* در روزهای اخیر شاهد اتخاذ مواضع متناقضی از سوی شخصیتهای اصلاحطلب در آستانه نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی هستیم. شورای راهبردی این جریان هم اعلام کرده که قصد ارائه لیست انتخاباتی ندارد. اعلام مواضع متناقض از سوی سران جبهه اصلاحات چرا و با چه هدفی صورت میگیرد؟
** به نظر میرسد که اردوگاه اصلاحطلبان از دو مشکل اساسی رنج میبرد: اول نداشتن یک رهبری یا یک بزرگتر یا کسی که مقبولیت و مشهوریت عام داشته باشد، دوم از لحاظ وحدت نظر در موضوعات مختلف. به این معنا که وحدت در موارد مختلف در بین اعضای این جریان وجود ندارد.
مواضع متناقض و مختلف سران این جریان نشان میدهد در اردوگاه اصلاحات به شدت دودستگی و چند پارگی در بین اعضای آن وجود دارد.
مواضع مختلفی که بیان میشود نشان میدهد در داخل این اردوگاه به شدت چند دستگی وجود دارد و به هیچ وجه امکان رسیدن به اتفاق نظر وجود ندارد. بعضیها اعلام میکنند که مثلاً شرکت میکنیم و بعضیها به دیگر دوستان اصلاحطلب خود میگویند که شما باعث این شدهای که ما به زندان بیفتیم و حالا خودتان میخواهید در انتخابات شرکت کنید، به هر حال این دو دستگی وجود دارد.
افراد این جریان بر حسب شرایط کشور و جامعه به سرعت نظر خود را عوض میکنند، مثلاً مواضع آقای خاتمی از یک هفته قبل تا به امروز فرق کرده است و این نشان میدهد امکان رسیدن به یک جمعبندی که مورد قبول همه اصلاحطلبان یا اکثریت باشد اصلاً وجود ندارد و به احتمال خیلی زیاد این روند تا موقع انتخابات هم ادامه خواهد داشت و پیشبینی بنده این است که آنها نمیتوانند توافق بکنند بر سر اینکه لیست بدهند یا ندهند و به احتمال زیاد افراد مختلف با تصمیم خودشان وارد صحنه انتخابات خواهند شد و معتقدم که حتماً وارد عرصه انتخابات میشوند ولی احتمالاً با پرچم خاص و برچسب مشخصی نیستند. اصلاحطلبان در شهرهای کوچک سرمایهگذاری کرده و در آن شهرها میخواهند آرای مردمی را جلب کنند.
* این احتمال وجود دارد که اصلاحطلبان با این روند سعی دارند اصولگرایان را به وزن کشی در بین خود و چنددستگی هدایت کنند؟
** این احتمال هم وجود دارد که آنها با این کار به دنبال آن هستندکه اصولگرایان خیالشان بابت عدم حضور اصلاحطلبان راحت بشود و همین به وزنکشی در درون جریان اصولگرایی منجر شود. احتمال بسیاری دارد که این جریان با چراغ خاموش و موتور روشن در صحنه حضور پیدا کنند و مهرههای سفید خودشان را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهند و بعد از آنکه صلاحیت این افراد تأیید شد به حمایت از جریان متبوع خود بپردازند. همچنین احتمال هم دارد با هدف غافلسازی اصولگرایان از جریان اصلاحات دودستگی در دل این جریان طراحی شده باشد. این را یک تاکتیک میدانم اما همانطور که گفتم به نظر من این رویکرد بیشتر نتیجه این است که این جریان هنوز نمیتواند در درون خود به یک تصمیم نهایی و قاطع برسد.
* اعلام این مواضع متناقض را شما تاکتیکی از سوی این جریان برای ورود به عرصه انتخابات میدانید یا آنکه نه، این مواضع متضاد بدون هدف قبلی و به دلیل تفاوت دیدگاه اعضای این جریان اتفاق افتاده است؟
** من میگویم اصلاً اتخاذ تاکتیک برای آنها دراین شرایط وجود ندارد. نه اتخاذ یک تاکتیک همه جانبه برای آنها وجود دارد و نه اتخاذ استراتژی مورد قبول، اما همه چیز احتمال دارد. آنها نمیتوانند به اتفاق نظر برسند و چند دستگی و تضارب آرا در بین شخصیتهای مختلف این جریان وجود دارد، به همین دلیل آقای خاتمی یک چیز میگوید آقای موسوی خوئینیها یک چیز دیگر میگوید و آقای مصطفی تاجزاده یک موضع متفاوت اعلام میکند، بنابراین، این نه تاکتیک است و نه استراتژی بلکه بیانگر شرایط حاکم بر اردوگاه اصلاحطلبان است که منجر به وجود دو دستگی و چند دستگی در این جریان شده است.
* خب دلیل به وجود آمدن این چند دستگی در اردوگاه اصلاحطلبان چیست؟
** اولاً من قبلاً هم گفته بودم که از اصلاحطلبی هیچ وقت تعریف دقیقی نشده بود، بنابراین معلوم نبود که اصلاحطلبها چه کسانی هستند، حتی موقعی که در قدرت هم بودند اصلاحطلبی یک تعریف دقیقی نشده بود و یک تئوری یا یک نظریه و دکترین مشخصی را از ابتدا نداشته است، بنابراین مشکل از روز اول هم وجود داشت، حتی از زمانی که اصلاحطلبان در قطب حاکمیت بودند. در آن زمان هم هیچ گاه یک مشی مشخص نداشتند. اصلاحات هیچگاه تئوری مشی و تعریف مشخصی نداشته است. مقام معظم رهبری یکبار در این باره فرمودند که اصلاحطلبی مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است، این یک نظریه دقیق و روشن و واضح است اما نظریهای این چنینی هیچ گاه در داخل اردوگاه اصلاحطلبان شنیده نشده است. تعاریف آنها از اصلاحطلبی همیشه متفاوت و متناقض بوده است، به همین علت هم افرادی که خود را اصلاحطلب میدانند هرگز نمیتوانند بر سر تعریف مشخصی به توافق برسند. اصلاحطلبان مجلس ششم هم به همین شکل عمل کردند، عدهای از آنها میگفتند ما باید استعفا بدهیم، عدهای میگفتند باید تحصن کنیم و عدهای میگفتند باید خروج از حاکمیت کنیم. اینها نشاندهنده این است که از روز اول این آشفتگی وجود داشت.
از قبل هم عدهای در دل این جریان میگفتند اصلاحطلبی یک موجود ناقصالخلقه است یا اصلاحطلبی یک موجودی است که احتیاج به تکامل و رسیدن دارد. الان هم به خصوص بعد از فتنه ۸۸ عده زیادی از اصلاحطلبان از آن فتنه تبری جستند. در داخل مجلس هم نمایندگانی بودند که رسماً پشت تریبون آمدند و از فتنه ۸۸ برائت جستند و یک عده مواضعشان را از فتنه ۸۸ تغییر ندادند، بنابراین بعضی از اینها به علت مواضعی که داشتند و خرابکاریهایی که کرده بودند در حال حاضر در زندان هستند. الان ببینید اصلاح طلبهایی که در زندان هستند یا آنهایی که در بیرون هستند، اختلاف نظر بسیار شدیدی دارند. معمولاً کسانی که خارج از زندان هستند دلشان میخواهد که بیایند و وارد این حاکمیت و نظام شوند و همانطور که دیدید گفتند که ما قهر نمیکنیم و آقای ابطحی هم گفته که در ادبیات اصلاحطلبی قهر وجود ندارد ولی بعضی از افراد دیگر مانند آقای ستارزاده مطالب دیگری گفتند. نظر من این است که یک اشکال از همان اول در بنیادش بوده، اینکه اصلاحطلبی یک تمرین دقیق نداشته و یک تئوریسین دقیقی که مقبولیت و مشهوریت داشته باشد در این جریان وجود نداشته و هرچه این جریان پیش برود این اختلاف نظرها بیشتر میشود.
* نقش آقای موسوی خوئینیها در این جبهه را چگونه میبینید و فعالیت ایشان را چقدر قابل اهمیت میدانید؟
** خودشان موسوی خوئینیها را گادفادر، یعنی پدر معنوی جریان اصلاحات میدانند. آقای موسویخوئینیها پشت پرده این جریان است و گردانده اصلی گروههایی است که به اصلاحطلبی اعتقاد دارند و درصددند تا به مقابله با نظام اسلامی بپردازند. این فرد همانطور که عنوان کرده است فتنه ۸۸ را فتنه نمیداند و موسوی و کروبی را هم انسانهای شریفی میداند.
شما نقش آقای هاشمی رفسنجانی را در پیشبرد اهداف این جریان چگونه میبینید، اصلاً نقش ایشان در جریان اصلاحطلب چیست؟
آقای هاشمی رفسنجانی خودشان اعلام فرمودند که من فراجناحی هستم به همین خاطر نه دقیقاً میشود ایشان را در اردوگاه اصلاحطلبان تأیید کرد و نه میشود منسوب به اردوگاههای مختص اصولگرایان دانست. ایشان از اول هم گفته بودند که میخواهند فراجناحی باشند و در کنار رهبری باشند و ما هم همین امید و آرزو را داریم که ایشان همانطور که فرمودهاند: همیشه در کنار رهبری و در زیر چتر ولایت فقیه باشند، منتها اصلاحطلبان نسبت به آقای هاشمی مواضع مختلفی داشتهاند و در مجلس ششم همانطور که دیدید که ایشان را مورد بدگویی و تخریب قرار دادند و حتی بعد از اینکه ایشان در مجلس رأی آوردند، عدهای گفتند که تقلب شده و با اینکه ایشان جزو ۳۰ نفر نمایندگان تهران بودند، عدهای آمدند و اعتراض کردند و آقای رحمانی گفتند که ایشان رأی نیاوردهاند و این را بهانه قرار داده و به شدت آقای هاشمی را تخریب کردند، اما بعد از آن یک عده از آنها این کار را محکوم کردند و گفتند به عنوان اشتباهات خودشان به آن معترفند، بنابر این اصلاح طلبها در طول چند سال گذشته مواضع مختلفی در مورد آقای هاشمی رفسنجانی اعلام کردهاند. اصولگرایان همیشه تلاش کردند که ایشان را در داخل اصولگرایان تعریف بکنند و ما بارها با ایشان ملاقات داشتهایم و از ایشان خواستهایم که همان طور که همیشه فرمودهاند همیشه در خط رهبری و زیر چتر ولایت فقیه باشند.
* به نظر شما در این چند سال اخیر اینگونه بوده؟ آیا عملکرد و رفتار آقای هاشمی در جهت خط حضرت امام (ره) و ولایت فقیه بوده است؟
** ایشان هیچ وقت از رهبری فاصله نگرفتهاند، اما در مورد فتنه ۸۸ ما مواضع شفاف و روشنی را از ایشان شاهد نبودیم و شاید این مشکل بزرگی بوده که ما ندیدیم ایشان به طور شفاف این فتنه را محکوم کنند و امیدواریم که در آینده موضعگیری شفاف از ایشان ببینیم ولی در طول سال ۸۸ که فتنه بسیار بزرگی اتفاق افتاد و یک سرفتنه هم حتماً در خارج بود، ایشان که یک تحلیلگر قوی سیاسی هستند حتماً باید میدانستند که این فتنه از خارج حمایت میشود و ما امیدوار بودیم با توجه به سوابق ایشان، ایشان یک مواضع محکمتر، قویتر و شفافتری در مسئله فتنه بگیرند.
* چرا در طی این یکی دو سال اخیر بعد از فتنه ایشان موضعگیری شفافتری نداشتهاند؟
** من از قبل از انقلاب در خدمت ایشان بودهام. ما در محرم سال ۵۷ یک کنفرانسی داشتیم به نام کنفرانس بررسی علمی حادثه عاشورا در دانشگاه امیرکبیر. در حالی که در تهران حکومت نظامی بود و ایشان یکی از سخنرانان آن کنفرانس. باید بگویم من حداقل از اوایل سال ۵۷ با ایشان بودهام و بعد هم در حزب جمهوری اسلامی هم بنده و هم ایشان جزو شورای مرکزی بودیم. بنده مدتی استاندار و بعد معاون ایشان شدم و اولین حکمی که دادند به من بود، به عنوان استاندار خراسان و بعد هم که رئیس جمهور شدند باز اولین حکمی که به بنده دادند معاون رشته تربیت بدنی بود و حداقل ۳۴ و ۳۵ سال است که من ایشان را میشناسم. ایشان همیشه هم زمان امام خمینی(ره) و هم در همین زمان اصرار میکردند که میخواهند در خدمت رهبری باشند و اینکه میخواهند تمام وقتشان را صرف خدمت به رهبری کنند. به نظر من ایشان تلاش کردهاند که در این شرایط فتنه و بعد از فتنه مواضع غیر جناحی بگیرند و شاید به همین علت موضع صریحی در مورد فتنه نگرفتهاند.
* به نظر میآید این پاک کردن صورت مسئله است؟
** اما مسئله فتنه، مسئله مبارزه با اصل انقلاب بود، مسئله براندازی بود، مسئله دو گروه مخالف نبود، حالا تا قبل از فتنه میتوان گفت که مثلاً اصلاح طلبان و اصولگرایان را میتوانیم در داخل نظام تعریف بکنیم، اصلاح طلبان در داخل نظام هستند و ساختار شکنی ندارند اما مسئله فتنه کاملاً جدا بود و صددرصد برای براندازی بود. به نظر من اینجا مواضع فراجناحی معنی ندارد و باید هر کسی که به انقلاب، به فتنه و به نظام اعتقاد داشته، باید مواضع صریح و روشنی را میگرفت یعنی فرض کنید تا ۲۹ خرداد ۸۸ که مقام معظم رهبری در نماز جمعه سخنرانی کردند، یک مسئله بود و از آن به بعد آن کسانی که پاسخ مثبت به سخنرانی مقام معظم رهبری دادند و باز روی مواضع خودشان تکیه کردند و ماندند، دیگر حسابشان جدا شد و کاملاً مشخص شد که بحث، بحث نظام نیست. بحث داخل نظام نیست، بلکه بحث براندازی است و در این شرایط باید همه مواضع روشن و شفافی را میگرفتند، من این مواضع را انتظار داشتم که از جناب آقای هاشمی رفسنجانی ببینم اما متأسفانه چنین مواضعی را از ایشان ندیدم. شاید ایشان میخواهند روی مواضع فراجناحی خودشان تأکید کنند اما حتماً این را ایشان میدانند که مسئله فتنه یک مسئله داخلی نبوده.
* آیا این مسئله فراجناحی میتواند به این معنا باشد که ایشان دوست ندارند از قدرت کنارگذاشته شوند و هر جناحی که روی کار آمده ایشان میخواهند به نوعی در آن نقشآفرینی کنند.
** من به اندازه شما نسبت به این مسئله بدبین نیستم که بگویم ایشان به علت علاقه به قدرت این موضع را گرفته است. آقای هاشمی بالاخره ۵۰ - ۴۰ سال برای این انقلاب زحمت کشیدهاند و نمیتوان این را انکار کرد. از سال ۴۲ تا حالا ایشان فعال بوده و من فکر میکنم که نسبت به انقلاب احساس مسئولیت و دلبستگی میکند و شاید تلاش میکرده که تا حد امکان همه افراد را جذب کند که این تئوری و نظریه را هم خود مقام معظم رهبری هم فرمودهاند که جذب حداکثری و دفع حداقلی و مرحوم بهشتی هم در این زمینه فرموده بودند که جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد لزوم. من هم اعتقاد دارم که همه را باید جذب کرد اما مسئله اینجاست که آیا کسانی که اپوزیسیون کل نظام هستند اینها قابل جذب شد، هستند یا نیستند. من فکر میکنم ایشان مثلاً هنوز آن گروه را از داخل نظام میدانسته و به همین دلیل مواضع فراجناحی گرفته اما نظر خود من این است که آن کسانی که مسئله فتنه ۸۸ را ایجاد کردهاند هم با نظام مسئله داشتهاند و هم با بسیاری از مقدسات کشور که مقدسات کشور هم قبل از نظام بوده است.
* آیا این عبارت را که میگویند «بازیگر پنهان جریان اصلاح طلب» یعنی اصطلاحی که به خود آقای هاشمی نسبت میدهند را قبول دارید؟
** نه من قبول ندارم، من فکر نمیکنم که ایشان جزو سران اصلاح طلب و بازیگر پشت پرده این جریان باشد.
ممکن است که جریان اصلاح طلب به دنبال این باشد. ایشان در انتخابات مجلس ششم مورد هجمه و تخریب این جریان قرار گرفت. ایشان به هیچ عنوان به جریان اصلاح طلب اطمینان نمیکند. افراد و سران اصلاح طلب خودشان هم به یکدیگر اطمینان نمیکنند. در مورد آقای هاشمی بیشترین بیاحترامی و جرم را این دسته به ایشان روا داشتند.
* میتوان گفت که آقای هاشمی در طول دو سه سال اخیر دچار سقوط رفتاری شده و جایگاه و مقبولیت خود را در جامعه از دست داده است؟
** بنده هم فکر میکنم به خصوص بعد از فتنه سال ۸۸ آقای هاشمی آن جایگاه و وزانت گذشته خود را از دست داده. آقای هاشمی جایگاه ویژهای نزد امام (ره) و سالهای قبل از فتنه نزد مقام معظم رهبری داشت. بنده فکر میکنم بعد از فتنه ۸۸ وجهه و جایگاه ایشان حتماً ضربه خورده، حتماً خدشهدار شده است. مردم از کسی که این همه سوابق دارد انتظار داشتند در آن شرایط، (به خصوص بعد از خطبه تاریخی نماز جمعه رهبری) مواضع آقای هاشمی شفافتر و روشنتر میشد چرا که همانطور که گفتم عدهای قصد براندازی نظام را داشتند و مشکلشان دیگر انتخابات نبود. من فکر میکنم ایشان مقبولیت و جایگاه خود را از دست داده است ولی امیدوارم این بازسازی بشود. انقلاب هم آغوشش برای همه باز است. من فکر میکنم هنوز هم دیر نشده است که ایشان مواضع شفاف و روشنی را اتخاذ کنند، نه علیه اصلاح طلبان، حداقل علیه سران فتنه و جریان برانداز.
* با توجه به گذشته جریان اصلاحات، استقبال مردم به این جبهه در انتخابات آتی چگونه خواهد بود؟
** مردم در ۹ دی حرف خودشان را به این افراد گفتند و نشان دادند که چه میخواهند و شعارهای این ملت نشان میداد که چه تنفری از اینها دارند. بعد از آن هم ما ندیدیم که اصلاح طلبان چهره خودشان را بازسازی یا مواضع خود را اصلاح بکنند. بنده به یقین میدانم که استقبال زیادی از آنها در انتخابات پیش رو نخواهد شد. شاید یکی از علتهایی که باعث شده است برخی از سران این جریان تمایلی به ورود آشکار به عرصه انتخابات نشان ندهند همین نکته باشد که آرا و نظرات مردم را در مورد خودشان به خوبی میدانند.
* فرجام جبهه اصلاح طلبان با توجه به شکستهای پیاپیشان در چند انتخابات اخیر و فتنه سال ۸۸ را چگونه میبینید؟
** من فکر میکنم اگر این جریان یک نوع بازسازی دقیق در ساختار خود انجام ندهند و ضعفهای بیشمار خود را اصلاح نکنند احتمالاً و به زودی از صحنه سیاسی کشور محو خواهد شد. مگر آنکه تجدید نظر جدی در مواضع خود ایجاد بکنند و راه خود را اصلاح کنند و برائت بجویند به خصوص از سران فتنه و منحرفین این جریان. اگر افرادی که در این جریان هستند میخواهند به آینده سیاسی خود امیدوار باشند باید از فتنهگران جدایی مطلق بجویند و عملکرد و رفتار خود را با مسیر رهبری و انقلاب منطبق کنند.
* چرا برخی از افرادی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند، مصلحت خود و نظام را بسیار دیرتر از مردم تشخیص میدهند؟
** این مجمع بر حسب قانون وظیفهاش این نیست که در مسائل مختلف و معمولی مملکت موضعگیری کند. این مجمع طبق منشوری که به تأیید مقام معظم رهبری رسیده است چند وظیفه اصلی دارد. یکی از آنها حل اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است و دیگری مواردی است که مقام معظم رهبری مستقیماً به آنها ارجاع میدهد تا مورد رسیدگی قرار دهند و وظیفه اعضای این مجمع هم تحلیل و اظهار نظر در مورد اتفاقات روزمره نیست.
* منظور این است که چرا برخی اعضای با سابقه این مجمع در بزنگاههای حساس کشور آنطور که باید در عرصه حضور پیدا نکرده و مصالح نظام را در این برهههای حساس تشخیص ندادهاند؟
** بله همین طور است. مثلاً در مورد فتنه سال ۸۸ مجمع یکی دو بیانیه داده است که این کافی نبود در صورتی که مخصوصاً در این گونه مسائل مجمع باید قویتر و بهتر عمل کند. اگر زودتر مجمع تشخیص مصلحت به این مورد ورود پیدا میکرد، یقیناً مسائل مربوط به فتنه ۸۸ زودتر و بهتر حل میشد.
* برخی از رسانهها سعی داشتند شما را جزو ساکتین به فتنه معرفی کنند و اینگونه بگویند که شما دیر به دفاع از انقلاب و نظام پرداختید و فتنه را محکوم کردید، آیا واقعاً اینگونه بوده است؟
** بنده همیشه مواضعم را با صراحت اعلام کردهام. از روز اول هم این موضوع را با شفافیت اعلام کردهام. بنده بلافاصله بعد از خطبه تاریخی مقام معظم رهبری در نماز جمعه این جریان را محکوم کردم. بین ۲۲ تا ۲۹ خرداد بنده به رسانهها گفتم زمانی که مردم رأی دادند و شورای نگهبان تأیید کرد، هر کسی که مخالفت کند، عملاً مخالفت با نظام و آرای مردم کرده است. حتی گفتم کسانی که به رأی مردم تمکین نکردهاند دیگر در درون نظام نمیگنجند.
* به عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس بفرمایید چرا برخی از همکاران شما در هیئت رئیسه عملکرد مناسبی از خود در جریان فتنه ۸۸ به جا نگذاشته و بعد از گذشت دو سال از آن اتفاقات هنوز بدنه اصولگرایی به این افراد انتقاد دارد؟
** فتنه یعنی همین که حق و باطل به هم آمیخته میشود و تشخیص آن را برای عموم و حتی نخبگان سخت میکند. برخی از اعضای هیئت رئیسه مجلس عنوان میکردند ما باید سعی کنیم این فتنه را خاموش بکنیم و اگر مواضع سختی علیه آنها بگیریم ممکن است این مسیر ادامه پیدا کند و آنها سرسختانه قضیه را دنبال کنند.
* توجیه این افراد برای عدم حضور مثبت و تأثیرگذار در آن شرایط پذیرفتنی است؟
** شاید تا قبل از خطبههای نماز جمعه مقام معظم رهبری این پذیرفتنی بود اما پس از آن دلیل خوبی به حساب نمیآید، هر کسی به فرموده مقام معظم رهبری باید به نوبه خود فتنه را محکوم میکرد و پاسخ مناسبی به این جریان میداد. بعد از صحبتهای مقام معظم رهبری دیگر نباید مماشات صورت میگرفت و افراد باید مواضع خود را روشن اعلام میکردند.
* پس میتوان پذیرفت که برخی از اعضای هیئت رئیسه مجلس که جایگاه ویژهای هم در حکومت دارند دیر از خواب غفلت بلند شدند؟
** بله. برخی از افراد در بیان مواضع دیر عمل کردند.
* چگونه می توان به یک انتظار عمومی پاسخ داد که کسانی باید در رأس مجلس قرار بگیرند که سطح آگاهی و دانایی آنها در مواقع سرنوشت ساز و حساس بسیار بالاتراز حد مطلوب باشد تا خود و جامعه را به اشتباه نیندازند و تصمیمات بهتری اتخاذ کنند؟
** این حق طبیعی مردم است. هر کسی که مرتبه و جایگاه بالاتری دارد انتظار است که بینش و آگاهی او بیشتر باشد و در شرایط مختلف تصمیمات بهتری بگیرد و این نوع عملکرد برای مردم الگو بشود. مردم نظر خودشان را در مورد افراد در انتخابات آتی مشخص میکنند و کسانی که عملکرد خوبی نداشتهاند را حتی ممکن است انتخاب نکنند. ما امیدوار هستیم که این چنین فتنهای دیگر تکرار نشود که منجر شود برخی افراد به اشتباه و خطا بروند.
* پس شما نگرانی موجود در جامعه نسبت به آینده برخی از سیاسیون که امروز بعضی از آنها هم در مجلس حضور دارند را منکر نمیشوید؟
** این نگرانی که شما فرمودید وجود دارد اما امیدواریم که آن فضا دیگر تکرار نشود که برخی نخبگان اشتباه کنند. ۹ دی انقلاب را برای ۵۰ سال بیمه کرده است و مردم با این پختگی مقابل هر فتنه و دسیسهای ایستادگی خواهند کرد.