تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۳  ، 
کد خبر : ۲۴۲۳۷۴

حزب‌الله زیر عبای فضل‌الله بزرگ شد

فرید مدرسی اشاره: «شیخ‌حسن حلاوی» روحانی 43 ساله‌ای است که نماینده آیت‌الله فضل‌الله در ایران است و در دفتر آیت‌الله در بیروت مدیر تبلیغات و همچنین مسئول وکلای فضل‌الله در امور حسبیه است. او پای منبر آیت‌الله نشسته و از آنجا با او آشنا شده است. حضور حلاوی در ایران و لبنان زمان گفت‌وگو را با مشکل روبه‌رو کرده بود. مشغولیت‌های متراکم او مانع از آن شد که به آسانی زمانی را تعیین کنیم. به هر حال، قبل از اذان ظهر روز دوشنبه در کوچه پس کوچه‌های خیابان چهارمردان قم به دفتر آیت‌الله رفتم. حضور در قم، مرا و حتی «حلاوی» را به اعتراض‌های بزرگان این شهر در سال‌های گذشته کشاند و او به پاسخگویی و تحلیل این مخالفت‌ها پرداخت؛ اگرچه در ابتدا فقط مرجعیت او را دلیل این مخالفت‌ها دانست، اما پس از ادامه گپ و گفت به دلایل اصلی هم اشاره کرد. او حمایت از جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای نظرات آیت‌الله واجب می‌دانست، اما از حمایت‌های ایران از فضل‌الله می‌نالید. در این میان، نام حزب‌الله به میان آمد و حلاوی پذیرفت که آیت‌الله بر آرای سیاسی حزب‌الله تاثیر گذشته را ندارد؛ اگرچه «حزب‌الله زیر عبای فضل‌الله بزرگ شد.»

* از چه زمانی با آیت‌الله سیدمحمدحسین فضل‌الله آشنا شدید؟
** هنگامی که دروس دبیرستان را در غرب بیروت می‌گذراندم، هرشب جمعه به مراسم حاج‌آقا می‌آمدم که ایشان سخنان اخلاقی بیان می‌کردند و خودشان دعای کمیل را می‌خواندند. بنده در پای منبر حاج‌آقا فضل‌الله تربیت شدم. در آن زمان، هیچ رابطه نزدیک و شخصی بین بنده و ایشان وجود نداشت. سال 1984، به دانشگاه حقوق دانشگاه لبنان رفتم که پس از مدتی انصراف دادم و تصمیم گرفتم، فقط دروس حوزوی را فرابگیرم. آن زمان، عالم دینی هم‌طراز با آیت‌الله فضل‌الله نبود و هنوز هم نیست و تمامی روحانیون در لبنان، همچون رهبران و سران «حزب‌الله»، همگی شاگرد ایشان هستند همچنین نام امام خمینی(ره) را من از ایشان شنیدم.
* حتی فکر کنم ایشان تصویر بزرگ امام را در دفتر خودشان نصب کرده‌اند.
** بله، البته در همان منزل ایشان که در جنگ اخیر ویران شد. ایشان به امام بسیار علاقه دارند. تفکر آیت‌الله فضل‌الله به امام(ره) بسیار نزدیک است، البته شاید در برخی امور ایشان به گونه‌ای دیگر استدلال می‌کنند؛ مثلاً نظر امام ولایت فقیه است، اما ایشان به گونه‌ای دیگر ولایت فقیه را قبول دارند. ایشان معتقد به ولایت فقیه برای حفظ نظام است.
* آخرین دیداری که آیت‌الله فضل‌الله از ایران داشت چه زمانی بود؟ برای چه مسئله‌ای به ایران آمد؟
** سال 1996، برای کنفرانس مجمع جهانی اهل بیت؛ چرا که ایشان عضو شورای عالی این مجمع هستند که در آن موقع رئیس دوره‌ای مجمع ایشان بودند.
* یعنی رابطه آیت‌الله فضل‌الله با علمای ایران مستحکم و قدرتمند بود؟
** همواره که ایشان می‌آمدند تمامی علما با ایشان دیدار می‌کردند. اما ناگهان حرف‌هایی علیه ایشان مطرح شد.
* ایشان چه زمانی مرجعیت خود را اعلام کردند؟
** بعد از رحلت امام(ره) با توجه به حضور آیت‌الله گلپایگانی(ره) به این امر مبادرت نورزیدند. اما با مرجعیت آیت‌الله اراکی، علامه فضل‌الله به دیدار ایشان می‌رود و پس از آن، مرجعیت ایشان را نمی‌پذیرند. در همان زمان، مطالبی علیه ایشان مطرح شد. بخشی از این مطالب به حضرت زهرا(س) باز می‌گشت. بنده، بدون اینکه نماینده ایشان باشم، از روی علاقه، از ایران با ایشان تماس گرفتم این مسئله در هیچ کتابی از علامه فضل‌الله مورد بررسی و بحث قرار نگرفته بود. ایشان سه‌شنبه شب‌ها به جای دعای توسل، یک درس تفسیر با سوال و جواب می‌گویند، یک روز که مصادف با تولد حضرت زهرا(س) بود، جشن توسط «خواهران حزب‌الله» در مسجد سید برپا شد، سید سخنرانی کردند در آن جلسه خانمی از ایشان درباره سند برخی روایات مربوط به این مسئله پرسید که ایشان فقط گفته بودند، برخی از این روایات از نظر سند صحیح نیست. پس از 7-6 سال، فردی نوار سخنرانی را در چندین هزار نسخه تکثیر کرد و به قم آورد و حتی به کشورهای خلیج‌فارس، همچون کویت فرستاد.
* آن فرد چه کسی بود؟
** او شناسایی شد، اما نام او را نمی‌گویم که این مسئله پس از اعلام مرجعیت ایشان صورت گرفت.
* البته در میان لبنانی‌ها، «آیت‌الله فضل‌الله» منتقدانی جدی همچون «آیت‌الله سیدجعفر مرتضی» دارد.
** در زمان طرح این مسئله، سیدجعفر مرتضی از سید دفاع می‌کرد. زمانی که آیت‌الله فضل‌الله قم می‌آید، به منزل آیت‌الله سیدجعفر مرتضی می‌رود و اقامت می‌کند. پس از طرح این مسئله، خود ایشان از این مجلس به آن مجلس می‌رفتند و از سید دفاع می‌کردند. ناگهان، پس از مدتی، ایشان هم علیه سید اقدام کردند.
* در میان معترضان و مخالفان آیت‌الله فضل‌الله، افراد گوناگونی هستند؛ حتی خود شما هم می‌گویید، آیت‌الله سیدجعفر مرتضی هم در نهایت منتقد آیت‌الله شده است. نمی‌توان تمام این اعتراض‌ها را به حاشیه راند و دلایل آن را به مسائلی همچون مرجعیت ایشان خلاصه کرد. خیلی‌ها بودند که مرجع تقلید شدند؛ اما کسی علیه آنان نه تنها اقدامی نکرد، بلکه برخی استقبال هم کردند.
** حساسیتی از گذشته بوده است. البته ما این را قبول نداریم، حتی خانواده‌هایمان از گذشته مقلد مراجع ایرانی بودیم، همچون آقای خویی.
* یعنی شما دلیل عمده را در حساسیت‌های ایرانی‌ها نسبت به یک مرجع تقلید عرب می‌دانید. این در حالی است که اکثر منتقدان علامه فضل‌الله یا خود عرب بودند یا اینکه پرورش یافته مکتب نجف.
** فقط حساسیت عربی ـ ایرانی نیست، بلکه مخالف مرجعیت ایشان هستند. در حالی که خود علامه فضل‌الله، هم‌درس آیت‌الله سیستانی بود و هر دو شاگرد آیت‌الله العظمی خویی بودند. دیگران هم همکلاس آیت‌الله فضل‌الله بودند.
* به هرحال، شما نمی‌توانید فقط اعتراضات و مخالفت‌ها را به این دلایل محدود کنید. دلایل دیگر چیست؟
** در میان شیعیان دوگونه تفکر وجود دارد؛ برخی روشنفکر هستند و برخی دیگر نگرش‌های تندی دارند. کسانی که وحدت مسلمین را قبول ندارند، نمی‌گذارند بزرگانی همچون آیت‌الله فضل‌الله جلو باشند. در حالی که تفکر وحدت اسلامی به نفع شیعه است. چرا که 15، 20 درصد مسلمانان فقط شیعه هستند، اگر وحدت صورت گیرد، به نفع ماست.
* انتقاد مخالفان علامه فضل‌الله این است که ایشان اجتهاد را به سمت و سوی اعتقادات سوق داده است، در حالی که این عمل، نادرست و غیراصولی است.
** این درست نیست. ما اجتهاد در برابر نص را قبول نداریم. مطالب آیت‌الله فضل‌الله چون محل اتفاق آقایان نیست، این‌گونه می‌گویند. ایشان در باب مسائل تاریخی نظر داده‌اند؛ مسائل تاریخی، اعتقادی نیست.
* برخی مسائل تاریخی به اعتقادات شیعه تبدیل شده است. اگر آن مسائل را از شیعه بگیرید، دیگر شیعه نیست.
** این نگاه درست نیست. فقط آیت‌الله فضل‌الله این مسائل را مطرح نکرده‌اند. پیش از ایشان هم مطرح شده است؛ چرا در برابر آنان این‌گونه عکس‌العمل‌ها شکل نگرفت؟ آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطاء در کتاب این مسائل را مطرح کرده بودند؛ در حالی که حتی سید در کتاب این مسائل را مطرح نکرد و در جلسه محدود 200-150 نفره بازگو شده است. سیره ائمه بر وحدت تاکید دارد؛ نه تفرقه.
* اگر علامه فضل‌الله از گفت‌وگو با ادیان گوناگون و اهل سنت سخن می‌گوید، چرا پس از اعتراض‌ها و انتقادات به قم نیامد و با بزرگان قم که معترض بودند، دیدار نکرد؟ اگر بحث وحدت است، چرا وحدت میان شیعیان دنبال نشد؟
** همه قم معترض نبودند. یک روز پیش یکی از منتقدان رفتم، به من گفت که آیت‌الله فضل‌الله را می‌شناسم، ایشان عادل است گفتم پس چرا این سخن را علیه ایشان گفتید؟ گفت که بعضی، مسائلی را برای ما مطرح کردند و ما اقدام به این سخنان کردیم گفتم، پس این مسئله را بنویسید که از حرف گذشته خودتان بازگشته‌اید گفت، نمی‌توانم. یک مثال دیگر بزنم: یکی از بزرگان به لبنان رفت و سه ساعت با سید جلسه داشت و درباره تک تک مسائلی که مطرح شده بود با ایشان گفت‌وگو کرد. پس از بازگشت به ایران، ایشان از سید حمایت کردند. اما این بزرگوار، پس از 8 ماه، نظرش علیه سید شد. در حالی که سید به ایشان در آن دیدار گفته بود که خود را وارد این مسئله نکنید، چرا که حرمت شما را می‌شکنند. پس از تغییر نظرشان، بنده ایشان را دیدم و ایشان به من گفت که دیگر نمی‌توانم. بنابراین فضایی در قم به وجود آوردند که حتی برخی می‌خواهند از آیت‌الله فضل‌الله حمایت کنند و نمی‌توانند. البته، ادبیات آیت‌الله فضل‌الله هم برای برخی قابل درک نیست؛ چرا که خلاف عادت و معاصر است.
* به هر دلیل که شما می‌گویید یا شما شما قبول ندارید. فضای غالب حوزه منتقد و مخالف آیت‌الله فضل‌الله است. ایشان که تا این حد در برابر سایر مذاهب و ادیان از گفت‌وگو سخن می‌گوید، چرا به قم نیامد و با بزرگان شیعه گفت‌وگو نکرد؟
** ایشان چند مرتبه بزرگان را دعوت کرد تا از هر طریقی ایرادات و انتقادات را با یکدیگر مطرح کنند و سید پاسخ دهد. اما دعوت را نپذیرفتند.
* چرا ایشان خودشان به قم نیامدند؟
** چرا باید ایشان بیایند؟ آنان که منتقدند، باید آماده گفت‌وگو می‌شدند و از هر طریقی گفت‌وگو صورت می‌گرفت؛ حتی فاکس، ایمیل، تلفن و...
* مگر ایرادی داشت که ایشان خودشان به قم می‌آمدند؟
** ایشان هر هفته، بعد از نماز جمعه به سوریه می‌روند و آن‌جا می‌شد که هرکس بیاید و گفت‌وگو صورت گیرد. آنان که انتقاد دارند و نمی‌خواستند که خودشان بروند، می‌توانستند نماینده‌ای بفرستند و از ناحیه او گفت‌وگو صورت گیرد. حتی در همن ایام اعتراض‌ها، من نمی‌دانستم که این سخنان در چه محلی بیان شده است؛ تا اینکه سیدجعفر مرتضی در کتابش، در پی‌نوشت، از قول نواری با تاریخ فلان نقل کرده بود که بنده بنابراین تاریخ متن آن را از دفتر سوریه حاج‌آقا دریافت کردم. در این سخنرانی، فردی درباره حدیث غدیر سوالی می‌پرسد و سید پاسخ می‌گوید. ایشان در حدود 17 سطر پاسخ می‌دهد که فقط سه سطر آن را نقل کردند و اعتراض شد.
* با توجه به این مسائل، چرا سید در دل اعتراض‌ها حضور نیافت؟ ایشان لااقل می‌توانست در جلسه‌ای در قم سخنرانی کند و پاسخ انتقادات را بدهد.
** پس از این اعتراضات یک بار آمدند و در حسینیه آن طرف خیابان [حسینه اهل‌البیت (شهید صدر) قم] سخنرانی کردند. تمام این انتقادات را پاسخ گفتند. یک هفته هم در قم بودند، اما کسی برای مباحثه نیامد. فقط اندک افرادی در منزل آیت‌الله سیدجعفر مرتضی حضور یافتند.
* پس چرا سیدمرتضی مخالف ایشان شد؟
** هیچ‌کس نمی‌داند. به ایشان [آیت‌الله سیدجعفر مرتضی] گفتند که مگر قبلاً نشنیده بودید که ایشان شهادت سوم [اشهدان علی ولی‌الله] را نمی‌گوید، این اقدام که واجب نیست.
* با توجه به اینکه دولتمردان ایران مدافع آیت‌الله فضل‌الله هستند، پس چرا شما می‌گویید، فضا کاملا علیه ایشان است؟
** متأسفانه از ایشان حمایت نکردند.
* برخی از منتقدان ایشان می‌گویند که به دلیل حمایت‌های دولتمردان ایرانی، نمی‌توانیم در برابر آیت‌الله فضل‌الله به روشنی موضع بگیریم.
** فقط برخی به منتقدان حرف‌هایی زدند و گفتند که بیشتر از این اجازه ادامه دادن این سخنان علیه آیت‌الله فضل‌الله را نمی‌دهیم، ولی امکانات ما اندک است.
* این مسئله نشان از آن دارد که از سید حمایت می‌شود.
** به هرحال، سید هیچ‌وقت در برابر ایران کوتاهی نکرده است.
* ایران هم از آیت‌الله فضل‌الله حمایت می‌کند.
** مگر ایرانی‌ها فردی همچون سید دارند که این‌گونه از ایران دفاع کند؟ ندارند. ما می‌دانیم که ایران از سید حمایت می‌کند. اما معتقدیم که ایران بیشتر از این باید از ایشان حمایت کند. ایران حداقل می‌توانست در برابر برخی توهین‌ها به علامه فضل‌الله بایستد. ما نمی‌گوییم، بحث علمی نکنند، باید صورت بگیرد، اما توهین، نه.
* دفاع ایشان از ایران به چه دلیل صورت می‌گیرد؟ آیا به دلیل این تعامل دوجانبه است؟
** ایشان دفاع از ایران را «یک تکلیف شرعی» می‌دانند و به خاطر حمایت‌های ایران به این امر مبادرت نمی‌ورزند. ایران می‌تواند بیشتر حمایت کند. به هرحال حزب‌الله دست ایران است. اگرچه میان سیدنصرالله و سید روابط قدرتمند است، ولی برخی حرف‌ها از سوی بدنه حزب‌الله علیه سید مطرح می‌شود. ایران می‌تواند از این اقدامات جلوگیری کند.
* البته اقداماتی هم از سوی حزب‌الله علیه مواضع اعتراض‌برانگیز آیت‌الله فضل‌الله صورت گرفته است. این خبر تا چه حد درست است؟
** درست نیست. حزب‌الله به طور رسمی اعلام کرده که تمامی مراکز تحت نظر آنان، نباید در این باره حرفی بزنند و هرکس اطاعت نکند، از حزب‌الله اخراج می‌شود. البته حزب‌الله عملاً زیاد در این باره سخت نمی‌گیرد.
* علامه فضل‌الله در نگرش‌های فقهی و سیاسی‌اش دارای برخی نظرات است که در ایران نه تنها اجرایی نمی‌شود، بلکه مخالفت‌هایی هم صورت می‌گیرد. دلیل سخن نگفتن ایشان با دولتمردان ایرانی در این باره چیست؟ چرا فقط ایشان از سیاست ضدآمریکایی ایران حمایت می‌کند، اما درباره مسائل دیگر اظهارنظر نمی‌کند؟
** اظهارنظر علنی از سوی ایشان صورت نگرفته، اما چند بار در دیدار با مسئولین ایرانی این مسائل را مطرح کرده است. ایشان صلاح نمی‌بینند که این مسائل در رسانه‌ها منتشر شود؛ چرا که تکلیف شرعی خودشان می‌دانند که از ایران حمایت کنند.
* فکر می‌کنم که آیت‌الله فضل‌الله بیشتر یک عالم دینی عملگراست، بدین معنی که نظرهای خود را جایی مطرح می‌کند که تاثیر داشته باشد و بیشتر به دنبال اجرایی شدن است. همان‌طور که خود می‌گوید، باید واقعگرا باشیم تا آرمانگرا. در مورد ایران هم، چون جمهوری اسلامی در بحث لبنان و تقویت جبهه ضدآمریکایی در منطقه اهمیت دارد، حاضر نیست نظراتی را بیان کند که میان ایشان و ایران کدورتی صورت گیرد. این مسئله به عملگرایی محض ایشان بازمی‌گردد.
** حرف‌های شما تا حدی درست است، اما ایشان در جزییات کشورها صحبت نمی‌کند.
* ایشان در مسائل جزیی در کشورهای منطقه همچون بحرین و به ویژه عراق اظهارنظر می‌کنند.
** ایشان هر کجا که تکلیف بدانند، اظهارنظر می‌کنند. به عنوان نمونه، در بحث مهاجرین عراقی و افغانی در ایران، مسائلی را به دولتمردان ایرانی مطرح کردند. اکنون کشورهایی در حال فعالیت هستند که شیعیان منطقه علیه ایران موضع بگیرند، در این فضا، ایشان صلاح نمی‌بینند، بعضی مسائل را مطرح کنند.
* در گذشته از علامه فضل‌الله به عنوان پدر معنوی حزب‌الله یاد می‌شد، آیا اکنون هم ایشان آن تاثیرگذاری گذشته را بر این مجموعه سیاسی ـ نظامی دارند؟
** حزب‌الله، از ابتدا تاکنون، هیچ‌وقت با سید مخالف نبود سید از روز اول از آنان حمایت کرد و آنان در زیر عبای ایشان بزرگ شدند. البته، در تشکیلات نظامی حزب‌الله، ایشان هیچ نقش و تاثیری ندارند. آنان نظر سید را جویا می‌شوند، اما به هرحال رهبر انقلاب اسلامی، مرجع تقلید حزب‌الله هستند.
* چگونه شما از تاثیر سید بر حزب‌الله سخن می‌گویید؛ در حالی که ایران حامی حزب‌الله شناخته می‌شود و ارتباط معنوی و مادی آنان فقط با ایران است. زمانی سید می‌تواند بر حزب‌الله تاثیر بگذارد که حامی مادی یا معنوی باشد. اکنون که این ارتباط مادی و معنوی میان ایشان و حزب‌الله نیست، پس چگونه می‌توان از تاثیرگذاری سخن گفت؟
** هیچ‌وقت از نظر سیاسی تضاد میان نظر سید و حزب‌الله پیش نیامده است.
* تاثیرگذاری با تضاد فرق می‌کند ممکن است که در حال حاضر رفتارهای سیاسی حزب‌الله و آرای آیت‌الله فضل‌الله تضاد نداشته باشد، اما زمانی می‌توان تاثیرگذاری را دید که این تضاد پیش بیاید و حزب‌الله به نظر سید تمکین کند.
** در بحث هلال شوال و رمضان در میان حزب‌الله، برخی از سید تقلید کردند و نظر او را پذیرفتند. این نشان می‌دهد که گاهی نظر سید در میان حزب‌الله تاثیرگذار است. افراد اندکی در میان حزب‌الله هستند که یا با سید مخالفند و یا دشمنند.
* بر فرض، اگر نظر سید این باشد که حزب‌الله اسلحه خود را کنار بگذارد، حزب‌الله می‌پذیرد؟
** در مسائل سیاسی اگر اختلافی میان سید و حزب‌الله رخ دهد، بله، می‌توان گفت که ایشان بر حزب‌الله تاثیرگذار نیستند. به هرحال، تا به حال پیش نیامده است. البته سید برخی نظرات را درباره حمل سلاح و دادن آن به افراد دارد که نمی‌شود سلاح را به هرکس داد.
* آقای حلاوی، آیت‌الله فضل‌الله به دنبال «انقلاب فقهی» است. مراد ایشان از این اصطلاح چیست؟
** منظور ایشان از انقلاب فقهی این است که از نظر علمی اگر فتوای مشهور علما را توانستیم رد کنیم، باید آن را بیان کنیم. باید با یک جرأت علمی، حرفی را بیان کنیم که ادله آن قوی باشد تقیدها را بنابر احتیاط افزایش ندهیم.
* گفته می‌شود که ایشان، در باب اعلمیت مراجع تقلید، عرب‌زبان بودن را موثر می‌دانند. این گفته صحیح است؟
** اصلاً درست نیست. مگر آقای خویی عرب بود؟ آقای خویی عربی‌اش بسیار ضعیف بود. همچنین سید در ابتدا آقای سیستانی را در لبنان ترویج می‌کردند یا معتقد بودند که آیت‌الله‌العظمی سیدمحمد روحانی اعلم است. آیا آنان عرب بودند؟ سید فقط روی تبحر علما بر ادبیات عرب تاکید دارند.
* پس چرا هیچ‌گاه مرجعیت آقای روحانی را مطرح نکردند؟
** چون آقای روحانی با حکومت ایران همراه نبودند، این مسئله را مطرح نکردند.
* البته آیت‌الله فضل‌الله، میان حوزه نجف و قم، بسیار زیاد روی مکتب نجف تاکید می‌کنند و این مکتب را قدرتمندتر از قم می‌پندارند. این مسئله هم تاییدی از سوی ایشان بر عرب بودن علماست.
** این مسئله به زمانی بازمی‌گردد که آیات عظام خویی، حکیم، سیستانی، بهجت، امام و... همگی در نجف بودند، الان ایشان می‌گوید که محور قم است. اصلا ایشان بر عرب و غیرعرب بودن حوزه و علما تاکید ندارد.
* باز گردیم به فعالیت‌های دفتر علامه فضل‌الله در قم. دفتر ایشان از چه زمانی در قم برپا شد؟ شما از چه زمانی نماینده ایشان در ایران شدید؟
** سال 1997، دفتر در قم افتتاح شد، یک لجنه آن دفتر را راه‌اندازی کرد؛ مرحوم مهدی عطار، سیدمحمود صیالی (ابوحیدر) و بنده. آن زمان آقای صیالی مدیر اجرایی دفتر بود. پس از سقوط رژیم صدام، آنان به عراق رفتند که آقای عطار پس از مدتی در عراق شهید شد. از زمان سقوط رژیم صدام تاکنون، بنده مسئول دفتر آیت‌الله فضل‌الله در ایران هستم. از سال 2004 تاکنون هم، به دلیل که خانواده‌ام را به لبنان بردم، هر 40، 50 روز یک‌بار، حدود 10 تا 30 روز در ایران هستم.
* در بیروت، سمت شما در دفتر آیت‌الله فضل‌الله چیست؟
** مدیریت تبلیغات دفتر و اعزام وکلای سید در امور حسبیه برعهده بنده است.
* دفتر کنونی ایشان در قم به چه اموری می‌پردازد؟ آیا ارتباط سیاسیون ایرانی با آیت‌الله فضل‌الله از سوی این دفتر صورت می‌گیرد؟
** ارتباطات سیاسی برعهده این دفتر نیست. بیشتر به امور فرهنگی و انتشار کتاب‌های سید می‌پردازیم. از سوی دیگر، با علما و شخصیت‌های حوزوی مرتبط هستیم. هم‌چنین فعالیت‌های سید در هندوستان، افغانستان و پاکستان را پیگیری می‌کنیم و مبلغان را به آن کشورها می‌فرستیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات