مهندس غلامرضا کرامتی فرد معاون سرمایهگذاریهای صنعتی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، از مدیران باسابقه کشور است که سوابق مدیریتی متعددی در عرصههای مختلف صنعتی دارد. مهندس کرامتی فرد در ارزیابی سال 1383عنوان مدیر نمونه را با کسب بالاترین امتیاز در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران کسب کرده است. به تازگی در اجلاس توانمندیهای تولیدی و صنعتی ایران که در تهران برگزار شد شاهد سخنرانی معاون سرمایهگذاریهای صنعتی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بودیم که حاوی اطلاعاتی جالب و کاربردی است. متن کامل سخنرانی مهندس کرامتی فرد به نقل از پایگاه خبری فریادگر به شرح ذیل است:
بیشک کشور عزیزمان چه به لحاظ منابع سرشار خدادادی و چه به لحاظ استعدادهای انسانی و چه از نظر زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری، موقعیت و پتانسیل ممتازی را در دنیا داراست. ایران با داشتن بیش از 60 نوع ماده معدنی جزو 10 کشور نخست دنیا محسوب میشود. ذخایر معدنی برآوردی در کشور ما بیش از 57 میلیارد تن است که 35 میلیارد تن آن ذخایر قطعی و 22 میلیارد تن آن ذخایر برآوردی است. ارزش این ذخایر حدود 800 میلیارد دلار برآورد میگردد. این درحالی است که کارشناسان معتقدند 80درصد ذخایر معدنی ایران هنوز کشف نشده است و تولیدات معدنی در حال حاضر تنها 6درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را تشکیل میدهد.
کشور ما جزو 20 کشور تولید کننده خودرو و فولاد در دنیا محسوب میشود. در زمینه فولاد 17 میلیون تن ظرفیت در کشور وجود دارد و برنامهریزی جهت افزایش ظرفیت تا 42 میلیون تن انجام شده است. در خصوص خودرو نیز ظرفیت تولید فعلی بیش از 2 میلیون دستگاه خودرو در سال است که این ظرفیت دارای پشتوانه عظیم صنعت قطعهسازی است به گونهای که 90درصد قطعات خودرو در ایران قابل تولید است. در خصوص پتروشیمی نیز ظرفیتهای بسیار مطلوبی در کشور ایجاد شده است. در حال حاضر ظرفیت تولید بیش از 50 میلیون تن انواع محصولات پتروشیمی در کشور ما ایجاد شده است که این ظرفیت با طرحهای در دست اجرا تا پایان برنامه پنجم دو برابر خواهد شد. مجموع ذخایر استحصال شدنی نفت خام و میعانات گازی ایران بیش از 155 میلیارد بشکه برآورد میشود که این میزان 10 درصد میزان نفت موجود در جهان محسوب میشود. به لحاظ ذخایر گازی نیز با داشتن 30 تریلیون متر مکعب گاز مقام دوم جهان را داریم و در مجموع ذخایر نفت و گاز، مقام نخست جهان متعلق به کشور ایران است. به لحاظ تولید سرب و روی مقام نخست را در خاورمیانه داریم. از نظر تولید مس، سیمان و سنگهای تزئینی جزو 10 کشور برتر دنیا محسوب میشویم. به همه این موارد تولیدات گسترده در بخش برق و انرژی، مسکن، راه، محصولات کشاورزی و باغی، شیلات، ماشینسازی و ساخت تجهیزات، کاشی و سرامیک و غیره را که اضافه نماییم مشخص میشود، امکانات، توانمندیها و پتانسیلهای خوبی جهت تولید در کشور وجود دارد. به لحاظ نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده نیز همگی از وضعیت کشور اطلاع داریم.
لکن علیرغم این توانمندیها و با احترام به تمامی تلاشهای انجام شده و موفقیتهای بدست آمده، وضع موجود، به لحاظ سهم ما از تولید جهانی و بازارهای جهانی با جایگاهی که میتوانیم و باید در آن قرار داشته باشیم فاصله زیادی دارد.
موضوع افزایش تولید ملی و در نتیجه اشتغال پایدار یکی از مهمترین دغدغههای مسوولین محترم نظام و تمامی دلسوزان کشور است و به همین دلیل، هوشمندانه سال جاری توسط مقام معظم رهبری سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامگذاری شده است. قطعاً این اشتغال و تولید بدون سرمایهگذاری مناسب، تولید مستمر، دستیابی به بازارهای صادراتی و رقابت با رقبای خارجی و محصولات وارداتی در بازارهای داخلی ممکن و میسر نخواهد شد. اما چگونه باید به این اهداف برسیم؟ چگونه میتوانیم بازارهای صادراتی را تسخیر کنیم وقتی که در بسیاری از موارد، محصولات صنعتی ما با وجود تمامی حمایتها و تعرفهها توان رقابت با محصولات خارجی را ندارند؟ با یک بررسی مشاهده خواهیم کرد که قیمت تمام شده محصولات ما بالاست. نوآوری و خلاقیت در عرضه محصولات جدید با وضع مطلوب جهانی فاصله زیادی دارد. کیفیت محصولات ما در موارد متعددی در طراز بالای جهانی قرار ندارد. به بازار و مشتری به عنوان یک ثروت نگاه و از آن حراست نمیکنیم. با این شرایط چگونه میتوان به اهداف چشمانداز 20 ساله نظام در بخش صنعت برسیم؟
و اما چه باید کرد؟ دنیا چه کرده است؟ سالها است که در ادبیات تولید و تجارت مفهوم تولید در کلاس جهانی یا جهانیسازی مطرح شده است. واژه و مفهوم جهانیسازی (Globalization) از اوائل دهه 80 قرن بیستم میلادی وارد ادبیات تجاری و صنعتی دنیا شد. شرایط پس از جنگ جهانی دوم باعث شده بود تا نیاز به کالاهای صنعتی و مصرفی رشد فزایندهای پیدا کند و شرکتها و کارخانجات صنعتی متناسب با این نیاز، ظرفیتهای تولیدی را به شدت توسعه دادند. در این بین ظهور قدرتهای جدیدی همچون ژاپن، کره جنوبی و چین و بازسازی ظرفیتهای تخریب شده اروپای غربی به همراه رشد فزاینده اقتصادی دهه 60 در آمریکای شمالی باعث شد تا فضای رقابتی در دنیا تنگتر شود و سازمانها برای بقا و توسعه خود نیازمند نگرش به بازارهای جدید برای مصرف و منابع ارزان قیمت تولیدی برای کاهش قیمت تمام شده باشند. یعنی در شرایط جدید هم برای مصرف کالا و هم تولید محدود شدن در مرزهای کشورهای صنعتی پاسخگوی بنگاههای بزرگ صنعتی دنیا نبود. در کنار این موارد کشورهای جهان سوم نیز مسیر رشد و توسعه خود را در گرو صنعتی شدن میدیدند و بر این اساس خواستار ایفای نقش جدی در اقتصاد صنعتی دنیا بودند. در کناراین مجموعه عوامل این نکته مهم نیز وجود دارد که مادامی که کشورها، منافع مشترک اقتصادی را دنبال نمایند تعارضات آنها کمتر شده و فضای امن تری بوجود میآید. لذا پاسخ حل معادلات مذکور در موضوعی به نام جهانی شدن دیده شد. مسلماً چنین رویکرد و تعریفی اولاً یک ایدهآل است ثانیاً روش پیادهسازی آن در دستیابی به نتایج بسیار مهم خواهد بود و ثالثاً چنانچه کشورهای توسعه نیافته و درحال توسعه نقش و جایگاه موثر خود را در این فرآیند عظیم درست تعریف نکنند دچار مشکل خواهند شد و منافع ملی آنها به شدت به خطر خواهد افتاد. البته قدرتهای بزرگ صنعتی نیز باید متوجه این نکته باشند که هدف جهانیسازی افزایش کیفیت زندگی در تمامیدنیاست. اگر این نتیجه به صورت عینی و ملموس اتفاق نیفتد تبعات منفی آن در بلندمدت دامنگیر کشورهای صنعتی خواهد شد. شاید بخشی از تروریسم جهانی، معضلاتی نظیر ایدز و اعتیاد، گرم شدن زمین و آسیبهای وارد شده به محیط زیست و ... ناشی از کمتوجهی قدرتهای بزرگ به عدم توسعه متوازن و پایدار جهانی باشد. اما نکته مهم این است که در دنیای رقابتی امروز دیگر نمیتوانیم بازار محصولات خود را صرفاً در مرزهای خودمان ببینیم و برای دستیابی به بازارهای جهانی علاوه بر گسترش و توسعه همکاریهای بینالملل و سرمایهگذاریهای مشترک جهانی، باید تولید در مقیاس مناسب، با کیفیت مناسب، نوآوری مستمر، استفاده از تکنولوژی روز، برندسازی، مدیریت صحیح عوامل تولید و حضور گسترده و همه جانبه در بازارهای جهانی را به صورت جدی دنبال نماییم و این کار تنها از بنگاههای بزرگ اقتصادی برمیآید که توان تحمل هزینههای سربار و رقابت با غولهای بزرگ اقتصادی را داشته باشند.
اما اهمیت بنگاههای بزرگ، همکاران و دوستان محترم بنگاههای کوچک و متوسط ستون فقرات اقتصاد هر کشور محسوب میگردند؛ در این موضوع شکی نیست. اما این بنگاههای کوچک و متوسط یا به اصطلاح SMEها عمدتاً و در اکثر رشتهها در بالادست و پایین دست صنایع بزرگ و هلدینگهای صنعتی و تجاری شکل میگیرند. حضور و ظهور شرکتهای بزرگ و توانمند موجب خواهد شد که اقتصاد شرکتهای کوچک نیز رونق لازم را بگیرد. قطعاً یکی از دلایل رکودی که بعضاً در شرکتهای تولیدی مشاهده میکنیم عدم توان رقابت با محصولات وارداتی و عدم توان لازم برای ورود به بازارهای جهانی است. وقتی در این موضوع دقیق میشویم میبینیم رقبای خارجی علاوه بر اینکه شرایط محیطی مناسبتری جهت تولید صنعتی دارند در زمینه حجم تولید نیز، تولید را در مقیاسهای بزرگ انجام میدهند بنابراین امکان بازاریابی مناسب، کاهش قیمت تمام شده، نوآوری مستمر، برندسازی و عرضه محصولات با کیفیت مورد نظر مشتری را دارند و این درصورتی است که معمولاً تولید در مقیاسهای کوچک امکان به دست آوردن این موارد را ندارند.
حال چه کنیم؟ راه حل چیست؟ اگر میخواهیم صنایعی پایدار و قابل رقابت در دنیا داشته باشیم و به اهداف چشمانداز بیست ساله نظام نائل شویم، چارهای نداریم جز این که زمینه را برای ایجاد بنگاههای بزرگ اقتصادی و یا هلدینگهای بزرگ فراهم نماییم. این کار یا از طریق ادغام چند بنگاه در یکدیگر یا از طریق ایجاد کنسرسیومها، شرکتهای مشترک سرمایهگذاری، تجاری و بازرگانی بین چند بنگاه جهت مدیریت مشترک، فروش و بازاریابی تحت یک نام تجاری عاید میشود و نهایتاً تعامل هر چه بیشتر بین تولیدکنندگان و چشمپوشی از منافع کوتاه مدت و درنظر داشتن منافع بلند مدت از اهمیت زیادی برخوردار است.
به عنوان نمونه یک واحد تولید کاشی که مثلاً سالانه 3 میلیون متر مربع کاشی نیز تولید مینماید چنانچه بخواهد وارد بازارهای جهانی بشود نیازمند دفتر در کشورهای مختلف است. همچنین در هر یک از این کشورها باید شناخت بازار و مشتری، بازاریابی، بازارسازی، برندسازی و پخش و توزیع را نیز انجام دهد. مسلماً این موارد هزینهبر بوده وقتی بر روی حجم محصول صادراتی آن شرکت که در بهترین شرایط 1 میلیون متر مربع است، سرشکن شود قطعاً توان مالی این کار را نخواهد داشت. حال فرض کنید چندین شرکت کاشی سازی در یک هلدینگ توانمند قرار گیرند یا تشکیل کنسرسیوم دهند یا شرکت بازرگانی مشترکی تشکیل دهند به گونهای که فرآیند بازاریابی، برندسازی، پخش و توزیع و... مثلاً برای 50 میلیون متر مربع کاشی انجام شود. در چنین شرایط و با سرشکن شدن هزینههای سربار بر میزان گستردهتری محصول، امکان صادرات به کشورهای مختلف فراهم میشود.
مطمئن باشیم جز از طریق افزایش کیفیت و تنوع محصولات، کاهش قیمت تمام شده و برندسازی و بازارسازی راهی برای ماندگاری و رقابت حتی در بازار داخلی نخواهیم داشت. این مسیر نیز از طریق سرمایهگذاری در بخش تحقیقات و نوآوری، بازاریابی، توسعه تکنولوژی، توسعه محصول، ورود به بازارهای جهانی و سرمایهگذاری مستمر در بخشهای نرمافزاری و سختافزاری ممکن است. همه اینها هزینه سربار را بالا میبرد و این هزینه باید بر روی تیراژ وسیع تولیدات سرشکن گردد تا توان رقابت از بنگاه سلب نشود و این تیراژ وسیع تولید نیازمند بازار وسیع فروش است. پس باید به سمت بازارهای جهانی برویم. باید بنگاههای بزرگ، هلدینگهای بزرگ یا کنسرسیومهای بزرگ داشته باشیم و حرکت به این سمت تنها از راه تعامل و همکاری میان تولیدکنندگان داخلی و پرهیز از رقابت ناسالم میان تولیدکنندگان میسر است.
در هیچ اقتصادی به تنهایی و بدون ارتباط با دیگر اقتصادهای دنیا امکان برنامهریزی جهت توسعه پایدار و افزایش جهشی تیراژ تولید میسر نمیباشد. ما باید به این باور برسیم که کالای ایرانی در بازارهای جهانی پیش از آنکه به نام بنگاه تولیدکننده یا صادر کننده آن مطرح باشد به نام کالای ایرانی (Made In Iran) مطرح میشود. پس حسن شهرت یک بنگاه ایرانی در بازار یک کشور خارجی حسن شهرت برای تمام کالای ایرانی است و این زمینهساز ورود سایر بنگاهها و کالاهای ایرانی خواهد بود و برعکس آن نیز صادق است. وقتی که یک صادرکننده برای منافع زودگذر کالای نامرغوب را به کشوری صادرکند، ضربهای که ناشی از عدم اعتماد مشتریان به بازار وارد میشود پیش از آنکه به آن کالا یا آن شرکت برسد به محصول ایرانی و برند Made in Iran خواهد رسید. لذا در بحث ورود به بازارهای جهانی باید به دقت مراقب این موضوع باشیم و از برند Made In Iran بطور جدی مراقبت کنیم.
بنده از اتحادیهها و تشکلهای تولیدی و تجاری تقاضا دارم که در بحث ایجاد تعامل میان بنگاههای اقتصادی جهت ادغام، ایجاد کنسرسیوم، شکلگیری هلدینگها، برنامهریزی مشترک، دقت و سختگیری برای جلوگیری از صدور کالای بیکیفیت، فعالانهتر حرکت نمایند و این مباحث را به صورت جدی در دستور کار خود قرار دهند. سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران نیز به عنوان بزرگترین سازمان توسعهای کشور در بخش صنعت آمادگی خود را جهت ایجاد این وفاق و تعامل اعلام نموده و از هیچگونه کمکی در این راه مضایقه نخواهد کرد.
قطعاً جهت توسعه یک بنگاه دستیابی به تکنولوژی برتر، یکی از ارکان مهم توسعه محسوب میگردد. جهت دستیابی به این تکنولوژی یا باید آنرا از کشورهای خارجی خریداری نماییم و یا در داخل آنرا ایجاد نماییم. خرید تکنولوژی خارجی امر مذمومی نیست و نمیتوان آنرا نفی کرد. اما اینکه فکر کنیم تمامی بار توسعه بنگاه و کشور را بر روی تکنولوژی وارداتی بگذاریم و یک بنگاه صرفاً با تکنولوژی وارداتی میتواند در عرصه رقابتهای جهانی ممتاز گردد، قطعاً مردود است. چرا که حتی در شرایط عدم تحریم نیز اولاً هر دانشی را به ما نمیدهند. ثانیاً بهای گزافی را از ما مطالبه مینمایند که خود بر قیمت تمام شده و قدرت رقابت ما موثر است. ثالثاً آنچه که بدست میآوریم عموماً آخرین تکنولوژی روز دنیا نیست. لذا دستیابی به تکنولوژی روز، انحصاری و ارزان یکی از مهمترین عوامل رقابت در سطح بنگاههای جهانی است و این مهم نائل نمیشود مگر از طریق حمایت از نوآوری و کارآفرینان و تربیت کارآفرین از دوران کودکی. برای کارآفرینی تعریفهای زیادی شده است و ویژگیهای متعددی را برای کارآفرین مطرح کردهاند که مجال پرداخت به آن نیست؛ ولی تعریفی که اینجانب دارم این است که کارآفرین به شخصی اطلاق میشود که با ترکیب نیروی انسانی و سرمایه کالا یا خدماتی را ارائه میدهد که دنیا خریدار آن است. ولی مفهوم کارآفرینی در کشور مورد توجه شایسته و بایسته قرار نگرفته لذا جا دارد که بیشتر به این مهم توجه کنیم. در بخشی از نامگذاری سال جاری به این موضوع تحت عنوان کار ایرانی پرداخته شده که نشان از درایت مقام معظم رهبری است.
جهت توسعه خلاقیت و کارآفرینی عناصر مختلفی دخیل هستند. در این بخش، هم خانوادهها مسوولیت دارند که زمینه خلاقیت، ابتکار و فکر نو را برای فرزندان خود فراهم کنند و هم آموزش و پرورش و آموزش عالی، هم بخشهای رسانهای کشور جهت ظهور استعدادها و حمایت از نوآوری مسوولیت دارند.
در این زمینه نقش بنگاههای اقتصادی را نباید فراموش کرد. اطمینان داشته باشید حمایت از ایدههای نو و ایجاد بخشهای تحقیق و توسعه در بنگاهها مهمترین ابزار را جهت رقابت در اختیار ما قرار میدهد. رکود و انحطاط یک بنگاه در اثر عدم تزریق فکر و ایده نو ایجاد میشود. یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی در دنیای امروز داشتن طرح، ایده و تکنولوژی ویژه و برتری است که مرتباً نیز به روز و نو شود. این مسیر نیز فقط از طریق کشف استعدادهای جامعه و توجه ویژه به نخبگان و کارآفرینان است. خوشبختانه در نقشه جامع علمی کشور برای فنآوریهای پیشرفته جایگاه ویژهای اختصاص داده شده است. لذا پیشنهاد بعدی تعامل بیشتر شرکتها در این خصوص و توجه ویژه به موضوع کارآفرینی و تحقیق و توسعه است. اگر در سطح کشور و حتی در بعد وسیعتر در دنیا به دنبال رصد افکار و ایدههای نو و انسانهای مبتکر، خلاق و کارآفرین نباشید گوی رقابت را در این کارزار جهانی از دست خواهیم داد.