تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۱۹۶۱۷

محورهای اصلی فعالیت گروه انحرافی نفوذی در اصول‎گرایان


نویسنده: علی رجبی
«برای شما و معاونان و مدیران محترم و همه فرزندان عزیز انقلابی‎ام در وزارت اطلاعات دعا می‎کنم. موفق و مؤید باشید!».
جملات فوق گرچه فراز پایانی نامه حکیمانه رهبر انقلاب به حجت‎الاسلام مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود اما آغازی بر دور جدیدی از فضای سیاسی کشور و چالش مهم پیشِ‎روی جریان اصول‎گرایی و گفتمان انقلاب اسلامی بود. دور جدیدی که گرچه با حیرت اصول‎گرایان و به‎خصوص جریان تندمزاج آن یعنی حامیان سرسخت رییس‎جمهوری همراه بود اما پرده‎های متعددی را از چهره پشت‎پرده این جریان فرو ریخت و باعث شد تا بخشی از جریانی را که حالا دیگر به فتنه‎ای جدید تبدیل شده است، برای دلسوزان انقلاب آشکار کند.
شاید آن روز که یار زلال شهردار سابق تهران در سخنانی، پایان دوران اسلام‎گرایی را اعلام کرد، حتی تندترین منتقدین به سخنان وی نیز تصوری نسبت به ابعاد و آینده این جریان منحرف سیاسی نداشتند. چه‎کسی فکر می‎کرد کار به‎جایی برسد که یک گروه کوچک چندنفره با حمایت شخص اول دستگاه اجرایی کشور در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی عملکردی شاذ و قرائتی عجیب و انتقادبرانگیز داشته باشد.
اگر مجموع رفتارهای این جریان را در بخش‎های اصلی و کلیدی آن ارزیابی کنیم به شش بخش مهم خواهیم رسید که تمام اتفاقات و حوادث شش ساله اخیر را می‎توان ذیل یکی از این شش عنوان طبقه‎بندی کرد.
1- سیاست خارجی:
شاید سخت‎ترین و غیرقابل اثبات‎ترین ادعای نویسنده در همین بخش بگنجد به این جهت که سیاست خارجی دولت در ابتدا یک دوره طلایی و آرمانی را پشت سر گذاشت. فارغ از تندروی‎های محدود و موردی، بدون شک بهار دیپلماسی انقلاب اسلامی در همین سال‎ها و با مواضع انقلابی شخص رییس‎جمهوری شکل گرفت. اما هرچقدر این دوران در نقطه اوج بود،‌ ماه‎های اخیر و در دوران اوج‎گیری بیداری اسلامی در منطقه نقطه فرود سیاست خارجی محسوب می‎شد.
تلاش جریان انحرافی برای به خدمت آوردن نهاد تأثیرگذاری همچون وزارت امور خارجه با «تئوری پایان اسلام‎گرایی» آغاز شد. جایی‎که درست این جریان در نقطه مقابل صدور انقلاب اسلامی قرار گرفت.
برای دست‎یابی به دستگاه دیپلماسی این گروه باید منوچهر متکی را از سر راه خود برمی‎داشت. در ابتدا سعی شد با تعریف مسئولیت‎های جدیدی همچون نماینده ویژه رییس‎جمهوری در امور آسیا برای حمید بقایی و نماینده ویژه رییس‎جمهوری در امور خاورمیانه برای اسفندیار رحیم‎مشایی، وزارت امور خارجه را کم‎اثر کند که با واکنش صریح رهبری با دو توصیه‎ اساسی «پرهیز از موازی‎کاری در سیاست خارجی» و «اعتماد به وزرا» مواجه شد. اگرچه رییس‎جمهوری لفظ نماینده ویژه را به مشاور ویژه تغییر داد اما در اقدامی بی‎سابقه منوچهر متکی را در هنگامی‎که در سفر رسمی خارجی قرار داشت از کار برکنار کرد.
اما فعالیت جریان انحرافی در دستگاه دیپلماسی به این‎جا ختم نمی‎شود. شنیده‎ها حاکی از آن است که جریان انحرافی برای جابه‎جایی سعید جلیلی به‎عنوان دبیر شورای امنیت ملی و مسئول مذاکره‎کننده هسته‎ای تلاش زیادی کرده است تنها به این دلیل که دکتر جلیلی درخواست‎های مکرر ملاقات «ریچاردبرنز» معاون وزیر امور خارجه آمریکا را رد کرده است.
2- وزارت اطلاعات:
علاوه بر مبحث سیاست خارجی، این گروه سعی در قبضه عرصه داخلی از طریق نفوذ در حساس‎ترین وزارت‎خانه‎ دولتی داشته است. جریان انحرافی این فضا را از وقتی مساعد دید که حجت‎الاسلام والمسلمین محسنی اژه‎ای وزیر اطلاعات نهم در اعتراض به عدم تمکین احمدی‎نژاد به حکم صریح رهبری درباره الغای معاونت اولی مشایی از کار خود استعفا داد.
پس از جابه‎جایی محسنی‎ اژه‎ای، به‎خلاف قانون اساسی که صریحاً یکی از شروط وزیر اطلاعات را مجتهد بودن می‎داند، احمدی‎نژاد خود سرپرستی وزارت اطلاعات را در دست گرفت.
در این روزها، ‌جریان انحرافی به شدت فعال شده و اقدام به مهره‎چینی در وزارت اطلاعات کرد.
پس از معرفی حجت‎الاسلام مصلحی به وزارت اطلاعات و عزم ایشان برای حذف نیروهای انحرافی از بدنه وزارتخانه، میان مصلحی و جریان انحرافی اصطکاک ایجاد می‎شود و این اصطکاک موجب برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات شد.
مقام معظم رهبری،‌بازهم در مقابل زیاده‎خواهی این جریان قرار گرفت و با حکم حکومتی خطاب به رییس‎جمهوری استعفای وزیر اطلاعات را ملغی کرد. ایشان طی نامه‎ای به حجت‎الاسلام حیدر مصلحی به‎عنوان وزیر اطلاعات از وی تشکر کرده و خواستار جدیت وی در پی‎گیری وظایف محوله شد. در پی این نامه جریان انحرافی بازهم به شبهه‎افکنی در این زمینه مشغول شد و سعی کرد با استفاده از ابزارهای رسانه‎ای، ‌هزینه بازگشت مصلحی به وزارت اطلاعات را بالا برد.
3- فساد اقتصادی:
هر جریان سیاسی برای ادامه حیات خود به‎صورت طبیعی نیاز به منابع مالی دارد. اما وقتی هدف از «ادامه حیات» به «صعود بی‎بازگشت» در سپهر سیاسی کشور باشد نگاه و نیاز به این منابع مالی متفاوت خواهد بود. شاید به همین دلیل باشد که اخبار متواتر و البته متنوعی از اواسط دولت نهم به این سو به گوش می‎رسد که بعضی از سیاست‎های اقتصادی، چند میلیاردی برای مفسدین اقتصادی آورده داشته است. این موضوع در ماه‎های اخیر به اخبار چندصد میلیاردی نیز رسیده است. آخرین خبر در این زمینه مستنداتی در خصوص تخلفات گسترده شرکتی تحت عنوان «سمگا» در زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است.
خصوصی‎سازی زیرمجموعه شرکت‎های بزرگ خودروسازی کشور و حضور یک متهم اقتصادی در رأس بخش اعظم وزارت نفت، وزارتخانه‎ای که در ابتدا قرار بود با مافیای آن برخورد شود، از دیگر اشتباهات این دولت است. حالا دیگر چهره‎های اصلی این جریان با چند سال قبل خود، چند صد میلیارد فرق کرده‎اند. هرکدام از آن‎ها عضو هیأت مدیره یک بانک جدیدالتأسیس خصوصی و چند شرکت بزرگ نیمه‎خصوصی هستند. به این‎ها شورای ثروتمند ایرانیان خارج از کشور با هزینه‎های میلیاردی فاقد سند را نیز اضافه کنید و . . . .
4- مهدویت‎گرایی:
مهدویت‎گرایی و مهیا بودن برای شرایط ظهور امام آخرین ما شیعیان از ممدوح‎ترین و پسندیده‎ترین ویژگی‎های یک جامعه اسلامی است. اما تأکید نابه‎جا و بیش از حد درخصوص این موضوع مقدس از همان روزهای نخستین دوره جدید شهرداری تهران و حضور چهره شاخص این جریان در رأس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران مورد توجه و عتاب بزرگان اصول‎گرا بوده است. کافی است ابتدای این ماجرا یعنی انتشار نقشه حرکت امام زمان در تیراژ میلیونی را به انتهای این ماجرای غم‎انگیز و عبرت‎آموز یعنی توزیع گسترده سی‎دی ظهور نزدیک است قرار دهید تا علت انتخاب نام «دولت ظهور»‌ برای این دولت از سوی رییس‎جمهوری را درک کنید.
5- علوم غریبه:
علوم غریبه واژه‎ای است به اندازه خود این علم، غریب و ناشناخته. اما این برای تشنگان قدرت و شیفتگان پست و مقام دلیل نمی‎شود تا دندان طمع دستیابی و سوءاستفاده از آن را از دهان خود خارج کنند. انتشار نام افرادی چون علی یعقوبی و عباس غفاری به‎عنوان دو چهره مدعی علوم غریبه و ارتباط با عالم ارواح و اجنه در روزهای اخیر به‎عنوان دستگیرشدگان شاید نه‎تنها از ابهامات این ماجرا نکاسته که بر ابهامات آن افزوده است.
6- مکتب ایرانی
یکی دیگر از شاخصه‎های این جریان، دامن زدن افراطی به ناسیونالیسم است. این مبحث نیز با سخنرانی اسفندیار رحیم‎مشایی شروع شد. وی که قبلاً از پایان دوران اسلام‎گرایی سخن گفته بود، امروز از تبلیغ مکتب ایران دم می‎زند، طرح بحث مکتب ایرانی نه تنها در ناسیونالیسم افراطی نمود داشته بلکه در عرصه‎های دیگر همچون فرهنگ نیز بروز داشته است که به نوعی لیبرالیسم در حوزه فرهنگ انجامیده است. این چنین است که در جایی‎که ما معتقدیم قوانین اسلام تمامی شئونات زندگی ما را در بر می‎گیرد، دم زدن از منشور کوروش به‎عنوان قوانین حقوق بشری و قراردادن آن در مقابل قرآن و اسلام، نمونه آشکار دیگری از انحراف است .

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات