تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۳۷۷۱۱

طوفان وزیدن گرفت


مهدی محمدی
دیروز یک روز طوفانی در تاریخ پرونده هسته ای ایران بود. ایران چند ضربه کاری پی در پی به دشمنان غربی خود وارد کرد، ضرباتی که بی گمان هیچ تحلیلگر یا سازمان اطلاعاتی آن را پیش بینی نکرده بود.
در گام اول ایران اعلام کرد که مجتمع های سوخت 20 درصد برای راکتور تهران را به طور کاملا بومی تولید کرده و اولین مجتمع از این نوع را در قلب راکتور تهران جای گذاری کرد.
خبر دوم این بود که ایران نسل جدیدتری از ماشین های سانتریفیوژ را تولید کرده که در قیاس با نسل های قبلی در واقع نسل چهارم محسوب می شود و قدرت تفکیک آن 3 برابر نسل اولی است که اکنون به عنوان ماشین استاندارد در تاسیسات غنی سازی ایران استفاده می شود.
سومین خبر این بود که ایران تعداد ماشین های سانتریفیوژ در تاسیسات غنی سازی خود را به نحو قابل توجهی افزایش داده است.
چهارمین خبر که به نحو کاملا غیر منتظره ای منتشر شد و برای مدتی تمام منابع غربی را در شوک فرو برد این بود که ایران تقریبا به طور ناگهانی اعلام کرد 6 کشور اروپایی وارد کننده نفت از ایران در آستانه قطع دریافت نفت قرار دارند مگر اینکه در رویه خود اصلاحاتی اساسی به عمل بیاورند.
و آخر از همه، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به کاترین اشتون رئیس تیم مذاکره 1+5 با ایران نامه ای نوشت و اعلام کرد که ایران آماده است مذاکرات با 1+5 را در اولین فرصت ممکن از سر بگیرد.
یک بار دیگر این صحنه را مرور کنید. چه اتفاقی در حال رخ دادن است. آیا آمریکایی ها و اروپایی ها هرگز تصور می کردند که ایران چنین پاسخ هایی برای آنها تدارک دیده باشد و ایران همه این پاسخ ها را در یک روز اعلام کند؟ ابتدا اجازه بدهید ببینیم چه اتفاقی افتاده است.
اعلام تولید بومی سوخت راکتور تهران یک دستاورد فنی بسیار گرانقیمت است. روزی که مذاکرات وین در اکتبر 2009 میان ایران و گروه وین (فرانسه، آمریکا و روسیه) متوقف شد، گلن دیویس سفیر آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی و نماینده این کشور در مذاکرات وین به صراحت اعلام کرد حال که ایران مکانیسم مبادله را برای تامین سوخت راکتور تهران نمی پذیرد، باید مطمئن باشد که خود به تنهایی قادر به تولید سوخت این راکتور نخواهد بود.
در واقع کاملا روشن بود که غربی ها امید فراوان دارند که بتوانند با گروگان گرفتن سرنوشت 850 هزار بیمار سرطانی در ایران پس از پایان یافتن سوخت راکتور و توقف تولید رادیو داروها، ایران را وادار به کوتاه آمدن در مقابل درخواست خود برای مبادله مواد هسته ای و نهایتا تعلیق غنی سازی اورانیوم کنند. حتی در مذاکرات استانبول هم که آخرین مذاکرات انجام شده میان ایران و کشورهای غربی است، اعضای گروه وین مجددا با تاکید متکبرانه بر اینکه ایران نمی تواند سوخت راکتور تهران را در داخل تولید کند از ایران خواستند حجم مواد ارسالی به خارج را از 1200 به حدود 1800 کیلوگرم افزایش بدهد. پاسخ ایران در مقابل تمام این سخنان این بود که تن به هیچ درخواست زیاده خواهانه ای نخواهد داد و اگر غربی ها می خواهند یک بار دیگر اراده و تسلیم ناپذیری ایران را امتحان کنند، انتخاب با خودشان است.
نکته جالب تر این است که قیمت تمام شده رادیوداروهایی که ایران در راکتور تهران تولید می کند گاه تا 10 برابر کمتر از نمونه های مشابه خارجی است و بنابراین ایران به زودی خواهد توانست به یک صادر کننده عمده رادیو دارو حداقل در میان کشورهای منطقه تبدیل شود.
تولید نسل جدید ماشین های سانتریفیوژ هم یک خبر راهبردی است. ایران نسل جدید ماشین ها را در حالی تولید کرده است که از حیث تامین قطعات لازم برای تولید سانتریفیوژها در تحریم کامل قرار دارد و این تحریم ها آنچنان سخت گیرانه است که تمامی استانداردهای مندرج در اساسنامه آژانس را درباره ضرورت تسهیل همکاری های صلح آمیز میان کشورها نفی می کند. با این حال، ایران موفق شده یک سانتریفیوژ با طراحی کاملا بومی، و قطعات و ساختاری کاملا متفاوت از آنچه در نمونه های خارجی وجود دارد را به طور انبوه تولید کند.
معنای این دستاورد فنی در ساده ترین بیان ممکن آن است که اولا بازدهی و بهره وری تاسیسات غنی سازی ایران به هر میزان که ماشین های قبلی با ماشین های جدید جایگزین شود افزایش خواهد یافت، ثانیا تاسیسات هسته ای ایران می توان حداقل تا یک سوم ابعاد فعلی کوچک شود، ثالثا با افزایش کارایی ماشین ها حجم تولید مواد غنی شده افزایش خواهد یافت و ضایعات و دورریز فرآیند کاهش خواهد یافت بنابراین ایران می توان در زمان کمتر محصولی با کیفیت و حجم بیشتر تولید کند. روشن است که تحقق همزمان همه این تحولات در تاسیسات غنی سازی ایران به معنای یک انقلاب همه جانبه است. تاسیساتی که غربی ها می گفتند روز به روز در حال کاهش کارایی است و با سر هم کردن رمان های علمی تخیلی درباره موضوعاتی مانند استاکس نت از کند شدن کار در آن خبر می دادند اکنون در آستانه یک جهش عظیم است و به زودی در وضعیتی قرار خواهد گرفت، هم از نقطه غیر قابل بازگشت عبور می کند و هم وارد منطقه مصونیت خواهد شد.
اما درباره قطع صادرات نفت به اروپا موضوع بسیار مهم تر است. روز اولی که صهیونیست ها ایده قطع خرید نفت از ایران را در دامن اروپا و آمریکا گذاشتند تحلیلشان این بود که این امر به سرعت ایران را در موقعیتی قرار خواهد داد که مجبور شود میان بقای نظام و تداوم سیاست های هسته ای اش، یکی را انتخاب کند. تصور آمریکایی ها و اروپایی ها در عین حال این هم بود که با قرار دادن یک دوره مهلت 6 ماهه می توانند اولا؛ فشارها و اعتراض های داخلی را در ایران احیا کنند و ثانیا؛ با اعمال تدریجی تحریم اول جلوی وارد شدن شوک به بازار جهانی نفت را بگیرند و ثالثا؛ جایگزین هایی برای تامین نفت خود بیابند.
در واقع غرب تصور می کرد اینجا انتهای کار است و ایران هم قادر به یافتن هیچ راه حل یا نشان دادن واکنش متناسبی نخواهد شد. بدون شک چیزی که آمریکایی ها و اروپایی ها حتی به آن فکر هم نمی کردند این بود که ایران تصمیم بگیرد خود درباره قطع صادرات نفت پیش دستی کرده و اروپا را در حالی که پیکر ضعیفش زیر بار بحران اقتصادی در حال له شدن است، سرمای شدید آن را فرا گرفته و هیچ جایگزینی هم برای خرید نفت با شرایط مناسب پیدا نکرده در مخمصه ای تاریخی و بی سابقه قرار بدهد. بدون شک این تصمیم ایران در این مقطع، یک تصمیم تاریخی است. در حالی که غرب سعی می کرد جدول زمانی خود را به ایران تحمیل کرده و چارچوب های فضا را شکل بدهد، اکنون روشن است که ایران به اصلی ترین تعیین کننده مشخصات صحنه بازی مبدل شده است.
و گام آخر یعنی ارسال نامه به کاترین اشتون در مناسب ترین زمان ممکن برداشته شده است. ایران این نامه را پس از یک دور قدرت نمایی کامل به غرب ارسال کرده است. در حالی که آمریکا و اروپا محاسبات ایران را هدف گرفته بودند، ایران هم محاسبات آنها را هدف گرفته است. پیشنهاد آغاز مذاکرات در حالی که ایران سوخت رآکتور تهران را تولید کرده دقیقا به این معناست که مذاکرات دیگر نمی تواند از همان جایی از سر گرفته شود که در استانبول پایان یافته بود.
آغاز مذاکرات در شرایطی که نسل جدید ماشین های سانتریفیوژ و تاسیسات فردو در حال بهره برداری است به معنای کاهش اساسی توان غرب برای استفاده از ادبیات تهدید در مقابل ایران است ضمن اینکه به همه کشورهای مخالف تشدید فشارها و تحریم ها این پیام را خواهد داد که باید در مخالفت خود جدی تر باشند چرا که تحریم و فشار نه فقط ایران را متوقف نمی کند بلکه می تواند با افزایش سرعت و عمق برنامه هسته ای ایران آنها را با غافلگیری های بزرگتری هم در آینده مواجه سازد.
و مهم تر از همه، رفتن پای میز مذاکره هنگامی که ایران در قطع صادرات نفت به اروپا پیش دستی کرده است مهم ترین اهرم مذاکراتی اشتون را از وی خواهد گرفت. تردیدی نیست که کاترین اشتون و اعضای گروه 1+5 قصد داشتند در مذاکرات آینده ایران را تهدید کنند که یا با درخواست های آنها موافقت می کند یا اینکه تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا حتما در ماه ژوئن 2012 اعمال خواهد شد. حالا خانم اشتون چه چیزی برای تهدید ایران در اختیار خواهد داشت؟
بن بست راهبردی و در نتیجه فاجعه مذاکراتی که مجموعه تحولات روز 26 بهمن به غرب تحمیل کرد جای بحث هایی بسیار عمیق تر از این دارد اما یک نکته در هر حال جان کلام است: تلاش خصمانه برای تغییر محاسبات ایران جز اینکه به تعدیل ذلیلانه خط قرمزهای غرب ختم شود، هیچ نتیجه دیگری نخواهد داشت.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات