تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۰۷:۱۲  ، 
کد خبر : ۲۵۰۴۸۶
مسایل دفاعی ـ امنیتی

اشغال افغانستان و روند تصاعدی در تولید مواد مخدر


سیدحسین ولی‌پور زرومی
مقدمه و طرح مسئله

پدیده اعتیاد به معضلی فراگیر در کشور تبدیل شده است. آمارهای رسمی از وجود حدود دو میلیون معتاد یاد می‌کنند، ولی به نظر می‌رسد آمار واقعی، فزون‌تر از این تعداد باشد. ادغام این پدیده با عواملی نظیر بیکاری گسترده در میان جوانان در چند سال اخیر، به رشد فزاینده‌ای انجامیده است و این رشد همچنان ادامه دارد. یکی از محورهای کلان تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات اخیر، همین موضوع بوده است.
رخنه اعتیاد در میان فعال‌ترین قشر اجتماعی کشور نه تنها بخش‌هایی از بدنه جامعه را بیمار می‌نماید و دغدغه‌های خانوادگی و اجتماعی فراوانی را بوجود می‌آورد، بلکه در میان‌مدت و بلندمدت، تأثیر مستقیمی بر دامنه قدرت ملی کشور خواهد داشت. به صورت طبیعی نسل پرانرژی جوان، دارای بیش‌ترین پتانسیل برای تولید ثروت و قدرت یک کشور می‌باشد، تبدیل این نسل از پدیدآورنده ثروت به یک سربار اجتماعی و انگل‌وارگی آن، به معنای حرکت در مسیر خلاف قدرت و امنیت کشور محسوب می‌گردد.
بی‌تردید ریشه‌های اعتیاد فراوان می‌باشند،‌ ولی از یک مسئله نمی‌توان به راحتی عبور نمود و آن این که تسهیل در فرآیند تهیه مواد مخدر خود به خود می‌تواند با برخی ساده‌انگاری‌ها ترکیب گردد و زمینه‌های واگیری اعتیاد را فراهم سازد. متأسفانه باید گفت تقلیدپذیری در میان قشر جوان فوق‌العاده فراوان و آسان انجام می‌گیرد و این مسئله چنان چه با آموزش‌های ابتر اجتماعی همراه گردد، اعتیاد نتیجه طبیعی آن خواهد بود.
در هر حال فرایند توزیع و تهیه مواد مخدر از منبع بسیار نزدیکی، یعنی از مرزهای شرقی کشور ارتزاق می‌نماید. ارزانی مواد مخدر در چند سال اخیر که می‌تواند تأمل‌برانگیز باشد، دست‌یابی بسیاری از افراد را به این مسئله آسان نموده است. تفکر جدی برای کنترل مرزهای شرقی با هدف کنترل توزیع آن در داخل کشور از بدیهی‌ترین مأموریت‌های سیاسی و امنیتی کشور محسوب می‌گردد. به نظر می‌رسد هزینه‌هایی که برای جلوگیری از قاچاق این کالا برای عبور از ایران با اهداف بیرونی، از سوی دست‌گاه‌های ذی‌ربط انجام می‌گیرد،‌ چنان چه صرفاً برای کنترل توزیع آن در داخل اختصاص یابد،‌ به نتایج ملی بهتری خواهد انجامید. هزینه کردن برای جلوگیری از آلودگی جوان‌های کشورهای غربی به این مسئله، به قیمت سهل‌انگاری داخلی، چندان صواب به نظر نمی‌رسد.
با یادآوری این مسئله که دست قدرت‌های غربی و به خصوص آمریکا در افزایش تولید این مواد کاملاً هویدا گردیده است، رشد پدیده اعتیاد تنها نتیجه گسترش تولید مواد مخدر نبوده،‌ بلکه ایجاد ناامنی در استان‌های شرقی پدیده‌ای است که می‌تواند با گذشت چند سال از این قضیه کاملاً به صورت نهادینه و عادی قلمداد گردد. در این میان استفاده گروه‌های تندرو وهابی از زمینه‌های موجود برای اختلال امنیتی در این استانها مزید بر علت می‌باشد.
ترورهای سازمان یافته علیه مسئولین محلی در چند وقت اخیر شاهدی بر این مدعاست. گفته می‌شود هرات به بهشت باندهای اشرار در ایران تبدیل شده است. ربودن افراد محلی و دست زدن به قاچاق مواد مخدر از عمده‌ترین فعالیت‌های گروه‌های اشرار محسوب می‌گردد. درگیری با این افراد معمولاً به شهید شدن بسیاری از مأموران ما نیز می‌انجامد. با این مقدمه در این مقاله به مسئله تولید روزافزون مواد مخدر در افغانستان از زمان تجاوز آمریکا به این کشور در سال‌های اخیر پرداخته می‌شود.
1. رشد فزاینده تولید مواد مخدر
بر طبق برخی آمارها تولید مواد مخدر در افغانستان از زمان حاکمیت نیروهای اشغال‌گر تا به حال، چهار برابر شده است. آمارهای دیگری نیز وجود دارد. بر طبق آماری که از سوی دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل منتشر شده است، در طول یک سال گذشته میزان کشت خشخاش در افغانستان 64% رشد یافته است. گفته می‌شود که خشخاش در تمامی استانهای این کشور کشت می‌‌شود. در سال 2004،‌ 131 هزار هکتار از زمین‌های افغانستان به کشت تریاک اختصاص یافته است و محصول تولیدی بالغ بر 4200 تن می‌شود. تولید غیرقانونی تریاک در جهان از 1000 تن در سال 1979 به 4500 تن در سال 2002 افزایش یافته است. در این مقیاس، افغانستان به تنهایی 87% تولید را در اختیار دارد.
2. نقش تولید مواد مخدر در اقتصاد افغانستان
به طور کلی اقتصاد مواد مخدر در افغانستان یک سوم کل درآمد ملی را شامل می‌گردد. با وجود آن که منابع و سرزمین محدودی در افغانستان (در حدود 7% زمین‌های افغانستان) به کشت تریاک اختصاص دارد، حدود 2 میلیون نفر در این امر فعالیت دارند و درآمد بالاتری نسبت به دیگر فعالیت‌ها کسب می‌کنند. در سال 2003 درآمد کشت تریاک در هر هکتار نسبت به کشت گندم در هر هکتار، 27 برابر بالاتر بوده است. دست‌مزد فعالیت در مزارع کشت تریاک 11 تا 2 دلار در روز است که پنج برابر بیشتر از فعالیت در دیگر امور کشاورزی است. براساس گزارش بانک جهانی افزایش اقتصاد تریاک در افغانستان را می‌توان در عوامل زیر جستجو کرد:
1) خروج دیگر تولیدکنندگان و افزایش تقاضا
2) سقوط نهاد دولت و ضعف اعمال قانون در افغانستان
3) تأمین مالی جنگ توسط مواد مخدر
4) نابودی زندگی روستایی
5) مزیت مقایسه‌ای: با توجه به شرایط طبیعی، فقدان امنیت و تجربه در تولید انبوه، هم اکنون افغانستان در تولید مواد مخدر دارای مزیت بالایی است.
6) توسعه بازار
سود اصلی درآمد تریاک به جیب قاچاق‌چیان و نه کشاورزان سرازیر می‌شود. اما گروه‌های دیگری نیز از تجارت تریاک سود می‌برند:
1) کشاورزان زمین‌دار ثروتمند (تعداد محدود)
2) کشاورزان فقیر (حدود 350 هزار نفر)
3) کارگران روزمرد روستایی (500 هزار نفر)
4) قاچاق‌چیان کوچک مواد مخدر (15 هزار نفر)
5) فروشندگان عمده،‌ تبدیل‌کنندگان و جنگ‌سالاران و فرماندهان محلی و مسئولان دولتی.
به طور کلی در بررسی مزایای اقتصادی مواد مخدر از پارامترهایی نظیر افزایش تقاضا،‌ موازنه پرداخت (کمک به صادرات)، بالا رفتن درآمدها و مکانیسمی برای بقای کشاورزان فقیر، یاد می‌کنند و در بررسی هزینه‌های این مسئله نیز به پارامترهایی نظیر تأثیر منفی بر اقتصاد کلان، تأثیر منفی بر درآمدهای ارزی (جلوگیری از تولید دیگر کالاهای صادراتی)، تداوم و رشد ناامنی‌ها، رابطه جنگ‌سالاران و موضوع فساد با شکل‌گیری دولت ضعیف، ریسک سیاسی و هزینه‌های دولتی بالا، نابودی اقتصاد مناطق روستایی و جامعه افغانستان، افزایش وابستگی فقرا به مواد مخدر و افزایش معتادان در جامعه افغانستان اشاره می‌نمایند.
3. سیاست‌های موجود
به ظاهر،‌ دولت حامد کرزای مخالف سرسخت تولید مواد مخدر جلوه می‌نماید. وی در بیانیه‌ای رسماً اعلام نموده بود که مواد مخدر بزرگ‌ترین خطری است که مصالح ملی کشورش را تهدید می‌کند. در سیاست رسمی اعلام شده،‌ کرزای سیاستی دوسویه را دنبال می‌کند: وی از سویی مردم را به مبارزه علیه کشت خشخاش و تولید مواد مخدر فرا می‌خواند، دستور به ویرانی مزارع خشخاش می‌دهد و تریاک به دست آمده از کشت خشخاش را مصادره می‌کند. از سویی دیگر سعی دارد اقتصاد، و به خصوص اقتصاد کشاورزی را رشد دهد تا از این طریق کشاورزان به جای تریاک به سوی تولید محصولات دیگر کشاورزی ترغیب شوند.
او می‌گوید «نابودی مزارع خشخاش به تنهایی، دردی را دوا نمی‌کند، ما باید امکانات کشت محصول دیگری را برای کشاورزان‌مان مهیا سازیم تا آن‌ها بتوانند از این راه‌ خرج زندگی‌شان را فراهم سازند.» اما واقعیت‌هایی برخلاف گفته‌های کرزای در جریان است. دامنه کشت خشخاش روز به روز وسیع‌تر می‌شود، طرح نابودسازی کشت‌زارهای خشخاش تاکنون موفقیت‌آمیز نبوده و فساد گسترده حاکم بر کشور، باعث رشد شدید تجارت مواد مخدر شده است. گفتنی است که تجارت مواد مخدر در افغانستان امری مخفی نیست. این کار مورد حمایت فرماندهان، ژنرال‌ها و صاحب منصبان دولتی و حکام ولایتی است. این افراد هنوز در افغانستان پرقدرتند و برایشان تجارت مواد مخدر نه فقط به خاطر درآمد بیشتر، بلکه به خاطر آن است که بتوانند بر نفوذ سیاسی خود بیافزایند.
4. آمریکا و تولید مواد مخدر
زلمای خلیل‌زاد با اختلافاتی که با کرزای پیدا کرده بود از نمایندگی آمریکا در افغانستان کنار کشید و ماموریت جدید خود را در بغداد شروع کرد. گفته می‌شود خلیل‌زاد به شدت از سهل‌انگاری‌های دولت کرزای در مبارزه با تولید مواد مخدر اعتراض داشت. به اعتقاد سفارت دولت آمریکا در افغانستان «برنامه‌ای که دولت آمریکا برای ریشه‌کنی کشت خشخاش در افغانستان بیان کرده است به دلیل اهمال «حامد کرزای» رییس‌جمهوری افغانستان ناکام مانده است.» این سفارت دولت انگلیس را نیز عامل ناکارآمدی طرح مبارزه با مواد مخدر در افغانستان اعلام می‌نماید. دولت انگلیس وظیفه تعیین مناطقی که مبارزه با کشت خشخاش باید در آن جا به اجرا گذاشته شود را بر عهده دارد، ولی به اعتقاد سفارت آمریکا در کابل مناطقی که دولت انگلیس برای اجرای طرح مبارزه با کشت خشخاش تعیین کرده است، مناطق اصلی کشت خشخاش در افغانستان نبوده است.
این انتقادات در حالی است که سخنگوی سابق کاخ سفید، سیاست‌های اشتباه آمریکا را در افغانستان مورد توجه قرار می‌دهد. به اعتقاد رابرت واینر،‌ سخنگوی سابق کاخ سفید، افغانستان به دلیل سیاست‌های اشتباه آمریکا در امر مبارزه با مواد مخدر در کابل دستخوش بی‌ثباتی شده و تداوم این خط‌مشی باعث می‌شود افغانستان به مرکز تروریسم و القاعده و به بزرگ‌ترین شبکه تولیدکننده هروئین تبدیل شود.
وی می‌گوید: «اگر ما خواستار جنگ با تروریسم هستیم باید با مشکل مواد مخدر در افغانستان به صورت جدی مقابله کنیم اما به جای این کار، ما دایماً انگلیس و حامد کرزای را سرزنش می‌کنیم.» به اعتقاد واینر «از هنگام مداخله آمریکا در افغانستان در سال 2001 میزان زمین‌های زیر کشت خشخاش 23 برابر شده است و این کشور به اولین تولیدکننده تریاک در جهان تبدیل شده است. و 90 درصد هروئین جهان را به تنهایی تأمین می‌نماید.»
وی ادامه می‌دهد «آمریکا در دستیابی به اهداف خود شکست خورده است. ما نمی‌توانیم شریک خاموش و آرام سران و تجار مواد مخدر افغانستان که هزینه عملیات گروه‌های تروریستی را تأمین می‌نمایند،‌ باشیم».
شواهد، کاملاً نشان می‌دهد که آمریکا متحد اصلی دولت و گروه‌های فعال در امر تولید مواد مخدر در افغانستان می‌باشد. این کشور از این طریق تلاش دارد تا ظاهر چهره افغانستان در زمان اشغال مرفه‌تر و زیباتر نشان داده شود. یک گزارش نیز حاکی است که به همت آمریکا، قاچاق مواد مخدر منبع اصلی ارتزاق جنبش‌های سلفی و حکومت‌های مرتجع محسوب می‌گردد. بر طبق این گزارش، طراح و مجری این پروژه اقتصادی، سیاسی و فرقه‌ای در خاورمیانه مثلت طلایی،‌ شامل سازمان سیا،‌ سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) و افراطیون مذهبی و وهابی مستقر در افغانستان هستند.
بنابراین گزارش، آمریکا و پاکستان با باز گذاشتن مافیای مواد مخدر برای کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر، از انتقال سودهای میلیاردی آن به بانک‌های غربی منتفع می‌شوند و از آن مهم‌تر این که کشت و قاچاق مواد مخدر،‌ موقعیت مالی خوبی برای گروه‌های بنیادگرا فراهم آورده و در عین حال، بهانه‌های لازم برای مانورهای سیاسی و نظامی آمریکا در منطقه را تأمین می‌کند. ضمن این که سیا و ISI به صورت مستقیم نیز از قاچاق مواد مخدر در افغانستان سود می‌برند.
«میشل شوسوافسکی» نویسنده روزنامه لوموند دیپلماتیک می‌گوید:‌ «پس از جنگ سرد، فقط منابع سرشار نفت و گاز نبود که آسیای مرکزی را به منطقه‌ای استراتژیک تبدیل کرد، بلکه افغانستان به دلیل تولید 75 درصد هروئین جهان و سود ده‌ها میلیارد دلاری آن مورد توجه مافیا، مؤسسات مالی و سازمان‌های اطلاعاتی قرار گرفت.»
5. فرجام سخن
مسئله مواد مخدر و قاچاق آن دامن‌گیر کشورهای فراوانی شده است. منافع کوتاه‌مدت افغان‌ها و سود سرشار باندهای مافیایی و نیز تلاش توجیهی آمریکا برای تداوم اشغال در افغانستان، به بهای فراوانی تمام می‌شود و متضررین واقعی آن جامعه جوان کشورها محسوب می‌گردند. به عنوان مثال از روسیه خبر می‌رسد که روزانه افراد بسیاری، در اثر اعتیاد به مواد مخدر جان خود را از دست می‌دهند. روس‌ها به شدت از وضعیت موجود عصبانی هستند و اقدامات هیچ کشوری را برای کنترل این مسئله کافی نمی‌دانند. آنها اعتقاد دارند که تولید مواد مخدر در افغانستان به 15 برابر زمان حاکمیت شوروی بر این کشور رسیده است.
کارشناسان روس‌ از بی‌نتیجه ماندن برنامه‌های بین‌المللی برای کمک به افغانستان جهت کم کردن تولید مواد مخدر صحبت می‌کنند و حتی اعتقاد دارند نیروهای آمریکایی در امر تولید مواد مخدر در افغانستان اختلال ایجاد نمی‌کنند. آنان معتقدند فرماندهان نظامی آمریکایی با تولیدکنندگان مواد رابطه خوبی دارند و در واقع محافظان خوبی برای آنها می‌باشند. روس‌ها اعتقاد دارند انگلستان که وظیفه تربیت پلیس افغانستان و مبارزه با مواد مخدر را بر عهده گرفته از زیر بار شانه خالی کرده است. در طول این مدت، نیروهای پلیس مرزی برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر از 5 هزار نفر به 1000 نفر تقلیل پیدا کرده است. آنها بیشترین راه خروج مواد از افغانستان را، مسیر ایران می‌دانند و اعتقاد دارند مسایل قاچاق به آسانی از مرز ایران می‌گذرد.
در هر حال واقع‌بینانه آن است که بپذیریم ریشه‌های این قضیه تا حدود زیادی به سیاست‌های امپریالیستی برخی از کشورها از جمله روسیه در زمان شوروی سابق (با تسلط بر افغانستان) برمی‌گردد؛ سیاست‌هایی که افغانستان را به چنین شرایطی گرفتار کرده است.
در قضیه تولید مواد مخدر در افغانستان این اصل واضح می‌نماید که روند سازمان یافته‌ای را شاهد می‌باشیم. به عبارت دیگر در حال حاضر افغانستان رسماً مواد مخدر دنیا را تأمین می‌کند و پشتوانه چنین سیاستی چه کشوری جز منتفع اصلی در تحولات سال‌های اخیر این کشور (آمریکا) می‌تواند باشد؟
با وجود آن که مسئله مواد مخدر یک مسئله جهانی است و اغلب کشورها را به خود مشغول داشته است،‌ آمریکا و مجموعه غرب و نیز سازمان‌های همسو با آنها نظیر سازمان ملل متحد،‌ هیچ‌گونه تلاشی برای بین‌المللی نشان دادن این مسئله از خود نشان نمی‌دهند و توجهی به درخواست‌های کشورهایی نظیر ایران و روسیه ندارند. ترور یک فرد غربی می‌تواند موضوع را عالمگیر نماید و باب گفتگو و اقدام در زمنیه «تروریسم بین‌الملل» را باز نماید،‌ ولی مسئله مواد مخدر که جان میلیونها انسان را تهدید می‌کند،‌ نمی‌تواند بین‌المللی قلمداد شود.
بر این اساس برای کشوری نظیر ایران، تنها راه طبیعی مبارزه با قاچاق مواد مخدر، که از ایران به عنوان پل گذر استفاده می‌نماید، بین‌المللی کردن آن است. در غیر این صورت تنها هزینه‌هایی خارج از اصول، مصروف مسئله‌ای می‌گردد که دیگران خود به آن دامن می‌زنند و احتمالاً مردم خودشان نیز به آن مبتلا می‌شوند. از دست رفتن جان جوان‌های وطن برای حفاظت از جوان‌های بیگانه، چندان به صواب نمی‌باشد.
متضررین به این مسئله باید به این نتیجه منطقی برسند که «تعقیب ایمنی» نیاز به هزینه و سرمایه دارد. رسیدن به این مرحله، اثرات بسیار مثبتی بر سیاست خارجی ما و قدرت چانه‌زنی‌های آن خواهد داشت. وقاحت قدرت‌های غربی و آمریکا به حدی است که حتی از استفاده ماهواره‌های جمهوری اسلامی ایران از اقدامات باندهای اشرار در مرزهای افغانستان جلوگیری به عمل می‌آید. چنین منطقی به چه پاسخی نیاز دارد؟ بی‌تردید تقدیم جوان‌های ما و سرمایه‌های ملی پاسخ آن نخواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات