حزب کتائب لبنان
حزب کتائب در 21 نوامبر 1936 به دست «پیر جمیل» تأسیس شد و کار خود را به عنوان یک سازمان ورزشی آغاز کرد و با گذشت زمان به صورت یک حزب دست راستی افراطی درآمد که مسیحیان لبنان به آن گرایش داشتند.
پیر جمیل تا زمان مرگ در اوت 1984 در سمت رهبری این حزب باقی ماند بعد از مرگ وی حزب کتائب با یک سیر قهقرایی شدید مواجه گردید که موجب چنددستگی شدید میان اعضای آن شد.
بعد از پیر جمیل «ایلی کرامه» چند صباحی ریاست حزب را به عهده داشت ولی به سرعت کنار رفت و جای خود را به «جورج سعاده» داد که تا امروز در سمت خویش باقیمانده است.
حزب کتائب یکی از قویترین احزاب مسیحی به شمار میرود که در واقع امتداد نفوذ دول غربی در لبنان میباشد وظیفه حفظ منافع مسیحیان را بر عهده دارد و به همین خاطر در مقابل هر نوع طرح وحدت سیاسی و یا اقتصادی میان لبنان با هر کشور عربی ایستادگی میکند زیرا به نظر این حزب لبنان دارای تمدن و ملیت جدا و شخصیتی برتر از کشورهای عربی میباشد.
این حزب دارای روابط ویژهای با غرب و خصوصاً با فرانسه میباشد که از همان ابتدای استقلال لبنان و قبل از آن حافظ منافع مسیحیان مارونی در مقابل مسلمانان لبنانی بوده است.
بازوی نظامی حزب کتائب «نیروهای فالانژ» بوده و یکی از عوامل اصلی آغاز جنگ داخلی لبنان حزب کتائب و نیروهای فالانژ میباشند که در سال 1975 با حمله به یک اتوبوس فلسطینی در منطقه «عینالرمانه» در بیروت و به قتل رساندن تمامی سرنشینان آن باعث آغاز جنگ میان مسیحیان و فلسطینیها شدند.
سازمان یا جنبش پاسداران ارز در اوائل سال 1975 به رهبری «ایتیان صقر» ملقب به «ابوارز» به عنوان یک سازمان نظامی در ابتدای جنگ داخلی لبنان تشکیل شد و در کنار شبهنظامیان مسیحی در جنگ شرکت کرد.
این جنبش از جمله تندروترین سازمانهای مسیحی به شمار میرود که شعارهایی از قبیل «هیچ فلسطینی نباید در لبنان باقی بماند» و «هر لبنانی باید یک فلسطینی را بکشد» و یا «جنگ لبنان، جنگ لبنانی با فلسطینی است نه جنگ لبنانی با لبنانی» را سر میداد.
هماکنون اکثریت نیروهای این جنبش در نوار مرزی جنوب لبنان در محل استقرار نیروهای ارتش مزدور لحد «ارتش جنوب لبنان» حضور دارند.
رهبران آن روابط مستحکمی با رژیم صهیونیستی دارند و عناصر آن دورههای آموزشی خود را در فلسطین اشغالی میگذرانند.
لواءالمرده یا تیپ المرده
این گروه شبهنظامی در سال 1968 در روستای «زغرتا» در شمال لبنان تشکیل شد که در واقع شکل گسترش یافته یک سازمان محلی بنام «ارتش آزادیبخش زغرتا» میباشد که به رهبری یک کشیش مسیحی بنام «یوسف یمین» ـ برای مبارزه با حضور فلسطینیها در لبنان بوجود آمد.
با شروع جنگ داخلی لبنان در سال 1975 ساکنان منطقه «زغرتا» و مناطق شمالی لبنان اقدام به تشکیل سازمانهای شبهنظامی نمودند و بدین ترتیب «ارتش آزادیبخش زغرتا» تبدیل به «تیپ المرده» شد که در جنگهای مشهور به جنگهای دو ساله (76 - 1975) در شهر طرابلس که محل تجمع فلسطینیها و گروههای چپ بود شرکت کرد.
در سال 1978 درگیری میان این تیپ با نیروهای شبهنظامی فالانژ به رهبری «بشیر جمیل» آغاز شد و طی آن نیروهای بشیر جمیل در روستای «اردن» ضمن به قتل رساندن «تونی فرنجیه» فرزند سلیمان فرنجیه رئیسجمهور سابق لبنان و رهبر «تیپ المرده» 34 تن از اعضای این تیپ را به قتل رساندند که در نتیجه تیپالمرده وارد جنگ با فالانژها شد و اعضای حزب «کتائب» و نیروهای فالانژ را که بازوی مسلح آن محسوب میشدند از شمال لبنان بیرون کرد.
به دنبال این واقعه تیپالمرده به بازسازی مجدد خود پرداخت و «روبر فرنجیه» (فرزند دیگر سلیمان فرنجیه) رهبری آنرا به عهده گرفت و خطوط تماس این تیپ با نیروهای کتائب و نیروهای لبنانی (قوات اللبنانیه) از شهر طرابلس به منطقه «بترون» منتقل شد.
از سال 1976 رهبری المرده به عهده «سلیمان تونی فرنجیه» نوه سلیمان فرنجیه گذارده شده است.
علت اصلی آغاز درگیری میان این دو گروه مسیحی این است که دو خانواده فرنجیه و جمیل، هر یک ادعای رهبری جامعه مسیحیان لبنان را دارند.
نیروهای لبنانی
«نیروهای لبنانی» در 30 اوت 1976 با نام «نیروهای یکپارچه لبنان» به دست «بشیر جمیل» فرزند پیر جمیل بنیانگذار حزب «کتائب» تأسیس گردید که بعد از اقدامات «بشیر جمیل» در مورد تصفیه مخالفین خود از حزب «وطنپرستان آزاده» به ریاست «کمیل شمعون» در جولای 1980، به «نیروهای لبنانی» تغییر نام یافت.
بعد از ترور «بشیر جمیل» در 14 سپتامبر 1984 فرماندهی این نیروها به ترتیب به «فادی افرام»، «فوآدابی ناصر» و «ایلی حبیقه» واگذار گردید.
در 15 فوریه 1986 «سمیر جعجع» طی یک کودتای خونین ایلی حبیقه را از فرماندهی کنار زد و خود به جای وی قرار گرفت.
سمیر جعجع در دوران فرماندهی خود اقدام به گسترش مؤسسات نظامی و غیر نظامی وابسته به نیروهای لبنانی کرد و نیروهای شبهنظامی «نیروهای لبنانی» با در اختیار گرفتن تجهیزات نظامی زیاد در حال حاضر به یک ارتش شباهت پیدا کرده است و مؤسسات غیر نظامی بسیاری نیز در زیر چتر حمایت «نیروهای لبنانی» فعالیت میکنند.
تز سیاسی «نیروهای لبنانی» در حال حاضر پیاده شدن نظام فدرالی برای حل مشکل لبنان میباشد و شعار سیاسی آنها اینست: «امنیت سیاسی جامعه مسیحی لبنان در رأس تمامی امور قرار دارد».
منابع تأمین سلاح «نیروهای لبنانی» اسرائیل و عراق است و درآمد مالی آنها از طریق گمرک و دفاتر رسمی تأمین میگردد که تا حدود 60 میلیون دلار در سال تخمین زده میشود.
لازم به یادآوری است که نیروهای نظامی «نیروهای لبنانی» از ترکیب بازوهای مسلح احزاب مسیحی تشکیل گردیده که بدنه اصلی این نیروها را نیروی نظامی حزب کتائب موسوم به فالانژیستها تشکیل میدهد.
حزب التنظیم
حزب التنظیم به ریاست «جورج عدوان» از سازمانهای نظامی مسیحی است که کار خود را در چهارچوب تعیین شده از سوی نیروهای لبنانی دنبال میکند.
این حزب که در شرق بیروت فعالیت دارد دارای نقش سیاسی برجستهای به عنوان یک حزب نیست و فعالیت سیاسی آن محدود به فعالیتهای شخص «جورج عدوان» است که در داخل رهبری «نیروهای لبنانی» کار میکند.
نیروهای لبنانی ـ هیئت اجرا
«ایلی حبیقه» تا سال 1986 فرمانده «نیروهای لبنانی» در شرق بیروت بود و در این سال به دنبال کودتای خونین «سمیر جعجع» علیه وی از شرق بیروت اخراج شد.
بعد از کودتای سمیر جعجع، ایلی حبیقه توانست با جمعی از طرفداران خود به غرب بیروت و از آنجا به «زحله» در منطقه بقاع لبنان بگریزد و سپس با یاری طرفداران خود سازمانی به نام «نیروهای لبنانی هیئت اجرایی» بوجود آورد ولی به علت کمبود عضو تاکنون فعالیت چشمگیری از این سازمان دیده نشده است.
علت کودتای سمیر جعجع علیه دوست خود ایلی حبیقه یکهتازی حبیقه در تصمیمگیری در سطح «نیروهای لبنانی» و امضاء توافقنامه سه جانبه با ولید جنبلاط و نبیهبری در دمشق بود که این پیمان از دیدگاه رهبران مسیحی توافقی برضد منافع مسیحیان به شمار میآمد.
اکثریت اعضای این سازمان از مسیحیان مارونی میباشند و تعدادی از شیعیان بعلبک نیز با دریافت مبالغی پول به عضویت آن درآمدهاند.
در حال حاضر ایلی حبیقه و سازمان وی تحت حمایت سوریه فعالیت میکنند.
حزب «وطنپرستان آزاده»
این حزب به دست «کمیل شمعون» رئیسجمهور اسبق لبنان در سال 1958 و بعد از پایان دوران ریاست جمهوری وی تاسیس گردید.
حزب «وطنپرستان آزاده» در واقع متمم و کاملکننده «حزب کتائب» میباشد که به وسیله آن دو حزب مسیحیان لبنان در دو جناح سیاسی برای حمایت از امتیازات مارونیها در سیستم سیاسی لبنان متمرکز شدهاند.
حزب وطنپرستان آزاده مانند حزب کتائب از پایگاه تودهای زیادی برخوردار است و به خاطر نقش سیاسی حزب در مؤسسات دولتی، بر تصمیمگیری دولت در امور داخلی و خارجی تا حدودی تأثیر میگذارد.
«کمیل شمعون» تا تابستان 1985 در مقام ریاست حزب باقی ماند و در آن سال با انتخاب «دانی شمعون» پسر وی به ریاست حزب وی به عنوان ریاست افتخاری حزب برگزیده گردید.
با مرگ «کمیل شمعون» دوران وحدت حزب پایان یافت و جریانهای تجزیهطلب در داخل حزب شروع به فعالیت کرده و خصوصاً در دوران جنگ میان «میشل عون» و نیروهای «سمیر جعجع» حزب وطنپرستان آزاده به دو جریان طرفدار عون و طرفدار جعجع تجزیه گردید.
احزاب ارمنی در لبنان
«داشناک»، «هانشاک» و «رامگفار» سه حزب ارمنی میباشند که از زمان قبل از استقلال لبنان در این کشور فعالیت دارند آنها از سال 1921 فعالیت خود را به عنوان امتداد طبیعی احزاب ارمنستان در لبنان آغاز نمودند.
به خاطر اختلافات و درگیریهای حزبی متعدد در ارمنستان احزاب ارمنی لبنان نیز دچار این مشکل شدند و در انزوای سیاسی قرار گرفتند و از هرگونه تحرک ملموس دور شدند.
حزب «داشناک» که نماینده موضعگیری چپ انقلابی در ارمنستان میباشد بعد از تسلط کمونیستهای روسی بر ارمنستان شوروی و بعد از کشتار ارمنیها توسط نیروهای ترکیه و پراکنده شدن ارمنیها در جهان، در مواضع چپگرایانه خود تجدیدنظر کرد و بصورت همپیمان نیروهای راستگرای لبنان که مخالف تغییر نظام سیاسی لبنان بودند، درآمد.
حزب «هانشاک» که ترجمه آن به فارسی «جرس» و یا «زنگ» میباشد، یک جریان سوسیالیستی دموکراتیک میباشد که نماینده جناح چپگرای احزاب ارمنی در لبنان است که از مواضع حزب کمونیست جمهوری ارمنستان شوروی حمایت میکند.
حزب «رامگفار» که یک جریان دموکراتیک به شمار میآید در حال حاضر از موضعگیری میانهرویی در مقایسه با دو حزب دیگر ارمنی برخوردار است و بدنه آن از گروههای سرمایهدار ارمنی تشکیل شده است.
غالب مناطق سکونت ارمنیها در لبنان تحت کنترل «نیروهای لبنانی» قرار دارد و این وضعیت جغرافیائی حتی بر موضعگیری سیاسی آنها تأثیر گذارده به طوریکه آنها از «نیروهای لبنانی» از طریق نمایندگان و وزرای ارمنی حمایت میکنند.
دولت لبنان جنوبی
در سال 1976 در اثر توطئههای رژیم صهیونیستی، نزدیک به مرزهای اسرائیل در جنوب لبنان درگیریهای گستردهای میان اهالی روستاهای مسیحی و مسلمان این مناطق روی داد که به خاطر حمایت بیدریغ صهیونیستها از مسیحیان این عده توانستند بعد از اشغال جنوب لبنان توسط نیروهای اسرائیلی در سال 1978 کنترل بسیاری از این مناطق را به دست بگیرند.
در 17 آوریل 1979 «سعد حداد» سرگرد ارتش لبنان تأسیس دولت لبنان آزاد را در طول مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی اعلام داشت و به دنبال حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 «سعد حداد» نیز منطقه تحت کنترل خود را تا 700 کیلومتر مربع وسعت داد که امروز این منطقه به نام «نوار مرزی» مشهور شده است.
سعد حداد در آوریل 1984 درگذشت و یک سرلشگر بازنشسته ارتش لبنان به نام «آنتوان لحد» جانشین او گردید.
وی نام «دولت لبنان آزاد» را به دولت لبنان جنوبی تغییر داد و نقش ارتش خود را در اداره سازمان «امور خدمات شهری» که در سال 1978 توسط اسرائیل تأسیس شده بود، افزایش داد.
اسرائیل حامی درجه اول «دولت لبنان جنوبی» است تا به این وسیله مرزهای شمالی خود را از عملیات ضد صهیونیستی مجاهدین مسلمان حفظ نماید. اسرائیل از طریق چند کارگزار بر چگونگی اداره ارتش لحد نظارت دارد.
در ماه مه 1985 «ارتش لبنان جنوبی» توسط نیروهای رژیم صهیونیستی به سلاحهای به غنیمت گرفته شده از دول عربی مجهز شده و تعداد عناصر آن به حدود سه هزار افسر و سرباز رسید که دستمزد آنها را ارتش اسرائیل میدهد.
در حال حاضر منطقه موسوم به نوار مرزی به سه منطقه مجزا تقسیم شده است:
1- بخش شرقی شامل «عرقوب» و دهکده «حاصبیا» و قسمت بزرگی از دهکدههای مرجعیون.
س 2- بخش میانی شامل دهکدههای «بنت جبیل» و تعدادی از دهکدههای «مرجعیون».
س 3- بخش غربی شامل منطقه ساحلی نوار مرزی.
جنبش توحید اسلامی
جنبش توحید اسلامی توسط شیخ «سعید شعبان» یکی از علمای بزرگ اهل سنت این کشور بعد از اشغال لبنان توسط اسرائیل در سال 1982 در شهر طرابلس در شمال این کشور تأسیس گردید.
این جنبش در سال 1984 توانست با تسلط کامل بر شهر «طرابلس» تمامی امور سیاسی شهر را در اختیار بگیرد ولی در سال 1985 در اثر قیام نیروهای چپ و حمله وسیع آنها به طرابلس تحت حمایت سوریه، قدرت جنبش توحید اسلامی کاهش یافت و تعدادی از عناصر جنبش دستگیر و در زندانهای سوریه اسیر شدند و تعدادی دیگر نیز به شهر «صیدا» فرار کردند.
در اثر کوششهای جمهوری اسلامی ایران، جنبش توحید اسلامی و سوریه به یک توافق دست یافتند که به موجب آن شیخ سعید شعبان به همراه یاران خود در طرابلس بماند و فقط به فعالیت سیاسی بپردازد.
این جنبش دارای نیروهای نظامی است که در شهر صیدا در جنوب لبنان تمرکز یافتهاند و در منطقه //جزین// در رویاروئی با مواضع نیروهای اسرائیل و مزدوران لحد مستقر میباشند.
تز جنبش توحید اسلامی تشکیل نظام جمهوری اسلامی در لبنان به جای سیستم طائفهای که ساخته و پرداخته رژیمهای استکباری است میباشد.
حزبالله لبنان
به دنبال اشغال لبنان توسط اسرائیل در سال 1982 و عملیات شهادتطلبانه شیعیان علیه نیروهای رژیم صهیونیستی سازمانی به نام //بسیج عمومی مستضعفین// شکل گرفت که بعدها با عنوان مقاومت اسلامی// مشهور گردید.
اولین ظهور علنی حزبالله در سال 1984 بود که با پخش اعلامیهای خطاب به مستضعفین جهان بمناسبت سالگرد کشتار //صبرا و شتیلا// و همچنین در فوریه سال 1985 به مناسبت شهادت شیخ راغب حرب ضمن اعلام موجودیت اهداف و طرحهای خود را برای تمامی مسائل لبنان اعلام کرد و خواستار تغییر نظام لبنان که براساس نقشههای استعمار تنظیم شده بود، شد.
در این اعلامیهها همچنین بر ضرورت افزایش عملیات ضد صهیونیستی برای آزاد ساختن لبنان و قدس شریف از چنگال استکبار و صهیونیزم تاکید شده بود.
رهبری حزبالله به صورت شورائی است که خود به دو قسمت شورای مرکزی و شورای اجرائی و دفتر سیاسی تقسیم شده است.
در سال 1989 شیخ //صبحی طفیلی// به سمت دبیرکل حزبالله و با حفظ سمت عضویت در شورای مرکزی برگزیده شد.
اعضای شورای مرکزی حزبالله هماکنون عبارتند از: شیخ صبحی طفیلی، شیخ «نعیم قاسم»، شیخ «حسین کورانی»، سید «حسن نصراله»، شیخ «محمد یزبک»، سید «عباس موسوی» و «ابویاسر و ابوحسن».
حضور حزبالله در صحنه لبنان با عملیات شهادتطلبانه برضد نیروهای رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان تحقق یافت.
به دنبال تشکیل حزبالله و عملیات متهورانه آن تعداد زیادی از شیعیان لبنان به سوی حزبالله گرایش یافتند و عدهای از افراد متدین و متعهد جنبش امل نیز با خروج از این جنبش به حزبالله پیوستند.
هماکنون حزبالله یکی از قویترین نیروهای سیاسی و نظامی در لبنان است و نقش تعیینکنندهای در مسائل این کشور دارد.
جنبش امل
امام موسی صدر رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان در 29 مارس 1975 «حرکه المحرومین» یا «جنبش المحرومین» را در چارچوب تحرک سیاسی طائفه شیعه لبنان بوجود آورد سپس در 6 ژوئیه 1975 «افواج المقاومه اللبنانیه» یا «گروههای مقاومت لبنانی» تأسیس گردید که همان جنبش امل میباشد و نام امل از حروف اول «افواج المقاومه اللبنانیه» تشکیل شده است.
در اساسنامه این جنبش «ایمان به خدا و آزادی فلسطین» از واجبات هر شهروند لبنانی شمرده شده است.
بعد از ربوده شدن امام موسی صدر در اثنای سفر وی به لیبی در سال 1978 رهبری جنبش به «حسین الحسینی» که هماکنون رئیس پارلمان لبنان است رسید و بعد از وی در سال 1980 «نبیه بری» به ریاست جنبش امل برگزیده شد.
جنبش امل تا بحال در جنگهای متعددی با سایر سازمانها و احزاب لبنانی شرکت کرده است.
قبل از اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1982 روستاهای جنوب لبنان صحنه درگیریهای شدید میان جنبش امل و سازمانهای فلسطینی و چپگرا بود و بعد از اشغال و سپس عقبنشینی صهیونیستها از لبنان جنگی موسوم به «جنگ اردوگاهها» در سال 1985 میان جنبش امل و فلسطینیها در بیروت و جنوب لبنان روی داد.
یک سال بعد جنبش امل با «حزب سوسیالیست ترقیخواه» دروزی در بیروت به صورت بسیار شدیدی درگیر شد که نهایتاً با دخالت نظامی ارتش سوریه در بیروت پایان یافت.
در سال 1988 نیز جنگ داخلی میان حزبالله و امل در جنوب لبنان و بیروت آغاز شد که تاکنون علیرغم امضای توافقنامه دمشق همچنان ادامه دارد.
جنبش امل پس از ربوده شدن امام موسی صدر کمکم از اصول اولیه خود منحرف شد و جنبش امل و رئیس آن «نبیه بری» هماکنون به طور کامل تحت امر سوریه قرار دارند.
حزب سوسیالیست ترقیخواه
حزب سوسیالیست ترقیخواه توسط «کمال جنبلاط» در اول آوریل 1949 بنیانگذاری شد این حزب بر پایه مبادی سوسیالیستی و دموکراتیک تأسیس شده است و در جهت معارضه و رویاروئی با حکومت مارونیها در لبنان حرکت میکند.
علیرغم تمامی کوششهای کمال جنبلاط برای در برگرفتن اکثر طائفههای لبنانی این حزب در حال حاضر سخنگوی انحصاری طائفه دروزی میباشد.
حزب سوسیالیست ترقیخواه از ابتدای تأسیس خود در جهت هماهنگی با سایر قوای چپ لبنان حرکت کرده است و در سال 1975 و به دنبال شروع جنگهای داخلی لبنان اقدام به تأسیس «جنبش ملی لبنان» کرد که دربرگیرنده تمامی گروههای چپگرای لبنان بود و این جنبش از خلال تلاشهای سیاسی و نظامی خود در لبنان کوشش میکرد تا با یاری سازمان آزادیبخش فلسطین به تسلط مارونیها بر لبنان پایان دهد.
در سال 1976 کمال جنبلاط به همراه حزب کتائب و مارونیها با ورود نیروهای سوری به خاک لبنان مخالفت ورزید و در 16 مارس 1977 در داخل اتومبیل خود در منطقه «جبل» که تحت کنترل حزب سوسیالیست ترقیخواه بود، ترور شد.
یک روز بعد از ترور «کمال جنبلاط» ریاست حزب به عهده ولید جنبلاط فرزند وی گذارده شد.
حزب «سوسیالیست ترقیخواه» دارای نفوذ سیاسی و نظامی گسترده در غرب بیروت و منطقه جبل و جاده ساحلی بیروت به جنوب لبنان میباشد و بر منطقه «حاصبیا» در بخش شرقی جنوب لبنان تسلط دارد.
شبکه راههای ارتباط استراتژیک میان بیروت به جنوب لبنان و بیروت به بقاع و بیروت به شمال لبنان در اختیار کامل حزب سوسیالیست ترقیخواه است و از اینرو این حزب در معادلات لبنان و در هر نوع پیمان محلی نقش مهمی رابه عهده دارد.
حزب «سوسیالیست ترقیخواه» در جنگهای خونینی با جنبش امل و شبهنظامیان «کتائب» در خیابانهای بیروت و جبل لبنان شرکت کرده است.
میزان عملیات ضد صهیونیستی این حزب بسیار پائین میباشد و میتوان گفت حزب سوسیالیست ترقیخواه در یک موضع بیطرف نسبت به رژیم صهیونیستی گام برمیدارد و فقط به برخورد کلامی با این رژیم بسنده میکند.
حزب ناسیونال سوسیالیست سوری
حزب «ناسیونال سوسیالیست سوری» در سال 1932 در دوران قیمومت فرانسه بر لبنان به دست «آنتوان سعاده» تأسیس گردید و تا سال 1935 ـ که وی برای اولین بار دستگیر شد به صورت مخفی به فعالیت خود ادامه داد و پس از آزادی وی و استقلال لبنان به رهبری «آنتوان سعاده» فعالیت علنی خود را آغاز کرد.
آرمان اساسی این حزب وجود یک میهن سوری از کوههای «طوروس» در شمالشرقی سوریه تا کانال سوئز و دریای سرخ در جنوب مشتمل بر «صحرای سینا» و خلیج عقبه از یکسو و از دریای سوریه در غرب شامل جزیره قبرس و امتداد آن تا حدود خلیجفارس از سوی دیگر میباشد که در اصطلاح «هلال حاصلخیز سوری و ستاره آن یعنی قبرس» نامیده میشود.
در سال 1949 این حزب بر ضد دولت لبنان قیام نمود و در جریان این قیام اعضای حزب با سلاحهای خود به مراکز امنیتی لبنان حمله کرده و آنها را اشغال نمودند اما بعد از دستگیری مجدد آنتوان سعاده رهبر این حزب توسط نیروهای دولتی و اجرای حکم اعدام وی در 8 ژوئیه 1949 این شورش پایان گرفت.
بعد از اعدام «آنتوان سعاده» حزب همچنان در موضع مخالف دولت باقی ماند و در دوران ریاست جمهوری «کمیل شمعون» در جنگهای داخلی لبنان شرکت کرد و در سال 1961 بار دیگر انجام یک کودتا را طراحی کرد که این طرح با شکست مواجه شد و در نتیجه دهها تن از اعضای حزب اعدام و هزاران تن دیگر زندانی شدند.
حزب ناسیونال سوسیالیست سوری لبنان در سال 1975 به همراه «جنبش ملی لبنان» و گروههای چپگرا بر ضد حکومت و نیروهای مارونی وارد جنگ شد.
این حزب حدود سه سال پیش به خاطر پارهای اشکالات و اختلافات درونی دچار تجزیه شد و به دو قسمت به رهبری «عصام محایری» و به رهبری «داود باز» تقسیم گردید که به دنبال این تقسیم نقش سیاسی و نظامی آن به شدت تضعیف گردید.
یکی از ویژگیهای این حزب نفوذ زیاد در میان مسیحیان و خصوصاً مسیحیان منطقه «کوثره» در شمال لبنان میباشد که خط تماس با نیروهای لبنانی» یا «قوات اللبنانیه» به شمار میآید هر چند که به دنبال بروز تجزیه در این حزب این نفوذ به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
حزب دمکراتیک عربی ـ الحزب العربی الدیمقراطی
حزب دمکراتیک عربی تنها حزبی است که نمایندگی طائفه کوچک علوی در لبنان را دارد.
فعالیت این حزب در شهر طرابلس در شمال لبنان متمرکز است و درگیریهای شدیدی در گذشته میان این حزب با گروه اهل سنت موسوم به «مقاومه الشعبیه الطرابلسیه» یا «مقاومت مردمی طرابلس» بوقوع پیوسته که منجر به تقسیم شهر به دو منطقه نفوذ علویین و اهل سنت شده است.
با ورود ارتش سوریه به شهر طرابلس موضع این حزب قویتر شد و هماکنون رهبری آن را «علی عید» و معاونش «سهیل حماده» به عهده دارند.
این حزب بیشتر در طرابلس فعال بوده و تاثیر سیاسی یا نظامی قابل توجهی در سطح لبنان ندارد.
حزب بعث عربی سوسیالیستی ـ رهبری عمومی/ حزب البعث الاشتراکی ـ القیاده القیطریه/
حزب بعث عربی سوسیالیستی در سال 1947 تاسیس گردید و آرمان آن براساس ملیت عربی استوار بوده و از احزاب چپگرای لبنان و از شاخههای حزب بعث سوریه محسوب میشود.
در سال 1961 به دنبال بروز اختلاف میان سوریه و عراق این حزب نیز به دو شاخه طرفدار عراق و سوریه تقسیم گردید که شاخه طرفدار سوریه آن/ حزب بعث عربی سوسیالیستی/، «رهبری عمومی» نام گرفت.
قبل از ورود نیروهای سوریه به لبنان در سال 1976 این حزب نقش زیادی در سطوح سیاسی و نظامی لبنان برعهده نداشت ولی بعد از این تاریخ به دنبال گسترش نقش احزاب چپ و ملی نقش این حزب نیز افزایش یافت.
علیرغم این که این حزب از شاخههای حزب بعث سوریه میباشد حمایت و همپیمانی سوریه با آن بسیار کمتر از سایر احزاب چپگرا و یا راستگرای لبنان میباشد.
این حزب از سال 1975 در چارچوب /جنبش ملی لبنان/ که شامل احزاب چپگرا میباشد به فعالیت پرداخت و در سال 1973 در جریان جنگ میان سوریه از یکسو و نیروهای فلسطینی و چپگرا از سوی دیگر به مقابله و جنگ با /جنبش ملی لبنان/ در جانبداری از سوریه پرداخت.
حزب «بعث عربی سوسیالیستی ـ رهبری عمومی» بعدها از طرف «عبداله الامین» دبیرکل این حزب به نام «سازمان حزب بعث» مشهور شد تا از این طریق از اشتباه گرفتن این حزب با حزب بعث طرفدار عراق پرهیز شود.
از سال گذشته «عاصم قانصوه» به جای «عبداله امین» به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب شده است.
حزب بعث عربی سوسیالیستی ـ رهبری ملی حزب البعث العربی الاشتراکی ـ القیادة القومیه/
به دنبال گسستن وحدت میان سوریه و مصر در سال 1961 از یکسو و افزایش اختلافات میان سوریه و عراق از سوی دیگر، حزب بعث به دو شاخه عمومی سوری و عراقی تقسیم شد در پی آن حزب بعث لبنان نیز دچار همین جریان تجزیه گردید.
حزب «بعث عربی سوسیالیستی ـ رهبری عمومی ملی» در جریان جنگهای داخلی لبنان در سال 1976 به جانبداری از «جنبش ملی لبنان» پرداخت و با حزب کتائب و ورود نیروهای سوری به لبنان مخالفت نمود.
رهبری این حزب به عهده «عبدالمجید الرافعی» نماینده پارلمان لبنان است که بعد از ورود نیروهای سوریه به بیروت در سال 1976 و همچنین ورود این نیروها به طرابلس در سال 1988 وی به عراق پناهنده شد.
سازمان ناصری ـ اتحاد نیروهای کارگری خلق
این سازمان با رهبری «کمال شاتیلا» تشکیل گردید و «عصام العرب» در سال 1974 با جدا شدن از آن سازمان جدیدی را به نام «نیروهای ناصر» تأسیس نمود.
عصام العرب در کنار جنبش ملی لبنان که چپگرا بود در جنگ داخلی لبنان شرکت کرد در حالی که کمال شاتیلا از این کار سر باز زد و به همراه «عاصم قانصوه» مسئول «حزب البعث» طرفدار سوریه سازمان جدیدی را تحت عنوان «جبهه قومی و ملی لبنان» تشکیل دادند.
بعد از قیام 6 فوریه 1984 جنبش امل به تصفیه این دو سازمان پرداخت و در جریان درگیریهائی آنها را به شدت شکست داد.
در سال 1986 «عصام العرب» به صورت مرموزی به قتل رسید و کمال شاتیلا نیز به خارج تبعید شد و در حال حاضر نیز در خارج لبنان به سر میبرد.
جنبش مستقل ناصری ـ المرابطون
این جنبش توسط «ابراهیم فلیلات» در سال 1973 تأسیس شد و به دنبال آغاز جنگ داخلی لبنان در سال 1975 در صحنه نظامی رشد چشمگیری داشت و در کنار جنبش ملی لبنان وارد جنگ شد.
در سال 1982 این حزب توسط نیروهای اسرائیلی، که بیروت را اشغال کرده بودند، خلع سلاح شد.
با عقبنشینی نیروهای رژیم صهیونیستی از لبنان حزب «المرابطون» کوشش کرد که بار دیگر به صحنه سیاسی و نظامی لبنان بازگردد اما جنبش امل با همکاری حزب سوسیالیست ترقیخواه دروزی عناصر این حزب را تصفیه و در سال 1986 طی درگیریهایی خونین آن را کاملاً منهدم و «ابراهیم قلیلات» رهبر آن را به خارج لبنان تبعید کردند که هماکنون نیز در تبعید بسر میبرد.
سازمان خلق ناصری
رهبر این سازمان «مصطفی سعد» فرزند «معروف سعد» میباشد که بعد از ترور پدرش در سال 1975 به خاطر افکار و عقاید ناصری خود به ریاست این سازمان رسید.
در سال 1982 و به دنبال وقوع انفجار در ماشین «مصطفی سعد» و کشته شدن دختر وی و زخمی شدن خودش مصطفی سعد در لبنان مشهور گردید.
بعد از عقبنشینی صهیونیستها از شهر صیدا، سازمان خلق ناصری بر تمامی صیدا به صورت کامل تسلط یافت و مصطفی سعد کوشش کرد تا با کمک برادرش دکتر «اسامه سعد» امور سیاسی و نظامی و اداری این سازمان را سامان بخشد.
نیروهایی به نام «پلیس امنیتی» تابع سازمان خلق ناصری مسائل امنیتی داخل شهر را به عهده دارند و «ارتش آزادیبخش خلق ـ نیروهای شهید معروف سعد» نیز که تابع این سازمان است در خطوط تماس با نیروهای رژیم صهیونیستی و مزدوران لحد در منطقه «جزین» استقرار یافتهاند.
قسمت عمده احتیاجات مالی این سازمان به وسیله لیبی و بازرگان مشهور عربستان سعودی «رفیق حریری» تامین میشود.
حزب کمونیست لبنان
بدنبال پیروزی کمونیستها در شوروی حزب کمونیست لبنان توسط «نیکولا الشاوی» در سال 1924 تاسیس گردید و در سال 1970 از جانب حکومت لبنان به رسمیت شناخته شد.
به دنبال بروز اختلاف و جدائی دیدگاههای چین و شوروی حزب کمونیست لبنان نیز در سال 1962 تجزیه شد و «محسن ابراهیم» رهبری گروه انشعابی به نام «سازمان حزب کار کمونیست» را به عهده گرفت.
در حال حاضر «جورج حاوی» ریاست حزب کمونیست لبنان را به عهده دارد.