تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۳  ، 
کد خبر : ۲۱۷۶۷۸
دکتر دانشجو، وزیر علوم در گفتگوی تفصیلی با 9 دی:

پای تحول در علوم انسانی ایستاده‌ام

مقدمه: دیدار با دکتر دانشجو وزیر علوم و تحقیقات و فناوری دولت دهم در طبقه شانزدهم ساختمان وزارت انجام پذیرفت. دکتر با روی باز و برخودی از جنس تواضع که شایسته هر صاحب علمی است با سوالات بعضا چالشی ما مواجه شد. سابقه حضور دکتر در مناصب مختلف سیاسی، فنی مهندسی و فرهنگی حوزه وسیعی را در مقابل ما قرار می‌داد ولی ترجیح دادیم از فضای کاری وزارت علوم و مباحث جدی این بخش خارج نشویم. مباحثی چون تحول در علوم انسانی، تولید علم و جنبش نرم‌افزاری، سالگرد انقلاب فرهنگی به فرمان حضرت امام، وضعیت ارتباط صنعت و دانشگاه در سال جهاد اقتصادی سوژه‌هایی است که می‌بایست از زبان وزیر علوم درباره آنها به بحث و گفتگو نشست. گفتگوی تفصیلی 9 دی با دکتر کامران دانشجو همزمان با نهایی شدن تغییرات در دانشگاه آزاد اسلامی انجام پذیرفت و تبعا به این موضوع نیز پرداختیم.

* آقای دکتر دانشجو هفته نامه 9 دی بر اساس تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر عظمت روز 9 دی در برچیدن بساط فتنه و فتنه گران به این نام مزین شد و در این گفتگو نیز سعی می‌کنیم تا همین روند را دنبال کنیم. بنا بر این تلاش ما در این گفتگو رویکردی بر مبنای 9 دی است یعنی ان‌شاءالله بصیرت افزا باشد.
** بسم الله الرحمن الرحیم. انشاءالله همانطور که 9دی روزی شد که فریاد حق طلبی را... همه باهم سردادند و ولایتمداریشان رو به رخ دشمن کشیدند، روزیکه دانشگاهیان ما هم علی‌رغم همه اختلاف سلیقه هایی که ممکن است در درون دانشگاه داشته باشند در روز موعود نشان دادند که ولایتمدارند، دینمدارند، به دنبال ارزشهای اسلام و ارزشهای انقلاب همگام هستند. هفته نامه شما هم که مزین به این روز است انشاء ‌الله به حرکت خود ادامه دهد.
* اگر موافق باشید ورود بحث را با توجه به سالروز فرمان مبارک حضرت امام«ره» در خصوص انقلاب فرهنگی قرار دهیم. اگر در یک جمله بخواهیم برداشت خودمان را بیان کنیم باید بگوییم که نهایتا نظر حضرت امام«ره» در این خصوص تامین نشده است. حالا این برداشت ماست که با توجه به تاریخ انقلاب و وقایعی نظیر تعطیلی دانشگاه ها، نگاهی که حضرت امام«ره» داشتند دستخوش افراط و تفریط هایی در مسیر اجرا شد؛ برخی از علوم مهندسی و علوم پزشکی که علوم طبیعی را هم شامل می‌شد جزء تحولات مد نظر امام«ره» نام بردند تا جایی که امام مجبور شدند طی یک سخنرانی بیان کنند که منظور ما این نبود ما با تمدن مخالف نیستیم ما با پیشرفت مخالف نیستیم ما با پیشرفتهای علمی و فناوری و تمدن سازی مخالف نیستیم یا اینکه از سوی دیگر عده ای گفتند که اسلامی سازی دانشگاه- که این تعبیر آن ایام هم بکار می‌رفت – و یا انقلاب فرهنگی به معنای تعطیل کردن علم و تعطیل کردن دانشگاه است و در مقابل آن به شدت مقاومت کردند، بعضی از عناصر هم مثل افرادی که امروز دایه دار لیبرالیزم هستند و در آن ایام در شورای عالی انقلاب فرهنگی در ستاد انقلاب فرهنگی نیز حضور داشتند مانند عبدالکریم سروش و دیگران با بحث‌های حاشیه ای موضوع را به انحراف کشاندند. در هر حال دغدغه گذشته هنوز برقرار است یعنی همان نگاهی که حضرت امام داشتند را به طور مستمر در بیانات مقام معظم رهبری شنیده ایم و این همان تحول در علوم انسانی متناسب ارزشها و آرمانها و چارچوب‌های نظام اسلامی و نگاه اسلامی است. این واقعیتی است که الان جامعه شناسی ما، علوم سیاسی، ما دروس علوم انسانی ما، بر پایه متون غربی است. این ماجرا که در واقع تحول در دانشگاه ها به حساب می‌آید چه ابعادی داشت؟ منظور حضرت امام چه بود؟ دغدغه رهبر انقلاب در بحث اسلامی سازی دانشگاهها چیست ؟ چرا تا کنون محقق نشده است؟ موضوع تولید علم و مقوله جنبش نرم افزاری و کرسی‌های آزاد اندیشی در واقع ادامه همان نگرانی و دغدغه است و یا راه حلی است برای همان مسئله که از ابتدای انقلاب تاکنون محقق نشده است و هنوز با موانع جدی در منابع انسانی، در ساختار و در تشکیلات و در بحث اعضای هیئت علمی مواجهیم. لطفاً تحلیل جامعی از این موضوع بفرمایید که مبدا و مدخل بحث باشد.
** در ارتباط با سوال شما اجازه بدهید من چند فراز از فرمایشات امام را همزمان با مناسبت با این روز بزرگ و سالگرد انقلاب فرهنگی عرض کنم مانند پیام نوروزی ایشان در اول فروردین سال 59 که البته مضمون آن را عرض می‌کنم. ایشان می‌فرمایند که باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران وجود داشته باشد. در ادامه می‌فرماید دانشگاه باید محیطی سالم جهت تدریس علوم عالی اسلامی شود ! ببینید فرمایش ایشان کاملا واضح است، محیطی سالم برای تدریس علوم عالی اسلامی. من قصد ندارم الان بگویم چه شده و چه نشده. در 19 آذر سال 64 مقام معظم رهبری نقل می‌کردند که امام در شورای عالی انقلاب فرهنگی به ایشان فرمودند که بعضی موضوعات هست که حل می‌شود به عنوان مثال ما جنگ داریم جنگ چیز مهمی نیست حل می‌شود، اما مسئله دانشگاه یک مسئله فوق العاده است و افرادی که از دانشگاه ها بیرون می‌آیند، یا مخرب یک کشور هستند یا سازنده آن کشورند و در کشور ما این افراد مردم را یا رو به اسلام می‌برند و یا منحرفشان می‌کنند.
در جای دیگری حضرت امام نقل به همین مضمون را می‌فرمایند که دانشگاه خودش را از غرب جدا کند- من این را می‌گویم که انشاءالله دانشگاه ما دارد خودش را از غرب جدا می‌کند. خب منظورشان از غرب جدا کند یعنی چی؟ یعنی از وابستگی به غرب جدا کند. ما از تحریم اقتصادی نمی‌ترسیم، از مداخله نظامی هم نمی‌ترسیم.آن چیزی که باید از آن بترسیم – ببینید چه شخصی این صحبت را می‌کند، حضرت امام می‌فرمایند – فردی که دنیایی را تکان داد، دنیا را تحت تاثیر قرار داد، این شخصیت با آن ابعاد وجودی، عرفانی، انقلابی بودن، با آن کاریزما با آن شخصیت می‌فرماید: آن چیزی که باید از آن بترسیم، دانشگاه است که جوانان ما را آنطور تربیت کند که خدمت به غرب بکنند- توجه کنید می‌فرماید- تربیت کنند نمی‌گوید تعلیم! حضرت امام فرمایشاتی که می‌کردند، فرمایشات دقیقی است.
* عین همین سخنان را رهبر انقلاب هم دارند.
** بله؛ چند نکته هم از کلام مقام معظم رهبری بگویم. بخشی از فرمایشات ایشان در سال 84 در دیدار با شورای عالی انقلاب فرهنگی را من عیناً یادداشت کردم. ایشان می‌فرمایند ما آغوشمان را باز کردیم و حرفهایی که هم اکنون در زمینه‌های جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخ و حتی فلسفه و ادبیات مطرح است از خارج برای ما دیکته می‌شود- این عبارت آغوشمان رو باز کردیم به طعنه گفته شده است در جای دیگر مقام معظم رهبری می‌فرمایند: من درباره علوم انسانی بارها از مجموعه‌های دانشگاهی گله کردم ؛ این اواخر هم همینطور. ما علوم انسانی مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. ببینید ما علوم انسانی مان در مبادی و مبانی یعنی هم مبادیش هم مبانیش متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگریست. مبتنی بر فهم دیگری از عالم هستی و آفرینش است.
این بحث هستی شناسی است که غالبا مبتنی بر نگاه مادیست. این نگاه، نگاه غلطی است، این مبنا مبنای غلطی‌ است. حال سوال من از مخاطبینم که اهل مطالعه هستند این است. این انقلاب اساسی- که تعبیر حضرت امام است و در ابتدا عرض کردم از ایشان نقل می‌کنم - این انقلاب اساسی که امام می‌فرمایند چه بود؟ آن محیط سالمی که حضرت امام می‌فرمایند چیست؟ آن تربیت چیست؟ می‌فرمایند تربیت! اینکه ایشان می‌فرمودند ما از دانشگاهی باید بترسیم که غربی باشد، این چیست؟ این تغییر اساسی است؟ یا تحول اساسی مربوط به تحول است. باید بازنگری کنیم. اگر اتفاق افتاده است، فرمایشات سال 84 و 88 رهبر انقلاب چیست؟ شاید بعضی بگویند اتفاق افتاده است؛ آیا تغییر اساسی این است که دو واحد درسی معارف به دروس اضافه کنیم؟ این تغییر اساسی است؟ اولا من قائلم که نگاه دیگری دارد. دوم اینکه سوال می‌کند بازنگری برای چیست؟ افرادی که مدعی می‌شدند این تغییر رخ داده بگویند کجا این تغییر رخ داده است.
ما اگر قائل هستیم به اینکه تغییر اتفاق افتاده بگویند چه شده است؟ بنشینیم تماشاچی باشیم؟ بنده هم می‌گویم که باید بازنگری بشود. حالا آیا فقط گفتن وظیفه من است؟ یا من وظیفه ام اجرا و اقدام است. حضرت آقا جهت را فرمودند و من باید اجرا کنم. امام جهت را فرموده اند و من باید اجرا کنم. رئیس جمهور می‌گوید و من باید اجرا کنم. اما باید برای این مجموعه تدبیر کنم. در اصل اینکه علوم انسانی می‌بایست بازنگری شود برای اینکه ما بتوانیم به سمت تحول اساسی حرکت کنیم تردیدی نیست.
* آقای دانشجو! حالا که بحث به اینجا کشید خوب است از اقداماتی که صورت داده اید هم صحبت کنید! طبعا این اقدامات نیاز به تدارک گسترده فکری و نیروی انسانی همراه دارد!
** علوم انسانی یک سری مبانی دارد. انسانی که ما تعریف می‌کنیم با انسانی که لیبرال دموکراسی تعریف می‌کند، اومانیست ها تعریف می‌کنند و به طور کلی جهان بینی مادی غربی تعریف می‌کند، تفاوت دارد. البته من همه این ایسم ها را سروته یک کرباس می‌دانم،‌ کمونیسم و سوسیالیسم و لیبرال دموکراسی و... این ها در آخر به یک موضوع منتهی می‌شود و آن این است که ما دین و هدایت انبیا و وحی را از مناسبات اجتماعی خودمان خارج کنیم. از مناسبات انسانها خارج کنیم. حالا یکی بعد اقتصادی آن را می‌گیرد یکی بعد دیگرش را ولی در آخر همه به یک چیز برمی گردد. اما بالاخره از بعد نظری هم که نگاه کنیم آنها انسان را طوری دیگر تعریف می‌کنند. انسانی که آنها تعریف می‌کنند انسانی است که باید و نباید ندارد. لذت اصالت دارد. باید و نباید اخلاقی ندارد، باید و نباید فلسفی ندارد، باید و نباید علمی ندارد هیچ! بعد هستی شناسی انسان غربی کاملا متفاوت با ماست. حالا در لیبرال دموکراسی در نگاه مادی غرب، اصلا قائل به خالق نیستند. برای انسان، فطرتی قائل نیستند.
اما انسانی که ما تعریف می‌کنیم دارای دو ساحت است: مادی و معنوی. فطرت دارد، استعدادهای بالقوه ای دارد که می‌بایست در چهارچوب بایدها و نبایدها، این استعدادهای بالقوه اش را بالفعل کند. ما قائل به این هستیم که انسان تنها موجود آرمان خواه است. حال آرمانها هم از کجا نشات گرفته است. آرمانش عدالت خواهیست. همان آرمانی که در انسان است. خب با این باید و نبایدها به سمت آن آرمان باید حرکت کند. ما که مبانی انسان شناسی و روش شناسی مان هم با غرب متفاوت است، آنها روشی را قائلند که ‌محور را انسان می‌داند، هستی را برای این می‌داند که غرایز انسان برآورده شود. روش آنها نیز فقط روش حسی و عقلی تجربی است. اتفاقا جالب است که آنها به ما می‌گویند شما انسان را محدود می‌کنید! ما کجا محدود می‌کنیم؟
* هم هستی شناسی، هم معرفت شناسی و هم روش‌شناسی متفاوت است.
** بله؛ ما که محدود نمی‌کنیم ما که می‌گوییم که این روش را هم قبول داریم، تجربی هم قبول داریم، عقلی تجربی هم قبول داریم اما عقلی تجربی مطلق نیست، تمام نیست یکی از روشهاست.
ما قائل به این هستیم که وحی وجود دارد. غیر از این، عقل مستقیم را هم قبول داریم. عقل مستدل را هم قبول داریم ولی فقط یکی از منابع است اما آنها همین عقل مطلق را که خرد می‌گویند هم قبول ندارند. برای آنها آخرتی مطرح نیست، اما بالاخره تو این 20،‌30 ساله خودشان نیز فهمیده اند و به این رسیده اند که انسان بعد دیگری هم دارد. حداقل به این رسیده اند که انسان برای آرامش خود به آن نیاز دارد، به چیزی دیگر هم نیاز دارد.
حالا سوال من این است که آیا با این مبانی متفاوت و با فرمایشات حضرت امام و مقام معظم رهبری که به همین موضوع اشاره می‌کنند بازنگری در علوم انسانی یک الزام هست یا نیست؟ خود خوانندگان پاسخ این سوال را بدهند.
* البته این ضرورتی است که توسط مدیریت وزارت علوم درک و استدراک شده و توسط رهبر انقلاب تاکید شده است. خوب است به بحث در مورد اقدامات خود شما بپردازیم. البته تا جایی که به نظر شما مصلحت است که بشود چون گاهی گفتن بعضی حرفها مقاومت هایی را از سوی جریاناتی که در دانشگاهها ریشه و رسوب کرده اند به دنبال داشته. یا در بعضی محافل آنها احساس کنند که یک سیاست یا اقدام ویژه ای است و ممکن است بر ضد آن طراحی انجام دهند.
کار را خنثی کنند یا مسخ و یا حتی نسخ کنند یا آن را استحاله کند و تغییر محتوا بدهند و دوباره چیز دیگری را به اسم اسلامی شدن به ما بفروشند. بعید نیست چون یک بار این اتفاق بعد از انقلاب افتاده حالا برای اینکه این اتفاق دوباره نیفتد آن مقداری را که مصلحت می‌دانید بفرمایید. برای مثال اضافه کردن دروسی به دروس معارف جزو اقدامات نیست چون باز می‌بینیم فرمایشات سال 88 و 84 آقا اصلا اشاره ای به این موضوع ندارد. بزرگانی مثل حضرت آیت الله مصباح یا حضرت آیت الله جوادی و عزیزانی که علمداران این امر و تولید علوم انسانی اسلامی هستند قائل نیستند که اتفاقی در دانشگاهها افتاده است. حالا در کنار آن بحث تولید علم بومی هم هست که به سایر علوم غیر از علوم انسانی هم ارتباط پیدا می‌کند. مخاطبین خوشحال خواهند شد که بدانند بالاخره اتفاقی خواهد افتاد؟
** ببینید من اول از همه همین جا عرض کنم که قریب به اتفاق اساتید در اعضای هیئت علمی، دیندار و معتقد به نظام اسلامی، آموزه‌های اسلامی و ولایتمدار هستند. لذا در اصل موضوع هیچ کس خدشه به دیدگاه من وارد نمی‌کند یعنی بالاخره من 20 سال است که در دانشگاه ها هستم من با آنها شب و روز زندگی کردم من می‌دانم همه دیندار و همه عاشق آموزه‌های اسلام و آموزه‌های دینی و ولایتمدارند. دانشجویان ما هم همینطور. ایراد مربوط به سیاست گذاری هاست. این سیاستگذاری ها را درست نکردیم. ما جهت دهی را درست نکردیم. حالا من این را هم باید بگویم در اسلامی کردن یا اسلامی شدن دانشگاهها کسانی که نسبت به این موضوع مساله دارند سریع به سطح کار، می‌پردازند و هرچه ما می‌گوییم آنها چیزی را می‌شنوند که خودشان دوست دارند بشنوند و می‌توانند انجام دهند، البته من هیچ جا کتمان نکردم و به آن افتخار هم می‌کنم، من با افتخار می‌گویم که ما در دانشگاههایمان عفاف و حجاب را می‌بایست نهادینه کنیم.
هیچ خجالت زده از این موضوع نیستم. هرکاری یک شکل دارد و یک باطن. یک ظاهر دارد و یک محتوا بین ظاهر و محتوا بین شکل و باطن باید تناسب برقرار باشد. در نتیجه ما نمی‌توانیم بگوییم ما با شکل کاری نداریم اما مبنا که آن نیست مبنا این چیزیست که من الان خدمت شما عرض کردم علوم انسانی. این مبناست اما بله در شکل هم کار باید بشود، سیاست گذاری باید کنیم. ما فکر می‌کنیم در باطن یا در محتوا باید به متون رسید، نه در قواعد علمی ! قانون نیوتن که قانون نیوتن است اسلامی و غیر اسلامی ندارد.
می گویند ریاضی اسلامی یا ریاضی غیر اسلامی یا مثلا معادله چند مجهول اسلامی با معادله چند مجهول غیراسلامی. ببینید خود آنهایی که این حرفها را می‌زنند می‌دانند که نظر ما اینها نیست.
قواعد علمی، قواعد علمی است. شما اکسیژن را با هیدروژن مخلوط کنی آخرش آب تحویل می‌گیرید. شما نمی‌توانید اکسیژن را با هیدورژن مخلوط کنی و چیز دیگری بدست بیاورید. اما چیزی که ما می‌خواهیم و نگاهمان هست متون است. ما از علم مکانیک نمی‌خواهیم که چرخ دنده اسلامی طراحی کند...
* البته آقای دانشجو این مغالطه معروفی در این موضوع است که آنها مرتکب می‌شوند تا بحث را به انحراف ببرند.
** بله! در علوم تجربی، جهان بینی و نگاه ما نگاهیست که علمی که هست ابزارست و ما از این ابزار باید با توجه به نگاهمون چطور استفاده کنیم؟ بتوانیم درست استفاده کنیم. خب، درست استفاده کردن یعنی چی؟ یعنی، برای تعالی انسان. برای همین هم آپارتاید علمی را قبول نداریم اصلا قائل به آن نیستیم. چون تعالی بشریت را مدّ نظر داریم.
برای اینکه این امر محقق شود کدام یک از علوم است که مقصد را نشان می‌دهد ؟ علوم انسانی. علوم انسانی مقصد را نشان می‌دهد، بقیه علوم به آن کمک می‌کنند تا ما بتوانیم به مقصد برسیم. ما به دنبال بازنگری علوم انسانی هستیم کسانی که هم که به دنبال آن نیستند، یه تعداد انگشت شماری هستند هرچه داد دارند بزنند اشکالی ندارد، ما این کار را جلو می‌بریم.
* آقای دکتر! وارد بحث اقدامات عملیاتی شده اید؟
** تا به حال نیروها را سازماندهی کردیم و آنها مشغول شده اند سرفصلهایی که باید تغییر کند را با اولویت تعیین کرده ایم. جامعه شناسی، حقوق، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی، اینها چیزهاییست که ما تعیین کردیم به عنوان اولویتها و باید بازنگری شود. بازنگری یعنی چه؟ عده ای می‌گویند شما قصد دارید این علوم را حذف کنید! کسی نمی‌خواهد نظریات غربی را حذف کند ما در جامعه شناسی و سایر علوم نظریات غربی را حذف نمی‌کنیم. ما نظریات اندیشمندان اسلامی را کنار آن می‌آوریم و نظریات غربی را عالمانه نقد می‌کنیم.
* بله دانشگاه محل تضارب است اما اینکه اجازه نمی‌دهند حتی نظر اسلامی بیان شود و نوعی دیکتاتوری ایجاد کرده اند.
** ما در راستای نظام اسلامی با این جهان بینی که قبول داریم تکلیف داریم. نظام ما نظام اسلامی است. جهان بینی ما جهان بینی توحیدی و اسلامی است. نمی‌توانیم ترویج جهان بینی مادی کنیم. مگر غربی ها با جهان بینی مادی خود، ترویج جهان بینی توحیدی یا جهان بینی اسلامی می‌کنند؟ که حالا ما دو آتیشه تر از آنها بخواهیم ترویج جهان بینی مادی کنیم؟! هر کسی هم از این موضوع ناراحت است برود! اشکالی ندارد از دانشگاه برود، ما نگاهمان این است که باید ترویج جهان بینی اسلامی کنیم. نگاهمان این نیست که نباید دانشجوی ما اساتید ما نباید این نظرات را بدانند، نخیر ما معتقدیم که باید نظریات غربی را بدانند، اینها اصلا مربوط به قرن‌های پیش است. پایه و ریشه و اصل آنها مربوط به سال 1850 است یعنی چیزی حدود دو قرن پیش. آن ها هم بیایند نظریاتشان را عرضه کنند. اما وقتی مثلا فرض می‌کنیم در روانشناسی، ما قائل به بقای روح هستیم. چطوری می‌شود ما یک روانشناسی داشته باشیم که زیر بنایش، ریشه اش اصلا روح را قبول نداشته باشد. گروه‌های کارشناسی هم مشغول انجام همین کارها هستند. در مهرماه امسال نیز یک سری منابع جدید را به حول و قوه الهی به عنوان منابع درسی ارائه خواهیم داد.
* پس منابع جدید درسی در راه است؛ البته ما می‌دانیم کار فرهنگی، کار پژوهشی و کارهایی از این دست زمان بر است اما این منابع که آمد اساتید همان اساتیدند و جزوات همان جزوات. آیا برای این موضوع هم تدبیر شده است؟‌
** ببینید پس ما منابع را داریم این موضوع دیگری است که می‌خواستم عرض کنم. هرکاری که ما در وزارت علوم انجام می‌دهیم مثل بحثی است که عرض کردم یک ظاهر دارد و یک باطن، یک کالبد دارد و یک روح. در وزارت علوم هم همینطور. روح کارهای ما، آموزه‌های دینی است. هر کاری کنیم نمی‌گویم اشتباه نمی‌کنیم اما تلاش داریم روح کارمان آموزه‌های دینی باشد. مثلا فرض بفرمایید آئین نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی را بازنگری کردیم ابلاغ هم کردیم و در آن مسائل فرهنگی را پررنگ کردیم. در گذشته ما خودمان در ارتقاء اساتیدمان برای مسائل فرهنگی امتیازی قائل نمی‌شدیم یا ناچیز قائل می‌شدیم. برای مثال ما در آئین نامه ارتقاء به گونه ای جهت دادیم که اگر فردی تلاش کرد تا گره‌های مملکت را باز کرد، گره‌های صنعت را باز کرد، گره‌های حوزه کاربرد را باز کرد، این طور نباشد که فقط 25 صدم امتیاز بگیرد اما اگر یک مقاله ISI چاپ کند 6امتیاز بگیرد. به نظر من قبله به آدم جهت می‌دهد و باعث می‌شود که قابلیت ها در آن مسیر حرکت کند. وقتی ISI قبله ما شد، قابلیت هایمان هم در همان مسیر هدایت می‌شود. من نمی‌گویم ISI ارزش ندارد. ارزش دارد، اصلا تحقیقات بنیادی اگر وجود نداشته باشد که تحقیقات کاربردی نمی‌تواند انجام بپذیرد. حتما ارزش دارد باید هم باشد اما مگر نمی‌شود این را با نگاه حوزه کاربردی و حل مسائل صنعتی بومی انجام داد. من تاکید می‌کنم که ما تحقیقاتمان را نیز در حال جهت دهی هستیم. در راستای چی ؟ در راستای نیازهای کشور.
* ظاهراً آئین نامه ها تغییرات جدی داشته اند!
** الان ضریبها در آئین نامه ارتقاء تغییر کرده است. ما با این مسئله مواجه بودیم. در میان اساتید فنی مهندسی که شما نیز درگیر این موضوع هستید، آنهایی که وارد صنعت می‌شوند و خیلی هم می‌توانند به دانشگاه کمک کنند بخاطر یک فکر غلطی که در مدیریت برخی دانشگاهها که وجود دارد از مباحث جدی دانشگاه و صنعت است و اینها مسائلی است که خیلی در دانشگاه داغ است و ما بررسی کرده ایم و در آئین نامه‌های جدید بین استادی که رفته فلان پروژه بزرگ پارس جنوبی یا فلان پروژه بزرگ سدسازی را انجام داده و هیچ تاثیری در ارتقاء وی نداشته با کسی که در اتاقش نشسته و چند مقاله در ژورنال‌های خارجی چاپ کرده و استاد تمام شده است تفاوتی وجود دارد. ببینید من ارزش آن را نمی‌خواهم خراب کنم. اثبات شی نفی ماعدی موضوع نمی‌کند اما کاری که در آئین نامه جدید وجود دارد از شهریور اجرا می‌شود، آنچه که ابلاغ شده این است که کسی که در حوزه کاربرد، مشکلی از مشکل‌های کاربردی را حل بکند، ‌به همان اندازه امتیاز دارد که یک نفر مقاله می‌نویسد. حالا نمونه آن را می‌گویم: من شخصا تو حوزه کاربرد کار کردم و با همین آئین نامه ها مقاله دارم. استاد تمام شدم این طور نیست که شما در حوزه کاربردی وارد شدی دیگر ارتقاء نمی‌یابی،. با نگاهی که یه گره ای از مثلا صنایع هواپیما یا صنایع خودرو سازی حل بکنی. گره ای و مشکلی از اینها را حل کنی، این موضوع در آیین نامه دیده شده است. در رابطه با علوم انسانی شما ببینید نظریه پردازی و ارائه نظریه کار ساده ای نیست و امتیازی برای آن دیده نمی‌شد ولی در آیین نامه جدید، بیشترین امتیاز را ما در ارتقاء نظریه پردازی داده ایم که فکر می‌کنم 12 امتیاز دارد یعنی بالاترین امتیاز.
در آیین نامه ارتقاء اساتید شاخصهای جدیدی وارد کرده ایم مثلا فعالیتهای فرهنگی اساتید امتیاز دارد. آئین نامه ارتقاء را که ببینید یک فصل، فصل فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تربیتی یا تربیت اجتماعی است. قبلا فقط در بحث پژوهشی ای اس ای بود. اگر کسی نیاورد بعد از دو سال، این 5 امتیاز فرهنگی تبدیل می‌شود به 10 امتیاز. ببینید چرا؟ چون ما قائل به این هستیم که در تزکیه وتعلیم هستیم نه تعلیم تنها، تزکیه و تعلیم و حتی تزکیه براساس آموزه‌های دینی. براساس آموزه‌های دینی مان تزکیه چیست؟ مقدم است بر تعلیم لذا در آئین نامه نقل و انتقال دانشجو، آنجا رکن را خانواده گرفتیم. می‌گویم دانشجو برود در جایی که خانواده سکونت دائم دارد. باز آنجا یک قالب است نقل و انتقال یک قالب است اما روح چیست ؟ آموزه‌های دینی است. دانشجوی خارج از کشور، بخشنامه کردیم،‌ هر چقدر دانشجو خارج از کشور است، در هر دانشگاهی، چه متاهل چه غیر متاهل، در سطح کارشناسی اگر درس می‌خواند بیاید داخل. 80000 دانشجو داریم که 65000 نفر در مقطع کارشناسی ارشد هستند. ما آمادگی داریم که همه برگردند بیایند داخل.
به اصطلاح یک سطح بندی می‌کنیم، دانشگاهی که در آن مشغول به تحصیل بوده است بعد می‌گوییم وارد چه بخشی بشود باز روح کار اسلامی است، رکن خانواده است به طوری که فرد در کنار خانواده اش قرار گیرد. در استعدادهای درخشان، آئین نامه دکترا و آئین نامه پژوهشی. ما دکترای پژوهش محور را ایجاد کردیم، گفتیم باید کارفرما داشته باشند، ‌کارفرما یعنی چه؟ یعنی یک نفر که می‌گوید من این کار را می‌خواهم، این پروژه را می‌خواهم. دانشگاه هم می‌تواند دانشجوی پژوهش محور بگیرد. پژوهشگاه ها هم می‌توانند. یا در بحث جذب دانشجوی دکترا یا جذب اعضاء هیئت علمی تحولات جدی در حال انجام است. در مورد استقلال دانشگاه زیاد بحث می‌شود. بعضی هم میخواهند چماق بزنند رو سر وزارت علوم با عنوان استقلال دانشگاه آن آقایی که دم از اسنقلال می‌زند بداند که ما از استقلال تعریف داریم دانشگاه آزاد جزیره مستقل نیست چطور از استقلال دم می‌زند؛ چطور آنجا باید همه چیز متمرکز باشد و وزارت علوم باید بر هیچ چیزی تمرکز نداشته باشد، اگر یک فرد در دانشگاه آزاد بخواهد از یک جایی منتقل بشود برود یک جای دیگری مهمان بشود باید رئیس مرکزی اجازه بدهد، اگر استقلال دانشگاه خوب است که خوب است که ما هم قائل به آن هستیم معنای سراسری دارد. یک بام و دو هوا نمی‌شود باشد چطور آنجا متمرکز است و مقاومت در مقابل این که ما می‌خواهیم تمرکز داشته باشیم.
اصلا شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال این بود و با فشار شورای عالی انقلاب فرهنگی این موارد را دنبال می‌کردیم در اساسنامه هم این ها را آوردیم. پس ما دنبال عدم استقلال نیستیم، شورای عالی انقلاب فرهنگی هم دنبال عدم استقلال نیست آیا استقلال یعنی اینکه نظام نمی‌تواند در دانشگاه آزاد اعمال حاکمیت بکند؟ اصلا این استقلال نیست این از بیت المال این مملکت است. مگر می‌شود به نظام بگوییم آقا یک دانشگاه دولتی یا غیر دولتی از ریل خارج شدند، تو حق دخالت نداری نظام نه تنها حقش است، تکلیفش است که وارد شود و اعمال حاکمیت کند و ضوابط را پیاده کند.
* آقای دکتر در فرمایشات شما دوتا از سوالات ما عملا پیش آمد؛ یکی بحث مقاومت اساتید سکولار در علوم انسانی که اقلیت اند؛ ولی پرنفوذ هستند و پست‌های حساسی دارند و قبلا خیلی از آنها در حاکمیت هم بودند و می‌دانند که چه کار باید کنند چطور باید شما را دور بزنند شما وارد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران می‌شوید آنها پست‌های حساس داشتند که اجازه نمی‌دادند بچه‌های حزب اللهی و دانشجویان ارزشی، وارد دوره دکترا بشوند، موانع ایجاد می‌کردند. در دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه تهران، دانشگاه‌های مادر، دانشگاه‌های بزرگ ما در حوزه علوم انسانی، راه را بسته اند. خوب یک وقتی آیت الله مهدوی کنی به این نتیجه رسیدند که بروند دانشگاه امام صادق(ع) را تأسیس کند، آقای مصباح رفتند موسسه آموزشی امام خمینی را راه انداختند که ترکیبی از دانشجو و طلبه اند. این افراد می‌گویند حالا ما این دوسه سال را می‌گذرانیم، دانشجوی دکترا هم نمی‌گذاریم وارد شود، در مکانیزم جذب هم اینها اعمال نظر می‌کنند چون گروهها دستشان است میگویند اینها کف روی آب هست ما سنگ کف آب هستیم و می‌مانیم، برای مقاومت اساتید سکولار که پرنفوذ هستند چه تدبیری دارید؟
** ببینید اول من یک نکته عرض کنم؛ ما اساتید سکولار را به این نمی‌دانیم که مراجع و منابع غربی را تدریس کنند. مراجع و منابعی است که در اختیارش قرار داده شده، او هم خوانده و در همین فضا می‌رود تدریس می‌کند، می‌آید بیرون و نمازش را می‌خواند، روزه اش را می‌گیرد کاملا اعتقاد به نگاه و جهان بینی اسلامی هم دارد شاید جهان بینی اسلامی را به آن اندازه ای که جامعه شناسی که غربی را می‌شناسد، نشناسد، ریشه و مبانی اسلامی را قبول دارد، این اساتید سکولار تعدادشان در هر دانشگاهی بیشتر از تعداد انگشتان دست نیست. در هر دانشگاهی و دانشگاه مادر که اسم بردید تعداد کمی هستند. ‌دوم اینکه یک وقت می‌بینی طرف عناد دارد،ما با اینها تکلیفمان روشن است.
* 3 اسفند 89 شما در مصاحبه ای فرمودید؛ اساتیدی که در فتنه نقش داشته اند، با اینها برخورد قاطع خواهیم کرد،در این موضوع توضیحی می‌دهید؟ برای جلوگیری از دست اندازی‌های فتنه گران که اقلیتند چه باید کرد؟
** در مسئله فتنه هم مثل هر چیز دیگر ما نگاهمان به جهت دهی و نوع رفتار حضرت آقاست. ایشان علاوه بر اینکه ولی ما هستند، الگوی ما از نظر اعمال و رفتار و کردار هم هستند. ببینید بنده بارها و بارها گفته ام؛ من دانشگاه جناحی را خیانت به علم، خیانت به کشور، خیانت به دانش، خیانت به نظام می‌دانم. فرق نمی‌کند؛چه دولتی باشد،چه دانشگاه آزاد باشد، چه غیر انتفاعی و غیر دولتی باشد،‌دانشگاهی که خواست برود پشت سر حمایت یک نفر یا از یک حزب حمایت کند، یا در یک انتخابات بیاید پشت سر یک گروه قرار بگیرد، این نه در شأن دانشگاه است و نه در شان یک دانشگاهی است. و هر کسی این کار را بکند به خود دانشگاهی ها دارد خیانت می‌کند، به نظام هم دارد خیانت می‌کند. حالا یا از سر جهالت یا بالاخره چیز دیگر. نتیجه این که تاکید شدید من همیشه بر این بوده که در جذب اساتید و اعضای هیئت علمی –می توانید بپرسید - به هیچ وجه نباید جناحی باشد. دانشگاه باید کادر برای نظام درست کند نه کادر برای یک جناح، نه برای یک حزب، هرچی دانشگاه ما ضربه می‌خورد از این است که احزاب و افراد، طمع می‌کنند در درون دانشگاه ها. دانشگاه شأنش این نیست. نشاط سیاسی این نیست که داد بزنید بگویید مرگ بر فلان، عکس کسی را آتش می‌زنند؛ این ها اصلا باعث وهن دانشگاه است. دانشگاه محل تضارب اندیشه ها است.اندیشه ها باید بیاید ارائه بشود در محیط کاملا آرام، سالم، منطقی و عقلایی. اینجوری نیست که ما استاد نداشته باشیم، الان چیزی حدود 40000 نفر متقاضی عضو هیئت علمی اند، حالا بله یک آقایی طرح داده بود دانشگاه خودش باید بتواند جذب کند، اما من می‌گویم ما 12 سال است یک گروه داریم که حتی به یک عضو هیئت علمی جدید اجازه نداده اند بیاید داخل گروه!
* بله این مشکلی است؛ نمی‌گذارند، ‌راه را بسته اند.
** ‌ بسته است، بعضا هم از نظر سنی هم بالاخره بازنشسته می‌شوند.
* می‌خواهیم ببینیم برای این ها فکری کردید؟
** در آیین نامه مدیریت دانشگاه ها، که شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را تصویب کرده و ان شاءا... ظرف دو سه هفته آینده منتظر ابلاغ رئیس جمهور محترم به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، هستیم به بسیاری از این سوالات پاسخ داده می‌شود.
* می‌توانید بعنوان یک خبر خوب بخشی از آیین نامه را بگویید؟
** ‌دیگر این شکلی نیست که یک گروه فعال مایشاء‌باشد. ببینید من خدمت شما عرض کنم اولا ما داریم تقاضاها را از دانشگاه ها می‌گیریم که چقدر نیاز داریم، بعد سه برابر ظرفیت به آنها معرفی می‌کنیم ازبین این سه برابر ظرفیت نیازشان را برطرف کنند.
* همین آزمون دکترا را می‌فرمایید؟‌
** ‌ نه، جذب اعضای هیئت علمی.
* ‌ که البته این آزمون دکترا هم انحصار دانشگاه را می‌شکند...
** بله انحصار را می‌شکند. نمی‌گویم بی ایراد است ولی خوب البته به مراتب نزدیک تر به عدالت است.
* قطعا حرکت رو به جلویی است.
** بله داریم حرکت می‌کنیم به سمت عدالت، البته ‌هر موقع رسیدیم به جایی که برای دکترا آزمون نیاز نبود، برمی داریم. همانطور که کارشناسی ارشد هم اول آزمون نداشت و بعدا آزمون گذاشتند.‌ الان کارشناسی ارشد 000/900 نفر تقاضا دارد اما ما 000/50 نفر می‌توانیم بگیریم. هر چند من قائل به این هستم که واقعا ظرفیت پذیرش دانشگاه در همین حال حاضر هم بیشتر از این است. هیچ کجای دنیا اینجوری نیست. بهترین دانشگاهای دنیا را بروید نگاه کنید؛ یک استادیار هست ده تا دانشجوی دکترا دارد، در بهترین دانشگاه‌های دنیا هم این گونه است. ما هم داریم دانشجو می‌فرستیم اونجا تحصیل میکنند و برمی گردند. بعد داخل اینجا می‌گوییم شما نمی‌توانی بیشتر از 5 تا دانشجو داشته باشی، خوب برای چه؟ ‌ ما خودمان آمدیم خط قرمز کشیدیم بعد می‌گوییم ظرفیت ما در دوره دکترا بیشتر از 6000 نفر نیست. ظرفیت دوره دکترا را ان شاء ا... ظرف این دو سال 5 برابرش می‌کنم. اگر عمری باقی باشد تحصیلات تکمیلی را حتما بدانید 4، 5 برابرش خواهیم کرد. چون قائل به این هستم که اصلا ما می‌توانیم؛ اساتید ما قابلیت این را دارند.
چه از لحاظ مباحث کلاسی اش، چه از لحاظ راهنمایی اش، چه از لحاظ هدایت پایان نامه. اساتید ما این قابلیت را دارند بعضی از این دانشگاه‌های ما که رشد نمی‌کنند برای این است که اجازه بهشان نمی‌دهیم که دانشجوی کارشناسی ارشد بگیرند، دانشجوی دکترا بگیرند، سد ها را بر می‌داریم، اینکه دانشجو باید حتما دو تا مقالهISI بدهد تا فارغ التحصیل بشود، کجای دنیا اینجوری هست؟
‌اگر هیئت داوران آمدند و نشستند تشخیص دادند که این کار علمی درست است باید تمام بشود دیگر. این یک سدی است که این شکلی درست کردند، یک چیز من درآوردی است.
* ‌آقای دکتر اگر صلاح بدانید همین جا وارد بحث ارتباط دانشگاه و صنعت و بحث علم و ثروت بشویم. بحثی است که برای اساتید مهندسی خیلی مهم است.
** وظیفه دانشگاه تولید علم است. وظیفه ما در وزارت علوم، جهت گیری و سیاست گذاری این تولید علم است،‌ این که چگونه این چنین علمی تولید شود، علمی که به درد حل مشکلات مملکت بخورد، گره‌های حوزه کاربرد صنعت را هم حل بکند، این سیاست گذاری را هم ما کرده ایم. این سیاست گذاری ها شده است. جهت گذاری ها یمان هم درست کرده ایم. این اولویتها را هم درست کرده ایم شواری عطف دارد کار میکند، حالا تولید علمی که در دانشگاه می‌شود، آنجایی که باید بیاید سرمایه گذاری کند وتبدیلش کند به ثروت ملی، آن صنعت در حوزه کاربرد است،‌ صنعت در حوزه کاربرد باید بیاید سرمایه گذاری کند.
* یعنی شما ‌معکوس می‌بینید پس شما بر خلاف آن رویه مرسوم نگاه می‌کنید
** تولید علم با ماست. این که چه علمی تولید شود سیاست گذاری این که چه علمی تولید شود،این با ما است. باISI خوب معلوم است که چیزی تولید میشود که به درد ما نمی‌خورد. معلوم است که صنعت هم نمیاید در آن سرمایه گذاری کند. ولی وقتی ما رفتیم دکترای پژوهش محور گرفتیم، کارفرما باید داشته باشد. تولید علمی که می‌کند کافرما دارد. این صنعت باید بیاید دنبال دانشگاه. حالا که ما سیاست گذاری مان را کردیم، اجرایش هم می‌کنیم. از امسال ان شاء‌ا... وقتی علم تولید می‌شود علی القاعده مشتری باید پایش باشد، چون کارفرما دارد ضمن اینکه ارتقا هم اگر در حوزه کاربرد صورت بگیرد امتیاز بیشتری دارد. پس تولید علم با دانشگاه است، سیاست گذاری اش ‌با وزرات علوم. از آن طرف صنعت؛ که اینها سه ضلع یک مثلث هستند. ان شاء الله حوزه علوم انسانی مان را هم ببریم در مسیری که برای حوزه کاربرد باشد، رساله هایش،‌پایان نامه هایش را در مسیری باشد که با توجه به آن تغییرات یا تحولاتی که در بازنگری علوم انسانی خواهیم داشت.
* قضیه دانشگاه آزاد به کجا رسید؟ چون بین صحبت ها بحث استقلال را هم فرمودید، یکی از گزینه‌های ریاست دانشگاه آزاد هم شما هستید، حالا آن بحث استقلال دانشگاه ها که فرمودید، بالاخره چه می‌شود، چون قولی که داده شده است به جامعه دانشگاهی و در خود دانشگاهیان دانشگاه آزاد که امید به یک تحولی دارند،آیا واقعا در این جلسه آتی شورای عالی انقلاب فرهنگی نتیجه ای خواهد داد یا اینکه نه، این کش و قوس در این بحث‌های سیاسی بالاخره ادامه پیدا خواهد کرد ؟
** در مورد دانشگاه آزاد یک مطلبی را قبلا گفته ام، اینجا هم بگویم، دانشگاه آزاد یا در مجموع دانشگاه‌های غیر دولتی، اینها یک بال آموزش عالی مملکت اند،‌دانشگاه ها و موسسات دولتی هم یک بال دیگر هستند، خدمات را که نمی‌توانیم کتمان کنیم؛ نباید هم کتمان کنیم و نمی‌کنیم. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم کتمان نکرد هیچ یک از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی هم کتمان نکردند اما نکته اینجاست ‌وزارت علوم تنها سیاست گذار دانشگاه دولتی نیست، وزارت علوم سیاست گذار دانشگاه‌های غیر دولتی هم هست، آموزش عالی مملکت بر مبنای سیاست‌های کلان شورای عالی انقلاب فرهنگی است. بحث ما نظارت‌پذیری است.
* خوب این را دانشگاه آزاد نمی‌پذیرد.
** نمی‌تواند نپذیرد. دانشگاه آزاد، جزئی از آموزش عالی مملکت است. جزیره مستقل نیست. الان دانشگاه‌های دیگر هم هیئت موسس دارند اینجوری نیست نداشته باشند، دانشگاه‌های مراکز غیر انتفاعی وغیر دولتی، من این را می‌خواستم عرض کنم که دانشگاه آزاد نمی‌تواند بگوید که من چون هیئت امنا دارم سیاست‌های وزارت علوم را اجرا نمی‌کنم. وقتی ما میگوییم شهریه نباید افزایش پیدا کند، نباید افزایش پیدا کند. آموزش عالی و وزارت علوم را ما فقط آموزش عالی دولتی نمی‌بینیم بر مبنای سیاست‌های کلان شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبات مجلس شورای اسلامی ما سیاست‌های نظام در آموزش عالی را پیاده می‌کنیم. ما مجری اش هستیم اما اینکه حالا دانشگاه آزاد چه می‌شود، دانشگاه آزاد هم مثل دانشگاه‌های دیگر اساسنامه اش که تصویب شد ـ سه نفر باید از هیئت موسس به شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان هیئت امنا معرفی شوند، سه نفر هم باید به شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان هیئت امنای حقیقی و افراد حقیقی از اساتیدی که مرتبه علمی شان دانشیار به بالا هست، این سه نفر که انتخاب بشوند قاعده کار این هست که هیئت امنا شکل بگیرد و هیئت امنا که شکل بگیرد در اولین جلسه هیئت امنا رئیس هیئت امنا مشخص می‌شود و بعد هم آن هیئت امنا رئیس دانشگاه را پیشنهاد می‌کند که حالا یا یک نفر یا سه نفر.
هیئت امنا، گزینه‌های پیشنهادی را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی می‌کند و در جلسه ای که شورای عالی خواهد داشت بررسی می‌شود که یا رد می‌کند یا دوباره بر می‌گرداند به هیئت امنا که فرد دیگری را معرفی کند یا تایید می‌کند که اگر تایید کرد می‌شود رئیس دانشگاه آزاد اسلامی. رئیس دانشگاه آزاد اسلامی هم آن وقت وظایفی دارد که در اساسنامه اش قید شده‌است. هیئت امنا هم وظایف اش قید شده است؛هیئت موسس چه باید بکند چه نباید بکند در همین اساسنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی قید شده تکلیف همه مشخص شده است. همه این ها در آنجا مشخص است. فکر میکنم همه در این اساسنامه کاملا مشخص شده باشند. آن چیزی که شما گفتید بنده گزینه ریاست دانشگاه هستم من خدمتگذار وزارتخانه هستم قاعده کار این هست که اگر آقای احمدی نژاد نگاهشان این باشد که من در اینجا خدمتگذاری بکنم باید خدمتگذاری بکنم، اگر یک روزی هم برسد که نگاهشان این باشد که بنده در اینجا خدمتگذاری نکنم بحث دیگری است ولی بنده طالب ریاست دانشگاه آزاد نیستم.
* با تشکر از شما؛ ان شاءالله تحولات مد نظر با قوت و با عنایت حضرت حق پیش برود.
** ان‌شاءالله در این مسیر با کمک شما دانشگاهیان و رسانه ها در خدمت به انقلاب و سربازی نظام اسلامی موفق باشیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات