تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۵  ، 
کد خبر : ۲۲۲۹۶۵

سرقت بزرگ اشغالگران عراق

جعفر بلوری اشاره: نفت، باارزش و اهمیت روزافزونش، در طول تاریخ همواره سرمنشا وقوع جنگ ها، توطئه ها و خونریزی ها بوده و هست. به ویژه در دنیای صنعتی امروز که حاکمانش برای پیمودن مسیر به اصطلاح پیشرفت، به شدت نیازمند این ماده حیاتی اند. خاورمیانه با آن ذخایر عظیم نفتی طبیعتا باید میدان تاخت و تاز استعمارگران کهنه و نو دیروز و امروزش باشد. شرایط فعلی عراق، به عنوان یکی از این کشورهای نفت خیز شاید، نمونه مناسبی برای تحلیل ادعای مطرح شده باشد. در این نوشتار به واکاوی یکی از هزاران توطئه آمریکا در عراق که همانا سرقت میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی این کشور است خواهیم پرداخت. در همین راستا، پس از بررسی چند فاکتور، و طرح یکی دو سؤال ساده، به بررسی علل و انگیزه های اشغالگران برای ربودن 18 میلیارد دلار نفت عراق می پردازیم. سرویس خارجی کیهان

مدتی است خبر درخواست قضائی پارلمان عراق از سازمان ملل برای بررسی سرنوشت 18 میلیارد دلار پول به سرقت رفته نفت این کشور نقل محافل خبری است. بنا به اعلام شبکه خبری الجزیره، در سال 2004 دولت بوش میلیاردها دلار پول نقد از محل فروش نفت عراق را با هدف آنچه کمک به بازسازی عراق عنوان می شود، اختصاص داده است (سود حاصل از برنامه نفت در برابر غذای سازمان ملل) اما اشخاص یا گروهی این مبلغ کلان را به سرقت برده و اکنون اثری از آن وجود ندارد.
این مبلغ که به صندوقی با نام توسعه و بازسازی عراق تخصیص داده شده بود، باید صرف پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان دولت عراق و همچنین بازسازی زیرساخت های نابود شده این کشور می شد. صندوق توسعه و بازسازی عراق در سال 2003 به درخواست «پل برمر» حاکم آمریکایی وقت در عراق ایجاد شد. یعنی درست در نخستین سال اشغال که این کشور با هرج و مرج و خشونت های بسیار گسترده ای دست به گریبان بود.
چند ماه پیش نیز کمیسیون پارلمانی «شفاف سازی» عراق در همین زمینه دادخواستی قضائی را علیه موسسات آمریکایی فعال در عراق به دفتر سازمان ملل ارائه و از فسادهای مالی گسترده این موسسات شکایت کرده بود.
در این دادخواست که از سوی «بهاء الاعرجی»، رئیس کمیسیون مربوطه ارائه شد آمده است:
«سازمان ها و موسسات آمریکایی در عراق مرتکب فساد مالی گسترده ای شده و 17 میلیارد دلار از دلارهایی را که برای توسعه کشور اختصاص یافته بود، اختلاس کرده اند.»
تاکنون بارها گزارش های رسمی مشابهی از مفقود شدن میلیاردها دلار از منابع ملی عراق منتشر شده که در بسیاری از موارد، جای پای مقامات بلندپایه و نظامی آمریکایی در آنها کاملا مشهود بوده است.
در این نوشتار قصد بررسی همین موضوع یعنی سرقت اموال دولتی کشورهای اشغال شده از سوی آمریکا را داریم. برای رسیدن به نتیجه مطلوب، و داشتن تحلیلی نزدیک به واقعیت، بررسی نکاتی لازم به نظر می رسد:
براساس اصول ابتدایی مدیریت، هر قدر هزینه یک پروژه بالاتر باشد، منابع مورد نیاز برای تأمین این هزینه ها گسترده تر، متنوع تر و حتی گاهی پیچیده تر می شود. حال اگر این پروژه یک عملیات جنگی مثل جنگ عراق باشد، شرایط و نحوه تأمین هزینه نیز مشکل تر و پیچیده تر خواهد بود.
از طرفی، با مرور سطحی برخی اخبار منتشر شده مشخص می شود، هرگاه آمریکا در ساختار حاکمیت عراق یا کشور دیگری وارد شده، بلافاصله مفقود شدن مقادیر کلانی پول مطرح شده است! چه ارتباطی بین این دو مقوله وجود دارد؟
باز کردن گره این معمای نه چندان کور کار ساده ای است. وقوع حمله و اشغال نظامی یک کشور، همواره هزینه سنگینی را هم بر کشور حمله کننده و هم بر کشور اشغال شده، تحمیل می کند. که جداگانه به بررسی هر یک از آنها می پردازیم.
کشور متجاوز
کشور متجاوز، عموما اشغال و هزینه های اشغالگری را به مثابه یک پروژه بزرگ سرمایه گذاری پنداشته و با محاسباتی که در ابتدای کار انجام می دهد، به دنبال کسب حداکثر منافع و سود است. حال اگر مدیران این پروژه در میانه راه متوجه شوند تمامی محاسبات شان اصطلاحا غلط از آب درآمده و از طرفی وقوع برخی مسائل را نه تنها پیش بینی بلکه حتی تصور هم نمی کردند، چه وضعی پیش خواهد آمد؟ کشور متجاوزی که حاضر شده با قتل عام گسترده مردم یک کشور به منافعی دست یابد، طبیعتا برای رهایی از این اوضاع نیز دست به هر اقدامی خواهد زد. در این بین سرقت چند میلیارد دلار که چیزی نیست.
هزینه های سنگین، تلفات نظامی، فشار افکار عمومی و... عمده هزینه هایی است که کشور متجاوز از همان ابتدا با پیش بینی آنها راهکارهایی را برای اداره آن می اندیشد.
براساس برخی گزارش ها، ایالات متحده آمریکا هزینه حمله به عراق و افغانستان را حداکثر تا چند صد میلیارد دلار پیش بینی کرده بود اما بنا به اعلام سایت خبری تحلیلی Information Clearing House، جنگ عراق و افغانستان تاکنون حدود یک تریلیون و دویست و ده میلیارد دلار هزینه به بار آورده و بر میزان این هزینه ها نیز لحظه به لحظه افزوده می شود.
از طرفی بحران شدید اقتصادی ناگهان از راه رسید و شرایط را برای مدیران پروژه جنگ سازی آمریکا به طرز وحشتناکی بغرنج کرد.
حال آیا آمریکا با این اقتصاد بحران زده توان به سود رساندن پروژه جنگ سازی عراق و افغانستان را دارد؟ به نظر می رسد این کشور حتی اگر درگیر بحران اقتصادی هم نمی بود، نمی توانست به تنهایی هزینه این لشکرکشی ها را به دوش بکشد. بنابراین باید با همراه کردن چند کشور دیگر و سرشکن کردن این هزینه ها بین تمام اعضا، فشارهای مالی جنگ را تا حد امکان کاهش می داد که در همان ابتدای جنگ چنین کرد. (درگیر کردن ناتو) اما وقتی هزینه های لشکرکشی صدها بار بیشتر از برآوردهای اولیه شده و از طرفی، پدیده ای همچون بحران بزرگ اقتصادی سرزده از راه رسیده و تمام اتحادیه اروپا را در سایه تهدیدات جدی مالی و امنیتی خود قرار می دهد چه؟
آیا سرشکن کردن هزینه ها بین کشورهایی که خود اکنون درگیر بحران های لاینحل و پیچیده مالی هستند، می تواند نتیجه بخش باشد؟
قطعا مدیران این پروژه ها غافلگیر شده و برای رهایی از این اوضاع پیش بینی نشده خود، به دنبال راهکارهایی خواهند بود.
بدون تردید مهمترین اخبار این روزهای رسانه ها بحث داغ مربوط به اثرات و پی آمدهای بحران اقتصادی حاکم بر کشورهای اروپایی و آمریکاست که روز به روز بر دامنه آن افزوده می شود.
اکنون کشورهای یونان و اسپانیا با ناآرامی ها و بعضا شورش های گسترده دست به گریبانند و از دیگر سو تحلیلگران آمریکایی نیز هشدار می دهند به زودی این بحران پس از درنوردیدن کشورهای اروپایی، دامن شهرهای آمریکا را نیز خواهد گرفت. بنابراین عملا امکان تأمین این هزینه های نجومی که لحظه به لحظه بر مقدار آن افزوده می شود، از سوی کشورهایی با اقتصادهای ورشکسته و نیمه ورشکسته وجود ندارد.
لذا برای حل معمای سرقت بزرگ، نیازی به تحقیقات آنچنانی نیست. کافی است پس از مرور آنچه گفته شد، به این دو سؤال پاسخ داده شود: چه کسانی انگیزه لازم برای انجام این سرقت را دارند؟ این افراد از چه سوابقی برخوردارند؟
البته تاریخ نشان داده در بسیاری از مواقع آمریکا نیازی به سرقت به شکل آنچه در عراق روی داده ندیده است. این کشور گاهی برای رسیدن به منافع خود، به اشکال دیگری عمل می کند. چند سال عقب تر بازگردیم. به سال 1990 زمان جنگ دوم خلیج فارس که از دستاوردهای بوش پدر است. در آن زمان آمریکا بخش عظیمی از هزینه های جنگ را از جیب شیوخ عربستان و کویت تأمین کرد.
کشور قربانی
هر چند آمریکا در جریان اشغال عراق متحمل خسارات سنگین مالی، حیثیتی و جانی شد اما معمولا این کشور اشغال شده است که بیشترین خسارت را متحمل می شود.
بنابه اعلام سایت تحلیلی خبری مذکور، از زمان اشغال عراق حدود یک میلیون 550 هزار نفر عراقی کشته و شمار بسیار بیشتری نیز مجروح یا معلول شده اند. چندی پیش نیز گزارش های تکان دهنده ای از تولد کودکان ناقص، افزایش انواع سرطان و... در فلوجه عراق منتشر شد که همگی به دلیل استفاده نیروهای اشغالگر از اورانیوم ضعیف شده به چنین وضعی گرفتار شده اند. در این بین کارشناسان به صراحت اعلام کردند خسارات ناشی از استفاده اورانیوم ضعیف شده در عراق به مراتب بیشتر از خساراتی است که ژاپنی ها در حملات اتمی هیروشیما و ناگازاکی متحمل شدند.
از طرفی، همین که جنگ در خاک عراق و هزاران مایل دورتر از آمریکا روی داده، کافی است تا مشخص شود، بیشترین خسارات و هزینه ها را کدام طرف متحمل شده است. داستان وقتی غم انگیزتر می شود که پس از مدتی معلوم می شود، کشور حمله کننده سعی دارد تا حد ممکن هزینه های خود را نیز بر کشور اشغال شده تحمیل کند! همین چند روز پیش بود که یکی از مقامات آمریکایی اعلام کرد، عراق باید بابت اشغال شدن کشورش به دست نیروهای خارجی به آمریکا غرامت پرداخت کند! اظهاراتی که خشم مقامات و مردم این کشور را به شدت برانگیخت.
تخریب و چپاول زیرساخت های اقتصادی، تضعیف حاکمیت و در برخی موارد، روی کار آمدن دولت های دست نشانده و... نیز از دیگر هزینه هایی است که بر کشور قربانی تحمیل می شود.
نتیجه‌گیری
بدین ترتیب معلوم شد ایالات متحده آمریکا با محاسبات غلط روی پروژه ای غیرانسانی (جنگ) متحمل خسارات جدی شده و علاوه بر خود، بر بسیاری از کشورهای دیگر هزینه های بسیار سنگینی را تحمیل کرده است. بنابراین دلیلی وجود ندارد که این کشور دلارهای نفتی عراق را به سرقت نبرده باشد. جالب است بدانید، قوی ترین تحلیل هایی که از انگیزه لشکرکشی های آمریکا به عراق عنوان می شود، دستیابی به منابع نفتی این کشور بوده و هست. همین نکته نیز به تنهایی می تواند گره از معمای نه چندان پیچیده «سرقت بزرگ» بگشاید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات