تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۷  ، 
کد خبر : ۲۳۶۸۶۹
از عرفان دخانی و رحمانی تا عرفان رحیمی در گفت‌وگوی ایران با ابراهیم فیاض

برخی در ایران القا می‌کنند که‌ شیطان‌ همه‌کاره است

مقدمه: گروه دین و اندیشه ـ سیدحامد حجت: جن، شیطان، سحر و جادو همواره از جمله مسائل مورد مناقشه و البته جالب توجه برای بشر بوده است، با توجه به ازدیاد عرفان‌های کاذب طی سال‌های اخیر که سعی می‌کنند تا نیاز معنوی مردمان دنیا را به سمت و سویی موافق با خود و با امیال غیرانسانی سوق دهند از سویی دیگر و از آنجا که برخی رقیبان سیاسی در کشورمان یکدیگر را به جن‌گیری و رمالی متهم می‌کنند، بر آن شدیم تا در گفت‌وگو با دکتر ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.

* آقای دکتر! طی سال‌های اخیر بحث عرفان‌های کاذب بشدت رواج یافت؛ پس از آن شاهد بودیم که این قضیه مستمسک مسائل سیاسی قرار گرفت و در مناقشات سیاسی به عنوان ابزاری برای تخریب رقیب به کارگیری شد به گونه‌ای که حتی ارتباط با جن و رمال و جادوگر نیز در روزنامه‌ها و سایت‌ها مطرح و منتشر شد. ریشه این بحث از کجاست؟
** آیاتی در قرآن بیانگر این است که شیطان در مقابل رحمان قرار داده شده است،مثل آیات 44 و 45 سوره مریم و آیه 6 سوره جن.
این تمام چارچوب تئوریک رابطه خدا و قرآن با انسان است بدین معنی که بین خدا، شیطان و انسان یک چارچوبی وجود دارد که انسان یا به طرف خدای رحمان می‌رود یا به سوی غیر خدا؛ خدای رحمان عام در همه انسان‌هاست که تابعی از صفت فطرت انسانی است چون همه فطرت دارند، خدا هم از این باب رحمانیت دارد و به همه نعمت می‌دهد، بعد صفت رحیمیت است که خاص است.
لذا شیطان مستقیماً با این فطرت و با رحمت عام خداوند مشکل دارد برای همین مردم را از رحمت خداوند مأیوس می‌کند لذا کافران و مشرکان از رحمت خدا مأیوس می‌شوند و از اینجا انسان دست به طغیان می‌زند.
* در مبانی اندیشه‌های غرب ترویج از خدامحوری به سمت انسان‌محوری را شاهد هستیم؛ شما چه نقشی برای این اندیشه‌ها در ترویج خودبنیادی انسان قائل هستید؟
** شیطان مظهر عصیان در برابر خداست و این عصیان در برابر خدا همان طور که شما اشاره کردید، در اومانیسم رخ داده است یعنی در همان رنسانس عصیان در برابر خداوند رخ داد به این معنا که حرکت از خدامحوری به سمت انسان‌محوری انجام شد. شیطان انسان را در مقابل خداوند قرار می‌دهد یعنی انسان خود را در مقابل خدا می‌بیند .
اومانیسم یک نوع اگوئیسم است، یعنی خودبینی و خودمحوری؛ انسان اگر هوای نفس نداشته باشد شیطان هیچ کاری نمی‌تواند بکند اما اگر هوای نفس را دید شیطان کارش را شروع می‌کند.از این می‌شود یک نوع عرفان هم استخراج کرد به نام عرفان طغیانی یعنی این که انسان یا با علم در برابر خدا طغیان کند و یا با علم تجربی بر طبیعت مسلط شود و انسان را جایگزین خدا کرده و طغیان کند.
* این عرفان از چه منبعی استخراج می‌شود؟
** از جن کافر و از این طریق نیروهایی پیدا می‌کند که می‌تواند در طبیعت یا در جسم برخی تصرف کند مثل کارهایی که مرتاض‌های هندی با یک نوع ریاضت‌های ناجور به دست می‌آورند که ما آنها را ریاضت‌های غیر شرعی می‌نامیم. این گونه عرفان شیطانی شکل می‌گیرد و عرفان جنی پدید می‌آید.
* ویژگی این انسان طغیانگر چیست؟
** زندگی مردم را به هم می‌ریزد لذا عرفان جنی یک عرفان مضر است که مثلاً در زندگی زناشویی اختلاف می‌اندازد برای همین در اسلام جادوگری حرام است و کسی که این کار را می‌کند، مجرم است و مالی هم که از این طریق کسب شود حرام است.
روی همین حساب بعد از اسلام دیگر جن‌ها نتوانستند از آسمان خبر بگیرند خصوصاً با ولایت ائمه اطهار علیهما السلام و پیامبر(ص) دیگر دست جن کوتاه شد، چرا که پیامبر(ص) و ائمه اطهار حجت خدا بر بهشت و جهنم و انس و جن و دنیا و غیره هستند و هم بر سما و هم بر ارض مسلط‌اند از این‌رو ولایت ائمه اطهار علیهما‌السلام اصلاً اجازه کارهای شیطانی نمی‌دهند.
* یعنی عرفان اومانیستی قصد دارد از جن و اخبار آن استفاده کند؟
** در حقیقت باید این گونه گفت که عرفان اومانیستی می‌خواهد در عالم ملکوت به نفع عالم ناسوت دخالت کند و این کار را از طریق اخبار وهمی که مثلاً 20 درصد آنها درست است و 80 درصد آن غلط است انجام می‌دهد چون جن دیگر به اخبار آسمانی دسترسی ندارد و بعد از اسلام رابطه آنها با آسمان قطع شد.
* پیش از اسلام جن‌ها چه رابطه‌ای با آسمان داشتند؟
** کاری که جن‌ها می‌کردند استراق سمع در آسمان بود تا از اخبار آسمانی باخبر شوند و از آینده خبر پیدا کرده و آن را رقم بزنند مثلاً بفهمند کی ضرر می‌کنند کی سود می‌کنند.
این اخبار هیچ حجتی هم ندارد.
* برخی مطرح می‌کنند که ریشه عرفان اومانیستی از آموزه‌های یهودیت گرفته شده است؛ آیا این صحیح است؟
** اومانیسم معرفتی که از رنسانس به وجود آمد به دنبال آن عرفان اومانیستی هم به وجود آمد از این رو بله این عرفان اومانیستی ریشه در یهود قبل از اسلام دارد که می‌توانست از آسمان استراق سمع کند و حالا دیگر نمی‌تواند.
دیگر ما از دوره عرفان رحمانی که در ابتدای بحث ذکر کردم، گذشتیم و این متعلق به قبل از اسلام بود و الان ما در دوره عرفان رحیمی هستیم یعنی عرفان ولایی، یعنی ولایت پیامبر(ص) و امامان شیعه و از همه مهم‌تر ولایت امام زمان(عج) که الان در آسمان و ملکوت و با زمین و آسمان ارتباط دارد.
ولی عرفان شیطانی چنین توانی را ندارد فقط در یک سطح محدودی آن هم از طریق اخبار وهمی یک سری کارهایی را انجام می‌دهند خصوصاً در باب هدایت شدیداً دست بسته‌اند یعنی در باب هدایت اینها نمی‌توانند رهبر بشوند پس آن کاری که در ملک سلیمان انجام شد و جن‌ها به یک جایی حمله کرده و شهر را به هم می‌ریزند، اینها زمانی است که ولایت نباشد.
یکی از آقایان در دانشگاه امیرکبیر الان دارد همین کار را می‌کند سرمایه‌گذاری برخی از این فیلم‌ها را هم به عهده دارد و با باند این آقایی که اخیراً خیلی نامش در ایران مطرح شده است، ارتباط دارد؛ اینها می‌خواهند بگویند شیاطین همه کاره است؛ اینها به تفسیر توراتی قرآن بازگشتند و به دنبال آوردن جن و مقدر کردن جن بر ولایت امام زمان(عج) هستند.
این یک نوع صهیونیسم اسلامی یا نوعی پروتستانتیسم اسلامی است که اینها می‌خواهند بیاورند ولی ما قبول نداریم ما عرفان رحیمی را قبول داریم چون امام زمان(عج) وجه‌الله است و همه اولیا به او توجه می‌کنند امام زمان(عج) حلقه اتصال ارض و سما است؛ باب‌الله است که همه از او به خدا وارد می‌شوند این عرفان رحیمی است، ما عرفان رحمانی را قبول نداریم.
* نمونه عرفان رحمانی را در ایران می‌توانید نام ببرید؟
** روشنفکری دینی مبلغ عرفان رحمانی است. مثلاً روشنفکران دینی در دوران دوم خرداد می‌خواستند عرفان رحمانی را مستقر کنند تا ولایت را نفی کنند و می‌خواهد بگوید همان فطرت بس است به همین دلیل سعی کردند ولایت را نفی کنند یا حتی دعای ندبه را نفی می‌کردند یا سعی می‌کردند اینها را با سند ضعیف عنوان کنند و آن را نفی کنند چون اگر این ولایت امام زمان(عج) زده شود، ولایت فقیه هم زده می‌شود اما این عرفان رحیمی ولایت را اثبات می‌کند که در این عرفان ولایت و امامت وجود دارد و فطرت هم در این قالب فهم می‌شود.
عرفان اومانیستی همین جن‌پرستی و شیطان‌پرستی است اینها ریشه‌های عرفان دخانی و جنی دارند که امروز کابالیست‌ها آن را مطرح می‌کنند مثل عرفان کابالیستی یهود، از همین عرفان کابالیستی است که فردیت به وجود می‌آید و کلیسای کاتولیکی از بین می‌رود و می‌شود پروتستان؛ یعنی عرفان غربی که در پروتستانتیسم تجلی پیدا می‌کند در برابر اجتماع‌گرایی کلیسا قرار می‌گیرد تا کلیسا را از طریق این کار خرد کرده و آن را به یک امر فردی تبدیل کند یا امر فردی عرفانی که این امر فردی عرفانی ولایت از آن برداشته می‌شود.
ولایت که برداشته شود نهایتاً به شیطان می‌رسد چون همان گونه که شیطان در برابر خدا ایستاد، انسان هم می‌ایستد و اینجاست که اومانیسم و شیطان‌پرستی در یک نقطه به هم می‌رسند و محور آن هم عرفان دخانی است که از طریق جن می‌خواهد به نفع انسان در آسمان تصرف کند و فراماسونری هم از این درآمد.
* فراماسونری هم عرفان دخانی است؟
** بله؛ از این طریق فراماسونری می‌خواهد سازمانی را تشکیل دهد و بر این اساس فقط به صفت خوف می‌پردازد و عرفان سازمان محور است؛ فرد هیچ اراده‌ای ندارد بلکه در برابر آن سازمان مطیع است چون یک عرفان خوفی و زاهدانه است.
* ریشه فراماسونری در غرب است؛ در شرق این عرفان‌ها به چه شکل است؟
** یهود که به قول نیچه یک دین غربی است با یک نوع اومانیسم شرقی مخلوط می‌شود و سعی می‌کند آن را پخش کند که آن بودائیسم است، بودائیسم می‌خواهد از طریق روحانیون بودا ارواح و افکار شیطانی را از افراد خارج کند که الان مرکز این قصه در کره جنوبی است و اخیراً دیدم که روشنفکران دینی ایران گفته‌اند که باید به سمت یک بودائیسم اسلامی برویم، یعنی همان عرفان دخانی و شیطان‌پرستی که در بودائیسم وجود دارد را
ترویج کنیم. در کشوری مثل تایلند که بودائیسم در آن مسلط است، معابد بودایی این کشور را به هشت قسمت تقسیم کرده‌اند و هر قسمت از تایلند به یکی از ارواح خبیثه تعلق دارد، کارکرد روحانیون بودایی در تایلند یا در کره جنوبی که در فیلم‌های کره‌ای مثل جومونگ هم آمده است همانند آن زن بودایی این است که ارواح شیطانی را دور کند و جالب است که این ارواح شیطانی عرفان
دخانی دارند.امروز در مقابل هر کارخانه، دانشگاه، کاخ و غیره یک مجسمه بزرگ از این مجسمه‌های شیطانی وجود دارند که باید برایش عود روشن کنند و غذا بگذارند تا بلا دور شود و این همان شیطان‌پرستی است.
* این موضوع در بودائیسم از ابتدا وجود داشته یا به آن اضافه شده است؟
** بودائیسم که صهیونیسم جهانی پخش می‌کند به غیر از عرفان دخانی شرقی است که مقابل توحید می‌ایستد و شرک را رواج می‌دهد و به لا حول و لا قوه الا بالله معتقد نیست بلکه معتقد به وجود شیطان‌های زیادی در عرض خدا است. لذا شیطان‌پرستی و عرفان دخانی در بودائیسم هم وارد شده است و اتفاقاً امریکا روی این بودائیسم تایلندی و کره جنوبی بشدت تبلیغ و فیلم تولید می‌کند و اتفاقاً فیلم‌هایش هم در ایران بسیار آمده است که شیاطین به شکل‌هایی زیبا درآمده اما باطن زشتی دارند مثلاً جومونگ که سر تا پا شیطان‌پرستی است.
* هدف صهیونیسم از ترویج بودائیسم چیست؟
** امریکا و اسرائیل بودائیسم را ترویج می‌کنند تا از این طریق چین و هند را دچار فشار کنند.
* مقاومتی هم از سوی چین صورت می‌گیرد؟
** بله؛ امروز همه فیلم‌های کره‌ای که نشان داده می‌شود ضد چین است، در خود جومونگ هم همین وجود داشت یعنی شیطان‌پرستی که ضد چین است و هیچ فیلمی کره‌ای نیست که ساخته بشود و ضد چین نباشد. چینی‌ها هم ضد مغول هستند.
* در ابعاد اخلاقی چه هدفی از ترویج این عرفان‌ها دنبال می‌شود؟
** در بعد ساختار اجتماعی اینها بشدت به همجنسگرایی نزدیک می‌شوند یعنی شیطان‌پرستی حتماً به همجنسگرایی نزدیک می‌شود لذا شدیداً ضد خانواده است اینها همه در مقابل توحید است؛ اومانیسم عرفانی در مقابل توحید است و خانواده را هدف می‌گیرد چون اولین جایی که توحید تجلی دارد، خانواده است.
خداوند در سوره نور آیه 35 می‌فرماید «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ» الی آخر بعد بلافاصله در آیه بعد می‌فرماید «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» یعنی آن نور در خانه‌هایی است که خدا رخصت داد ارجمندش دارند و نامش در آنجا یاد شود و او را هر بامداد و شبانگاه تسبیح گویند. پس اول توحید است بعد خانواده و این توحید بر اساس ولایت بنا می‌شود لذا عرفان رحمانی‌ها ضد ولایت‌اند.
در آیئ‌‌الکرسی می‌گوید «الله ولی الذین آمنو الی آخر» یعنی انسان‌هایی که ولایت را بپذیرند، از سمت ظلمات به سمت نور هدایت می‌شوند در حالی که شیطان برعکس این را انجام می‌دهد.
ولی‌الله هستند که انسان را از سوی ظلمات به سمت نور می‌برند امام زمان(عج) می‌فرماید «فَاْرجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ الله عَلَیْهِمْ» یعنی به راویان حدیث یا همان فقها رجوع کنید که آنها برای شما حجت هستند و من بر آنها حجت می‌باشم و این می‌آید تا علما و فقها و ولایت فقیه، اگر عرفان رحمانی را بپذیریم باید ولایت و ولایت فقیه را نفی کرد و اگر عرفان شیطانی و دخانی را بپذیریم، اصلاً ولایت را به کل رد می‌کند، می‌گوییم بسم‌الله الرحمن الرحیم که آخر سر رحیم می‌آید یعنی ولایت باید رحیمی باشد.
ما هرچه به آخرالزمان نزدیک می‌شویم، ولایت رحیمی بیشتر می‌شود اسم امام زمان(عج) که بیشتر برده می‌شود، می‌بینیم که دشمن هم خدشه می‌کند.
دشمن می‌آید در آخرالزمان عرفان دخانی را با امام زمان(عج) قاطی می‌کند و بهائیت را بیرون می‌آورد تا ظهور ولایت را نفی کند بهائیت هم اول آمد و گفت من باب المهدی هستم بعد گفت بهاالله هستم که یعنی خود خدا هستم.
درخشندگی خدا مال خود خداست که این را به امام زمان(عج) می‌دهد و بعد به ولایت فقیه می‌دهد هرقدر امام زمان(عج) بیشتر تجلی پیدا کند، این عرفان‌ها بیشتر نمایان می‌شود.
* در ایران وضع به چه شکل است؟
** در ایران دارند بهائیت جدید به وجود می‌آورند آنهایی که عرفان دخانی را با مهدویت قاطی می‌کنند، برای این است که به‌جای بهائیت قدیم، بهائیت جدید راه بیندازند تا اعتقاد به امام زمان(عج) و پس از آن اعتقاد به ولایت فقیه را نابود کنند. البته این را هم باید گفت که غرض قرار دادن ولایت رحمانی در برابر ولایت رحیمی نیست بلکه ولایت رحیمی ولایت رحمانی را کامل می‌کند. خطر بزرگ این است که عرفان دخانی را با ولایت رحیمی قاطی کنند که شرک به وجود آورند تا نتیجه آن بودائیسم یا صهیونیسم اسلامی باشد. می‌خواهند با عرفان دخانی جهان را تسخیر کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات