تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۲ - ۰۲:۱۲  ، 
کد خبر : ۲۶۰۷۱۳

عراق و نبرد نامتقارن: دوئل ايالات متحده در برابر طرفداران رژيم سابق / اسلام‌گرايان*

آنتوني كوردزمن / برگردان: ناصر بليغ - چكيده: نويسنده مطلب كه از برجسته‌ترين تحليل‌گران مسايل استراتژيك است، تلاش نموده با ارايه آمار و اطلاعات، تحليلي جامع از وضعيت و چالش‌هاي نيروهاي نظامي ايالات متحده در مقابله با نيروهاي عراقي مخالف اشغالگران به دست دهد. اين مقاله سعي دارد به نبرد نامتقارن آمريكا و گروه‌هاي مخالف ايالات متحده بپردازد. در اين راستا پس از بيان راهبرد جامع و راهبرد آمريكا و گروه‌هاي عراقي، مباحث مربوط به تاكتيك‌ها، تكنولوژي و آموزش دو طرف بررسي شده است. همچنين وضعيت اطلاعاتي طرفين، شرايط حمله و ضدحمله، كمين، توپخانه، حفاظت از نيروها، جنگ اطلاعاتي و مباحثي از اين دست مورد بررسي قرار گرفته است. واژگان كليدي: راهبرد، نبرد نامتقارن، آمريكا، جنگ اطلاعاتي، راهبرد جامع، عراق.

عراق و جنگ نامتقارن: حمله و ضدحمله

چند ماه گذشته شاهد يك افزايش مداوم در شدت نبرد نامتقارن ميان ايالات متحده (همراه با ساير نيروهاي ائتلاف) و يك تركيب متخاصم از طرفداران رژيم سابق و افراطيون اسلام‌گراي عمدتاً سني مذهب، بوده‌ايم. اين نبرد يك نبرد نامتقارن به گسترده‌ترين مفهوم كلمه است.

دو طرف اهداف راهبردي جامع، اهداف راهبردي و روش‌ها و مقاصد تاكتيكي متفاوت دارند. نتيجه نهايي آن بوده است كه هر طرف مجبور به تغيير دادن اهداف راهبردي جامع خود شده‌اند.

در عين حال، هر طرف يك راهبرد نسبتاً با ثبات و تركيبي از گزينه‌هاي تاكتيكي براي اجراي آن تدوين كرده است. اين تاكتيك‌ها در طول زمان تكامل مي‌يابند، اما آن چه در برخي گزارش‌ها تاكتيك‌هاي «جديد» ناميده شده است غالباً فقط تغيير در تركيب تاكتيك‌هاي مورد استفاده هر طرف با تغيير و تشديد روش‌هاي گذشته حمله است. اين تحليل سعي دارد وضعيت بازي براي هر طرف را با توجه به راهبرد جامع، راهبرد و تاكتيك‌ها به طور خلاصه بيان كند.

راهبرد جامع

اكنون هيچ يك از طرفين قادر به دست‌يابي به اهداف راهبردي جامع خود نيست. اين نكته هر طرف را وادار به محدود كردن اهداف خود كرده است تا آن جا كه شايد هيچ يك از دو طرف نتواند با توجه به راهبرد جامع خود «برنده» اين نبرد باشد.

راهبرد جامع ايالات متحده

در مورد ايالات متحده چند نكته روشن وجود دارد:

- ايالات متحده به يك هدف مهم دست يافته است، يعني به حكومت يك ديكتاتور ظالم و متجاوز پايان داده است.

- ايالات متحده تكثير (سلاح‌هاي كشتار جمعي) را در عراق متوقف كرده است اما نمي‌تواند به هدف رفع يك تهديد فوري و قريب‌الوقوع دست يابد چون شاهدي بر وجود چنين تهديدي در دست نيست.

- همين مشكل در مورد پيوند ميان عراق و نبرد عليه تروريسم هم مصداق دارد. عراق يك نقش حداكثر حاشيه‌اي در تروريسم، با پيوندهاي محدود و بي‌اهميت با القاعده و ساير گروه‌هاي تروريستي، داشته است كه مفهوم عملياتي محدودي دارد. با وجود اين، شايد ايالات متحده موجب افزايش خشم اعراب و مسلمانان نسبت به آمريكا شده باشد، گرچه شواهد اندكي نشان از جاذبه عراق براي تروريست‌ها دارند. كمتر از 500 نفر از 12000 مظنون به عضويت در جناح مخالف كه ايالات متحده آنها را در عراق دستگير كرده است، خارجي بوده‌اند. تنها 25 نفر پيوندهاي مشكوكي با القاعده داشته‌اند و تنها 5 نفر از آنان هنوز از مظنونين عمده هستند.

- ايالات متحده شايد بتوان فرصت‌هاي جديد و مهمي به عراق بدهد، اما نخواهد توانست عراق را به شكل يك دموكراسي مدرن يا اقتصاد بازار آزاد درآورد. ايالات متحده بايد مدت‌ها پيش از به پايان رسيدن موضوعات سياسي، اقتصادي و مسايل انرژي در عراق اين كشور را ترك كند و آن‌گاه عراق با سال‌ها، اگر نگوييم يك دهه، بي‌ثباتي مواجه خواهد بود.

- عراق در كوتاه‌مدت به نمونه آن چه يك كشور بايد باشد، يا نمونه توانايي ايالات متحده در ايجاد يك دموكراسي، براي منطقه تبديل نخواهد شد. شايد موارد مثبتي در عراق در طول زمان وجود داشته باشد، اما اين موارد حداقل تا حدي به وسيله مورد منفي خنثي خواهند شد، در حالي كه ساير كشورهاي خاورميانه را قواي محركه داخلي خودشان به حركت درخواهد آورد.

- ايالات متحده نمي‌تواند به آزاد شدن نيروهاي قومي و آشكار اعراب، كُردها، شيعيان و اهل سنت در عراق كه صدام بيرحمانه آنها را سركوب كرده بود، كمكي كند. اما، ديدگاه ناقص و درست شكل نگرفته «فدراليسم» از ايفاي نقش آن نيروها در طول سال‌هاي آينده پيش‌گيري نخواهد كرد.

- اگر عراق به عنوان يك كشور بالنسبه با ثبات و امن از دوران تسلط ايالات متحده و ائتلاف بيرون بيايد شايد عراقي‌ها ايالات متحده را تحمل كنند، اما ايالات متحده قلوب، اذهان و دوستي مردم عراق را جلب نخواهد كرد. اين جنگ همان قدر كه مايه سپاسگزاري شود خشم و نفرت هم پديد خواهد آورد.

- سال‌ها طول خواهد كشيد تا نقش عراق در تأمين انرژي منطقه‌اي روشن شود، و اطميناني وجود ندارد كه نتيجه نهايي مطمئن‌تر باشد، يا موجب افزايش صدور نفت، در مقايسه با آن چه وزارت انرژي ايالات متحده پيش از جنگ به عنوان ميزان صادرات عراق پيش‌بيني كرده بود، بشود.

- ايالات متحده يك تهديد نظامي بالقوه عليه اسراييل را برطرف خواهد كرد، اما رژيم جديد پس از ايالات متحده احتمالاً بيش از ساير اعراب هوادار اسراييل نخواهد بود.

- وضعيت موجود در عراق مشكلات ايالات متحده با نهضت‌هاي اسلامي را نه تنها كاهش نخواهد داد بلكه آنها را پيچيده‌تر خواهد كرد، و احتمالاً در طول زمان رژيمي پديد خواهد آورد كه كمتر از رژيم قبلي سكولار خواهد شد.

- تهديد نظامي عراق عليه كشورهاي همسايه حداقل براي يك دهه پايان خواهد يافت، اما نتيجه نهايي يك خلأ قدرت در خليج‌(فارس) خواهد بود كه احتمالاً موجب تداوم فشار ايراني‌ها، سوري‌ها و ترك‌ها شده و موجب نگراني كشورهاي عرب سني خواهد شد.

راهبرد جامع طرفداران رژيم سابق و عراقي‌ها متخاصم

ظهور مجدد چيزي شبيه رژيم سابق صدام اكنون تقريباً ناممكن به نظر مي‌رسد، و فرقي نمي‌كند نتيجه جنگ چه باشد. حتي اگر حاميان ارشد صدام مانند الدوري نقش عمده‌اي در هدايت نبرد فعلي داشته باشند، پايگاه قدرت گذشته آنها عمدتاً از ميان رفته است.

علاوه بر اين، نيروهايي كه به ايالات متحده و ائتلاف حمله مي‌كنند را در حال حاضر اين گروه‌ها تشكيل مي‌دهند: طرفداران حقيقي رژيم سابق، بعثي‌ها و ساير فرصت‌طلباني كه آينده ديگري براي خود نمي‌بينند، ناسيوناليست‌هاي عرب و عراقي، مجرمان، مزدوران، عراقي‌هاي دشمن ايالات متحده يا انتقام‌جو، داوطلبان خارجي بدون وابستگي مشخص، سني‌ها و ساير اسلام‌گرايان عراقي دشمن ايالات متحده، عراقي‌هايي كه از سلطه ايالات متحده و امپرياليسم جديد هراس دارند، اسلام‌گرايان افراطي با و بدون وابستگي به گروه‌هايي چون الانصار و القاعده، سني‌هايي كه از دست دادن قدرت و ثروتي كه در دوران صدام و حزب بعث داشتند آنها را مي‌ترساند، و مردان جوان عراقي كه تحت‌‌تأثير چنين حملاتي قرار گرفته‌اند، آن هم در زماني كه ميزان بيكاري در حدود 50 تا 60 درصد است.

مقام‌هاي ايالات متحده هرگز نه ساختار فرماندهي اين نيروها را شناسايي كرده و نه در مورد متحد بودن آنها سخن گفته‌اند. تنها چيزهايي كه گفته‌اند عبارتند از اين كه:

- شواهدي وجود دارد كه نشان مي‌دهد رژيم صدام پيش از تهاجم ايالات متحده نوع جنگي را كه اكنون در جريان است طراحي و سازماندهي كرده بود.

- شايد رژيم سابق در اجراي اين طرح، به دليل شوك ناشي از پيشروي سريع ايالات متحده و سقوط بغداد، كُند عمل كرده باشد.

بيشترين مقاومت در شهرهاي سني‌نشين يا واقع در مثلث سني‌نشين در شمال و غرب بغداد، كه به دليل سقوط ناگهاني رژيم صدام كاملاً تصرف نشدند يا جنگي در آنها رخ نداد، صورت گرفته است.

به تدريج شواهدي حاكي از هماهنگي منطقه‌اي، محلي و احتمالاً ملي آشكار شده است.

رهبري «طرفداران رژيم سابق»1 ظاهراً ساختار منسجمي ندارد، اما نوعي سلسله مراتب دارد و «هسته‌هاي» محلي متشكل از رهبران و سازمان‌دهندگان كار تأمين مالي و تسليحاتي را برعهده دارند.

تعداد دقيق اين هسته‌ها يا نيروهاي منظم FRL و نيروهاي پاره‌وقت آن نامشخص است. تخمين زده شده است كه احتمالاً 25 هسته يا باند، با حدود 5000 عضو، وجود دارند. حدس‌هاي ديگر حاكي از وجود 12 – 8 با حدود 80 تا 100 عضو در منطقه بغداد بزرگ، با هسته‌هاي كوچكتر 10 تا 20 نفري براي شبيخون يا مبارزه واقعي، هستند. اما كارشناسان تأكيد مي‌كنند كه هر تلاشي براي تعيين كميت نيروهاي متخاصم فوق‌العاده نامطمئن و حداكثر در حد حدس خواهد بود. به علاوه، برخي مصاحبه‌ها با «رزمندگان» حاكي از ساختار محدودتر اين هسته‌هاست كه در آن بسياري از حمله‌كنندگان براي يك عمليات به صورت گروه‌هاي كوچك در كنار هم جمع مي‌شوند، و درك روشني از سلسله مراتب بالاتر از خود ندارند. عراقي‌هاي استخدام شده براي يك عمليات، و رزمندگان غيرعراقي، ممكن است اطلاع اندكي از سلسله مراتب بالاتر از خود داشته يا به كلي بي‌اطلاع باشند.

- برخي منابع اسراييلي مانند دبكا2 گزارش داده‌اند كه «FRL» عناصر فداييان صدام را سازماندهي كرده‌اند و ظهور يونيفورم‌هاي شبيه فداييان را در سامراء مشاهده كرده‌اند. روشن است كه ايالات متحده فعالانه در پي عزت ابراهيم الدوري بوده است و گزارش‌هايي از دبكا وجود دارد مبني بر اين كه پسر او، محمد الدوري، يكي از فرماندهان ارشد فداييان صدام، فرماندهي باقي‌ مانده جوخه‌هاي فداييان را با 400 – 200 رزمنده آموزش ديده براي جنگ چريكي شهري در اماكن مسكوني و فضاي باز و حملات انتحاري، برعهده دارد. اما فرماندهان آمريكايي باور ندارند كه چيزي شبيه واحدهاي رزمي سازمان يافته، كه بتوان آن را از گروه‌هاي 80 تا 100 نفره رزمندگان عمدتاً غيرمنظم متمايز دانست، وجود داشته باشد.

- «FRL» داوطلبان خارجي دارد، اما شواهد اندكي از وجود يك حركت مجزا و سازمان يافته اسلام‌گرا، جز تعداد نسبتاً اندكي از بقاياي القاعده، در دست نيست.

- حركت «FRL» در پي جذب اسلام‌گرايان شيعه و سني است، اغلب از شعارهاي اسلامي و پان عربي استفاده مي‌كند، و اسامي كاذبي مانند «سپاه محمد» را در مورد خود به كار مي‌برد.

- يك حركت سازمان يافته سياسي و تبليغاتي طراحي شده براي بهره‌برداري از رسانه‌هاي خارجي عربي و غربي وجود دارد، كه به انتشار تئوري‌هاي توطئه مي‌پردازد، به مديريت طرح ادعاهاي شهروندان غيرنظامي در مورد خسارات جانبي و تلفات غيرنظامي كمك مي‌كند و تلاش مستمر براي بي‌اعتبار كردن گزارش‌هاي CPA، ائتلاف و ايالات متحده را به صورت سيستماتيك انجام مي‌دهد.

- شواهدي از يك تلاش سازمان يافته براي كشتن و مرعوب كردن عراقي‌هاي حامي ائتلاف و تلاش براي بازسازي كشور، چه غيرنظامي، مقامات رسمي، نيروهاي امنيتي و چه پيمانكاران، وجود دارد.

- سيستم اطلاعاتي (جاسوسي) «FRL» تا حدي سازمان يافته است و مستمراً كارآمدتر مي‌شود.

تمامي گروه‌هاي گوناگون متخاصم در برنامه‌هاي توجيهي ارتش آمريكا عموماً در كنار هم قرار داده مي‌شوند و آنها را طرفداران رژيم سابق يا «FRL» مي‌نامند. هيچ‌كس تعداد، روندها يا نسبت و درصد عناصر گوناگون تحت اين عنوان را نمي‌داند، اما تاريخچه چنين جنگ‌هايي آن است كه صدام و رژيم او هر طرحي كه ريخته باشند و قصد كنوني آنها هر چه باشد تركيب عناصر فعال آن قدر متنوع است كه نمي‌تواند ناگهان تبديل به يك ساختار سياسي و نظامي جديد خارج از محدوده كنترل رژيم شود – يا در صورت كشته يا دستگير شدن صدام، الدوري، و ساير رهبران ارشد حزب بعث به شكل جديدي به فعاليت خود ادامه دهد.

كُردها و شيعيان قدرت حفظ سهم عمده‌اي از امكانات سياسي و اقتصادي عراق را دارند و «رزمندگان» جديدي كه به عنوان طرفداران رژيم سابق ظاهر مي‌شوند بيشتر به دليل وابستگي كلي قومي و ناسيوناليسم عربي واكنش نشان مي‌دهند تا از روي علاقه به صدام و حزب بعث. در كنار افزايش قابل توجه در نقش اسلام‌گرايان سني، نتيجه نهايي يك «عراق جديد» حتي در مثلث سني‌نشين خواهد بود.

در نتيجه، هر دو طرف اكنون ناچارند اهداف راهبردي جامع معتدل‌تري را انتخاب كنند. ايالات متحده مايل است با اين اميد عراق را ترك كند كه ميراث حضورش سرانجام يك عراق دموكراتيك، با ثبات و بازار آزاد باشد. مجموع طرفداران رژيم سابق ظاهراً مي‌خواهند به دوران سلطه سني‌ها تحت حكومت يك مرد مقتدر و چيزي شبيه حزب بعث باز گردند، اگرچه هنوز روشن نيست كه آنها لزوماً صدام و چيزي دقيقاً شبيه ديكتاتوري حزب بعث را بخواهند.

چرا هيچ يك از طرفين نمي‌تواند «برنده» باشد

يكي از نكات جالب مبارزه فعلي آن است كه نه ايالات متحده و نه مخالفان فعلي آن، اكنون حتي اگر در مبارزه «برنده» شوند نمي‌تواند حتي به اهداف راهبردي جامع خود دست پيدا كنند. شكست طرفداران رژيم سابق و اسلام‌گرايان افراطي عمدتاً سني در برابر ايالات متحده يك عراق الگو يا با ثبات، كه به نحوي عامل حركت بقيه كشورهاي منطقه به سوي تغييرات دموكراتيك باشد، پديد نخواهد آورد. اكنون بيش از پيش روشن است كه حتي يك ايالات متحده فاتح بايد مدت‌ها پيش از آن كه به عراق شكلي را بدهد كه يك حكومت يا اقتصاد جديد به خود مي‌گيرد، يا به ثبات سياسي در عراق دست يابد، اين كشور را ترك كند.

در عين حال، پيش‌بيني پيروزي طرفداران رژيم سابق و اسلام‌گرايان افراطي سني، به نحوي كه مانع دست‌يابي شيعيان عراق به بخش بسيار بزرگي از ثروت و قدرت در اين كشور شود، نيز به همان اندازه دشوار است. از هم پاشيدگي نيروهاي امنيتي بعثي و ارتش صدام و ايجاد نيروهاي امنيتي و پليس بزرگ عراق – همراه با ظهور رهبران ديني مقتدر در بخش شيعي اين كشور – احتمالاً تحقق مفهوم كهنه يك مرد قدرتمند سني سكولار را ناممكن مي‌كند. قدرت كُردها اين نكته را تقويت خواهد كرد. مثلث به اصطلاح «سني»، با وجود آن چه گفته شد، يك برش كوچك 15 تا 20 درصدي از جمعيت عراق در محاصره اقوام و مذاهب ديگر است.

در اين مقطع زماني انتخاب «برنده‌ها» و «بازنده‌ها» فقط حدس زدن است، اما محتمل‌ترين برنده‌ها شيعيان و كُردهاي عراق، و به دنبال آنها مخالفان ايالات متحده، حداقل از نظر مداخله نظامي، خواهند بود. اگر اين اتفاق بيفتد، ايران و سوريه در ميان همسايگان عراق، تا حدي برنده خواهند شد، گرچه هر دو ممكن است دريابند كه عراق جديد قاطعيت‌هايي دارد كه براي ديكتاتوري بعث در سوريه و تندروهاي ايران خوشايند نيست. تركيه و كشورهاي عرب سني در مرزهاي عراق ممكن است «بازنده» شوند، به اين مفهوم كه عراق ديگر يك كشور مقتدر، سني و سكولار نخواهد بود. اما، با توجه به گذشته، اين هم ممكن است آنها را «برنده» كند. يك عراق بي‌ثبات و غيرنظامي شده ممكن است همسايه‌اي باشد كه ساده بتوان در كنار آن زندگي كرد.

راهبرد

از نظر راهبرد، اين جنگ به همان اندازه نامتقارت است كه از لحاظ راهبرد جامع نامتقارن است. هر يك از دو طرف اكنون راهبردي را دنبال مي‌كند كه براي بهره‌برداري از نقاط قوت خود و نقاط ضعف حريف طراحي شده است، و هر طرف موفقيت و شكست را با هم تجربه مي‌كند.

راهبرد ايالات متحده

ايالات متحده و هم‌پيمانان آن‌ اكنون راهبرد زير را دنبال مي‌كنند:

- تغيير ساختار نيروهاي ايالات متحده براي عمل كردن به عنوان نيروهاي رزمي كم شدت با استفاده عمده از اطلاعات انساني و منابع عراقي براي جستجوي تهاجم و حمله به نيروهاي متخاصم و يافتن و از بين بردن رهبران، منابع مالي و سلاح‌هاي آنان.

- استفاده از نيروهاي هم‌پيمان براي تأمين حفاظت مناطق مركزي و جنوبي عراق، در عين پي‌گيري استفاده از عناصر اضافي نيروي هم‌پيمان.

- كاهش نقش ايالات متحده در حفاظت از نيروها و مأموريت‌هاي امنيتي تا حد امكان و به حداقل رساندن واكنش منفي حضور ايالات متحده در شهرهاي عراقي، با به كارگيري پليس و نيروهاي امنيتي عراقي به جاي نيروهاي آمريكايي، استفاده از عراقي‌ها به عنوان منبع كليدي اطلاعات انساني.3

- پشتيباني از تلاش نظامي با يك برنامه فعاليت مدني ارتش شامل تماس‌هاي گسترده محلي با مقام‌هاي عراقي و كمك مستقيم به شكل CERP.

- كاهش آسيب‌پذيري در مقابل حملات عراقي‌ها با استفاده از هواپيما، هلي‌كوپتر و توپ براي مقابله با حملات موشكي و خمپاره‌اي عراقي‌هاي متخاصم و استفاده از آنها براي هدف قرار دادن تأسيسات عراقي و گروه‌هاي متخاصم بدون هشدار و تأخيرهاي ناگزير در استفاده از نيروهاي زميني.

ممانعت از دخالت خارجي كشورهايي چون ايران، سوريه و تركيه با استفاده از فشار و تهديدهاي ديپلماتيك با گسترش فعاليت ضدتروريستي خارج از عراق در تلاش براي محدود كردن نفوذ و پشتيباني از سوي گروه‌هاي خارجي.

جلب «قلوب و اذهان» عراقي‌ها با ايجاد يك دولت جديد عراقي كه به وضوح توسط عراقي‌ها انتخاب شده و از طريق فرآيندي كه از حمايت گسترده عراقي‌ها و تأييد آنها برخوردار باشد، بدون تحريك تنش يا درگيري قومي و گروهي و به وسيله خود آنها كنترل شود.

حفظ حمايت يا تحمل شيعيان نسبت به اشغال رهبري شده توسط ايالات متحده، با توجه به اين كه شيعيان اكثريت در حال ظهورند (60 درصد يا بيشتر)، در عين حفظ حمايت كُردها و تلاش براي به حداقل رساندن بيگانگي سني‌ها و ترس‌هاي آنان از اين كه قدرت، نفوذ و ثروتشان را از دست بدهند. در عين حال، تأكيد بر توسعه سياسي سكولار عراق. اين كار، به نوبه خود، به مهارت تهديدي كه عمدتاً سني است و عمدتاً محدود به مثلث سني و مناطق سني‌نشين در موصل، بغداد و بصره با كمتر از 12% جمعيت عراق، كمك خواهد كرد.

جلب «قلوب و اذهان» عراقي‌ها از طريق يك برنامه كمك بلاعوض 22 ميليارد دلاري (سال مالي 2003 و سال مالي 2004) و تلاش‌هاي اصلاحي مدرنيزاسيون اقتصادي كه مي‌تواند عراق را به سوي يك اقتصاد بازار پايدار و توانايي بهره‌برداري از ثروت نفتي خود حركت دهد، و انجام دادن اين كار از راه‌هايي كه به قرار گرفتن در معرض اتهام استثمار و امپرياليسم، يا تحريك درگيري قومي و درون‌گروهي، منجر نشوند.

- بين‌المللي كردن برنامه‌هاي كمك سياسي و نظامي تا آن‌جا كه ممكن است – بدون از دست دادن توانايي بردن جنگ و پيش‌برد حركت بازسازي كشور – براي جلب حمايت بين‌المللي و عراقي‌ها و كاهش بار مسئوليت ايالات متحده.

- پديد آوردن يك طرح كارآمد اطلاع‌رساني براي مطلع كردن عراقي‌ها و جلب حمايت آنها با استفاده از تلويزيون، راديو، مطالب چاپي و تماس مستقيم.

ايالات متحده در تمامي اين تلاش‌هاي راهبردي تركيبي از شكست و موفقيت داشته است، تا حدي به اين دليل كه در آماده كردن خود براي پايان دادن به درگيري، بازسازي كشور، مأموريت‌هاي امنيتي و ريسك درگيري كم شدت پيش از مرحله متعارف جنگ عراق و در جريان آن، شكست غم‌انگيزي خورد و به دليل آن كه ديدگاه ايدئولوژيكي دولت بوش در مورد عراق و منظه به طرز فاحشي دور از واقعيت بود.

ايالات متحده در تغيير ساختار تلاش نظامي خود براي جنگيدن در درگيري‌هاي كم شدت و انجام اين كار با استفاده از اطلاعات انساني و برنامه‌هاي فعاليت مدني – نظامي مورد نياز آن، واقعاً پيشرفت كرده است. بريتانيا و هم‌پيمانان ديگر نقش مهمي ايفا مي‌كنند و تلاش براي آموزش عراقي‌ها و استفاده از آنها در مأموريت‌هاي امنيتي و اطلاعات انساني نسبتاً موفق بوده است.

اما تلاش سياسي به رهبري ايالات متحده در بهترين حالت آينده نامطمئني دارد. اطميناني در مورد حمايت رهبران شيعه از آن وجود ندارد و فاقد پشتيباني مردمي است. تلاش گسترده ايالات متحده براي كمك نسبتاً موفق بوده است، اما نتيجه اين تلاش، يعني سپاسگزاري مردم يا نفوذ در قلوب و اذهان آنها بسيار كُند به دست آمده است.

تلاش براي برقراري مجدد درآمدهاي نفتي هم پيشرفت داشته است، اما آسيب‌پذير است و كمكي هم به ايالات متحده براي جلب قلوب و اذهان نكرده است.

برنامه اطلاع‌رساني به رهبري ايالات متحده هم چنان چيزي شبيه يك فاجعه است؛ رسانه‌هاي عراقي پر از تئوري‌هاي توطئه‌اند و غالباً رفتاري خصمانه دارند. تلويزيون تحت تسلط ايستگاه تلويزيوني عربي، دشمن ايالات متحده است، و بسياري از عراقي‌هاي تحصيل كرده به رسانه‌هاي عربي خارجي و غربي متخاصم روي مي‌آورند.

راهبرد طرفداران رژيم سابق و عراقي‌هاي متخاصم

راهبرد مورد استفاده طرفداران رژيم سابق و ساير مخالفان ايالات متحده و هم‌پيمانان آن، تقريباً ناگزير، تصوير آينه‌اي معوجي از راهبرد ايالات متحده‌اند. اين راهبرد هم مانند راهبرد ايالات متحده، فرآيند تكاملي را طي مي‌كند.

اگر ايالات متحده شكست غم‌انگيزي را در آمادگي و سازماندهي براي كسب صلح پس از پيروزي در جنگ متعارف متحمل شد، تلاش‌هاي صدام براي ايجاد يك نيروي مقاومت هم اغلب با شكست مواجه شد. بخش اعظم ارتش مردمي يا سپاه قدس هرگز وارد صحنه نشد، بسياري از مخفي‌گاه‌هاي اسلحه ايجاد شده ظاهراً هرگز مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، رهبر�� و كادرهاي پشتيباني آن در مورد پنهان شدن در ابتدا بسيار ضعيف عمل كردند و ظاهراً تلاش‌هاي آنها فقط به دليل سرعت و شوك ناشي از پيشروي ايالات متحده به شكل بدي دچار اختلال شده است. در نگاهي به گذشته، به سختي مي‌توان ب����ر كه اگر CPA نظامي ايالات متحده براي يك تلاش امنيتي و كشورسازي واقع‌گرايانه و داراي پشتيباني مناسب آماده شده بود چيزي شبيه به تهديد فعلي مي‌توانست شكل بگيرد.

اما طرفداران رژيم ماه‌ها براي تجديد سازمان فرصت داشتند كه در طول اين ماه‌ها با نيروهاي امنيتي سازمان يافته ائتلاف يا يك تلاش خوب طراحي شد و كارآمد براي بازسازي كشور مواجه نشدند. آنها توانستند از آزاد شدن مجرمان در سطح گسترده، شكست ابتدايي در تأمين مالي نظاميان سابق عراقي، نفرت و خشم گسترده اعراب و مسلمانان نسبت به ايالات متحده به دلايل متعدد، ناسيوناليسم عراقي، ترس‌هاي سني‌ها از فقدان قدرت و ثروت، داوطلبان خارجي و مردان جوان شديداً محتاج پول، بهره‌برداري كنند. نتيجه نهايي، گروه متنوعي با عناصر متفاوت شد كه اكنون طرفداران رژيم سابق يا «FRL» ناميده مي‌شود. در حال حاضر، روشن نيست كه آنها از چه ميزان هدايت منطقه‌اي يا متمركز برخوردارند، گرچه ايالات متحده تقريباً به يقين اطلاعات مهمي از حدود 12 هزار نفري كه از اول دسامبر اسير يا بازداشت كرد، به دست آورده است. تنها 350 نفر از بازداشت يا اسيرشده‌هاي بازپرسي شده از اول نوامبر داوطلبان خارجي بودند، كه بسياري از آنها پيش از جنگ وارد عراق شده بودند. حداكثر 25 نفر در مورد ارتباط مقطعي جدي با القاعده در معرض سوءظن بودند، و از اول دسامبر تنها 6 – 3 مظنون باقي مانده بود. (ايالات متحده بيش از 5000 عراقي و داوطلب خارجي را از 27 نوامبر در بازداشت نگاه داشته بود.)

نكته روشن آن است كه طرفداران رژيم سابق هسته‌هاي سازمان يافته طرفداران حقيقي رژيم سابق هستند كه هدايت و تأمين مالي اين حركت را برعهده دارند. به نظر مي‌رسد كه يك سلسله مراتب فرماندهي نامنظم وجود داشته باشد، به اين مفهوم كه نوعي ساختار هرمي، با هسته‌هاي FRL در رأس، هسته‌هاي منطقه‌اي در زير آنها و سپس تعداد زيادي حمله‌كننده تمام يا پاره‌وقت، ايجاد شده است.

در عمل، اين حالت، مخالفان را به طرف اتخاذ راهبردي با عناصر زير سوق داده است:

- عناصر بسيار پراكنده سازماندهي شده در يك ساختار هسته مانند، اغلب با استفاده از افرادي كه حملات واقعي را، با آگاهي بسيار اندك يا بدون آگاهي از ساختار فرماندهي و تأمين مالي بالاتر از خود، انجام مي‌دهند. ارعاب يا كشتن عراقي‌هايي كه منبع اطلاعات انساني در هر جا كه ممكن باشد و تقويت پوشش امنيتي در نواحي حامي FRLها، تحريك دايمي و استفاده از نام‌هاي جعلي و فريب‌كاري براي دشوار كردن كار كسب اطلاعات انساني.

- حملات متمركز روي اهداف مهمي كه احتمالاً حمله به آنها توجه رسانه‌ها را جلب مي‌كند و موجب تحت‌تأثير قرار گرفتن و وحشت عراقي‌ها مي‌شود و در عين حال باعث مي‌شود سطح موفقيت حمله بسيار بيش از واقع به نظر برسد.

- حفظ يك جريان مداوم تلفات نيروهاي ايالات متحده در تلاش براي ايجاد آثار سياسي در ايالات متحده، حمله يا كشتن عراقي‌ها و پرسنل نيروهاي ائتلاف، سازمان‌هاي بين‌المللي و پيمانكاران و مقامات نيروهاي ائتلاف. تلاش براي متقاعد كردن عراقي‌ها به عدم حمايت از ائتلاف و سازمان‌هاي بين‌المللي، پيمانكاران و گروه‌هاي نيروهاي ائتلاف به تحرك عراق.

- تشديد مداوم تهديد نظامي. پديد آوردن عناصر شبيه به واحدهاي رزمي نامنظم كوچك (چندنفره) براي مقابله با حملات ايالات متحده و حمله به كاروان‌هاي نظامي و اهداف آسيب‌پذير.

- كاهش خطر درگيري براي پرسنل «FRL» با استفاده از سلاح‌هاي دوربردتر مانند خمپاره، موشك‌هاي زمين به هوا و راكت و با استفاده از خودروهاي بمب‌گذاري شده و وسايل انفجاري پنهان.4

- حمله به تلاش‌هاي ايالات متحده و ائتلاف براي كمك و بازسازي كشور و انجام اين كار در نقاطي كه به احتمال زياد تأثير سياسي داشته و ايالات متحده را از امكان جلب قلوب و اذهان مردم عراق محروم كند.

- گسترش منطقه حمله تا حد امكان براي آن كه به نظر برسد حملات FRL پايگاه گسترده‌تري دارند و واداشتن ايالات متحده به پراكنده كردن نيروهايش در سرتاسر عراق، محروم كردن عراقي‌هاي پشتيبان تلاش براي بازسازي كشور از پناهگاه‌هاي امن و تحليل بردن حمايت هم‌پيمانان و سازمان‌هاي بين‌المللي از ايالات متحده.

- ارعاب يا كشتن نيروهاي امنيتي و پليس عراق كه از ائتلاف حمايت مي‌كنند. منزوي كردن آنها تا حد امكان و تلاش براي ايجاد حوادثي كه براي آنها يا ايالات متحده عواقب ناخوشايندي داشته باشند.

- پشتيباني از تلاش نظامي با يك برنامه اقدام نظامي مدني شامل تماس‌هاي گسترده محلي با مقام‌هاي عراقي و كمك مستقيم به شكل CERP.

- استفاده از حملات ايالات متحده و ائتلاف – شامل حملات با استفاده از هواپيما، هليكوپتر و توپ براي مقابله با حملات خمپاره‌اي و موشكي عراقي‌هاي متخاصم – براي طرح ادعاي فشار بيش از حد. بهره‌برداري از تلفات غيرنظاميان و خسارات جانبي به عنوان يك سلاح تبليغاتي. تشويق اعتراض‌ها و افراد براي ادعاي بي‌گناهي و خسارات جانبي در برابر رسانه‌ها – حتي هنگامي كه خسارتي وجود ندارد. ترويج تئوري‌هاي توطئه و طرح ادعاهاي كاذب در مورد هر حمله ايالات متحده.

- تلاش براي تحريك يا بهره‌برداري از مداخله سوريه، در عين تلاش براي افزايش تنش‌ها با ايران و تركيه و جلب حمايت داوطلبان و تروريست‌هاي خارجي و گروه‌هاي افراطي، اغلب با ادعاي ويژگي اسلامي براي تلاش‌هاي FRL كه واقعاً وجود ندارد.

- محروم كردن ائتلاف از حمايت مردمي با حمله و خرابكاري در تلاش براي ايجاد يك دولت جديد عراقي، با كشتن حاميان و مقامات، با بهره‌برداري از تنش يا درگيري قومي و درون‌گروهي و بي‌اعتبار كردن اين تلاش با تبليغات و تئوري‌هاي توطئه.

بهره‌برداري از ترس و نفرت رو به افزايش سني‌ها از داشتن نقش اقليت در عراق، در عين ادعاي يك شخصيت ناسيوناليستي و اسلامي در تلاش براي جلب حمايت شيعيان، كشتن يا ارعاب رهبران و چهره‌هاي شيعه، كَُرد و سني كه از تلاش براي بازسازي كشور يا اشغال توسط ايالات متحده حمايت مي‌كنند، با توجه به اين كه شيعيان اكثريت نوظهور (60 درصد يا بيشتر) هستند، در عين حفظ حمايت كُردها و تلاش براي به حداقل رساندن بي‌گناهي سني‌ها و ترس‌هاي آنان از اين كه قدرت، نفوذ و ثروت خود را از دست بدهند. در عين حال، تأكيد بر توسعه سياسي سكولار در عراق.

- استفاده از حمله مستقيم به تأسيسات، كشتن نيروهاي كمك‌رسان و پيمان‌كاران خرابكاري، و فعاليت متمركز مجرمانه براي آن كه تا حد امكان تلاش براي كمك‌رساني و برنامه اصلاحي مدرنيزاسيون اقتصادي ناكارآمد و بي‌اثر به نظر برسد و ممانعت از استفاده ايالات متحده و دولت جديد عراق از ثروت نفتي اين كشور. تلاش براي ملامت ايالات متحده و ائتلاف در مورد دشواري‌هاي به وجود آمده و كاهش محبوبيت و افزايش هزينه تداوم برنامه كمك‌رساني. استفاده از تئوري‌هاي توطئه در مورد تخصيص كمك‌ها و مشكلات در اين اقدام، توجيه اتهام‌هاي استثمار و امپرياليسم نو و تحريك درگيري‌هاي قومي و درون‌گروهي.

- حمله به سازمان ملل، سازمان‌هاي غيردولتي5، سفارت‌خانه‌هاي خارجي، پيمانكاران خارجي و اهداف ديگر براي محروم كردن ايالات متحده از پشتيباني بين‌المللي و وادار كردن سازمان ملل، NGOها و برنامه‌هاي ائتلاف به خروج از عراق. اطمينان يافتن از اين كه بخش اعظم فرآيند كمك‌رساني فعال نبوده و اين برنامه تحت رهبري ايالات متحده جاي خود را به يك برنامه بين‌المللي نمي‌دهد يا با آن تكميل نمي‌شود زيرا اين حالت FRLها را از هر شانسي براي دست‌يابي به قدرت هم محروم خواهد كرد.

- استفاده از يك راهبرد اطلاع‌رساني كه از ايجاد ذهنيت پيوند نزديك يا آشكار ميان حركت مخالفان و شخص صدام پرهيز دارد. ترسيم تصويري از حركت FRL به عنوان يك حركت ناسيوناليستي عراقي، ناسيوناليستي عربي و اسلامي. سرمايه‌گذاري روي تنش‌هاي موجود ميان عراقي‌ها و اعراب با آمريكا بر سر مناقشه اعراب و اسراييل و شعارها و اقدام‌هاي ايالات متحده در نبرد عليه تروريسم، استفاده از رسانه‌هاي عربي و اسلامي براي عربي و اسلامي جلوه دادن حملات به ايالات متحده. دفاع از تئوري‌هاي توطئه ضدايالات متحده و ائتلاف.

«FRL»ها هم، مانند ايالات متحده، در اين تلاش‌هاي راهبردي تركيبي از شكست و موفقيت به دست آورده‌اند، تا حد زيادي به اين دليل كه هم‌چنان اقليتي از مردم عراق هستند و نمي‌توانند ارتباط خود با صدام و سني‌ها را انكار كنند. اما روشن است كه FRLها در جريان واكنش به راهبرد ايالات متحده و ائتلاف چيزهايي ياد مي‌گيرند و خود را تطبيق مي‌دهند. گرچه بايد در مورد ميزان يادگيري لازم محتاطانه سخن گفت. در حقيقت هر جنبه از راهبردي كه FRLها در تلاش براي مقابله با ايالات متحده از آن بهره‌برداري مي‌كنند، و استفاده از نقاط ضعف آن، يك شيوه جا افتاده است كه از سال 1970 تاكنون در ساير نقاط خاورميانه از آن استفاده شده است. مشكل ايالات متحده و ائتلاف و اغلب روزنامه‌نگاران غربي و آمريكايي، آن است كه نتوانستند درس‌هاي گرفته شده از چنين حملاتي را درست ارزيابي كنند يا هرگز به آنها توجه نكردند.

در نتيجه، ايالات متحده و ائتلاف غالباً از «وقوع اتفاق‌هاي ناگزير غافل‌گير شده‌اند». روزنامه‌نگاران و تحليل‌گران فاقد تجربه قبلي در مورد جنگ نامتقارن، در مورد راهبردها و تاكتيك‌هاي «جديد» و «پيچيده‌»‌اي گزارش مي‌دهند كه در واقع روش‌هاي امتحان شده هستند و ديگران در مورد تاكتيك‌هاي جديدي گزارش مي‌دهند كه FRLها از زمان سقو�� رژيم تاكنون از آنها به نحوي استفاده كرده‌اند. توجه به اين نكته مهم است كه نه تنها جنگ نامتقارن ��بتني بر استفاده از نقاط ضعف هر دشمن است، بلكه مبناي موفقيت تغيير دادن مداوم تركيب تاكتيك‌هاي تشكيل‌دهنده راهبرد كلي است به نحوي كه در عين استفاده از نقاطي كه دشمن از آنها محافظت نمي‌كند آسيب‌پذيري خودي هم كاهش مي‌يابد.

تاكتيك‌ها، تكنولوژي و آموزش

هنوز براي پيش‌بيني نتيجه اين دوئل راهبردي و راهبردي جامع بسيار زود است. تا اين جا سرعت جنگ، اما نه به شيوه‌اي متعادل، افزايش يافته است. ماهيت اهداف و درگيري‌ها در طول زمان تغيير كرده است چون هر طرف سعي كرده است از ضعف‌هاي دشمن بهره برده و ضعف‌هاي خود را كاهش دهد.

براي درك دورنمايي از سطح نبرد بايد دانست كه تا روز 23 نوامبر نيروهاي ائتلاف 12000 مورد گشت‌زني و 230 مورد حمله به اهداف در هر هفته انجام دادند. در همان دوران بسيار كوتاه، آنها حدود 1200 نيروي دشمن را اسير كرده و 40 تا 50 نفر از دشمنان را كشته و 25 تا 30 نفر را زخمي كردند.

در يك نبرد نامتقارن هيچ روزي نمونه نيست، اما ارقام زير تصوير خوبي از سطح فعاليت نظامي در سراسر عراق را نشان مي‌دهند، در اول دسامبر سال 2003، نيروهاي «FRL» به طور متوسط روزانه 9 مورد درگيري عليه ارتش ائتلاف، 2 مورد حمله به نيروهاي امنيتي، و دو حمله به غيرنظاميان بي‌طرف عراقي و غيرعراقي انجام دادند. در همان روز، نيروهاي ائتلاف 1685 مورد گشت‌زني و 22 حمله انجام دادند و 115 نفر مظنون ضدائتلاف را دستگير كردند.

- در جنوب شرقي، نيروهاي لشگر چندمليتي 240 مورد گشت‌زني و دو حمله انجام دادند و 25 نفر را دستگير كردند.

- در غرب، لشگر 82 هوابرد شش عمليات تهاجمي، 173 گشت‌زني، شامل 9 گشت‌زني مشترك با پليس مرزي و پليس عراق، انجام داد و دو مخفي‌گاه را پاكسازي كرد. در جريان اين عمليات، 10 نفر از پرسنل دشمن به اسارت درآمدند.

در بغداد لشگر يكم زرهي 528 مورد گشت‌زني، 5 عمليات تهاجمي عليه عناصر شورشي فعال در بغداد، انجام داد و 14 نفر مظنون به ارتباط با فداييان صدام و ساير نيروهاي ضدائتلاف را دستگير كرد. سه عراقي را دستگير و 4/1 ميليون دينار عراقي، سه كامپيوتر، جزوه‌هاي وهابي، نوشته‌هاي اسامه‌بن‌لادن، سلاح و مهمات آنان را ضبط شد. نيروهاي ائتلاف در بغداد يك تهاجم مشترك با ICDC را عليه المريسيري، افسر عمليات مقتدا صدر در شهرك صدر كه تصور مي‌شود مسئول كمين زدن به نيروهاي ائتلاف در 9 اكتبر هم باشد، انجام دادند. او بدون هيچ حادثه‌اي بازداشت شد.

در منطقه شمال شرقي، نيروهاي ائتلاف 164 مورد گشت‌زني و دو حمله انجام دادند و 41 نفر را بازداشت كردند. در يك عمليات مشترك، تيپ 173 هوابرد، همراه با نيروهاي دفاع غيرنظامي عراق و پليس اين كشور، با اجراي حملات بر مبناي اطلاعات به دست آمده براي هدف قرار دادن عناصر رژيم سابق، عمليات برق سرنيزه را كامل كرد. بيست و شش نفر دستگير شدند؛ همه آنها مظنون به عضويت در گروه فداييان صدام بودند. بر مبناي اطلاعات ارايه شده از سوي شهروندان عراقي، نيروها يك مورد محاصره و جستجو در شرق بلاد و يك مورد هجوم ناگهاني را در بيجي، انجام دادند. 10 نفر دستگير شدند و سربازان مقادير زيادي سلاح و مهمات را كشف و مصادره كردند.

در شمال، نيروهاي ائتلاف 197 مورد گشت‌زني، يك مورد محاصره و جستجوي خانه به خانه انجام داده و 26 نفر را دستگير كردند. آموزش اولين گروه از افسران پليس موصل براي تشكيل تيم واكنش ويژه، آغاز شد. رئيس پليس شخصاً 25 عضو كاملاً آماده را انتخاب كرد – از افسران ممتاز پليس يا اعضاي سابق ارتش براي تشكيل اين تيم استفاده شد.

- لشگر 101 يك گردان ديگر از نيروهاي دفاع غيرنظامي را فعال كرد. 854 سرباز ICDC اين واحد مسئول امنيت خط لوله در نقاط زيربنايي نفتي حساس عراق در بخش غربي استان نينوا خواهند بود. تا امروز، لشگر 101 چهار گردان از نيروهاي دفاع غيرنظامي عراق را تعليم داده است، و اين واحدها كاملاً در عمليات رزمي و امنيت زيرساخت مشاركت دارند.

اين ارقام سطح فعاليت رزمي را در يك روز معين نشان مي‌دهند و اين كه «جنگ پس از جنگ» يك درگيري واقعي است، اما هيچ راهي براي دانستن اين كه آيا آنها حتي در كوتاه‌مدت كاهش يا افزايش خواهند يافت، وجود ندارد.

اما تحولاتي در زمينه تاكتيك‌ها، تكنولوژي و آموزش رخ داده است كه حاكي از يك الگوي بسيار پايدارتر است كه مي‌تواند تأثير عمده‌اي بر نتيجه داشته باشد.

دوئل اطلاعات و تعيين اهداف

محتمل به نظر نمي‌رسد كه اگر نيروهاي ايالات متحده براي شركت در جنگ‌هاي كم‌شدت بلافاصله پس از سقوط بغداد و استقرار سريع زبان‌شناسان، كارشناسان منطقه و افسران مسئول اطلاعات انساني، آموزش ديده، سازماندهي و تجهيز شده بودند، چيزي شبيه تهديد فعلي FRL شكل مي‌گرفت.

ارتش ايالات متحده از آن زمان تاكنون پيشرفت زيادي كرده است، اما هنوز فقط 3/1 تا 2/1 متخصصان مورد نياز را دارد، دچار كمبود جدي تيم‌هاي اطلاعات انساني تاكتيكي است و شديداً از نظر مترجم كمبود دارد. در نتيجه، توانسته است ساختارها و تركيب قابل اتكايي از اطلاع‌دهندگان (خبرچين‌ها) را براي كسب اطلاعات انساني در برخي نواحي ايجاد كند، اما هنوز با مشكلات عمده‌اي مواجه است.

ارتش ايالات متحده در مؤسسه زبان دفاع سالانه بين 350 تا 400 نفر را براي تكلم به زبان عربي تعليم مي‌دهد، و وزارت دفاع اكنون در مجموع 5000 نفر را دارد كه قادر به عربي صحبت كردن با سطوحي متفاوت از مهارت هستند، اما مهارت‌هاي زباني و آموزش، كارشناس منطقه و كارشناس اطلاعات انساني پديد نمي‌آورند و كسي كه بتواند به لهجه عربي عراقي صحبت كند يا لهجه‌هاي محلي و قومي را بشناسد، محصول يك دوره آموزشي نيست. هيچ ارتباط روشني ميان آموزش زبان، آموزش شناخت منطقه و تعليمات مربوط به رزم كم شدت، پليس نظامي، و امور مدني نظامي وجود ندارد. اينها معمولاً تخصص‌هاي فراموش شده تلقي مي‌شوند، و تنها تخصص در رزم است كه با آن مي‌توان به سرعت كاري براي خود پيدا كرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اين واقعيت كه اغلب افراد متخصص حاضر در عراق در طول چند ماه آينده، همراه با تمامي واحدهاي خود، تغيير خواهند يافت و جاي خود را به نيروهاي تازه فاقد مهارت فعاليت در اين كشور خواهند داد، اين مشكل را پيچيده‌تر خواهد كرد. حتي اگر مجموعه‌اي از كارشناسان جانشين آنها وجود مي‌داشت، پرسنل جديد فاقد تجربه حضور قبلي در عراق خواهند بود و مجبور خواهند شد تمام تماس‌هاي شخصي حساس براي كسب اطلاعات انساني، امور مدني – نظامي،  و عمليات پليس نظامي (دژبان) / امنيتي را از نو آغاز كنند. اين حالت و چرخه تعويض تيم‌هاي رزمي با تجربه به صورت هم‌زمان با اين حالت، مي‌تواند مانعي براي استفاده از بخش اعظم توانايي ايالات متحده ايجاد كند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

چرخه‌هاي تعويض مشابه در دوران جنگ ويتنام غالباً عامل تعطيلي فعاليت‌ها مي‌شدند، و مي‌توانند ايالات متحده را به سمت وابستگي شديدتري به نيروهاي امنيتي عراقي و هواداران عراقي خود، در واقع براي كسب تمام اطلاعات انساني، سوق بدهند. اگر به نظر برسد كه ايالات متحده در حال برنده شدن است و عوامل FRL در ميان نيروهاي آن به صورت جدي نفوذ نكرده باشند، اين مشكل وجود نخواهد داشت. اين دو فرض هر دو ريسك‌هاي جدي هستند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ايالات متحده هر روز بهتر از قبل از اطلاعات انساني، هواپيماهاي بدون سرنشين6، و ساير ابزارهاي كمكي هدف‌يابي بهره‌برداري مي‌كند – اگرچه اغلب واحدها هنوز UAV يا ابزارهاي كمكي كسب اطلاعات و هدف‌يابي در حد كافي در سطح گردان در اختيار ندارند و لشگر چهار اطلاعات7 تنها واحد داراي ردياب نيروي آبي و تكنولوژي نمايش ديجيتال است. هدف‌يابي در حال بهتر شدن است، اما بسياري از حملات هنوز به هدف‌هايي صورت مي‌گيرند كه تخليه يا ترك شده‌اند و كيفيت هدف‌يابي هم‌چنان نامطمئن است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سيستم اطلاعاتي و توانايي هدف‌يابي «FRL» در ماه‌هاي اخير دائماً بهتر شده است. احتمال نفوذ جدي FRL‌ها در فعاليت مدني (غيرنظامي) ايالات متحده، ائتلاف، سازمان‌هاي غيردولتي8 و شوراي حاكم / عراقي و همچنين پليس و نيروهاي امنيتي عراق وجود دارد. بخش ضدجاسوسي ايالات متحده تنها 25 درصد عوامل نفوذي دشمن را در ويتنام شناسايي كرد و اين تجربه ممكن است تكرار شود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

دوئل حمله و ضدحمله

ايالات متحده توانسته است فعاليت تهاجمي خود را دائماً افزايش دهد. ارقام در سپتامبر، اكتبر و نوامبر همگي حاكي از يك افزايش عمده در فعاليت هر ماه بوده‌اند. ايالات متحده توانسته است هم‌زمان بخش اطلاعات انساني خود را بهبود بدهد تا تمركز و توفيق بيشتري داشته باشد. ايالات متحده براي بهره‌برداري از امتيازهاي عمده خود از نظر آموزش، تجربه، قدرت آتش، و امكانات اطلاعاتي تاكتيكي، به بازآموزي و سازماندهي مجدد نيروهايش اقدام كرده است.

اما ايالات متحده بايد با حمله به مجموعه‌اي از اهداف فوق‌العاده پراكنده و متحرك به منظور خود برسد و غالباً بايد براي گرفتن يك فرد جدي فعال عضو «FRL» حملات متعددي را انجام دهد، و روشن نيست كه آيا ايالات متحده نيروهاي «FRL» را سريع‌تر مي‌كشد و دستگير مي‌كند يا FRL داوطلبان جديد و مزدوران را سريع‌تر جانشين آنها مي‌كند. موفقيت ايالات متحده شديداً وابسته به اطلاعت انساني عراقي‌ها براي تعيين هدف حملات است، و گروه مخالف، يعني FRL‌، در استفاده از تبليغات و اطلاعات غلط براي متهم كردن ايالات متحده به حمله به اهداف غيرنظامي، هدف‌هاي حساس و غيره، بهتر عمل مي‌كند.

دوئل كمين

الگوي تلفات ايالات متحده تا چهارم دسامبر شامل 98 كشته در حوادث زميني، 324 كشته در عمليات، 2 كشته در حادثه كمپ پنسيلوانيا، 11 نفر كشته در نتيجه آتش نيروهاي خودي، 36 نفر در حوادث‌ هلي‌كوپتري يا سقوط‌هاي هنگام عمليات، 8 نفر از بيماري، و 43 نفر غيررزمي، بوده است. اين ارقام در مجموع نشان‌دهنده سطوح بالاي موفقيت FRLها نيستند و ايالات متحده توانسته است از تعداد كمين‌ها بكاهد و در دفاع در مقابل حملات اخير، تلفاتي جدي به حمله‌كنندگان عضو FRL وارد كند. به كارگيري نفربرهاي غيرزرهي، زره فردي بهتر با استفاده از صفحات سراميكي حفاظتي (در مقابل آتش سلاح سبك) در جليقه‌هاي كولار9، حفاظت بهتر از اسكورت و استفاده از هلي‌كوپترها و هواپيماهاي بدون سرنشين و انواع ديگر روش‌ها به حفاظت از نيروهاي ايالات متحده در مأموريت‌هاي نقل و انتقال، پشتيباني و حمله كمك كرده‌اند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

در عين حال، «FRL»ها توانسته‌اند براي نخستين بار حملات بزرگي را سازماندهي كنند.

رزمندگان «FRL» گهگاه مانند فداييان صدام لباس مي‌پوشند و برخي از آنان چنان جدي و با عزم و اراده عمل مي‌كنند كه حاكي از انگيزه بسيار بالاست. ايالات متحده امتيازهاي عمده‌اي از نظر تحرك، حفاظت و قدرت آتش دارد، اما هيچ نيرويي نمي‌تواند بدون آسيب‌پذير كردن خود اقدام به حركت بكند و «FRL»ها از نظر توانايي در حال پيشرفت هستند.

روندها در مجموع تلفات هم جدي هستند. ايالات متحده به تنهايي تا 4 دسامبر حدود 2150 زخمي در عمليات و 534 زخمي بدون درگيري داشت. تركيب مجموع كشته‌ها به شكل زير قابل تفكيك است:

                                               مجموع                                        از اول ماه مه 2003 
خصمانه                                        304                                                           189
غيرخصمانه                                   137                                                           114
مجموع                                         441                                                            303   
يك تقسيم غيررسمي‌تر، كه توسط برايان هارتمن10 از اخبار
ABC تدوين شده است، به طور خلاصه روندهاي كلي در تلفات نزديك به 530 كشته را به شكل زير بر مبناي كشور تقسيم كرده است:

وضعيت                             مجموع                ايالات متحده            بريتانيا                ساير 
مرده                                     522                          441                      52                     29
اسيرجنگي آزاد شده                8                               8                       0                        0

دوئل توپخانه

عراقي‌ها به كُندي استفاده بهتر از خمپاره و توپخانه را تحقق بخشيده‌اند، اما عمدتاً به شكل حملات نسبتاً نادرست و غيردقيق‌ با استفاده از سلاح‌هاي سبك كه تأثيري بيش از يك اثر نمادين و ايجاد وحشت ندارند.

پاسخ ايالات متحده استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين، رادارهاي ضدخمپاره، تعيين حوزه‌هاي تهديد در تيررس و حملات با هواپيما و هلي‌كوپتر حسب درخواست، بوده است. اين موارد تا حدي مؤثر بوده‌اند، اما توانايي «FRL» براي «زدن و گريختن» يا استفاده از راكت‌هاي قابل كنترل از راه دور باعث محدود شدن اثربخشي فعاليت متقابل ايالات متحده شده است.

اگر «FRL»ها ياد بگيرند چگونه از توپخانه به شكل مؤثر در مسافت‌هاي بيش از يك كيلومتر استفاده كنند، و چگونه با آنها هدف‌گيري كرده و هدف را ثبت كنند، اين وضعيت احتمالا ً بسيار دشوارتر خواهد شد. تعداد زيادي از توپ‌ها، MRLها و موشك‌ها و موشك‌اندازهاي سنگين هنوز سرنوشت مشخصي ندارند و محل آنها نامعلوم است.

دوئل IED، خودروهاي بمب‌گذاري شده و مواد منفجره

ابزارهاي انفجاري دست‌ساز11 هم‌چنان يك تهديد عمده‌اند. گزارش لوييس مارتينز از ABC نشان داد كه سه مورد سقوط هلي‌كوپتر در ماه نوامبر شمار تلفات آمريكايي را شديداً افزايش داد و 39 مورد از 69 مورد تلفات مرگبار در ماه نوامبر ناشي از آن سقوط‌ها بوده است. اما، 22 مورد از 30 مرگ و مير باقي مانده تا 21 نوامبر، ناشي از IEDها بود. اين تعداد IED دو برابر تعداد مربوط به مدت مشابه در ماه اكتبر بود، كه تا پيش از آن از نظر تلفات ناشي از IED‌ها بدترين ماه تلقي مي‌شد... در ماه اكتبر رقم مجموع تلفات 17 بود.

مارتينز مجموع مرگ و مير ناشي از IED (از ماه مه تاكنون) را چنين تقسيم كرد:
ماه                                        مرگ‌هاي ناشي از IED
نوامبر                                                  22
اكتبر                                                   17  
سپتامبر                                               7  
اوت                                                      6  
ژوئيه                                                   5
ژوئن                                                    1
مه                                                      0
مجموع                                               59 

در نتيجه، تهديد IED ممكن است بزرگ‌ترين خطر مستمري باشد كه سربازان آمريكايي در عراق با آن مواجه مي‌شوند. در مقايسه، در ماه ن��امبر تنها 4 نفر كشته شده در عمليات در اثر آتش‌ دشمن كشته شده بودند. (مارتينز)

ايالات متحده مدعي است كه تقريباً 40 درصد از حملات IED را كشف و خنثي مي‌كند. در اين صورت هم 60 درصد ديگر باقي مي‌ماند و حزب‌الله در لبنان نشان داد كه آنها مي‌توانند ابزارهاي پيچيده و روش‌هاي حمله‌اي ابداع كنند كه اسراييلي‌ها هرگز قادر به مقابله مؤثر با آنها نيستند.

تلاش‌هاي حفاظتي / شناسايي ايالات متحده در مقابل بمب‌گذاران انتحاري يا ابزارهاي بمب‌گذاري شده بهبود يافته‌اند، اما FRLها مي‌توانند به شهروندان غيرنظامي عراق، پيمانكاران، اهداف ائتلاف و NGOها هم حمله كنند. آنها از ابتدا نشان داده‌اند كه مي‌توانند اهداف داراي وجهه سياسي و رسانه‌اي بالا را شناسايي كنند و مطئمناً از راه‌هايي براي كار گذاشتن و منفجر كردن مواد منفجره آگاهي دارند كه از آن چه تاكنون مورد استفاده قرار گرفته است بسيار پيچيده‌ترند.

دوئل زمين به هوا و ضدهواپيما

ايالات متحده به صورت مداوم در حال بهبود دادن تاكتيك‌ها و اقدامات متقابل ضد MANPAD است، اما هلي‌كوپترها از لحظه‌اي كه بايد در مسيرهاي قابل پيش‌بيني در ارتفاع كم‌پرواز كنند، آسيب‌پذير مي‌شوند و هواپيماهاي بال ثابت هم مشكلاتي تا حدي مشابه اين دارند. به دليل برد كوتاه MANPADها و سلاح‌هاي سبك ضدهواپيما احتمال خطر محدود است، اما برخي از حملات FRL، تا زماني كه تعداد آنها زياد باشد، موفق خواهند بود.

به علاوه، حتي وجود مداوم يك حداقل تهديد مانع عبور و مرور خطوط هوايي تجاري خواهد شد و حق بيمه خطر را حتي براي پرجرأت‌ترين چارترها و هواپيماهاي باربري غيرنظامي افزايش خواهد داد.

دوئل حفاظت از نيروها در برابر منزوي كردن و نفوذ

استفاده از نيروهاي امنيتي عراقي، خروج از شهرهاي كليدي و نواحي مسكوني و بهبود شيوه‌هاي حفاظت از نيرو همگي به افزايش امنيت براي آمريكايي‌ها كمك كرده‌اند، اما چنين فايده‌اي براي عراقي‌ها و بسياري ديگر نداشته‌اند.

ايالات متحده توانسته است سطح فعاليت‌هاي مدني – نظامي و برنامه‌هاي ارتباط محلي خود را در بسياري از نواحي بالا ببرد، اما موقعيت CPA در بغداد هم‌چنان يك كابوس حفاظت از نيروهاست و واقع شدن آن در مركز تجاري بغداد نه تنها يك عامل ناراحتي عمده براي عراقي‌هاست، بلكه در عين الزامي كردن يك تلاش جدي در زمينه حفاظت از نيروها موجب انزواي CPA مي‌شود.

دوئل گسترش چشم‌انداز صحنه نبرد

ارقام مطمئني در مورد روندهاي حمله FRL وجود ندارد، زيرا ايالات متحده چيزي در مورد تلاش براي حمله نمي‌گويد و تقسيم حملات واقعي بر مبناي «منطقه» گسترده‌تر از آن طبقه‌بندي شده است كه مفيد باشد. اما روشن است كه نيروهاي FRL مي‌توانند در موصل و شمال عمل كنند و حملات را در جنوب و مركز به اجرا درآورند. شايد حملات متمركز در مثلث سني‌نشين و ناحيه بغداد بزرگ باشند، اما تلاش‌هاي FRL براي گسترده‌تر كردن جنگ از لحاظ جغرافيايي تا حدي موفق بوده است.

«مثلث سني‌نشين» شامل ناحيه‌اي است از بعقوبه، بغداد، فلوجه و رمادي – تا سامراء در غرب و جلولا در شرق. اما تعدادي از شهرها و تأسيسات �� پايگاه‌هاي هوايي آمريكا در اين ناحيه» امن بوده‌اند تا آن‌جا كه هيچ عمليات مهمي از سوي FRL اجرا نشده است.

ايالات متحده گزارشي رسمي در مورد گسترش عمليات FRL ارايه نكرده است، اما منابعي چون «دبكا» به اين نكته اشاره كرده‌اند كه ناحيه عمليات FRL در امتداد ساحل شرقي دجله از سامراء تا شهر خزيميه، جنوب شهر پالايشگاهي بيجي، گسترش يافته است. حضور FRL در ناحيه خزيميه تا حدود جنوبي بيجي و كركوك، جايي كه ميادين نفتي شمالي عراق، خطوط لوله و تأسيسات توليد اهداف وسوسه‌كننده‌اي را تشكيل مي‌دهند محسوس است.

اين عمليات به طرف شمال از جلولا تا كفري و شهر تركمن‌نشين توزخورماتو، و در اين ناحيه تا تاووق و تا حدود شرقي كركوك و ميان ورودي جنوبي توزخورماتو و كركوك، گسترش پيدا كرده‌اند.

اما اين گسترش نتيجه بهبود وضعيت حملات و عمليات ايالات متحده بوده است. اگر منابع ايالات متحده درست بگويند، قدرت واقعي نيروهاي FRL تا حد زيادي كاهش يافته است. اين مثلث يك سوم كوچكتر شده است.

دوئل عبور از مرز و نفوذ

ايالات متحده پوشش مرزهاي عراق با ايران و سوريه را به كمك نيروهاي خود، ائتلاف و عراق تقويت كرده است؛ و كويت، عربستان سعودي و تركيه بخشي از جنبه‌هاي امنيت مرزي خود را بهبود بخشيده‌اند. اما واقعيت آن است كه چنين فعاليتي در بهترين حالت مي‌تواند اميدوار به ممانعت از حركت و جابه‌جايي تجهيزات عمده با��د. م��وقف كردن حركات افراد ممكن نيست؛ مرزها بسيار طولاني و بسيار قابل نفوذند.

به كار‌گيري هواپيماي شناسايي، هواپيماهاي بدون سرنشين، حس‌گرهاي زميني بدون مراقب و رادارهاي زميني تا حد مشخصي مي‌تواند كمك‌كننده باشد. به كارگيري گاردهاي مرزي عراقي هم‌چنين حالتي دارد. اما هيچ راهي براي تشخيص يك داوطلب خارجي و هر خارجي ديگري كه از مرز عبور مي‌كند، وجود ندارد و اغلب فعالان FRL آن قدر شناخته شده نيستند كه بتوان آنها را تشخيص داد. با آن كه مقاديري اسلحه و مواد منفجره از خارج به عراق مي‌آيند، اما آن قدر مخفي‌گاه و انبار اسلحه وجود دارد – و FRL زمان زيادي براي بهره‌برداري از آنها داشته است – كه بسياري از افسران آمريكايي احساس مي‌كنند يك تلاش عمده براي گردآوري و حفظ آنها فقط باعث اتلاف نيروهاي آمريكايي و عراقي خواهد شد.

در عين حال، به نظر نمي‌رسد كه FRL تعداد زيادي داوطلب پس از جنگ را جذب كرده باشد و ظاهراً كادرهاي تروريست تعليم ديده يا افراطي‌ اسلام‌گرا تاكنون اندكند.

دوئل نيروهاي امنيتي عراق در برابر FRL‌ها و اسلام‌گرايان عراقي و داوطلبان خارجي

نيروهاي امنيتي عراق در 27 نوامبر 2003، تعدادي براي با 147200 نفر داشتند. اين با تعداد 123000 نيروي ايالات متحده و 29300 نيروي ديگر ائتلاف، قابل مقايسه بود. پليس 68800 نفر از 71000 نفر نيروي موردنظر خود را داشت، نيروهاي دفاع غيرنظامي 12700 نفر از 40000 نفر را داشتند. ارتش جديد عراق 900 عضو فعال (به اضافه 600 نفر در حال آموزش) از 35000 نفر موردنظر خود، پليس مرزي 12400 نفر از 25700 و سرويس حفاظت تأسيسات 52700 نفر (بيش از هدف 50000 نفري تعيين شده) در اختيار داشتند.

اين نيروهاي عراقي وفادارتر و كارآمدتر از آنند كه بسياري به خاطر آن هراس داشتند و غالباً انگيزه اين نيروها بسيار زياد است.

اما آنها دچار ضعف تعليماتي، تسليحاتي و تجهيزاتي هستند و اغلب در منطقه دشمن بسيار آسيب‌پذيرند. به علاوه، اتكاء فزاينده به چنين نيروهايي، وفاداري و كارآمدي آنها را مهم‌تر مي‌سازد، و ناگزير موجب پديد آمدن نيروهاي شبه‌نظامي خاصي خواهد شد كه دستور كار سياسي‌شان را خود تدوين خواهند كرد.

تحقق خاص اين موضوع زماني خواهد بود كه ايالات متحده در تلاش براي آموزش دادن و تبديل عناصري از ميلشياهاي گوناگون در حمايت از رهبران شوراي حاكميت به صورت گردان‌هاي آموزش ديده براي عمليات فعال ضدشورش، شروع به حركت كند. ايالات متحده اعلام كرده است كه استخدام نيرو براي نخستين گردان از اين نوع و هر گردان ديگري پس از آن، مبتني بر اين اصل خواهد بود كه هر فرد استخدام شده بايد به عنوان يك فرد، در يك سرويس امنيتي متحد عراقي عمل كند و نمي‌تواند به نمايندگي از يك حزب سياسي يا يك ميليشياي خاص وارد اين سيستم شود. اما گفتن اين مطلب بسيار آسا‌تر از اجراي آن است.

با وجود اين، چنين تحولاتي به توضيح اين مطلب كمك خواهد كرد كه چرا FRLها به حمله كردن به اهداف عراقي و غيرآمريكايي روي آورده‌اند در حالي كه ايالات متحده فعال و هشيار است و به نظر مي‌رسد كه اين حالت ادامه پيدا كند. نيروهاي امنيتي عراقي در طول ماه نوامبر به يك هدف عمده FRL تبديل شدند. در مجموع 21 نفر از آنان كشته و 62 نفر مجروح شدند. در حدود 40 عراقي غيرنظامي دوست آمريكا كشته و 108 نفر مجروح شدند. در مجموع 7 غيرنظامي عراقي كشته شدند و در 14 مورد ديگر قصد كشتن غيرنظاميان عراقي وجود داشت. اين ارقام از ماه‌��اي ژوئيه و اوت مرتباً افزايش يافته‌اند، اما اكتبر بدترين ماه از نظر تلفات غيرنظاميان عراقي بود.

تعيين تعداد عوامل غيرفعال، فعال و دوجانبه FRL در ميان نيروهاي امنيتي عراقي ممكن نيست.

تاكنون، FRLهاي عراقي علي‌الظاهر توانسته‌اند پرسنل رده پايين عراقي را استخدام كرده و هسته‌هاي رهبري جديد به وجود آورده‌اند، تقريباً با همان سرعتي كه ايالات متحده مي‌تواند آنها را شناسايي و منهدم كند. در ماه‌هاي اخير FRL نيروهاي منظم زيادي را از دست نداده است و ذخيره‌اي از هزاران نفر پرسنل ارشد بعثي، نظامي و امنيتي دارد كه مي‌تواند از آنها استفاده كند. عدد معني‌داري در مورد شمار نيروهاي FRL، چه در مجموع، چه تعداد هسته‌ها و كادرها، چه از نظر رهبران ارشد، وجود ندارد، اما كارشناسان ايالات متحده ادعا نمي‌كنند كه توانسته‌اند كاهش FRL‌ها را تأييد قطعي كنند.

دوئل جنگ اطلاعاتي

حمايت رسانه‌هاي عراقي و عرب از FRLها غالباً محدود است، اما حمايت جدي اندكي از ايالات متحده مي‌شود و مشكلات مربوط به اسراييل و نبرد عليه تروريسم در حال حاضر تأثير عمده‌اي دارند. طرح اطلاع‌رساني ايالات متحده ظاهراً متزلزل و ناكارآمد است و گزارش‌گران در صحنه تقريباً همگي ديدي منفي به اين ماجرا دارند.

اغلب نظرسنجي‌ها تا اين تاريخ محدود و انفعالي بوده‌اند و فقدان نظرسنجي كافي به خودي خود مدرك مهمي براي نشان دادن مشكلات در تلاش جنگي ايالات متحده و ائتلاف است. اما نظرسنجي مؤسسه بين‌المللي پژوهش آكسفورد در اول دسامبر نتايجي را بر مبناي 3244 مصاحبه از نيمه اكتبر (حدود 15 اكتبر) تا هفته اول نوامبر، منتشر كرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نتايج هشداردهنده‌اند. اعتماد عمومي به نيروهاي آمريكايي و بريتانيايي اشغال‌گر با 21 درصد، در پايين‌ترين سطح قرار داشت (اين نتيجه مربوط به 11 گروه يا مؤسسه مطرح شده در آموزن بود).

اعتماد به «رهبران مذهبي عراق»، با حدود 70 درصد، بالاترين ميزان بود و به دنبال آن 54% براي رهبران محلي جامعه، 50% براي پليس و 49 – 48% براي شوراي حكومت، شبكه رسانه‌هاي عراقي، و وزارتخانه‌ها در بغداد، اما رقم مربوط به سازمان ملل متحد تنها 35% بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اين ارقام هم‌چنين نشانه فقدان حمايت آشكار از يك نظام سياسي جديد بودند. عراقي‌ها در پاسخ به اين سؤال كه «عراق اكنون به چه چيز نيازمند است» گزينه‌هاي برترشان «يك دموكراسي عراقي» (90 درصد) و «يك رهبرد (واحد)‌ مقتدر عراقي» (71 درصد) بودند و پس از آن «يك دولت متشكل از عمدتاً كارشناسان و يا مديران» قرار داشت. «دولت كارشناسان» 70%، شوراي حكومتي 62%، رهبران ديني 60% و يك گروه از رهبران عراقي مقتدر 46% (با رقم مشابهي براي دولت موقت وابسته به سازمان ملل) آراي مردم را با خود داشتند. CPA با يك رتبه فاصله با آخرين گزينه (با 36% آراء) در اواخر فهرست قرار داشت. آخرين گزينه (با 26%)‌ «يك دولت متشكل از عمدتاً رهبران نظامي عراقي» بود.

هنگامي كه از عراقي‌ها خواسته شد درازمدت‌تر به مسئله بنگرند – مثلاً تا 12 ماه بعد و تا 5 سال بعد – پاسخ‌ها تغيير چنداني نكردند. «يك دموكراسي عراقي» و سپس «يك رهبر (واحد) مقتدر عراقي» در صدر فهرست بودند، و سپس «دولتي متشكل از عمدتاً رهبران ديني». CPA و نظاميان عراقي در انتهاي فهرست قرار داشتند. ساير نتايج عبارت بودند از اين كه 42 درصد گفتند كه سقوط صدام «بهترين اتفاقي بود كه در زندگي آنان رخ داد» (در 12 ماه اخير) – كه با فاصله زيادي در صدر فهرست قرار داشت. حدود 35 درصد گفتند كه «جنگ، بمباران‌ها و شكست» در واقع «بدترين چيزها» بودند كه با فاصله زياد از بقيه گزينه‌ها در صدر فهرست قرار داشتند. در حدود 67 درصد گفتند كه «بازگشت امنيت عمومي به كشور» يك اولويت مهم است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات