قطع یقین درخت تنومند مقاومت ملی – اسلامی لبنان و از جمله جنبش انقلابی حزبالله محصول تلاشهای بیوقفه امام موسی صدر در لبنان و دیگر کشورهای اسلامی و حتی خاورمیانه است. این مجاهد فی سبیلالله پس از سالها مجاهدت خالصانه در نهم شهریور 1359 و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران طی سفری که بر اساس دعوت رسمی دولت لیبی به طرابلس داشتند ناجوانمردانه همراه محمد یعقوب و عباس بدرالدین، روزنامهنگار برجسته لبنانی توسط سرهنگ معمر قذافی به اسارت گرفته میشوند که تاکنون با وجود پیگیریهای مکرر ایران، لبنان، سوریه و دیگر مجامع بینالمللی خبری از ایشان حاصل نشده است. تا سالها پیش پاسخ به چرایی اقدام شنیع معمر قذافی درباره ربودن میهمان رسمی دولت لیبی اذهان بینالمللی را بشدت به خود مشغول کرده بود اما اکنون بر اساس اسناد غیرقابل انکاری معلوم شده است که قذافی یک یهودیتبار صهیونیست است که به دستور اربابان خود با دستگیری و زندانی کردن امام موسی صدر تلاش کرده است تا از باروری اندیشههای اسلامی در لبنان و فلسطین که بذر آن توسط امام موسی صدر در منطقه پاشیده شده است، پیشگیری کند.
اکنون معلوم شده است که از مدتهای مدیدی سرهنگ معمر قذافی در جبهه نبرد مسلمانان با صهیونیستها در پوشش یک انقلابی دوآتشه خیانتهای بیشماری به جریان دفاع حقیقی تودههای انقلابی غیروابسته به حکام بزدل عرب روا داشته است که به هر حال افشای هویت صهیونیستی قذافی و قطعیت یافتن موضوع اصالت یهودی او به راحتی از دلایل خیانتهای آشکار و پنهان قذافی پرده برمیدارد. اخیرا «راشل سعاده» خاله یهودی قذافی که متولد و ساکن فلسطین اشغالی است طی مصاحبهای که همراه پسر بزرگش با شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی انجام داده است اسناد غیرقابل انکاری را ارائه کرده است که به روشنی معلوم میکند مادر قذافی از یهودیان ساکن لیبی است که سالها پیش وی با وجود داشتن همسری در سرزمینهای اشغالی و بدون جدا شدن از همسر سابقش با یک تاجر لیبیایی [و به قولی یک خلبان لیبیایی]فرار کرده و زندگی مشترکی را با او در شهر سرت لیبی آغاز میکند و معمر قذافی که محصول خیانت مادر است نهتنها یهودیتبار است بلکه بر اساس دستورالعملهای صهیونیستی وی یک یهودی صدیق اسلامستیز است که در نسب یهودی مادر و پدر نامشروع قذافی هیچ تردیدی وجود ندارد، اگر چه پیش از مصاحبه جنجالی راشل سعاده درباره نسب یهودی معمر قذافی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیاکبر صادقی، شوهرخواهر امام موسی صدر در بخش تبیین علل ربوده شدن امام موسی صدر توسط معمر قذافی به خوبی از شناخت دقیق امام موسی صدر نسبت به مبانی اعتقادی قذافی پرده برداشته بود. ایشان در نقل خاطراتی از امام موسی صدر میگویند:« علت آنکه آقای صدر به لیبی رفتند این بود که از ایشان برای شرکت در جشن انقلاب لیبی دعوت شده بود. ایشان با توجه به اختلافاتشان با قذافی، در رفتن به لیبی تردید داشتند. با یکی، دو تن از سران کشورهای مسلمان مشورت کردند.
از قراری که بنده اطلاع پیدا کردم، حافظ اسد به ایشان گفته بود که نروند اما رئیسجمهور وقت الجزایر اظهار داشته بود من ترتیبی دادهام که مسالهای پیش نیاید و آقای قذافی الان با همه صداقتش! منتظر شماست. ایشان سرانجام هم با تردید به این سفر رفتند، چرا که شقاوت قذافی برایش روشن بود و کارهای خشن سیاسی او را در لبنان میشناخت. قذافی منکر جاودانگی قرآن بود. قذافی [با کفرگویی] مدعی بود قرآن مربوط به زمان خودش و احکام اسلامی هم مربوط به زمان خودش است و اینها امروزه مشکل ما را حل نمیکنند و اکنون من هستم که ولیامر هستم و باید قوانین اسلامی را وضع کنم. درهمینباره 3-2 کتاب نیز نوشته است یا برایش نوشتهاند. برای مثال میگوید همه آیات قرآن که با کلمه «قل» شروع میشود باید حذف شوند، چرا که اینها خطاب به حضرت رسول است و ما مخاطب آن نیستیم. آقای صدر هم در یک جلسه به او گفته بودند اگر تو بخواهی منکر احکام اسلام و قرآن بشوی به این معنی است که از نظر ولادت هم به مشکل برمیخوری! این جمله خیلی به قذافی برخورده بود.» به هر صورت اکنون بیش از 33 سال است که امت اسلامی چشم به راه بازگشت امام موسی صدر از اسارتگاه قذافی مخلوع است.
اصل و نسب امام موسی صدر
سیدصالح شرفالدین جد اعلاى امام موسى صدر به سال 1122هجری قمری در قریه «شحور» در نزدیکى شهر صور در جنوب لبنان دیده به جهان گشوده و پس از پایان تحصیلات دینی و همزمان با فعالیتهای دینی – مذهبی در زادگاه خویش برای گذران زندگانی به شغل شریف کشاورزى مىپردازند. در همان ایام ارتش سنیمذهب عثمانی تهاجم سنگینی را علیه تشیع و علماى شیعه جبلعامل که پایگاه اصلی علویون در آن دوران محسوب میشد راه میاندازند که تدریجا ددمنشیهای آنان موجب میشود سیدصالح شرفالدین همراه دیگر علمای منطقه با بسیج مردم پا به میدان جهاد علیه ظلم و ستم عثمانیها بگذارد. در بحبوحه جنگ احمد جزار یکى از سرداران عثمانى ضمن به شهادت رساندن فرزند 21 ساله سیدصالح به نام سید هبهًْالدین در مقابل چشمان پدر، سیدصالح را نیز دستگیر و به بند میکشد که سرانجام ایشان با همکارى برخى از نگهبانان شیعه زندان همراه 6 تن از دیگر زندانیان موفق به فرار از زندان مخوف «جزار» در سال 1197 هجری قمری شده و همراه خانواده در نجف اشرف اقامت میگزیند. پدر امام موسی صدر، سیدصدرالدین صدر نیز از مراجع بزرگ زمان خود به شمار میرود. در حقیقت سیدصدرالدین صدر، پدر امام موسى صدر، فقیه بزرگ و از مراجع عالیقدر و معاصر شیعه بودند که در کاظمین به دنیا آمده و سپس همراه پدر بزرگوارشان به کربلا مهاجرت میکنند. سیدصدر مدتی بعد با اجازه پدر راهى حوزه علمیه نجف اشرف شده و پس از شرکت در درس آخوند خراسانى و سیدکاظم یزدى و طی مدارج علمی موفق به اخذ اجازه اجتهاد از محضر علمای یاد شده شد.
سیدصدر بعد از فوت پدر جهت زیارت بارگاه امام رضا (ع) به مشهد مشرف و به مدت 6 سال در کنار بارگاه ملکوتی آن امام همام مجاور میشوند. در همان ایام ایشان با دختر بزرگوار مرحوم آیتالله حاجآقا حسین قمى وصلت کرده و برای مدتی به نجف بازگشته و در درس آیتالله میرزاى نائینى (ره) حاضر مىشوند. در اواخر سال1346 هجری قمری آیتالله سیدصدر مجددا به ایران بازمیگردند و برای مدتی همراه خانواده در قم ساکن میشوند که امام موسى صدر در همین دوره، یعنى در ذىالحجه 1346 هجری قمری در شهر قم دیده به دنیا میگشایند. آیتالله سیدصدر که فقیهی نامدار بودند در حالی که امام موسی صدر 2 ساله بودند با اصرار طبقات مختلف مردم در مشهد مقدس ساکن شده و به ترویج معارف اسلامی و احکام دینی میپردازند ولی بعدها ایشان به ناچار بنا به دعوت حضرت آیتالله عبدالکریم حائرىیزدی، موسس حوزه علمیه قم دوباره به شهر علم و فقاهت بازگشته و معظمله را در اداره امور حوزه علمیه جدیدالتاسیس قم کمکرسانی میکنند. در مدت کوتاهی سیدصدرالدین صدر به عنوان یکى از ارکان اصلی حوزه علمیه قم خدمات شایانی انجام میدهند. به هر صورت آیتالله صدرالدین صدر بعد از رحلت آیتالله حائرى همراه 2 تن از مراجع بزرگ وقت یعنى آیتالله سیدمحمد حجت و آیتالله سیدمحمدتقى خوانسارى زعامت و مرجعیت شیعیان را به عهده گرفته و شاگردان بسیارى را تربیت میکنند. آیتالله سیدصدرالدین صدر برخلاف نظر بعضی از علمای درباری وقت که بر اثر تبلیغات استعمارگران مشارکت در امور سیاسی را حرام میدانستند همزمان با فعالیتهاى حوزوى، در امور سیاسى کشور نیز فعالیت چشمگیری داشتند و نقش حیاتی ایشان در حمایت ا�� فداییان اسلام بر کسى پوشیده نیست.
زندگینامه امام موسی صدر
امام موسی صدر ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در محله چهارمردان شهر قم در خانوادهای جلیلالقدر و روحانی چشم به دنیا میگشایند. ایشان که از همان اوان کودکی از هوش سرشاری برخوردار بودند مقطع ابتدایی را در دبستان حیات قم با نمرات عالی گذرانده و بلافاصله وارد دبیرستان سنایی قم شده و همزمان با طی دوره دبیرستان، به تحصیل علوم اسلامی نیز در حوزه علمیه قم مشغول میشوند. موسی صدر در خرداد سال ۱۳۲۲ و پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی جهت تحصیل معارف دینی در حالی که تازه وارد سن 15 سالگی شده بودند، رسما به حوزه علمیه قم وارد میشوند. البته گفتنی است موسی صدر در کنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را نیز با جدیت پیگیری میکردند. گفته میشود امام موسی صدر در حوزه علمیه قم فقه و اصول را نزد اساتید گرانقدری مانند حضرات آیات سیدمحمدباقر سلطانیطباطبایی، سیدحسین طباطباییبروجردی، شیخ عبدالجواد جبلعاملی، محمدحجت کوهکمری، سیدمحمد حجت، سیداحمد خوانساری و سیدمحمد محققداماد فراگرفته و در کنار آن فلسفه را نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی و برادر بزرگوارش سیدرضا صدر به خوبی میآموزد. آیتالله سیدموسی شبیریزنجانی، شهید دکتر سیدمحمد بهشتی و آیتالله ناصر مکارمشیرازی از دوستان آن دوران امام موسی صدر در قم به حساب میآیند.
امام موسی صدر که در کنار هوش و ذکاوت سرشار از قدرت شناخت بسیار بالایی نیز برخوردار بودند با تشخیصی بسیار درست راه تحصیلات آکادمیک را در پیش گرفته و راهی دانشگاه میشوند. در حقیقت ایشان در سال ۱۳۲۹ هجری شمسی به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته «حقوق در اقتصاد» (معادل رشته اقتصاد کنونی) در دانشگاه تهران مشغول تحصیل و در سال ۱۳۳۲ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل میشوند. امام موسی صدر که اشتیاق سیریناپذیری به کسب علم و دانش داشتند به محض اتمام تحصیلات در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیلات حوزوی عازم نجف اشرف شده و تا سال ۱۳۳۷ در آنجا رحل اقامت میافکند. امام موسی صدر با فروتنی بینظیری در سالهای ابتدای حضور خویش در نجف نزدعلمای پرآوازهای مانند آیتالله سیدمحسن حکیم، شیخ مرتضی آلیاسین، سیدعبدالهادی شیرازی و شیخ حسین حلی به آموزش فقه میپردازند. امام موسی صدر در کنار فراگیری علم فقه از درس اصول آیتالله سید ابوالقاسم خویی نیز بهره برده و همزمان درس فلسفه را نیز به خوبی نزد آیتالله صدرا بادکوبهای فرامیگیرند و در این ایام با شهیدسید محمدباقر صدر دوست و همبحث میشوند. شهید مصطفی چمران همراه و همراز امام موسی صدر در ایام بسیار سخت و طاقتفرسای لبنان درباره تبحر خاص امام موسی صدر در فلسفه میگوید: «امام موسی صدر در فلسفه بسیار قوی بود. خود من علاقه شدیدی به فلسفه دارم و گاهگاهی با بزرگان روبهرو میشوم، مباحث فلسفی را طرح و کم و بیش آنان را با سوالات و مناقشات فلسفی اذیت میکنم. به یاد دارم با امام موسی صدر نیز چند بار بحثی فلسفی را شروع کردم، ولی وی در عرض مدتی کوتاه مرا محکوم میکرد و من دیگر نمیتوانستم کلمهای بر زبان برانم. احساس میکردم قدرت فلسفی او آنقدر زیاد است که در کمتر کسی دیدهام.» در واقع امام موسی صدر که قبل از عزیمت به نجف با توصیه علامه طباطبایی مسؤولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را برعهده گرفته بودند، در حوزه علمیه نجف هم به عضویت هیات امنای جمعیت «منتدی النشر» در میآیند. در این بخش گفتنی است 2 سال از اقامت امام موسى صدر در شهر نجف اشرف مىگذشت که براى نخستینبار ایشان سفر سرنوشتسازی را به لبنان آغاز کرده و براى دیدار با بستگان خویش در صور، شحور و معرکه عازم لبنان میشود.
ایشان در میانه سفر با فقیه مجاهد آیتالله سیدعبدالحسین شرفالدین ملاقات میکنند. طی این ملاقات امام موسى صدر شدیدا تحت تاثیر افکار بلند سیدشرفالدین واقع شده و شیفته ادب، اخلاق، انسانیت و قدرت رهبرى او میشوند و متقابلا سیدشرف الدین نیز که به نبوغ، قدرت علمى، بینش سیاسی و سجایاى اخلاقى امام موسی صدر پى برده بودند با درایتی درخور تحسین ایشان را لایقترین فرد براى رهبرى آینده شیعیان لبنان مییابند. در حقیقت پس از این ملاقات سرنوشتساز است که سیدشرفالدین که نزد شیعیان لبنان از جایگاه دست نیافتنی برخوردار بودند در هر فرصت و مجلسى ضمن معرفی زوایای وجودی و شخصیتی امام موسی صدر به تبیین سجایاى اخلاقى و علمى او میپردازند. به هر شکل امام موسى صدر بعد از اقامتی کوتاه در جنوب لبنان و لمس عینی آلام جانکاه شیعیان لبنان با کولهباری از غم و اندوه مجددا جهت ادامه تحصیل راهى نجف اشرف میشوند. اگرچه در همان دوران مرحوم آیتالله بروجردى، زعیم عالیقدر تشیع طی نامهاى امام موسى صدر را به عنوان نماینده تامالاختیار خود در ایتالیا نصب میکنند اما امام موسى صدر بنا به دلایلى که گذر تاریخ آن را عیان میکند با تعذر بسیار از پذیرش این مسؤولیت سنگین امتناع میکنند. به هر حال امام موسی صدر پس از 4 سال تلمذ در محضر اساتید برجسته نجف اشرف و طی آخرین مدارج علمی حوزوی در اوایل زمستان سال 1337 با کولهباری از دانش و تجربه به شهر قم، مرکز علم و فقاهت جهان اسلام بازگشته و در حوزه علمیه قم به تدریس و تهذیب مشغول میشوند. امام موسی صدر که جزو نوادر روزگار هستند همزمان با تحصیل در دانشگاه و حوزه علمیه زبانهاى انگلیسى و فرانسه را نیز آموخته و از سوی دیگر در مدتی کوتاه در صف اساتید برجسته حوزه علمیه قم قرار گرفته و به تدریس فقه، اصول، منطق و فلسفه نیز میپردازند.
بازگشت امام موسی صدر به ایران
قطع یقین امام موسی صدر که جزو بهترین و سرآمدترین اساتید حوزه علمیه بودند و همگان آیندهاى درخشان را براى ایشان پیشبینى کرده و او را امید جهان تشیع و جهان اسلام مىدانستند با بازگشت خویش به ایران جهت ایجاد تحول در امور کشور و حوزه علمیه برنامهریزیهای دقیقی صورت میدهند. در واقع امام موسى صدر از سالها پیش درباره لزوم انجام اصلاحات پایدار در حوزه علمیه قم با دوستان حوزویاش مذاکرات مفصلی داشتند. او که سری پرشور داشت با همراهی جمعی از دوستانش برخلاف جو حاکم، در اولین گام عملی خویش زمینه را برای انتشار یک مجله حوزوى که انتشار آن سالها جزو آرزوهاى دستنیافتنی برخی از بزرگان حوزه علمیه قم بوده است مهیا کرده و در آذرماه 1337هجری شمسی با همکارى جمعى از فضلاى بنام حوزه علمیه قم و عدهاى از تجار متدین تهران نخستین شماره مجله حوزه به نام «مکتب اسلام» را منتشر میکند. شهید مصطفی چمران در اینباره میگوید: «او اولین کسی است که یک مجله علمی - اسلامی تاسیس کرده به نام «مکتب اسلام» که حتی امروز هم در قم منتشر میشود. خود آقای «صدر» در روزگار جوانی مقالات متعددی در این مجله نگاشته است که سلسله مقالات او درباره اقتصاد اسلامی بعدا بهصورت کتابی منتشر شد».
امام موسی صدر ضمن برعهده گرفتن مسؤولیت سردبیری مجله تازه تاسیس «مکتب اسلام» مسؤولیت اداره یکی از مدارس ملی قم را نیز عهدهدار میشود. در واقع امام موسی صدر که ذهنی تحلیلگر و برنامهریز داشتند در دومین گام خود با شجاعت بینظیری با همکارى جمعی از فرهنگیان متدین قم اقدام به تاسیس «دبیرستان صدر» به سبک جدید میکند تا جوانان علاوه بر کسب دانش روز از تربیت درست دینی نیز برخوردار شوند و در عین حال از تبلیغات مسموم رژیم ستمشاهی مصون بمانند. البته گفتنی است که در همان دوران شهید دکتر بهشتى نیز که از هممباحثهایهای امام موسی صدر بودند دبیرستان دیگرى به نام «دین و دانش» تاسیس میکنند که در این دبیرستان علاوه بر تدریس دروس عمومی و اختصاصی رایج در دبیرستانها، دانشآموزان را با مفاهیم و مبانی دینی نیز آشنا میکنند. از سوی دیگر تلاش منسجم امام موسی صدر برای تدوین طرح اصلاح نظام آموزشی حوزههای علمیه با همفکری آیتالله شهید بهشتی و آیتالله مکارمشیرازی از مهمترین اقدامات او در آخرین سال اقامت پربرکتشان در شهر قم به حساب میآید.
هجرت امام موسی صدر به لبنان
امام موسی صدر در اواخر سال ۱۳۳۸ و به دنبال توصیههای علمای بزرگواری مانند حضرت آیتالله بروجردی، آیتالله حکیم و شیخ مرتضی آلیاسین و البته طبق وصیت شرعی سیدعبدالحسین شرفالدین، رهبر متوفی شیعیان لبنان، دعوت شیعیان لبنان را برای مهاجرت به آن دیار پاسخ مثبت داده و به عنوان جانشین و وصی شیخ شرفالدین، ایران را به سوی لبنان ترک میکنند. شهید چمران در اینباره توضیح میدهد: «آقای صدر در همان ایامی که به آموختن درسهای دینی خود اشتغال داشت، سفری به لبنان کرد. رهبر شیعیان آن روز لبنان سیدعبدالحسین شرفالدین، از موسی صدر بسیار خوشش آمد و او را وصی و جانشین خود معرفی کرد. اتفاقا پس از یکی، دو سال (1959میلادی) آن سیدجلیلالقدر فوت کرد و شیعیان جنوب برحسب توصیه و وصیت آن رهبر دینی به ایران آمدند و آقای صدر را با اصرار زیاد به لبنان بردند. چنین شخصیتی با چنین نبوغ بیسابقهای رهسپار لبنان میشود. ظلمها و جنایتها و دربهدریها و تحقیرها و فلاکتهای مادی و معنوی را میبیند. تصور کنید چگونه میتواند تحمل کند؟ او به محض ورود به لبنان به منطقه جبلعامل، منطقه مقدس شیعیان در جنوب لبنان میرود و در شهر صور، بزرگترین شهر جنوبی جبلعامل اقامت میگزیند و امام مسجد میشود».
به هر صورت امام موسی صدر که از سفر قبل خویش با مصائب شیعیان لبنان آشنا بودند با تیزبینی منحصر به فردی که داشتند از زمستان سال ۱۳۳۸ به منظور ریشهیابی علل و عوامل اصلی عقبماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان انجام مطالعات عمیق میدانی را در دستور کار قرار میدهند که در نهایت ایشان ضمن آشنایی با ریشههای اصلی مشکلات شیعیان لبنان اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان و استفاده از ظرفیتهای اجتماعی لبنان جهت نمایاندن چهره واقعی شیعیان به جهانیان را با تمام وجود در سرلوحه امور قرار داده و از همان روزهای نخستین حضورشان در جنوب لبنان و همانند پیشینیان خود برای رسیدن به اهداف متعالی خویش در مسجد رحل اقامت میافکنند. در حقیقت امام موسی صدر در کمال غربت و تنهایی کار خود را از درون یک مسجد شروع میکنند که در نهایت امر با پشتکار و دلسوزی غیرقابل وصفی جامعه شیعی و حتی غیرشیعی لبنان را متحول میکنند. کاملا واضح است امام موسی صدر که در آن مقطع حساس عمیقا به کار تشکیلاتی منسجم و همکاری همگانی اعتقاد راسخ داشتند در پی رسیدن به آرمانهای بلند خویش اقدام به سازماندهی و بسیج امکانات محدود موجود در منطقه محروم جنوب لبنان میکند. ایشان عمیقا معتقد بودند: «در این دنیای سازمانی، اگر ما بخواهیم تکروی کنیم به نظر من نهایت سادگی است. ما اگر امروز عمل دستهجمعی نداشته باشیم کلاهمان پس معرکه است که هست». به هر حال امام موسی صدر در سایه تحقیقات و بررسیهای عمیق میدانی که با پشتکار عجیبی در مناطق مختلف لبنان انجام میدهند ضمن رسیدن به درک کامل از واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی آن روز لبنان اقدام به برنامهریزی عملیاتی میکنند.
امام موسی صدر در مصاحبهای در اینباره توضیح میدهد: «کیلومتر شمار ماشین فولکسواگن کوچک من سالانه حدود 150 هزار کیلومتر کار میکند و این به سبب گشت و گذار در کوهها و راههای لبنان است». در حقیقت امام موسی صدر علاوه بر برخورداری از نبوغ سرشار در حوزه تفکر و اندیشه دینی در دیگر ابعاد نیز چهره استثنایی به حساب میآیند. به هر صورت فارغ از توانمندیهای ویژه ایشان در حوزه دینی به راحتی میتوان ادعا کرد که وی در دیگر بخشها نیز چهرهای ماندگار به حساب میآیند. برای نمونه ایشان از اواسط سال ۱۳۳۹ و در راستای اجرای سیاست محرومیتزدایی از مناطق شیعهنشین لبنان برنامههای اختصاصی را طراحی و گام به گام به مرحله اجرا میگذارند که در اینباره میتوان به موضوع تجدیدحیات سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان» در جهت تامین نیازهای مالی خانوادههای بیبضاعت و ریشهکن کردن پدیده ناهنجار تکدیگری از سطح شهر صور و اطراف آن اشاره کرد. فارغ از فعالیتهای اجتماعی یادشده، امام موسی صدر فعالیتهای سیاسی موثری را نیز در بخش بینالمللی در دستور کار قرار میدهند. امام موسی صدر در تابستان سال 1342 در راستای فراهم کردن بستر لازم برای همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیه شیعه لبنان سفری 2 ماهه به کشورهای شمال آفریقا انجام میدهد و در عین حال به نشر افکار امام خمینی(ره) و تشریح مظالم رژیم ستمشاهی میپردازد. همچنین ایشان در بهار سال 1344 در راستای رسیدن به وحدت ملی در لبنان و ریشهکن کردن بستر اختلافات طراحی شده از سوی رژیم صهیونیستی در موسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» نخستین سلسله نشستهای تخصصی را میان علمای دین اسلام و مسیحیت برگزار میکند که از آن سلسله نشستها میتوان به عنوان سنگ بنای تقریب مذاهب نام برد.
علاوه بر آن امام موسی صدر در سال 1346 پس از شکست سنگین دولتهای عربی در جنگ 6 روزه اعراب از رژیم صهیونیستی، به دیدار پاپ رفته و در نشستی چند ساعته به افشا و تشریح جنایات رژیم صهیونیستی و تبیین مظلومیتهای مسلمانان لبنان میپردازد. همچنین ایشان در سال 1347 به عضویت مرکز اسلامشناسی استراسبورگ درمیآیند. امام موسی صدر در سال 1348 با تشکیل مجلس شیعیان لبنان گام بزرگی را در جهت احیای هویت فرهنگی – سیاسی شیعیان لبنان برمیدارد. او که به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعه برگزیده میشود طی نخستین اطلاعیهای رسمی برنامههای عملی خویش را برای تحقق اهداف اسلامی مجلس اعلای شیعیان لبنان که مبتنی بر خطوط اساسی و مترقی هفتگانهای است چنین اعلام میکند: «1- تنظیم شئون طایفه شیعه و بهسازی هرچه بیشتر زندگی اقتصادی و اجتماعی شیعیان 2- وصول به یک موقف کامل اسلامی، چه از نظر فکری و علمی و چه از نظر مبارزاتی و جهاد 3- مبارزه با عوامل تفرقهافکن و وصول به یک وحدت کامل اسلامی 4- همکاری با همه طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت کشور 5- توجه به مسؤولیتهای ملی و میهنی و صیانت از استقلال و آزادی و حفظ ثغور و مرزهای کشور 6- مبارزه پیگیر با جهل و فقر و ستم، عقبماندگیهای اجتماعی و مفاسد اخلاقی 7- پشتیبانی همهجانبه از نهضت مقاومت فلسطین و مشارکت با دولتهای مترقی و برادران عرب در راه مبارزه با اسرائیل و آزادسازی سرزمینهای غصبشده توسط رژیم اشغالگر قدس». در حقیقت در آشفتهبازار سیاسی – نظامی وقت که کشور بیدفاع لبنان در معرض تهاجم مستقیم صهیونیستهای متجاوز قرار داشت تلاش برای ایجاد وحدت کلمه مابین مسلمانان از اصول اعتقادی امام موسی صدر به حساب میآید، لذا امام موسی صدر بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان از مفتی اهل سنت لبنان دعوت میکند با همفکری یکدیگر برای ترویج و تعظیم شعائر دینی و فعالیتهای اجتماعی طوایف اسلامی با یکدیگر هماندیشی کنند.
همچنین امام موسی صدر در سال 1349 با ارائه طرح مدونی به اجلاس «مجمع بحوث اسلامی» قاهره به عضویت دائم این مجمع درمیآیند. امام موسی صدر که شخصیتی چندبعدی است همزمان با فعالیت در عرصههای سیاسی، دینی، فرهنگی و اجتماعی هرگز از مقابله مقتدرانه نظامی با رژیم متجاوز صهیونیستی نیز غفلت نمیورزد. او در آن سالها با همراهی شهید مصطفی چمران بنیان مقاومت مسلحانه دینی در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی را پیریزی میکند. برای نمونه ایشان در بهار سال 1344با اعزام گروهی از جوانان مومن شیعه به مصر موجب میشود آنان با گذراندن دورهای 6 ماهه فنون نظامی را فراگرفته و با بازگشت این جوانان به لبنان عملا اولین کادرهای مقاومت لبنان شکل گیرد یا در سال 1349در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی به دعوت امام موسی صدر اعتصاب عمومی لبنان را فرامیگیرد که در نتیجه دولت وقت لبنان مجبور میشود برای بازسازی مناطق شیعهنشین تخریب شده «مجالس جنوب »را تاسیس کند. امام موسی صدر که شجاعت زایدالوصفی داشتند در شهریور سال 1351 یک ماه پس از اشغال 2 روستای «قانای جلی» و «جویای» لبنان به دست سربازان رژیم صهیونیستی اولین عملیات مردمی مقاومت لبنان را رقم میزند که طی آن چند تن از متجاوزان به هلاکت میرسند. کمک به فروکش کردن درگیریهای داخلی خونین لبنان از دیگر ابتکارات سیاسی – نظامی امام موسی صدر به حساب میآید.
در مجموع میتوان گفت امام موسی صدر در فاصله سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳57 با همراهی شبانهروزی دکتر مصطفی چمران که به دعوت ایشان عازم لبنان شده بودند با تردد طاقتفرسا در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان دهها جمعیت خیریه و موسسات فرهنگی و آموزش حرفهای را راهاندازی میکنند که طبق برنامهریزیهای دقیق صورت گرفته درآمد حاصل از فعالیتهای موسسات یادشده مستقیما صرف اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بیبضاعت شیعی لبنان میشود. کاهش شدید میزان بیسوادی، ارتقای سطح فرهنگ عمومی و عمران و آبادانی مناطق محروم لبنان از جمله نتایج کاملا عینی تلاشهای هدفمند امام موسی صدر و شهید چمران محسوب میشود. تاسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان، تاسیس مراکز آموزشی متعدد خاص شیعیان، تأسیس جنبش اَمل، تلاش برای حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر ۱۳۵۵ و فرونشاندن شعلههای آتش ویرانگر جنگ داخلی لبنان، پرچمداری حرکت گفتوگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان تحت لوای شعار استراتژیک «گفتوگو، تفاهم و همزیستی»، راهاندازی بیمارستان نبعه، عضویت در هیات امنای «جنبش حرکت اجتماعی»، راهاندازی مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه»، راهاندازی«کمیته دفاع از جنوب»، راهاندازی مؤسسه صنعتی جبلعامل و «بِیتُ الْفَتاه» [خانة دختران] که در آن به دختران خانوادههای محروم شیعی لبنان خیاطی و هنرهای دستی را رایگان میآموختند تنها بخش کوچکی از اقدامات ویژه امام موسی صدر و مصطفی چمران در منطقه لبنان است. ادامه دارد...