تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۲۲۴۰۴
سرایت خیزش‌های منطقه به قلب قاره سبز

بیداری اروپا

جعفر بلوری اشاره: پس از به بار نشستن انقلاب تونس در 14 ژانویه 2011 و تکرار برق آسای آن درمصر، دیرباورترین تحلیلگران سیاسی نیز بر ادامه دار بودن این بیداری در کشورهای عربی مهر تأیید زدند. زمان زیادی برای تحقق این پیش بینی لازم نبود چرا که وقتی تحلیلگران سرگرم تحلیل وقایع تونس و مصر بودند، ناگهان خبر خیزش های مردمی در لیبی، یمن، بحرین، کویت، عربستان سعودی و... در دنیا پیچید و بسیاری را غافلگیر کرد. اکنون سرعت تحولات به حدی رسیده است که تقریبا همه روزه می توان منتظر شنیدن سقوط یکی از این دیکتاتورها بود. اما شاید آنچه پیش بینی آن نمی رفت، سرایت بیداری دنیای عرب به قلب اروپا بود. اسپانیا، یونان و فرانسه اکنون درگیر ناآرامی های ضددولتی بوده و ایرلند و پرتغال و حتی انگلیس نیز در آرامش قبل از طوفان به سرمی برند. گویا پیش بینی مقام معظم رهبری مبنی بر رسیدن این بیداری به قلب اروپا خیلی زود به تحقق پیوسته است. در این نوشتار به بررسی و مرور آنچه در برخی از کشورهای اروپایی درجریان است پرداخته و سرنوشت احتمالی پیش روی قاره سبز را مرور می کنیم. سرویس خارجی کیهان

اسپانیا
اسپانیا نخستین کشور اروپایی است که پس از انقلاب های منطقه و شمال آفریقا، به اذعان خود معترضان- «با الهام گرفتن ازجوانان عرب» به خیابان ها ریخته و خواستار استحقاق حقوق تضییع شده خود شدند. پانزدهم ماه مه سال جاری میلیون ها نفر از مردم اسپانیا در بیش از 50 شهر در اعتراض به اوضاع اسفبار اقتصادی کشورشان به خیابان ها و میادین اصلی ریخته و اعلام کردند تا رسیدن به اهداف خود به خانه های خود بازنخواهندگشت.
تظاهرکنندگان رسما حرکت خود را یک «انقلاب» خوانده و پس از تصرف میدان «پوئرتو دوسل» مادرید اعلام کردند، «اینجا میدان التحریر قاهره است»
به نظر می رسد بیکاری 45 درصدی جوانان، بدهی های سنگین دولتی، کسری شدید بودجه، افت صنعت توریسم، شکست ناکامی حزب حاکم در ترمیم اقتصاد ورشکسته و زیرزمینی اسپانیا و فساد از یک طرف، نبود دموکراسی واقعی، نبود عدالت و برابری و بی توجهی مقامات به خواسته های مردم از طرف دیگر انگیزه لازم و دلیل کافی برای 47 میلیون اسپانیایی را برای این خیزش فراهم آورده است.
شکست سنگین حزب حاکم سوسیالیست در انتخابات شوراها و شهرداری ها، شاید نخستین دستاورد بیداری مردم اسپانیا باشد که همچون پتکی به پیکره حاکمان اسپانیا نواخته شد. شکستی که بسیاری از رسانه ها آن را به انتقامگیری مردم از مسئولان تعبیر کردند.
دولتمردان اسپانیا پیش از برگزاری انتخابات از بیم شکست دراین میدان با حضور شبانه روزی معترضان در میادین و خیابان های شهر عملا مخالفتی نکردند اما پس از چشیدن طعم تلخ شکست در انتخابات بود که بازی فوتبال «بارسلونا- منچستریونایتد» را بهانه ساخته مخالفت عملی خود را با یورش ناگهانی به جوانان و دانشجویان متحصن در شهر بارسلون و سرکوب شدید آنها نشان دادند.
مجروح کردن 121 نفر از مردم، کشاندن مجروحان بر روی زمین و زندانی کردن شمار زیادی از آنها، پاسخ شکست خورده حاکم به آرای مردم دراین انتخابات بود. گویا دولت اسپانیا هم قصد داشت انتقام بگیرد. اکنون جوانان اسپانیایی درحالی که از جوانان عرب الگو گرفته اند، خود تبدیل به الگوی اروپایی کشورهای قاره سبز شده اند و این را می توان به خوبی از حرکات و اظهارات جوانان یونانی و فرانسوی دید و شنید.
یونان
یونان یکی دیگر از کشورهای اروپایی است که از 25ماه مه شاهد برگزاری راهپیمایی های ضددولتی است. در این مدت، مردم ریاضت کشیده یونان با تجمع شبانه روزی مقابل ساختمان پارلمان و وزارت دارایی این کشور، خواستار حل بحران اقتصادی و بدهی به روشی غیر از خصوصی سازی هستند.
دولت برای جبران کسری بودجه، حل بیکاری و فساد و بدهی های سر به فلک کشیده خود تصمیم به اجرای بزرگترین طرح خصوصی سازی تاریخ یونان دارند. این یعنی واگذاری مؤسسات و ادارات مهم جامعه یونان به بخش خصوصی؛ اداراتی که مستقیم یا غیرمستقیم با زندگی و رفاه و آسایش مردم سر کار دارد؛ مثل دانشگاه ها، مدارس، بیمارستان ها، مؤسسات بیمه، بخش دارو و درمان و...
حذف یا کاهش یارانه های دولتی در بعضی ارگان ها از دیگر برنامه های «آتن» است که بخشی از آن در حال اجراست و بخش دیگر بزودی به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.
به طور کلی، تحمیل ریاضت اقتصادی سنگین برای حل برخی مشکلات اقتصادی که مدت هاست گریبان این کشور را گرفته، عمده دلیل تظاهراتی عنوان می شود که در بسیاری از شهرهای یونان به خصوص «آتن» همه روزه شاهد آن هستیم.
در این تجمعات، اقشار مختلف جامعه، از پزشکان و پرسنل بیمارستانی گرفته تا معلمان، کارگران، کارمندان، دانشجویان، معلولان، مستمری بگیران، بازنشستگان و... مشارکت دارند. توقف فوری تصویب و اجرای بسته های ریاضت اقتصادی به دلیل فشارهای سنگین آن بر اقشار متوسط و ضعیف جامعه یونان و توقف همکاری با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی از دیگر خواسته های تظاهرکنندگان یونانی عنوان می شود.
در این بین دولتمردان یونانی نیز به دلیل تحمل فشارهای همه جانبه ای که از هر جهت بر آنها وارد می شود، روزهای سختی را پشت سر می گذارند. تهدید بر ادامه دار بودن اعتصابات و تظاهرات در صورت اجرای ریاضت اقتصادی از یک طرف و تهدید اتحادیه اروپا و مؤسسات مالی بین المللی مبنی بر اجرای ریاضت اقتصادی به عنوان تنها شرط اعطای کمک های مالی از طرف دیگر، آتن را در برزخی جانکاه قرار داده است.
با این همه، اظهارات رسمی مقامات آتن حاکی از تمایل آنها به دریافت کمک های مالی است و این یعنی «حکایت همچنان باقی» است.
به عبارتی دلیل اصلی وقوع بحران اقتصادی، سیاسی و در نهایت امنیتی در یونان، همچنان به قوت خود باقی است و این چیزی نیست جز تداوم یافتن ناآرامی ها، اعتصابات و تظاهرات در این کشور.
یونان با 11 میلیون جمعیت 15درصد تولید ناخالص داخلی خود را از محل صنعت توریسم تأمین می کند. یک پنجم نیروی کار این کشور را نیز اتباع خارجی تشکیل می دهند. از طرفی این کشور نخستین دریافت کننده کمک های مالی از اتخادیه اروپاست. یونان 3/3 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از این اتحادیه تأمین می کند. 410 میلیارد یورو، رقم بدهی این کشور اروپایی است و صندوق بین المللی پول نیز تحت شرایط آن چنانی و در صورت موافقت همه اعضای اتحادیه اروپا تنها 110 میلیارد یورو به این کشور کمک خواهد کرد. یعنی در خوش بینانه ترین حالت، این کشور هنوز 300 میلیارد یورو بدهکار است و ریاضت اقتصادی را نیز در دست اجرا دارد.
کسی در وجود خسارات سنگین ادامه یافتن تجمعات، اعتصاب ها و تظاهرات شکی ندارد. علاوه بر خطرات و خسارات نهفته در اعتصابات، ادامه این روند می تواند صنعت توریسم به عنوان یکی از منابع اصلی درآمدزایی این کشور را نیز به ورطه نابودی بکشاند. وقوع خشونت های مربوط به تبعیض نژادی به خاطر نبود شغل یکی دیگر از این تهدیدهاست. همان طور که گفته شد یک پنجم نیروی کار در یونان را اتباع خارجی تشکیل می دهند و بحران بیکاری می تواند احساسات نژادپرستانه در این کشور را دو چندان کند. از طرفی ادامه کمک های اتحادیه اروپا و کمک های مالی صندوق بین الملل پول و بانک جهانی مشروط به اجرای ریاضت های اقتصادی شده است. موضوعی که مردم در مخالفت با آن است که اکنون در خیابان ها حضور دارند. همان طور که می بینیم، یونان با اقتصاد لیبرالیستی خود، درگیر دور باطلی شده است که گویا گریزی از آن نیست.
فرانسه
ناآرامی های فرانسه از روز یکشنبه 29 ماه مه مقابل میدان «باستیل» پاریس و همزمان با آن در شهرهای «تولوز» و «بایون» با شعار حمایت از متحصنان اسپانیا آغاز شد. هزاران نفر از اقشار مختلف جامعه فرانسه به خصوص جوانان با برپایی این تجمعات، اقدام دولت اسپانیا در سرکوب معترضان به شرایط کشورشان را به شدت محکوم کرده و پشتیبانی خود از آنها اعلام کردند.
البته فرانسوی ها نیز همچون اسپانیا و یونان، به شرایط نامناسب اقتصادی حاکم بر کشورشان معترضند. تظاهرکنندگان علاوه بر اعتراض به فساد اقتصادی، بیکاری و تبعیض، خواستار اجرای «دموکراسی واقعی» و نه دروغین هستند. جوانان فرانسوی معتقدند آنچه به اسم دموکراسی در اروپا در جریان است، دموکراسی واقعی نیست. «پاریس بیدار شو و به پا خیز، مردم متحد را نمی توان شکست داد و...» از جمله شعارها و دستنوشته هایی است که به خوبی نشان می دهد، خواسته های آنها فراتر از رفع مشکلات اقتصادی است.
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیداری اروپا پیش از اسپانیا باید ابتدا از فرانسه آغاز می شد. وجود مهاجران و سیاهپوستان بسیار در کنار جمعیت بالای مسلمانان و از همه مهم تر سابقه این کشور در داشتن شورش های بزرگ خیابانی از جمله دلایل این گروه از تحلیلگران است. حدود 10درصد از جمعیت 65 میلیونی فرانسه را مسلمانان تشکیل می دهند و این جمعیت انبوه همواره از تبعیض رنج برده اند. ممنوعیت استفاده از حجاب اسلامی که چند ماهی است از اجرای سخت و جدی آن می گذرد، یکی از آخرین نمونه های این تبعیض است. در فرانسه استفاده کنندگان از روبند توسط زنان مسلمان، جرم تلقی شده و با مجرم! برخورد می شود.
درخواست ها و اقدامات مشابه مخالفان در فرانسه، اسپانیا و یونان نیز به نوبه خود قابل تأمل است. مردم همه این کشورها قربانی سیاست های غلط اقتصادی تحمیل شده از سوی مؤسسات مالی بین المللی مثل صندوق بین المللی پول بوده و از بحران اقتصادی رنج می برند. بدنه سیاسی این کشورها نیز از فسادهای مالی و اخلاقی مصون نمانده است. در تمام این کشورها، مردم خواستار توقف اجرای ریاضت اقتصادی هستند و تصمیم گیرندگان نیز بدون توجه به این خواسته ها همچنان مصمم به اجرای فرامین موسسات بین المللی پول هستند.
ارتباط گیری و پشتیبانی جوانان از یکدیگر، از دیگر واقعیات مشهود در اوضاع حاکم براین کشورهاست. این که جوانان فرانسوی ناگهان به حمایت از مردم اسپانیا به خیابان ها می ریزند یا پس از انتشار این خبر، جوانان سرکوب شده اسپانیایی روحیه گرفته و اعلام می کنند تا رسیدن به خواسته های به حق خود به تجمعات ادامه می دهند، نشان از این ارتباط گیری هاست. به نظر می رسد در صورت ادامه این روند دیر یا زود شاهد تکرار این حوادث در دیگر کشورهای اروپایی باشیم.
پرتغال
اوضاع اقتصادی حاکم بر پرتغال بسیار شبیه اسپانیاست. براساس علم اقتصادی، این کشور اکنون کشوری ورشکسته محسوب می شود و در تایید این مدعا همین بس که شرکت ها دراین کشور پی درپی درحال ورشکستگی هستند.
نرخ بیکاری در این کشور اروپایی درسال جاری نزدیک به 11 درصد و کسری بودجه آن نیز 5/10میلیارد یورو تخمین زده می شود. به عبارت دیگر، پرتغال معادل 97 درصد تولید ناخالص داخلی خود بدهکار است و رشد اقتصادی منفی 9 درصدی را تجربه می کند.
پرتغال پس از یونان و ایرلند سومین کشور اتحادیه اروپا از نظر دریافت وام از صندوق بین المللی پول محسوب می شود. این کشور نیز همچون دیگر کشورهای اروپایی تنها در صورت اجرای شرایط سخت ریاضت اقتصادی مجاز به دریافت کمک های مالی است. ریاضت هایی که عامل اصلی تجمعات اعتراضی اروپاییان است.
سال گذشته بود که پارلمان پرتغال برای پرداخت بدهی 140 میلیارد یورویی خود، بسته ریاضت اقتصادی را به تصویب رساند تا بدین ترتیب خشم مردمش را برانگیخته و آنها را به خیابان ها بکشد.
تصویب این لایحه کافی بود تا برای نخستین بار در تاریخ پرتغال، دوسندیکای بزرگ کارگری در سوم آذرماه سال گذشته فراخوان اعتصاب عمومی بدهند.
به دلیل نتیجه بخش نبودن اجرای این طرح، درسال جاری میلادی نیز تجمعاتی دراین کشور برگزار شد. تجمعاتی که خبر آن شاید به دلیل گسترده تر بودن ناآرامی های اسپانیا، کمتر انعکاس یافت. اما مسلم است، به دلیل وجود عوامل اصلی نارضایتی ها، این کشور نیز احتمالا به تاسی از یونان، فرانسه و اسپانیا شاهد تحولات تعیین کننده ای خواهد بود.
انگلیس
نگاهی به آنچه در اروپا جریان دارد نشان می دهد، بحران اقتصادی و به تبع آن ناآرامی های اجتماعی تنها محدود به کشورهای فقیر اروپایی نشده است. به عنوان مثال دولتمردان انگلیسی همچنان نگران پیامدهای تورم همراه با رکورد بر زندگی مردم خود هستند.
هنوز شورش های دانشجویی سال گذشته میلادی که در اعتراض به افزایش شهریه ها برپا شد فراموش نشده است. از آن مهم تر نحوه برخورد پلیس انگلیس با دانشجویان که انتقادات بین المللی و حتی داخلی بسیاری را به دنبال داشت.
روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» چندی پیش شمار جویندگان کار در این جزیره را نزدیک به 5/1 میلیون نفر عنوان کرد. این میزان، بیشترین افزایش در 15 ماه گذشته را نشان می دهد.
جاه طلبی های این کشور در عراق، افغانستان و این روزها در لیبی را نیز به شرایط موجود اضافه کنید. این کشور نیز برای حل مشکلات اقتصادی که گریبانگیرش شده، برنامه های ریاضت اقتصادی را در دست اجرا دارد. تعدیل نیرو در بخش های دولتی (کاهش 25درصدی استخدام در بخش دولتی) یکی دیگر از برنامه های در دست بررسی بریتانیا است که در صورت تصویب و اجرایی شدن آن، نرخ بیکاری در برخی مناطق این کشور تا 25 درصد هم افزایش خواهد داشت.
واقعیت این است که جامعه امروز غرب قربانی سیاست های اقتصادی نظام لیبرالیستی شده است. به عبارتی، دراین سیستم، تنها کشورهای قدرتمند هستند که اجازه و شانس زیستن دارند؛ و اگر هر از چند گاهی اظهاراتی مبنی بر وجود حمایت از سوی کشورهای قدرتمند مطرح می شود، تنها برای فریب سایرین است. به عنوان مثال، چندی پیش، وقتی یونان به دلیل بحران اقتصادی ورشکسته شد، آلمان به عنوان یکی از قدرتمندترین اقتصادهای اروپا و جهان اعلام کرد، یونان می تواند برخی از جزایر خود را بفروشد. آلمان سپس بهایی ناچیز را برای خرید این جزایر پیشنهاد کرد!
از طرف دیگر، نتیجه حاصل از پرداخت کمک های نقدی نیز تنها باعث حل مشکلات قشر ثروتمند جامعه شده و نه تنها تاثیر مثبتی بر زندگی مردم نمی گذارد بلکه اثرات تورمی آن به شدت قشر متوسط به پایین جامعه را له می کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات