مجلس ششم باز هم میتواند در تعامل منطقی! جریان انحرافی با حامیان فتنه و اصلاح طلبان، بروز یابد و خاطرات تلخ خود را دوباره در حافظه ایران اسلامی ما مرور کند. بازخوانی آنچه که در مجلس ششم رخ داد صدای زنگهای خطر را شفافتر میکند.
مجلس ششم یکی از تلخترین خاطرات سیاسی در تاریخ 32 ساله جمهوری اسلامی ایران است. مجلسی ساختار شکن با اکثریت نمایندگان اصلاحطلبی که بعدها مشخص شد علقهای به انقلاب و مردم نداشته و برآیند عملکرد کلی آنها، امتیازاتی بود که جملگی به جیب بیگانگان ریخته میشد.
عمده نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم در طول دوره کاری این مجلس، از ایجاد هیچ تنش سیاسی دریغ نکردند و فیالواقع هیچ کاری نبود که بتوان از تریبون مجلس در هجمه علیه نظام و باورهای اصولی آن انجام داد اما اصلاح طلبان آن را انجام نداده باشند.
اما همین مجلس ششم شاید بتواند در بازی روزگار و در تعامل منطقی! جریان انحرافی با حامیان فتنه و اصلاح طلبان بروزی دوباره یابد و خاطرات تلخ خود را دوباره در حافظه ایران اسلامی ما مرور کند.
از پایان یافتن مجلس ششم سالهای زیادی میگذرد اما بازخوانی تاریخ و برخی از اتفاقاتی که در مجلس ششم رخ داد از آن روی اهمیت مییابد که امروز شاهد شنیده شدن زنگ خطرهایی در زمینه تولد دوباره مجلس ششم! و کرسی نشینانش هستیم.
تلاش برای پهن کردن فرش قرمز در مقابل دشمن!
شاید عده زیادی ندانند که نقطه آغاز تقابلات ایران و غرب بر سر مسائل هستهای از نطق "احمد شیرزاد" نماینده اصلاح طلب مجلس ششم و چراغ سبز او به غرب برای آغاز حملات تبلیغاتی علیه ایران آغاز شد.
آنجایی که وی در یکی از نطقهای پیش از دستور خود گفت: "نامعقول ترین و نامتعارف ترین شیوهها را برای دستیابی به فناوری هستهای برگزیدند و فکر نکردند که آنچه میکنند روزی در معرض دید و بررسی متخصصان جهان قرار می گیرد.
آن روز که سایت عظیم 50 هزار متری زیرزمینی طراحی کردند تا در چند متر مربع از یک گوشه آن چند دستگاه سانتریفوژ نصب کنند، فکر نکردند که اگر از این چاه فناوری استراتژیک درنیاید، نان تبلیغات استکباری درخواهد آمد"
البته این تمام حرفهای جنجالی شیرزاد در طول نطقش نبود. اما همین حرفها و دنبالهکشی آنها توسط رسانههای بیگانه و در ادامه نیز لجاجتهای شیرزاد بود که توانست تا چندین سال کشور ایران را درگیر مسئلهای به نام "پرونده هستهای" کند.
پروندهای که اگرچه هیچگاه نتوانست بر مبنایی درست علیه ایران اسلامی اقامه دعوا کند اما تا چندین سال به بهانه حرفهای واهی یک نماینده از داخل مجلس ایران، توانست آلت دستی برای بیگانگان و دشمنان مردم ایران باشد.
آنهایی که شبح ترس و ناامیدی را در جامعه افکندند!
یکی از ارکان مهم نظام که در مجلس ششم بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم مورد هجمه قرار گرفت، قوه قضائیه بود. قوهای مهم که هجمه علنی به آن از پس ساعتها تخریب زیر پوستی، توسط نماینده اصلاح طلبی به نام "حسین لقمانیان" کلید خورد.
او در نطق معروف خود از بریده شدن گلوی آزادی بیان مطبوعات و افراد توسط "کارد دادگاه مطبوعات" سخن راند و گفت: "نهاد قضایی که باید افق امید برای دادگری و بالندگی دیگر ارگانهای دولتی و بستر حق و قانون باشد و روح آزادگی و دموکراسی در مردم و خدمتگزاران مردم بدمد، ابزار قانون شکنی و حقکشی و شبح ترس و ناامیدی گشته است."
در واقع این تریبون رسمی مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلبان بود که مهندسی هجمههای گسترده علیه دستگاه قضایی را بر عهده داشت و با این نطقها فرکانسهایی مبنی بر وجود تشنج داخلی را برای دشمن ارسال میکرد.
تمسخر تهاجم فرهنگی و باور نداشتن به آن
بهروز افخمی. او که به گفته خودش همواره در مجلس مشغول آدامس جویدن بود، در یکی از نطقهایش که بعدها به واسطه آن مشهور! شد به بهانه روز اصلاحطلبان آن دوران یعنی "گروههای فشار" اشاره کرد و گفت: "آنها (گروههای فشار) در ده ساله گذشته همیشه بیش از دولت برای حیات و حرکت هنرمندان، روشنفکران و اهل فرهنگ تعیین تکلیف کرده اند و از جمله در آن روزها استعفای مهاجرانی را سبب شدهاند."
او در همان نطق به خاطرهای از پسرش نیز اشاره میکند و با اشاره به درخواستهای افخمی کوچک مبنی بر اینکه مدام از پدرش میخواهد به آمریکا بروند اینطور میگوید: "بالاخره چند روز پیش طاقتم طاق شد و پرسیدم چرا می خواهی به آمریکا برویم؟ گفت: برای اینکه اصل همه چیز آنجاست!"
افخمی که بعدها در پاسخ به اعتماد مردم و ورود به مجلس شورای اسلامی اینطور بیان کرد که از اساس اشتباه کرده است که وارد سیاست شده است، در این نطق معروف خود جمله دیگری را هم در تعریض به خطر مهم تهاجم فرهنگی بیان میکند و آن اینکه "مقابله با تهاجم فرهنگی روز به روز پیشرفتهای قاطعی کرد و حتی با دخالت بعضی از محافل افراطیتر با حذف فیزیکی هنرمندان و روشنفکران مخالف به مراحل جدیدی ارتقا یافت."
ایستادن در ساحت ولیفقیه
حمله به ساحت ارکان اصولی و مبانی نظام در مجلس ششم تنها منوط به حوزه مردان نبود. زنانی هم در مجلس ششم بودند که اگرچه بعدها به آمریکا پناهنده شدند اما در زمینه اعتراض به اصول نظام از مردان کم نگذاشتند.
فاطمه حقیقتجو، از جمله کاندیداهای مستعفی مجلس ششم بود که در نطق استعفای خود اینچنین گفت: "(خطاب به مردم) همانگونه که مستحضرید در طول عمر مجلس ششم تمام مصائب! را بر جان خریدیم و لحظهای درنگ نکردیم تا حقوق قانونی و شرعی شما را استیفا کنیم و بارها از حق خود گذشتیم ولی حاضر به مسامحه بر سر حقوق شما نشدیم ولی این بار با روند غیر قانونی، غیرآزاد، غیر عادلانه و غیر رقابتی انتخابات اول اسفند وقتی آشکارا حق انتخاب آزاد و قانونی شما سلب و مشروعیت نظام با بحران جدی مواجه شد و خطر تشکیل مجلس فرمایشی ضعیف و شکل گیری آپارتاید سیاسی و خط زایش مجدد جریانهای قانون گریز ، خودسر و غیر خودسر را پیش روی مردم دیدیم سکوت را بر خود حرام کردیم و در تحصن 26 روزه به سران نظام هشدار دادیم که جریانی خودسر حق حاکمیت ملت و امنیت کشور را به مسلخ برده است ... تا دیگر مردم حق نداشته باشند که مستقیم نمایندگان خود را برگزینند و دیگر جمهوریت نباشد و اسلام طالبانی بر اسلام ناب محمدی ارجحیت داشته باشد."
او همچنین در یکی دیگر از نطقهای خود در تأسی به حرکات سلسله جنبان تحرکات ضد انقلابی مجلس ششم یعنی بهزاد نبوی، ساحت مقام معظم رهبری را مورد خطاب صریح قرار داد و اینطور گفت: "دفتر حضرتعالی درخواستهای مکرر ما را بیجواب میگذارد به ناچار از تریبون مجلس این سخنان را به گوش میرسانم."
این نماینده زن مجلس ششم افزوده بود: "عاملان قتلهای زنجیرهای، حادثه کوی دانشگاه تهران و تبریز، حمله کنندگان به اجتماعات قانونی، برگزارکنندگان تظاهرات غیر قانونی، ضاربین وزرا در نماز جمعه، آمرین ترور حجاریان چه کسانی هستند. آیا مردهاند یا زندهاند؟ آزادند یا دربند؟ آنها کجایند و چگونه با وجود آنها و مصونیت آنها جامعه میتواند احساس امنیت کند؟"
جالب آنجا بود که تمامی این نطقهای به اصطلاح آتشین که در شاهبیت اساسی خود زننده ساحت ولایت فقیه و ارکان اصولی نظام همچون بسیج، سپاه و ... بودند، بلافاصله مورد استقبال گسترده رسانههای بیگانه و ضد انقلاب قرار میگرفتند و این تئوری بعدها با رو شدن نقشههای کثیفتر نمایندگان تجدیدنظر طلب مجلس ششم و فرار عدهای از آنها به آمریکا به نوعی ثابت شد که برخی از نمایندگان مجلس ششم از داخل مجلس با آمریکا در تماس بودهاند!
داستان یک استعفا و تلاش برای نبودن
مجلس ششم اما با وجود تمام این حملات مستقیم علیه نظام، مردم و باورهای اسلامی، به چیز دیگری مشهور است و آن استعفا و تحصن نمایندگان اصلاح طلب مجلس است.
پروندهای کثیف که به بهانه رد صلاحیت عدهای معلوم الحال و ناشایست برای حضور در انتخابات مجلس هفتم آغاز شد اما بر خلاف تمام محاسبات اصلاح طلبان، تبدیل به لکه ننگی شد که تا همیشه از دامان مدعیان اصلاحات پاک نخواهد شد.
ماجرایی که سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت نیز در واکنش به آن و به جای محکومیت این اقدام خائنانه اعلام کرد: "چهره های معروف نباید رد صلاحیت شوند."
بهزاد نبوی به عنوان یکی از نمایندگان مستعفی مجلس ششم در نطق استعفای خود در همان زمان از "نمایش انتخاباتی " و "انتخابات غیر عادلانه" سخن راند و سعید حجاریان معروف نیز گفته بود: "تحصن، راهکاری برای مقابله با رد صلاحیتهای غیر قانونی است." در واقع آنها پذیرفته بودند که هدف، وسیله را توجیه میکند و اگرچه حتی هدفشان نیز غیر قانونی و غیر منطقی بود اما در واقع این فرکانس را برای فاشیستهای داخلی تفکرات پذیرنده فتنه ارسال میکردند که برای ایجاد آمال باطل خود آماده کارهای فاشیستی نیز هستیم.
بسیاری از اصلاح طلبان مجلس ششم در آن ماجرا دست به تحصن و استعفا از سمت نمایندگی خود زدند اما شجره طیبه انقلاب اسلامی این آفت زدگی را نیز به سلامت از سر خود گذراند و صدای اعتراض نمایندگان غرب زده حتی از زیرزمین مجلس ششم هم تکرار بازی!
آنچه که خواندیم تنها بخشهایی از پرونده تاریک اصلاحطلبان و معارضان نظام در بازی مجلس ششم بود. بازی خطرناکی که گویا دوباره قصد شروع شدن دارد و هم اینک و در آستانه ورود به انتخابات مجلس نهم؛ منحرفین و فتنهگران در دو سوی آن و در مقابل تفکرات ارزشی و انقلابی قرار گرفتهاند.
جریان انحرافی که از هم اکنون با کلید زدن پروژههایی همچون ایستادن در مقابل منویات رهبری، تمسخر باورهای اسلامی و مزمزه کردن اغتشاشات خیابانی به صحنه آمده است در حال بیان موهوم این موضوع است که در صورت دست یازیدن به کرسیهای مجلس ابایی از تکرار دوباره همه آنچه که در مجلس ششم رخ داد را ندارد.
و صد البته در این راه نیز از کمک حامیان فتنه برخوردار خواهد بود.
تهیه شده در گروه سیاسی خبرگزاری فارس