صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۸  ، 
کد خبر : ۲۳۴۷۳۱
واکاوی توطئه استکباری تحریم نفتی ایران

تحریم ایران یا محرومیت اروپا

رضا گرمابدرى اشاره تحلیل حکومت ها و مراکز تصمیم گیری استکباری از بدو پیروزی انقلاب اسلامی درباره ایران کاملاً خصمانه بود و پیرو چنین تحلیلی همواره سر ستیز با انقلاب اسلامی داشتند و دشمنی با این نظام را در اشکال مختلف به اوج رساندند و پرونده قطوری از شکست را ذخیره کردند. 33 سال از جدال سنگین و بی وقفه ایران با استکبار گذشته و ایران با عبور از موانعی که استکبار پیش پایش گذاشته و خنثی کردن توطئه های بسیار در موقعیتی قرار گرفته که تحملش برای استکبار بسیار سخت است. حضور موفق ایران در عرصه های علوم تراز اول جهان و به ویژه فعال شدن در فناوری هسته ای و پیشرفت گام به گام و بدون کمک خارجی و در فضای سنگین و پرمخاطره تحریم و رسیدن به موفقیت های غیرقابل باور و همزمان پیش آمدن برخی حوادث که به جد منافع استکبار را به چالش کشید و دیدگاه و منافع آرمانی ایران را تقویت کرد، خشم استکبار را دو چندان کرد و استکبار متوجه شد، برای محدود و مهار کردن ایران هرچه بیشتر تلاش می کند کمتر به نتیجه می رسد و جمهوری اسلامی بی اعتنا به تمام تلاش های استکبار با شتاب هرچه بیشتر مسیر تعیین کرده را طی می کند. شکست های مکرر آمریکا از ایران طی سال های طولانی گذشته، برگ های استکبار برای مقابله با ایران را یکی پس از دیگری سوزاند و گزینه هایش برای برخورد با ایران را به حداقل رساند و در عرصه «دیپلماسی ستیز» این بدترین وضعیت برای یک بازیگر است. در مقطع کنونی عوامل مختلف دست به دست هم داد تا استکبار از سر خشم، نسنجیده به ناگاه تصمیم گرفت در وضعیتی که از نظر عقلا توجیه سیاسی در روابط بین الملل ندارد، به تحریم مالی و نفتی ایران روی آورد. چند روز پس از اینکه اوباما زیر فشار کنگره و البته با شرطی زیرکانه که اوباما را دست بسته نکند، قانون تحریم بانک مرکزی و تحریم نفتی ایران را امضا کرد، دوشنبه هفته گذشته اتحادیه اروپا هم در نشستی، قانون مشابهی را علیه ایران تصویب و آن را به اعضای اتحادیه اروپا ابلاغ کرد. نوشتار حاضر درصدد بررسی ابعاد مختلف این موضوع است.

خاستگاه و چارچوب بحث تحریم
بحث تحریم در روابط و تعاملات حکومت ها جدید نیست و سابقه طولانی دارد. در گذشته های دور، ابعاد تحریم بسیار محدود بود و بیشتر هم بر مواهب کاملاً طبیعی و خداداد متکی بود. با افزایش تدریجی قدرت و توانمندی بشر برای تسلط بیشتر بر مواهب الهی و دست یافتن به امکان تحول و دگرگونی در این مواهب به کمک علم و تولید ابزار و محصولات جدید با کارکردهای مختلف و وابسته شدن مردم و زندگی اجتماعی به این مصنوعات، تحریم اهمیت یافت و کارکرد سیاسی پیدا کرد. دستیابی بیشتر کشورهایی که با غارت و چپاول منابع دیگر کشورها به قدرت و سرمایه رسیدند به امکانات و مصنوعاتی که ملل دیگر به آن نیاز داشتند، سبب شد تا در بیشتر موارد این گروه از کشورها از تحریم به عنوان ابزار تنبیهی و فشار علیه کشورهای ناسازگار با آنها استفاده کنند. در بسیاری موارد، اعمال تحریم ها با مواردی از حقوق بین الملل تعارض دارند؛ اما کشورهای سلطه گر بدون توجه به آن به تحریم روی می آورند. تحریم بعضاً از سوی یک یا چند کشور معدود اعمال می شود، گاهی شمولیت آن فراتر از چند کشور معدود می رود و کشورهای زیادی به تحریم علیه یک یا چند کشور می پیوندند و چنانچه تحریم از سوی سازمان ملل باشد که نظر کشورهای قدرتمند بر آن حاکم است، تحریم سخت تر و فراگیرتر خواهد بود.
اگرچه کشورهای استکباری برای تسلیم و به زانو در آوردن کشورهای مخالف به حربه تحریم متوسل می شوند؛ اما سلاح تحریم همیشه آنقدر مطیع و کارآمد نیست که الزاماً همه خواسته آنها را برآورده سازد. در تحریم سه عامل تعیین کننده وجود دارد که با مطالعه و بررسی آنها میزان اثرگذاری هر تحریمی قابل ارزیابی و پیش بینی است: 1- شمولیت: چنانچه کشورهای تحریم کننده تعدادشان کم باشد و تحریم منظور، مخالفان متعدد داشته باشد و یا حتی تحریمی از سوی سازمان ملل اعمال شود؛ اما در عین حال، کشورهایی به دلایلی رعایت آن تحریم را به مصلحت ندانند، تحریم وضع شده به تدریج کارکردش را از دست می دهد. 2- توانمندی ها و موقعیت کشور تحریم شده: چنانچه کشور تحریم شده، کوچک و از مقوم های درون زا بی بهره باشد و در مسائل و معادلات جهانی از موقعیت مناسبی برخوردار نباشد، طعمه تحریم و نابود می شود و برعکس، اگر پهناور و برخوردار از انواع مواهب طبیعی و مقوم های درون زا مانند ذخایر مناسب، وضعیت سیاسی جغرافیایی ویژه، استعداد و توانایی علمی، مردمی سلحشور، شجاع و مقاوم، روحیه حماسه آفرینی، تاریخ و گذشته افتخارآمیز و تأثیرگذار داشته باشد و به پشتوانه همه اینها، جایگاه ویژه ای در نظام بین الملل داشته باشد، سخت ترین تحریم ها هم نمی تواند آن کشور را از پای بیندازد. 3- متعلق تحریم: تقریباً همه سیاستمداران و دولتمردان پذیرفته اند که در عرصه بین الملل باید براساس منافع ملی عمل کنند، تقید اجباری به گردن نهادن بر این اصل است که «متعلق تحریم» را مهم می کند، یعنی چنانچه «متعلق تحریم» از اموری باشد که پیوستن یک کشور به آن به منافعش آسیب می زند، از پیوستن به گروه کشورهای تحریم کننده اجتناب می کند، در چنین مواردی، ارائه جایگزین ها هم معمولاً جذاب و قانع کننده نیست. از این رو برخی کشورهای سلطه جو که با چنین مواردی مواجه می شوند و تعداد آن هم کم نیست، از قوه قهریه در پوشش قوانین مدنی استفاده می کنند تا به وسیله آن سایر کشورها را مجبور کنند به گروه کشورهای تحریم کننده بپیوندند و چون موضوع جنبه اجبار پیدا می کند، کشور ضعیف تر هم با اکراه آن را می پذیرد، تحریم شکننده و قابلیتش مخدوش می شود. بعضی مواقع ارزش و اهمیت «متعلق تحریم» برای کشورها آنقدر حیاتی است که حاضرند تنبیه بشوند؛ اما به تحریم کنندگان نپیوندند.
پیامدهای تحریم برای ایران
از بین تحریم بانکی و تحریم نفتی ایران، به نظر می رسد اهمیت تحریم نفتی بیشتر است، زیرا ایران از مدت ها پیش که برخی بانک هایش تحریم شدند، تدریجاً با راه هایی آشنا شد که از طریق آن می تواند مسائل معاملاتی و بانکی اش را دنبال کند و در این عرصه هم صاحب تجربه شده و هم کارهایش را پیش برده است؛ اما تحریم نفتی بحث جدیدی است که چند پیامد واقعی دارد و مقابله با این پیامدها به صبوری، هوشمندی، شجاعت، زیرکی و قدرت تصمیم گیری دارد. برخی از این پیامدهای واقعی عبارتند از: 1- از دست دادن بازار نفت اروپا: کشورهای اروپایی سر جمع خریدار حدود 18 درصد نفت ایرانند که طبق توافق کشورهای اروپایی قرار است از یازدهم تیرماه از ایران نفت بخرند. 2- افزایش فشار روانی: اروپایی ها درست چند روز پس از اینکه آمریکا که با افزایش حجم تبلیغات همراه بود شدیدتر شود که تا حدودی اینگونه شد. 3- افزایش فشار بر اقتصاد ایران: اروپایی ها از فشار روانی ایجاد شده استفاده کردند و با انتقال آن به عرصه اقتصاد فشار را بر اقتصاد ایران افزایش دادند. 4- فشار بر خریداران نفت ایران: اروپایی ها چون می دانستند تحریم اعمال آنها نمی تواند کارساز باشد به کمک آمریکا سایر خریداران نفت ایران را تحت فشار قرار دادند تا از ایران نفت نخرند.
پیامدهای تحریم برای غرب
برخلاف بسیاری از «متعلقات تحریم ها» که طرف تحریم شده را تحت فشار قرار می دهد، نفت که «متعلق» تحریم ایران است از جمله کالاهایی است که تحریم آن می تواند دو طرف را به شکل برابر و نابرابر آزار دهد و متضرر کند. درخصوص تحریم نفتی ایران به نظر می رسد غرب و به ویژه اروپا بیشتر ضرر می کند و پیامدهای بیشتری متوجه آن است. برخی از این پیامدها عبارتند از: 1- مشکل با برخی کشورهای آسیایی: عمده خریداران نفت ایران کشورهای آسیایی مانند؛ چین، هند، ژاپن و کره جنوبی هستند و غرب از طرفی می خواهد آن ها را وادار کند نفت ایران را نخرند از طرفی هم برای حل و فصل مسائل بین المللی به همکاری آنها نیاز دارد و این موضوع می تواند معضل آفرین باشد. 2- فرار از تحریم ایران: در بین کشورهای اروپایی کشورهایی هستند مانند؛ ایتالیا، اسپانیا و یونان که وابستگی شان به نفت ایران زیاد است و برای همین شتاب زده چند روز پیش از تحریم نفتی آمدند و قرارداد خریدشان با ایران را برای مدت شش ماه تمدید کردند و حتی شرکت نفتی معروف انگلیس «بریتیش پترولیوم» با رایزنی های موفق شدند خود را از این تحریم مستثنی کنند، این موارد نشان می دهد زمینه اختلاف در اتحادیه اروپا به شکل جدی وجود دارد.
3- گران شدن نفت: بسیاری از کارشناسان معتقدند تحریم نفتی ایران حتی اگر با سرعت جایگزین هم پیدا کند، موجب افزایش قیمت نفت می شود، 4- مشکل بودن جایگزین برای نفت ایران: منابع صنعت نفت اروپا می گویند نفت ایران جایگزین ندارد و کشورهایی که از ایران نفت وارد می کنند به ویژه اروپا، متناسب با ویژگی های نفت ایران طراحی شدند و تحریم نفتی ایران این کمپانی ها را دچار مشکل می کند. تغییر ساختار این کمپانی ها تقریباً ناممکن است؛ زیرا به هزینه هنگفتی نیاز دارد. 5- از کشورهای منطقه عرب هم کاری برنمی آید: یکی از دلگرمی اروپایی ها برای تحریم نفتی ایران، جایگزینی نفت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و به ویژه عربستان است که «شکیب خلیل» رئیس سابق اوپک در این باره به اروپا هشدار داده که: «بزرگ ترین خریداران نفت ایران ازجمله ژاپن و اتحادیه اروپا مجبورند در صورت تحریم نفت ایران نیاز نفتی خود را بیشتر از طریق عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی تأمین کنند؛ ولی این کشورها فقط برای مدت خیلی کمی می توانند، نفت جایگزین کنند.»
علت تحریم ایران و تشدید آن
آمریکا و اروپا پس از اینکه همه راه های فشار بر ایران را آزمودند تا مانع ادامه فعالیت های هسته ای ایران شوند و در نهایت به دیوار سخت و نفوذناپذیر مقاومت ملی ایرانیان خوردند با بررسی و مطالعات طولانی به این نتیجه رسیدند تا فرصت و زمینه اقدام چند هدفی از دست نرفته باید برنامه جدید خود را که با تشدید تحریم ها آغاز می شود، برای دستیابی به چند هدف مرتبط با یکدیگر اجرا کنند. در این برنامه جدید چند گام به ترتیب زیر تعریف شده است:
1- تحریم و عملیات روانی: آمریکا و اروپا می دانستند که صرف تحریم نفتی ایران آنقدر مهم نیست که بتواند به ایران آسیب جدی وارد کند و از مشکلات اروپا پس از این تحریم هم آگاه بودند و این را نیز می دانستند که ایران به سادگی می تواند برای نفتش بازار جایگزین پیدا کند ولی با این حال حاضر شدند یک برگ مهم بازی را که ممکن بود در موقعیت دیگری بهتر به کارشان می آمد، بسوزانند، چرا؟ چون تحریم نفتی ایران هدف نهایی آنها نبود، آنها از مدت ها پیش مطابق معمول سازهای تبلیغاتی شان را کوک کردند تا به دروغ اهمیت تحریم را صد برابر از واقع جلوه دهند و فشار سنگین را بر جامعه ایران وارد کنند.
2- یورش به معیشت مردم و اقتصاد کشور: آنها با تجربه تاریخی و درگیری کنونی به اهمیت اقتصاد و تأثیرش بر حفظ حاکمیت و انسجام اجتماعی، رسیده اند و اگر غبار گذر ایام بر حافظه تاریخی آنها نشسته، ورطه ای که آمریکا و اروپا در آن گرفتند، پیش روی شان است و می دانند سست شدن ارکان اقتصاد آمریکا و اروپا را به این وضعیت فلاکت بار انداخته، از این رو بر آن شدند تا با حمله به کانون های معیشت مردم و اقتصاد کشور، کانون های ثبات حاکمیت را که از معیشت مردم و اقتصاد کشور تأثیر می پذیرد، متزلزل کنند، تنها راه آن را هم در بر هم زدن ثبات روانی معیشت و اقتصاد کشور دیدند که با مقوله تحریم و هوچی گری های تبلیغاتی حمله به آن را شروع کردند تا پس از کاهش دادن ارزش پول ملی و ایجاد هرج و مرج در تعادل روانی و ریالی بازار، سر رشته کار را از دست حکومت خارج کنند. این وضعیت تا حدودی طی چند روز گذشته با افزایش ارزش بی رویه طلا و از خودش را نشان دادکه اواخر هفته گذشته دولت توانست تا حد قابل توجهی آن را مهار کند.
3- تاراج ذخایر ارزی: برنامه نداشتن دولت و ناتوانی در مقابله با حمله دشمن به ارکان اقتصادی و معیشتی کشور با دسیسه های عوامل داخلی دشمن که به ولع مردم از همه جایی خبر برای همه جا بی خبر برای همراهی با آنها در خرید ارز و طلا به دور از ارزش واقعی، دامن می زند، موجب آن می شود که ذخایر کشور بی محابا غارت شود. دشمن می داند یکی از عوامل تولید قدرت و اقتدار و پایداری و تأثیرگذاری حکومت ها ذخایر ارزی است و در نبود ذخایر ارزی و یا کمبود آن موقعیت حکومت ها به خطر می افتد از این رو با هدف قرار دادن آن تلاش می کند تا یکی از عوامل قدرت نظام را تضعیف کند.
4- انتخابات بی‌رونق: به گمان دشمن اگر معیشت مردم در آستانه انتخابات آسیب جدی ببیند انگیزه آنها برای مشارکت در انتخابات کاهش پیدا می کند و مشارکت کم رنگ در انتخابات به موقعیت و جایگاه بین المللی نظام ضربه می زند و می تواند نشانه موفقیت توطئه های دشمن و چراغ سبزی برای ادامه دشمنی ها با امیدواری بیشتر و انگیزه قوی تر باشد.
5- براندازی: از نگاه دشمن ضعف بنیه اقتصادی مردم و کشور و برگزاری انتخابات بی رونق نشانه نارضایتی و آمادگی است تا چنانچه بهانه ای مانند اعتراض به نحوه انتخابات برای آنها ساخته و پرداخته شود، دست به اعتراض و شورش بزنند تا بحث براندازی کلید بخورد.
گرچه ممکن است برنامه دشمن اجزای دیگری هم داشته باشد؛ اما در هر صورت با اینکه مسلم است بسیار دقیق و حساب شده طراحی شده؛ اما در پاسخ به این پرسش کاملاً الکن است که آیا در این برنامه همه لایه های تو در تو و پیچیدگی ها و اسرار پنهان شخصیت جامعه ایرانی دیده شده است؟
بخشی از پاسخ این پرسش را «پل استیونس» از اندیشکده «چاتم هاوس» در ضمن گزارشی با عنوان «تحریم صادرات نفت خام ایران، تا چه اندازه محتمل و تأثیرگذار است» می دهد، آنجا که ابتدا می نویسد: «بازار جهانی نفت بسیار پیچیده است و بازیگران متعدد و گزینه های بسیاری برای پنهان ساختن معاملات آن وجود دارد. تاریخ مملو از اعمال تحریم های ناموفق علیه «کوبا»، «رودزیا» و «آفریقای جنوبی» گرفته تا تحریم های نفتی کشورهای عربی و تحریم عراق پس از سال 1990 است؛ اما از ظواهر امر چنین برمی آید که تصمیم سازان اتحادیه اروپا وقایع تاریخی را نادیده گرفته اند.» وی نوشته خود را اینگونه ادامه می دهد: تحریم نفتی اتحادیه اروپا رژیم ایران را دقیقاً زمانی تقویت خواهد کرد که تحت فشار شدید قرار گیرد. با توجه به نقش حساس نفت در ژرفای ساختار سیاسی ایران، تحریم اتحادیه اروپا توده مردم را در پشت رژیم حاکم با یکدیگر متحد می سازد.»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات