تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۴۴۳۴۵

امنیت جمهوری اسلامی ایران در فرآیند جهانی شدن

محمدرحیم عیوضی / استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) چکیده: امنیت ملی کشورها تحت تأثیر مرزهای بین‌المللی و منطقه‌ای که کانون‌های بحران محسوب می‌شوند همواره مورد تهدید قرار دارد. هر چه بر دامنه گسترش جهانی شدن و ابعاد آن افزوده می‌شود، این تهدیدات در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به آن دسته از کشورهایی که آسیب‌پذیری بیشتری دارند، تشدید خواهند شد. بنابراین پدیده جهانی شدن به مثابه تهدیدی بر امنیت ملی کشورها قابل بررسی کارشناسی است. این مطلب موجب طرح سؤالات بسیاری خواهد بود که برخی از سؤالات به ماهیت جهانی شدن و ابعاد آن مربوط می‌شود که در این مقاله متغیر مستقل فرضیۀ تبیینی خواهد بود و برخی به شرایط، امکانات و موقعیت جغرافیایی و فرهنگی جوامع در تقابل با جهانی شدن. در این باره سؤال این است که جهانی شدن چگونه و در چه سطحی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تأثیر می‌گذارد؟ مؤلفه‌هایی چون تنوع و تعدد بازیگران جهانی شدن یا جهانی‌سازی، انتزاعی بودن تعابیری که از مفهوم جهانی شدن استنباط می‌شود، وجود منافع و محدودیت‌ها، نیتها و پروژه‌هایی برای اهداف مشخص و اینکه جهانی شدن در چارچوب تئوریکی با سه‌ رویکرد پروژه، پروسه و پدیده مورد توجه قرار داده می‌شود. از سویی موقعیت منطقه‌ای و بین‌الملل ایران، شرایط اقتصادی، قرابت‌های فرهنگی و موقعیت ژئوپولتیک سبب می‌شود رهیافت‌های مختلفی در پاسخ به سؤال فوق پیش‌روی مخاطب قرار گیرد که این امر بستگی دارد به مربوط ساختن فرض‌های احتمالی مورد نظر در دو متغیر مستقل و وابستۀ موضوع جهانی شدن و امنیت ملی جمهوری اسلامی. در این مقاله سعی شده است در پاسخ به سؤال اصلی فرضیۀ زیر معرفی شود. جهانی شدن به مثابه پروسه و پروژه و یا پدیده‌ بر امنیت ملی جمهوری اسلامی تأثیر‌گذار است. این تأثیرات بستگی به ایفای نقش بازیگران و نخبگان جمهوری اسلامی و سیستم مدیریتی کلان کشور دارد. با توجه به زمینه‌های مناسب و امکانات فرهنگی، سیاسی و ژئوپولتیکی جمهوری اسلامی ایران، جهانی شدن می‌تواند فرصت‌های جدی و مناسبی را که تضمینی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی است، فراهم کند. در غیر این صورت به حذف فرصت‌ها و تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. واژگان کلیدی: امنیت ملی، جهانی شدن، بازیگران سیاسی، تأثیر‌پذیری، فرصت‌ها و تهدیدات امنیتی

مقدمه:
منطقه‌گرایی، راهبرد میانه در حد فاصل ناسیونالیسم اقتصادی و جهانی شدن است، به طوری که منطقه‌گرایی و جهانی شدن یکدیگر را به طور متقابل تقویت می‌کنند. دولت‌ها از طریق وارد شدن در اتحادیه‌های اقتصادی و تجاری منطقه‌ای توان رقابتی و قدرت اتصال و تولید ملی را بیش از پیش افزایش می‌دهند تا بتوانند با وضعیت و قابلیت بهتری در سطح جهانی ایفای نقش نمایند.
این در حالی است که انواع جدیدی از تقسیم کار منطقه‌ای نظری مثلث رشد (جوهر در مالزی، ریو در اندونزی و دولت‌ ـ شهر سنگاپور) و هلال شکوفایی (ژاپن، چین، تایوان، لائوس و...) در حال ظهور است.
اگر قسمتی از جهانی شدن یا راهکاری برای استفاده از آن را منطقه‌گرایی بدانیم در آن صورت جمهوری اسلامی دارای امتیاز خاصی است. واقع‌ شدن در منطقۀ حساس جهان و اتصال چندین منطقه (خلیج‌فارس، قفقاز، آسیای میانه، شبه‌ قارۀ هند، آسیای صغیر) که هر کدام دارای مباحث خاص خود هستند ایران را از حساسیت منطقه‌ای بالایی برخوردار ساخته است. جمهوری اسلامی ایران دارای اشتراکات تاریخی، قرابت فرهنگی در عرصۀ مذهب، زبان، موقعیت ژئوپلتیکی با همسایگان خود می‌باشد، همسایگانی که از نظر تعداد و نوع و تنوع کم‌نظیر هستند.
در برابر چنین شرایطی، تهدیدات منطقه‌ای فراروی جمهوری اسلامی تشدید شده است تا جائی که مرکز مطالعات امنیتی‌ ـ راهبری کاخ سفید در جهت اجرای طرح امنیتی تازه (امنیت انرژی) این موضوع را به عنوان یک دستور کار عمده در سیاست خارجی مورد تأکید قرار داده و به تهدیدات علیه جمهوری اسلامی دامن زده است.
در برابر همۀ تهدیدات منطقه‌ای در قالب پروژۀ جهانی‌سازی، عوامل جغرافیایی در خلیج‌فارس به سود جمهوری اسلامی ایران است. بیشترین جمعیت، طویل‌ترین کرانۀ ساحلی، کنترل آبراه با جزایر متعدد، عظمت حضور جغرافیایی، راهبردی و اقتصادی و... نمونه‌هایی از اهمیت راهبردهای ایران است. در چنین شرایطی، ابعاد مختلف جهانی شدن با حضور بازیگران جهانی تهدیدهای جدی را برای ایران فراهم کرده که تعامل فعال و سازنده در عرصۀ جهانی را به نیاز فوری بدل ساخته است. در این مقاله، ضمن بررسی عوامل بستر‌ساز و زمینه‌ساز تهدید ناشی از فرآیند جهانی شدن، تأثیر روند جهانی شدن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بررسی خواهد شد.
آشنایی با مفهوم و کارکرد جهانی شدن
در آغاز بحث جهانی شدن چندان دشوار به نظر نمی‌رسد چرا که با توجه به گستردگی آن تصور می‌شود هر نقطه‌ای را می‌توان به عنوان مدخل برگزید و عملاً نیز با توجه به علائق و دلمشغولی‌های مختلف پژوهشگران، این موضوع از منظرهای مختلف به بحث گذاشته شده است.
اما آیا چنین رویکردهایی مفید، کافی و مناسب نظام بین‌المللی می‌باشند؟ چنین شرایطی برای بحث از جهانی شدن مطلوب نیست، چرا که برای موافقت و مخالفت، توأمان هم مفید و هم زیانبار است. هم مخالفان از آن بهره‌ می‌برند و هم موافقان متحمل خسارت می‌شوند و در این میان آنچه که مسأله‌ساز گشته نه جهانی شدن (سازی) بلکه بازیگران ـ به طور کلی ـ اعم از افراد و دولت ـ ملت‌ها می‌باشند. این موقعیت و توانایی بازیگران است که موضوع را طرح و توصیف می‌کند و سپس نسبت به چگونگی رابطه‌اش با آن استدلال می‌‌نماید. لذا بسته به تنوع و تعدد بازیگران، جهانی شدن یا جهانی‌سازی خواهیم داشت. همچنان که انبوه ادبیاتی که تاکنون در مورد این موضوع پدید آمده، تأییدی بر این مدعاست.
از سویی در بحث جهانی شدن با یک موضوع هم روبرو نیستیم،‌ بلکه با مجموعه موضوعات مشابهی مواجهیم که در کل به آنها جهانی شدن گفته می‌شود و ما به جای آنکه به اصل موضوع شناخت پیدا کنیم با موقعیت‌ها و تأثیرات وارد بر آن آشنا می‌شویم و هر پژوهشگری از دریچه‌ای محدود به بررسی آن می‌پردازد. لذا به طور خلاصه می‌توان گفت ضعف عمده‌ای که سبب عدم کفایت تلاش‌های نظری در این خصوص گشته همانا فراموشی نسبیت پدیده‌‌های اجتماعی در معنای کلان آن می‌باشد. نتیجه آنکه تمایلات، خواسته‌ها، ضعف‌ها و ناتوانی‌ها به عنوان واقعیت جهانی شدن (سازی) ارائه و معرفی می‌شوند.
همین ابهام و تضاد در آن، علت جذابیت و کثرت استعمال این مفهوم می‌باشد. ابهام و تضادی که در مفاهیم منتج از دوران مدرن همواره وجود داشته است. علاوه بر این، مفهوم جهانی شدن به لحاظ سطح تحلیل از چنان گستردگی برخوردار گشته که قابلیت تحلیلی آن را زیر سئوال می‌برد.
در مجموع، گستردگی و بی‌حدی سطح تحلیل و بی‌توجهی به نسبیت مفاهیم علوم اجتماعی در برخی موارد، این مفهوم را در عین برخورداری از محتوا، تهی و پوچ می‌نمایاند آنچنان که یک نوع عدم تشخیص در بررسی موضوع به چشم می‌خورد و واقعیت جهانی شدن همچون توهم و خیال جلوه‌گر می‌شود.
این حالت نیز نشان‌دهندۀ خصیصۀ سیال بودن این فرآیند است که باعث شده است موضوع دائماً از زیر نگاه کالبد‌شکافانۀ محققات بگریزد و هر لحظه صورتی از خود را به نمایش بگذارد و مانع از ارائه یک نگاه جامع، دقیق و فراگیر شود. مروری بر ادبیات موضوع نشان می‌دهد که یکی شدن جهان مورد پذیرش اکثریت پژوهشگران می‌باشد.
جهانی شدن و جهانی‌سازی دوروی یک سکه و مفهومی نو برای فرآیندی کهن است. گویی جهان با تمام قوایش از خرد تا کلان مسیری غیرقابل پیشگیری را طی می‌کند و بحث‌ها بر سر چرایی و فرجام آن ـ اگر قابل تصور باشد ـ بوده لیکن فراتر از همه این بحث‌ها، این شدن چه در معنای فرآیند پروژۀ اجباری و تحمیلی از سوی برخی قدرت‌ها، مسیر خود را می‌پیماید و توقفی برای آن متصور نیست.
با این اوصاف می‌توان گفت جهانی شدن (سازی) یک مفهوم انتزاعی است که برای مشخص نمودن روند کلان سیاست‌های فنی، علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و زیست‌محیطی در سطح جهان وضع شده است. جهانی شدن یا جهانی‌سازی در واقع مفهومی ذهنی است و واقعیت بیرونی مشخص ندارد؛ بلکه صرفاً از طریق آثار و تبعات آن روند کلان به این مفهوم استناد می‌شود.
مثلاً اگر جهانی‌سازی را تشدید روابط اجتماعی میان انسان‌های کرۀ زمین بدانیم در این صورت پدیدۀ اینترنت برای ما خیلی جالب توجه و تأمل خواهد بود. اما نمی‌توانیم بگوییم، جهانی‌سازی مساوی با اینترنت و گسترش آن است‌ در حالی که می‌توان گفت اینترنت زمینه‌ساز و وسیله‌ای برای تشدید روابط اجتماعی است. همچنین در نگاه منفی به جهانی شدن که در مفهوم جهانی‌سازی مستتر است احساس می‌شود که نیّت‌ها و پروژه‌هایی برای اهداف کاملاً مشخص در دست اجرا می‌باشد که به مجموعۀ آنها جهانی‌سازی اطلاق می‌شود، اما از این منظر نیز با توجه به نشانه‌های عینی و اثرات بیرونی آن روند کلان، مثلاً گفته می‌شود که جهانی‌سازی یعنی گسترش فقر در جهان و افزایش فاصله‌ دارا و ندار؛ در حالی که فقر و گسترش آن در سطح جهان معلول آن روندهای کلان بوده و لذا نمی‌توان ادعا کرد جهانی‌سازی مساوی با گسترش فقر است.
در نتیجه، تعاریفی از این دست نمی‌تواند از غرض‌های پژوهشگر برکنار بماند و نتیجۀ آن بیشتر توجیه یا تقبیح این پدیده را مدنظر دارد. از این‌رو می‌توان اذعان داشت که جهانی‌ شدن (جهانی‌سازی) به لحاظ مفهومی جدید می‌باشند؛ اما نو بودن‌شان به معنای تازگی این پدیده نیست. به نظر ما اینها صرفاً مفاهیمی نو برای فرآیندی کهن هستند.
جهانی شدن آرمان همیشگی بشر بوده و همواره برای تحقق آن تلاش کرده، هر چند که با موانع بسیاری روبرو بوده است. این کوشش‌ها و فعالیت‌ها از زمانی که بشر قدرت مقابله جدی با طبیعت و تغییر در آن را پیدا کرد، به صورت جهانی‌سازی جلوه کرده است. به این معنی که وجود منافع و محدودیت‌ها، بازیگران را به برنامه‌ریزی وا می‌دارد؛ اما روند تغییرات به گونه‌ای فرابرنامه‌ای خود را به برنامه‌ها تحمیل می‌نمایند که در این وضعیت بازیگران نهایت تلاش خود را به کار می‌برند که از وضعیت‌های جدید و احیاناً پیش‌بینی نشده، حداکثر بهره‌برداری را بنمایند.
از همین روست که مفاهیم جدیدی از مدیریت ارائه می‌گردد و پیشنهاداتی در خصوص تغییر معنای مدیریت و حدود و وظایف آن در جهت‌ سازگاری بیشتر و توان بهره‌برداری افزون‌تر از موقعیت‌ها داده می‌شود. این چالش (چالش توانایی و سازگاری) سابقه‌ای طولانی دارد و گذر موفقیت‌آمیز از این چالش‌ها به عنوان رمز بقای هر بازیگر است.
به هر صورت چه قائل به جهانی‌سازی باشیم و چه موافق جهانی‌شدن، بی‌تردید کارگزار آن اراده، فعل و برنامه انسان است؛ هر چند که نمی‌تواند فارغ از برخی محدودیت‌ها باشد. بنابراین شاید بهتر باشد که در تحلیل‌ها، در عرصۀ جهانی شدن بیشتر به کارگزاران این روند کلان توجه شود و در این راستا از تقسیم‌بندی‌های بی‌فایده صرف‌نظر گردد.
از آنجا که موتور محرکه پدیده جهانی شدن چه در معنای مثبت و چه در معنای منفی آن یکی علم است و دیگری منافع (اقتصادی) و عملاً نفع اقتصادی با رشد علمی گره خورده است؛ بنابراین در یک تحلیل می‌توان نفع اقتصادی را متغیر مستقل و تحولات نظام‌های فرهنگی را متغیر وابسته آن دانست. به عبارت دیگر، گسترده‌ شدن نفع اقتصادی گره خورده به علم در سراسر جهان آثار متفاوتی بر جای می‌گذارد که از آنها با عنوان جهانی شدن یا جهانی‌سازی یاد می‌شود و امروزه این پدیده، خود به عنوان یک داده برای نظام‌های مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی تلقی می‌شود و پاسخ بسیاری از سؤالات موجود با ملاحظه‌ تحلیل فوق نتایج روشن و آیند‌ه‌نگرانه‌‌‌ای به دنبال دارد.
با توجه به تحلیل فوق از مفهوم جهانی شدن در قالب نظریه‌سازی، سه رویکرد را برای آن ارائه داده‌اند: پروژه، پروسه و پدیده. مطالعه هر یک از رویکردها نشان می‌دهد که جهانی ‌شدن بسان شمشیر دودم عمل می‌کند. همین دوگانگی از ارزیابی جهانی شدن تردیدی است بر این که امنیت‌سوز یا امنیت‌ساز است. برای مطالعه جهانی شدن رهیافتی چندبعدی ضروری است‌، چرا که رهیافت تک‌بعدی، جهانی را توصیف می‌کند که یا خوب است یا بد و مثبت است یا منفی. اما رهیافت چند بعدی منطق علی‌الواحد را رد می‌کند.
این اصطلاح جهانی‌شدن که برانگیزاننده واکنش‌های ابهام‌برانگیز شده، چالش‌ها، خطر‌ها و فرصت‌هایی را پیش‌روی دارد که نه مطلقاً مثبت و نه صرفاً منفی است و این اراده و خواست ملت‌ها و دولت‌هاست که جهانی شدن را رقم خواهد زد. با این توضیح تجزیه و تحلیل تأثیر جهانی‌ شدن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی میسر می‌باشد. بر این اساس فرضیه مقاله چنین است:
تأثیر جهانی شدن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران از سویی متأثر از دولت‌ها، قدرت‌ها و جامعه جهانی در این فضا و از سوی دیگر متأثر از اراده دولت و ملت ایران در استفاده مناسب از امکانات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در ایفای نقش کارگزاری خویش است.
امنیت و امنیت ملی1
امنیت و امنیت ملی از جمله مفاهیمی هستند که پس از پیدایش دولت‌های ملی رایج شده‌اند. استفاده از این واژه در ادبیات سیاسی همواره متداول بوده اما منجر به تعریف مشخص نشده است. پس از جنگ جهانی دوم پژوهشگران علوم سیاسی به عنوان یک واژه کاربردی به مطالعه آن روی آوردند و در قالب نظریه‌های مختلف مساله امنیت ملی را تحلیل و بررسی کردند.
بسیاری از پژوهشگران امنیت ملی را توانایی یک کشور در حفظ ارزش‌های فردی در برابر تهدید‌های خارجی می‌دانند [11]. به تعبیری، امنیت ملی یعنی دستیابی به شرایطی که به یک کشور امکان می‌دهد از تهدیدهای بالقوه یا بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانه در امان باشد و در راه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی، انسانی و تامین وحدت و موجودیت کشور و رفاه عامه فارغ از مداخله بیگانگان گام بردارد. حفاظت یک ملت در مقابل انواع تجاوزات خارجی، جاسوسی، عملیات شناسایی، خرابکاری و... [2:475] تعریف دیگری است که برای امنیت ملی ارائه شده است.
امروزه مفهوم امنیت ملی برای بسیاری از کشورها حاکی از نیاز به حفظ استقلال و تمامیت ارضی، حفظ شیوه زندگی ملی و جلوگیری از مداخله‌ بیگانه در امور داخلی کشور از طریق افزایش قدرت نظامی است.
این یک واقعیت است که پس از جنگ جهانی دوم تهدیدات گسترده‌ای که جهان را فرا گرفت؛ مسأله امنیت ملی را به مخاطره انداخت. خصوصاً در خلیج‌فارس که دائماً با جنگ‌های فیزیکی و روانی مواجه بوده و تلاش دولت‌ها را دائماً مصروف تدوین طرح‌های امنیتی نموده است، با این وجود امنیت هر یک از دولت‌های منطقه می‌تواند با ناامنی دیگر کشورها تعریف شود و هر کشوری با تعریف خاص خود از امنیت ملی براساس امکانات و منابع موجود در چارچوب تعریفی که از امنیت منطقه دارد می‌تواند در مقابل دیگر کشورها از خود دفاع کند.
امنیت ملی با تمامیت ارضی رابطه مستقیم دارد و در نهایت به دفاع ملی منتهی می‌شود. استراتژی‌های دراز‌مدت اقتصادی، نظامی و سیاسی می‌‌تواند مرزهای امنیت ملی را تا حد مناطق نفوذ یک کشور وسعت بخشد و ظرفیت‌های اقتصادی یک کشور به اضافه وضع نمادهای سیاسی و حقوقی کشور می‌تواند در تحکیم امنیت ملی بسیار مؤثر باشد. از سویی به قول "والترلیپمن" امنیت ملی در معنی عام کلمه همیشه همراه با قدرت نظامی خواهد بود. به طوری که بود و نبود امنیت، وابسته به توانایی کشور در رفع حمله نظامی است.[3:170]
گزارش کمیسیون ویژه زمامداری جهانی معتقد است که تحولات عرصع بین‌الملل به تولید مفهوم امنیت مشترک2 و امنیت دسته‌جمعی3 و سپس به امنیت فراگیر4 و در نهایت به امنیت جهانی دست یافته است. به همین دلیل هم امنیت همواره در بحث جهانی شدن مورد توجه قرار گرفته است. اسویر لودگارد5 یکی از شاخصه‌های اصلی فضای امنیتی جهان معاصر را تولید انبوه ناامنی [4:21] دانسته است. با این توضیح که زندگی انسان معاصر از حیث امنیتی بسیار آسیب‌پذیر می‌نماید و ما با هر قدمی که در جهت توسعه به جلو برمی‌داریم، به صورت مستقیم تهدید تازه‌ای را برای خود پدید می‌آوریم.
به عقیدۀ "رامونه" این تهدید فقط مختص به پیرامون نیست؛ بلکه جوامع غربی نیز آیندۀ روشنی را در آئینۀ زمان نمی‌بینند، آنها نگران بیکاری، بهت از عدم اطمینان، وحشت‌زده به لحاظ تکنولوژی‌های جدید، مشوش از جهانی شدن اقتصاد، دلمشغولی صدمات محیط‌زیست و فساد لجام‌گسیخته و در نتیجه شدیداً مأیوس و ناامید هستند. [5:11]
بنابراین می‌توان گفت علی‌رغم سردرگمی‌های موجود در معنای امنیت و ترسیم قلمرو امنیت ملی، روند تکاملی در مفهوم و مصداق امنیت وجود داشته است که می‌تواند مبنایی در طراحی الگوهای امنیتی ملی، منطقه‌ای و جهانی برای قرن بیست و یکم باشد. با این توضیحات وارد بحث امنیت ملی جمهوری اسلامی در عرصه جهانی شدن می‌شویم.
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهانی شدن
امروزه در دنیای جهانی شده، امنیت ملی با سطوح فردی، منطقه‌ای و بین‌الملل [6:399] در ارتباط است و بدون آن محقق نمی‌شود. یک عامل مهمل‌نما6 در امنیت سیاسی ـ فرهنگی این است که خود تهدیدها، اغلب موجب تقویت و تحکیم همان هویت‌های مورد تهاجم می‌گردند. چنان که درجه‌ وفاداری نسبت به برخی باورها نیز احتمالاً در واکنش به فشارهای خارجی افزایش می‌یابد. [7:149] دولت‌ برای تحقق امنیت نیاز به وضعیتی دارد که در آن جامعه به سطح قابل‌ قبولی از اطمینان برای تحصیل و پاسداری از منافع ملی‌اش دست‌یافته باشد.
جامعۀ ما دارای امتیازاتی است که باعث توسعۀ سیاسی گردیده و همچنین حکومت همگام با تغییرات و تحولات، جهت دستیابی به ثبات و دوام به تغییر و تحول دست زده است. این شاخص‌ها هر چند وجود داشته و به ماهیت تحولات ساختار اجتماعی جامعه مرتبط بوده است. اما جهانی شدن باعث آگاهی و توجه به آنها شده و نظام چندقطبی‌ ناشی از جهانی شدن به ما کمک می‌کند که به دور از سلطه تک‌قطبی یا دوقطبی با تلاش جهت انطباق، توانایی‌های خود را در نظام بین‌الملل ارتقاء دهیم. در روند جهانی شدن کشورهائی که نتوانند خود را با شرایط جهانی وفق دهند محکوم به نابودی هستند، چرا که وسایل ارتباطی و نهادهای غیردولتی با دور زدن حکومت‌ها به مردم آگاهی داده و آنها را به تحرک وادار می‌کنند،‌ همچنین دولت‌هایی که آگاهانه می‌کوشند جهان را به گونه‌ای که بود مجدداً مستقر کنند به حاشیه رانده می‌شوند، آنها سعی می‌کنند از طریق تلاش‌هایی برای حصار کشیدن به دور خود به درجه‌ای از خودبسندگی دست یابند که اکثراً موفق نمی‌شوند.
در این صورت به گفتۀ اندیشمندان حوزۀ جهانی شدن، دولت ـ ملت‌ها از بین می‌روند. اما کشورهایی که از دولت‌ و ملتی قوی برخوردارند، قادر خواهند بود تندبادهای جهانی شدن را با موفقیت پشت سر بگذارند. چنین دولت‌هایی در عرصۀ جهانی می‌توانند به بازیگری فعال تبدیل شوند. به عقیده "باری بوزان" کشورهائی که دارای قدرت محدود ولی انسجام و پشتوانه مردمی باشند، هر چند دامنۀ حاکمیت ملی کاهش می‌یابد، ولی این کشورها فعالانه وارد بازی جهانی شدن می‌گردند و آگاهانه نسبت به سازوکارهای آن عکس‌العمل نشان می‌دهند و دارای مزیت خواهند بود.
دولت‌های یاد شده با تن دادن به اصلاحات، موجودیت خود را در تحولات آتی همچنان با استحکام و اقتدار حفظ خواهند کرد. این دولت‌ها که برخوردار از بالاترین و ارزشمندترین سرمایه اجتماعی یعنی انسجام ملی هستند، مناسب‌ترین وضع را در مواجهه با جهانی شدن خواهند داشت‌ [167 ـ 10:80] جمهوری اسلامی ایران در همین قسم از دولت‌ها قرار دارد که به خاطر پشتوانۀ مردمی نه تنها زوال‌پذیر نیست، بلکه به همراهی و ایفای نقش در روند جاری می‌پردازد.
اندیشۀ مردم‌سالاری دینی امکانات و پتانسیل لازم و منطقی را برای مواجهه فعالانه با شاخص‌های مطرح شده از سوی طرفداران جهانی شدن داراست. شیوه مردم‌سالاری دینی متضمن پویایی‌های فراوانی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران است به نحوی که آن را از توانایی انعطاف و انطباق با شرایط متغیر و متحول بیرونی و بین‌المللی برخوردار می‌سازد. به این ترتیب، جهانی شدن برای ساختارهای مردم‌سالارانه تنها تهدید نیست؛ بلکه فرصت بالقوه نیز فراهم می‌سازد. هر چند اجماع کلی در مورد مردم‌سالاری دینی از طرف نخبگان وجود ندارد و جامعه دچار التهاباتی است اما در حال ثبات یافتن می‌باشد تا بتواند ضمن آرامش و تعادل و انرژی و تحرک هر چه بیشتر و با استفاده از محیط جدید بین‌المللی ضمن کمال‌جویی در توسعۀ سیاسی، از فرصت‌های موجود نهایت بهره‌برداری را به عمل آورد.[171: همان] چرا که ما مسالمت‌جو‌تر از همسایگان در منطقه خلیج‌فارس هستیم. بنابراین انعطاف‌پذیر عمل می‌کنیم. دولت می‌تواند با تکنولوژی‌های ارتباطی بر قدرت خویش بیفزاید و با دولت‌های هم‌سطح به تشکیل ایده‌های مشترک دست بزند و در نهایت با جو اقتصادی حاکم بر جهان به همکاری بیشتر اقدام کند تا در مقابل تهدیدات دچار ضربه‌پذیری کمتری شود.
سیاست خارجی امروزه در ارتباط با جهان دچار تغییرات زیادی شده است که ما را به اهداف نزدیک‌تر می‌کند. اقداماتی نظیر تنش‌‌زدایی با شعار عزت، حکمت و مصلحت، نگرش دیپلماسی تجاری به روابط به جای سیاست و ایدئولوژی صرف، ایجاد ارتباط با ملل مختلف و ایفای نقش‌های متعدد و دیگر تغییرات در طی دو دهه گذشته نظیر گروگان‌های آمریکایی، جنگ تحمیلی، بحران خلیج‌فارس و افغانستان، دستگاه دیپلماسی را عمیقاً ورزیده و مستحکم نموده است.
بنابراین جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از شاخص‌های متعدد انسحام ملی، موقعیت استراتژیک، ذخایر غنی نفت و گاز، شور و حرارت ایدئولوژیک، میل شدید به استقلال‌خواهی، بازار اقتصادی وسیع، نسل انقلاب‌دیده، طعم جنگ چشیده، تجربه تاریخی، فرهنگ و ادب غنی، نسل جوان تحصیل‌کرده و... نه تنها در حال قوام بخشیدن به مردم‌سالاری دینی است؛ بلکه اغراق نخواهد بود اگر بگوییم هژمون منطقه‌ای و یکی از بازیگران بالقوۀ عرصۀ جهانی می‌باشد. چرا که از مهمترین خصلت یک موجود زنده، یعنی تغییر و دگرگونی برخوردار است و مطابق نظام بین‌المللی حرکت می‌کند.
امنیت ملی جمهوری اسلامی و آسیب‌پذیری اقتصادی
شاید وجود هیچ گسستی به اندازه شکاف اقتصادی از حیث روانی برای شهروندان کشورهای مختلف تأثیر سوء بر جای نگذاشته است. ملاحظات اقتصادی نظیر گسست فقر و غنا، عدم استفاده از قابلیت‌های انسانی، استفاده بی‌رویه از طبیعت و ملاحظات سازمانی و قانونی است که "باری بوزان" می‌گوید: جهانی شدن دچار طاعون ابهام است.[7:214]
مهم‌ترین بعد تهدید امنیت ملی که قابل تأمل می‌باشد، بعد اقتصادی آن است. از یک منظر، جهانی شدن اقتصاد امکانات جدیدی را برای همه کشورها فراهم ساخته است و برخی مصادیق وجود دارد که کشورهایی که نظام جهانی را پذیرفته‌اند و به سهم‌خواهی از آن برآمده‌اند، توانسته‌اند به اوضاع اقتصادی خود سامان دهند و مطالعه کشورهای آسیایی جنوب شرقی و برخی کشورهای آمریکایی نشان می‌دهد که درب‌های طی سال‌های گذشته رشد اقتصادی به مراتب بیشتر از کشورهای غربی داشته‌‌اند.[8:121]
آمارها نشان می‌دهد که درب نظام اقتصاد جهانی به روی کشورها بسته نیست و جهانی شدن اقتصاد امکانات جدیدی را برای همه کشورها فراهم ساخته است. از سویی، ایران همانند برخی کشورهای جهان سوم دچار اغتشاش و بحران‌های شدید اقتصادی نمی‌شود. اما برای رسیدن به جایگاه خاص خود نیاز به همکاری جهانی دارد.
جمهوری اسلامی از طرفی دارای منابع عظیم زیرزمینی، جمعیت زیاد و هوش و استعداد ایرانی می‌باشد و اگر محور اصلی اقتصاد جهانی شده را دانش و اطلاعات بدانیم و ثروت را هوش و استعداد انسانی، امکان ورود ایران به صحنه فناوری مبتنی بر دانش باز است و ایران توانایی آن را نیز دارد.
بنابراین تهدید امنیت ملی، محصول اقتصاد ناشی از در حاشیه قرار دادن ایران از سوی مخالفان جمهوری اسلامی است. تهدید اصلی زمانی است که حاشیه‌نشینی جمهوری اسلامی بیشتر شود. فشار جهانی شدن باعث گرایش ایران به حضور فعال در عرصه بین‌المللی و ایجاد همکاری با کشورهای همسایه و کسب منافع شد.
سیاست ایران در عرصۀ جهانی شدن به مثابه سوار شدن بر کشتی جهانی شدن می‌ماند؛ به طوری که باید از آن استفاده کرد؛ هر چند در بدترین نقطه آن جای داشته باشیم. چرا که سوار نشدن به کشتی ممکن است ما را دچار طوفان‌های مهیب گرداند. کسب موفقیت‌های بسیار از نظر وجهه بین‌‌المللی، قراردادهای مختلف، پذیرش سرمایه‌گذاری،‌ مذاکرات مختلف و تامین امنیت سرمایه‌گذاری، کاهش موانع گمرکی، تأمین خسارت صادرکنندگان و روابط با کشورهای همسایه قابل توجه و اندازه‌گیری است.
ایران از نظر اقتصادی توانایی کسب سود را داراست و سعی در شفافیت سیاست‌های اقتصادی، هماهنگی با اقتصاد جهانی و رقابت در عضویت سازمان تجارت جهانی، فعال کردن مناطق آزاد تجاری، صادرات غیر نفتی، اعطای اعتبار به خریداران کالاهای ایرانی در خارج، تقویت شبکه بانکی در جهت تأمین اعتبار، تقویت شبکه اطلاع‌رسانی بارزگانی، گسترش فرهنگ صادراتی و... عکس‌‌العمل ایران در قبال تأثیرات جهانی شدن است.
امروزه تأثیر جهانی شدن بر جمهوری اسلامی ایران در برخی از شاخصه‌های جهانی، از قبیل افزایش کیفیت کالاهای داخلی، رشد بر مبنای توانایی و منابع منطقه، حداقل سرمایه‌گذاری غیرمستقیم، استفادۀ بهینه از منابع و امکانات، رشد اتحادیه‌های تولیدی و تجاری، واکنش‌ انعطاف‌پذیر در برابر بازار جهانی، نقل و انتقال نیروی کار، توجه به نیروی انسانی، رقابت، رفاه، بهبود شرایط زندگی، کاهش تصدی‌گری دولت، افزایش خصوصی‌سازی و غیره مشهود است.
در اینجا می‌توان به چند مؤلفۀ اقتصادی مؤثر در جهانی شدن اشاره کرد که یکی از آنها رقابت است. شرکت‌ها همه‌جا را بازار خود می‌دانند؛‌ بنابراین در پی کسب سود بیشتر، سعی در رقابت و کاهش قیمت و افزایش کیفیت جهت کسب بازارها می‌باشند که در آن مردم می‌توانند انتخاب کنند. این عامل در بعضی از بخش‌ها باعث رشد و در بعضی از بخش‌ها به خاطر ترس رقیب و عدم توانایی محصولات داخلی (مثل اتومبیل) باعث کیفیت پایین و قیمت بالا شده است. در صورتی که رقابت در صنایع مخابراتی بین‌المللی، باعث کاهش هر پالس از تلفن از 30 دلار به 1 دلار شده است. اشتغال، ایجاد اشتغال چه از طریق مهاجرت به مناطق دیگر (ژاپن، کانادا) و چه با ورود سرمایه و ایجاد کار (فولاد مبارکه و کابل شهید قندی و...) مهیا می‌شود.
بررسی وضعیت جهان معاصر و تأثیرات عمیق جوامع از فرآیندهای جهانی شدن سیاست، دلالت دارد بر اقبال مردم به حضور در عرصه اداره امور جامعه که از آن به مشارکت سیاسی یاد شده و در برخی جوامع باعث نابودی حکومت‌های پاتریموینال شده است.
رشد جمعیت، گسترش روابط و ظهور فناوری‌های ارتباطی،... از ایجادکنندگان روندی هستند که اداره جامعه را بر عهده دارد. همچنین دستیابی به اطلاعات، بهبود شرایط و فرصت‌ها برای زنان، ارتقای سطح تحصیلات و ایجاد آگاهی سیاسی معطوف به قدرت با توجه به رشد فزاینده جمعیت و تقویت و افزایش سازمان‌های غیردولتی و شکل‌گیری اپوزیسیون دلالت بر شأن مردم در اداره امور حکومتی دارد که به یکی از نمودهای مردم‌سالاری می‌انجامد.
در نظام مدرن مرکب از حاکمیت، مردم و سرزمین و نهادهای حکومتی است که حاکمیت در درجه نخست قرار دارد. حاکمیت است که حتی در صورت نارضایتی مردم می‌تواند تا مدت زیادی باعث دوام حکومت گردد. اما در دوران جدید این حاکمیت از طریق عوامل مختلف جهانی شدن به چالش کشیده شده است (مانند سرمایه‌گذاری وسایل ارتباطی و انتقاد بین‌المللی و...) و زمینه‌های استاندارسازی و بسط آزادیهای سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد گسترش، تبلیغ مبانی دموکراسی، کاهش دامنه اقتدار و حاکمیت کشورها را فراهم می‌آورد. در مجموع می‌توان گفت توانمندی‌های اقتصادی به‌گونه‌ای هستند که بتوان امیدوارانه اهرم‌های اقتصادی را جهت تبدیل تهدیدات جهانی شدن به فرصت‌های افزایش اعتبار و موقعیت منطقه‌ای و بین‌ المللی جمهوری اسلامی،‌به کار گرفت.
امنیت ملی جمهوری اسلامی و جهانی شدن فرهنگ
جهانی شدن در بعد فرهنگی برای ما که از گذشته‌ای با پشتوانه‌ای قوی تاریخی ‌ـ فرهنگی برخوردار هستیم و نیز دین اسلام که مخاطب جهانی دارد، یک فرصت است. اگر نمی‌توانیم به کالبدشکافی ساختارهای فرهنگی و یا تقویت عناصر مثبت فرهنگی دست بزنیم، بهتر است در راه رشد، تکامل و بروز هویت ایرانی که ترکیبی از تاریخ و مذهب است، مانع ایجاد نکنیم تا این هویت از حرکت متوقف نشود. در آن صورت راه برای پذیرش فرهنگ‌های دیگر با تأثیر یکجانبه هموار خواهد شد. این مانع شدن همانا ساختن انسان‌هایی مسخ شده است که فقط پیروی می‌کنند. در مراحل بعدی می‌توان به پروژه مصون‌سازی و مواجهه‌ تأثیرگذار پرداخت.
تجربه تاریخی به ما می‌آموزد که نباید وارد جنگ ایدئولوژیک با جهان و مخصوصاً غرب گردید. چرا که غرب نیاز به یک دشمن ایدئولوژیک حتی تخیلی برای توجیه و ادامه پروژه سلطه خود دارد. چنان که مفاهیمی نظیر شرق، غرب و جنگ تمدن‌ها، نظم نوین جهانی، تروریسم و شمال و جنوب و... در همین راستا قرار دارد که علاوه بر صرف وقت و هزینه، بهره‌برداری ایدئولوژیک را نیز در پی دارد. همان‌طوری که برخورد تمدن‌ها برای نظم نوین آمریکایی و تداوم سروری آمریکا ضروری می‌باشد. بنابراین نباید وارد این مفهوم‌سازی‌ها شده و بستر لازم را برای غرب فراهم سازیم.
در بعد داخلی، با توجه به امکانات انسانی، منابع زیرزمینی، موقعیت ژئوپلتیک و ارتباطی و تجربه‌های مختلف (انقلاب، جنگ، سازندگی) می‌بایست. به تدوین برنامه‌های راهبردی بپردازیم و هم شرایط را برای تقویت و به حداکثر رساندن مشروعیت به کار گیریم، که قوی‌ترین عامل در مقابل تهدیدات و نیز با انگیزه‌ترین مولفه برای رشد و توسعه در دنیای جدید می‌باشد. کشوری که دچار بحران مشروعیت نگردد هیچ بحرانی آن را تهدید نمی‌کند. در ادامۀ مشروعیت‌زایی باید به نهادمندی‌های سیاسی و اداری جهت تصمیم‌سازی و پاسخ به مطالبات و نیز توجه به هویت ملی و همگونی اجتماعی، انتخاب و جابجایی نخبگان کارآمد و تقویت توانایی‌های سیاسی و نظامی پرداخت.
جهت فعالیت در جهانی که از سلطه ابرقدرتها و استعمارگران تقریباً رها شده و به جهانی شدن شهرت یافته، سیاست خارجی داری نقش به‌سزایی در عرصۀ فرهنگ است. جمهوری اسلامی می‌تواند با تدوین اصول جدید، عوامل تأثیرگذار، نهادهای مسئول در تصمیم‌گیری و روند برنامه‌ریزی و بهره‌گیری از تکنیک‌ها و ابزارها در قالب سیاست‌های خارجی زیر با اهرم وزارت خارجه به بازیگری بپردازد.
برخی مسائل مرتبط با این سیاستگذاری‌ها که در تقویت امنیت ملی تأثیرگذار می‌باشند و نیاز به اقدام جدی دارند به تشریح ذیل است:
ـ تداوم تنش‌زدایی با همسایگان و سایر کشورها؛
ـ استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت حفظ منافع ملی؛
ـ مشارکت جدی و ایفای نقش مؤثر در تحولات؛ اما باید توجه داشت مشارکت ارادی دارای منافع می‌باشد که عنصر زمان و موقعیت مناسب از اولویت‌های این مشارکت است.
دخالت خیرخواهانه مؤسسات اقتصادی و سازمان‌های فرهنگی در روند تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی جهت تحقق اهداف و منافع ملی؛
ـ بررسی و تجدیدنظر سیاست‌های گذشته؛
ـ برای حفظ منافع ملی و صیانت از امنیت ملی باید از امکانات و توانائی‌های داخلی برخوردار شد؛ از جمله: فرهنگ غنی، امکانات مادی بی‌شمار، تجربیات تاریخی متعدد (مشروطه، کودتای 28 مرداد، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی) رشد جمعیت و شهرنشینی،‌ افزایش سطح سواد، دین اسلام به عنوان مکتب انسان‌گرا و عالم‌گیر، استعداد‌ و توانائی‌های انسانی و...؛
ـ ارزیابی درست تهدیدات، شناخت فرصت‌ها و کاهش و کنترل تهدید و کاهش آسیب‌پذیری داخلی؛
ـ راهبرد فرهنگی جمهوری اسلامی باید براساس تأکید بر استقلال ملی و هدایت هویت‌یابی مرکب مشروعیت تاریخی براساس مرز‌بندی‌های طبیعی باشد.
نتیجه‌گیری:
تأمل در مفهوم جهانی‌ شدن، بیش از هر چیز نقش بازیگران را در فرآیندهای پیش‌رو آشکار می‌سازد، به‌گونه‌ای که سهم‌بندی در فرآیند جهانی شدن ارتباط مستقیمی با توانایی و مهارت و دوام بازیگری دارد. جمهوری اسلامی ایران بازیگری با توانایی‌های خاصی است که می‌تواند با اتکاء به هویت انقلابی و اسلامی خود در هر یک از عرصه‌های سیاسی،‌ اقتصادی و فرهنگی به فراخور اقتضائات هر دوره به ایفای نقش بپردازد. امروزه حفظ امنیت با توجه به موضع شدن قلمرو آن نیازمند انعطاف‌پذیری و آینده‌نگری در محاسبات هزینه و فایده رفتارهایی است که خواسته و ناخواسته پیامد امنیتی دارند. از این‌رو باید سعی شود در آشفتگی‌های ناشی از جهانی شدن برنامه‌هایی دقیق و عملیاتی برای کسب آمادگی و برقراری تعاملاتی سازنده با محیط پیرامونی، تدوین گردد تا در اثر عینیت یافتن آنها توانمندیهای نظام جمهوری اسلامی در عرصه‌های امنیتی پیش از پیش تقویت گردد. در این راستا، بازنگری چارچوب‌های مسلط امری الزامی است، چرا که تنها در این صورت است که شاخص‌ها و متغیر‌های جدید برای ایجاد و حراست از امنیت آشکار خواهد شد امری که نظام جمهوری اسلامی برای حفظ هویت انقلابی و اسلامی خود بدان نیازمند است و جهانی شدن با شرایطی که به‌ وجود آورده است می‌تواند فرصتی بی‌نظیر در این راه دشوار تلقی گردد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات