صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۱ - ۰۷:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۴۸۳۳۷

چه کنم چه کنم اصلاح طلبان در آستانه انتخابات


پایگاه بصیرت: در حالی که اغلب گروه هاو جریانات سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در حال جمع بندی مواضع و یک کاسه کردن منافع هستند گروه های دوم‌خردادی هنوز نتوانسته اند نه تکلیف خود را با جریان فتنه مشخص کنند و نه تکلیفشان را با نظام روشن نمایند. در این ایام نوعی سردرگمی سیاسی و حیرت در رفتار اغلب دوم خردادی ها قابل مشاهده است. آنها نه به فتنه گران اعتماد دارند و نه می توانند رابطه خود را با سران فتنه انکار کنند. این بلا تکلیفی سبب شده برخی سران فتنه حتی این حق را برای خود به رسمیت بشناسند که برای سازمان جدید اصلاح طلبان توصیه هایی
داشته باشند. در این روز ها مهدی کروبی در پیامی به سران جبهه دوم خرداد از آنان خواسته تا روی گزینه حداکثری سرمایه گذاری کنند. کروبی در این پیام خواستار معرفی سید حسن خمینی به عنوان گزینه مطلوب و حداکثری اصلاح طلبان شده است. این در حالی است که سعید حجاریان در جلسه ای مجددا بر ضرورت تشکیل پارلمان اصلاحات تاکید کرده و گفته است:"پارلمان اصلاحات یک ضرورت انکار ناپذیر است که این دستاوردها را خواهد داشت:
1-شبکه اجتماعی اصلاح طلبان شکل می گیرد.
2-هزینه فعالیت سیاسی برای سران اصلاحات کاهش پیدا کرده و بیش از 300 عضو پارلمان درگیر کار سیاسی و مبارزه خواهند شد.
3- پارلمان اصلاحات نماد ملی و کشوری پیدا کرده و از حالت مرکزنشینی و نسخه نویسی خارج
می‌شویم .
4-ویترین فعالیت سیاسی ما از وضعیت رادیکال به دموکرات منتقل می شود.
واقعیت این است که دوم خردادی ها با این سردرگمی راه به جایی نخواهند برد. آنها باید در گام اول تکلیف خود را با جریان فتنه روشن کنند و مواضع صریح و شفاف خود را در قبال فتنه بیان کنند و الا با خط گرفتن از سران فتنه به نظر نمی رسد بتوانند در انتخابات 92 بازیگر فعالی باشند.
دوم خرداد با هویت دهه 60 و 70 نتوانست در دهه 80 بازی کند مطمئنا با این هویت نخ نما در دهه 90 نیز حرفی برای گفتن نخواهد داشت. اتفاقاتی در 10 سال گذشته رخ داده که عموم معادلات کشور را دستخوش تغییرات جدی قرار داده است. در عقبه ذهنی افکار عمومی یک تصویر خشن از فتنه گران سه مقطع 78، تحصن مجلس ششم و 88 حک شده است. دوم خرداد برای نظام و مردم یعنی جریانی که التزام عملی و نظری به قانون، ولایت و سایر ساختارهای نظام ندارد.
دوم‌خرداد یعنی گروهی که حاضر نیست به رای و نظر هیچ نهاد فیصله بخشی تن دهد. دوم خرداد یعنی گروهی که اگر مردم به آنها رای ندادند زیر تمام حرف ها و وعده و وعیدهای دموکرات مآبانه اش می زند...
امروز بهتر است اصلاح طلبان یک شناسنامه جدید دست و پا کنند. یک شناسنامه هوشمند که سند عرضه سیاست ورزی آن نه خشونت و نه اغتشاش بلکه حضور موثر و مستمر در معادلات سیاسی کشور منطبق با گفتمان عمومی و نیازهای واقعی مردم باشد.
در این صورت بدیهی است حذف سران فتنه منجر به تک صدایی نمی شود. چرا که در کشور تنها دو صدا نیست. دهه 80 نقطه عزیمت چند صدایی در جامعه سیاسی ایران بود. جوامع سیاسی متکثر هراسی از کاهش مشارکت و یا کم فروغی رقابت ندارند. اما آن صدایی که باید در ایران خاموش شود صدای آمریکا و رژیم صهیونیستی است. ملت ایران بیش از سه دهه است که با این صدا جنگیده است امروز چگونه بپذیرد که صدای آمریکا و اسرائیل یک ضلع از رقابت های سیاسی باشند.
در فرایندهای مرتبط با گزینش کارگزاران سیاسی در ایران پذیرش شرط التزم به انقلاب و ولایت فقیه یکی از مراحل ورود به ساختارهای سیاسی است. کسی که این شرط را نمی پذیرد طبیعتا ویزای ورود ندارد و کسانی که امضا می کنند اما در عمل اعتقادی به آن ندارند و "آن راه دیگر" می روند منافق هستند آن هم از جنس نفاق جدید که به مراتب خطرناک تر است.
بدنه سیاسی دوم خرداد باید خود را مبرا از پلشتی نفاق کند. جامعه ایران تفتین نمی شود، فریب نمی خورد، نمی توان آن را دور زد و ... . بدنه سیاسی دوم خرداد قادر است اصلاحاتی به نفع اصلاحات انجام دهد و یک گفتمان بسازد. گفتمانی که ضمن مرزبندی با دشمنان انقلاب وفریب‌خوردگانی که چشم به اشاره و تشویق دشمن دوخته اند ضلع پر رنگی در معادلات سیاسی دهه 90 باشد.رسالت

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات