تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۴۳۰۱۷

فیل در تاریکی

محمد طاهری اشاره: مسعود کرباسیان که 25 سال در پست‌های مختلف وزارت‌خانه‌های صنایع سنگین، نفت، بازرگانی و اقتصاد در سطح معاون وزیر فعال بوده است، در حال حاضر معاون شهردار تهران در امور خدمات شهری است. او بعد از روی کار آمدن دولت نهم، گمرک ایران را ترک کرد تا محمدباقر قالیباف را در شهرداری تهران حمایت کند. به رسم سنتی پنج‌ساله، هر سال کتابی از مسعود کرباسیان در مورد جهانی شدن منتشر می‌شود اما امسال، او دو کتاب روانه بازار کرده است؛ اولی کتابی است با عنوان «صحنه نمایش بعدی جهانی» و دومی کتابی با عنوان «نگاهی نو به جهانی شدن» که به بهانه انتشارش به سراغ او رفته‌ایم.

* ظاهرا تصمیم گرفته‌اید هر سال کتابی در مورد جهانی شدن منتشر کنید. شما تاکنون شش کتاب در این مورد ترجمه کرده‌اید که هر کدام گویای نگاهی خاص به مقوله جهانی شدن است. چرا سعی نکردید آثاری را ترجمه کنید که در یک راستا باشند؟
** ویلیام تاب، نظریه‌پرداز معروف می‌گوید: «جهانی شدن مثل فیل در تاریکی است که هر کس برای شناخت آن، به یکی از اعضای فیل دست می‌کشد.» یا به قول ژوزف استیگلیتز نگرش‌ها نسبت به جهانی شدن و نارسایی‌ها و بی‌عدالتی‌های مربوط به آن، نوعی آزمون رورشاخ یا تست لکه‌های جوهر در روانشناسی است. حقیقت این است که ما با پدیده‌ای مواجه شده‌ایم که تفسیرهای زیادی در مورد آن وجود دارد. صف‌آرایی موافقان و مخالفان مقوله جهانی شدن، باب گفتمان‌های جدیدی میان چپ‌گراها و راست‌گراها و طرفداران مکاتب مختلف اقتصادی ایجاد کرده است. زمانی که ترجمه نخستین کتاب‌ام در این زمینه را آغاز کردم، تصمیم گرفتم بازتاب‌دهنده عقیاد بزرگان و نظریه‌پردازان در این زمینه باشم. به همین دلیل پس از کتاب «نگاهی موشکافانه به جهانی شدن» که بازتاب آرای «یان آرت شولت» بود، کتاب «جهانی شدن و مخالفان آن» را ترجمه کردم. در مجموع کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌ام، بازتاب‌دهنده آرای موافقان و منتقدان فرآیند جهانی شدن است و منحصر به دفاع یا نقد صرف جهانی شدن نیست.
* در کتاب اول، «نگاهی موشکافانه به جهانی شدن» نوشته‌های «یان آرت شولت» را ترجمه کرده‌اید. نظریه‌پرداز اهل انگلیس که سفری هم به ایران داشته است. می‌توانم بپرسم چه ویژگی‌هایی در کتاب او دیدید که آن را به فارسی برگرداندید؟
** یان آرت شولت، اندیشمندی است که تفکر سوسیال – دموکراتیک دارد. از او مقاله‌های متعددی در نشریات خوانده بودم و فکر می‌کنم دلیل اصلی ترجمه کتاب او، نگاه متفاوت به مقوله جهانی شدن را از زاویه‌های مختلف برررسی کند. مقوله‌هایی مثل تولید، حکومت، جامعه، دانش عدالت و دموکراسی،‌ نظرگاه‌های اصلی کتاب آرت‌شولت به حساب می‌آیند. او در کتابش به پرسش‌های مهمی پاسخ می‌دهد و سعی می‌کند از فرآیند جهانی شدن به این دلیل که به عقل‌گرایی و نوآوری‌های تکنولوژیکی منجر می‌شود و در ایجاد دگرگونی‌های عمیق در فرآیند تولید نقش عمده ایفا می‌کند، حمایت کند. اگر کتاب را خوانده باشید، متوجه می‌شوید که نظریه‌های آرت‌ شولت مبتنی بر نگاه‌های نئولیبرالی به مقوله جهانی شدن نیست.
او معتقد است تفکر نئولیبرالی نمی‌تواند بدون هزینه باشد همانطور که رادیکالیسم هم هزینه‌های گزافی به فرآیند جهانی شدن تحمیل می‌کند بنابراین راهکار او «اصلاحات بلندپروازانه» است، اصلاحاتی که قرار است به تقویت امنیت، عدالت و دموکراسی در فرآیند جهانی شدن کمک کند. یان‌آرت شولت معتقد است فرآیند جهانی شدن به معنی پایان قلمروگرایی نیست. به عقیده او وقتی قلمرو با فضاهای جهانی برخورد پیدا می‌کند، اهمیت متفاوتی می‌یابد. او در نظریه‌‌اش، با اضافه کردن بعد جهانی شدن به فضای سه‌بعدی طول و عرض و زمان فضای جهان را چهاربعدی می‌داند بنابراین معتقد است در فرآیند جهان چهاربعدی، باید به دنبال معنایی دیگری برای مفاهیمی مثل دولت، حکومت، اجتماع و دانش بود.
* به نظر می‌رسد، کتاب «نگاهی موشکافانه به جهانی شدن» بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های صرف اقتصادی به جهانی شدن نیست و نویسنده در چارچوب‌های نظری مبتنی بر فرهنگ و اندیشه، فلسفه و سیاست هم به بررسی فرآیند جهانی شدن پرداخته است. اینطور نیست؟
** همان‌طور است که می‌گویید. یان آرت شولت از دیدگاه معرفت‌شناسی معتقد است گسترش معرفت‌شناسی‌های پسامدرن دوران معاصر، با جهانی شدن ارتباط دارد. یا در مورد مفهوم هویت او معتقد است، جهانی شدن امکان وسیع‌تری برای کشف و بیان هویت فراهم کرده است. در مورد دموکراسی هم در این کتاب، می‌توانید با دیدگاه‌های یان‌آرت شولت که یک سوسیال دموکرات است آشنا شوید. در مجموع دیدگاه‌های نویسنده کتاب در مورد فرآیند جهانی شدن در زمان خود قابل توجه بود.
* در کتاب دوم آرا و عقاید دو نظریه‌پرداز فعال در زمینه جهانی شدن را بازتاب داده‌اید. نویسندگانی که تا زمان برگرداندن کتابشان به زبان فارسی، بیش از 20 جلد کتاب در مورد جهانی شدن نوشته بودند. به نظر می‌رسد در کتاب دوم به هدف مورد نظر خود نزدیکتر شده‌اید. اینطور نیست؟
** درست می‌گویید. زمانی که کتاب اول منتشر شد، در اثر بازتاب‌هایی که داشت تقریبا مطمئن شدم که کار انتشار کتاب‌های مختلف در مورد جهانی شدن را ادامه خواهم داد. واقعیت این است که در مقابل ده‌ها هزار عنوان کتاب و مقاله‌ای که در مورد جهانی شدن نوشته شده است، در کشور ما، آثار منتشر شده در این زمینه، شاید از عدد 100 تجاوز نکند. ما هنوز در مورد مفهوم جهانی شدن مشکل داریم. اشتباهات فاحشی در مورد درک این پدیده در ایران وجود دارد و دیدگاه صاحبنظران کمتر به تعاریف کلاسیک آن نزدیک شده است. در سال‌هایی که به دلیل فعالیت در وزارت بازرگانی و گمرک، در نشست‌های متعددی در مورد جهانی شدن شرکت می‌کردم، متوجه می‌شدم که نوعی کج‌فهمی در این مورد وجود دارد بنابراین تصمیم گرفتم یکی از کسانی باشم که به واردات دانش و فلسفه و ادبیات جهانی شدن مشغول هستند.
کتاب «جهانی شدن و مخالفان آن» که نوشته دو صاحبنظر انگلیسی بود، به نظرم کتاب کاملی رسید که مرز موافقان و مخالفان جهانی شدن را با در نظر گرفتن پارامترهایی به خوبی مشخص کرده بود. آقایان دیوید هلد و آنتونی مک‌گرو در کتاب خود به خوبی به بررسی دیدگاه‌ نئولیبرال‌ها، انترناسیونالیست‌های لیبرال، اصلاح‌گرایان نهادی، دولت‌گراها و در نهایت رادیکال‌ها پرداخته بودند. برخلاف کتاب اول که جنبه‌های اقتصادی آن خیلی مشخص محسوب نمی‌شد، دیدگاه‌ نویسندگان کتاب جهانی شدن و مخالفان آن، مبتنی بر دیدگاه‌ها و آرای اقتصادی یا به عبارتی اقتصاد سیاسی بود. نویسندگان کتاب سعی کرده‌اند مرزبندی مشخصی میان موافقان و مخالفان جهانی شدن ترسیم کنند. آنها در مرزبندی‌های خود برای رادیکال‌ها، دولت‌گرایان، حمایت‌گرایان و تحول‌گرایان جهانی و به صورت عمده مارکسیست‌ها، خط قرمز کشیده و اصلاح‌گرایان نهادی، انترناسیونالیست‌های لیبرال و نئولیبرال‌ها را مدافع جهانی شدن معرفی کرده‌اند.
* به نظر می‌رسد نویسندگان این کتاب تلاش زیادی کرده‌اند تا به موضوع تشدید فقر یا به گفته مخالفان، «جهانی شدن فقر» بپردازند. به نظر شما حاصل تلاش نویسندگان این کتاب چه نتیجه‌ای در بر داشته است؟
** دیوید هلدوآنتونی مک گرو تلاش کرده‌اند تا این موضوع را با دیدگاه‌های مختلف، مورد بررسی قرار دهند. به طور مثال آنها دیدگاه نئولیبرال‌ها را انعکاس داده‌اند که معتقدند اگر رفاه اقتصادی جهانی در حال بهبود یافتن است، باید جهانی شدن را نیرویی بی‌خطرتر از آنچه منتقدان آن تصور می‌کنند تلقی کرد. چون جهانی شدن باعث ترویج جریان‌های تجاری و سرمایه‌گذاری می‌شود. در مقابل جهانگرایان معتقدند، نئولیبرال‌ها تصویر منحرف شده‌ای از شرایط انسانی جهان ارائه می‌کنند. فقر و نابرابری‌ نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش هم یافته است. در مجموع کتاب «جهانی شدن و مخالفان آن» آوردگاهی است برای بازخوانی آرای موافقان و مخالفان جهانی شدن.
* در کتاب سوم، به سراغ «لسترتارو» استاد معروف دانشگاه MIT رفته‌اید. کسی که پیش‌بینی کرده بود، ژاپنی‌ها فاتح قرن 21 خواهند بود اما در کتاب «برندگان و بازندگان جهانی شدن» اعتراف می‌کند که اشتباه کرده است و چینی‌ها فاتح قرن 21 خواهند بود. در مورد این کتاب بگویید.
** لستر تارو که نظریه‌پرداز معروفی در زمینه مدیریت و اقتصاد به شمار می‌رود، در کتاب «برندگان و بازندگان جهانی شدن» از مطالعاتش در مورد کشورهای مختلف می‌گوید اما این بار به کشور چین نگاه ویژه‌ای دارد. لسترتارو معتقد است هیچ کدام از دولت‌ها نقشه و برنامه مناسبی برای فرآیند جهانی شدن ندارند به همین دلیل آن را شبیه برج بابل می‌داند که عده‌ای در حال احداث آن هستند بدون اینکه نقشه‌ای داشته باشند. همانطور که اشاره کردید، لسترتارو در نوشته‌های پیشین خود اقتصاد ژاپن را فاتح قرن 21 معرفی کرده بود اما در کتابی که من آن را ترجمه کردم به اشتباه خود اعتراف کرده و چینی‌ها را فاتح قرن 21 اعلام کرده است. لسترتارو هم در دسته منتقدان سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی قرار دارد و معتقد است باید ساختار این سازمان‌ها، بازنگری‌ شود. لسترتارو در بیان دیدگاه‌های خود به صراحت از بن‌بست سوسیالیسم سخن می‌گوید. به اعتقاد او سوسیالیسم، کمونیسم و تعاونی‌ها، همه امتحان شده و نشان داده‌اند که کارایی لازم را نداشته‌اند. آنها که علاقه دارند نگاه متفاوتی به اقتصاد چین داشته باشند، حتما از نوشته لسترتارو استقبال می‌کنند. او می‌گوید:‌ «خوشبختی از آن کسانی است که بی‌باک هستند.» به عقیده او چینی‌ها، مزد بی‌باکی و شجاعت خود را دریافت کرده‌اند. آنها به طور قطع حاکمان قرن 21 خواهند بود.
* آقای دکتر، در کتاب چهارم خود که در «دفاع از جهانی شدن» نوشته شده است، سراغ نظریه‌پرداز هندی‌الاصلی رفته‌اید که از نویسندگان دیگر کتاب‌های شما گرایش بیشتری به اقتصاد آزاد دارد. آیا این انتخاب نشان می‌دهد که شما نیز از نهادگراها و عقاید آنها در مورد جهانی شدن دور شده‌اید؟
** من شخصا با دیدگاه نهادگراها و نسخه‌هایی که برای اقتصاد می‌پیچند، نزدیکی دارم اما در عین حال معتقدم آقای «جاگدیش ناتوار لعل بهاگواتی» یکی از بزرگترین اقتصاددانان زنده طرفدار اقتصاد آزاد است. کتاب او که «دفاع از جهانی شدن» نام دارد، در زمان انتشار، با استقبال زیادی مواجه شد. این کتاب به بررسی دلایل مخالفان جهانی‌شدن پرداخته و در عین حال پاسخ آنها را نیز ارائه کرده است. آقای بهاگواتی در عین حال تعصب زیادی در دفاع از جهانی شدن به خرج نداده و حتی این جمله را مطرح کرده است که «جهانی شدن خوب است اما نه به اندازه کافی». نویسنده سعی کرده است در جریان مطالعات خود، به دغدغه‌های موجود در مورد فقر و کار کودکان، وضعیت زنان، شرایط دموکراسی و به خطر افتادن فرهنگ پرداخته و به آنها پاسخ دهد. سخن نهایی بهاگواتی این است: «جهانی شدن سیمایی انسانی دارد.»
* می‌رسیم به پنجمین کتابی که شما ترجمه کرده‌اید. کتابی با عنوان «صحنه نمایش بعدی جهانی» به نظر می‌رسد این کتاب در پیش‌بینی آینده جهان، یک گام از دیگر کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌اید، جلوتر است. اینطور نیست؟
** درست می‌گویید. آقای «کنیچی اومایی» نظریه «حرکت به سوی دنیای بدون مرز» را مطرح کرده و جهان را به صورت صحنه تئاتری معرفی کرده است که فقط بازیگران خوب می‌توانند در آن به ایفای نقش بپردازند. آقای «اومایی» هم مثل «لسترتارو» به بررسی برندگان جهانی شدن پرداخته و به صورت عمده شرایط چهار کشور ایرلند، فنلاند، هند و چین را به عنوان بازیگران موفق مورد بررسی قرار داده است. کنیچی اومایی هم مدیر موفقی نشان داده و هم روزنامه‌نگاری صاحبنام. در بین کتاب‌هایی که تاکنون منتشر کرده‌ام، «صحنه نمایش بعدی جهانی» را به فعالان اقتصادی توصیه می‌کنم. به این دلیل که نویسنده این کتاب هم صاحبنظر است و هم مدیری توانمند، نوشته‌های این کتاب کاربردی است و به دلیل سبک خاصی که در نوشتن آن به کار رفته است، به دل می‌نشیند.
* و در مورد آخرین کتاب شما، کتبای که انعکاس‌دهنده دیدگاه‌های اقتصاددانان نهادگرا، آقای ژوزف استیگلیتز است. باز هم به نظر می‌رسد شما از میان نظریه‌پردازان جهانی شدن، سراغ اقتصاددانی رفته‌اید که گرایش‌های نهادگرایی دارد.
** به نظر من دیدگاه‌های آقای استیگلیتز که در کتاب «نگاهی نو به جهانی شدن» مطرح شده، منصفانه است. به اعتقاد من، کتاب استیلیتز که سعی کرده‌ام آن را با نثری روان ترجمه کنم، برای آنها که نگران عواقب جهانی شدن هستند، مفید خواهد بود، حتما می‌دانید که استیگیتز ضمن دفاع از اصول اقتصاد آزاد، انتقادهایی هم به آن وارد می‌داند. او برنده جایزه نوبل اقتصاد است و سال‌ها در سازمان‌های بزرگ بین‌المللی مثل بانک جهانی، فعالیت داشته است. استیگلیتز را اقتصاددانی برجسته می‌دانم که از جهانی شدن، با تعصب دفاع نمی‌کند. معایب آن را بر می‌شمرد و به عواقب مثبت آن هم اشاره می‌کند. نویسنده کتاب که سابقه فعالیت در بانک جهانی را دارد، در این کتاب باز هم به جنگ با صندوق بین‌المللی پول برمی‌خیزد و در عین حال به نقد دیدگاه‌های «بنیادگرایی بازار» می‌پردازد. آخرین ترجمه‌ام، در مجموع کتابی است که به طور قطع نسبت به دیگر آثار منتشر شده در مورد جهانی شدن، ویژگی‌های خاصی دارد. اول اینکه نویسنده کتاب، اقتصاددانان شناخت‌شده‌ای است که در ایران موافقان و مخالفان زیادی دارد، موافقان او ممکن است از خواندن تازه‌ترین اثر استیگلیتز، لذت کافی ببرند و مخالفان دیدگاه او هم می‌توانند باب گفتمان جدیدی باز کنند که به طور قطع به بهتر شدن فضای گفت‌وگو در مورد جهانی شدن کمک خواهد کرد.
* استیگلیتز در کتابی که شما ترجمه‌اش کرده‌اید، می‌خواهید چه دیدگاهی مطرح کنند.
** من فکر می‌کنم استیگلیتز می‌خواهد جامعه جهانی را به عواقب جهانی شدن آگاه کند؛ عواقبی که می‌تواند مثبت و منفی باشد. با این حال نویسنده کتاب این دیدگاه را مطرح می‌کند که نباید شرایط به گونه‌ای طراحی شود که کشورهای توسعه‌یافته اختیار فرآیند جهانی شدن را در دست بگیرند به گونه‌ای که معادلات به زیان کشورهای در حال توسعه تمام شود. استیگلیتز در مورد نادیده گرفته شدن آثار منفی جهانی شدن ابراز نگرانی می‌کند اما در سطرسطر نوشته‌اش، از جهانی شدن به عنوان واقعیتی غیرقابل انکار یاد می‌کند.
* در مجموع کتاب‌هایی که شما ترجمه کرده‌اید، به گونه‌ای بازتاب‌دهنده دیدگاه نهادگراها در مورد مفهوم جهانی شدن است. به خصوص کتاب آخرتان. بنابراین باز هم این پرسش مطرح می‌شود که شما به نشر دیدگاه نهادگراها علاقه دارید، اگر قصد داشته‌اید که آرای همه را بازتاب دهید، می‌توانستید به طور مثال دیدگاه نظریه‌پردازانی مثل فوکویاما یا آنتونی گیدنز یا برعکس آن، نظریه‌پردازان سوسیالیست را هم ترجمه کنید.
** من به تفکر نهادگرایی علاقه دارم و آن را پنهان نمی‌کنم اما در مجموع کتاب‌هایم سعی کرده‌ام همه نوع دیدگاه را بازتاب دهم. در مورد مخالفان جهانی‌شدن، اعتقاد راسخ دارم که به بیراهه می‌روند. بنابراین ضرورتی نمی‌بینم دیدگاه آنها را بازتاب دهم. آنها به اندازه کافی تریبون و طرفدار دارند اما چیزی که برای من اهمیت دارد این است که متناسب با فضای ایران، کتاب‌هایی را ترجمه کنم که به فهماندن مفهوم جهانی شدن کمک کند. به نظر من اندیشمندانی که در وهله اول جهانی شدن را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر قبول دارند و در عین حال به نقد آن می‌پردازند، دیدگاه‌هایی متناسب با واقعیت دارند. در هر صورت باید بپذیریم که جهانی شدن می‌تواند عواقب مثبت و منفی زیادی داشته باشد و من همیشه سعی کرده‌ام به هر دو دیدگاه بپردازم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات