رادیکال فمینیستها و تحلیلهای افراطی
همان طور که متذکر شدیم، خاستگاه رادیکال فمینیسم به عنوان تندروترین گروه از جنبش های فمینیستی، مبارزاتی بود که در کشور آمریکا جهت دفاع از حقوق زنان سیاه پوست درگرفت و رفته رفته دامنه این جریان به سایر کشورها نیز سرایت کرد. این نحله از فمینیسم از گسترده ترین انواع آن در طول تاریخ شکل گیری فمینیسم است. اگرچه متفکران زیادی تحت این عنوان به فعالیت فمینیستی پرداخته اند، اما نقاط تمایز آرای آنان گاه چنان زیاد است که جمع تفکرات آنان در یک حوزه خاص فکری را با دشواری های زیادی روبه رو می کند، اما آنچه که می تواند حلقه اتصال تفکرات اندیشمندان این گروه باشد، طرح مسئله پدرسالاری در اغلب تحلیل های آنان است و این که آنان مبارزه برای رهایی زنان را در کنار هیچ مبارزه دیگری قرار نمی دهند.
فمینیست های رادیکال با رویکردی افراطی به مقوله جنسیتی، مشکل اصلی زنان را مردان معرفی می کنند. در واقع رادیکال فمینیست ها راه حل مشکل رهایی زنان را در برابری آنها با مردان نمی بینند، بلکه به بیانی «خود مردان» به معنای یک گروه ستمگر و حتی گاهی تک تک آنها به عنوان موجوداتی مشکل ساز شناخته می شوند.(1) از این رو، جامعه ایده آل فمینیست های رادیکال جامعه بدون جنسیت است، نه جامعه دوجنسی که فمینیست های لیبرال در پی آن بودند.
اینان همچنین به شدت مخالف ازدواج بوده و آن را ابزار خطرناک مردان برای به بندکشیدن زنان می دانند و لذا در ارضای میل جنسی زنان، بر همجنس گرایی تأکید کرده و آن را به عنوان یک راهکار به شدت ترویج می کنند. این گروه همچنین برای فرار از مسئله فرزندزایی که آن را ظلم آشکار طبیعت در حق خود می بینند، مسئله سقط جنین را به عنوان راهکاری عملی توصیه می کنند. اینان همچنین بر توانایی تولیدمثل نه از طریق شیوه سنتی آمیزش، بلکه از طریق لقاح مصنوعی تأکید می کنند.(2)
نکته اساسی در تحلیل های فمینیسم رادیکال مسئله تمایزات زیستی است. به عبارت دیگر عمده ترین دغدغه پژوهش های آنها، پاسخگویی به این سوال است که آیا اساساً تفاوت های زیست شناسی بین زنان و مردان مطرح است یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است، تفاوت های زیستی در نظام مردسالاری چه نقشی دارد؟ و در رابطه با مردان چه تدبیری باید اندیشید؟ و یا این که چگونه باید زنان را از این وضعیت رهانید؟
رادیکال فمینیست ها در پاسخ به این پرسش ها با یکدیگر هم رأی نیستند و عقاید مختلفی در این راستا به وجود آمده که اولاً کاملاً با یکدیگر متفاوتند، ثانیاً سبب شکل گیری طیف های مختلفی در ذیل این گرایش از فمینیسم شده است، به گونه ای که این نظرات را می توان در دو گروه عمده بررسی کرد. طیف اول رادیکال فمینیست ها که عمده ترین شاخص آنها پذیرش تفاوت های زیستی و بیولوژیکی طبیعی بین زنان و مردان است، متأثر از کتاب «دیالکتیک جنسیت» نوشته «شولامیث فایرستون» می باشند، اما گروه دوم بر خلاف آنها، با رد شدید پایه های زیستی در تحلیل تفاوت زنان، وجود تفاوت های جنسیتی را عامل اجتماعی می دانند نه طبیعی. اینان تحت تأثیر نویسنده فرانسوی کتاب «جنس دوم» «سیمون دوبوار» هستند.(3)
گرایش بومگرا یا زیست محیطی
گرایش فمینیسم بوم گرا که در واقع شاخه افراطی فمینیسم رادیکال به شمار می آید، ابتدا در آلمان شکل گرفت. این گروه معتقدند نه فقط تمام ظلم هایی که بر زنان می رود از جانب مردان است، نه فقط همه ناهنجاری های جامعه و تاریخ نتیجه جاه طلبی ها و زیاده خواهی های آنان است؛ بلکه آلودگی محیط زیست نیز ریشه در خوی ناهماهنگ مردان با طبیعت دارد. ولی خلقت و طینت زن با طبیعت هماهنگی و ملایمت دارد. بر این اساس معتقدند فقط زنان می توانند حقیقتاً از محیط زیست حمایت و حفاظت کنند.
گفتنی است در سال 1979مبنای اولیه و اصلی تشکیل «حزب سبزها» را همین رادیکال فمینیست های بوم گرای آلمان بنیان نهاده اند. این حزب، هم جنس گرایی را به شدت ترویج می کند و زمینه سازی قانونی ساختن ازدواج زن با زن در کشورهایی نظیر نروژ، سوئد و انگلستان را از افتخا رات خود می داند. این حزب با راه اندازی تظاهرات بزرگی در سال 1379 شمسی به نام «راه پیمایی عشق» توانست بیش از یک میلیون از مردم آلمان را به پشتیبانی از همجنس گرایی به خیابان ها بیاورد. برپایی این راه پیمایی موجب شد، همجنس گرایی در آلمان به صورت قانونی درآید. هم اکنون نفوذ این حزب در جریانات سیاسی کشورها به قدری است که عضویت در آن نوعی افتخار و امتیاز سیاسی و اجتماعی به شمار می رود.(4)
به هر روی، رادیکال ها برای نیل به مقاصدشان، گرچه قائل به نسل کشی مردان نیستند، اما معتقدند برابری فقط از طریق انقلاب جنس مونث پدید خواهد آمد، در نتیجه باید با سازماندهی مبارزات سیاسی علیه مردان و تأسیس سازمان های مستقل و قطع هرگونه وابستگی به جنس مذکر در رسیدن به جامعه ایده آل سرعت گرفت. علاوه بر حزب سبزها، از دیگر فعالان این گرایش، می توان به «فرانسیس رایت»، «مری دیلی»، «جیمز ریموند» و «کریستین دلفی» اشاره کرد.
پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.