بازجویی دو دیپلمات ایرانی در پاریس و استقبال رسانههای گروهی غرب از حادثهای که میتواند روند گسترش روابط ایران و فرانسه و حتی تعمیق آن را با مانع روبرو گرداند، تیتر گزارشها و اخبار چند روز گذشته بوده است.
شکی نیست برخورد پلیس امنیتی فرانسه با دو دیپلمات ایرانی توسط جناحهای ضدایرانی و مشخصاً ضداسلامی صورت میگیرد. در مورد حادثه مذکور نکات زیر میتواند مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد.
یکی از ضربهپذیریهای هر کشور و بویژه فرانسه با ویژگیهای خاص آن، ناامنی و بروز جو رعب و ترس در میان مردم آن است. بویژه اینکه این ناامنی را هر از چندگاه اتخاذ مواضع در سیاست خارجی از سوی مقامات و جناحهای حاکم در دولت پاریس موجب و موجد گردد.
انفجار دو ماه گذشته در پاریس که بر اساس ظواهر امر و گزارش و ظن رسانههای غربی و فرانسوی پیرو ترور شیخ صحراوی روحانی مبارز الجزایر در پاریس صورت گرفت را به روشنی بواسطه احتمال تجدیدنظر در سیاست دولت جدید آلن ژوپه در فرانسه در قبال سیاست سرکوب در الجزایر توسط نظامیان این کشور قلمداد کردند.
خیلی زود رسانههای فرانسه نوک حمله خود را علیه مسلمانان و جبهه نجات اسلامی نشانه رفتند بدون اینکه دلیل و مستندات روشنی ارائه دهند و البته این از ویژگیهای بارز و تجربه شده رسانههای غربی و فرانسوی است.
انفجار دوم و اخیر در میدان شارل دوگل پاریس نیز خیلی فوری توسط شبکه سراسری تلویزیون فرانسه به ایران نسبت داده شد و اینگونه توجیه گردید که در نزدیکی و پیش از انفجار در محل، یک اتومبیل دیپلماتیک تردد کرده است. در حالیکه این اتهام نیز بدون هیچگونه شاهد و مستنداتی به ج.ا.ا ایران نسبت داده شد و پس از آن بازجویی دیپلماتهای ایرانی و جو تشنج در روابط دو کشور بوجود آمد. ظاهراً تحقیقات صورت گرفته در خصوص تمامی اتومبیلهای دیپلماتیک صورت میگیرد ولی فقط ایران مورد اتهام قرار میگیرد!
اعلام اولیه پلیس فرانسه دایر بر انگیزه جنایی بودن انفجار دلیل هر گونه انگیزه سیاسی را در مورد حادثه فوق از بین میبرد و هویت کسانی را که در انفجارات اخیر دست داشتند مورد سئوال و جستجوی بیشتری قرار میدهد.
با روی کار آمدن ژاک شیراک رئیسجمهور جدید در فرانسه موضع وی و سایر مواضع دولت این کشور حکایت از نوعی نگرانی محافل آمریکائی، انگلیسی و بویژه صهیونیستی میکرد. رادیو آمریکا و رادیو لندن و رسانههای رژیم صهیونیستی بوضوح از اینگونه جهتگیریها که در آن موضع مثبت دولت جدید در قبال ایران و احتمال تجدیدنظر در سیاست خارجی سوسیالیستها (رئیسجمهور میتران) در قبال سیاست سرکوب در الجزایر آشکار بود، ابراز نگرانی کردند. حتی لندن از اینکه پاریس در سیاست جدید خود در خاورمیانه و شمال آفریقا به سوی ایران و حل مسائل خود قدم بردارد ابراز نگرانی کرد.
رادیو لندن همچنین ناخشنودی پاریس را از سیاستهای واشنگتن به ضرر منافع خود در خاورمیانه و شمال آفریقا مورد تاکید قرار داد.
بنابراین در حوادث فوق بوضوح و در درجه اول دست سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل و حامیان آن بعنوان ضربهپذیرترین رژیمها در قبال احتمال تعمیق روابط تهران – پاریس به چشم میخورد. ظاهراً رئیسجمهور شیراک نیز پس از انفجار اول متوجه این ناخشنودی شده و در اظهاراتی خود را حامی صهیونیستها اعلام کرده ولی این مواضع و در این حد راضی کننده بنظر نمیرسد!
هر چند ناظران آگاه احتمال جنایت ضربها را در پاریس و باز بدلیل اتخاذ مواضع سیاست خارجی پاریس در قبال بوسنی نیز رد نمیکنند ولی مسلم است متهم اول در انفجارات پاریس را مخالفان تجدیدنظر احتمالی در سیاست خارجی فرانسه که ضمناً میتواند مشکلات این کشور را در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه، شمال آفریقا و بالاخره روسیه و آسیای میانه حل نماید تشکیل میدهند. بالاخره اینکه انفجار کور در میان مردم عادی همواره و از گذشته مورد نفرت و تقبیح مقامات مختلف در ج.ا.ا قرار گرفته است و این سوال را مطرح میکند که علیرغم تبلیغات صهیونیستی در فرانسه و سایر رسانههای غربی علیه کشورمان، ایران چه انگیزه سیاسی میتوانسته در قبال انفجارات اخیر در سر بپروراند؟!