صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۲۵۱۳۹

اندیشه سیاسى مسلمانان (بخش صد و بیستم)

فتح‌الله پریشان مقدمه: همان طور که گذشت فیض کاشانی حکومت و ولایت را به چهار دسته تقسیم کرد. حکومت نبوی اولین آنها بود که در شماره گذشته مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. حکومت و امامت معصوم(علیهم السلام) عنوان دسته بندی دیگر فیض است که به ارزیابی ابعاد و زوایای مختلف آن در این شماره می پردازیم.

از منظر اندیشه سیاسی فیض، ابتنای ضرورت امامت در دوران معصوم(علیهم السلام) بر همان دلایلی است که بر ضرورت و لزوم حکومت نبوی دلالت می کند. در واقع، امامت که به معنای ریاست بر عامه مردم در همه امور دینی و مصالح دنیوی آنهاست، از نظر فیض، تداوم شکل اعلای مدیریت و هدایت جامعه به وسیله انبیا می باشد. فیض در کتاب المحجه البیضاء در این خصوص به روایتی نغز از امام رضا(ع) استناد می کند که امام فرمودند: «امامت در حقیقت، خلافت خداوند و رسول اکرم(ص) در روی زمین بوده و امام، زمامدار دین و نظام مسلمین و تأمین کننده صلاح دنیا و عز مومنین می باشد و به واسطه او، نماز و روزه و زکات و حج و جهاد و جمع آوری فیء و صدقات و امضای حدود و حفظ مرزهای مسلمین تحقق می یابد.» اما از نظر ایشان، هر کسی نمی تواند چنین امام و رهبری باشد، زیرا همان طور که «واجب است پیامبر(ص) از همه ناپاکی ها و ذمائم اخلاقی، مانند بدخلقی، حسد، بخل و ... منزه بوده و معصوم از همه گناهان باشد تا مردم با طیب خاطر و از روی اطمینان و رغبت از او اطاعت کنند.» جانشینان او نیز باید همه آن صفات را جز نبوت داشته باشند؛ پس جانشین پیامبر(ص) نمی تواند مانند سایر آحاد مردم باشد، بلکه باید در قول و عمل به دور از هرگونه خطا و زلل بوده و عالم به کتاب الله و سنت رسول اکرم(ص) و فقیه در دین باشد و به حکم رسول خدا(ص) حکم کند.
با توجه به شرایطی که برای امام ذکر شد، تعیین چنین خلیفه ای را به اعتقاد فیض نمی توان به انتخاب مردم وانهاد، لذا فیض در همان کتاب می نویسد: «آگاهی به صفات پسندیده و معایب برشمرده شده در اشخاص به دلیل عدم دسترسی مردمان بر باطن افراد غیرممکن است و تنها از طریق وحی و نص الهی می توان به این صفات اطلاع یافت؛ از این رو خداوند متعال چنین اشخاصی را از طریق وحی به رسول خدا(ص) و امت ایشان معرفی کرده است.» البته پیامبر(ص) نیز با نص الهی، در عمل و قول به تعیین جانشینان خود تصریح کرده است. در ادامه فیض این نکته را موید به تأییدات عقلی و نقلی می کند. فیض در استدلال عقلی بر این نکته می گوید: «پیغمبر اکرم(ص) کمال شفقت و مهربانی و رأفت نسبت به امت خود داشته تا آنجا که آداب خلوت را تعلیم آنان کرده است، چه جای امور دیگر؛ بنابراین هیچ عقلی باور نمی کند که منصب خلافت نبوی را که بنای ثبات ارکان ایمان و قاعده استواری و استمرار مراسم بر آن است، مهمل و معطل داشته و به تعیین امت واگذاشته باشند.» فیض در تکمله پاسخ عقلی خود به شبهه احتمالی کفایت کتاب و شریعت پیامبر(ص) هم این چنین پاسخ می دهد: «اگر کسی بگوید که وجود شریعت و کتاب پیامبر(ص) در میان امت برای هدایت آنان در همه امور کافی است، در پاسخ می گوییم: صرف بقای کتب و شرایع پیامبران، بدون کسانی که عالم به آن شریعت بوده و آن را در میان امت به اجرا گذارند، آنان را کفایت نمی کند، زیرا بدون چنین کسانی آنها به فرق مختلف تقسیم شده و هر کدام به دلیل جهل به شریعت و کتاب الهی آن را به گونه ای متفاوت از دیگران تفسیر و معنا می کنند و در نتیجه، دچار تشتت می گردند، لذا خداوند متعال هر نبی مرسلی را واجب ساخته که برای خود وصی و جانشینی تعیین کند تا او در میان امت حجت باشد و مردم در کتاب و شریعت الهی تصرف نکنند.»
تذکر این نکته لازم است که به اعتقاد فیض، نصب امام از سوی خدا و رسول وی مقتضای لطف الهی است، زیرا با وجود چنین امامی، امت پیامبر پس از وی از تفرقه به اتحاد می گرایند، حقوق ضعفا از اقویا و فقرا از غنیا گرفته می شود. در غیر این صورت بیشتر احکام دین و ارکان اسلام تعطیل می شود. فیض کاشانی علاوه بر استدلال عقلی، از نقل هم تعیین جانشین از سوی پیامبر را مورد تأیید قرار می دهد و به حدیث معروف غدیر و دیگر احادیث معتبر استناد می کند. نتیجه اینکه از نظر فیض کاشانی، پس از رسول خدا(ص)، خلیفه و امام تنها کسانی هستند که بر خلافت و امامت آنان از سوی خدا و رسولش تصریح به نص شده باشد و آنها مطابق عقاید حقه تشیع، ائمه اثنی عشر(ع)هستند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات