تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۱:۰۹  ، 
کد خبر : ۲۴۷۰۱

اتحاد برای حذف محورهای مقاومت


علی کرمی

تحولات اخیر فلسطین که در نهایت به منحل شدن دولت وحدت ملی زاییده توافق مکه، توسط محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین انجامید و از سوی دیگر ابومازن دولت انتصابی و اضظراری را به رهبری سلام فیاض از حزب مستقل تشکیل داد، حکایت از برنامه‌های هدفمند و طراحی شده از سوی طرف‌های داخلی، منطقه‌ای و خارجی دارد.

سه نکته مهم و اسای را می‌توان در تحولات جاری فلسطین دخیل دانست. اولین نکته اینکه با پیروزی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در انتخابات پارلمانی و به دست گرفتن ابزارهای قدرت این جنبش از همان ابتدا در مسیر حرکت حکومت رانی مشروع خود با موانع روبه‌رو شد. محاصره اقتصادی از سوی اسرائیل و کشورهای اروپایی از جمله این موانع است زیرا از یک طرف با رسیدن حماس به قدرت به عنوان نماینده سیاسی مردم فلسطین در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی منافع قدرت‌های خارجی حامی اسرائیل نقش بر آب شد و از همان آغاز به قدرت رسیدن حماس سیاست‌های دوگانه‌ای را علیه این جنبش منتخب مردم فلسطین اتخاذ کردند از طرف دیگر جنبش فتح و طرفداران آنها از اینکه جای خود را به انتخاب مردم فلسطین داده بودند، خرسند نبودند، به همین دلیل سیاست غیر همسو و همگرا با جنبش حماس را در دستور کار قرار دادند. این عملکرد فتح مکمل خواست نیروهای خارجی بخصوص اسرائیل و آمریکا بود.

بدین ترتیب می‌توان گفت اولین گام حذف حماس و اندیشه‌های مقاومت از صحنه قدرت سیاسی و نظامی فلسطین توسط عوامل داخلی و با حمایت عوامل خارجی برداشته شد تا اینکه در نهایت دولت وحدت ملی فلسطین که با میانجیگری ملک عبدالله پادشاه عربستان در شهر مکه مکرمه به وجود آمد، از طرف محمود عباس، رهبر جنبش فتح منحل گردید و دولت انتصابی جایگزین آن شد.

دومین نکته اینکه نقش کشورهای عربی مهم و تاثیرگذار در فرآیند تحولات اخیر فلسطین هم کمتر از نقش فتح نیست زیرا کشورهای عربی منطقه خواهان به قدرت رسیدن گروه‌هایی از جنس خود هستند. درست است جنبش حماس جنبشی عربی است ولی از لحاظ سیاسی و خط‌مشی با سیاست کشورهای عرب منطقه تفاوت دارد. کشورهای عربی نظیر عربستان سعودی، مصر و اردن خواهان حفظ وضع موجود و همزیستی و تعامل با قدرت‌های خارجی از جمله و آمریکا و اسرائیل هستند ولی جنبش حماس به خاطر فلسفه مقاومتی‌اش خواهان تغییر وضع موجود آن هم برای رسیدن به حق قانونی سرزمین‌های خود در تصرف رژیم صهیونیستی است و تا رسیدن به این حق از مقاومت خود صرفنظر نخواهد کرد. همچنین کشورهای عربی معتقدند مقاومت حماس پیوند سیاسی با ایران دارد، به همین دلیل با کشورهای عربی در فرآیند صلح فلسطینیان با اسرائیل و حتی درگیری‌های داخلی و فتح و حماس موضع دوگانه را در دستور کار قرار داده‌اند.

سومین نکته اینکه آمریکا به خاطر تامین امنیت کشور دوست و استراتژیک خود در مقابل دو مرکز مقاومت در شمال و جنوب حوزه جغرافیایی اسرائیل (حزب‌الله لبنان و حماس) و تامین منافع خود در خاورمیانه به هر روشی سناریوی حذف محورهای مقاومت فعال و واکنش‌گرا در برابر تل‌آویو و واشنگتن را دنبال می‌کند. آمریکایی‌ها هم معتقدند محورهای مقاومت در سطح منطقه با ایران پیوند دارند، به همین دلیل کاخ سفید بخشی از این سناریو را توسط گروه‌های مخالف داخلی دو جنبش در دو حوزه جغرافیایی رژیم صهیونیستی و عوامل منطقه‌ای دنبال می‌کند و بخش دیگر آن را توسط اجماع بین‌المللی آن هم از طریق صدور قطعنامه‌های متعدد در شورای امنیت سازمان ملل متحد پی می‌گیرد. به عبارتی آمریکا از طریق فشار توامان منطقه‌ای و بین‌المللی به دنبال حذف اندیشه مقاومت در خاورمیانه است.

به هر حال آنچه از تحولات اخیر فلسطین و مناقشات سیاسی داخلی گروه‌های لبنانی برای سهیم شدن در قدرت به طور سلسله مراتبی، می‌توان نتیجه گرفت این است که اتحاد برای حذف اندیشه مقاومت و انزوای سیاسی این احزاب (حماس و حزب‌الله) دارای پیوند ایدئولوژیکی شکل گرفته است. آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی مخالف به قدرت رسیدن گروه یا حزیی در خاورمیانه با فلسفه مقاومت، که گرایشی خارج از هویت و مشی سیاسی عربی‌اند. می‌باشند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات