برجسته نمودن شعارهای امام و انقلاب از دیگر شاخصههای گفتمانی محمود احمدینژاد بود که سبب شد مهر تایید امام خامنهای در این مورد بارها و بارها بر کارنامه دو دولت وی زده شود و کم نبودند مدالهای پی در پی و رنگینی که معظمله در این خصوص بر گردن خادم ملت آویختند و مکرراً با تعبیر «زنده کننده شعارهای انقلاب» از آن به عنوان یکی از نقاط قوت دولتهای نهم و دهم یاد کردند.
در بخشهای قبلی از سلسله گزارشهای بررسی شاخصههای گفتمانی دولت احمدینژاد به شاخصههایی همچون عدالت، سادهزیستی و مهدویت پرداختیم. در بخش چهارم قصد داریم تا مروری داشته باشیم بر زنده شدن گفتمان امام و انقلاب که از آن به عنوان یکی از شاخصههای برجسته و نقطه پررنگ کارنامه پرافتخار دو دولت نهم و دهم یاد میشود.
چرایی برجسته شدن
اما چرا این شعار و شاخصه، یعنی زنده شدن گفتمان امام و انقلاب تبدیل به یکی از نقاط قوت و شاخص احمدینژاد شد. شاید علت را باید در آن مقطعی جستوجو کرد که این ارزشها به محاق رفته بود و به تعبیر دیگر به فراموشی سپرده شده و به گفته بانیانش باید به تاریخ و موزه سپرده میشد!
امام خامنهای در این خصوص در آخرین دیدار هفته دولت با دولتمردان دهم در شهریورماه سال 91 میفرمایند:
«یک بخش دیگر از این نقاط قوتی که به نظر من روی آن باید تکیه کرد، مسأله برجسته شدن ارزشهای انقلاب است. در این سالهایی که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهایانقلاب و چیزهایی که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسأله سادهزیستی مسئولان، استکبارستیزی، افتخار به انقلابیگری.
یک دورهای بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگری و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعی میکردند به عنوان یک ارزش منفی یا ضدارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست به عکس است؛ گرایش عمومی مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابی، جهتگیری انقلابی، ارزشهای انقلابی و مبانی انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکی از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنی مردم به این ارزشها اهمیت میدهند.»
ایشان در ادامه این دیدار به یکی از عوامل دشمنیها در مقابله با دولت در این سالهای اخیر به خصوص در همین شش هفت سال گذشته که در این دو سه سال اخیر بیشتر هم شده اشاره میکنند و میفرمایند: «عامل دوم این دشمنیها، زنده شدن شعارهای انقلاب است. وقتی شعارهای انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان میآید و چهره همراهتری میگیرند؛ هرچه شما شعارهای انقلاب را پررنگتر کنید، آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر میشود؛ این چیزِ طبیعی است.»
امروز اندیشههای امام، سکه رایج است
امام خامنهای در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در شهریورماه 89 نیز انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را نمونهای از ایستادگی مردم بر اصول و ارزشهای انقلاب برشمردند و افزودند: مردم در این انتخابات به شعارها و صحبتهایی که رنگ و بوی غیردینی و غیراسلامی داشت، دل نبستند و به شعارها و برنامههایی رأی دادند که رنگ و بوی اسلامی و عدالت اجتماعی و ضدتجملگرایی داشت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید میکنند: اظهار علاقه و احترام مردم به ما مسئولان، به دلیل علاقه آنها به اسلام است و اگر لحظهای از مسیر اسلام و انقلاب جدا شویم، مردم قطعاً از ما اعلام انزجار خواهند کرد.
امام خامنهای خاطرنشان میکنند: امروز شعارهای انقلاب اسلامی زنده است و سخنان و اندیشههای امام خمینی(ره) سکه رایج است، به گونهای که حتی کسانی که قبلاً به مخالفت با امام تظاهر میکردند و صراحتاً از دفن انقلاب میگفتند، امروز برای جلب نظر مردم، سخنان امام را تکرار میکنند و دم از انقلاب میزنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع بندی این بخش از سخنان خود تصریح میکنند: امروز روش مقبول در کشور، روش و راه امام خمینی(ره) و ارزشهای اسلام و انقلاب است و این دستاورد بسیار بزرگی است.»
بسیج و چفیه در نیویورک
رئیس جمهور نیز با بیان این که به فضل الهی امروز آرمانگرایی حاکم بر فرهنگ عمومی کشور است، تاکید میکند: میبینید هر جایی که میرویم، در داخل و خارج کشور مردم دارند یکپارچه فریاد میزنند و از آرمانها دفاع میکنند. بگذارید یک خاطره کوتاه برایتان بگویم. در این سفر نیویورک همه ایرانیها تقریباً به حمایت آمده بودند. آن تعداد که توانسته بودند خودشان را به صحنه برسانند، بقیه هم در محلی که بودند هر جای امریکا که بودند، بعد از ماجرای آن دانشگاه (کلمبیا) شب ساعت 30/11، 12 بود ما داشتیم از جلسهای به جلسه دیگر میرفتیم. مصاحبهای با یک گروه تاریخ داشتیم که میخواستند ضبط و پخش کنند. گفتند آقا دو سه تا خانم با یک نوجوانی از هشت شب به محل اقامت آمدهاند میگویند میخواهیم فلانی را ببینیم. گفتم بسیار خب بیایند. ما آمدیم بیرون دیدیم دو سه تا خانم سن بالا بعضیهایشان هم جوانتر با یک نوجوان درشت هیکل ایستادهاند. خیلی اظهار خوشحالی و محبت میکردند. این نوجوان آمد مرا در آغوش گرفت و دائماً بوسه و اظهار لطف میکرد. فارسی هم بلد نبود. آنها گفتند ما 30 سال است که اینجا هستیم و این بچه ما فارسی بلد نیست. این خانمها گفتند ما امروز یا دیروز در محوطه دانشگاه کلمبیا رفته بودیم با صهیونیستها دست به یقه شده بودیم بعد دوستان هم تایید کردند گفتند بله ما خودمان دیدیم اینها با یک هیجانی با آنها بحث میکردند. در مرز دست به یقه شدن. آن خانم به من گفت این پسر من است. 16 سالش است و فارسی بلد نیست. امروز بعد از ظهر در مدرسه با طرفداران صهیونیستها دست به یقه شدهاند و کتککاری کردهاند.
این به نفع ایران، آنها هم که به نفع شیطان. بعد از دوستان پرسیدم خب اینها چه کسانی هستند. به من گفتند اینها خانواده یکی از فرماندهان رده بالای ارتش قبل از انقلاب هستند که قبل از انقلاب به اتریش رفتهاند. ما سال اول به نیویورک رفتیم، هزار و 600 ایرانی از سراسر آنجا آمده بودند امسال رفتیم دیدیم اینها برای خودشان تشکیلات درست کردهاند؛ بسیج و جوانان چفیه درست کردهاند، آمدهاند آنجا توی سالن شعار میدهند. عین همین تهران و شهرهای خودمان فریاد میزنند. جوانانی که خیلیهایشان ایران را در عمرشان ندیدهاند. شما که در ایران هستید، میدانید در این کشور چه کرده بودند. من یادم نمیرود سال 1380 یکی از دانشجویان که رساله فوق لیسانس را با من داشت، بچه متدینی آمد گفت فلانی میخواهم با شما مشورت کنم. یک پیشنهاد به من شده که به کانادا بروم بچه خیلی خوبی است. الان در قرارگاه سازندگی است، یعنی در قرارگاه خاتم دارد کار میکند؛ بچه متدینی است. گفتم برای چه میخواهی بروی گفت پیشنهاد دادهاند این جوری؛ گفت فلانی همه این بچههای همدورهای من رفتهاند اسم نوشتهاند.
بعد من آن موقع سؤال کردم گفتند در یک سال 125 هزار نفر تقاضای مهاجرت به آن کشور کردهاند. ما که یادمان نمیرود. بنده در دانشگاه چون از ارزشهای انقلاب دفاع میکردم، شاید 6 بار که اصلاً مرسوم نیست علیه یک استاد به نام اعلامیه بدهند، فحش بدهند و تهدید بکنند که آقا اینها دارند از این حرفهای... میزنند. یادمان نرفته که راجع به شهدا و شهادت طلبی چه نوشتند. تا میگفتی آرمانها میگفتند بله اینها در دوره جنگ خشونتطلب شدهاند. یادمان نرود راجع به عاشورا و نهضت امام حسین(ع) چه مقالهای نوشتند و آن مقالهنویسان مورد حمایت قرار گرفتند. اما الان من به شهرهای گوناگون میروم، به دانشگاه، به اجتماعات، تیپهای مختلف تا مرا میبینند، «صل علی محمد یار امام خوش آمد» و برای رهبری شعار میدهند و بعد بلافاصله مرگ بر فلان، به فضل الهی امروز فضای کشور، فضایی آرمانی و ارزشی است.
به تعبیری دیگر، محمود احمدینژاد در سال 84 یک دوربرگردان اساسی در مفاهیم و گفتمانها و روشهای اجرایی ایجاد کرد. دکتر غلامحسین الهام در این خصوص میگوید: «احمدینژاد این را حق مردم میدانست که مطالبه داشته باشند و دامن زدن به مطالبات مردم را در واقع دامن زدن به حقوق آنها میدانست و از این جهت باکی نداشت. اما دیگران یعنی مخالفان و منتقدان احمدینژاد طبیعی بود که با برگرداندن این ریل مشکلاتی دارند و هر کجا به مشکلی برخورد میکردند، از همان روز اول با بزرگ کردن این مشکل و با تقابل با احمدینژاد، هم مردم را از گفتمان جدید دلزده کنند و هم القا کنند اجرای شعارهایی که وی داده، شدنی نیست.»