* رسالت: چالشهای اساسی پیش روی ما جهت استفاده از مخازن و منابع گازی کشور چیست؟
** به طور کلی ما با سه چالش اساسی در داخل کشور مواجهایم که گاه به ظاهر به صورت متضاد به نظر میرسند. اولین چالش مصرف داخلی گاز و تغییر ساختار مصرف انرژی در داخل کشور است و این بحث اساسی است که هنوز متاسفانه به یک نقشه جغرافیایی کامل در این مورد نرسیدهایم که سهم برق، سهم انرژیهای بادی، انرژیهای جایگزین، انرژیهای فسیلی و... در ساختار مصرف انرژی کشورمان چیست؟
علیرغم این که مصرف گاز به نسبت نفت تا حدودی رشد زیادی پیدا کرده است، اما هنوز مصرف گاز به طور جدی به دایره صنعت وارد نشده است و بیشتر مصرف گاز را در مصارف خانگی شهری شاهد هستیم. دومین چالش در مصرف گاز که سوالات اساسی هم در مورد آن وجود دارد، موضوع تزریق در مخازن نفت جهت افزایش بهرهوری این مخازن است.
در حال حاضر در بازیافت اولیه از مخازن نفت که نفت با فشار طبیعی خود از مخزن خارج میشود، ماکزیمم 12 درصد بهرهوری داریم که حدوداً 35، 36 میلیارد بشکه آماده بهرهبرداری برآورد میشود. و این میزان، میزان بسیار پایینی است. قاعدتاً بعد از مدتی که فشار از بین میرود، جهت بازیافت ثانویه با توجه به مخازن مختلف به تزریق گاز، آب و هوا و یا امتزاجی بپردازیم و با توجه به گاز ارزان و فراوانی که در کشورمان وجود دارد بیشتر از تزریق گاز در پروژههای سنگین استفاده میشود که با این تزریقات حدود 17، 18 میلیارد بشکه نفت هم در بازیافت ثانویه میتوانیم برداشت کنیم.
که باز هم جمع بازیافت اولیه و ثانویه مبین بهرهوری پایین تولید ماست، یک عدهای که بیشتر در بخش تولید نفت هستند، برای صیانت و حفاظت از مخازن و افزایش نرخ بهرهوری تاکیدشان بر تزریق گاز است و تزریق گاز را منطقیتر، علمیتر و اقتصادیتر میدانند. براساس برآوردی هم که انجام شده اگر ما به تزریق گاز به مخازن مبادرت نورزیم، به ازای هر 100 بشکه نفت، 25 بشکه را برای همیشه از دست خواهیم داد و به طور طبیعی در مخزن میماند و امکان بالا آوردن آن به هیچوجه وجود ندارد.
* رسالت: و چالش سوم چیست؟
** چالش سوم که یک پارادوکس با مطرح شدن آن ایجاد میشود، بحث «صادرات» گاز میباشد. در کنار کسانی که از مصرف داخلی و مشکلات سیاسی کمبود گاز صحبت میکنند، بحث صادرات و حضور در بازارهای بینالمللی مطرح میشود. امروز بحث صادرات نه تنها در مورد گاز بلکه در مورد همه کالاها، شکل سنتی خود را از دست داده است. امروز دیگر این گونه نیست که کشورها یا باید واردکننده باشند و یا صادرکننده، بلکه میتوانند در یک کالا هم صادرکننده باشند و هم واردکننده، بازار جهانی منتظر این نمیماند که شما چه زمانی میخواهید و تصمیم میگیرید که وارد عرصه شوید، قطعاً اگر دیر وارد عرصه شوید و در بازار حضور نداشته باشید، باید هزینههای آن را اعم از هزینههای بازاریابی، هزینههای سیاسی و... پرداخت کنید.
لذا امروز بحث صادرات در مقابل واردات، تمرین تمام کشورهای دنیاست. هیچ کشوری دیده نمیشود که در کنار واردات گندم، صادرات گندم نداشته باشد، آن کشور با این کار خود دنبال این است تا از شرایط بازار استفاده نماید، بنابراین بحث صادرات دنیای خاص خودش را دارد.
سهم ما هم در کل از تجارت جهانی از 12 هزار میلیارد دلار حتی سهم یک درصدی جمعیتها هم نیست. با نفت ما سهم 54 هزارم درصدی در حجم تجارت جهانی داریم که بدون نفت رقم بسیار بسیار پایین خواهد بود. که البته با توسعه صنایع پاییندستی مثل پتروشیمیها، یک سهمی اندک را توانستیم در کنار صادرات مواد خام نفتی، با ایجاد ارزش افزوده به دست آوریم گاز هم به مثابه آن است، ما در گاز 17، 18 درصد ذخایر جهان را دارا هستیم، ما در گذشته در صنایع بالادستی سرمایهگذاری جدی نداشتیم و متاسفانه تمام سرمایهگذاریهای ما بدون پشتوانه مواد اولیه در صنایع پاییندستی بوده است و ما از توسعه مخازن نفتی، گازی و حفاریمان غافل شدیم، با قراردادهای بیع متقابل که در صنایع بالادستی بسته شدن است، به قطع در سالهای آینده، بهره لازم را خواهیم برد که در این زمینه پارس جنوبی با چند فازی بودن آن یکی از مقولههای اساسی است.
شاید امروزها از محدودیت تولیدمان سوال داشته باشیم ولی قطعاً با بهرهبرداری از این مخازن جدید و بخصوص مخازن در سرخون، در بندرعباس، در سرخس و... که منابع غنی گازی میباشند، به نظر میرسد ما از هماکنون باید آماده ورود به بازارهای جهانی شویم؟
* رسالت: به چه فکر و برنامهای برای ورود به بازارهای جهانی شده که البته در این بحث ترکیه قابل توجه است؟
** همانطور که میدانید «ایگتها» را در زمان قبل از انقلاب برای صدور گاز به اتحاد جماهیر شوروی سابق اختصاص داشت. بعد از انقلاب با قراردادی که در زمان آقای اوزال بسته شد، مقرر شد که یک هیات مشترک از طرف دو دولت مامور، مطالعه عملیات این قرارداد شدند. ترکها به دلیل شرایط سیاسی حاکم بعد از انقلاب، سیاست انفعالی در پیش گرفتند و این سیاست را در معادلات سیاسی خود وارد کردند و فضای عجیبی را بر روی این خط لوله که هم انتقال نفت بود و هم انتقال گاز حاکم کردند. در زمان جنگ این خط لوله جواب نمیداد.
نرخی هم که آنها میخواستند دریافت میکنند اینگونه بود که حتماً ما روزانه یک میلیون بشکه از این خط صادر کرده و حق ترانزیت «فی» 2 دلاری هم دریافت کنند که بعد از چانهزنیهای صورتگرفته ما این رقم «فی» را به 60 سنت به ازای هر بشکه رساندیم. خوب در دوران جنگ این جواب نداد در حالی که تمام ایستگاهها و مسیرها روشن بود. آن موقع ما گاز و نفت را با هم، با ترکها بحث میکردیم، گاز برای ما امتیاز بود و نفت برای ترکیه؛
* رسالت: چرا گاز برای ما امتیاز و نفت برای ترکیه امتیاز بود؟ هر دو برای هر دو امتیاز بود.
** از این جهت گاز برای ترکیه امتیاز نبود که گاز از شرق ترکیه وارد این کشور میشد و در آنجا صنایع متمرکز نبود. لذا مصرف عمده گاز هم برای آن نداشتند. ضمن اینکه ما خط لوله را به صورت کنسرسیوم با چند کشور جنوب دنبال میکردیم که مصرفکننده عمده بودند منتهی هنوز آن تغییر ساختار مصرف را در صنایع خود جهت استفاده از گاز انجام نداده بودند ولیکن یک بازار با پتانسیل بالا و خوبی بودند. در هر حال آن موقع ما با یک مخالفتهایی از طرف ترکیه بخصوص بعد از آقای اوزال مواجه شدیم و عملاً علیرغم این که این خط لوله مطالعه شده بود.
ولی در حال حاضر رفته رفته، این پروژه به نتیجه نزدیک میشود. در مورد گاز ما باید در مرحله اول مصارف داخلی را در نظر بگیریم، تزریق مخازن را مورد توجه قرار دهیم و بحث صادرات را فراموش نکنیم. صادرات یک توان و یک معادله دارد. و در این توان، بهای سیاسی را باید بپردازیم و بازار صادرات را بههیچوجه نباید متوقف کرد. به قطع کشورهایی که دارای حوزههای گازی هستند این حوزهها را توسعه داده و بازار صادرات را در دست خود خواهند گرفت. و به قطع هزینههای صادرات در آینده سنگینتر خواهد شد.
* رسالت: آقای دکتر، اخباری که میرسد این تلقی را ایجاد میکند که ما در مباحث انفعال برخورد میکنیم.
** علت این که این تلقی به وجود آمده کاملاً روشن است. قابل تاکید است که خط لوله ترکیه، خط اروپا میباشد، ترکیه فقط بازار کوچکی برای ما میباشد، ما اگر نتوانیم تا اعماق ترکیه و صنایع این کشور گاز را برسانیم و اگر نتوانیم از ترکیه گاز را به اروپا و کشورهایی مثل یونان، اسپانیا، ایتالیا و... توسعه بدهیم، قطعاً بدانید که این سرمایهگذاری در این خطوط لوله کاملاً غیر اقتصادی است. لذا ما باید آیندهنگر بوده و بازارهای دورتر را نیز مدنظر داشته باشیم. درگیر کردن اروپا با این خط لوله تنشهایی سیاسی و انحصاری ترکیه را برای ما در آینده کاهش میدهد، در آن صورت خواهد بود که دیگر ترکیه نمیتواند جلوی صادرات ما را بگیرد.
* رسالت: آیا اروپا این ضرورت را درک کرده است؟
** در حال حاضر اروپا در حال تعریف پروژهای برای همکاریهای آینده با ایران در زمینه انرژی میباشد، این پروژه مطالعاتی با توجه به بودجهای که برای آن مصوب کردهاند، قطعاً موارد مهمی را مورد توجه قرار خواهد داد، قطعاً یکی از مواردی که در این پروژه مطالعاتی در نظر میگیرند، تنوعگرایی به منابع دریافت گاز است. کنفرانسی هم که اخیراً در تهران برگزار شد، همین موضوع را نشان میدهد. خوشبختانه جنگ خلیج فارس، اروپاییها و آمریکاییها را متقاعد کرد که دوستانی که سالها، با آنها ارتباط و همکاریهایی در زمینه انرژی داشتند، دیگر دوستان قطعی و قابل اطمینانی نیستند. اگر روزی ما نگران ارتباط انحصاری با آمریکا بودیم امروز آنها نگران هستند، ضمن اینکه بههیچوجه ایران قابل حذف از صحنه انرژی جهان نیست.
* رسالت: ضمن این که ما رتبه دوم گاز را در جهان امروز دارا هستیم.
** کاملاً درست است. از یک طرف شرایط سیاسی امروز پتانسیلهای مثبتی را نشان میدهد. از طرف دیگر ایران در این جغرافیای تنوعگرای اروپا حضور دارد و شاید بهترین فرصت باشد برای این که ما بتوانیم اروپا را در راه اهدافی که در سرمایهگذاری روی خط لوله ترکیه داشتیم، هدایت کنیم و در واقع این پروژه را یک پروژه جهانی کنیم، به جای اینکه محدود به ترکیه بماند.
* رسالت: در حال حاضر از ترکیه به عنوان دروازه ورود گاز ما به اروپا یاد میشود آیا...
** فراموش نشود که ترکیه یکی از دروازههای ورود است
* رسالت: بله، میخواستم سوال کنم آیا این دروازه، دروازه، مطمئنی است؟
** ببینید، هیچ دروازهای نمیتواند مطمئن باشد، شما دروازههای دیگر را هم مورد توجه قرار دهید، به نتیجهای مثل ترکیه میرسید. اما قطعاً میتواند یک دروازه باشد...
* رسالت: سوال را از طرف دیگر میپرسم، به جز ترکیه چه دروازههایی به عنوان پتانسیل صادراتی (گاز) برای ما وجود دارد؟
** به قطع ما در آینده با تغییر شرایط در عراق میتوانیم روی بحث عراق کار کنیم، یک بحث هم شرق است که باید به طور جدی آن را دنبال کنیم، بایستی بتوانیم از طریق پاکستان، کنسرسیوم جامعی از مصرفکنندگان شرق را داشته باشیم امروز افغانستان نیز افغانستان گذشته نیست. در هر حال سهم گاز را در میان انرژیهای مختلف مورد بررسی قرار دهید، شما را به اهمیت بیشتر گاز واقف میکند. در حال حاضر نفت با 77، گاز با 9/2 درصد رشد دارد، پیشبینی میشود تا 10، 15 سال آینده به دلیل بحث پیمانهای زیستمحیطی و الزاماتی که در جهان وجود دارد، و اینکه گاز انرژی تمیز میباشد، روند رشد شدیدتری در استفاده از گاز را شاهد باشیم.
* رسالت: در حال حاضر با این که روسیه خود صادرکننده نفت است، اما قزاقستان بخشی از نفت خود را از طریق روسیه به فروش میرساند، آیا ما هم میتوانیم، به روسیه به عنوان یک دروازه برای ورود به اروپا بنگریم؟
** قطعاً میتوانیم ولیکن همه این مسایل درگیر یک متغیر کوچک ولی بزرگ به نام متغیر «سیاسی» میباشد. متاسفانه امروز مسایل اقتصادی فدای ملاحظات سیاسی شده است، یارانههایی که قدرتهای بزرگ به شرکتهای نفتی برای انتخاب مسیرهای غیر اقتصادی میدهند در همین راستا میباشد اما این جغرافیای سیاسی و این نوع عمل سیاسی تا «ابدالدهر» باقی نخواهد ماند. و قطعاً با توجه به وزن ایران در دارا بودن ذخایر نفتی، ایران مورد توجه ویژه قرار خواهد گرفت، حتی اگر ایران هم نخواهد در این بازار انرژی حضور داشته باشد، دنیا این اجازه را به او نخواهد داد.
به قطع با سرمایهگذاریهای صورت گرفته و با یک تغییر در فضای ملاحظات سیاسی داخلیها (که نیاز به یک تصمیم شفاف دارد که هنوز اعتقاد دارم که به این تصمیم نرسیدهایم) آن وقت شکل معادلات ما در عرصه بینالمللی و منطقهای تغییر خواهد داد. به گونهای که میتوانیم با فعال کردن مجدد خط لوله روسیه، پتانسیل مهم و اساسی را بالفعل تبدیل نماییم، رفتن به دریای سیاه و از آن طرف بحث بالکان و... بحث اساسی و جدی است.
بنابراین همانطور که مصرفکنندگان به دلیل ضرایب امنیتی به تنوعگرایی در ساختار و تامین انرژی خود مشغول هستند، ما هم باید در مصرفکنندگانمان تنوعگرایی ایجاد کنیم، به دلیل این که بالاخره در این جغرافیای جهان که ایران از لحاظ سیاسی یک مورد منحصر به فرد است چه خواهد شد. آینده کاملاً مبهم، غامض چه شکلی به خود خواهد گرفت. جای بسی تامل دارد! این که چه استنتاجی را در مورد سیاستگذاریهای داخلی ما خواهند کرد، این که ما تفسیری که از اصول 81 و 44 قانون اساسی خواهیم کرد، اجازه سرمایهگذاری مستقیم را خواهیم داد که بتوانیم از قراردادهای بیع متقابل، قراردادهایی اقتصادیتر و فنیتر منعقد نماییم و این که ریسک را بین هم تقسیم کنیم. و آن وقت خواهید دید که شاید تصویر سیاسی جهان را هم این موضوع، نسبت به ایران تغییر دهد.
* رسالت: یکی از راههای دیگری که برای انتقال گاز ذکر میشود، GTL و NGL میباشد، اما براساس برخی اظهارنظرها ظاهراً این موارد (GTL و NGL) هزینه بالایی دارد اقتصادی نمیباشد؟
** خط لوله هزینه بالاتری دارد. در مطالعاتی که ما انجام دادیم، امروز یکی از عللی که با ترکیه بحث داشتیم، این بود که هزینه انتقال گاز از طریق خط لوله بسیار بالا و سنگین میباشد. بنابراین اگر ما بتوانیم در کنار خشکی و عبور خط لوله که بیشتر تابعی از عوامل سیاسی و متغیرها و نوسانات سیاسی است، بتوانیم دریا را هم مدنظر قرار دهیم، و سه منطقه استراتژیکمان در شمال، غرب و شرق را ملاحظه کنیم، قطعاً نتایج پرثمری خواهیم گرفت.
* رسالت: در مورد غرب گفتید، عراق که قابل اطمینان نمیباشد؟
** بله، با عراق فعلی، صادرات گاز قابل بحث نیست ولیکن در توازن مذاکراتمان با ترکیه، عراق در آینده میتواند یک پتانسیل خوب برای چانهزنی باشد.
* رسالت: اگر ما به بحث GTL و NGL روی بیاوریم، آیا خارجیها به ما تکنولوژی مورد نیاز را خواهند داد؟
** بله، تکنولوژی مورد نیاز را میدهند و فکر نمیکنم مشکلی در این زمینه نخواهیم داشت، در حال حاضر در پارس جنوبی برای «600 NGL»، «900NGL» و 1500NGL» قراردادها بستهایم و در حال شروع تولید هستیم و بعید میدانم که دنیای تشنه سرمایهگذاری و دنیای فروش این نرمافزارها و ماشینآلات، و با این نرخ رشد پایینی هم که با آن مواجه است، طالب حضور و سرمایهگذاری نباشد. اروپا در پای ملاحظات اقتصادی هیچگاه از آمریکا تبعیت نکرده است و من مطمئن هستم که طولی نخواهد کشید که تحریمهای آمریکا نیز از میان برداشته خواهد شد. به دلیل این که منافع اقتصادی آمریکا این اجازه را به دولت آمریکا نمیدهد. این که چه مقدار میلیتاریسم آمریکا بتواند دوام بیاورد؟ و آیا اصلاً دوامی خواهد داشت؟
در فضای 11 سپتامبر، قدری این فضای میلیتاریستی قابل تامل بود ولی قطعاً قابل دوام نیست. اقتصاد آمریکا در کشور آمریکا از هر چیز دیگر بالاتر است و حتی به اعتقاد من، در آنجا اهمیت «اقتصاد» بالاتر از اهمیت «امنیت» میباشد. لذا این تفوق متغیرهای اقتصادی بالاخره دولت بوش را سر جای خود خواهد نشاند و او را وادار خواهد کرد به این مسایل سیاسی پایان داده و ایران را به عنوان یک وزنه و یک بازار عمده و اساسی ببیند.
* رسالت: براساس برآوردهای کارشناسی اروپا تا سال 2010 با این میزان گاز، به طور بدی با مشکل انرژی مواجه خواهد شد، حال ما باید روی NTL و LNG سرمایهگذاری کنیم یا اروپا؟
** اروپا؛ به همین دلیل عرض کردم باید تفسیری از اصول 81 و 44 قانون اساسی داشته باشیم که براساس منافع اقتصادیمان به اروپاییان اجازه سرمایهگذاری دهیم و مطمئن باشید در آن صورت، اروپا قطعاً برای سرمایهگذاری خواهد آمد.
* رسالت: آقای دکتر عاصمیپور، فکر نمیکنید مسئولین ما قدری با انتخاب ترکیه به قول معروف لطفی در حق این کشور همسایه کرده باشند.
** ترکیه قاعدتاً یکی از بخش قابل توجهی از اقتصاد ملیاش از این ترانزیتها تامین میشود. آن روزها که به عنوان نماینده دولت ایران بودم، آقای اوزال خیلی قرار ملاقات میگذاشت، چون وی به این خط لوله خیلی علاقه داشت. آقای اوزال بحثش این بود که بتواند با کشاندن این خط لوله به اروپا، از طریق تزانزیت، گاز را برای خود مجانی کند و حتی اعتقادش این بود که ایران، کل سرمایهگذاری را تامین نموده و حتی با نرخ بهره 10 درصد که آن موقع مورد محاسبه قرار گرفت، یک برگشت خیلی خوبی برای هر دو کشور ترسیم میشد، منتهی ترکیه میخواست این گاز برای او مجانی باشد.
ترکیه این گونه به خط لوله و تزانزیت نگاه میکرد. شما میدانید بعد از تحریم نفتی عراق که نفت این کشور از طریق ترکیه صادر میشد، کل اقتصاد ترکیه ضربه سختی خورد. در هر حال ما هم اگر بخواهیم ترکیه برای ما امن باشد باید اقتصاد را با اروپاییان گره بزنیم.