایت کامل از تأسیسات هسته‌ای در اواخر دهه 1970 و در جریان مذاکرات خلع سلاح راجع معاهده سلاح‌های رادیولوژیکی نیز پیشنهاد شد. در جریان آن مذاکرات سوئد پیش‌نویس (معاهده‌ای) راجع ممنوعیت حمله به تاسیسات هسته‌ای حاوی مواد رادیواکتیو _ که در صورت انتشار موجب کشتار جمعی می‌شوند _ را ارائه داد (40) در آن زمان تأسیساتی از قبیل کارخانه‌های بازفرآوری، انبارهای بزرگ سوخت مصرفی یا پسمان رادیواکتیو که اثر گرمایی (thermal) بیش از 10 مگاوات دارند، به عنوان تأسیسات هسته‌ای تعریف شدند. ایالات متحده به جهت برخی مسائل نظامی با پیشنهاد سوئد موافقت نکرد، زیرا آن پیشنهاد تأسیساتی را مشمول حمایت خود می‌ساخت که صریحاً اهداف نظامی تعریف شده را مشمول حمایت کرده و تحت هیچ نوع شرایطی حمله علیه تأسیسات هسته‌ای که توانایی انتشار مقدار معینی از تشعشعات را دارند اجازه نمی‌داد.
سردبیری: «ارجاعات مندرج در این مطلب، در اصل منبع هم ناقص می‌باشد.»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات