تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۸  ، 
کد خبر : ۲۳۳۶۰۶
اراده الهی امامت مستضعفین بر جهان محقق می‌شود

ایده مترقی «قطب قدرت اسلامی» سرآغاز یک انقلاب جهانی


گروه پژوهش‌های بین‌الملل 9 دی - از اواخر دی ماه سال قبل فضای اجتماعی بین الملل دچار تغییرات گسترده ای شده است. نگاهی به چیدمان افکار عمومی مستضعفین جهان قبل از دی 1389 و بعد از آبان 1390 نشان از یک آرایش جدید دارد که با گذشته به هیچ عنوان قابل قیاس نخواهد بود. ما بین این یازده ماه شمسی زلزله های سیاسی- اجتماعی در تمام جهان رُخ داده که بسیاری از اتاق های فکر نظام استکبار جهانی را به کُما برده است؟ آنها هر روز پشت دربهای بسته بارها و بارها از خود می پرسند چه شده؟ چه می شود؟ چه کنیم؟ و در این بین سرعت تحولات آنچنان بالاست که عمدتاً تحلیلگران داخلی و خارجی از تئوریزه و فرموله کردن حدوثات اخیر باز می مانند.
دومینوی خیزش های جهانی از شاخ آفریقا گرفته تا قلب خاورمیانه و آنگاه از غرب اروپا گرفته تا قلب آن و سپس در قلب ایالات متحده و عمده شهرهای آن با سرعتی باور ناپذیر همه جای جهان را در نوردیده است تا آنجا که حتی استرالیا با وجود دور بدونش از تحولات بین المللی نیز در امان نمانده است. در این بین کانون این خیزش ها که با شواهد و قرائن مستدل و براهین غیر قابل خدشه انقلاب اسلامی 1979 میلادی ایران (1357شمسی) و در امتداد آن کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران است روز به روز بازی شطرنجش را نو به نو می کند. رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در قامت یک معمار و مهندس توانا هر روز بازی را برای غرب پیچیده تر می کند. متفکران نظام کاپیتالیست در فکرند که با مصر، لیبی و تونس چه کنند که ناگهان کنفرانس بیداری اسلامی در تهران شکل می گیرد؛ آنوقت در فکر اینند که با جمهوری اسلامی و رهبریش بر تحولات منطقه ای چه کنند که ناگاه «وال استریت را اشغال کنید» چون بهمنی بر سرشان آوار می شود و حالا که در حال درمان دردهای خویش هستند، ایده ساخت «قطب قدرت اسلامی» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی میز بازی را به هم می زند. بی شک الآن بزرگترین تئوریسین های اطلاعاتی و خبرگان جنگ نرم غرب از خود می پرسند: "واقعاً آیت الله خامنه ای چه می خواهد؟". اینطور به نظر می رسد که بار دیگر سال های پُر دردسر 1357 شمسی و آیت الله خمینی امروز نیز در 1389 و 1390شمسی توسط مقتدا و آیت اللهی دیگر برای غرب تکرار می شود.
«ملتهاى شجاع و به‌پاخاسته در مصر و تونس و لیبى و دیگر ملتهاى بیدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربى، تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان براى اینکه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّى با جهانخواران حل کنند، باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانى برسانند؛ و این جز با همکارى و همدلى و اتحاد کشورهاى‌اسلامى به دست نخواهد آمد. این، وصیت فراموش‌نشدنى امام خمینى عظیم است. ... کدام دولت توانست از فاجعه‌ کشتار مردم و ویرانى کشور لیبى به دست ناتو جلوگیرى کند؟ تا چنگ و دندان قدرتهاى خونخوار و وحشى غربى شکسته نشود، همیشه چنین خطرهائى براى کشورهاى‌ اسلامى متصور است و نجات از آن، جز با تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام میسر نیست.» (رهبر معظم انقلاب اسلامی- پیام به کنگره عظیم حج:14/8/1390) این مرقومه بدنبال آن است تا درباره کُنه ایده مطروحه به کنکاش پرداخته و به پاسخ این سوال برسد که: "مستضعفین جهان را چه می شود؟".
خط رهبری به دست چه کسی می‌افتد؟
از ابتدای شروع انتفاضه های اسلامی اعراب خاورمیانه بسیاری از کارشناسان در هیاهوی خبری به دنبال آن بودند تا رهبران این خیزش های مردمی را بیابند. اما با کمال تعجب یا پاسخ می دادند انتفاضه های اخیر از فقدان و خلاء رهبری رنج می برد یا اینکه رهبران خیزش ها را احزاب و گروه های سیاسی معرفی می کردند. پاسخ اول که به حُکم عقل و نیز مباحث مربوط به جریان سازی اجتماعی و انقلاب (شاخه ای از جامعه شناسی) ردّ می شد و پاسخ دوم نیز با توجه به عملکرد گروه های سیاسی قابل خدشه بود؛ چرا که احزاب کشورهایی چون مصر و لیبی بیشتر از آنکه در قاموس رهبر ایدئولوژیک و عقیدتی خیزش ها باشند به دو رفتار عمده مشغول بودند: اول مدیریت و سازماندهی مطالبات و خواسته های مردم و دوم پرداختن به دعواهای سیاسی با احزاب حامی دیکتاتورها.
با این وجود پرسش اساسی این بود: رهبر عقیدتی و ایدئولوژیک این خیزش ها کجاست؟ پاسخ این است که بیداری اسلامی اخیر یک «انقلاب خرده رهبرها» است. به انقلاب اسلامی و همه جانبه ایران در سال 1357 شمسی بازگردید. در انقلاب اسلامی سال 57 رهبری عقیدتی و ایدئولوژیک انقلاب بر عهده امام خمینی (ره) بود اما سازماندهی جریان های مردمی توسط یاران حلقه اول و دوم ایشان صورت می پذیرفت. آن روزها کسانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتّح، آیت الله العظمی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی و ... نقش خود را در سازماندهی مطالبات مردمی که توسط امام شکل می گرفت، به خوبی ایفاء کردند. الآن نیز احزاب و گروه های مصری، لیبیایی، تونسی، یمنی و ... حداکثر کاری که می کنند سازماندهی مردم است نه تئوری پردازی و ایدئولوژی پردازی. اثبات می شود خواسته ها و مطالبات عقیدتی و بنیادین مردم در بیداری اسلامی اخیر سال ها قبل توسط امام خمینی (ره) شکل گرفته بوده لیکن بعد از یک دوره 32 ساله و با یک تأخیر زمانی فرموله سر باز کرده و حالا توسط گروه های سیاسی مدیریت و سازماندهی می شود.
و انقلاب خرده رهبرها همین است که خرده رهبرها در زمینه های دست دوم انقلاب و غیر عقیدتی آن نقش بازی می کنند و چنانچه از آرمان های مصوّب مردم فاصله بگیرند از میدان مدیریت حذف خواهند شد. با این وجود مبرهن است که ادامه حیات خیزش های اخیر بدون حضور یک رهبر جامع و خبره امکان پذیر نخواهد بود. به هر حال مردم در مصر، لیبی، تونس و ... احتیاج دارند تا رهبری باشد که در بزنگاه های تاریخی و سرنوشت ساز دست به اجتهاد سیاسی بزند. لذا مصریان و مابقی امم اسلامی که 32 سال پیش مخاطب فریادهای امام راحل بودند می گردند تا ببینند عَلم آرمان های خمینی کبیر امروز در دستان چه کسی است؟ در اینجاست که نقش رهبر معظم انقلاب پُر رنگ تر می شود. ایشان از ابتدای جدی شدن قضایای تونس و بالاخص مصر وارد گود شدند و به صورت سلسله وار در تریبون های منطقه ای حضور یافتند: نطق عربی در نماز جمعه تهران، کنفرانس بیداری اسلامی، کنفرانس انتفاضه اسلامی فلسطین و پیام برای کنگره عظیم حج. در واقع این سیر از موضع گیری ها تداعی کننده یک خط رهبری جدید است که خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران بازتاب های گسترده ای می یابد؛ بازتاب هایی که حتی سران غرب را نیز به واکنش عملیاتی باز می دارد.
بطور مثال تغییر رویه سه روزه سران اسرائیل و آمریکا در قبال حُسنی مبارک بلافاصله بعد از نطق عربی رهبر انقلاب، تلاش برای ایجاد کشور حداقلی فلسطین بعد از کنفرانس انتفاضه و ادعای مضحک ائتلاف سرخ (ترور سفیر عربستان) برای محدود کردن آثار کنفرانس بیداری اسلامی را می توان از تقابل های غرب در برابر مهندسی های رهبر انقلاب نام برد. نباید براحتی از نشستن تعداد قابل توجهی از نخبگان و مؤثران کشورهای اسلامی با طیف وسیعی از مواضع فکری- سیاسی پای سخنرانی های رهبر معظم انقلاب اسلامی در کنفرانس بیداری اسلامی و انتفاضه فلسطین گذشت. حضور آنان به خودی خود نوعی لبیک گفتن به تفکرات جمهوری اسلامی در رهبری بیداری اسلامی تفسیر خواهد شد و حتماً شرکت کنندگان در این اجلاس از این موضوع خبر داشته و آن را پذیرفته اند. نباید ساده لوحی به خرج داد و اینگونه اندیشه کرد که این نشست ها صرفاً یک همایش تبلیغی بوده است، بلکه باید دانست هر یک از حضّار کنفرانس ها با بدنه اجتماعی خاصی در کشورهای اسلامی در ارتباطند و بی شک پیام های رهبری جدید را به گوش یارانشان خواهند رساند و در حین تصمیم سازی و تصمیم گیری از این پیام ها بهره خواهند بُرد. ضمن آنکه اخبار نطق های منطقه ای ایشان بصورت مستقیم و غیر مستقیم به گوش نخبگان و جوانان انقلابی کشورهای اسلامی خواهد رسید. پس چنین حُکم می شود که خط رهبری بیداری اسلامی به دست جانشین خمینی افتاده و سر رشته نهضت های مردمی خاورمیانه از دست آیت الله امام خمینی (ره) به دست آیت الله امام خامنه ای رسیده است. لذا ایده قطب قدرت اسلامی هم در راستای ادامه رهبری بیداری اسلامی قابل بازخوانی است.
تمدنی که شروع می‌شود
به تدریج با بالا گرفتن شعله بیداری اسلامی بر دامان دیکتاتوری های غرب در خاورمیانه، بار کلید واژه هایی چون: امت اسلامی، امت واحده اسلامی و تمدن اسلامی در کلام رهبری انقلاب نیز سنگین و سنگین تر شده است. ایشان در اغلب تریبون های داخلی و منطقه ای به هر مناسبتی اشاره ای به تمدن یا امت اسلامی نموده اند حتی در دیدار با دانش آموزان به مناسبت 13 آبان آنان را برای عزم راسخ در قبال رشد و تعالی امت اسلامی آمادگی می دهند، در اجلاس بیداری اسلامی می گویند: «اردوگاه شرق چپ فرو ریخت و بلوک غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خیرى براى آن متصور نیست. گذشت زمان به زیان آنها و به سود جریان اسلام است.
هدف نهائى را باید امت واحده‌ اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى جدید بر پایه‌ دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد.». لذا نگاهی به سیر منطقی ساخت تمدن اسلامی نشان می دهد "قطب قدرت اسلامی" چرا باید مطرح شود؟ خیلی خیال می کنند این مسئله فقط با توجه به ناکارآمدی مجامع منطقه ای مسلمانان مانند: کنفرانس سران اسلامی، حکّام خلیج فارس و اتحادیه عرب قابل بازیابی است. دقت شود که ملل مسلمان منطقه و عمدتاً مصر و لیبی با پیروزی ابتدایی انتفاضه هایشان در آغاز راه هستند. اینان بعد از تفوق و توفق در فاز ضد استبدادی درون خاکشان سعی دارند نمود ضد استکباری انتفاضه شان را نیز نشان دهند و آنگاه با رسیدن به بایدهای خیزششان؛ انتفاضه صورت گرفته شان را به یک انقلاب جامع مبدّل سازند. با این تفاسیر قطعاً مجامع قدیمی و منطقه ای مسلمانان مانند آنچه مثال زده شد ناکارآمد می شوند چرا که بخش عظیمی از مسلمانان منطقه مانند مصریان با توجه به نقش ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک کشورشان و لیبیایی ها با توجه به وضعیت ژئوپلتیک خاکشان دَم از آرمان های ضد استکباری و ضد امپریالیستی می زنند و طبعاً اتحادیه عرب و حکّام خلیج فارس و سران اسلامی تساهل زده نمی توانند مطالبات بیداری اسلامی را پاسخگو باشند.
لذا از این جهت ساخت مجامع جدید منطقه ای ضروری است؛ هر چند این تحلیل درست است اما قطعاً همه و اصل ماجرا نیست. چرا که قبل از این نیز امام راحل و رهبر معظم انقلاب از ایده بلوک اسلامی خبر داده بودند و این نشانی از این مسئله است که تمام ماجرا را نباید در گروی تحلیل فوق دانست. در نظر معمار کبیر انقلاب اسلامی و خلف صالحشان یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی ساخت تمدن جهانی اسلام بوده است؛ آنجا که امام فرمود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم، ما بر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم، تصمیم داریم پرچم «لا إله إلا الله» و «محمد رسول الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.»، «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمدرسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.» (صحیفة نور،ج11،ص266-22/11/1358).
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز برای اولین بار حوالی سال 1379 بحث اهداف اسلامی را به شکلی فرموله مطرح کردند؛ دوباره در دیدار با کارگزاران نظام در سال 1380 آن را به صورت مبسوط بیان نمودند؛ اخیراً نیز در دیدار با دانشجویان کرمانشاه مفصّلاً در همین رابطه سخن گفتند: تمدن اسلامی، دنیای اسلامی، امت واحده اسلامی تعابیری است که رهبر معظم انقلاب اسلامی بعنوان هدف انقلاب اسلامی از آن ها نام برده اند و به آن بشارت داده اند: «اینها به ما نوید می دهد که ما ان‌شاءاللَّه خواهیم توانست تمدن اسلامىِ متعلق به ملت ایران را براى این دوره و براى امت اسلامى در این زمان بار دیگر سر دست بیاوریم و الگوئى را براى حرکت امت اسلامى ان‌شاءاللَّه ارائه بدهیم.» (بیانات در دیدار نخبگان و فرهیختگان فارس- 17/2/1387) و «ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهى، با کمکهاى معنوى غیبى و با ادعیه‌ زاکیه و هدایتهاى معنوى ولى‌الله‌الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نماید. این، آینده‌ قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى این حرکت عظیم آماده کنند. نیروهاى مؤمن و مخلص، این را هدف قرار دهند.» (بیانات در دیدار ایثارگران- 29/5/1376). یک سیر منطقی با توجه به الگوی طراحی شده توسط رهبر حیکم انقلاب برای ساخت تمدن اسلامی متصور می شود:
فاز اول: ایجاد الگو برای جهان اسلام: مرحله 1: انقلاب اسلامی، مرحله 2: ساخت نظام اسلامی، مرحله 3: نیل به دولت اسلامی و مرحله 4: جامعه نمونه اسلامی.
فاز دوم: صدور الگو به جهان اسلام: مرحله 1: امت اسلامی و امت واحده اسلامی، مرحله 2: قطب قدرت اسلامی و مرحله 3: ساخت تمدن اسلامی
فاز سوم:؟ آیا فراگیر شدن و جهانی شدن تمدن اسلامی می تواند فاز سوم باشد؟ نکته قابل توجه در رابطه با فرمول بالا این است که فازها و مراحل می توانند به موازات هم شروع شوند. واقعاً این تقسیم بندی تا چه حدّ واقعی است؟ سال 1357 شمسی؛ امام خمینی (ره) با گفتمانی اسلامی دارای اصولی اعم از بایدها و نبایدها با همراهی مردم مسلمان ایران دست به یک انقلاب همه جانبه می زند. همان سال ها مردم عرب خاورمیانه با توجه به خلاء رهبرها و قهرمانان ضد استکباری و مستقل مانند «جمال عبدالّناصر» و در پی انحراف کودتاچیانی مثل «معمر قذافی»، «انور سادات» و ... به سمت چهره انقلابی- اسلامی امام راحل و ایرانیان آن روز متوجه می شوند. آنروزها دل های ملل مسلمان متوجه انقلاب اسلامی ایران می شود اما هنوز زود است تا به هشدارهای امام به مردم مصر مبنی بر انقلاب جان بسپارند و بدنهایشان را نیز همراه نمایند؛ چرا که انقلاب نوظهور مولودی است نوزاد که باید کارآمدی خود را به اثبات رساند. با توجه به تبلیغات و هیمنه غرب در آن سال ها، شروع جنگ و تحریم علیه جمهوری اسلامی براحتی تأخیر در لبیک مسلمانان خاورمیانه به امام راحل توجیه و تئوریزه می شود. لیکن 32 سال می گذرد و جمهوری اسلامی در کوران توطئه ها، تحریم ها، و رقابت های جاری امنیتی، علمی، اقتصادی و سیاسی جان سالم به در می برد مضاف بر اینکه هر روز بالنده تر می شود.
تیر نهایی غرب در سال 88 که یک کودتای پیچیده ی مخملین و از جنس تقابلات نرم و نیمه سخت بود نیز به سنگ می خورد. حال در سال 1389 تصویر شکل گرفته از ایران اسلامی در نظر مردم خاورمیانه یک کشور بالنده و پیشرونده است و تصویر کشورهای خودشان یک دیکتاتوری مرتجع، غیر و ضد اسلامی، وابسته و حقیر دور از انواع پیشرفت های مادی و دنیوی است. تا اینجای کار فاز اول فرمول بالا حدوث یافته و انقلاب اسلامی انجام شده، نظام اسلامی شکل گرفته و ایران در حال ایجاد دولت و جامعه اسلامی، نشان داده است الگوی قابل اعتمادی برای دیگر مسلمین جهان خواهد بود. اینگونه می شود که سال 89 سال شروع دومینوی بیداری اسلامی است و انباشت تجارب، نفرت ها، علایق و انگیزه های مستضعفین مسلمان خاورمیانه چون بغضی در گلوی ملل می ترکد؛ اکنون فاز دوم شروع می شود: صدور الگو. حال که صدور الگو آغاز می شود احتیاج است تا این ملل ابتدا به امت تبدیل شوند. برای تبدیل یک ملت به امت اسلامی باید شاخصه های اسلامی تحقق یابد. نگاهی به مشخصه های بیداری اسلامی مانند مقاومت و استقامت، بُعد ضد استبدادی، استقلال طلبی، اسلامگرایی، عدالت خواهی و ضد استکباری بودن نشان می دهد دوران امت اسلامی در حال شروع شدن و آغازیدن است. یکی از بارزه های امت اسلامی استقامت است، استقامت یعنی یک ملت در برابر تمامی سختی ها حاضر است با جان و مال در راه تحقق آرمان های مقدسش بایستد و پایداری کند و این ویژگی به خوبی در انتفاضه مردم مصر، تونس، لیبی، یمن، بحرین و ... دیده شد.
بالتبع دشمنان اسلام نمی خواهند وحدت امت اسلامی محقق شود و از ساخت امت واحده اسلامی سخت واهمه دارند. و مشخصه اصلی امت واحده اسلامی، وحدت در رویه و وجود رهبری است. برای فهم این مسئله باید به دقت در تِم سخنرانی های منطقه ای رهبری انقلاب اسلامی تأمل کرد. در رابطه با بیداری اسلامی سه کانون اساسی در سخنرانی های رهبر معظم انقلاب اسلامی به چشم می خورد: ا- استفاده از واژه ها و آیات قرآنی که برای همه مسلمین جهان قابل فهم است، 2- پرداختن به تجارب انقلاب و نظام اسلامی در رویارویی با توطئه های غرب، 3- ترسیم بایدها و نبایدهای ادامه حرکت جنبش ها با رویکرد اسلامی و عقلانی. توجه شود که ایشان با توجه به جایگاه بالای خویش هرگز در هیچیک از سخنرانی ها وارد مکانیزم رئیس- مرئوسی نمی شوند و با محفوظ دانستن استقلال فکری مخاطب با ادلّه مختلف عقلی و اسلامی با مخاطبان سخن می کنند. در جای جای تریبون های منطقه ای، ایشان از آیات و مفاهیم همه فهم و وحدت بخش بهره می برند که پتانسیل بیشتری برای ایجاد وحدت خواهد داشت. همه اینها نشانی است از اینکه بیداری اسلامی باید خود به خود به سمت یک رهبری جامع در تصمیم سازی و تصمیم گیری حرکت نماید. و اکنون اینطور به نظر می رسد که با حرکت سریع نخبگان جهان اسلام و امت اسلامی به سمت واحده شدن نیاز مبرم به وجود یک قدرت بین المللی اسلامی احساس می شود. اینجاست که رهبری بیداری اسلامی هشیارانه مردم منطقه را به سمت مرحله بعدی حرکت سوق می دهند.
نگاهی به تمدن سازی های جهانی در اعصار مختلف بشری نشان می دهد برای ساخت تمدن اسلامی و صیانت از آن در عرصه جهانی الزام به ایجاد تکیه گاه و قوه مقتدره ناگزیر است. چنانکه آمریکا و اروپا برای دفاع از تمدنی که خوابش را دیده بودند بعد از جنگ جهانی دوم سازمان ملل را طوری بنا نهادند که در ساز و کارهای سیاسی دلخواهشان حرکت کند، سپس در بُعد نظامی- امنیتی دست به تأسیس ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) زدند و برای پشتیبانی و استمرار حیات اقتصادی تمدن مورد نظرشان اتحادیه اروپا را تدارک دیدند و حالا با وجود بحران اقتصادی دَم از ایده چینامریکا می زنند. تمدن کمونیستی بر پایه انگاره ها مارکس نیز ناگزیرهمین راه را گزینش کرد و با ایجاد معاهده های دو و چند جانبه عملاً بلوک شرق را در برابر بلوک غرب ساخت؛ چیزی که با فروپاشی شوروی در غالب پیمان شانگهای در بُعد نظامی به رأسیت جمهوری فدرال روسیه در کنار تهدیدات ناتو شکل گرفت. قاعدتاً امت واحده اسلامی نیز اگر بخواهد حیاتش ادامه یابد و در قبال تهدیدات سیاسی، امنیتی- نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی تمدن غرب دوام یابد و زمینه های ساخت تمدن اسلامی را دوباره و بعد از حدود 10 قرن تسهیل کند؛ لاجرم باید قطب قدرت بین المللی برای رهبری جامع امت اسلامی را پی بریزد.
جنگ تمدن‌ها و فرهنگ‌ها
نکته مهم و جالب اینکه امام خامنه ای به موازات پرداختن به بیداری اسلامی در خاورمیانه؛ اروپا و آمریکا را از قلم نینداخته اند. قبل از شروع اولین جرقه های بیداری در اسپانیا ایشان نوید بیداری در اروپا را دادند. چندی بعد قبل از شروع قضایای «وال استریت» به سران غرب و مخصوصاً امریکا هشدار چنین روزهایی را دادند و حالا که پیش بینی ها به وقوع پیوسته با توجه خاصّی آن را دنبال می کنند. برخی توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی به حدوثات جاری در اروپا و آمریکا را فقط در راستای رقابت جاری جمهوری اسلامی- ایالات متحده معنا می کنند. در حالیکه حقیقت چیزی فراتر از این است. ساده انگارانه است که توجه نظام اسلامی به خیزش های مردمی اسپانیا، یونان، انگلیس، فرانسه، آلمان، آمریکا و استرالیا را یک بازی سیاسی و عملیات رسانه ای تلقی نمود. نگاهی به بیداری در اروپا و آمریکا پرده از این حقیقت بر می دارد که تا چه حدّ مردم تحت سلطه نظام سرمایه داری در خاک تمدن غرب، دوست دارند خود را شبیه مصریان جلوه دهند.
پیش از این در 9 دی طیّ مقاله ای در رابطه با چیستی جنبش وال استریت به تفصیل صحبت شده است لیکن آنچه باید یادآوری نمود اینکه تمدن لیبرال- سرمایه داری غرب بر پایه انگاره های مادیگرایانه و سکولاریستی شدیداً رو به اضمحلال است و همانطور که مقتدای انقلابیون مسلمان گفتند تنها با ضرب و زور و خُدعه سرپاست. سوال اینجاست اگر این تمدن فرو بپاشد چه تمدنی جای آن را خواهد گرفت؟ تمدن ساختار و مجموعه ای است معنادار، نظام مند، هدفمند و منسجم از بروز و ظهور یک جهان بینی و تفکر بنیادین در تمام شئونات زندگی بشر، از ایدئولوژی گرفته تا سیاست، فرهنگ، سبک زندگی، هنر، ارتباطات و رسانه، اقتصاد و معیشت، علم و تکنولوژی و ... . فاز سوم بعد از دو فاز اول؛ جهانی شدن تمدن اسلامی است که ان شاء الله شکل خواهد گرفت و اعتبار همصحبتی رهبری عزیز انقلاب اسلامی با مردم اروپا و آمریکا در این دستگاه مختصات بهتر درک خواهد شد. و پاسخ "مستضعفین جهان را چه می شود؟" همین است که اسلام را انتخاب خواهند نمود. «و نُریدُ انْ نمُنُّ علیَ الّذین استضعفوا فیِ الارضْ و نَجعلَهم ائمّه و نَجعلَهمُ الوارثین». (سوره قصص- آیه 5)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات