تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۵۴۱۴۲

امنیت انرژی و اقیانوس هند

مقدمه: دومین کنفرانس سالیانه گروه مطالعاتی اقیانوس هند در روزهای 27 و 28 بهمن 1382 با همکاری دفتر مطالعات سیاسی و گروه مطالعاتی یاد شده تحت عنوان "امنیت انرژی و اقیانوس هند" با حضور بیش از سی تن از میهمانان و صاحب‌نظران از کشورهای آسیایی، اروپایی، آفریقایی، آمریکایی و ایرانی در تهران برگزار شد که خلاصه مباحث مطرح شده در زیر می‌آید.

روز اول
ابتدا آقای دکتر سجادپور جلسه را با خوش‌آمدگویی و تشکر از حضار آغاز کردند و اهداف کنفرانس را ایجاد علم و آگاهی بیشتر، تحقیق، ایجاد دورنماهای وسیع‌تر برای ایران و سایر کشورهای منطقه اقیانوس هند اعلام نمودند. ایشان ضمن تشکر از همه کسانی که در برگزاری این کنفرانس کمک کرده‌اند ابراز اطمینان کردند که کنفرانس به ایجاد آگاهی بیشتر نسبت به منطقه اقیانوس هند کمک خواهد کرد. آنگاه از آقای معیری برای ایراد سخنرانی افتتاحیه دعوت به عمل آوردند.
سخنرانی جناب آقای معیری
در ابتدا احساس خوشحالی خود را از حضور در جمع شما اندیشمندان ابزار می‌کنم. به طور کلی در این نوع کنفرانس‌ها سه فعالیت اصلی صورت می‌پذیرد: صحبت کردن، گوش کردن و فهمیدن.
صحبت کردن و گوش کردن همراه با داشتن دید، همگی منجر به ایجاد آگاهی بیشتر می‌شود و تبادل‌نظر بین ما باعث همکاری بیشتر می‌شود. در طول تاریخ، اقیانوس‌ها در ایجاد تمدن‌ها نقش به‌سزایی داشته‌اند. اقیانوس هند نیز در منطقه ما همین نقش را داشته است. راه عبوری تمدنهای ما از میان این اقیانوس بوده است؛ اقیانوس هند همچنین به عنوان پل ارتباطی بین مدیترانه و اقیانوس آرام عمل می‌کرده و به علاوه محلی برای رد و بدل شدن اجناس و تجارت به شمار می‌آمده است.
اقیانوس هند در یک منطقه بسیار حساس ژئوپلیتیک قرار گرفته و در زمان جنگ سرد عرصه جولان کشورهای ابرقدرت خارج از منطقه و رقابت آمریکا و شوروی بوده است. پس از دوران جنگ سرد نیز فضای مناسبی برای همکاری و هماهنگی بیشتر ایجاد شده است. تأسیس IOR – ARC‌ به اوایل دهه 1990 برمی‌گردد.
در این دوره کشورهای منطقه متوجه ضرورت ایجاد همکاریهای اقتصادی بین یکدیگر شدند اما بعضی کشورها روشی غیر از همکاری را انتخاب کردند؛ به عنوان مثال، پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر و حمله به افغانستان و عراق، آمریکا نوعی فضای امنیتی در منطقه ایجاد کرده است.
در شرایط موجود، محیط جهانی با حالتی دوگانه مواجه است. از طرفی تفاهم و همکاری و اتحاد برای صلح و از طرف دیگر تلاش برای ایجاد فضای امنیتی و توسل به منطق جنگ. به این مسائل باید جنگ افغانستان و بحران عراق را نیز اضافه کرد.
ایران پیشنهاد ایجاد خط لوله انتقال گاز میان ایران، پاکستان و هند را نموده است. ایران منابع گاز بسیار وسیعی دارد؛ از طرف دیگر امکانات حمل و نقل و منابع انسانی منطقه بالا است ولی نتوانسته‌ایم از این توان بالقوه استفاده بهینه نماییم.
عدم همکاری و عدم وجود گفتگوهای مداوم و سازنده میان کشورهای منطقه باعث آهسته شدن آهنگ پیشرفت در منطقه شده است. برای رسیدن به این هدف بزرگ و ارزشمند باید تلاش زیادی کنیم و در زمینه‌های فرهنگی، امنیتی و اقتصادی همکاری بیشتری داشته باشیم. از تلاش همکارانم در IPIS‌ و IORG برای برپایی دومین کنفرانس اقیانوس هند تشکر می‌کنم.
سخنرانی آقای دنیس راملی
ضمن تشکر از حضار و برگزارکنندگان کنفرانس قصد دارم به بعضی نکات در مورد IORG و نکاتی در مورد کنفرانس حاضر اشاره کنم. منطقه اقیانوس هند چیست؟ تعریف آن ساده نیست. دلیل اصلی این که منطقه اقیانوس تعاریف مختلفی دارد این است که نگاههای امنیتی، اقتصادی و فرهنگی هر کدام تعریف متفاوتی را از آن ارائه می‌کنند.
تعریف یک منطقه بستگی دارد به تعداد کشورهایی که به آن می‌پیوندند و کشورهایی که به آن نمی‌پیوندند. در مورد منطقه اقیانوس آرام، پاکستان در این جمع شرکت نکرده و هند در سال 1997 در این جمع وجود نداشت. منطقه‌سازی از اصول ژئوپلیتیک پیروی می‌کند پس تعیین آن در اثر جهت‌گیری‌های ژئوپلیتیکی کشورها و با توجه به محیط بین‌المللی انجام‌پذیر است. غربی‌ها به علل زیر اهمیت اقیانوس هند را درک نکرده‌اند:
1. آنها اهمیت لازم را برای کشورهای در حال توسعه قائل نیستند؛
2. توجه بیش از حد به اقیانوسهای اطلس و آرام؛
3. به نظر می‌رسد هنوز در مرحله تفکر استعماری باقی مانده‌اند و نگاه استعماری خویش را از دست نداده‌اند؛
4. عدم چاپ و انتشار متون مختلف درباره این منطقه؛
5. دولت‌های منطقه به جز هند و استرالیا نگاه منطقه‌ای مناسبی به آن ندارند.
با پایان گرفتن جنگ سرد مناطق سیاسی به مناطق اقتصادی تبدیل شدند. چنین تغبیری جوابی در برابر نتایج منفی فرآیند جهانی‌سازی بوده است. به علاوه منطقه‌بندی متناسب با رشد ملی توسعه می‌یابد. تمام این علت‌های بازدارنده در راه تماس کشورهای جنوب وجود دارد. ولی منطقه اقیانوس هند مشکل بزرگتری نیز دارد و آن این است که تا به حال به آن به عنوان یک منطقه نگاه نشده زیرا روابط بین کشورهای حاشیه‌ای ضعیف است.
برای رفع این مشکل IORG نقش بسیار مفیدی داشته و باعث احساس منطقه‌ای در اقیانوس هند شده است. اقیانوس هند به عنوان منطقه‌ای بحرانی دیده می‌شود. شاخص اصلی بحرانی بودن یک منطقه هزینه‌های دفاعی کشورهای عضو آن می‌باشد و در مورد این منطقه، هند و عربستان‌سعودی دارای هزینه‌های دفاعی بالایی هستند و بقیه کشورها نیز در سالهای اخیر هزینه‌های نظامی خود را افزایش داده‌اند.
در این کشورها اغلب توسعه انسانی در برابر توسعه نظامی از اهمیت کمتری برخوردار بوده است. به علاوه مسائل امنیتی جدید مثل مقابله با تروریسم، یافتن راهکارهای جدید برای همکاری را ضروری نموده است. به عقیده من مسائل امنیتی تنها از طریق ترتیبات منطقه‌ای قابل حل می‌باشد.
در سالهای اخیر نگرانیها درباره امنیت محیط زیست، تروریسم، پناهندگان، امنیت حمل و نقل و مانند این‌ها بیشتر شده و برای مقابله با این نگرانیها و تهدیدات نیاز به همکاری‌های منطقه‌ای نیز افزایش یافته است. هدف اصلی باید ایجاد همکاری نه تنها بین دولت‌ها بلکه بین بخش خصوصی و NGO‌های کشورها باشد. برای این کار باید شبکه توسعه مخصوصی را ایجاد کرد و از طریق آن دادوستدهای فرهنگی، علمی و اطلاعاتی انجام داد. IORG تلاش می‌کند همکاری‌ بین مراکز دولتی و غیردولتی کشورها را افزایش دهد.
در این مورد تلاشهای تحقیقاتی بسیاری انجام گرفته که شامل جنبه‌های امنیتی، همکاری منطقه‌ای، ارتباطات و غیره بوده است. IORG همایش‌های مختلفی در مناطق مختلف برگزار می‌کند و امیدواریم در چند سال آینده همایش‌هایی در مالزی، استرالیا و آفریقای جنوبی برگزار شود. به علاوه امیدواریم کتابی درباره این تحقیقات منتشر کنیم. خوشبختانه در این کنفرانس اولین جلد کتاب تحقیقاتی در مورد منطقه اقیانوس هند معرفی شد. هدف IORG افزایش سطح روابط منطقه‌ای و خارج منطقه‌ای می‌باشد.
بعلاوه از نظر من امنیت این منطقه اهمیت زیادی دارد. مسائل امنیتی سنتی از مدتها پیش در منطقه وجود داشته از جمله مسائل در این زمینه، نیاز به افزایش سرمایه‌گذاری در زمینه انرژی می‌باشد. برای رسیدن به توسعه و از بین بردن فقر و ایجاد ثبات باید تولید نفت و گاز افزایش یابد. کم بودن منابع انرژی باعث رقابت می‌شود. در قرن 21 دسترسی به منابع انرژی بزرگترین مسأله سیاسی خواهد بود. به علاوه موضوعات جدیدی نیز از اهمیت روزافزونی برخوردار شده‌اند، موضوعاتی مثل جهانی‌سازی و پیدایش عوامل امنیتی غیرسنتی.
سخنان آقای سانجای چاتورودی
با سلام و تشکر از معاون محترم آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه، سفیر هند در تهران، مدیرکل محترم دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی و حضار محترم، افتخار دارم از ترتیب‌دهندگان و برگزارکنندگان این همایش تشکر کنم. همچنین از مرکز تحقیقات سیاسی و بین‌المللی، تشکر می‌کنم. من از سفر قبلی خود به ایران خاطره خوشی دارم. ما با دکتر سجادپور صحبت‌های بسیار خوبی داشتیم.
از ایشان برای راهنمایی‌ها و الهام‌بخشی‌هایشان تشکر می‌کنم؛ ایشان یک دوست، راهنما و همراه برای IORG بوده‌اند همینطور از آقای خطیب‌زاده برای تلاش‌هایشان تشکر می‌کنم. این مجمع نوید ایجاد همکاریهای جدیدی را در اقیانوس هند می‌دهد و بر اهمیت امنیت راههای ارتباطی در این منطقه تأکید می‌کند. IORG از ایده اولیه خود جلوتر رفته و من فکر می‌کنم تحقیقات ما تأثیر بسزایی روی سیاستگذاری‌های اقتصادی و سیاسی کشورهای عضو خواهد داشت.
سخنرانی آقای لوترا
از IPIS‌ و IORG برای ایجاد فرصتی برای دیدن این شهر و کشور زیبا و مردم دوست‌داشتنی آن تشکر می‌کنم. قصد دارم درباره تبیین امنیت انرژی و نگاه کلی به آن صحبت کنم. امنیت انرژی بسیار گسترده‌ است و نگاه‌های متفاوتی نسبت به آن وجود دارد. امنیت انرژی شامل عوامل زیر می‌باشد:
اقتصاد
محیط زیست
سیاست
ابتدا باید امنیت را تعریف کنیم. Security در زبان لاتین به معنای آرامش و عدم نگرانی می‌باشد و انواع مختلفی دارد از جمله امنیت ملی، امنیت جمعی، امنیت در همکاری، امنیت انسانی و غیره. در مبحث امنیت انرژی عوامل امنیتی بسیاری از جمله امنیت ملی، محیطی و غیره نهفته است.
در این مورد می‌توان روی سه نکته متمرکز شد:
تعادل قیمت
محیط زیست
موانع در راههای حمل و نقل انرژی
برای نگاه جامع به امنیت باید به چهارچوب‌های سیاسی و اقتصادی توجه کنیم. در همین راستا می‌توان امنیت انرژی را از سه جنبه مختلف مورد بررسی قرار داد:
1. انتظارات انرژی؛
2. ارتباط میان عناصر مختلف؛
3. صدمه‌پذیری انرژی.
1ـ انتظارات انرژی: کشورها چه انتظاری از انرژی دارند؟ از لحاظ عرضه، تولید، مصرف، افزایش یا کاهش تولید و عدم تعادل در بازار؛
2ـ ارتباط میان عناصر مختلف: هر کشور از چه جنبه‌ای به امنیت انرژی توجه می‌کند؟ نگاه به راههای دریایی و خطوط لوله زیرآبی چگونه است؟؛
3ـ صدمه‌پذیری: در این خصوص می‌توان به موانع در راههای حمل و نقل، تنوع در منابع انرژی، مشکلات کشورها با یکدیگر، تروریسم، باج‌گیری، محیط ‌زیست.
پس با توجه به تمام این مسائل هر کشور راهی برای هماهنگ کردن خود انتخاب می‌کند. این راهها به دو دسته تقسیم می‌شوند:
1ـ اقدامات دفاعی
2ـ اقدامات تسکینی
1ـ اقدامات دفاعی شامل ثبات منابع، ثبات بازار، امنیت راه‌های حمل و نقل، سیاست، ایجاد منابع جدید، توسعه منابع، همکاری‌های منطقه‌ای و زیرمنطقه‌ای می‌شود.
2ـ اقدامات تسکینی شامل بهینه‌سازی، تنوع، سرمایه‌گذاری، کاهش تأثیر روی محیط زیست و صرفه‌جویی می‌شود.
اکثر کشورهای منطقه هنوز نتوانسته‌اند با همکاری نزدیک به این اهداف نائل شوند. اقیانوس هند منطقه بزرگی است و نمی‌توان به مسائل تک تک کشورها پرداخت. مدل بالا را در مورد یکی از زیر منطقه‌ها یعنی خاورمیانه توضیح می‌دهم. خاورمیانه منابع انرژی بسیار وسیعی دارد که عمدتا به صورت منابع گاز و نفت هستند. خاورمیانه منطقه‌ای کلیدی است. در پاسخ به این سؤال که برای خاورمیانه چه انتظاراتی وجود دارد؟ می‌توان به این موارد اشاره نمود: افزایش منابع، درآمد بالا، جایگزینی نفت با گاز، دسترسی به بازار آسیای مرکزی. روابط میان کشورها میتواند در اثر همکاری در زمینه انرژی بهبود یابد.
در مورد مسأله حمل انرژی با کشتی یا با استفاده از خط لوله باید گفت: هزینه حمل با کشتی بسیار بالاتر خواهد بود اما در مقابل ایجاد خط لوله نیز ملاحظات امنیتی را پیش می‌آورد؛ مسائلی از جمله تروریسم، خطر سرمایه‌گذاری و غیره. آسیای مرکزی جزئی از منطقه اقیانوس هند نیست. اما مسائل آن به ما مربوط می‌شود زیرا آسیای مرکزی منابع انرژی قابل ملاحظه‌ای دارد و به علاوه بازار مصرفی مناسبی است و به تازگی به یکی از صادرکنندگان انرژی تبدیل شده است.
این منطقه به ایجاد خط لوله‌های جدید نیاز مبرم دارد. در مقابل آن منطقه آسیای جنوبی و اقیانوس هند است که بازار بزرگی برای نفت و زغال‌سنگ و گاز می‌باشد و تمایل دارد نیاز خود به انرژی را از مناطق آسیای مرکزی و خارومیانه تأمین کند. البته در این منطقه برای 15 تا 20 سال آینده به انرژی هسته‌ای توجه بسیار زیادی شده ولی کاملاً موفقیت‌آمیز نبوده است.
در خصوص صدمه‌پذیری منطقه خاورمیانه می‌توان گفت که جنگ افغانستان، جنگ در دریا، افزایش مصرف گاز، خرابکاری، و همینطور مشکلاتی در زمینه زغال‌سنگ (از جمله بهره‌وری و حمل و نقل) صدمه‌پذیری این منطقه را افزایش داده است.
آسیای جنوب شرقی نیز نیاز زیادی به واردات گاز و نفت دارد. اگر چه در سالهای اخیر منابع جدیدی از نفت و گاز در اندونزی و دریای جنوب چین کشف شده ولی مصرف منطقه بیشتر به سمت استفاده از گاز تمایل پیدا کرده است.
به طور عمومی در چارچوب کشورهای آسیای شرقی (چین، ژاپن، کره ‌جنوبی) می‌توان به این نکته اشاره نمود که چین همواره آرزوی خودکفا شدن در زمینه انرژی را داشته ولی در واقعیت به آن نرسیده است. پس نیاز آن به خاورمیانه افزایش خواهد یافت. البته نگاهی هم به سوی روسیه، قزاقستان و غیره دارد. در عین حال در زمینه استفاده از زغال‌سنگ و تولید انرژی‌های تجدیدپذیر و هسته‌ای نیز تلاشهایی انجام داده است.
در همین راستا ژاپن و کره ‌جنوبی دارای منابع انرژی قابل ذکری نمی‌باشند. ژاپن تنوع انرژی مصرفی خود را بخصوص در زمینه انرژی هسته‌ای و گاز افزایش داده، اما هنوز نفت، قسمت اعظم انرژی مصرفی این کشور را تشکیل می‌دهد.
در خاتمه باید گفت نگاه به امنیت انرژی باید چارچوب تحلیلی مناسبی داشته باشد. در اثر گذشت زمان مسائل امنیتی جدیدی ایجاد خواهند شد، رقابت‌ها و از طرف دیگر همکاری‌ها افزایش خواهد یافت. برای ایجاد همکاری بیشتر باید نگاه جامع‌تر و مثبت‌تری نسبت به امنیت انرژی داشته باشیم.
سخنان آقای وی‌جی پارانجیب
نقشه منابع تولید انرژی و مراکز مصرف آن در جهان همیشه در حال تغییر است زیرا همواره منابع جدید انرژی کشف می‌شوند و مراکز مصرفی جدیدی ایجاد می‌شوند. هرچند امنیت انرژی مهم بوده و می‌تواند باعث رقابت بیشتر گردد اما امنیت محیط زیست از اهمیت بالاتری برخوردار است.
در قسمت اول سخنان خود درباره پویایی عرضه و تقاضا صحبت می‌کنم. مصرف سنتی انرژی در 30 سال گذشته دو برابر شده و انتظار می‌رود باز هم افزایش یابد. ده کشور صنعتی جهان بین 60 تا 68درصد انرژی مصرفی کل جهان را مصرف می‌کنند که در این میان آمریکا در رتبه اول قرار دارد؛ یعنی حدود 25درصد مصرف نفت جهان. در منطقه اقیانوس هند، کشور هند مصرف‌کننده بزرگ نفت و زغال‌سنگ است و کشورهایی مثل ایران و عربستان گاز طبیعی و استرالیا و آفریقای جنوبی زغال‌سنگ زیادی مصرف می‌کنند.
علاوه بر افزایش تقاضا در سالهای اخیر، تقاضا برای انرژی در کشورهای در حال توسعه به خصوص در آسیا و به ویژه چین در آینده نزدیک نیز روند صعودی خواهد داشت. اگر نمودار مصرف انرژی را رسم کنیم متوجه می‌شویم که اگرچه مصرف کشورهای صنعتی در حال حاضر بالا است اما در آینده مصرف انرژی جهان سوم از مصرف کشورهای صنعتی نیز تجاوز خواهد کرد و در نتیجه رقابت تشدید خواهد شد.
ساختار مصرف انرژی در 30 سال گذشته تغییر نموده است. اهمیت نفت از 73درصد به 30درصد کاهش یافته زیرا مصرف گاز طبیعی، انرژی هسته‌ای و غیره بالاتر رفته است. 13 کشور واردکنندگان عمده انرژی جهان هستند. آمریکا، ژاپن، آلمان، کره ‌جنوبی، ایتالیا، هند، سنگاپور، ترکیه، تایوان، اسپانیا، فرانسه، بلژیک، اوکراین در گروه واردکنندگان بوده و صادرکنندگان مهم انرژی، استرالیا، ایران، امارات، عمان، عربستان، آفریقای جنوبی، روسیه و مانند این‌ها می‌باشند.
اروپا برای تأمین انرژی خود بیشتر به روسیه و پس از آن به خاورمیانه وابسته است. نگاه آمریکا برای تأمین انرژی بیشتر به سوی نیمکره غربی است. ژاپن قسمت اعظم انرژی خود را از خاورمیانه تأمین می‌کند. نگاه چین نیز بیشتر به خاورمیانه و اقیانوس آرام است.
برای بسیاری از کشورها صدمه‌پذیری انرژی باعث تمایل بیشتر آنها به استفاده از انرژی هسته‌ای می‌شود. در منطقه اقیانوس هند تنها سه کشور هند، پاکستان و آفریقای جنوبی دارای فناوری استفاده از انرژی هسته‌ای هستند. در کشورهای تولیدکننده نفت در این منطقه مصرف انرژی در مقایسه با منابع موجود بسیار ناچیز می‌باشد و همین مسأله در مورد کشورهای تولیدکننده زغال‌سنگ و گاز طبیعی نیز صدق می‌کند. اقتصاد 17 کشور وابسته به صادرات انرژی می‌باشد که از این میان بعضی به سازمان اوپک تعلق دارند. در هنگام کمیاب شدن منابع انرژی اهمیت کشورهای صادرکننده افزایش می‌یابد.
بالا رفتن سطح امنیت انرژی برای آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است. پس باید روابط نزدیکی با کشورهای منطقه اقیانوس هند ایجاد کند. این واقعیت، مسأله تازه‌ای نیست ولی با پیدایش توسعه چین از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. آمریکا برای رسیدن به این هدف تحت لوای مبارزه با تروریسم و بهانه‌های دیگر پایگاههای نظامی خود را در منطقه افزایش داده است. آمریکا حتی ممکن است قصد داشته باشد از تبدیل شدن چین به واردکننده عمده انرژی در این حوزه جلوگیری کند. یکی از شرایط تأمین امنیت جهانی و منطقه‌ای امنیت راههای دریایی است. سرمایه‌گذاری برای ایجاد تنوع در منابع انرژی و افزایش عرضه و همینطور ایجاد منابع استراتژیک انرژی و قابلیت تبدیل مصرف از یک نوع انرژی به نوعی دیگر از تمهیداتی است که می‌توان برای افزایش امنیت انرژی به آنها روی آورد.
مسائل سنتی مربوط به امنیت انرژی امروزه اهمیت زیادی ندارند زیرا تا حد زیادی با آنها مقابله شده است. علت اصلی این حقیقت این است که بازار انرژی از اصول تجارت و بازار آزاد پیروی می‌کند.
سخنرانی آقای سانجای چاتورودی
من به بحث درباره نکاتی که فکر می‌کنم با مسأله امنیت انرژی در ارتباط هستند می‌پردازم. این موارد از قرار زیر هستند:
1ـ امنیت عرضه و تقاضا برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان؛
2ـ عدم ثبات قیمتها؛
3ـ تنوع سوخت؛
4ـ همکاری‌های بین‌المللی؛
5ـ امنیت حمل و نقل.
به علاوه مسائل دیگری از جمله توسعه، سرمایه‌گذاری و غیره در این مورد مؤثر هستند. ازدیاد روزافزون جمعیت در منطقه باعث کمیاب شدن منابع انرژی شده است و کشورهای ژاپن، کره جنوبی و چین روز به روز به منابع انرژی خلیج‌فارس وابسته‌تر می‌شوند. زیرا بعضی از صادرکنندگان انرژی مثل اندونزی و مالزی در سالهای آینده به علت افزایش مصرف داخلی قادر به صادرات انرژی نخواهند بود. تمام تولیدکنندگان انرژی در منطقه علاوه بر امنیت انرژی به جذب سرمایه‌گذاری در این بخش نیاز مبرمی دارند.
در حال حاضر واردات انرژی منطقه حدود 1/6میلیون بشکه است ولی تخمین زده می‌شود تا سال 2020 این واردات به 5میلیون بشکه برسد. محل تأمین این افزایش واردات خلیج‌فارس خواهد بود؛ چون 65درصد منابع نفت دنیا در این منطقه قرار دارد. از سوی دیگر کشورهای تولیدکننده منطقه خلیج‌فارس به دنبال جذب سرمایه‌گذاری برای توسعه بیشتر هستند. مشکل دیگر عدم ثبات قیمت‌ها است که باعث عدم امنیت تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان می‌شود.
اگرچه تولیدکنندگان به خصوص اعضای اوپک تصمیم به ایجاد ثبات در قیمت‌های نفت گرفته‌اند ولی در رسیدن به این هدف کاملاً موفق نبوده‌اند و همین مسأله می‌تواند باعث مشکلات و بحرانهای سیاسی شود. امنیت حمل و نقل مشکل همه کشورها چه صادرکننده و چه واردکننده می‌باشد و همگی درگیر آن هستند.
در خصوص تنوع انرژی می‌بایست به این نکته اشاره کنم که این مسأله شامل تنوع بازار فروش برای تولیدکنندگان و تنوع سوخت برای مصرف‌کنندگان می‌شود. مثلاً ایران با مصرف بیشتر گاز، نفت بیشتری صادر می‌کند و هند با استفاده از نفت مصرف زغال‌سنگ خود را کاهش می‌دهد.
همکاری بین کشورهای منطقه در حمل و نقل و تولید نفت و گاز بخصوص از طریق احداث خط لوله انتقال گاز بین ایران و شبه‌قاره هند باعث افزایش امنیت می‌شود. حداقل 10 سال است که در مورد احداث این خط لوله بررسی و تحقیق و مذاکره شده است. اما مشکل اصلی دولت‌های منطقه هستند. دولت‌ها حتی اگر 10 سال دیگر هم تلاش کنند در این مورد موفق نخواهند بود، این کار باید توسط بخش خصوصی انجام شود.
مزایای این خط لوله بسیار زیاد و غیرقابل محاسبه است. احداث آن موجب توسعه اقتصادی در مسیر عبور آن خواهد شد و نوعی یکپارچگی اقتصادی بین کشورهای منطقه ایجاد خواهد کرد. احداث آن نیاز به منابع وسیع ارزی ندارد (و این مزیت اصلی خطوط لوله بر استفاده از کشتی می‌باشد.) راه‌حل این است که کنسرسیومی از بخش‌های خصوصی ایران، هند، و پاکستان ایجاد شود که دولت‌های این سه کشور را به شراکت با خود دعوت کند.
به علاوه بانک جهانی، بانک توسعه آسیا و دیگر مراکز مالی می‌توانند در این پروژه سرمایه‌گذاری کنند. از سوی دیگر ایران و ترکمنستان می‌توانند با شراکت یکدیگر به هند و پاکستان گاز صادر کنند. مشکل این است که همه با نگاه سنتی دوران جنگ سرد به این مسأله نگاه می‌کنند اما به عقیده من باید خط لوله را بسازیم (بدون نگرانی بیش از حد در مورد امنیت) و همین اقدام باعث ایجاد و افزایش امنیت خواهد شد.
سخنان آقای لوترا
یکی از شروط رسیدن به امنیت پایدار انرژی، ایجاد ثبات سیاسی و از بین رفتن نظامی‌گری و یک‌جانبه‌گرایی در منطقه است. زیرا این عوامل خود باعث عدم تعادل در بازار انرژی می‌شوند. چگونه می‌توان به این مهم دست یافت؟ احداث خط لوله گاز یکی از جواب‌ها است. خط لوله منافع تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان را تأمین می‌کند.
در بازار انرژی، کشورهای عضو اوپک از جایگاه منحصر به فردی برخوردار هستند زیرا منابع وسیع انرژی در اختیار دارند ولی تأمین منابع انرژی علاوه بر سعی در سرمایه‌گذاری با هدف اکتشاف منابع جدید نیاز به تصمیم‌گیری‌های عاقلانه دولت‌ها نیز دارد. هند با احداث خط لوله گاز موافق است ولی باید راههای انجام چنین پروژه‌ای به دقت بررسی شود. اگرچه در سالهای اخیر روابط میان هند و پاکستان تا حدی بهبود یافته اما باید گزینه‌های مختلف برای احداث چنین خط لوله‌ای مورد مطالعه قرار گیرد به عنوان مثال شاید با اضافه شدن و مشارکت قطر و امارات در این پروژه بتوانیم باعث ایجاد ثبات سیاسی و دوستی در کشورهای متعددی بشویم.
سخنان خانم آپارجیتا بیسواس
در قرن جدید نگاه‌ها به امنیت انرژی متفاوت شده و طبیعت تهدیدات نیز تغییر کرده است. حمله به افغانستان و عراق به این علت بود که آمریکا احساس می‌کرد به دلیل بروز انقلاب اسلامی و حوادث مشابه، قدرت نفتی خود را در این منطقه از دست داده و در سالهای اخیر فرانسه و چین به استفاده از نفت عراق تمایل بیشتری پیدا کرده بودند.
در قسمت منابع هیدروکربنی انرژی، تقاضا به سرعت افزایش یافته و همین می‌تواند علتی برای افزایش تنش باشد. در این مدت کشورهای تولیدکننده احساس کردند می‌توان از این حربه به عنوان ابزار سیاسی استفاده کنند و کشورهای واردکننده احساس خطر و تهدید کردند. در این میان شرکت‌های چندملیتی نقش واسطه را بازی می‌کردند. البته در همین حین همکاری میان بخش خصوصی کشورهای مختلف افزایش یافته است.
در زمینه‌های احداث خط لوله و غیره پیشرفت‌های چشمگیری اتفاق افتاده و خصوصی‌سازی بخش نفت و انرژی باعث سرمایه‌گذاری بیشتر در این بخش‌ها شده است. کشورهای منطقه اقیانوس هند برای تأمین امنیت و تسهیل استفاده از راه‌های دریایی به همکاری‌های بیشتری پرداخته‌اند و شرکت‌های چندملیتی سرمایه‌گذاری‌های زیادی در این منطقه انجام داده‌اند.ولی از سوی دیگر رقابت میان دولت‌ها و بخش خصوصی برای تسلط بر منابع نفت و گاز باعث ازدیاد تنش شده است.
در این میان اگرچه ایران و پاکستان برای ایجاد خط لوله انتقال گاز ابراز تمایل کرده‌اند، اما هند قصد ندارد تا زمانی که فضای سیاسی آرام نشده انرژی مورد نیاز خویش را از طریق خاک پاکستان وارد کند. در خاتمه باید گفت برای رسیدن به اهداف منطقه‌ای باید جو همکاری و گفتگو میان دولت‌ها، بخش‌های خصوصی، گروههای مدافع محیط ‌زیست و غیره بوجود آید.
سخنان آقای آنتونی برگین
در سی‌ویکم ماه می سال 2003 آقای بوش تاسیس مرکزی را برای جلوگیری از توسعه سلاحهای کشتار جمعی با نام اختصاری PSI اعلام کرد. PSI یک استراتژی چندجانبه برای جلوگیری از گسترش این نوع سلاحها می‌باشد و هدف آن ایجاد همکاری میان کشورهای مختلف است. در حال حاضر کشورهایی مثل استرالیا، آمریکا، فرانسه، آلمان، پرتقال، اسپانیا، ایتالیا و لهستان از اعضای PSI هستند ولی حدود 50 کشور جهان تمایل خویش را برای پیوستن به آن اعلام نموده‌اند.
PSI یک توافق حقوقی است و می‌‌خواهد با در نظر گرفتن حقوق بین‌الملل فعلی عمل کند اما در عین حال قصد دارد در مواردی آن را اصلاح نماید. چالش اصلی، تشخیص تفاوت میان محموله قانونی و غیرقانونی است. در این راه مشکلات زیادی وجود دارد ولی فکر می‌کنم پیشرفت‌های زیادی انجام شده است.
سؤالی که پیش میاید این است که آیا احتمال ندارد تحت لوای PSI چند کشور با یکدیگر دست به یکی کرده و باعث اختلال در جریان تجارت آزاد شوند؟
به نظر من برای متوقف کردن و بازرسی از یک کشتی، دولت‌ها باید اطلاعات دقیق و اطمینان بالایی داشته باشند تا بتوانند یک کشتی را در دریا متوقف کنند. به علاوه مرحله مهم در این فرآیند مرحله بارگیری کشتی‌ها در بندر است. ولی من به عنوان یک وکیل بین‌المللی فکر می‌کنم بهتر است کشورها در این مورد همکاری کنند و خود اجازه ورود بازرسان به کشتی‌های خود را بدهند.
سؤال بعدی این است که آیا PSI یک ابزار سیاسی است؟ این انتقاد از سوی کره شمالی انجام شده است، اگرچه کشورهای دیگر از جمله روسیه به آن اعتراضی نکرده‌اند. در موارد نادر و کاملاً مشخص می‌توان در دریا برای بازرسی وارد یک کشتی شد ولی این کار در حقیقت نوعی گسترش قوانین موجود بین‌المللی است.
به طور خلاصه باید گفت ایجاد PSI یک پیشرفت و موفقیت است و فکر می‌کنم منافع کشورهای منطقه اقیانوس هند نیز ایجاب می‌کند در جلوگیری از تولید و توسعه سلاح‌های کشتار جمعی همکاری کنند. به عقیده من کشورهای این منطقه باید به پا گرفتن و موفقیت PSI کمک کنند.
سخنان کاپیتان بسن‌ یاسین
آیا راه تامین کشتی‌رانی در تنگه مالاکا ایجاد گشتی‌های سازمان ملل است؟ همه مستحضرند که کشتی‌های زیادی از تنگه مالاکا و آبهای ساحلی مالزی می‌گذرند. دو راه مهم دریایی از میان این تنگه به طرف شمال شرق و شمال غرب می‌روند و می‌توان نکات زیر را درباره این تنگه بیان کرد:
در این تنگه رفت و آمد دریایی زیادی در‌ آب‌های ساحلی مالزی، اندونزی و سنگاپور انجام می‌شود. تنگه مالاکا یکی از پررفت و آمدترین راههای آبی دنیاست. بیش از 80درصد انرژی وارداتی ژاپن، کره‌ جنوبی و بعضی از دیگر کشورها از این‌ تنگه می‌گذرد، حمله‌های متعددی به کشتی‌های تجاری در این منطقه انجام گرفته و تقاضا برای بوجود آمدن کشتی‌هایی برای تامین امنیت کشتی‌رانی افزایش یافته است. این تنگه یکی از منابع تأمین غذایی کشورهای همسایه آن است. پس نباید مورد تهدید جنایتکاران و دزدان دریایی قرار گیرد.
مشکلات حقوقی ایجاد امنیت در تنگه مالاکا به قرار زیر است:
ـ نبودن دادگاه بین‌المللی
ـ تعاریف متفاوت از دزدی دریایی
ـ مسأله تضاد با منافع ملی. کشورها دخالت در این مسأله را باعث کاهش حاکمیت ملی میدانند.
ـ یک‌جانبه‌گرایی برخی از کشورها
واقعیت این است که کشورهای ساحلی این تنگه کنترل کمی روی آن دارند در حالی که ایجاد یک تنگه امن به سود همه استفاده‌کنندگان از آن است. در زیر به مشکلات دیگری که در راه تامین امنیت تنگه مالاکا وجود دارد اشاره می‌کنم:
ـ عدم توجه کشورهای قدرتمند به مسأله حاکمیت دیگر کشورها
ـ پیچیدگی‌های عملیاتی
ـ هزینه بالا گشت‌زنی
ـ نیاز به کشتی‌های سریع با سرعتهایی بالاتر از 40 گره دریایی
ـ نبودن زیرساختهای ساحلی از جمله پایگاههای دریایی
ـ افزایش تعداد مراکز بحران و جنگ در منطقه
ـ نبودن قوانین مناسب بین‌المللی
نتیجه‌گیری: امنیت این تنگه برای همه کشورها ارزشمند است پس کشورهای ساحلی باید برای رسیدن به این هدف اقدام کنند در حالیکه کشورهای قدرتمندتر نیز باید به مسأله حاکمیت کشورها توجه بیشتری بنمایند.
سخنان آقای خطیب‌زاده
من در سخنان خود قصد دارم به سه نکته اشاره کنم:
اقیانوس هند، سیاست‌های آمریکا، خلیج‌فارس.
اقیانوس هند یکی از مهم‌ترین مناطق جهان است و صلح و امنیت در آن از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد. اقیانوس هند یکی از اصلی‌ترین نقاط تبادل فرهنگی میان شرق و غرب بوده که در سال‌های گذشته تحت سلطه کشورهای استعمارگر قرار داشته است. امروزه وجود منابع غنی در این منطقه باعث افزایش اهمیت آن شده. اما تروریسم، دزدی دریایی و عوامل مشابه باعث ایجاد عدم امنیت در این منطقه شده است.
منطقه اقیانوس هند را می‌توان به چند زیر منطقه تقسیم کرد و از جنبه امنیت انرژی آنها را مورد بررسی قرار داد.
در خلیج‌فارس که یکی از بازوهای استراتژیک اقیانوس هند تلقی می‌شود شاهد حضور نیروهای بیگانه هستیم. به منظور تحلیل آنچه که در این منطقه در حال روی دادن است، می‌توان سه سؤال مطرح کرد:
ـ خصوصیات موقعیت فعلی خلیج‌فارس چیست و چگونه می‌توان رفتار آمریکا را درک کرد؟
ـ چالش‌ها و فرصت‌ها در منطقه خلیج‌فارس کدامند؟
ـ پاسخ ایران به تحولات فعلی منطقه چیست؟
تاریخ منطقه اقیانوس هند را می‌توان به سه مرحله تقسیم کرد.
1ـ در طول دوره جنگ سرد: در این دوران رقابت اصلی میان آمریکا و شوروی بود و از شرایط دوقطبی پیروی می‌کرد. در چنین شرایطی همکاری منطقه‌ای امکان‌پذیر نبود.
2ـ از زمان فروپاشی شوروی تا 11 سپتامبر: فرآیند جهانی‌سازی باعث شد ملاحظات تجاری و اقتصادی در مقایسه با ملاحظات نظامی از اهمیت بیشتری برخوردار شوند و این فرصت بی‌همتایی برای رسیدن به همکاری‌های منطقه‌ای ایجاد کرد.
3ـ پس از 11 سپتامبر: اتفاقات 11 سپتامبر و بعد از آن معادلات منطقه را برهم زد. جنگ در افغانستان و بحران‌های دیگر نشان می‌دهد در این منطقه ترتیبات سیاسی تازه‌ای در حال بروز است. حوادث 11 سپتامبر باعث شد آمریکا دشمن جدیدی به جای روسیه کشف کند و با توجه به منافع خویش اقدام نماید. در واشنگتن گروه جدیدی وجود دارد که قصد دارد تمام مسائل جهانی را از دیدگاه خود تفسیر کند. آقای بوش قصد دارد دنیا را از نگاه خود تغییر دهد و در این میان منافع ملی آمریکا و منابع نفت نقش اصلی را بازی می‌کنند.
به عقیده من در این منطقه ابهام زیادی در خصوص راهبرد کلی آمریکا وجود دارد.
سخنان پرفسور راملی در مورد ژئوپلتیک انرژی ژاپن
ژاپن منابع انرژی کمی دارد و به علت رقابت منطقه‌ای (به خصوص از سوی چین) از نظر انرژی در مضیقه است. به همین علت به استفاده از انرژی‌های نو مثل انرژی هیدروژنی و انرژی هسته‌ای تاکید می‌کند و در نتیجه همین تاکید شاید به زودی به یکی از اصلی‌ترین دارندگان فناوری این‌گونه انرژیها تبدیل شود. در مورد وضعیت ژاپن از جنبه انرژی می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
ـ در سال 2002 ژاپن یکی از چهار کشور اول جهان در مصرف انرژی بوده است.
ـ‌ منابع انرژی ندارد و 80درصد انرژی خود را از طریق نفت، بخصوص نفت منطقه خاورمیانه تامین می‌کند.
ـ تأمین امنیت انرژی ژاپن مسأله‌ای جهانی است.
ـ مصرف نفت ژاپن بین سالهای 1960 و 1970 سه برابر شد ولی در دهه اخیر سرعت افزایش کمتر بوده است.
ـ تاکید زیاد روی استفاده از گاز طبیعی و انرژی هسته‌ای در ژاپن وجود دارد.
شاید خنده‌دار به نظر برسد که در ژاپن که کشوری زلزله‌خیز است تا این حد برای استفاده از انرژی هسته‌ای تلاش شود. البته انرژی هسته‌ای به علت ثبات قیمت اورانیوم و امکان ذخیره‌سازی آن امن‌ترین نوع انرژی برای ژاپن است.
برخلاف آمریکا و آلمان که دیگر قصد ایجاد نیروگاه‌های هسته‌ای جدید ندارند ژاپن در حال ساخت سه نیروگاه جدید است و قصد دارد تولید انرژی هسته‌ای خود را افزایش دهد.
وابستگی انرژی ژاپن به منطقه اقیانوس هند: وابستگی در زمینه انرژی به دولت‌هایی که ثبات ندارند یا علاقه‌ای به توافقات بلندمدت ندارند برای ژاپن خطرناک است و شوک‌های نفتی به این خطر اضافه شده است. به همین علت ژاپن نسبت به سرمایه‌گذاری در توسعه میدان نفت در ایران با ذخیره 26میلیارد بشکه علاقه‌مندی نشان داده اما فشار آمریکا روی ژاپن برای صرفنظر کردن از این پروژه‌ها باعث شده معمای امنیتی جدیدی برای ژاپن ایجاد شود. برخی از مسئولان ژاپنی میل دارند در برابر این فشارها مقاومت نشان دهند.
از سوی دیگر چون تولید انرژی هسته‌ای ژاپن افزایش می‌یابد و استرالیا منابع غنی اورانیوم دارد همکاری بین دو کشور افزایش یافته است.
سخنان پرفسور سینگ
در مورد کمبود انرژی چین ضرب‌المثلی هست که می‌گوید چینی‌ها هر کاری را که ژاپنی‌ها می‌کنند انجام می‌دهند ولی نه با پول خودشان بلکه با پول ژاپنی‌ها. چین برعکس ژاپن منابع زیادی دارد. سیستم سیاسی این دو کشور نیز کاملاً متفاوت است.
سؤال این است که آیا چین در بازار انرژی یک ابرقدرت است؟ چین دومین مصرف‌کننده انرژی و دومین مصرف‌کننده نفت است. تقاضا در چین برای انرژی‌های تمیز و کارا در حال افزایش است و در عین حال، فناوری در این کشور به سرعت رو به توسعه است. این مسائل باعث می‌شوند ژاپن و کره جنوبی در برابر چین صدمه‌پذیر شوند. چین منابع وسیع گاز طبیعی دارد اما علاقه‌ای به استفاده از آن منابع نشان نمی‌دهد و این باعث افزایش تقاضا برای نفت شده است. راه‌های مقابله با این تقاضای روزافزون از قرار زیر است:
1ـ تاکید بر صرفه‌جویی؛
2ـ استفاده بهینه از انرژی؛
3ـ تنوع منابع انرژی؛
عناصر استراتژی همکاری و تعاون چین عبارتند از:
ـ پروژه توسعه مشترک از طریق FDI؛
ـ تامین منابع و همکاری با دیگر کشورها؛
ـ خرید سهم در میدانهای نفتی خارجی؛
از جمله علل سرمایه‌گذاری خارجی چین در زمینه انرژی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
1ـ آگاهی از خطرات خرید انرژی از بازار آزاد؛
2ـ عدم ثبات قیمتها؛
3ـ تبدیل شدن به یک بازیگر مؤثر در صحنه جهانی انرژی؛
چین به خوبی آگاهی دارد که اقیانوس هند بر تجارت و رونق اقتصادی منطقه آسیا ـ‌ پاسیفیک تاثیر مستقیم دارد. به علاوه اقیانوس هند تنها اقیانوسی است که تحت تسلط کامل ابرقدرتهای سنتی نیست و در این میان وظیفه نیروی دریایی چین تامین امنیت انرژی و دسترسی به آن است و اقداماتی نیز در این زمینه با همکاری کشورهای میانمار، پاکستان و مالدیو انجام داده است.
نتیجه‌گیری: کمبود انرژی چین می‌تواند به همکاری منجر شود و یا می‌تواند باعث برخورد و تنش گردد. اگر امنیت انرژی در اقیانوس هند تامین نشود چین با آن برخورد خواهد کرد. پس باید با همکاری یکدیگر سیاست انرژی مشترکی برای آسیا تنظیم کنیم که قادر به حل مشکلات زیر (چه به صورت بلندمدت و چه کوتاه‌مدت) باشد:
ـ عدم تعادل قیمتها؛
ـ خطر بسته شدن و توقف راه‌های عبور و تولیدات نفت اگرچه چین مدت زیادی نیست به صحنه بین‌المللی انرژی وارد شده اما یکی از بازیگران اصلی این صحنه است.
سخنان سیونیس آلدریک درباره مسائل امنیت انرژی آفریقای جنوبی
من در اینجا قصد دارم به تفاوت‌های الگوی مصرف انرژی در شهرها و روستاها بپردازم. شهرنشین‌ها معمولاً از انرژی برای افزایش رفاه استفاده می‌کنند ولی روستائیان که تعدادشان در سطح جهان به 2 میلیارد نفر می‌رسد فقط برای زنده ماندن و ادامه کار به انرژی نیاز دارند. بسیاری از آن‌ها ساعت‌ها در روز وقت صرف جمع‌آوری چوب مورد نیاز برای سوخت خود می‌کنند در حالی که می‌توان این اوقات را صرف تولید کرد.
اکثریت مردم آفریقای جنوبی به انرژی تمیز و مناسب دسترسی ندارند. یارانه برای کمک به فقرا طرح‌ریزی شده ولی تاثیر منفی داشته است. پرداخت یارانه در بخش برق برای فقرا و روستائیان فایده‌ای دربرندارد زیرا آنها به برق دسترسی ندارند. به رغم برنامه وسیع برق‌رسانی در آفریقا، تا 20 سال آینده حدود 54 درصد از منازل روستایی این قاره از نعمت برق بی‌بهره خواهند بود. یکی از راه‌حل‌ها، عرضه ترکیبی از انرژی‌های مختلف است که به طور مداوم در اختیار مصرف‌کنندگان قرار داشته باشد.
مثلاً یک نوع انرژی برای گرمایش، نوعی دیگر برای پخت و پز و غیره. هدف این عمل ایجاد تعادل در عرضه انرژی است و البته دسترسی کسانی که تا به حال به انرژی دسترسی نداشته‌اند. به این ترتیب برای مردم یک سبد انرژی تهیه می‌شود که محتوای آن با توجه به نیازهای مختلف، متفاوت است.
در اینجا می‌خواهم نکاتی را در مورد بازار مشترک انرژی آفریقای جنوبی بیان کنم. آمار نشان میدهد آفریقائی‌ها روز به روز دسترسی کمتری به انرژی دارند. کشورهای جنوبی آمریکا کاملاً به این مشکل واقف هستند و به همین علت بازار مشترک را ایجاد کرده‌اند. مناطق شمالی آفریقای جنوبی بیشتر وابسته به برق آبی است اما قسمت جنوبی آن بیشتر متکی بر زغال‌سنگ میباشد.
در این چارچوب می‌توان به پنج مشکل در راه همکاری‌های منطقه‌ای اشاره کرد:
1ـ عدم ثبات سیاسی و جنگهای داخلی؛
2ـ تاکید روی خودکفایی در زمینه انرژی؛
3ـ عدم امنیت تولیدکنندگان؛
4ـ وجود توافقات دوجانبه (برخی توافقات دوجانبه میان کشورها از پیشرفت بازار مشترک جلوگیری می‌کند)؛
5ـ تاخیر در پرداختهای مالی؛
نتیجه‌گیری: به عنوان پیشنهاد چند راه سودمند برای رسیدن به همکاری بیشتر و بهتر ارایه می‌شود:
1ـ توجه به نظرات بخش خصوصی؛
2ـ کاهش دخالت دولتها؛
3ـ انجام تدریجی توافقات میان کشورها؛
4ـ هماهنگ‌تر شدن اقدامات مراکز و ادارات مختلف؛
سخنان آقای سانجی چاتورودی: در مورد چالش‌ها و فرصت‌ها در راه ایجاد شبکه امنیتی آسیای جنوبی
به عقیده من ما نیاز داریم تعادلی مابین امنیت انرژی و امنیت کلی ایجاد کنیم. وقتی می‌گوئیم امنیت انرژی منظورمان چیست؟ امنیت چه کسی؟ امنیت چه چیزی؟ تهدیدکننده کیست؟ حجم جریان انرژی در خلیج‌فارس و خاورمیانه را همه‌ می‌دانیم. می‌بینیم که چگونه ملاحظات امنیتی بر تفکرات انسانها تاثیر می‌گذارد. من علاوه بر پرداختن به مزایای خطوط لوله به مشکلات آن نیز اشاره خواهم کرد. نباید ساده‌انگار باشیم و تصور کنیم خطوط لوله در یک خلاء سیاسی و اجتماعی ایجاد می‌شود.
در نقشه منطقه از سویی خطوط لوله را می‌بینیم و از سوی دیگر پایگاه‌های نظامی آمریکائیان را. در دیدگاه نومحافظه‌کاران آمریکایی دین اسلام مبانی منفی زیادی دارد و همین مسأله می‌تواند باعث ایجاد مشکلات زیادی در جریان انرژی در خطوط لوله شود. در همین راستا چگونه می‌توانیم آسیای جنوبی را به صورت نو تصور کرده و آن را به صورت شبکه امنیتی جدیدی تعریف کنیم؟
برای رسیدن به این هدف، مردم، دولتها، و شرکتها در کشورهای این منطقه باید نگاه جدیدی نسبت به این منطقه پیدا کنند و واقعیت جدیدی را بوجود آورند. هنوز نمی‌دانیم در این راه با چه خطرات، فرصت‌ها و چالش‌هایی روبرو خواهیم شد. درباره این منطقه ذکر چند نکته ضروری است:
1ـ در جنوب آسیا ما نه تنها در دوران پس از استعمار بلکه در دوران پس از تجزیه زندگی می‌کنیم؛ برای استفاده بهینه از توان بالقوه باید مناطق زیادی مثل پنجاب، یا پاکستان و مناطق دیگر به یکدیگر نزدیکتر شوند. ما هنوز تفکرات سنتی زمان استعمار را دور نیانداخته‌ایم؛ به نظر من تجزیه شبه‌قاره در سال 1947 پایان نیافت بلکه در افکار و اندیشه‌های ما هنوز ادامه دارد.
در این میان نقش خطوط لوله چیست و چرا به آنها نیاز داریم؟
نیاز هند به نفت و گاز آشکار است. سؤال این است که از کجا و با چه هزینه‌ای آن را برطرف کند؟
در سال‌های آتی هند به گاز نیاز بیشتری خواهد داشت زیرا انرژی تمیزتری است. ایران بزرگترین منابع گاز را در اختیار دارد. اما مشکلات ایجاد خطوط لوله در کجا است؟
این مشکلات و گلوگاه‌ها لزوماً فیزیکی، ایدئولوژیکی یا سیاسی نیستند بلکه اندیشه‌ای نیز می‌باشند. مشکلاتی از جمله ارثیه استعمار، تفکر استعماری، نظامی شدن مرزها، مرزهای بسته (که امیدوارم روزی این مرزها باز شوند)؛ اگر به مرزها نگاه کنیم متوجه می‌شویم از دو نوع هستند:
1ـ مرزهای فیزیکی که متاسفانه نظامی شده‌اند و باید با همکاری کشورها باز شوند؛
2ـ مرزهای تفکری ـ از جمله سیستمهای آموزشی در پاکستان و هند ـ سینما، ادبیات و غیره؛
هر دوی این مرزها در راه ایجاد خطوط لوله موانعی ایجاد می‌کنند.
به نظر من اگر تنها به مسائل تکنیکی و سخت‌افزاری خطوط لوله توجه کنیم در ساخت آنها موفق نخواهیم بود. ما باید به نرم‌افزارها نیز بپردازیم باید در آسیای جنوبی تفکر، معانی، و نمادهای جدیدی ایجاد کنیم. که به نوبه خود باعث ایجاد احترام و اطمینان متقابل می‌شود. به نظر من خطوط لوله زمینی قابل اجراتر و عملی‌تر هستند. و با توجه به بهبود روابط میان هند و پاکستان امیدواریم سرکردگان این دو کشور به فواید این فرآیند پی برده باشند. اگر بخواهیم جغرافیای جدیدی را خلق کنیم سیاستگزاران این کشورها باید چشم خود را بر روی واقعیت باز کنند و گفتگو و تفاهم جای رقابت و جنگ را بگیرد. چالش ما این است.
سخنان دکتر سوبرا مانیان در مورد همکاری اقتصادی در آسیای جنوبی:
اصلاحات اقتصادی در منطقه آسیای جنوبی در سال‌های اخیر باعث افزایش نیاز به انرژی شده، اگرچه هنوز مردم زیادی در آسیای جنوبی حتی برای نیازهای اولیه خود به برق دسترسی ندارند. جمعیت این منطقه بالغ بر 5/1 میلیارد نفر است و با انجام برنامه‌های توسعه نیاز آن‌ها به انرژی مطمئناً افزایش خواهد یافت.
کشورهای این منطقه به منابع مختلف انرژی روی آورده‌اند. آن‌ها با همکاری می‌توانند هزینه تحقیقات در مورد منابع جدید انرژی را کاهش دهند. پیشنهاد شده تمام کشورهای آسیای جنوبی شبکه برق مشترکی داشته باشند تا قادر به تبادل انرژی الکتریکی بین یکدیگر باشند. باید تلاش کنیم نسل جدیدی از رهبران، تصمیم‌گیران و متخصصان ایجاد شود که نگاه درستی نسبت به مسأله انرژی داشته باشند. در تمام این کشورها می‌توان شبکه‌های برق و خطوط لوله مشترک ایجاد کرد.
این عمل بهره‌وری را افزایش و واردات را کاهش خواهد داد. استفاده از انرژی‌های نو و تجدیدشونده می‌تواند برای دسترسی روستاها به انرژی راه مناسبی باشد. همکاری میان بنگلادش، بوتان و نپال دورنماهای تازه‌ای را ارائه کرده است. بنگلادش منابع گاز دارد، بوتان و نپال منابع سرشار انرژی برق ـ آبی و هند منابع زغال سنگ دارد.
بنگلادشی‌ها علاقه‌ زیادی به صادر کردن گاز به هند ندارند زیرا تصور می‌کنند در سال‌های آینده به این گاز نیاز خواهند داشت. همکاری میان هند و پاکستان تا به حال قابل توجه نبوده اما هر دو کشور به ساخت خط لوله نیاز دارند. ساخت خط لوله میان ایران، پاکستان و هند بسیار اقتصادی خواهد بود. در صورت ساخت این خط لوله پاکستان سالانه 700میلیون دلار از حق ترانزیت انرژی از خاکش درآمد خواهد داشت. البته نگرانی‌هایی نیز وجود دارد بخصوص از سوی هند اما به نظر من تمام این کشورها می‌توانند از طریق همکاری شرایط اقتصادی و سیاسی خویش را بهبود بخشند.
روز دوم:
سخنان آقای پیرنوئل
قصد دارم در مورد تأثیرات سیاست نفتی آمریکا در منطقه اقیانوس هند صحبت کنم. در این زمینه سه نکته قابل تأمل و بررسی است:
1. وضعیت منابع نفتی و انرژی آمریکا؛
2. سیاست بین‌المللی آمریکا در زمینه نفت؛
3. مسائل و مشکلات منطقه اقیانوس هند؛
مصرف نفت در آمریکا در 15 تا 20 سال گذشته ثابت بوده و حدود 40درصد از تولید جهان را دربرمی‌گرفته، در مورد گاز و زغال‌سنگ این رقم حدود 20 تا 22درصد و در امور انرژی هسته‌ای بین 7 تا 8درصد می‌باشد. در این مدت اقتصاد آمریکا رشد چشمگیری داشته است. نرخ کاهش مصرف نفت به عنوان منبع انرژی در اروپا سریعتر بوده زیرا سهم نفت در منابع انرژی اروپا در گذشته بیشتر بوده است.
در این مدت سهم نفت در تولید یک واحد تولید ناخالص ملی (GDP) حدود 50درصد کاهش یافته است. البته مصرف کلی افزایش نشان می‌دهد اما نه با سرعتی که قبل از شوک نفتی 1973 در حال افزایش بود. در این مدت نرخ رشد در آمریکا 1/3درصد و در کل جهان 1/5درصد بوده است. در عین حال تولید داخلی در آمریکا کاهش یافته و این امری غیرقابل اجتناب بوده است.
همه این عوامل باعث افزایش واردات نفت آمریکا شده تا جایی که امروزه آمریکا حدود 60درصد نفت مصرفی خویش را وارد می‌کند این پدیده نگاه آمریکا را به سوی بازار جهانی نفت سوق داده است. البته سیاست نفتی آمریکا هرگز در جهت عدم وابستگی به بازارهای جهانی نبوده و برعکس حتی در اواخر دهه 1980 و اوائل دهه 1990 وابستگی بیشتری به بازارهای جهانی داشته است. تأثیرات این سیاست نفتی در جهان را می‌توان در نکات زیر خلاصه کرد:
ـ ساخت و توسعه بازار نفت؛
ـ آزادسازی بازار تجارت نفت؛
ـ دسترسی بیشتر شرکت‌های بین‌المللی به منابع نفت؛
ـ محافظت از سرمایه‌گذاری‌ها و ایجاد قوانین صادراتی همانند OECD؛ سیاست تحریم آمریکا نوعی سیاست محدودکننده است و با مخالفت‌های زیادی روبرو شده است.
شرکت‌های آمریکایی تلاش‌های زیادی برای لغو این محدودیت‌ها انجام داده‌اند. اگر بخواهیم اصول این سیاست را بررسی کنیم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ‌ بدست آوردن بازار جهانی نفت؛
ـ تأمین مداوم ذخایر استراتژیک (در حدود 560 میلیون بشکه)؛
ـ‌ بدست آوردن توان محافظت از راه‌های حمل و نقل دریایی؛
ـ محافظت از عربستان سعودی (بخصوص در برابر خطرات خارجی)؛
منطقه خاورمیانه یکی از تأمین‌کنندگان نفت آمریکا است و حدود 10درصد مصرف و 20درصد واردات نفت آمریکا را تأمین می‌کند. این سهم در 10 تا 15 سال اخیر بالاتر نرفته است. به رغم اینکه استخراج نفت در منطقه خاورمیانه هزینه کمتری دارد، تولیدات نفت آن افزایش قابل توجهی نداشته اما این سیاست نمی‌تواند ادامه پیدا کند. البته یکی از علل این امر آن است که دولت‌های خاورمیانه علاقه‌ داشته‌اند نفت کمتری را با قیمت بالاتر بفروشند. پیش‌بینی می‌شود در 5 تا 15 سال آینده سهم خاورمیانه از بازار نفت جهان افزایش یابد به همین علت علاقه آمریکا به این منطقه بالاتر خواهد رفت.
حالا می‌توان به نقش چین توجه کرد. سریع‌ترین نرخ رشد واردات و مصرف نفت متعلق به چین بوده است و حدود یک چهارم افزایش نیاز به نفت در اثر رشد واردات چین بوده است. احتمال دارد در سال 2030 واردات نفت چین با واردات آمریکا مساوی شود.
با توجه به این نکات سؤال این است که آیا در سال‌های آینده با رقابت چین و آمریکا در منطقه اقیانوس آرام روبرو خواهیم بود؟
به نظر من اوضاع جهانی بازار نفت اجازه رقابت روددررو را نخواهد داد. اما اگر مسأله محافظت کریدور نفت باشد ممکن است افزایش نفوذ نظامی چین باعث ایجاد رقابت با آمریکا در این منطقه شود. علت چنین رقابتی انرژی نخواهد بود ولی تأثیر آن روی بازار انرژی نیز احساس خواهد شد.
بگذارید واقعه 11 سپتامبر را فراموش کنیم و به شیزوفرنی آمریکا بپردازیم. آمریکایی‌ها هیچ‌ وقت نمی‌توانند از عربستان سعودی صرفنظر کنند. شاید به این کار تمایل داشته باشند ولی قادر به انجام آن نیستند. سؤال این است که آیا سطح ذخایر استراتژیک آمریکا پایین آمده است؟ بعضی می‌گویند وابستگی آمریکا به منطقه خاورمیانه کاهش یافته که این مسأله در مورد درصد واردات صحیح است اما در عین حال حجم کل واردات افزایش یافته و حتی برخی صاحب‌نظران عقیده دارند بالاتر هم خواهد رفت.
ذخایر استراتژیک آمریکا در یک مرحله تا حدی کاهش یافت اما اکنون حتی صحبت‌هایی درباره افزایش آن تا حد یک میلیون بشکه به گوش می‌رسد ولی مسأله اصلی مقدار استفاده از آن است که اکنون حدود 4میلیون بشکه در روز است و این رقم کوچکی نیست. به رغم همه این حقایق به عقیده من احتمال وقوع یک بحران طولانی نفتی بسیار ناچیز است.
درباره وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه باید گفت این مسأله‌ای فراگیر و جهانی است و هیچ کشوری نمی‌تواند از آن فرار کند زیرا دیگر تولیدکنندگان نفت قادر نخواهند بود این نیاز روزافزون را برآورده کنند. البته شرکت‌های بین‌المللی علاقه زیادی به سرمایه‌گذاری در منطقه خاورمیانه ندارند.
سخنرانی آقای پارانجبای در مورد منابع آب در رود کریشنا
برخی صاحب‌نظران عقیده دارند تأمین امنیت منابع، راههای حمل و نقل و بازار دادوستد یک ماده مصرفی، تمام مشکلات مربوط به آن ماده را حل می‌کند اما من با این عقیده موافق نیستم زیرا فقط به شرایط بازار توجه می‌کند و کامل نیست؛ یعنی به توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست توجه نمی‌کند. به نظر من امنیت تنها در تولید بیشتر خلاصه نمی‌شود. بلکه باید به نحوه دسترسی مصرف‌کنندگان یک ماده مصرفی نیز توجه کرد.
به عقیده من باید نفت تولید شده را به نحوی عادلانه و با توجه به مسائل زیست محیطی در دسترس مصرف‌کنندگان قرار داد. در این نگاه اهداف از ابزار اهمیت بالاتری دارند. هر کشور با توجه به مصرف فعلی، مصرف آینده خود را مشخص می‌کند و در جهت تأمین امنیت تهیه آن اقدام می‌نماید من همین مدل را در مورد منابع آب بررسی می‌کنم و به رابطه آن با منابع نفت خواهم پرداخت.
در دهه 1970 دولت هند تصمیم گرفت سهم انرژی برق ـ آبی را نسبت به کل مقدار انرژی مصرفی افزایش دهد. بنابراین بدون توجه به اثرات آن دست به ساخت پروژه‌های بزرگ برق ـ آبی زد. سؤال این است که پس از آن چه اتفاقی افتاد؟ حجم کل آب سالانه در رود کریشنا 16/8میلیون متر مکعب بود که از این مقدار حدود 2/8میلیون‌ متر مکعب آن به منطقه دیگری هدایت شد. این عمل باعث ایجاد خشکسالی در یک منطقه و پر آبی در منطقه‌ای دیگر شد.
یعنی 19درصد آب یک منطقه خشک به یک منطقه پر آب منتقل شد تا برق تولید شود و پس از آن این آب بدون استفاده به دریا می‌رفت زیرا آبی که برای تولید برق مصرف می‌شد از مناطق صنعتی و پرجمعیت می‌گذشت و با آلوده شدن، غیرقابل مصرف می‌گردید. همین سردرگمی در مورد تولید نفت و مصرف آن وجود دارد به همین علت به نظر من توزیع از تولید مهم‌تر است.
اگر به مثال خود برگردم می‌توان گفت که از لحاظ مسائل زیست ‌محیطی انتقال آب از یک منطقه خشک به یک منطقه پر آب کاری احمقانه است. زیرا باعث می‌شود در منطقه خشک‌ آلودگی افزایش یابد و اکوسیستمها تخریب شوند. اما این کار در هند هنوز ادامه دارد و حتی پیشنهاد شده سه سد برق آبی دیگر ساخته شود.
سؤال من این است که آیا در مورد پروژه‌های نفتی یا احداث خطوط لوله پیش‌بینی‌های لازم به عمل آمده و آیا این پروژه‌ها به اصول توسعه پایدار پایبند هستند؟
توسعه پایدار یعنی برآورده کردن نیازهای اولیه؛ و قبل از ایجاد توسعه پرسیدن این سؤال که تأثیرات آن چه خواهد بود؟ بسیار مهم است. امنیت انرژی یعنی دسترسی مردم عادی و فقیر به انرژی برای بهبود وضع زندگی آنها. لذا ساخت خط لوله بدون توجه به این نکات سودی دربرنخواهد داشت.
سخنان آقای کریستین بوچارد
نظر من در مورد منابع آب و انرژی این است که قبل از پرداختن به منابع باید به جامعه‌ای که قصد دارد از این منابع استفاده کند توجه کنیم. آب و نفت هر کدام موضوعات جداگانه و تنهایی نیستند بلکه محل برخورد بسیاری موضوعات و حتی می‌توان گفت تمام موضوعاتی هستند که تا به حال در دانشگاه‌ها به آنها پرداخته شده است.
ما برای مدیریت منابع و مصرف آب مراکزی ایجاد کرده‌ایم (از جمله وزارتخانه‌ها) که ارتباط زیادی با مسأله آب نداشته‌اند و اگر به وضع موجود در منابع آب کشورهای منطقه نگاه کنیم متوجه می‌شویم این مراکز در انجام وظایف خود موفق نبوده‌اند.
از طرف دیگر منابع آب و نفت هر دو محدود هستند و مناطقی داریم که نفت زیادی دارند اما کم آب می‌باشند و برعکس. در بسیاری مناطق سطح آب زیرزمینی در حال پایین رفتن است و شاید تا چند سال آینده در این مناطق کشاورزی امکان‌پذیر نباشد. در مورد آب باید به مسائل سیاسی، اقتصادی، تاریخی و غیره نیز توجه کرد. اما مراکزی که برای مدیریت منابع آب ایجاد کرده‌ایم هیچگاه به این جنبه‌ها توجه نکرده‌اند.
تفاوت آب و نفت چیست؟ یکی از تفاوت‌های عمده این دو ماده پرارزش محدودیت‌های فیزیکی مربوط به آنها است. انرژی قابل انتقال است اما آب به علت پرحجم بودن قابل انتقال بین همه کشورها و مناطق نیست. به علاوه بخش‌های مختلف از جمله صنعت، کشاورزی، جمعیت شهری و غیره به آب نیاز دارند.
تفاوت‌ بعدی این است که تأثیرات آلودگی آب در یک منطقه محدود احساس می‌شود اما نفت می‌تواند تمام دنیا را آلوده کند. با توجه به این مسأله شاید برخی بگویند از آنجایی که تأثیرات آلودگی آب در یک منطقه مشخص محدود می‌شود آیا صحبت در مورد همکاری بین‌المللی یا منطقه‌ای در مورد آب معنی دارد؟ شاید کسانی به این سؤال جواب منفی بدهند اما به عقیده من جواب مثبت است. مثال بارز آن نپال است که برق و آب زیادی تولید می‌کند اما خریداران آن حاضر به پرداخت بهای واقعی آن نیستند.
مورد بعد همکاری بین مراکز تحقیقاتی و مؤسسات مسؤول منابع آب در یک کشور یا بین کشورهای مختلف می‌باشد. به عقیده من همکاری‌های منطقه‌ای در مورد آب نباید محدود به دولت‌های آن منطقه‌ باشد بلکه باید میان اتاق‌های بازرگانی، مراکز تحقیقاتی، مردم و غیره همکاری ایجاد کرد. مدت‌های مدیدی است دولت‌ها به جای مدیریت، کنترل می‌کنند و این کار صحیحی نیست.
در مورد تحقیقات در زمینه آب و منابع آن باید خاطرنشان کرد که فرآیند بهبود منابع آبی فرآیندی تکاملی است و به علاوه باید دقت کنیم از همان ابتدا به بحث تخصیص منابع آب نپردازیم زیرا بلافاصله به اختلاف‌نظر و مجادله می‌انجامد. در مورد امنیت نیز همین‌طور است یعنی از ابتدا نباید به دنبال امنیت کامل بود بلکه باید اول ریسک کنیم و از این راه به امنیت برسیم.
در مورد منابع آب منطقه اقیانوس هند باید در مورد فصل‌های بارندگی (Monsoon) و فصل برداشت محصولات کشاورزی تحقیقات بیشتری انجام شود.
نکته آخر واردات مجازی آب است. در این مورد مثالی می‌زنم کشور عمان برای کاشت برنج آب کافی ندارد ولی بیشتر از بنگلادش برنج وارد می‌کند در حقیقت آب وارد کرده است. در این مورد نیاز به تحقیقات بیشتری است تا روی سیاست دولتها نیز تأثیر بگذارد.
سخنان آقای تیموتی دویل
موضوع صحبت من امنیت زیست ‌محیطی در زمینه تولید انرژی هسته‌ای است. مسائلی مثل حمل و نقل، توزیع، انبار کردن فضولات هسته‌ای و غیره.
به عقیده من از آنجایی که تصمیم گرفته‌ایم به امنیت فکر کنیم مسائل زیست محیطی نیز امنیتی شده است. دغدغه اصلی دولتها امنیت است و این مسأله گاهی اوقات باعث ایجاد مشکلات زیادی شده است. مسائل زیست محیطی را باید با توجه به مردم بررسی کرد زیرا بدون وجود مردم مسائل زیست محیطی معنایی ندارد.
در مورد امنیت زیست محیطی می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
آلودگی جو و تغییرات آب و هوایی: کشورهای شمال در مالکیت هوای کره ‌زمین با کشورهای جنوب شریک هستند و باید با آنها همکاری کنند. شاید تا به حال مسأله آلودگی هوا خیلی مهم نبوده اما کشورهای فقیر با دنبال کردن این مسأله می‌خواسته‌اند به مسائل بهتری از جمله عدالت در جهان بپردازند.
در مورد انرژی هسته‌ای قصد ندارم مسأله‌ای را که امنیتی نیست امنیتی کنم بلکه انرژی هسته‌ای از ابتدا مسأله‌ای امنیتی بوده است. قصد من این است که به مسأله انرژی هسته‌ای امن در منطقه بپردازم. کشورهای شمال تا به حال به این موضوع توجه زیادی نکرده‌اند چون اصولاً با ایجاد فن‌آوری هسته‌ای در منطقه موافق نبوده‌اند. آنها در سال‌های اخیر تصور می‌کردند استفاده از انرژی هسته‌ای در حال کاهش است.
زیرا فرآیندی ناامن و آلوده‌کننده می‌باشد و هنوز امکان امن بودن کامل آن وجود ندارد. اما برعکس در منطقه اقیانوس هند استفاده از انرژی هسته‌ای در حال افزایش است. پس باید به مسأله امنیت بیشتر توجه کنیم و از آن مهم‌تر مسأله فضولات هسته‌ای است. مشکل فقط فضولات هسته‌ای تولید شده در منطقه نیست بلکه حمل و نقل فضولات هسته‌ای کشورهای شمال از مسیر کشورهای این منطقه مسأله بزرگتری است.
ژاپنی‌ها در مورد راه‌های تبدیل این فضولات به مواد قابل استفاده تحقیقات وسیعی انجام داده‌اند و در حال حاضر فضولات هسته‌ای انگلستان و فرانسه را برای استفاده مجدد وارد می‌کنند که تمام این واردات از منطقه اقیانوس هند می‌گذرند البته به صورت محرمانه و سری. تا به حال کشورهای منطقه در برابر این امر اعتراض جدی نکرده‌اند. ظروف مخصوص نگهداری و حمل این فضولات هسته‌ای معمولاً بسیار مقاوم و امن ساخته می‌شوند ولی به هیچ‌وجه کاملاً امن نیستند و می‌توانند باعث فجایع زیادی شوند.
زیرا این فضولات می‌توانند تا هزاران سال خطرناک باشند. از لحاظ زیست محیطی بهتر است این فضولات در یک محل یا محل‌های معدودی جمع‌آوری شوند اما از آنجایی که احتمال استفاده از آن‌ها برای مقاصد نظامی وجود دارد بعضی کشورها از جمله آمریکا تصمیم گرفته‌اند آن‌ها را در خاک خود نگهداری کنند.
شاید فکر کنید توجه به احتمال نفوذ مواد رادیواکتیو به جو و خاک زمین بیش از حد موشکافانه است اما این‌طور نیست. ما وظیفه داریم به مسائل بنیادی زیست محیطی توجه کنیم. آیا ما حق داریم نسل‌های آینده را تا هزاران سال در معرض خطر انتشار آلودگی رادیواکتیو نگاه داریم؟
سخنان آقای آدام سیمپسون در مورد امنیت انرژی و حقوق زمین در تایلند و برمه
شاید اصطلاح حقوق زمین آشنا نباشد اما در حقیقت تفاوتی با حقوق ‌بشر ندارد. در مورد امنیت انرژی در کشورهای تایلند و برمه می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
ـ تأکید روی توسعه صنعتی؛
ـ افزایش تولید الکتریسته با استفاده از سدهای بزرگ و سوخت دیزل و بنزین؛
در تایلند منابع انرژی متنوعی وجود دارد ولی استفاده از آنها نیاز به سرمایه‌گذاری عظیمی دارد. در این میان امکان بوجود آمدن فساد وجود دارد همانطور که بوجود آمده است. در تایلند دزدی و رشوه‌خواری بیداد می‌کند. از سوی دیگر باید به حقوق زمین توجه کرد. حقوق زمین حقوقی است که تعادل میان سعادت بشر و محیط زیست سالم را ایجاد می‌کند. حقوقی از قبیل حق داشتن محیط زیستی سالم، حق تلاش برای محافظت از محیط زیست و حق مشارکت در تصمیم‌گیری‌های مربوط به توسعه.
افراد زیر از بنیانگزاران مؤسسه بین‌المللی حقوق زمین ( FRI) در تایلند و برمه هستند:
ـ کیتی رد نورد ـ حقوقدان آمریکایی؛
ـ تایلر جیانینی ـ حقوقدان آمریکایی؛
ـ کاساو وا ـ تبعیدی برمه‌ای (دریافت‌کننده جوایز متعدد بین‌المللی)؛
این فعالان گروهی برای دفاع از حقوق زمین تشکیل دادند اما از سوی نظامیان حاکم در برمه سرکوب شدند. این سرکوب‌ها علاوه بر صدمه زدن به حقوق ‌بشر به حقوق زمین نیز صدمه می‌زند. اگرچه این‌گونه مسائل بیشتر در کشورهای جنوب دیده می‌شود اما مشابه آنها را در کشورهای شمال نیز می‌توان مشاهده کرد. در این زمینه حتی در استرالیا و کشورهای غربی نیز حوادث غم‌انگیز زیادی اتفاق افتاده است. به نظر من اجرای پروژه‌های تولید انرژی مسأله‌ای نیست که بدون مشورت با مردم به آنها تحمیل شود. مشکلاتی که اجرای پروژه‌های مربوط به انرژی در برمه و تایلند دربرداشته از قرار زیر هستند:
ـ عدم مشورت با مردم؛
ـ نقل مکان اجباری مردم؛
ـ تشدید شدن درگیری‌های قومی؛
ـ آزار پلیس و فشار به مردم ساکن در منطقه احداث سد؛
البته در مدت‌ اخیر دولت کمی کوتاه آمده و حقوقی را به مردم ساکن در اطراف سد اعطاء کرده است.
نکاتی در مورد خط لوله انتقال گاز یا دانا:
این خط لوله از خلیج مارتابان آغاز شده و پس از عبور از خاک برمه به راچابوری در تایلند می‌رسد. در طول عبور از برمه دو خط لوله موازی وجود دارد که حدوداً 63 کیلومتر طول دارد. این دو خط لوله موازی از میان جنگل‌های بارانی و روستاهای متعددی می‌گذرد و باعث شده مردم این روستاها مجبور به نقل مکان شوند. خط لوله همچنین در تایلند بعضی مشکلات زیست ‌محیطی را بوجود آورده است. این پروژه در سال 1995 تصویب شد و احداث آن از سال 1997 آغاز گردید و در همین مدت‌ کوتاه صدمات زیادی به جنگل‌های بارانی منطقه وارد کرده است.
از مشکلاتی که در زمینه حقوق ‌بشر در برمه وجود دارد می‌توان به نکات زیر اشاره کرد: شکنجه، اعدام، خشونت و آزارهای جنسی (تجاوز به زنان اقوام مختلف).
مشکلات مربوط به حقوق‌ بشر در تایلند از این قرار هستند: دستگیری غیرقانونی، نظامی‌گری، سرکوب وحشیانه تظاهرات اعتراض‌آمیز. برای مقابله با این اقدامات در این دو کشور؛ آمریکا از سال 1997 تحریم‌هایی را برعلیه آن‌ها به اجرا گذاشته و همینطور این اعمال توسط اجلاس کشورهای آ.س.آن (ASEAN) در سال 2003 محکوم شد. نکته تعجب‌برانگیز این است که این تحریم‌ها و تنبیه‌ها از سوی استرالیا مورد استقبال قرار نگرفت.
نتیجه‌گیری:
ـ نگاه کنونی به مسأله انرژی نمی‌تواند ادامه پیدا کند؛
ـ حقوق بشر و حقوق زمین از هم تفکیک‌ناپذیر هستند؛
ـ درآمد بدست آمده از طریق فروش منابع انرژی باعث قدرت گرفتن نظامیان در برمه شده است؛
ـ در هر دو کشور محافظت از حقوق زمین کاهش یافته است؛
در خاتمه از تمام کشورهای آزاد می‌خواهم در تحریم این دو کشور همکاری کنند. اینگونه تحریم‌ها در مورد آفریقای جنوبی به نتیجه رسید پس می‌تواند در مورد این دو کشور نیز موفقیت‌آمیز باشد.
سخنان آقای رائو
پس از تشکر قصد دارم در مورد طبیعت همکاری بین هند و سریلانکا در زمینه انرژی صحبت کنم.
در بندر ترنیکو مالی تأسیساتی وجود دارد که توسط انگلیسی‌ها ساخته شده ولی در حال حاضر از آنها استفاده نمی‌شود. در این بندر حدود 90 کشتی نفت‌کش نیز وجود دارد که در زمان قیام‌های قومی شایعه بود که استفاده از این بندر به شرکتی انگلیسی سپرده شده اما در سال 1987 توافقی میان هند و سری‌لانکا انجام گرفت که طبق آن سری‌لانکا متعهد شد هیچ کدام از این نفتکش‌ها را به هیچ قدرت خارجی نخواهد فروخت و امسال نیز سری‌لانکا موافقت کرد کلیه تأسیسات بندری ترنیکومالی را به هند اجازه دهد.
این حرکت را می‌توان جهشی مثبت در تاریخ روابط دو کشور تلقی کرد. در مقابل این توافقات، هند انرژی و نفت مورد نیاز سری‌لانکا را تأمین خواهد کرد. هند درصدی از سهام شرکت نفتی سری‌لانکا را نیز خریداری کرده که ملاحظه می‌شود به علت شرایط ژئوپلیتیکی، رابطه جدید و نزدیکی در زمینه انرژی میان هند و سری‌لانکا بوجود آمده باشد. این همکار‌ی‌ها چه تأثیری بر روابط بقیه کشورهای آسیای جنوبی داشته است؟
در این منطقه کشورهای میانمار و تایلند نیز قرار دارند. این دو کشور نیز توافق‌های قابل توجهی در زمینه‌های اقتصادی انجام داده‌اند. به علاوه در جلسه اخیر کنفرانس میان این کشورها، نپال و بوتان نیز به جمع آنها اضافه شدند. این همکاری‌ها بیشتر در زمینه‌های حمل و نقل، توریسم و غیره بوده و باعث شده نیروی حیاتی تازه‌ای در این منطقه دمیده شود.
هر کدام از این کشورها منابع انرژی متفاوتی دارند از جمله برق آبی، گاز طبیعی، و غیره و اگر عدم اعتماد و سوء‌ظن میان آنها از بین برود به اهداف بزرگتری نیز می‌توان رسید. توان بالقوه منطقه بنگال برای تولید انرژی برق آبی هنوز به توان بالفعل تبدیل نشده است. مسأله اصلی محل قرار گرفتن منابع انرژی نیست بلکه در اختیار داشتن فناوری استفاده از این منابع است و هند دارای این فناوری هست. این نوع همکاری در زمینه انرژی به نوبه خود به همکاری اقتصادی، و همکاری اقتصادی به همکاری نظامی و غیره منجر خواهد شد.
سخنان پروفسور بوشارد در مورد چالش انرژی در جزایر و کشورهای کوچک
مطالعه مشکلات و مسائل مربوط به انرژی در جزایر کوچک که دارای منابع انرژی نیستند جالب و مفید است زیرا این جزایر تنها و دورافتاده هستند و می‌توان آنها را به صورت یک سیستم بسته مورد مطالعه قرار داد و می‌توان راه‌حل‌های موفقیت‌آمیز را از این جزایر به مناطق بزرگتر و قاره‌ها تسری داد.
قصد دارم بیشتر به جزایر واقع در منطقه اقیانوس هند بپردازم. این جزایر به علت کوهستانی و آتشفشانی بودن در راه توسعه خود مشکلاتی دارند و معمولاً دارای ذخایر سوخت فسیلی نمی‌باشند ولی از طرف دیگر از آنجایی که در مناطق بارانی قرار گرفته‌اند می‌توانند از منابع برق آبی و گرمایی استفاده کنند. بین سالهای 1993 تا 2002 مصرف انرژی در این جزایر افزایش چشمگیری داشته و چون منابع موجود ثابت است لاجرم واردات افزایش یافته است.
توسعه اقتصادی و ازدیاد جمعیت نیز به این روند کمک کرده‌اند. قسمت عمده انرژی در این مناطق در بخش حمل و نقل صرف می‌شود. مشکل اصلی این است که بخش حمل و نقل فقط از سوخت‌های فسیلی استفاده می‌کرده و حتی اگر برای رفت و آمد و حمل و نقل‌های محلی از انرژی‌های نو یا برق استفاده شود باز هم نیاز به سوخت هواپیما و کشتی و موتورهای دیزل باقی می‌ماند. حتی در جزایری که منابع انرژی بیوگاز، چوب و غیره وجود دارد سالهاست استفاده از این انرژی‌ها در حداکثر مقدار ممکن انجام شده و دیگر امکان افزایش آن نیست.
این عوامل باعث می‌شود وابستگی این جزایر به سوختهای فسیلی بالا باشد و آنها در برابر تغییر قیمت و عدم امنیت انرژی بسیار صدمه‌پذیر باشند. در سال‌های اخیر تلاش برای استفاده از انرژی‌های نو آنطور که انتظار می‌رفت موفقیت‌آمیز نبوده و اگر هم در مواردی تولید این‌گونه انرژی‌ها افزایش یافته، سرعت افزایش مصرف خیلی بالاتر بوده و در نتیجه وابستگی بیشتر شده است. هدف اصلی باید خودکفایی نسبی این جزایر باشد و برای رسیدن به آن می‌توان اقدامات زیر را انجام داد.
ـ ایجاد سیستم حمل و نقل عمومی و تغییر دادن نوع سوخت ماشین‌ها؛
ـ تولید اقتصادی برق از انرژی‌های نو؛
ـ در صنعت به جای سوخت‌های فسیلی از انرژی‌های نو استفاده شود؛
ـ‌ تلاش برای بالا بردن بهره‌وری انرژی؛
ـ مدیریت قوی در بخش انرژی.
شاید نتوان در 20 یا 25 سال آینده در این جزایر به خودکفایی انرژی دست یافت ولی تلاش برای رسیدن به این هدف می‌تواند در مناطق دیگر جهان باعث بهبود شرایط منابع انرژی شود و راه‌هایی نیز برای کاهش آلودگی جو و اثر گلخانه‌ای ارائه گردد.
اگر در گذشته استفاده از سوختهای فسیلی اقتصادی‌تر و عاقلانه‌تر به نظر می‌رسید امروزه بخصوص در جزایر کوچک دیدگاه‌ها و عقاید تغییر کرده و امکان بالقوه رسیدن به خودکفایی و امنیت انرژی در این جزایر و شاید در سطح جهان وجود دارد.
سخنان پایانی آقای دکتر سجادپور
به این سؤال فکر می‌کنم که چرا باید میان کشورها مرزی داشته‌ باشیم؟ حداقل در ضمیر خود می‌توانیم مرزها را از بین ببریم. اگر بخواهیم نقشه هوشمندانه‌ای مبتنی بر صلح در منطقه اقیانوس هند رسم کنیم به سه نکته اساسی برمی‌خوریم:
1. هویت؛
2. منافع؛
3. تعادل؛
1. هویت: فکر می‌کنم هر نوع همکاری باید با هویت شروع شود. سؤال این است که آیا ما هویت اقیانوس هندی داریم؟ باید گفت هویت ساخته‌شدنی است. هویت در خلاء ایجاد نمی‌شود ما می‌توانیم هویت را ایجاد کنیم البته زمینه هم باید مساعد باشد که در مورد ایران و منطقه اقیانوس هند این زمینه وجود دارد. منافع مشترک، فرهنگ مشترک و مسائل مشترک زیادی ما را با یکدیگر پیوند می‌دهد. اما این هویت اقیانوس هندی به اندازه کافی قوی نیست و باید آن را تقویت کنیم. باید هویت مثبتی داشته باشیم که می‌توان آن را در علاقه به همکاری با یکدیگر پیدا کرد. بهتر است به روشنایی نگاه کنیم نه به تاریکی.
2. منافع: فکر می‌کنم نفع همه ما تأمین امنیت در اقیانوس هند است. ادامه زندگی در ایران تا حد زیادی وابسته به فروش نفت است و این نفت از میان اقیانوس هند می‌گذرد. از سوی دیگر ژاپن، چین و بقیه کشورها نیز علاقه دارند امنیت اقیانوس هند تأمین بشود. حتی امنیت کل جهان می‌تواند وابسته به امنیت اقیانوس هند باشد. در مورد امنیت تعاریف متفاوتی وجود دارد اما نکات مشترک این تعاریف کم نیست. از این نکات مشترک می‌توان احتراز از برخورد، مقابله، خطر، و جنگ سرد نام برد.
3. تعامل: ما در منطقه اقیانوس هند به تعامل نیاز داریم؛ چگونه می‌توان به این تعامل دست یافت؟ به نظر من از طریق دانشمندان و متخصصان. سیاستمداران، گرفتار انتخابات و نگرانی‌های روزمره هستند و این وظیفه عالمان و دانشمندان است که این تعامل را ایجاد کنند. البته نقش حمایتی دولت‌ها نیز غیرقابل انکار است. بدون حمایت و اراده دولت‌ها هیچ ایده زیبایی قابل اجرا نیست. ولی برای نزدیکتر کردن کشورها به یکدیگر به موتوری قوی نیاز داریم و همایش‌هایی از این دست موتورهای بسیار خوبی هستند.
در اینجا قصد دارم به سه نکته در مورد سیاست خارجی ایران اشاره کنم:
1. ما احساس می‌کنیم هویت اقیانوس هندی داریم و دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی تلاش زیادی برای تقویت این هویت انجام داده است. ایران به تا‌مین امنیت در منطقه اقیانوس هند علاقه دارد.
2. منافع و علاقه ما به منطقه اقیانوس هند فقط از جنبه نفتی و انرژی نیست، بلکه ابعاد بیشتری دارد. ابعادی اقتصادی، تجاری، فرهنگی و غیره.
3. تصور می‌کنم ایران به تعامل بیشتر نیز علاقه دارد و همین که ما اینجا جمع شده‌ایم نشان می‌دهد ایران آماده همکاری متقابل با همه کشورهای منطقه است و آماده است از هر اقدامی برای همکاری بیشتر در منطقه اقیانوس هند پشتیبانی کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات