تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۳۷۸۵۷

نگاهی به تاثیرات مردم‌سالاری دینی در ارتباط مردم با حاکمان


جواد عزتی ‏
انتخابات موضوعی برای تمام فصول ما ایرانی ها است . چه آنکه تجربه سه دهه گذشته نشان داده ما ایرانی ها رکورد داران برگزاری انتخابات در جهان هستیم . در طول سه دهه گذشته تقریبا به طور متوسط هر یکسال و اندی یک انتخابات در ایران برگزار شده است .به عبارت دیگر در طول 32 سال گذشته با احتساب انتخابات مجلس نهم حدود 30 انتخابات داشته ایم . این مسئله سبب شده تا حرف و حدیث های فراوانی میان دوستان و بدخواهان انقلاب مطرح شود . آنان که چشم دیدن رشد وتعالی ملت ایران را ندارند انتخابات را تنها ابزاری برای تحقق دموکراسی می خوانند و با سیاه نمایی و تنزل طلبی سعی در کاستن از اهمیت انتخابات دارند. موضوعی که سبب شده تا آنها نه تنها کمیت انتخابات در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که کیفیت مشارکت شهروندان در آن را نیز زیر سئوال ببرند .
به نحوی که حتی اگر امروز جان لاک ،پدر لیبرالیسم، هم از قبر بلند شود و بر تجربه مردم سالاری در ایران غبطه بخورد بازهم این آقایان قصد پذیرش این مسئله را ندارند . ‏اما به راستی انتخابات چیست و چه جایگاه و اهمیتی در تحقق مردم سالاری به معنای عام و در نظام جمهوری اسلامی به معنای خاص کلمه که همانا مردم سالاری دینی است دارد ؟ آیا برگزاری دهها فرصت انتخاباتی که با مشارکت کم نظیر مردم همراه بوده نمی تواند گویای عمق نفوذ ریشه های مردم سالاری در بطن باورهای یک جامعه باشد ؟
برای پاسخ به این سئوالات نخست می بایست به سراغ تعریف انتخابات رفت . به طور کلی انتخابات به مجموعه اقدامات و عملیاتهای منسجم و پیوسته ای اطلاق می شود که در یک محدوده جغرافیایی مشخص و زمانی محدود ومعین صورت می پذیرد و منجر به برگزیده شدن فرد یا افرادی از سوی اکثریت مردم می شود. از این رو اجرا و انجام این سلسله اقدامات و عملیات که منتج به این نتیجه گردد، اصطلاحاْ برگزای انتخابات نامیده می شود.سابقه و دیرینه انتخابات در ایران هم به لحاظ تاریخی به حدود 101 سال پیش باز می گردد.
از آن مقطع به این سو ما عمدتاْ شاهد دو دوره متفاوت انتخاباتی با قوانین و دستاوردهای مختلف بوده ایم که می توان آن را به انتخابات قبل از انقلاب و انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی تقسیم کرد.‏در بررسی تاریخی انتخاباتها در ایران ، آن بخشی که متعلق به عصر تاریک ستمشاهی است فرصت و مجالی دیگر می طلبد و آن بخشی هم که متعلق به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است روشن تر از آن است که نیاز به توضیحی داشته باشد . اما در کارکرد انتخابات درتحقق مردم سالاری دینی در ایران نکته ای است که می باید همواره مورد توجه قرار داشته باشد .‏مسئله ای که به تعبیر دقیق تر وجه تمایز جمهوری اسلامی ایران از سایر دولتهای منطقه و همسایه شده است .
بسیاری از ملتهای منطقه در حالی تجربه محرومیت از فرصت مشارکت سیاسی در انتخابات را دارند که در ایران انتخابات در بدترین شرایط هم حتی یک روز تعطیلی و یا تاخیر نداشته است.‏اما در همین همسایگی ایران کشور شاخصی نظیر عربستان وجود که زنان در آنجا نه تنها از حق رای که از حق داشتن اوراق هویتی نظیر شناسنامه نیز محرومند . هنگامی‌که عربستان سعودی در سال 2005 اولین انتخابات شورای شهر را برگزار کرد، حق رای و شرکت در انتخابات به عنوان نامزد را از زنان گرفت. دولت قول داد تا زنان در انتخابات آینده که برای سال 2009 برنامه ریزی شده بود، شرکت کنند. اما بازهم خلف وعده کرد و زنان را از شرکت در انتخابات محروم کرد . انتخاباتی که خود نیز پس از دو سال تعویق اواخر سال 2011 میلادی برگزار شد.
‏لذا می توان با مقایسه ای از شرایط عمومی ایران و عربستان به این نکته پی برد که انتخابات تا چه اندازه می تواند در تحقق حقوق شهروندی اتباع کشورها موثر باشد . همان گونه که در کشوری مانند عربستان ملاحظه می شود، کاستی متشکل از نظامیان و سرمایه داران دو خاندان سلطنتی، توانسته اند زمام امور را در دست بگیرند و خود را بر سرنوشت یک ملت مسلط کنند بی آنکه از آنان در این زمینه نظرخواهی کرده باشند.
مخالفان خود را به زندان می اندازند و معترضان خیابانی را به خاک و خون می کشند. مجاری رسمی برای فعالیت های مدنی را مسدود
می کنند و آزادی افراد را به راحتی زیر پا می گذارند.‏نیمی از جامعه را از حقوق انسانی خود محروم می کنند به بهانه اینکه آنان زن هستند و زن موجودی است "دون ". دگر اندیشان سیاسی و اجتماعی که هیچ، اقلیت های مذهبی را هم به رسمیت نمی شناسند و حرمتی برای مقدسات و اعتقادات دینی ملتها قائل نیستند .‏حال این خوی استبدادی و تکبر را مقایسه کنید با نظام جمهوری اسلامی ایران . نظامی که رهبران و مدیران آن در حرف و عمل خود را خادم مردم می دانند و خدمتگزاری مردم را افتخاری بزرگ و ودیعه ای الهی می پندارند .
هر چند که این اندیشه ریشه در تمایلات مذهبی و فرهنگی مردم ایران دارد ولیکن چرا تا پیش از انقلاب چنین انگاره هایی در گفتمان مسئولان و مدیران جامعه دیده نمی شد؟ بی تردید آنچه این خصیصه های اخلاقی حسنه و پسندیده را بر ملا کرده و فرصت ظهور به آنها داده ریشه در تجربه مردم سالاری دینی متاثر از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دارد. ‏انتخابات سبب شده تا مسئولان فرصت خدمتگزاری و امانتداری مردم را کوتاه و امتحانی الهی بدانند که به دست اکثریت جامعه رقم خواهد خورد.
آنان آموخته اند که در نظام جمهوری اسلامی، مردم رکن اساسی برقراری و استواری و پیشرفت انقلاب هستند . به عبارت دیگر این مردم هستند که قدرت را به منتخبان خود منتقل می کنند و در موعد مقرر و در صورت صلاحدید گزینه ای اصلح تر را برخواهند گزید. و در این راه هیچ عقد اخوتی میان ملت و نظام با نخبگان سیاسی نیست .
این عملکرد کارگزاران است که سرنوشت سیاسی آنان را در فرایندی قانونمند و مشخص ، تعیین می کند نه احزاب و محافل سیاسی و باندهای زر و زور و تزویر .‏ضمانت اجرایی و بقای چنین مکانیسمی را هم می باید در خود قانون جستجو کرد . آنجا که سخن از مکانیسم شورای نگهبان و قدرت مستقل آن به میان آورده تا انتخابات دستمایه سیاست ورزان طماع قرار نگیرد و هرگز از مسیر اصلی خود خارج نشود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات