تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۵۲۱۲۵

ابعاد فقهی، سیاسی و اجتماعی نماز جمعه در گفت‌وگو با آیة‌الله هاشمی رفسنجانی

اشاره: ابعاد گوناگون فریضۀ عبادی ـ سیاسی نماز جمعه ایجاب می‌کند که اندیشمندان و متخصصان رشته‌های مختلف به تحقیق و پژوهش پیرامون آن پرداخته و زوایای جدید این فریضۀ مهم را نمایان سازند. اهمیت ابعاد اجتماعی ـ سیاسی نماز جمه اگر بیشتر از بُعد فقهی آن نباشد، کمتر نیست. در میان ائمه محترم جمعه که پس از پیروزی انقلاب در این سنگر انجام وظیفه نموده‌اند، آیة‌الله هاشمی رفسنجانی خصوصیتی ویژه دارند. خطبه‌های شیرین و تأثیرگذار ایشان در نماز جمعه تهران، در مقاطع مختلف زبانزد خاص و عام است. برای آشنایی هر چه بیشتر با ابعاد متنوع نماز جمعه گفت‌وگوی مشروحی با ایشان انجام داده‌ایم که ضمن تشکر از معظم‌له توجه شما خوانندگان عزیز را بدان جلب می‌کنیم.

* حکومت اسلامی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم نشریه حکومت اسلامی در آستانۀ بیست و پنجمین سال اقامۀ نماز جمعه در نظام جمهوری اسلامی یک شمارۀ ویژه به موضوع نماز جمعه اختصاص داده است تا مسائل متنوع فقهی، سیاسی و اجتماعی نماز جمعه را مطرح کند. به نظر می‌رسد نماز جمعه حتی در این زمان جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. شاید بتوان به این وسیله بر اهمیت و جایگاه، این فرضیه عبادی ـ سیاسی تأکید بیشتری کرد و انگیزه و اهتمام بیشتری در حوزه‌های علمیه و جامعه به نماز جمعه ایجاد نمود. قاعدتاً در این مجموعه باید با یکی از کسانی که از ابتدا در سنگر نماز جمعه حضور فعال داشته، گفت‌وگویی انجام می‌دادیم. به همین دلیل خدمت شما رسیدیم تا از محضرتان استفاده کنیم.
به عنوان نخستین سؤال استحضار دارید که نماز جمعه در بین اهل سنت از اهمیت فراوانی برخوردار است. آنان مقیّد به حضور در نماز جمعه هستند، ولی شیعیان علی‌رغم آن‌که به اهمیت نماز جمعه واقفند و تعدادی از فقیهان شیعه هم قائل به وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت هستند، اهتمام لازم را نسبت به اقامه و حضور در نماز جمعه نداشته‌اند، به طوری که بعضی از اهل سنت شیعیان را مورد طعن قرار داده‌اند که چرا این فریضه را ترک می‌‌کنید؟ دربارۀ علل و عوامل این مطلب توضیح بفرمایید.

** بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، از نماز جمعه که بگذریم، در نمازهای روزانه هم تودۀ مردم در اهل سنت به حضور در مساجد و جماعات تقید بیشتری دارند. در این خصوص باید فکر و تأمل کرد که چرا چنین است؟ درباره نماز جمعه می‌توان وجوهی را ذکر کرد که چرا این تفاوت بین شیعه و اهل سنت وجود دارد.
از صدر اسلام که ائمه اطهار علیهِم‌السَّلامُ منزوی شدند، اهل سنت نماز جمعه را به عنوان یک منصب حکومتی اقامه می‌کردند، خلفا در نماز جمعه حاضر می‌شدند، امام جمعه نصب می‌کردند و این اصل را همواره مراعات می‌کردند و چون حکومت همیشه در اختیار آنها بوده، طبعاً نماز جمعه هم همواره برپا می‌شده و فکر می‌کنم غیر از مذهب حنفی، بقیۀ مذاهب اهل سنت شرط حضور حاکم یا نمایندۀ او را لازم نمی‌دانند. البته در مقاطع کوتاهی شیعه به حکومتهایی مانند عصر آل‌بویه، حمدانیان و فاطمیان گرچه شیعه دوازده امامی نبودند، رسیده، ولی معمولاً حکومتها در اختیار اهل سنت بوده است. به طور طبیعی وقتی نماز جمعه را وظیفۀ دینی و سیاسی خود دانسته و شخصیتها و وجوه قوم در آن حاضر می‌شدند و شرکت نکردن در نماز جمعه یک مخالفت سیاسی تلقی می‌شد، تودۀ مردم به حضور در نماز جمعه علاقه‌مند می‌شدند و در آن شرکت می‌کردند.
فتاوای علمایشان هم جدی‌تر از علمای بوده، یعن قائل به وجوب نماز جمعه بودند و نماز جمعه به جای نماز ظهر خوانده می‌شد و کفایت می‌کرد. مجموعۀ این عوامل یعنی سابقه تاریخی اهل سنت، عقاید و شرایط‌‌ سیاسی‌شان باعث شده که نماز جمعه به عنوان یک وظیفه دینی و یک سنت در مساجد و مصلاها برگزار شود و مردم نیز خود را مکلف به حضور در ‌آن بدانند. ‌آن سابقه تاریخی، سنت و شرایط سبب می‌شد که مردم در نماز جمعه حاضر شوند. ولی در میان شیعیان چنین نبوده تا مقید به اقامۀ‌ نماز جمعه و حضور در آن باشند. البته در زمان برقراری حکومتهای شیعی که منصب امامت جمعه هم بوده، مردم شرکت می‌کردند، ولی هیچگاه رابطۀ بین مردم و حکومتهای گذشته یک رابطه عقیدتی و دینی نبوده است. هر وقت هم برگزار می‌شد، تودۀ مردم شرکت نمی‌کردند. مثلاً در زمان پهلوی که یادمان هست یا قبل از آن در زمان قاجار، امامت جمعه یک منصب تشریفاتی بود و عده کمی شرکت می‌کردند. پس علل و عوامل این وضعیت تاریخی در بین شیعیان روشن است. ولی در ایران نسبت به بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی باید بحث کرد.
* حکومت اسلامی: آیا عواملی که برشمردید، می‌تواند از عوامل تأثیرگذار در فتاوای فقهی شیعه هم شمرده شود؟ آیا اینکه فقیهان شیعه در عصر غیبت غالباً قاتل به وجوب تخییری هستند، و جتی برخی آن را مشروع نمی‌دانند، و نظریه وجوب تعیینی برای نخستین بار توسط شهید شهید ثانی مطرح شده، از این عوامل تأثیر پذیرفته‌اند؟
** چون در شیعه مبنا این است که نماز جمعه منصب حکومتی است، نمی‌توان گفت فقط شرایط، تأثیرگذار بوده است، اصلاً مبانی اقتضا می‌کند که در عصر غیبت که شیعه دارای حکومت مشروع نبوده، نماز جمعه واجب تعیینی نباشد.
* حکومت اسلامی: البته تعدادی از فقها معتقدند که وجوب نماز جمعه مشروط به حضور سلطان عادل نیست، همین که شرایط عادی نماز جمعه فراهم شد، اقامه آن واجب است.
** من سیر تاریخی این نظریه را ندیده‌ام، ولی معروف بین فقها آن است که نماز جمعه را یا حاکم باید برگزار کند یا منصوب از جانب او باید برگزار کند. در زمان خودمان پیش از انقلاب، آیت‌الله اراکی رَحمَه‌اللهُ نماز جمعه را واجب می‌دانست و اقامه می‌کردند. عده‌ای هم شرکت می‌کردند و از طرف کسی هم منصوب نبودند، ما هم گاهی شرکت می‌کردیم. آیت‌الله منتظری هم‌چنین نظری داشت. ولی مبسوط الید بودن را شرط می‌دانست. در زندان اوین که بودیم، ایشان به فکر اقامۀ‌ نماز جمعه افتادند، عده‌ای از علما هم در آن بندی که با ایشان بودند، نماز جمعه می‌خواندند، ما هم شرکت می‌کردیم. سی، چهل نفر بودیم. ساواک فهمید که این نماز معنای سیاسی دارد، چون ایشان خطبه می‌خواند و در خطبه هم گاهی سخنانی سیاسی می‌گفت، آنها هم که، در بند یا جاسوس و یا میکروفن و امثال آن داشتند، جلوگیری کردند و تعطیل شد. معلوم شد که مبسوط الید نیستیم.
شنیدم ایشان بعد از انقلاب هم که احیاناً می‌خواست در نماز جمعه شرکت نکند، مسافرت می‌رفت. چون واجب تعیینی می‌دانست و می‌خواست با سفر تکلیف ساقط شود. پس اینگونه نظرات همیشه بوده که بعضی جایز نمی‌دانستند، یا بعضی واجب تعیینی می‌دانستند بدون آنکه وجود حکومت مشروع را شرط بدانند. گویا جامع‌ترین بحث را در این خصوص مفتاح‌الکرامه دارد و پس از بحث‌های طولانی و نقل اقوال، نتیجه می‌گیرد که در صورت وجود امام معصوم یا نایب خاص ایشان به اجماع علما، نماز جمعه واجب عینی است و در غیر این صورت چهار قول بین علمای شیعه وجود دارد:‌ 1- وجوب عینی 2- حرمت 3- وجوب تخییری با وجود فقیه جامع‌الشرایط 4- وجبو تخییری بدون شرط فقیه جامع‌الشرایط و در صورت امکان انعقاد جماعت با حضور پنج نفر و بیشتر. فتوای امام راحل و اکثریت فقهای عصر ما هم همین وجوب تخییری است.
* حکومت اسلامی: با توجه به اینکه تعدادی از فقها بعد از شهید ثانی، بخصوص اخباری‌ها که به ظاهر روایات تکیه می‌کنند، قائل به وجوب تعیینی نماز جمعه هستند و حتی در زمان صفویه رساله‌های فراوانی در اثبات وجوب تعیینی و همینطور در نفی آن نوشته شده، احتمال می‌دهید که شرایطی که شهید در جبل عامل در آن بسر می‌برده، و شیعیان از سوی اهل سنت سرزنش می‌شدند، در فتوای ایشان تأثیر گذاشته باشد؟
** احتمالش داده می‌شود، فکر می‌کنم در زمان شهید ثانی که حکومت مرعشیان در مازندران و سربداران که به فکر حکومتی بر محوریت فقیه بودند، نامزدشان شهید ثانی بوده است. شهید هم دارای شخصیت سیاسی بوده، نماز جمعه برایشان پیام دیگری داشته است. در عین حال باید پیرامون این موضوع بررسی کرد که چرا ایشان قائل به وجوب تعیینی شده، با توجه به اینکه روایات در اختیار همه فقها بوده است، چرا ایشان به چنین دیدگاهی رسیده است؟
* حکومت اسلامی: غرض این بود که احتمالاً این فرض که در عصر غیبت، حکومتی اسلامی بر محوریت فقیه عادل تأسیس شود، مدنظر فقهای ما نبوده و تصور اینکه چنین حکومتی تشکیل شود و بتوانند در پرتو او نماز جمعه‌ای برپا کنند، دور از دسترس بوده است. مثلاً وحید بهبهانی در زمان می‌زیست که حکومت وقت، شیعیان را در برگزاری شعائر مذهبی آزاد گذاشته بود. ایشان با اظهار خشنودی از این وضع از اینکه شیعیان بتوانند نماز جمعه را برپا کنند، از محالات می‌داند. هم‌اکنون که نظام جمهوری اسلامی برپا شده، آیا احتمال نمی‌دهید که اگر فقهای ما بار دیگر به ادله و منابع مراجعه کنند، حکم نماز جمعه تغییر یابد و وجوب تعیینی آن تقویت شود؟
** این مسأله از زمان طلبگی برای ما مطرح بود، آیه قرآن هم خیلی در این زمینه محکم و صریح است. از مردم می‌خواهد که وقتی نماز جمعه اقامه شد، حضور پیدا کنند. این تأکید دربارۀ عبادات دیگر به چشم نمی‌خورد. البته فقهایی که وجوب تعیینی نماز جمعه را قبول ندارند، می‌گویند: مفهوم از ‌آیه این است که اگر نماز جمعه با شرایط وجوب تشکیل شود، تکلیف مسلمانان است که در آن شرکت کنند و یکی از شرایط وجوب تعیینی حضور امام معصوم یا نائب خاص ایشان است. اما قاتلان به وجوب تعیینی این توجیه را نمی‌پذیرند. علاوه بر آن آثار سیاسی و اجتماعی آن را در مباحثمان مطرح می‌کردیم. تمایل طلبه‌های مبارز به این جهت بود که ای کاش نماز جمعه‌ای که اسلام خواسته، می‌داشتیم. در نماز آیت‌الله اراکی هم که شرکت می‌کردیم و به ایشان علاقه و اعتقاد داشتیم، همواره در این فکر بودیم.
هم اینکه نماز جمعه همیشه تحت سلطه کافر یا فاسق برگزار می‌‌شده و فقها هیچگاه بسط ید نداشتند، موجب می‌شد که برگزاری نماز جمعه با شرایط خاص خودش غیرعملی تلقی شود که نمی‌توان به اهداف نماز جمعه رسید و الا فقیه جامع‌الشرایط که همیشه بوده و می‌توانستند با امامت او نماز جمعه بخوانند. این روحیه همواره بین طلبه‌های مبارز و نیروهای زنده‌تر حوزه بود، ولی چون واقعاً فکر می‌کردیم که عملی نیست، به دنبال بحث فقهی آن نرفتیم تا ببینیم آیا به وجوب عینی می‌رسیم یا نه؟ بنابراین کاملاً این احتمال را می‌دهم ولی چون بدنبال بحث فقهی‌اش نرفتم و از این زاویه بررسی نکردم، الآن نظر خاصی ندارم. ولی از قرآن که شروع می‌کنیم، فکر می‌کنم جای یک مطالعه همه‌جانبه باقی است. با وجود فتاوای صریح امام راحل و اکثریت فقهای عظیم‌الشان عصر، تکلیف مردم روشن است. اما جای بررسی عمیق‌تر در شرایط وجود حکومت اسلامی با آزادی‌های نسبی در سایر کشورهای اسلامی خالی است.
* حکومت اسلامی: بعضی از فقهای معاصر مثل شهید صدر و بعضی از شاگردان ایشان قائل به وجوب تعیینی هستند. مرحوم آیة‌الله خویی و بعضی از شاگردان ایشان نیز هر چند اقامۀ آن را واجب تعیینی نمی‌دانند. ولی در صورت اقامه با شرایط، حضور بر مردم واجب است، اگر هم فتوا نداده‌اند، بنابر احتیاط واجب حضور را لازم می‌دانند.
** آقای صدر در گذشته شبیه وضعیت ما را داشتند و اواخر حتی قدری بدتر از شرایط ما تحت سلطه حکومت جباری زندگی می‌کرد. همان تفکری که آقای صدر را به این نظر رسانده، آقای منتظری را هم در آن روز به این نظر رسانده بود. عده‌ای از علمای مبارز و سیاسی و فضلای عصر در چهل، پنجاه سال اخیر به چنین نظری رسیدند، ولی شرایطی نداشتند که آن را بنویسند و بیان کنند. ولی الآن فرصت مناسبی برای یک کار پژوهشی جمعی و جدی در این زمینه است که چند تن از علما و مراجع ما انجام دهند.
* حکومت اسلامی: حال که نظام جمهوری اسلامی تأسیس شده که فقیه جامع‌شرایط در رأس آن قرار دارد. ولی بعد از بیست و پنج سال نماز جمعه جایگاه واقعی خود را در حوزه‌های علمیه و در میان مردم پیدا نکرده است. یعنی مردم آنگونه که به نماز فردی خودشان اهتمام دارند، به نماز جمعه اهمیت لازم را نمی‌دهند. به نظر شما چرا ما در چنین وضعیتی قرار داریم؟
** اولین علتش این است که فتاوای علمای ما آن را واجب تعیینی نمی‌داند. نمازهای دیگر به صورت فرادا یا به جماعت واجبند، ولی این نماز به عنوان وجوب تخییری مطرح است. لذا اگر همه شرایطش فراهم و با سلیقۀ سیاسی و اجتماعی افراد مناسب باشد، شرکت می‌کنند. پس مهمترین علت جدی نگرفتن آن این است که هنوز به عنوان یک عبادت مستحب مطرح است. قطعاً اگر علمای ما به وجوب تعیینی برسند که در محدودۀ شعاع دو فرسخی بر همه واجب تعیینی باشد، خیلی بیش از این مقدار شرکت خواهند کرد.
نکته دوم این است که در اقامه نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب، فراز و نشیب داشته‌ایم. در اوائل انقلاب مردم به خاطر آرزوی دیرینه‌شان در خصوص اقامۀ شعائر مذهبی، برای حضور در نمازهای جمعه عطش داشتند. شرایط سالهای اول انقلاب هم شور و اشتیاق مردم به حضور در مراسم انقلابی بیش از الان بود و رفته رفته کمتر شد. نگرانی‌ها نسبت به سرنوشت انقلاب در جامعه زیاد بود و مردم سعی می‌کردند با حضور خود انقلاب را تقویت کنند. ولی الآن آن ضرورت را احساس نمی‌کنند.
اوایلی که آیت‌الله طالقانی رَحمَه‌اللهُ نماز جمعه را شروع کردند، شرایط خاصی بود، مجموعۀ کسانی که می‌خواستند ایشان را تقویت کنند، به حضور در نماز جمعه عنایت داشتند، حضورشان در نماز جمعه به خاطر گرایش خاص سیاسی‌‌شان بود که باعث شد بسیاری از افراد و جریانهای سیاسی به نماز جمعه بروند و رسانه‌هایی هم که با خط امام میانه خوبی نداشتند، در ترویج آن فعال شدند. طبعاً آنها بعدها در نماز جمعه شرکت نکردند. البته بعضی‌ها جایگزین شدند. عوامل مختلفی وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. الآن هم اگر شرایط بهتری فراهم شود، نماز جمعه می‌تواند باشکوه‌تر از آنچه که هست، برگزار شود. اگر خطبه‌ها واقعاً خطبه‌های روز باشد، حرفهای نو و محکم و مستدل مطرح شود، سیاست روز مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و در کنار نماز جمعه فعالیتهای جنبی برای ایجاد جاذبه تدارک دیده شود، می‌توان نماز جمعه را بسیار باشکوهتر برگزار کرد.
* حکومت اسلامی: حضرتعالی در یکی از سخنرانی‌هایتان نماز جمعه را یکی از نشانه‌های مردمی بودن نظام دانستید، لطفاً این مطلب را مقداری توضیح دهید.
** نماز جمعه با شرایط و خصوصیاتی که در فقه شیعه مطرح شد، نشانۀ بسیار بارزی از مردمی بودن حکومت اسلامی است. با توجه به منصب حکومتی بودن نماز جمعه، حاکم باید از چنان صلاحیتی برخوردار باشد که امامت جمعه را برعهده بگیرد، خطیب جمعه باشد و مردم به او اقتدا کنند. چگونه ممکن است حاکمی مردمی نباشد ولی مردم او را به عنوان امام جمعه بپذیرند، هر خطبۀ او را به عنوان یک رکعت نماز بدانند و به او اقتدا کنند؟ ارتباط بین مردم و حاکم باید آن‌قدر نزدیک و صمیمی باشد و در عمق جان مردم نفوذ داشته باشد که مردم به او اعتقاد داشته باشند، سخنان او مستند به آیات قرآن و کلمات ائمه باشد. یعنی برای مردم حجت و سند باشد و تکلیف خود را در طول هفته از او بگیرند و تحلیلهای او را بپذیرند. حقیقتاً چنین رابطه محبت‌آمیز بین حاکم و مردم از سرمایه‌های ارزشمندی است که در مکاتب دیگر به چشم نمی‌خورد.
نماز جمعه از چنین جایگاه و پایگاهی برخوردار است و در حقیقت رابطه صمیمی بین مردم و حکومت در آن متبلور است. تعبیر «نماز عبادی ـ سیاسی» برای نماز جمعه از زیباترین و دقیقترین تعابیر است. به نظر می‌رسد که خداوند حکیم که شارع و قانونگذار است و آگاه مطلق از شرایط آیندۀ تاریخ است و می‌دانستند که حکومتها به سمت مردمی‌تر شدن پیش می‌روند و حقیقتی را در مجموعۀ معارف دین به نام نماز جمعه تعبیه کرده که نشانِ پیوند عمیق مردم و حکومت باشد و نوعی اعجاز در قانونگذاری است. وقتی در محدوده شعاع دو فرسخی فقط در یک مرکز نماز جمعه برگزار می‌شود و مردم هم مکلف به حضور در آن باشند. معلوم است که چه اجتماع باشکوهی در هر هفته به وجود می‌آید و مسائل روز و مشکلات و خواسته‌های مردم از زبان شخصی عادل و عالم و محبوب مطرح می‌شود که طبعاً مورد تأیید اکثریت نمازگزاران است. جلوه‌ای بی‌نظیر از شکوه و ابهت حرکت مردمی دارد و اگر سایر مستحبات و خواسته‌های اسلامی در آن برنامه‌ها ضمیمه شود، پشتوانه عظیم مردمی برای نظام اسلامی است.
* حکومت اسلامی: استحضار دارید که در زمان جنگ نمازهای جمعه چقدر در تقویت روحیه مقاومت مردم مؤثر بود، در هر مقطعی ممکن است چنین خطرات و بحرانهایی برای نظام پیش بیاید، لذا واقعاً حفظ و تقویت پایگاه‌های نماز جمعه اهمیت دارد، در این زمینه توضیح بیشتری بفرمایید.
** حقیقتاً بعد سیاسی نماز جمعه در بین عبادات بسیار بالاست. نمازهای دیگر مثل نمازهای جماعت نیز دارای بعد سیاسی هستند، اصولاً نماز در سکوت و خلوت می‌تواند با حضور قلب بیشتری اقامه شود، ولی این همه تأکید بر حضور در مسجد و جماعت نشانگر جهات سیاسی و اجتماعی نماز جماعت است. شرایطی که در نماز جمعه وجود دارد، نشان می‌دهد که در این نماز بعد سیاسی و اجتماعی خیلی قویتر است. اینکه مردم در شعاع دو فرسخی در یک محل اجتماع کنند، امام جمعه دارای شرایط خاصی باشد، اینکه دو خطبه در آن تعبیه شده خطبه هم با ذکر گفتن تفاوت دارد، قید هم شده که ضمن طرح مسائل عقیدتی و عبادی، مسائل روز در آن مطرح شود، تأکید فراوان بر تقوا، همگی نشانۀ‌ این حقیقت است که بُعد اجتماعی و سیاسی نماز جمعه خیلی قوی است. البته ممکن است بر لفظ تقوا تکیه کنیم، ولی من از همان ابتدا که نماز جمعه را شروع کردم، بررسی کردم و معتقد شدم که باید محتوای خطبه‌ها مردم را به تقوا برساند. حتی یک روز در این زمینه با حضرت امام بحث کردم. ایشان فرمودند: «ما تابع ادله هستیم». ما و مردم هم که مقلد ایشان بودیم، به نظر ایشان عمل می‌کردیم.
به هر حال این یک بحث دیگر است. آنچه که ادلۀ نماز جمعه نشان می‌دهد که در اسلام بخصوص مکتب تشیع برای نماز جمعه یک حساب سیاسی خاصی باز شده است. پایگاهی که در آن همراه با حالات دینی، تعبد و اخلاص توجه به خداوند، باید مسائل سیاسی روز در جمع نمازگزاران مطرح شود، از سازنده‌ترین کارها برای جامعه است،‌ هم از بعد انسان‌سازی، که باعث رشد و تعالی مردم می‌شود، و هم به لحاظ سیاسی که باعث ایجاد اتحاد در میان مردم، و به نمایش در آمدن شکوه نماز و جامعه اسلامی در برابر دیدگان افراد می‌شود. مثلاً آیاتی از قرآن که می‌فرماید: «خذوا زینتکم عند کل مسجد»1 احتمالاً ناظر به شکوه اجتماع اسلامی باشد.
نظر محکم تفسیری این است، از نظر ظاهری هم کلمۀ «زینت» لباس فاخر و امثال آن نیست، بلکه چیزی است که انسان با مشاهدۀ آن لذت ببرد و در منظر انسان زیور باشد. البته ممکن است مصادیقش در زمانهای مختلف و در شرایط گوناگون مصادیقش مختلف باشد ولی باید منظرۀ دلپذیری در اجتماعات و مساجد باشد. از معارف اسلام می‌فهمیم که این مکتب،‌ می‌خواهد، دین و حکومت متکی به مردم باشد و واقعاً با دل مردم سروکار داشته باشد، نه اینکه با ترس و وحشت و تحمیل خفقان بخواهد در میان مردم حضور داشته باشد. نمازهای جمعه نشاط مردم را تأمین می‌کنند، غیر از نمازهای جماعت روزانه، نماز جمعه هفتگی است و در شهرهای بزرگ چند ساعت وقت فراغت مردم را به صورت سازنده در روز جمعه پر می‌کند.
فلسفه‌ای که در نماز جمعه هست ارزش آن را دارد که بهای بیشتری برای آن قائل شویم. اما اینکه چگونه بها دهیم؟ نوعی کار عرفی، فنی و هنری است. باید صحنه نماز جمعه را به گونه‌ای طراحی و تنظیم کنیم که بخشهای مختلف آن، بخصوص برای جوانان، جاذبه داشته باشد و با علاقه در آن حضور پیدا کنند. می‌توان علاوه بر موارد یاد شده، پیش از نماز، بعد از نماز و در کنار نماز ـ برای آنها که حضور پیدا می‌کنند ـ برنامه‌های جنبی و فرهنگی تدارک دید. در گرما، سرما، باران و آفتاب اذیت نشوند. تمیز و پاکیزه باشد، از نظر فیزیکی فضای نماز جمعه برای مردم فضای بسیار مطبوعی باشد.
در طراحی مصّلای تهران چنین چیزهایی در نظر ما بوده است، اگر همۀ اهدافمان از نظر فیزیکی درست شود، می‌توان اینگونه برنامه را تدارک دید. از نظر محتوا خطبه‌ها با مطالعه و آمادگی باشد خطیب جمعه اطلاعات کافی داشته باشد، بر امور دنیا، منطقه و کشور مسلط باشد، نیازهای مردم و مشکلات آنان را بداند. با تقدسی که امام جمعه دارد، وقتی از طریق تریبون نماز جمعه مسائل دنیای اسلام را با نمازگزاران در میان می‌گذارد و مردم احساس کنند که دردهایشان و راه‌حل آنها در این اجتماع بزرگ مطرح می‌شود، خیلی تشویق می‌شوند که حضور پیدا کنند. اگر خودشان هم مشکلی نداشته باشند، برای اصلاح مشکلات دیگران و جامعه حضور حاضر می‌شوند. من فکر می‌‌کنم اگر هنرمندانه برنامه‌ریزی شود تا نمازهای جمعه جاذبه داشته باشد، می‌توان حضور بیشتر مردم را انتظار داشت. الآن نماز جمعه از بهترین تریبونهای رودررو و مشافهه‌ای است که خیلی اهمیت دارد.
می‌توانیم در رادیو ـ تلویزیون هم حرفهایمان را بزنیم، ولی ارتباط مستقیم با مردم، در فضای معنوی و عبادی نماز جمعه، تفاوت زیادی دارد. حال و روحیه‌ای که این فضا به نمازگزار می‌دهد و زینتی که برای محیط مهیا می‌کنیم، بیان مطلب صریح از زبان کسی که مردم به او اقتدا می‌کنند و قاعدتاً او را قبول دارند، تأثیر دیگری دارد.
به خاطر دارم اوایل انقلاب که آیت‌الله طالقانی نماز جمعه را اقامه می‌کردند گروه‌هایی مثل جبهه ملی، نهضت آزادی، متجدّدین و منافقین که در آن مقطع جبهه واحدی را تشکیل می‌دادند و بیشتر اطراف آیت‌الله طالقانی جمع شده بودند ـ گرچه آیت‌الله طالقانی متعلق به انقلاب بودند و دارای افکار و اندیشه انقلابی بودند و به همین دلیل حضرت امام، ایشان را به امامت جمعه نصب کرده بودند ـ ارتباط این طیف با ایشان بهتر از ما بود،‌ در آن مقطع با کارهایی که انجام دادند، تا حدودی به نماز جمعه جاذبه و شکوه دادند.
در روزنامه‌ها هنرمندانه می‌نوشتند، اگر در حاشیه نماز جمعه اتفاقی می‌افتاد، می‌نوشتند، کسانی که مطلع می‌شدند، هفته بعد شرکت می‌کردند تا خودشان مشاهده کنند. صفوف اول نماز جمعه شکل خاصی بود.
در مرحلۀ بعد که مسائل انقلاب یک طرفه و روشن شد، این طیف در نماز جمعه شرکت نکردند و نیروهای خوب و مخلص انقلاب باقی ماندند. به هر حال من فکر می‌کنم می‌توان در تهران و شهرستانها در ستادهای نماز جمعه، افراد هنرمند و کسانی که گرایش تبلیغی جامعه‌شناسی را خوانده باشند و اطلاع‌رسانی علمی را به خوبی بدانند، حضور یابند و با شیوه‌های روز دنیا مخاطبان بیشتری را جذب کنند. باید در آینده در این زمینه کار و تلاش شود.
* حکومت اسلامی: رضایت مردم از حکومت و کارگزاران حکومت چه میزان در استقبال مردم از نمازهای جمعه تأثیر دارد؟
** قطعاً تأثیر دارد، چون خطیب و امام جمعه از نظر مردم یکی از پیشانی‌های نظام است. طبعاً کسانی که از نظام ناراضی باشند، می‌فهمند که نماز جمعه ترویج نظام است و حاضر نیستند سیاهی لشکر این نظام باشند و شرکت نمی‌کنند. البته الآن افراد زیادی هم که علاقمند و مخلص نظام هستند، شرکت نمی‌کنند، حداقل برای کسانی که با نظام هماهنگ هستند، باید شرایطی را فراهم کنیم تا با اشتیاق شرکت کنند. اگر تنوعی ایجاد کنیم حتی ممکن است افرادی که خیلی هم با نظام خوب نیستند، به خاطر حضور در نماز جمعه شرکت کنند. مطمئناً نیازمند یک کار هنرمندانه است. البته ممکن است یکی از عوامل عدم حضور هم پخش خطبه‌ها از صدا و سیما باشد که افرادی به شنیدن و دیدن نماز جمعه از این طریق اکتفا کنند، ولی با توجه به اینکه افراد زیادی هم هستند که نمی‌توانند در نماز جمعه شرکت کنند و از طریق صدا و سیما استفاده می‌کنند، نمی‌توان گفت پخش نکنند، چون فایده پخش کردن خطبه‌ها بیشتر است.
* حکومت اسلامی: علاوه بر این جهات عرفی، از سیرۀ پیامبر صَلَّی‌اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و حضرت امیر علیهِ‌‌السّلام نیز می‌توان نکاتی را استخراج کرد. آنها خطبه‌های نماز را خیلی کوتاه ایراد می‌کردند. یا در بعضی از روایات آمده که وقتی امام، قاضی، مدعی، مدعی‌علیه، و ضارب‌الحدود بین یدی‌القاضی که آمدند، باید نماز جمعه برگزار شود. احساس می‌شود که حضور فعال کارگزاران نظام تأثیر فراوانی در ترغیب مردم به حضور در نماز جمعه دارد و ارتباط نزدیکی بین مردم و مدیران کشور برقرار می‌شود و تأثیر عمیقی بجا می‌گذارد،‌ مردم می‌توانند در همین مراسم پاره‌ای از مشکلاتشان را با آنها مطرح کنند.
** من در صدد نبودم همه عواملی را که در حضور بیشتر مردم مؤثر است بیان کنم، اگر کسی بشمارد، خیلی بیشتر از اینهاست، ممکن است انسان بتواند یکصد عامل را بشمارد. هر دو نکته‌ای که شما مطرح کردید، از عوامل تأثیرگذارند. در گذشته مسؤولان بیشتر حضور پیدا می‌کردند، البته همه در صفوف جلو نمی‌نشستند که معلوم باشد و بسیاری در لابلای صفوف نماز می‌نشستند و مردم آنها را می‌دیدند.
اما مسئلۀ کوتاه بودن خطبه‌های نماز همیشه بین ما و ستاد مطرح می‌شود. البته در شهرهایی مثل تهران که مردم از راههای دور و نزدیک به نماز جمعه می‌آیند و چندین ساعت برای آن وقت صرف می‌کنند، نمی‌توان به همان حد خطبه پیامبر صَلَّی‌اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و حضرت امیر علیهِ‌‌السّلام اکتفا کرد، باید یک بحث جدی در نماز جمعه مطرح شود و تحلیلی از مسائل جاری داخلی، خارجی صورت گیرد تا مردم را قانع کند. یک ساعت برای مردم غیرقابل تحمل نیست. ستادهای نماز جمعه معتقد به دو خطبۀ بیست دقیقه‌ای هستند، البته برای من روشن نیست که واقعاً مردم برای بیش از چهل دقیقه تحمل نداشته باشند.
* حکومت اسلامی: به نظر می‌رسد که نمی‌توان برای همه شهرها و همۀ خطبای جمعه یک نسخه پیچید، تهران در مقایسه با شهرستانها خصوصیتی بارز دارد، چنانکه بعضی از خطبه‌ها آنقدر شیواست که اگر بیش از یکساعت هم طول بکشد، مردم خسته نمی‌شوند.
** البته همیشه باید همین‌طور باشد که خطیب جمعه شیوا و مستدل صحبت کند. حال بنابراین فرض که خطیب جمعه دارای این خصوصیات باشد، باید یک بحث جدی مطرح شود. در طول یک هفته مسائل مهم داخلی و خارجی پیش می‌آید که اشاره به آنها وقت بیشتری لازم دارد.
* حکومت اسلامی: نکته دیگری که قابل توجه است این است که در شهرهایی که علاوه بر امام جمعه، امام جمعه موقت هم وجود دارد، چرا هر امام جمعه‌ای که نوبت ایراد خطبۀ او نیست، در نماز جمعه شرکت نمی‌کند. ظاهراً‌ این خصوصیت فقط در شهر قم است که امامان جمعه هنگام ایراد خطبه توسط امام دیگر در نماز حاضر می‌شوند. البته شاید در بعضی از شهرستانها هم‌چنین باشد که ما از آن بی‌اطلاع هستیم. به هر حال مراعات این نکته هم می‌تواند از عوامل تأثیرگذار حضور مردم در نماز جمعه باشد؟
** نکته خوبی است ولی امام جمعه یک نفر بیشتر نیست و بقیه نایب هستند. در تهران، رهبری، امام جمعه هستند. ایشان که نمی‌توانند هر هفته حضور پیدا کنند، اگر واجب بود می‌آمدند، ولی چون مستحب است، نمی‌توانند هر هفته بیایند. ما می‌توانیم هر وقت نوبتمان نیست، بیاییم، که بهتر است و مؤثر می‌باشد.
* حکومت اسلامی: واقعاً اگر مسؤولان نظام و دولتمردان مقید باشند که در نماز جمعه حضور پیدا کنند، هیئت دولت،‌ مدیران و مسؤولان به معنای عام آن‌، در تقویت روحیه مردم مؤثر است. مردم اگر مسؤولان را در جمع خود ببینند، تشویق می‌شوند. از ظرفیت نماز جمعه باید برای پیشبرد اهداف نظام بیش از این استفاده کنیم.
** این حرف از قدیم مطرح بوده که کسی که در نماز جمعه شرکت نمی‌کند، مسلمانها به او اعتراض می‌کردند که چرا در اجتماع مسلمانان شرکت نمی‌کند. واقعاً اگر بیایند، مؤثر است. نمی‌توانیم مردم را به نماز جمعه دعوت کنیم، ولی خودمان نیاییم، نشانۀ جدی نبودن است.
* حکومت اسلامی: فقهای ما در طول تاریخ آرزوی حاکمیت حکومتی شرعی را داشتند،‌ تصور اینکه فقیهی عادل بسط ید داشته و در رأس حکومت قرار گیرد، دور از دسترس و انتظار بود. اکنون که خداوند نعمت نظام جمهوری اسلامی را به ما عطا کرده، به نظر می‌رسد شکر این نعمت اقتضا دارد که بیش از پیش نسبت به دستاوردهای این نظام، از آن جمله نماز جمعه اهتمام ورزیم. بررسی بحث علمی و فقهی نماز جمعه در حوزه‌های علمیه می‌تواند یکی از همین اقدامات باشد. برای آنکه از زبان حضرتعالی نیز این مطلب مورد تأکید قرار گیرد، توضیحاتی ارائه فرمائید.
** من مرجع نیستم که در این زمینه صحبت کنم و وظیفۀ خودم نمی‌دانم که در این مسائل به این کیفیت وارد شوم، ولی فکر می‌کنم وظیفه مراجع هست که با این دید و با تأثیری که نماز جمعه در انقلاب و استحکام نظام و حفاظت از کشور و تربیت مردم دارد، به سراغ قرآن و روایات بروند که شاید از نظر فقهی نماز جمعه تقویت شود، ممکن است بعضی از آنان به نظریه وجوب تعیینی نماز جمعه برسند. تحقیقاً نماز جمعه یکی از بهترین محورهای استحکام نظام است و اگر با شرایطش برگزار شود، می‌تواند در تقویت دنیای اسلام بسیار مؤثر باشد.
* حکومت اسلامی: با توجه به اینکه نماز جمعه یک منصب حکومتی است و ائمه جمعه از جانب حکومت نصب می‌شوند و سخنگوی نظام بشمار می‌روند، اگر ائمه جمعه در این جهت نیز اهتمام بورزند که سخن مردم را هم بیش از این برای حکومت بازگو کنند، تأثیر متقابلی خواهد داشت. آیا ائمه جمعه با توجه به اینکه در متن مردم هستند، می‌توانند این نقش دوجانبه را ایفاء کنند؟
** البته می‌توانند:
اولاً: می‌توان در مراسم نماز جمعه ـ قبل از نماز یا بعد از نماز، در فضای باز یا در یک سالن ـ تریبونهایی گذاشت که مردم مستقیماً حرفشان را بزنند یا میزگردهایی در اطراف مصلّی باشد که از ابزار جذب مردم به نمازهای جمعه است و می‌توان خلاصه آن مباحث را در اختیار امام جمعه گذاشت.
ثانیاً: گرچه ائمه جمعه سخنگوی نظام هستند، ولی باید درد دل مردم را مطرح کنند، در یک نظرسنجی نظرات مردم را جمع‌آوری کنند و بگویند. به امام جمعه گفته نشده تو فقط سخنگوی نظام باش و از نظام دفاع کن. وظیفه امام جمعه بیان معارف اسلامی است و اتفاقاً مطرح کردن مسائل و نیازها و حرفهای مردم یکی از خواسته‌های نظام است، بخصوص در اجتماعی که مردم با حسن‌نیت و برای عبادت آمده‌اند.
* حکومت اسلامی: در این دورۀ بیست و پنج ساله که نماز جمعه در نظام جمهوری اسلامی برگزار می‌شود، چنانکه خاطره‌ای از نماز جمعه دارید، بیان فرمایید.
** یکی از اتفاقاتی که در نماز جمعه پیش آمد، انفجاری بود که توسط ضدانقلاب در دانشگاه تهران رخ داد. آنقدر نزدیک تریبون بود که آیة‌الله خامنه‌ای که خطیب جمعه بودند، می‌گفتند: احساس کردم صورتم داغ شد. عده‌ای در این حادثه به شهادت رسیدند، ولی از منظره‌های بدیع روزگار است که وقتی بمب منفجر شد، بدن عده‌ای از نمازگزاران متلاشی و بر شاخۀ درختان پرتاب شد و آتش انفجار تا تریبون هم رسید، خطیب جمعه فقط یک شوک دیده بود و بلافاصله خطبه را ادامه داد و مردم هم نشستند. من آن روز در نماز جمعه نبودم ولی منظره به خوبی از تلویزیون پخش شد، حقیقتاً منظره‌ای بود که برای تاریخ پیام دارد. از خاطره‌های جالب، موارد متعددی پیش ‌آمد که در حال برگزاری نمازهای جمعه در زمان جنگ آژیر خطر کشیده می‌شد و غرّش هواپیماهای دشمن به گوش می‌رسید و گاهی صدای انفجار هم شنیده می‌شد و مردم و خطیب جمعه خم به ابرو نمی‌آوردند. حضور انبوه مردم در شرایط برف و باران و گرما و زیر آفتاب تابستان و روی زمین‌های خیس و سرد خیابانها از صحنه‌های مکرر ستودنی و خاطرات ارزشمند تاریخی نماز جمعه‌ها است.
* حکومت اسلامی: خطبه‌های حضرتعالی در دوران دفاع مقدس تأثیر فراوانی در جامعه داشت، علت این تأثیرگذاری چه بود؟ اگر خاطراتی از آن دوره هم دارید، بیان نمایید.
** اولاً: من در آن زمان صریحتر از الآن صحبت می‌کردم. واقعاً به مسائل اصلی و حساس روز می‌پرداختم و بی‌پرده‌تر سخن می‌گفتم.
ثانیاً:‌ بحث عدالت اجتماعی را که قبل از انقلاب مطالعه کرده بودم با مطالعه مجدد آن را مطرح می‌کردم که بحث تازه‌ای بود، هم برای اهل علم و وعاظ لازم بود و جامعه هم به آن نیاز داشت.
ثالثاً: جنگ هم برای مردم مسأله روز بود، من هم چون سخنگوی شورای عالی دفاع و فرمانده جنگ بودم، سخنانی که مردم باید از جنگ بدانند، جمع‌‌آوری و در خطبه‌های نماز جمعه مطرح می‌کردم. چون نگرانی مردم زیاد بود، معمولاً به عنوان یک وظیفه دفاعی تحلیلهای مثبت ارائه می‌دادم و باعث تقویت روحیه‌ها می‌شد. این مجموعه برای مردم جاذبه داشت.
در دوران ریاست جمهوری هم مسؤول اجرایی مملکت بودم و حرفهای اجرایی را مطرح می‌کردم ولی در مقطع بعد نمی‌خواستم از دولت انتقاد کنم و نمی‌توانستم وارد کارهایی شوم که مسؤولش نبودم و نقاط قوت و ضعفش را مطرح کنم. خلاصه کمتر می‌توانستم به مسائل جدّی‌تر که مورد علاقۀ مردم بود، وارد شوم.
* حکومت اسلامی: از اینکه این فرصت را در اختیار مجله قرار دادید، متشکریم.
** زحمت کشیدید، موفق باشید.  

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات