تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۲۵۵۳۰

نه شرقی، نه غربی: احیاء یک ایدئولوژی الهی


همانگونه که در ویژه‌نامه دیروز اشاره کردیم، با جمعی از مقامات و شخصیت‌های کشورمان به گفت‌وگو نشستیم و سؤالهای یکسانی را مطرح کردیم. پاسخ‌دهندگان به سؤالات، از دیدگاه خود به بررسی و تجزیه و تحلیل مسایل مورد سؤال پرداخته‌اند که مجموع پاسخ‌ها، شناختی کلی و اساسی از جریانات جاری و آتی کشورمان بدست می‌دهد. سؤالها و پاسخ‌ها به تدریج در این ویژه‌نامه خواهد آمد و امروز سؤالی که مطرح شده بطور جداگانه مشخص شده است:
شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی یکی از اصیل‌ترین و در حقیقت شعار ما در انقلاب ماست و دارای دو قسمت است. یک قسمت «نفی» را میرساند. یعنی همان بخش نفی شرق و غرب و قسمت دوم جنبه اثباتی دارد و آن بخش جمهوری اسلامی است. به این معنا که ما هر نوع گرایش به شرق و غرب را نفی کرده و هر نوع ارزش‌های برآمده از شرق و غرب و هر نوع سلطه‌پذیری را نیز. از شرق و غرب نفی میکنیم. در عین حال در خلاء زندگی نمیکنیم بلکه بجای این نفی‌کردنها ارزشهایی داریم که خلا‌ءها را پر میکنند. یعنی ما تنها با سیاست موازنه منفی روبرو نیستیم بلکه بجای ارزشهای برآمده از شرق و غرب چیز مثبتی را داریم که از اسلام حاصل شده است. و از بطن مکتب برآمده که آنرا جایگزین شرق و غرب میکنیم. این شعار باید بطور کامل در نظر گرفته شود. یعنی میبایستی از یک سو جنبه اثباتی آن مورد نظر باشد و از طرفی جنبه «نفی» ابعاد مختلف شعار را، در سه بعد سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی، میتوان متبلور کرد. در زمینه سیاسی مسئله کاملا روشن است. یعنی مسئله به نفی سلطه‌پذیری از سوی ابرقدرتها و قدرتهای حاکم زمانه برمیگردد و همچنین نفی روشهای سیاسی شرق و غرب. زیرا کشور باید با تدبیر سیاسی اداره بشود و این چیزی است که ما در چهار سال گذشته نشان داده‌ایم که به آن سخت معتقدیم. در چهار سال گذشته علی‌رغم روی کار بودن دولتهای مختلف که بعضا اگر روی کار باقی میماندند انقلاب را به انحراف میکشیدند با این وصف حرکت ملت حتی اولین دولتی را که تشکیل شد مجبور کرد که در خط اسلام حرکت کند و دولت‌های بعدی نیز تابع همان خط شدند و همان حرکت مردم بود که باعث شد آن دولت گرایش به شرق و غرب نشان ندهد و در برابر ابرقدرتها بایستد.
اثر عملی حرکت مردم این شده است که ما بعنوان یک نیرو، یک فریاد و صدای بلند در جامعه بشری مطرح هستیم موقعیت و جمهوری اسلامی بدین ترتیب ملموس است. حتی در جنبش غیرمتعهدها بشکل بخصوصی قابل بحث هستیم. با دید دیگری مثلا در رابطه با کشورهای همسایه خیر و برکت سیاست مذکور را مشاهده میکنیم. البته اعمال این سیاست بطور طبیعی فشارهایی را روی دوش ملت و دولت ما میآورد ولی اثراتش بیش از این است که فشارهای مذکور بتواند موثر واقع شود و بطور کلی این فشارها چیز مهم و عمده‌ای بحساب نمیآیند.
در مورد تبیین شعار نه شرقی و نه غربی در زمینه فرهنگی باید متذکر شوم که این بخش شاید از دیگر بخشهای سیاسی و اقتصادی مهم‌تر باشد. اصطلاحی در جامعه‌شناسی وجود دارد به نام «فرهنگ‌پذیری». پدیده فرهنگ‌پذیری که در طول 40 ساله اخیر از طریق اومانیست‌های شرق و بعضی از مستکبرین اومانیست غربی مورد بررسی قرار گرفته، بدین شکل است که وقتی کشوری بر کشور دیگر غالب میشود، در حقیقت آن غلبه نمیتواند ادامه پیدا کند مگر اینکه در کشور زیر سلطه قرار گرفته، ویژگی فرهنگ‌پذیری بوجود بیاید و کشور غالب بتواند خضوع خاصی را در کشور زیر سلطه نسبت به فرهنگ کشور غالب بوجود بیاورد. بطور مثال در مورد آمریکا ـ ایران میتوانیم این رابطه را بررسی کنیم. در دوران رژیم قبلی اگر یادتان باشد یک حالت خضوع خاصی نسبت به فرهنگ آمریکائی در ایران وجود داشت، آمریکائیها یک اصطلاح خاصی دارند بنام آمریکن دریم (dream Ameyican) یا رویای آمریکائی این رویا چیزی است که در افکار آمریکائیها بصورت چکیده‌هایی از آرمانهایشان متبلور میشود و بدان می‌اندیشند. همین رویای آمریکائی داشت در ذهن مردم ما نیز شکل میگرفت. بدین معنا که وقتی ملت ما به آرمانهایش فکر میکرد، آن چیزهایی که خواستنی و مطلوب بحساب می‌آمدند در حقیقت همان چیزهایی بودند که در رویای آمریکائی می‌گنجید و همان چیزهایی بودند که جامعه آمریکائی میخواست. این کثیف‌ترین بعد سلطه‌پذیری و گرایش به شرق و غرب است و کاملا جنبه فرهنگی دارد که به دنبال خود، سلطه‌پذیری سیاسی و اقتصادی را نیز یدک میکشد. شعار نه شرقی نه غربی در حقیقت نفی فرهنگ‌پذیری است. دنباله این شعار وقتی میگوئیم جمهوری اسلامی یعنی اینکه میگوئیم ما فرهنگ‌پذیری را نفی میکنیم و در عین حال خودمان در داخل کشورمان دارای فرهنگ غنی هستیم. این فرهنگ از بطن مکتب و از بطن آموزشهای اسلامی ما برمیآید که اثراتش روی رفتار، گفتار، طرز لباس پوشیدنمان، برخوردهای ما، کتابهایمان و خلاصه همه چیزمان نمودار شده است. یعنی ما در کشورمان با انسانهای طرف هستیم که از نظر فرهنگ کاملا با انسانهای گذشته فرق کرده‌اند و این بخاطر برگشت به شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» است.
در مورد تبیین این شعار در زمینه اقتصادی باید متذکر شوم که در جهان امروز اقتصاد در دست قدرتهای بزرگ شکل اهرمی را یافته که توسط آن کشورهای مختلف را دوشیده و چپاول میکنند و هر روز آنان را بعناوین مختلف بازیچه قرار میدهند. ما با استقلال در زمینه سیاسی و فرهنگی و با دگرگونی عظیمی که در این زمینه‌ها پیدا کرده‌ایم:
اولا وضعیت اقتصادی کشورمان را بشکلی، در آورده‌ایم که بعد از این اقتصاد کشور ما نمیتواند به شکل اهرمی در دست قدرتهای بزرگ باشد، یعنی در حال حاضر مسئله اقتصاد ما یک عامل تعیین‌کننده نیست که ما را به سمت شرق و یا غرب سوق دهد و کاملا در کنترل خودمان است. البته قابل ذکر است که این به آن معنا نیست که ما کاملا از وابستگی اقتصادی رها شده‌ایم یا به خودکفائی رسید‌ه‌ایم خیر، راه درازی در این زمینه در پیش داریم. در حقیقت این مسئله به آن معناست که روشهای سیاسی، و اقتصادی و فرهنگی خود را بطوری تنظیم کرده‌ایم که مسائل اقتصادی باعث نمیشود که ما تصمیم سیاسی بگیریم و یا تصمیم فرهنگی اتخاذ کنیم که بسوی این قدرت و یا آن قدرت متمایل شویم. به عقیده بنده، یکی از مقاطع واقعا پر از حماسه انقلاب اسلامی، در 4 سال گذشته مقاومت ملت ما در مقابل با محاصره اقتصادی بوده است. محاصره اقتصادی کارخانجات ما را به تعطیلی کشانید و تقریبا کارخانه‌ها در آستانه فلج کامل قرار گرفتند. اقتصاد ما ضربه سختی خورد و فشار زیادی را متحمل شدیم. ما دیدیم که ملت بدون اینکه خم به ابرو بیاورد در مقابل تمام ناملایمات از اینگونه ایستاد. پس این نشاندهنده آن است که ما بر عنصر اقتصادی غلبه کردیم و به این معنا است که دیگر ابرقدرتها نمیتوانند از اهرم اقتصادی روابط بازرگانی و مبادلات تجاری علیه ما استفاده کنند و این در حقیقت در سایه همان شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی بدست آمده است. البته در روابط خارجی بد نیست اشاره بکنیم که اگر بخواهیم بصورت فرد صحبت کنیم، قابل ذکر است که روابط ما با کشورهای جهان سوم توسعه خاصی یافته است و همچنین مبادلات ما با این کشورها گسترش بیشتری یافته است و در مقابل حجم مبادلات ما با غرب بسود کشورهای جهان سوم کاهش یافته است ما تنوع بازار ایجاد کرده‌ایم و به کشور خاصی از نظر اقتصادی وابسته نیستیم و از نظر داخلی هم یک شور و شوق خاصی در کارخانجات و همه بخشهای اقتصادی بوجود آمده و همه دارند در جهت خودکفائی حرکت میکنند. نمایشگاههای مختلفی که ترتیب داده میشود و خبرهایی که میرسد نشاندهنده این است که همه مردم در همین خط حرکت میکنند و انشاءالله خیلی سریع‌تر از آن که فکر کنیم میتوانیم به سمت خودکفائی پیش برویم.
و اما اینکه در چهار سال گذشته حرکات انقلاب به چه صورت بوده است من فکر می‌کنم که تفسیر حرکت انقلاب را در 4 سال گذشته بر محور همین شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی باید کرد. باید دید که ابرقدرتها و همچنین ایادی آنها در داخل و همچنین سازشکارها، لیبرالها، غرب‌باورها، شرق‌باورها چگونه سعی کرده‌اند این شعار را خدشه‌دار کنند.
و چگونه خواسته‌اند در مواردی از این شعار را از بین ببرند، یعنی اگر در واقع از این شعار بصورت ترازوئی بهره بگیریم میتوانیم میزان فعالیت‌ها و حرکت‌های مختلف در جامعه خود را دریابیم. بررسی سیر حرکت انقلاب در مقاطع مختلف در چهار سال گذشته طبیعتا صفحات کتابهای زیادی را پر میکند و بایستی مقالات فراوانی در موردش نوشته شود اما آن چیزی که به طور مختصر میتوانیم بگوئیم این است که در مقطعی افراد غرب‌باور و متمایل به غرب در راس کار بوده‌اند و در بین آنها افراد خائن و به عکس افراد صادقی هم هستند که بخاطر آموختگیهای فرهنگی خود ناخودآگاه در مسیر هم‌کیشان خود قرار دارند، اصولا این افراد کسانی هستند که به غرب خوشبین هستند و بعضا افرادی هستند که بخاطر ترس از مارکسیسم و کمونیسم رو به غرب آورده‌اند یعنی یک نوع موازنه مثبت را در پیش گرفته‌اند.
خوب اینها حرکت خود را آغاز میکنند. می‌بینیم در جامعه حرکتهائی نیز وجود دارند که میخواهند اینها را به بلوک شرق متمایل کنند. از برادر بزرگ، دولت بزرگ، همسایه شمالی یک مناظره خاصی ترسیم میکنند ولی ملت هوشیار و مواظب است. ملت میگوید که من براساس شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی حرکت می‌کنم. اگر هر کشوری یا هر قدرتی بخواهد تجاوز را اعمال کند من دست وی را قطع میکنم. شبیه اشغال لانه جاسوسی. و اگر همین قدرتها با ما برخورد عادی داشتند و در صدد توطئه نبودند و خواستند رابطه عادی با ما برقرار کنند بصورت محتاطانه با آنها رابطه برقرار میکنیم و نمیخواهیم خود را ایزوله کرده و تنها باقی بمانیم. این چیزی است که خواست ملت است. ولی در جامعه همین قدرتهای بزرگ سعی میکنند که ما را بوسیله ایادیشان به این جناح و آن جناح وابسته کنند. یک دوره غرب‌باوران روی کار میآیند و یکدوره طرفداران «سه جهانیها» در کنار بنی‌صدر روی کار میآیند و یک زمانی توده‌ایها از این طرف تبلیغ میکنند، ولی حرکت اصلی این توده‌های مسلمان ایران که توده‌ایها سعی دارند که کلمه مسلمان را از عبارت توده‌های مسلمان حذف کنند، براساس همان شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی جریان دارد و ملت ما با استفاده از این شعار بعنوان یک میزان و ترازو تمام ایادی ابرقدرتها و حرکات آنها را ردیابی و درک میکند حالا این ایادی ممکن است در سطح بسیار بالائی باشند. حتی در سطح ریاست جمهوری شبیه به بنی‌صدر و چه در قشرهای گوناگون و لایه‌های مختلف جامعه تا سطوح ادارات و کوچه و بازار در هر قشری که باشند، مردم با هوشیاری مواظب هستند که مبادا اینها صدمه‌ای بر انقلاب وارد آوردند. این گوشه‌ای از این حرکت بود که بنده به آن اشاره کردم و ابعاد مختلف آن از جمله، حرکت لیبرالها، مارکسیسم مواضع ما، در سیاست خارجی در برابر قدرتها، حرکت مردم در این زمینه‌ها و آگاهیهای آنها، حرکت روحانیت و غیره که هم احتیاج به بحث دارد که زمان میبرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات